نمایش نتایج: از 1 به 50 از 50

موضوع: مشکلات بین من و عشقم

4714
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    مشکلات بین من و عشقم

    طولانیه اما بخونید تورو قرآن قاطی کردم من



    سلام دوستان من و عشقم الان 8 ماهه باهم دوستیم

    من قصدم ازدواجه و کاملا جدی هستم

    فقط چون دانشجو هستم و شغل ندارم نمیتونم الان دست به کار بشم.

    مشکلاتمون:

    من این خانومو به تمام عالم و آدم نشون دادم و اثبات کردم میخوامش و قصدم جدیه

    کاری کردم که اون خیالش راحته راحته که من قصدم جدی هستش.

    فقط این وسط مشکلاتی هستش:

    این خانوم خانوادش خانواده مارو میشناسن و اگر به خانواده اش بگه من میخوامش و... مطمئنم خانواده اش حرفی نمیزنن چون تعریف نباشه ریا هم نباشه هم خودم و هم خانوادم سالم هستیم این حرف خودم و خانواده ام هستش و تمامی در و همسایه. حتی خانواده شون هم میدونن چه قدر سالم و باخانواده هستیم.

    من بهش میگم به پدر مادرت بگو میگه نه و ....

    میگه بهشون فهموندم که یکی رو دارم تا خواستگار میاد ردش کنن اما نمیگم تویی چون کار نداری و لج میکنن نمیزارن بهم دیگه برسیم. در صورتی که من مطمئنم بگه با من قصد ازدواج داره اونا هیچ مخالفتی با من نمیکنن و منتظر میمونن تا شغلم جور بشه سن جفتمون 20 هستش.

    مشکل اول اینکه هرچی میگم با خانوادت در حریان بزار بگو با کی قصد ازدواج داری مخالفت میکنه میگه من نمیگم و میدونم بگم مارو جدا میکنن و... درصورتی که اینطور نیست.

    هزار جا رفتیم و اومدیم و من خودم از قصد کاری کردم که پدرش متوجه بشه مخصوصا اینکه جلوی درشون چند بار پیاده کردم که پدرش از دور دید ولی منو ندید حتی پدرش ماشین مارو میشناسه و....

    یعنی ممطئنم با کارایی که من کردم متوجه هستن کی این دخترو میخواد.

    مورد دوم من بالای 40 کیلومتر راهو با ماشین میرم دنبالش از 5 روز دانشگاه حداقل 3 بار در هفته میرم دانشگاه دنبالش که بریم بیرون و تفریح

    وقتی میرم توی دانشگاه این خانوم با پای پیاده تند تند قدم بر میداره سریع سوار ماشین میشه و عجله عجله میکنه میگه سریع استارت بزن از دانشگا بریم بیرون میگم چرا میگه نمیخوام دوستام بفهمن در صورتی که 5 تا از دوستاش کاملا فهمیدن اما بازم زور میکنه

    میریم خرید و تفریح و.... میگه فاصله بگیر و دستشو ازم میگیره نمیزاره دستشو بگیرم میگه یهو یکی میبینه فک بکن توی اون شلوغی خرید که ما میریم یه شهر دیگه که با شهر خودمون 25 کیلومتر فاصله داره اینطوری رفتار میکنه.

    میگم دلیلش چیه هی میگه دوس ندارم کسی مارو ببینه میگم چرا میگه خب دوس ندارم هی زور کردم آخرش گفت چون پشتمون حرف میزنن مردم دو فردای دیگه میریم سر خونه زندگیمون مردم پشتمون حرف میزنن میگن اینا قبلا دوست بودن هزارتا کار کردن. میگه چرا تا وقتی میشه بدون حرف مردم و با آبرو زندگی کرد بریم حرف مردم پشتمون بزاریم.

    سر همین موضوعات مسخره هزار بار بحث کردیم دعوا کردیم اما همش زور خودشو میزنه.

    یه دوست چندین ساله داره باهاش صمیمیه

    جفتمون قسم خوردیم هیچی رو پنهان نکنیم بر پایه صداقت و راستگویی باشه زندگیمون

    جفتمون گوشیمون رو میدیم بهم دیگه تا پیم های همو بخونیم(از روی شک و این چیزا نه) فقط ببینیم چی حرفایی زدیم همین بیشتر جنبه صداقت داره که بفهمونیم خبری نیست و...

    رفتم پیم دوستشو خوندم (طبق قول و قرارامون هیچ پیمی روپاک نمیکنیم) پیم اون روز تا سه ماه اخیرشو خوندم برق از سرم پرید چرا؟؟؟؟

    چون:

    با دوستش اسم پسرای دیگه رو میارو درمورد بعضی پسرا ها حرف میزدن و این خانوم هی میگفت بی شوهری و ترشیده و.. از این جور چرندیات.

    اما یه بار تدید توی چت هاش اسم منو بیارن

    با آرامش گفتم اسم همه رو میاری جز من؟؟؟ گفت اینا شوخی بود فقط شوخی کردیم جدی نگیر

    کفتم چرا هیچ اسمی ازم نیاوردی ؟؟ گفت دوستم میدونه من تورو میخوام و قصدمون جدیه

    گفتم دوستت میدونه من تورو میخوام بعد جفتتون درمورد همه حرف زدید جز من؟؟؟؟ جوابی نداشت جز گفت شوخیه

    و اخرش رسیدم به پیام جدیدش پیام همون روزی که بحثمون شد حالا پیم هاشون چی بود:

    دوسش هم سن مونه و شوهر کرده حالا دوست شوهره اون دختره 31 سالشه و مجرده دنبال دختر خوب میگشت این دوستش عشق منو پیشنهاد میداد و خانواده پسره هم زنگ

    میزنن و مادرش جواب رد میده اینم میاد از دوستش سوال میکنه میگه اینو فرستاید چند سالش بود؟؟؟ دوستش گفت 31

    که اینم به دوستش میگه: اوووووووووووووو اونجاش چروک مروکه

    اینو که دیدم دنیا روی سرم خراب شد آمپر جوش از نقطه 0 تا 100 رسید

    جالب اینه قبل اینکه این پیم رو بخونم تمام زورشو زد گوشیو ازم بگیره منم ندادم بهش بخاطر اینکه این پیم رو میخواست من نخونم ولی من به زور خوندم

    یهو نقطه جوشم از 0 رسید 100

    هنجرمو جر دادم سرش داد زدم

    خودش کاملا در جریانه من صبر دارم اساسی ولی روی بعضی موضوعات من خیلی حسووووووووووود و حساسم یعنی بخواد شوخی هم بخواد بکنه من کاملا دیوانه میشم

    من یه فروردینی هستم

    من عشقم آتشینه و هیچ اهل خیانت نیستم خدا خودش شاهده 8 ماهه باهاشم یه بار به دختر پیم ندادم از راه دور میبینم دختر میاد مرگ خودم سرمو میارم پایین چون میدونم آدم عاشق باید عاشق باشه نه چشم چرون و...

    گفت شوخی بودوو..........
    خلاصه اون روزو دیوانه شدم

    همین سوالو ازش پرسیدم از همتون هم میپرسنم::

    کسی که قصدش ازدواجه و جدیه و عاشقه چرا باید دنبال پسر دیگه باشه اسم دیگران رو بیاره یا درمورد چیز یه مرد دیگه حرف بزنه (آلت تناسلی) دنبال خواستگار باشه

    درمورد همه چی حرف میزنه جز من؟؟؟

    چرا؟؟؟

    همه اینارو خوندید؟؟ حالا ببینید اون مخفی کردن من و این جریان شوخی کردن با دوستش یعنی چی؟؟؟

    چرا من عشقم خالصه اما این اینطوری میکنه؟؟؟

    خودتون راهنمایی کنید..

    یه چیز مهم تر

    من چند ماهه یه شک سنگین و خفیف ته دلم هستش

    آدمی که مریضی شکاکی داشته باشه هر روز شک میکنه و باعث درگیری میشه

    اما شک من فرق میکنه

    هفت روز در هفته داریم که ایشون از شنبه تا 4 شنبه میرن دانشگاه

    من تو این هفت روز اصلا هیچ شکی ندارم بهش کاملا عادیم اصلا حس شکم فعال نمیشه

    ولی گاهی اوقات رفتاری میکنه که نا خود آگاه حس شکم فعال میشه و دیوانم میکنه و منم اصلا صداشو در نمیارم

    از دانشگاهش یه شهر دیگس تا میدان اصلی شهرمون حدودا 55 کیلومتره که از دانشگاه تا ایستگاه اون شهری که دانشگاه میره با سرویس دانشگاه میره رایگان هستش.

    خلاصه وقتی از سرویس پیاده میشه باید از اون شهر تا شهر خودمون 5000 تومن کرایه بده کار هر روز و همیشگی هستش

    منم طبق معمول موقعی که از دانشگاه میاد میرم وسط راه دنبالش

    اکثر وقتا هم خودش بهم میگه میتونی بیای دنبالم ؟؟؟؟ همیشه هم رفتم دنبالش

    اما یه روز بهش گفتم میام وسط راه مثل همیشه دنبالت گفت نه گفتم میام
    گفت نمیخواد

    گفتم من میخاوم بیام دنبالت چرا نیام؟؟؟؟

    میگه چون پول مسیر رو دادم

    در صورتی که هر بار وسط راه میرفتم دنبالش پول همون مسیرو کامل میداد یه بار همچین حرفی نزده بود

    اینو که گفت گفتم من دارم میام نزدیکم گفت چرا گوشی نمیدی اه همش میخوای حرف خودت باشه قط کرد سه بار رد تماس زد. منم مثل موشک رسیدم سر مقصد دقیقا از 300 متر مونده تا محل مورد نظر سرعتو کم کردم تمام اطرافو نگاه کردم که نکنه جلوتر پیاده شده اما اصلا ندیدمش رفتم محل مورد نظر تایم گرفتم نزدیک 5 دقیقه شد دیدم از 30 متر جلو تر داره میادش
    اومد سلام و کرد و عادی بود

    یهو گفتم مگه نگفتم همینجا باید همینجا وایسی

    گفت من همین الان دیدمت داشتی از اونور میومدی میدانو دور بزنی اینجا وایسی و...

    فقط اینجارو داشته باشید:

    من 5 دقیقه بود محل مورد نظر وایساده بودم این میگفت من الان تورو دیدم داشتی اون مسیرو میومدی دور بزنی و...

    گفتم ماشین چی بود گفت تاکسی زرد آقا سریع تیکاف کشیدم گفتم میریم ماشینو نشون میدی اون مسیرو یادمه 170 تا تا چند کیلومتر رفتم هر تاکسی میرسیدیم گفتم کدوم میگفت این نیست اون نیست گفتم راننده کی بود ؟؟ گفت پیر بودش

    یه ماشین زرد تاکسی رسیدیم راننده پیر بود سریع سرعتمو کم کردم دیدم داره 80 تا میره من برام جای سوال بود چه طور اون پیر مرد با 80 تا سرعت این همه کیلومتر راهو طی کرده بود من اون همه کیلومترو با 170 تا سرعت تو 1 دقیقه و خورده ای رسیدم بهش و...

    بین همین راه فحش کلی داد بهم انواع اقسام فحش هارو جز فحش خار و مادر یعنی بی ناموس و بی غیرت و. بیشرف و... همه چی گفت بهم حرفی تزدم

    بعد فرق گریه الکی و واقعی رو راخت میشه تشخیص داد
    بغض کرد گریه کنه

    من احساس کردم دیدم اشکش در نمیاد صورتشو برگردوند سمت شیشه من نبینمش هرچی زور زد من اشکی ندیدم

    نقطه ضعف منو خیلی خوب میدونه:

    من حسودددددددددددد حسووووووووودم

    من عاشقشم شدید

    و...

    هر وقت احساس میکنم حق با منه و راهی نداره قهر میکنه و مسخره بازی در میاره منو سمتش میکشونه الانم باهاش بحث کردم اساسی قهریم دیگه به خودم فحش دادم سمتش نرم تا بفهمه عشق واقعی من واقعا عشقه نه اینکه تو این 8 ماه هرکار دلش میخواد باهام بکنه

    حالا موضوع قهر دیروز:

    یکشنبه ایشون ساعت 12 شب باهاش بحثم شد نمیدونم سر چی طبق معمول منو ادم حساب نکرد سرشو انداخت رفت خوابید پشت سرشم نگاه نکرد

    خوب میدونه من بدون اون خوابم نمیبره حرص میخورم

    من تا 4 صبح بیدار بودم خوابم نمیبرد

    صب هم ساعت 6 حرکت میکنه میره دانشگاه پیام داد دارم میرم دانشگاه ساعت 6 ونیم صب بود من از همون لحظه بیدار بودم اما قلبمو زیر پا گذاشتم جوابشو ندادم ببینم چی میکنه

    هیچ خبری نبود ازش .

    از صبح یکسره کلاس داشت تا 12 ظهر

    طبق معمول دوشنبه ها از 12ظهر تا 4 ظهر بیکاره و همیشه هم وقتی کلاسش تموم میشه انلاین میشم پیم میده زنگ میزنه ازم خبر میگیرهو.....

    خلاصه گفتم ببینم چی میکنه

    ساعت 4 و ربغ ظهر شد آنلاین شد گفت سر کلاسم گفتم تا الان کجا بودی گفت خواب بودم


    گفتم چرا اس ندادی؟؟؟ گفتش من صب اس دادم تو چرا ندادی؟؟ گفتم اون وظیفت بود طبق توافقی که کرده بودیم هرجا قرار بود بریم قبلش خبر بدیم.

    گفتم 12 تا 4 ظهر کجا بودی

    گفت خوابگاه بچه ها خوابیدم اسم 4 تا دوستشم گفت که یکیشون صاحب اون اتاق بود.

    گفتم چرا خبر ندادی گفت خوابگاه نه وای فای داشت نه آنتن.

    در صورتی که کل دانشگاهشون تحت پوشش وای فای هستش من اینقدر ریز گیرم قبلا همه رو تست کردم

    خلاصه سر همین 12 تا 4 بحثمون شده گفتم باید ثابت کنی گفت باید زود تر میگفتی من عکس بگیرم

    گفتم چه طور من وظیفمه باید همون لحظه ثابت کنم تو نمیتونی؟؟

    اینم بگم من هرجای دنیا میرم حالا چه شوخی شوخی میگه یا جدی مثلا میگم دانشگاه هستم میگه از کجا معلوم منم براش عکس میگیرم یا فیلم میگیرم میفرستم

    همون لحظه حتی گاهی شده همون لحظه نتونستم زور کرده منم اینقدر زمین و زمان رو گشتم تونستم سند براش جور کنم

    حالا ایشون بهم با کمال پرویی گفت من هیچ سندی ندارم و نمیتومم ثابت کنم

    گفتم باشه پس یادت بمونه خودت با دستای خودت و رفتار خودت شک و بی اعتمادی رو در من ایجاد میکنی و هرچی سند و مدرک آوردنت دیر بشه باور کردنش سخت میشه

    بعد یهو گفت کات میکنیم

    (مثلا طبق معمول اینکارو میکنه میدونه من نقطه ضعف دارم و به هیچ وجه ترکش نمیکنم و عاشقشم داره از نقطه ضعفم استفاده میکنه که من بازم بیام سمتش منت کشی اما این دفعه قلبمو زدم زیر پام سمتش نمیرم )

    گفتم باشه بای برای همیشه دادیم.


    من شرمنده اخلاق همتون هستم اینقدر طولانی شد منو به عنوان نوکر و برادر کوچیکتون ببخشید

    فقط بگید من چه کار کنم با این؟؟؟

    هر حرفی دارید بزنید؟؟

    آیا این دختر مشکوک نیس؟؟

    به نظرتون با یکی دیگه نیس؟؟؟

    هزارتا فکر میاد سرم

    بازم میگم من اصلا شکاک نیستم فقط بعضی اوقات یه رفتارای خاصی میکنه منو شکاک میکنه



  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30982
    نوشته ها
    912
    تشکـر
    459
    تشکر شده 875 بار در 507 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام
    عزیز فکر نکنم کسی حوصله کنه بخونه حرفاتو
    نیاز نیست تمام مکالمه هاتونو بنویسی خلاصه بنویس مشکل چیه فقط تا بچه ها بیان کمکت کنن
    امضای ایشان
    دندانم شکست

    برای سنگریزه ای که در غذایم بود

    دردم گرفت

    نه برای دندانم

    برای کم شدن سوی چشم مادرم

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط فرشته مهربان نمایش پست ها
    سلام
    عزیز فکر نکنم کسی حوصله کنه بخونه حرفاتو
    نیاز نیست تمام مکالمه هاتونو بنویسی خلاصه بنویس مشکل چیه فقط تا بچه ها بیان کمکت کنن
    ازتون خواهش میکنم وقت بزارید بخونید چون من احساس میکنم نیازه همه خونده بشه چون همشون بهم دیگه ربط داره

    شاید یه کسی تونست کمکم کنه

    من واقعا خسته شدم موندم چی بکنم

    بخاطر عشقی که بهش دارم بیخیال خیلی مسائل میشم اما چند روز بعد همون آشو همون کاسه

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام دوست عزیز

    راستش من همون چن خط اول رو که خوندم

    میخواستم پست بذارم ولی گفتم زود قضاوت میشه و تا آخرش خوندم

    میخواستم بگم همونطور که شما ایشون رو به همه نشون دادی

    ایشون هم اگر علاقش به شما واقعی بود نباید امتناع میکرد از اینکه به دیگران بگه شما رو میخواد

    خیلی شیک بهت بگم دختر زرنگی هست یه جورایی داره تو رو میخوابونه تو آب نمک...

    و رفتاراش درست نیستن...اونم وقتی که شما میگی خانوادشون شما رو قبول دارن

    و البته کلا بی اعتمادی و تردید موج میزنه تو رابطتون

    یعنی به جای رابطه عاطفی باید اسم رابطتون رو بذارن رابطه ی بی اعتمادی

    وگرنه این هم شرط و شروط و عکس بگیر و گوشیتو بده و .... اصلا مناسب یه رابطه درست و منطقی نیست

    بهتره قبل از اینکه برگردین بهم...خیلی بیشتر در مورد عشق و ازدواج مطالعه کنی

    و تصمیم درستی بگیری...نه شما آمادگی ازدواج رو داری و نه این خانم...

    وگرنه پنهان کاری هیچ لزومی نداره وقتی شما همدیگه رو میخواید و میدونین که خانواده ها هم راضی میشن

    و اینو هم بدونین کسی که از الان با شما اینجوری تا میکنه...بعد از ازدواج هم ادامه پیدا خواهد کرد تو مباحث مختلف!

    حرمت نفس داشته باشید...و صرف احساس درگیر روابط نشید...

    این نظر شخصی من بود...ان شاءالله دوستان بیان و نظرات بهتری بدن

  5. 4 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    22422
    نوشته ها
    102
    تشکـر
    91
    تشکر شده 32 بار در 26 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    مگه عشق واقعیم پیدا میشه؟!!
    فک کردم مال قدیما بود

  7. کاربران زیر از arash95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام
    شما باید خواستگاری رسمی کنید تا دختر خانم مورد علاقه اتون مشخص بشه واقعا شما را میخواهد یا نه. ادامه این رابطه به صلاحتون نیست شاید چند ماه دیگر یا چند سال دیگر آیا بله خواهد گفت یا نه اگر پس از این همه وقت سرگردانی جواب نه داد چه می شود؟ لااقل رسما نامزد میشوید یا جواب رد میدهند به هر حال هر چه زودتر از پا در هوایی و سردرگمی خارج میشوید
    امضای ایشان

    تا میتوانی دلی به دست آور
    دل شکستن هنر نمی باشد

  9. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز

    راستش من همون چن خط اول رو که خوندم

    میخواستم پست بذارم ولی گفتم زود قضاوت میشه و تا آخرش خوندم

    میخواستم بگم همونطور که شما ایشون رو به همه نشون دادی

    ایشون هم اگر علاقش به شما واقعی بود نباید امتناع میکرد از اینکه به دیگران بگه شما رو میخواد

    خیلی شیک بهت بگم دختر زرنگی هست یه جورایی داره تو رو میخوابونه تو آب نمک...

    و رفتاراش درست نیستن...اونم وقتی که شما میگی خانوادشون شما رو قبول دارن

    و البته کلا بی اعتمادی و تردید موج میزنه تو رابطتون

    یعنی به جای رابطه عاطفی باید اسم رابطتون رو بذارن رابطه ی بی اعتمادی

    وگرنه این هم شرط و شروط و عکس بگیر و گوشیتو بده و .... اصلا مناسب یه رابطه درست و منطقی نیست

    بهتره قبل از اینکه برگردین بهم...خیلی بیشتر در مورد عشق و ازدواج مطالعه کنی

    و تصمیم درستی بگیری...نه شما آمادگی ازدواج رو داری و نه این خانم...

    وگرنه پنهان کاری هیچ لزومی نداره وقتی شما همدیگه رو میخواید و میدونین که خانواده ها هم راضی میشن

    و اینو هم بدونین کسی که از الان با شما اینجوری تا میکنه...بعد از ازدواج هم ادامه پیدا خواهد کرد تو مباحث مختلف!

    حرمت نفس داشته باشید...و صرف احساس درگیر روابط نشید...

    این نظر شخصی من بود...ان شاءالله دوستان بیان و نظرات بهتری بدن
    سلام تمامی حرفاتون رو قبول دارم

    از لحاظ آمادگی ازدواج جفتمون آماده نیستیم درست

    شرایط ازدواج که خونه و شغل و ماشین هست

    یکی رو دارم

    انشاءالله خدا پدر و مادرم رو نگه داره برام تنشون سالم و سلامت و عمرشون طولانی و با عزت باشه انشاءالله

    برام خونه خریدن فقط میمونه شغل ماشین هم بلاخره میشه جور کرد

    حالا شما گفتید ایشون داره شمارو تو آب نمک میخوابونه و...

    همین رفتارش و منو تو آب نمک خوابوندن خیلی روی اعصابمه

    وقتی من عاشقانه و صادقانه و کاملا جدی میخوامش چرا ایشون اینکارو میکنه

    آیا کسی بجز من هستش ؟؟؟ (این همش میاد تو ذهنم دیوانم میکنه)

    آیا عشقش دروغه؟؟

    میخوام بدونم چرا اینطوری میکنه؟؟ شما دختری از هم نوع خودت خوب خبر داری

    واقعا سخته من یه پسری هستم نه به ناموس کسی نگاه میکنم نه دختر بازی میکنم نه هیچی صداقت رو حرف اول میدونم

    حتی اگر تلخ و زشت باشه بازم صداقت بهتره تا اینکه دروغ بگه و خودم یه روز بفهمم نابود میشم و همه چیو نابود میکنم

    صداقت دردش کمتره برای من اینو هزار برا بهش گفتم

    چرا وقتی من مبنای صداقت و عشق واقعی هست طرف مقابل اذیت میکنه؟؟

  11. کاربران زیر از ehsanninja بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2016
    شماره عضویت
    28867
    نوشته ها
    311
    تشکـر
    148
    تشکر شده 268 بار در 156 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    خیلی شیک بهت بگم دختر زرنگی هست یه جورایی داره تو رو میخوابونه تو آب نمک...
    دقیقا همینو میخواستم بگم که بانو رز مریم زحمت نوشتنش رو کشیدند

    ببین دخترا هرچی بیشتر سمتشون بری بیشتر ازت دور میشن و هرچی دور تر بشی بیشتر میان سمتت . اولا من اگه بودم کلا قید این دختر رو میزدم (البته نظر شخصیه منه) معلومه حسابی آفرودیته کامل میتونه بچرخونت و شما هم معلومه تابع احساس هستی و هیجانی عمل میکنی . اما اگه سیاست رفتاری مناسب میخوای میدونم واست سخته ولی کلا باید تغییر موضع بدی تو نرو سمتش اگرم دوباره اومد و رابطه شروع شد کلا سفت بزن جوری که انگار بودش یا نبودش خیلی واست فرقی نمیکنه کلا حساسیتت رو هم نشون نده حتی اگه جوری نشون داد که انکار با کسه دیگست یا مشکوک بود بی تفاوت باش و جوری وانمود کن که واست مهم نیست و اینکه یه جوریم غیر مستقیم نشون بده با کسی در ارتباطی عکس پروفایل عاشقانه یا .... ترفند های اینجوری
    اگه واقعا رابطه رو بخواد حساس میشه و میاد سمتت اگه نیومد مطمین باش کلا این آدم به دردت نمیخوره و سرش جای دیگه گرمه

  13. کاربران زیر از moeinvk بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    سلام تمامی حرفاتون رو قبول دارم

    از لحاظ آمادگی ازدواج جفتمون آماده نیستیم درست

    شرایط ازدواج که خونه و شغل و ماشین هست

    یکی رو دارم

    انشاءالله خدا پدر و مادرم رو نگه داره برام تنشون سالم و سلامت و عمرشون طولانی و با عزت باشه انشاءالله

    برام خونه خریدن فقط میمونه شغل ماشین هم بلاخره میشه جور کرد

    حالا شما گفتید ایشون داره شمارو تو آب نمک میخوابونه و...

    همین رفتارش و منو تو آب نمک خوابوندن خیلی روی اعصابمه

    وقتی من عاشقانه و صادقانه و کاملا جدی میخوامش چرا ایشون اینکارو میکنه

    آیا کسی بجز من هستش ؟؟؟ (این همش میاد تو ذهنم دیوانم میکنه)

    آیا عشقش دروغه؟؟

    میخوام بدونم چرا اینطوری میکنه؟؟ شما دختری از هم نوع خودت خوب خبر داری

    واقعا سخته من یه پسری هستم نه به ناموس کسی نگاه میکنم نه دختر بازی میکنم نه هیچی صداقت رو حرف اول میدونم

    حتی اگر تلخ و زشت باشه بازم صداقت بهتره تا اینکه دروغ بگه و خودم یه روز بفهمم نابود میشم و همه چیو نابود میکنم

    صداقت دردش کمتره برای من اینو هزار برا بهش گفتم

    چرا وقتی من مبنای صداقت و عشق واقعی هست طرف مقابل اذیت میکنه؟؟
    ان شاءالله خداوند تمامی پدر و مادرها رو حفظ کنه و به پدر و مادر شما هم سلامتی بده...خدارو شکر که به فکرتون هستند واقعا قدرشون رو بدونین

    ببین احسان جان این روابط هیچگونه تعهدی برای افراد ایجاد نمیکنه

    و خب این خانم الان فک میکنه به شما که تعهدی نداره پس لزومی نداره همه چیز رو بهت بگه

    از طرفی فک میکنه که ممکنه خواستگارای بهتری هم براش بیاد پس چرا باید مردم بدونن که با توئه؟؟؟؟

    از اون طرف هم فک میکنه تو مورد خوبی هستی که نباید از دستت بده...

    در نتیجه رفتارش میشه اینی که تو میبینی

    فک نکن فقط دخترا هم اینجوری هستن...خیلی از پسرا هم هستن این رفتارو با دخترا دارن

    حالا دیگه شانس تو اینجوری شده...

    وقتی میبینی طرفت داره اذیت میکنه نباید به خودت فشار بیاری ...باید ببینی ایراد کار کجاست

    تو خدا رو شکر خونه داری...مشکلی که خیلی از جوونا الان باهاش درگیرن

    یعنی تقریبا شصت درصد مشکلت حله...پس حتما بری خواستگاری با جواب نه قاطع مواجه نمیشی...چون میدونن خانوادت پشتتن

    پس نباید معطل کنی بیشتر از این...

    به نظرم سراغ این خانم نرو تا خودش بیاد سراغت

    یه مدت باهاش باش ببین واقعا قصدش چیه...بعد هم محکم بگو من میخوام بیام خواستگاری تا حداقل نامزد بشیم!

    ولی واقعا بهت میگم..خواهرانه...من چشمم آب نمیخوره به این رابطه

    چون میگی دوستش خواستگار فرستاده...حتما قبلا با ایشون هماهنگ باید میکرده...یا مگه نمیدونسته تو باهاش هستی پس چرا همچین کاری کرده

    احتمالا پیش دوستش هم گفته باشه که خیلی حساب نمیکنه رو این رابطه...شاید براش فقط یه سرگرمی باشه

    پس اول ببین چقدر میتونه بدون تو دووم بیاره...اگه اومد سراغت باید ببینی رفتاراش چجوریه

    به قول معین یه مدت باهاش سرد شو ولی دورادور هم حواست بهش باشه

    بعد وقتی مطمئن شدی دلش باهات هست...اونوقت به خانوادت بگو برن خواستگاری

    چون واقعا کش دادن یه رابطه کم کم آدم رو سرد میکنه و بهتره زودتر حداقل نامزد بشید تا خیالتون هم راحت بشه

    اگه دلش هم باهات نیست که دیگه هیچ...وقتتو نباید هدر بدی و خودتو درگیر احساسات کنی...

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    1 بزرگ شو هم شما هم اون خانم


    2 اگه بازیت نمیاد خانوادتو بدون صحبت باهاش بفرست جلو

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    به نظر من این رابطه حتی در حد همون آب نمک هم نیست! احتمالا به علت یه سری مزیت که شما داری (مثل ماشین، مواظبش بودن و ...) ترجیح میده همچنان ادامه بده. تنها راهش همون خواستگاری رسمیه. اگه قبول کرد که می تونی امیدوار باشی. در غیر این صورت بهتره تمومش کنی بری.

  17. کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    طولانیه اما بخونید تورو قرآن قاطی کردم من

    ماجرا رو یک طرفه توضیح دادی برای همین نمیشه زیاد نظر داد

    نظر اون دختر درباره شما و ازدواجتون چیه

    به نظرم با کنترلایی که شما می کنی احتمالش کمه با یکی دیگه باشه ولی اینکه اون هم مثله شما به رابطه تون فکر کنه جای سوال و تردیده


    بیا فرض کنیم نظر ایشون درباره رد خواستگاری رسمی درست باشه اگه ایشون واقعا به فکر ازدواجه چرا شما رو مثلا به مادرش معرفی نکرده؟ تا حالا ازش پرسیدی

    دلیلای دیگه که برای رد درخواست خواستگاری میاره چیه؟(وقتی شما اصرار می کنی)


    مسائل دیگه ای هم که خانم مریم و معین در بالا گفتن هم از نظر من محتمله و تکرار نمی کنم
    ویرایش توسط آرش67 : 05-25-2017 در ساعت 02:55 AM
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  19. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    حرف شما و معین رو باید روی طلا بنویسم به خدا

    هرچی بیشتر باهام حرف میزنید بیشتر چشمم وا میشه

    الان یک روز و خورده ای هستش سمتم نیومده فقط داره از نقطه ضعف هام استفاده میکه تا من بیام سمتش نمونه اش پروفایل غم میزاره میدونه دلم میسوزه میرم سمتش یا میدونه فالوور پسر داشته باشه و میدونه اینستاشو چک میکنم امروز یه پسرو فالو کرده

    اما من دیگه احسان قبلی نیستم که 8 ماه خر وساده بودم دیگه قلبم و احساسم رو زیر پا گذاشتم

    چشم چشم چشم همه رو انجام میدم فقط خواهش میکنم باهام در ارتباط باشید حالا همینجا یا تلگرام هرجایی که میتونید پاسخ سریع بدید

    چون من واقعا به کمکتون نیاز دارم مطمئنم باشید همتون رو دعا میکنم.

    گفتی:
    از طرفی فک میکنه که ممکنه خواستگارای بهتری هم براش بیاد پس چرا باید مردم بدونن که با توئه؟؟؟؟

    از اون طرف هم فک میکنه تو مورد خوبی هستی که نباید از دستت بده...

    دقیقا من خیلی وقته همین فکرو میکنم و چن بار همین حرفو زدم بهش میگه نه من بجز تو کسیو ندارم و...(مطمئنم دروغ میگه)

    اگه میخواد چرا فکر حرف مردمه این همه دختر پسر پشتشون حرف نزدن فقط سر من رسیدم میخوان حرف بزنن؟؟


    گفتی:
    چون میگی دوستش خواستگار فرستاده...حتما قبلا با ایشون هماهنگ باید میکرده...یا مگه نمیدونسته تو باهاش هستی پس چرا همچین کاری کرده


    آره من همون روزم بهش کلی توپیدم گفتم تو منو خر گیر آوردی؟؟ گفت چرا ؟؟ گفتم تو مگه منو نمیخوای؟؟؟ گفت میخوامت کی گفته نمیخوام صد در صد میخوامت. گفت تو تنها مرد و تنها

    عشق زندگی منی حتی دستش رو روی قرآن گذاشت و قسم خورد و گفت تو تنها مرد و تنها عشق زندگی منی و من فقط تورو میخوام.

    گفتم پس این چیه ؟؟ گفت اون برای خودش خواستگار فرستاد گفتم مگه نمیگی اون جریان منو میدونه؟؟ حرفی نزد گفتم این چیه پس؟؟ گفت حالا که چیزی نشد آقا گفتم اسمم نیار دستم بهم نزن

    به تمام پسرا فک میکنید اسمشون رو میارید بعد سر من میرسه آقا یادت میفته؟؟؟

    تو اگه منو بخوای به کل دنیا میفهمونی منو داری و دیگه اجازه نمیدی خواستگار بیاد

    حرفی نزد و دست روی قرآن گذاشت و گفتم فقط منو میخواد و...

    اون روز با قسمی که خورد دست روی قرآن گذاشت باورش کردم حتی نماز میخونه و زیارت عاشورا میخونه خیلی بهش اعتماد داشتم

    اما دیگه هیچ اعتمادی ندارم بهش!!!

    نظرت چیه بخواد برگرده هم شرایط سختی بزارم براش میگم خودت با دستای خودت اعتماد منو از بین بردی و شک انداختی توی دلم و حالا خودت هم اعتماد منو جلب کن و...؟؟؟؟؟

    آخه من یه چیزی خیلی روی مخ منه اون روز دیدم دوستش نوشته 31 سالشه و شرمنده ام عذر میخوام خیلی معذرت میخوام گفت اوووووووو اونجاش چروک مروکه دوستش نوشت از شوهر من دو سال بزرگ تره و اگه اونجاش مثل مال شوهرم باشه عالیه بعد اینم استیکر خنده میفرستاد
    عصبی شدم گفتم مگه زندگی فقط اونجای مرده؟؟

    چرا با مال من شوخی نمیکنی با مال مردم شوخی میکنی

    مگه زندگی فقط همونه سگ هم اونو داره و....

    شرمنده اینقدر باز حرف زدم اصن اعصابم الان حسابی خورد شده

    من خیلی حسودم و عاشق من وقتی عاشق میشم بخاطر طرف مقابلم بدترین کارا رو میکنم حتی خودمو پست و غرورم رو میشکنم.

    بهش گفتم دوستت رو بلاک میکنی و.. گفت به هیچ وجه بلاکش نمیکنم ولی پیم داد جوابشو نمیدم بعد یه مدت الکی گفتم بلاکش کردی گفت نه پیم داد جوابشو میدم ولی شوخی ناجور کرد جوابشو نمیدم

    فقط نگاه کن ببین چی میگه چه طور حرفشو عوض کرد.

    یعنی واقعا موندم چی بکنم.

    گفتی باهاش سرد شو و دورا دور حواست بهش باشه دقیقا حواسم به چی و چه طور باشه؟

    گفتی یه مدت باهاش باش ببین قصدش چیه میخوام بگم از کجا بفهمم قصدش چی هست؟؟؟

    آبجی تو جای خواهرمی میشه توی تلگرام به ایدیم پیم بدی؟؟ بخدا یه زمان میبینی سوال یا یه چیز فوری پیش میاد حداقل سریع میتونم ازت کمک بگیرم اگر مزاحمت ایجاد کردم بلاک کن منو

    خیالت راحت باشه تو جواهی خواهرمی ناموسمی
    @Anonymous0102



  21. کاربران زیر از ehsanninja بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    آره داداش پرسیدم

    میگم چرا معرفی نمیکنی؟؟؟

    میگه چون شغل نداری و وقتش نیست

    خیلی خنده داره فقط بخاطر شغل این حرفو میزنه

    مگه زندگی فقط شغله مگه بی غیرتم؟؟؟
    من دانشجو هستم وایسادم درسم تموم بشه برم سرکار مگه قراره سربار کسی باشم؟

    هر بار و هزار بار پرسیدم چرا معرفی نمیکنی میگه بخاطر شغل و اینکه موقعیتش نیست و اگر به خانواده بگم تورو رد میکنن و نمیزارن

    در صورتی که من مطمئنم خانوادش منو قبول میکنن و حاضرم قسم بخورم چون خودم به پدرش نزدیک شدم خیلی پدر و مادرش دوستم دارن. مادرش دوست مادرمه و پدرش دوست پدرمه

  23. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    طولانیه اما بخونید تورو قرآن قاطی کردم من





    سلام دوست خوبم

    دوست عزیزم، من نه شما رو میشناسم و نه با شما دشمنی دارم. اما چندتا نصیحت دارم برات :


    1- تو زندگیت حساب سود هر چیزی را میکنی باید حساب ضررش رو هم بکنی. میدونم که بهت خیلی خوش میگذره وقتی باهاشون هستین ولی... فقط حساب سودش رو به تنهایی نکن، خودت رو برای ضرر احتمالی هم آماده کن.

    2- به قول پوکر بازها اگر بعد 20 دقیقه نفهمیدی سر چه کسی داره کلاه میره، مطمئن باش داره سر تو کلاه میره

    3- تا حد امکان انرژیت رو بزار روی کارهایی که اکنون یا در آینده برات "آورده" داشته باشه. (نمیگم ازدواج نکن ولی به شیوه ای که آقای sam به درستی گفتن موردت رو پیدا و ازدواج کن البته وقتی بزرگ شدی)

    4-وقتت رو صرف مطالعه، تحقیق، یادگیری زبان و تفریحات سالم مثل ورزش و گردش بکن.

    6- عشق اونه که تو رو ببره به عرش نه با کله (خدایی ناکرده) بندازه تو گل فرش! عشق واقعی آورده اش برای تو افتخار است. مثل عشق به مطالعه، یا ورزش که منتج به بدست آوردن سواد و سلامتی میشود. یا عشق به خداوند که به تو آرامش میدهد.

    شما به من بگو این کدامین عشق در وجود شماست، وکدامین معشوق است که این چنین عاشق را برآشفته و مضطرب می سازد. مگر نه عشق خدا آرامش می آورد؟ عشق به خانواده خوشی و رضایت و ....

    این عشق است یا رمان شرلوک هلمز! پر از استرس-

    مطمئنم لذت یک خواب راحت را از دست داده ای- ببین چه به دست آورده ای = گرفتن دست یک دختر آنهم برای چند ثانیه! محاسبه اش با خودت

    امیدوارم با آگاهی قدم برداری و انشالله روزی نرسد که بگویی:

    به یزدان اگر خرد داشتیم/ کی این چنین سرانجام بد داشتیم

  24. کاربران زیر از AmirAli65 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    آبجی یه چیزایی رو بگم شاید بیشتر به کارت بیاد:

    چندین ماهه بهش میگم خطت رو عوض کن اصلا موافقت نمیکنه کاملا مخالفت میکنه میگه مامان بفهمه پوستمو میکنه هی گیر میده میگم خوب بهانه بیار خط مشکل داشت و... میگه نمیشه مامان گیر میده باید همونو داشته باشی(دلیلی مسخره میاره)

    من دلم میخواد برم استخدام ارتش یا نیروی انتظامی بشم فرق نمیکنه قرار بود برج 2 استخدامی شروع بشه بخاطر انتخابات دیر شد و فعلا خبری نیست

    این خانوم یک ماه قبل عید بهم قول داد که دوماه بعد خطشو عوض کنه وقتی نزدیک برج 2 شد دوزاریم جا افتاد میخواست بفهمه استخدام میشم یا نه یعنی اگر استخدام بشم خطشو

    عوض کنه اگه نشم عوض نکنه (این دقیقا فکریه که همش میومد تو ذهنم) دقیقا 2 ماه و چن روز شد بهش گفتم عوض کن قول دادی گفت نه دیرتر هی دیرتر دیرتر و الان شد خرداد ماه و هی میگه مامان مامان مامان و دیرتر عوض میکنم

    یهو گفتش اصن قبل اینکه محرم بشیم عوض میکنم(همین مورد شک میندازه به آدم که شاید خبری باشه نمیخواد عوض کنه پول خطشم بهش گفتم من میدم)


    یه چیز فوق العاده مهم:

    امتحانش کردم هزار بار سر یه موضوع خاص

    روزای که دانشگاه هستش باهاش هماهنگ میکنم قرار میزاریم یه جا برم دنبالش

    چند بار بهش گفتم ماشین دستم نیست دست بابا هست هی زور میزد من نیام میگفتم چرا میگه بدون ماشین حال نمیده و یهو مارو میبینن و...


    ماشین داشته باشم بیرون میاد نداشته باشم باهام نمیاد

    منم از لجش 1 هفته اس بهش میگم ماشین ندارم و اصلا بیرون نیومده باهام

    اینجاس که احساس بدی بهم دست میده


    آبجی فقط ممنون میشم توی تلگرام بهم پیم بدی واقعا به کمک نیاز دارم درکم کنی ممنون میشم من خاک پای همتونم

    تو چون دختری و همنوعش هستی بیشتر میتونی دستمو بگیری کمکم کنی

    آیدی تلگرامم: @Anonymous0102

  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32580
    نوشته ها
    126
    تشکـر
    46
    تشکر شده 85 بار در 56 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    به قول دوستمون آقای AmirAli65
    دوست عزیزم، من نه شما رو میشناسم و نه با شما دشمنی دارم
    فقط بگم الان اکثر دخترا دنباله یک کیس مناسب کار خوب ماشین خوب و خونه هستند اینکه شما حالا کی درست تموم بشه بعدش باید بری خدمت بعد بیای دنباله کار بگردی شروع کنی به کار پس انداز کنی اووووووووووو اون دیگه پیر شده !! بیخیالش امیدوارم که به عشقت برسی ولی اگر هم نشد غصه نخور این نشد یکی دیگه بهتر از این ... فعلاً جوونی کن و عشق و حال خودت و درگیر این چیزا نکن
    امضای ایشان
    هیچ کس ، هرگز ، به هدفی که نمی بیند ، نخواهد رسید

  27. کاربران زیر از برزین بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام تمام حرف شما متین.
    فقط گفتی پس انداز کنی و اوووووووووووووووو پیر شده.

    جفتمون تازه 20 سالمون شده

    60 سال به بالا رو میگن پیر.

    نهایتش دوسال خدمته میشیم 22 یه مدتم کار و پس انداز نهایتش 2 سال روش میشیم 24. سن ازدواج نباید خیلی زود باشه تا پخته شدن کاملا و... سن ازدواج باید بین 23 تا 30 باشه

    حالا من موندم چرا یه عده چشمشون به پول و کار وماشین هستش

    کسی که بخاطر پول و ماشین میخواد زندگی کنه زندگیش دو زار نمی ارزه

    کسی که بخواد عشق داشته باشه من اعتقاد دارم عشق قدرتی به ادم میده که بخاطر هم دیگه هر کاری میکنن
    من بخاطرش خیلی کارا کردم و بهش قسم خوردم هرکاری که واقعا بتونم دریغ نکنم.

    من با اینکه دانشجو هستم پولی ندارم و کم و بیش یه جا مشغول کار هستم و براش خرید میکنم پس انداز و... خودش دیده و میگه واقعا زحمت میکشم و کلی تشکر کرده ازم اما من فقط موندم چرا من زندگیمو عشقمو نسبت بهش بر پایه ایمان و صداقت و راستگویی و عشق گذاشتم اون نمیکنه اینکارو؟؟؟

    اگر منو نمیخواد ولم کنه دیگه چرا داره داغونم میکنه؟؟؟

    خدا شاهده از بس بهش فک میکنم شب ها تا دیر وقت بیدارم تا 5 صب یا 6 صب

  29. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    آبجی یه چیزایی رو بگم شاید بیشتر به کارت بیاد:

    چندین ماهه بهش میگم خطت رو عوض کن اصلا موافقت نمیکنه کاملا مخالفت میکنه میگه مامان بفهمه پوستمو میکنه هی گیر میده میگم خوب بهانه بیار خط مشکل داشت و... میگه نمیشه مامان گیر میده باید همونو داشته باشی(دلیلی مسخره میاره)

    من دلم میخواد برم استخدام ارتش یا نیروی انتظامی بشم فرق نمیکنه قرار بود برج 2 استخدامی شروع بشه بخاطر انتخابات دیر شد و فعلا خبری نیست

    این خانوم یک ماه قبل عید بهم قول داد که دوماه بعد خطشو عوض کنه وقتی نزدیک برج 2 شد دوزاریم جا افتاد میخواست بفهمه استخدام میشم یا نه یعنی اگر استخدام بشم خطشو

    عوض کنه اگه نشم عوض نکنه (این دقیقا فکریه که همش میومد تو ذهنم) دقیقا 2 ماه و چن روز شد بهش گفتم عوض کن قول دادی گفت نه دیرتر هی دیرتر دیرتر و الان شد خرداد ماه و هی میگه مامان مامان مامان و دیرتر عوض میکنم

    یهو گفتش اصن قبل اینکه محرم بشیم عوض میکنم(همین مورد شک میندازه به آدم که شاید خبری باشه نمیخواد عوض کنه پول خطشم بهش گفتم من میدم)


    یه چیز فوق العاده مهم:

    امتحانش کردم هزار بار سر یه موضوع خاص

    روزای که دانشگاه هستش باهاش هماهنگ میکنم قرار میزاریم یه جا برم دنبالش

    چند بار بهش گفتم ماشین دستم نیست دست بابا هست هی زور میزد من نیام میگفتم چرا میگه بدون ماشین حال نمیده و یهو مارو میبینن و...


    ماشین داشته باشم بیرون میاد نداشته باشم باهام نمیاد

    منم از لجش 1 هفته اس بهش میگم ماشین ندارم و اصلا بیرون نیومده باهام

    اینجاس که احساس بدی بهم دست میده


    آبجی فقط ممنون میشم توی تلگرام بهم پیم بدی واقعا به کمک نیاز دارم درکم کنی ممنون میشم من خاک پای همتونم

    تو چون دختری و همنوعش هستی بیشتر میتونی دستمو بگیری کمکم کنی

    آیدی تلگرامم: @Anonymous0102
    سلام آقا احسان

    این همه اضطراب و هول ولا واسه چیه؟؟؟

    فک میکنی اینجوری میتونی رابطت رو مدیریت کنی؟؟؟؟

    نه داداشم اینجوری حتی نمیتونی درست فکر کنی چه برسه به اینکه به راه حل برسی!!

    ببین من نمیدونم رابطه ی شما چجوریه...که دقیقا بهت بگم اینجوری و فلان جور امتحانش کن

    خودت بهتر میشناسیش میدونی به چیا حساسه و چه نقاط قوت و ضعفی داره...باید از رو همینا وارد بشی

    ولی خب همین رفتارایی هم که میگی واقعا کافیه که بدونی یه جای کار میلنگه

    مثلا همین که میگی ماشین نداری باهات نمیاد بیرون، خطش رو عوض نمیکنه یا رابطش با دوستش رو قطع نکرده

    ببین من نمیگم اینایی که بهش گفتی درسته...چون واقعا نباید ازش بخوای خطش رو عوض کنه یا رابطه اش رو قطع کنه

    ولی وقتی ازش خواستی باید یه دلیل محکم بهت بگه یا قبول میکنه یا با یه دلیل قوی حرفت رو رد میکنه

    ولی اینکه میگی قبول کرده و بعد زیرش زده...خب شاید بعدا هم زیر حرفاش بزنه

    ببین شما خودت میدونی آدم وقتی کسی رو دوست داره دلش میخواد همه بدونن تا کسی دیگه بهش نزدیک نشه

    همین کاری که تو برای اون کردی و درستش هم همینه

    اما وقتی کسی رو نمیخوای...یا حداقل بابت خواستنش مطمئن نیستی...سعی میکنی یه حاشیه امن درست کنی که اگه یه روزی طرفت نبود بتونی خودت رو بکشی کنار و بگی نه من اصلا باهاش نبودم

    یه کم فک کن به رابطت...همش بهت استرس داده...در حالیکه عشق باید آرامش بخش باشه نه اینجوری آدمو عصبی کنه

    من یه دخترم...همنوعش هستم...بهت میگم دختری که پسری رو بخواد اینجوری باهاش تا نمیکنه

    خود منم تو این شرایط بودم...حتی خطمو عوض کردم حتی رابطمو با دوستام کم کردم به خاطر کسی که دوسش داشتم

    ولی بعد یه مدت خودش ازم خواست که دوباره برگردم به دوستام و خط قبلیم رو بذارم...من فقط این کارا رو کردم که اعتمادش جلب شه و آرامش داشته باشه...دیگه خودشم چیزی که نداشت بگه پشیمون شد و گفت اشتباه کرده!

    حالا وقتی شما میگی این همه نمره منفی گرفته ازت....باید خیلی بیشتر حواست باشه که کجا داره میره رابطت

    خودت بهتر میشناسیش...مثلا سر همین ماشین...دو سه بار که امتحانش کردی فهمیدی بخاطر ماشین نمیاد

    بقیه چیزا رو همینجوری امتحان کن ببین چی میشه...

  30. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام آقا احسان

    این همه اضطراب و هول ولا واسه چیه؟؟؟

    فک میکنی اینجوری میتونی رابطت رو مدیریت کنی؟؟؟؟

    نه داداشم اینجوری حتی نمیتونی درست فکر کنی چه برسه به اینکه به راه حل برسی!!

    ببین من نمیدونم رابطه ی شما چجوریه...که دقیقا بهت بگم اینجوری و فلان جور امتحانش کن

    خودت بهتر میشناسیش میدونی به چیا حساسه و چه نقاط قوت و ضعفی داره...باید از رو همینا وارد بشی

    ولی خب همین رفتارایی هم که میگی واقعا کافیه که بدونی یه جای کار میلنگه

    مثلا همین که میگی ماشین نداری باهات نمیاد بیرون، خطش رو عوض نمیکنه یا رابطش با دوستش رو قطع نکرده

    ببین من نمیگم اینایی که بهش گفتی درسته...چون واقعا نباید ازش بخوای خطش رو عوض کنه یا رابطه اش رو قطع کنه

    ولی وقتی ازش خواستی باید یه دلیل محکم بهت بگه یا قبول میکنه یا با یه دلیل قوی حرفت رو رد میکنه

    ولی اینکه میگی قبول کرده و بعد زیرش زده...خب شاید بعدا هم زیر حرفاش بزنه

    ببین شما خودت میدونی آدم وقتی کسی رو دوست داره دلش میخواد همه بدونن تا کسی دیگه بهش نزدیک نشه

    همین کاری که تو برای اون کردی و درستش هم همینه

    اما وقتی کسی رو نمیخوای...یا حداقل بابت خواستنش مطمئن نیستی...سعی میکنی یه حاشیه امن درست کنی که اگه یه روزی طرفت نبود بتونی خودت رو بکشی کنار و بگی نه من اصلا باهاش نبودم

    یه کم فک کن به رابطت...همش بهت استرس داده...در حالیکه عشق باید آرامش بخش باشه نه اینجوری آدمو عصبی کنه

    من یه دخترم...همنوعش هستم...بهت میگم دختری که پسری رو بخواد اینجوری باهاش تا نمیکنه

    خود منم تو این شرایط بودم...حتی خطمو عوض کردم حتی رابطمو با دوستام کم کردم به خاطر کسی که دوسش داشتم

    ولی بعد یه مدت خودش ازم خواست که دوباره برگردم به دوستام و خط قبلیم رو بذارم...من فقط این کارا رو کردم که اعتمادش جلب شه و آرامش داشته باشه...دیگه خودشم چیزی که نداشت بگه پشیمون شد و گفت اشتباه کرده!

    حالا وقتی شما میگی این همه نمره منفی گرفته ازت....باید خیلی بیشتر حواست باشه که کجا داره میره رابطت

    خودت بهتر میشناسیش...مثلا سر همین ماشین...دو سه بار که امتحانش کردی فهمیدی بخاطر ماشین نمیاد

    بقیه چیزا رو همینجوری امتحان کن ببین چی میشه...

    سلام آبجی واقعا وقتی اینطوری میبینم یکی هست حرفامو میفهمه خیلی بهتر میتونم تصمیم بگیرم

    خیلیا منو درک نکردن وقتی خواستم مشورت کنم میگفتن مشکل از خودته و....

    منم همینو میگم

    میگم وقتی من شک دارم و من هیچ اعتمادی بهش ندارم

    بجای اینکه کمکم کنه اعتماد کنم بهش بیشتر داره سلب اعتماد میکنه

    وقتی اون بهم اعتماد نداشت خدا شاهد این ماجراس به هر دری زدم بهم اعتماد کنه پرینت خطمو گرفتم تلگرامم رو دادم بهش و.....

    ولی یادمه تهران بودم بهش گفتم میخوام وارد تلگرامت بشم یعنی کاری باهام کرد خودم از گفته خودم پشیمون شدم اما زورم رو خالی کردم که با نارضایتی خودش ولی تلگرامش رو برای یه ساعت داشتم بعد خودم با تمام شرمندگی از تلگرامش زدم بیرون

    فقط خواستم ببینم ایشون بخاطر من وقتی ادعا میکنه هر کاری میکنه برام یا نه؟؟

    چه طور من براش هرکار میکنم ولی اون نمیتونه

    کم کم سه روز شده و ازش خبری نیست چکش کردم از وقتی با من قهر کرده و سمتش نرفتم تلگرام اومدنش هم کم شده یه برا 9 صب آنلاین شد سریع آف شد یه بار 12 اومد سریع اف شد

    فعلا هم ازش خبری نیست

    اما موقعی که من بودم همزمان با من انلاین بود هروقتم من میرفتم اونم میرفت

    من واقعا ازت ممنونم که حداقل یکی از همنوع خودش هست حرفمو میفهمه چون من وقتی این جریان رو به دوستای بزرگ تر از جنس خودم میگم و تجربه زیاد دارن و مشورت میکنم همشون به من میکوبن

    اما خداروشکر یکی از همنوعش(یعنی دختر) هستش که متوجه حرفام میشه

    آبجی و تمامی دوستان خواهش میکنم برام دعا کنید شنیدم نیروی دریایی داره نیرو میگیره میخوام برم برای استخدامی

    انشاءالله استخدام بشم و تمامی جوون ها چه دختر چه پسر راه سالم رو برن هیچ وقت همو بازی ندن و بی اعتمادی رو توی جامعه رواج ندن و خوشبخت بشن انشاءالله مخصوصا خودم خوشبخت بشم.

    فقط آبجی مهربون تو عین خواهرمی کمکم کن بزار قبل اینکه استخدام بشم بفهمم جریان چیه چون اگر بشنوه استخدام شدم میاد منت کشی

    اینو مطمئنم

    نمیخوام هیچ بویی از استخدامی ببره میخوام همون طور که اون منو سرکار گذاشته قلبمو زیر پام بزارم هیچی بهش نگم ببینم آیا این دختر واقعا منو میخواد یا منو مسخره کرده و منو گذاشته نیمکت ذخیره

    من یه جوان سالمم تا به حال لب به سیگار و امثال این نزدم.

    مزاحم ناموس کسی نشدم و چشم چرونی نکردم و از هیچ دختری سواستفاده نکردم و با احساسش بازی نکردم

    فقط میخوام کمکم کنی هرچه قدر جا داره کمکم کنی منو داداش خودت بدون فک کن داداشت تو این اوضاع گیر کرده داره نابود میشه.

    خداشاهده خواب بهم حروم شده من دیشب ساعت 5 صبح خوابیدم ساعت 7 صبح بلند شدم چون یکسره فکرم مشغوله همش تمام فکر و ذکرم شده این لامصب

    حسابی قاطی کردم فقط ازت میخوام هرجور واقعا توانت هست به داداشت کمک کنی مو رو از ماست بکشه بیرون میخوام این دختر هیچ بویی از استخدامی نبره و بخاطر شغل نیاد

    میخوام بفهمم این چرا اینطوری میکنه

    میخوام بفهمم جریان چیه جز من کسی دیگه ای رو داره یا نیمکت ذخیره ام

    میخوام بفهمم آیا چیزی ازم پنهون میکنه و...؟؟؟

    فقط یه چی رو بگم جفتمون قول و قرارایی داریم که هر اتفاقی میفته بهم دیگه اطلاع بدیم و هرجا و هرکار میخوایم بکنیم قبلش خبر بدیم

    اول بهش گفتم هرکار میخوای بکنی و جایی بری اجازه بگیر گفت نه اصلا من متنفرم از اجازه گرفتن برام یه طوریه گفتم باشه حداقل قبلش خبر بده که قبول کرد

    خدا شاهده تو بدترین شرایط توی دسشویی باهاش در ارتباط بودم تنها جایی که نتونستم گوشی ببرم حموم بوده اینطوری بگم در این حد

    یعنی میخوام آب بخورم میگم چند قطره خوردم از کدوم لیوان و...

    حالا دلیل این کارم میدونی چیه؟؟ میدونی چرا اینطوری بهش واضح مو به مو گزارش میدم؟؟؟؟

    دلیلش اینه میخوام بهش اعتماد بدم میخوام جوری بهم اعتماد کنه که اصلا بد به دلش راه نده.

    یه روز بهم گفت چرا شک داری و...
    گفتم رفتارات و.... خودت کمک کن شکم رفع بشه و اعتماد کنم بهت

    بهم گفت باشه ولی من میخوام جوری بهم اعتماد کنی که اگر یه روز منو با یه پسر دیدی یهو فکر بد نکنی

    هربار بهش میگفتم شک دارم یعنی توی این 8 ماه فک کنم 7 یا 8 بار بهش گفتم و اونم همش میگفت میخوام جوری اعتماد کنی که اگه منو با یه پسر دیدی و...

    منم بش میگفتم مگه قراره با پسر جایی بری میگفت نه بابا منظورم این نبود گفتم مثلا فقط مثال زدم(البته من همین مثال زدنش منو به شک انداخت )

    میگفت الان اونقدر بهت اعتماد دارم اگه مامانت بگه دختر آوردی خونه اصلا باورم نمیشه(احساس میکنم چوب کاری میکنه هندونه میزاره زیر بغلم)




    -----------------Update-----------------

    یکی دوساعته آنلاین شده خیلی عجیب داره هی پست میزاره اینستاگرامش و استوری و پروفایل تلگرامش و میدونه من میبینم و میخونم

    پست هایی که مربوط به اینکه خیلی ناراحته از اینکه سمتش نمیرم مثلا یه پست با عکس گذاشته نوشته:

    به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد

    که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد

    اینو توی اینستاش توی استوریش گذاشته میدونه میخونم

    اما احساس میکنم میخواد با این کارا منو بکشونه سمتش حالا عذرخواهی کنم یا هرچی ولی میخواد اینطوری از نقطه ضعفم استفاده کنه میدونه عاشقشم و دوستش دارم هیچ وقت نمیزارم توی ناراحتی بمونه داره از نقطه ضعفم استفاده میکنه

    اما اینبار تحمل میکنم و جلوی خودمو میگیرم

    گفتی سمتش نرو بزار خودش بیاد سمتت منم میخوام همین کارو کنم


    فقط آبجی ازت خواهش میکنم کمکم کن میخوام همه چیو از 0 تا 100 بفهمم میخوام بفهمم اصن بدرد من میخوره یا نه؟؟


    ازت خواهش میکنم اگر تلگرام داری بهم پیم بده چون من تلگرام بهتر دسترسی دارم اینجا انجمن واقعا سخته بیام

    آیدی من: @Anonymous0102
    ویرایش توسط ehsanninja : 05-25-2017 در ساعت 10:08 PM

  32. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها

    سلام آبجی واقعا وقتی اینطوری میبینم یکی هست حرفامو میفهمه خیلی بهتر میتونم تصمیم بگیرم
    2
    تنها راهش اینکه بهش نگی میخوای استخدامی بری

    و به هرکسی که ممکنه بهش بگه هم نگی

    نمیدونم چطور میشه واقعا از همه چی باخبر شد

    چون همونقدر تو بخوای کنجکاوی کنی اونم میخواد بپوشونه

    و یادت نره اینا همش در حد حدس و گمانه

    فقط باید منتظر بشی ببینی اون چه واکنشی نشون میده و بر اساس واکنش هاش تصمیم بگیری

  33. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام

    نتونستم همه نظرات دوستان را بخونم


    فقط ی چیزی
    مطمینی این خانم خط دیگه ای نداره؟!
    یا کسی نیست ک قبلا باهاش دوست بوده و الان تهدیدش کنه؟!


    و چیزی ک میخوام بگم بنظر میرسه این دختر تو زندگیش خلا محبتی داره و شما را فقط برای پرکردن اون خلا و توجه میخواد و علاقه ای بهتون نداره
    چون اگه دوستتون داشت هیچوقت نمیتونس درمورد پسر دیگه ایجور حرف بزنه و یا اینکه شما را پنهان کنه
    چون به قول معروف ما خانم ها رازدارهای خوبی هسیم اما رازهامون را بهم میگیم تا تو نگهداری شریک باشیم
    یعنی اگه فردی برامون مهم باشه نمیتونیم از بقیه پنهون کنیم و بخوایم یا نخوایم لو میدیم و پیش بقیه ازش میگیم.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  35. 3 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام

    نتونستم همه نظرات دوستان را بخونم


    فقط ی چیزی
    مطمینی این خانم خط دیگه ای نداره؟!
    یا کسی نیست ک قبلا باهاش دوست بوده و الان تهدیدش کنه؟!


    و چیزی ک میخوام بگم بنظر میرسه این دختر تو زندگیش خلا محبتی داره و شما را فقط برای پرکردن اون خلا و توجه میخواد و علاقه ای بهتون نداره
    چون اگه دوستتون داشت هیچوقت نمیتونس درمورد پسر دیگه ایجور حرف بزنه و یا اینکه شما را پنهان کنه
    چون به قول معروف ما خانم ها رازدارهای خوبی هسیم اما رازهامون را بهم میگیم تا تو نگهداری شریک باشیم
    یعنی اگه فردی برامون مهم باشه نمیتونیم از بقیه پنهون کنیم و بخوایم یا نخوایم لو میدیم و پیش بقیه ازش میگیم.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk
    سلام والله هیچ نمیدونم خط دیگه ای داره یا نه

    اصلا نمیدونم کسی تهدیدش میکنه یا نه

    ولی من بدون هیچ دروغی میگم من مریض نیستم و مشکل ندارم بهش الکی شک کنم فقط گاهی اوقات رفتاری از خودش نشون میده یهو قلبم شک میفته

    پست های بالا تر گفتم قرار بود برم دنبالش ولی هی زور میکرد میگفت نیا و رد تماس میزد و......

    همین یه شک سنگین انداخت تو قلبم

    والله وقتی من درمورد تمام این شرایط تو این تاپیک توضیح دادم و همه دوستان مخصوصا آبجی رز مریم مشاوره میدن بهم و دیدم بیشتر میشه و چشمم رو باز میکنم

    خودمو میزارم جای یه غریبه و این رابطه رو یه نگاه سر سری میکنم میبینم این رفتاراش واقعا نشون میده منو نمیخواد انگار حسی نداره

    امروز سومین روزه که قهریم و چند دقیقه دیگه وارد چهارمین روز میشیم.


    توی این 8 ماه هیچ وقت بیشتر از 1 یا 2 روز طول نمیکشید قهرمون چون من سریع میرفتم سمتش منت کشی و...

    حتی وقتایی که اون مقصر بوده بازم من میرفتم سمتش تو این 8 ماه فقط 2 بار اون اومده سمتم

  37. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    سلام والله هیچ نمیدونم خط دیگه ای داره یا نه

    اصلا نمیدونم کسی تهدیدش میکنه یا نه

    ولی من بدون هیچ دروغی میگم من مریض نیستم و مشکل ندارم بهش الکی شک کنم فقط گاهی اوقات رفتاری از خودش نشون میده یهو قلبم شک میفته

    پست های بالا تر گفتم قرار بود برم دنبالش ولی هی زور میکرد میگفت نیا و رد تماس میزد و......

    همین یه شک سنگین انداخت تو قلبم

    والله وقتی من درمورد تمام این شرایط تو این تاپیک توضیح دادم و همه دوستان مخصوصا آبجی رز مریم مشاوره میدن بهم و دیدم بیشتر میشه و چشمم رو باز میکنم

    خودمو میزارم جای یه غریبه و این رابطه رو یه نگاه سر سری میکنم میبینم این رفتاراش واقعا نشون میده منو نمیخواد انگار حسی نداره

    امروز سومین روزه که قهریم و چند دقیقه دیگه وارد چهارمین روز میشیم.


    توی این 8 ماه هیچ وقت بیشتر از 1 یا 2 روز طول نمیکشید قهرمون چون من سریع میرفتم سمتش منت کشی و...

    حتی وقتایی که اون مقصر بوده بازم من میرفتم سمتش تو این 8 ماه فقط 2 بار اون اومده سمتم
    این چیزایی ک شما گفتین هرکی باشه هم شک میکنه
    بهتره اصلا طرفش نرین
    شاید پای کسی درمیون باشه
    اگه واقعا خواهان شما باشه به طرف شما میاد و بهش بگین ک دیگه فقط درصورتی با ایشون ادامه میدین ک رسمی اقدام کنین

    البته من جای شما بودم کلا قیدش را میزدم
    چون بنظر نمیرسه ک این خانم علاقه ای به شما داشته باشه با این چیرایی ک شما گفتین.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  38. 2 کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    مَرد باش پسر جان...مرد باش...برای خودت احترام قائل شو و عزت نفس داشته باش...ساده و زودباور هم نباش
    خیلی کوتاهش میکنم حرفامو چون الان حوصله ی چیزیرو ندارم...میدونم الان تو سنی هستی که داغی و احساساتی
    اما محض اینکه تو یکیو شدیدا دوست داشته باشیو هرکاری براش کنی صرفا دلیل نمیشه که اون هم همینکارو برات کنه...
    عشق و علاقه زوری و اجباری نیست.پس وقت و وجودت رو صرف چیزیکه برات ارزشی قائل نیست نکن.منتظر بحث منطقی هم نباش

    خودت تصمیم بگیر و قاطع باش..اینم هرگز فراموش نکن:خواهی که جهان در کف دستانِ تو باشد/خواهانِ کسی باش که خواهانِ تو باشد
    ویرایش توسط YAshin.SAhAkiyAn : 05-27-2017 در ساعت 12:51 AM
    امضای ایشان
    ***
    If You Always Put Limits On Everything You Do
    Physical Or Anything Else
    It Will Spread Into Yor Work And Into Yor Life
    There Are No Limits
    There Are Only Plateaus , And You Must Not Stay There

    You Must Go Beyond Them

    ***

  40. کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    این چیزایی ک شما گفتین هرکی باشه هم شک میکنه
    بهتره اصلا طرفش نرین
    شاید پای کسی درمیون باشه
    اگه واقعا خواهان شما باشه به طرف شما میاد و بهش بگین ک دیگه فقط درصورتی با ایشون ادامه میدین ک رسمی اقدام کنین

    البته من جای شما بودم کلا قیدش را میزدم
    چون بنظر نمیرسه ک این خانم علاقه ای به شما داشته باشه با این چیرایی ک شما گفتین.

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

    من عاشقشم و دوستش دارم و بخاطرش تا به الان هرکاری کردم و خیلی ریلکس به خانواده و فک و فامیلمم نشونش دادم گفتم میخوامش اما ایشون که عاشقم بود به گفته خودش قصدش جدیه اینکارو نکرده و نمیکنه و میگه وقتش نیست و اگر به خانواده ام بگم منو تورو جدا میکنن و منو به زور شوهر میدن میگه خانواده ام رو خوب میشناسم

    اما من مطمئنم همچین چیزی نیست چون من خیلی جاها به پدرش نزدیک شدم مادرشم با مادر من و فامیلم دوست هستن

    همه دوستای مادرش از خانوادش تعریف میکنن

    من با ترفند هایی که زدم کاملا فهمیدم پدر و مادرش خیلی منو دوستم دارن چون خیلی ازم تعریف کردن و به گوشم رسیده

    حتی خودش با دهن خودش هم بهم گفته خیلی تعریفمو میکنن و...

    ولی مطمئنم اگر بگه بهشون اونا هیچ حرفی نمیزنن

    گرچه من از قصد خیلی کارا کردم و یه جورایی به پدرش فهموندم

    اما میخوام خودش ببینم چی میکنه

    کسی که میگه عاشقه و قصدش جدیه و این دختر میگه منو میخواد پس باید بخاطرم هرکاری کنه چون منم بخاطرش هرکاری کردم

    من به هیچ عنوان دیگه طرفش نمیرم

    امشب ساعت 12 و 25 دقیقه هستش و وارد روز چهارم از قهرمون شدیم و همچنان آنلاینیه اما دریغ از یه پی ام

  42. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط YAshin.SAhAkiyAn نمایش پست ها
    مَرد باش پسر جان...مرد باش...برای خودت احترام قائل شو و عزت نفس داشته باش...ساده و زودباور هم نباش
    خیلی کوتاهش میکنم حرفامو چون الان حوصله ی چیزیرو ندارم...میدونم الان تو سنی هستی که داغی و احساساتی
    اما محض اینکه تو یکیو شدیدا دوست داشته باشیو هرکاری براش کنی صرفا دلیل نمیشه که اون هم همینکارو برات کنه...
    عشق و علاقه زوری و اجباری نیست.پس وقت و وجودت رو صرف چیزیکه برات ارزشی قائل نیست نکن.منتظر بحث منطقی هم نباش

    خودت تصمیم بگیر و قاطع باش..اینم هرگز فراموش نکن:خواهی که جهان در کف دستانِ تو باشد/خواهانِ کسی باش که خواهانِ تو باشد
    بزرگوار من عاشقشم و بخاطرش هرکار میکنم. خود این خانوم هم گفت عاشقمه و قصدش جدیه و... پس باید مثل من اینکارو بکنه در غیر این صورت یعنی همه حرفاش کشک

  43. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    بزرگوار من عاشقشم و بخاطرش هرکار میکنم. خود این خانوم هم گفت عاشقمه و قصدش جدیه و... پس باید مثل من اینکارو بکنه در غیر این صورت یعنی همه حرفاش کشک
    دختر پیغمبر که نیست، شاید دروغ گفته.
    من زمانی که دانشجو بودم یه دختر بود به یکی از دوستام میگفت من بدون تو میمیرم. دوست من، پسر خالش که مغازه دار هست یه ماشین مدل بالا داره، دختره رو کاملا اتفاقی اطراف دانشگاه سوار کرده بود (شاید باورت نشه کاملا تصادفی) . خلاصه گند ماجرا در اومد. آخرشم فهمیدیم با چند تا پسر هم قبلا بوده. (به این شب عزیز قسم ذره ای تغییر در ماجرایی که برات گفتم ندادم، همون چیزی بود که رخ داد)

    متاسفانه الان جامعه ما پر شده از چیزای زیر زمینی- موسیقی زیر زمینی، رستوران زیر زمینی، آدمهای زیر زمینی- فقط چند تا مدرسه و مسجد عیان هست. یادت باشه به هیچ کس جز خانوادت اطمینان نکن. ، این ربطی به پسر یا دختر بودن نداره، خروجی فعلی (برآیند- بیش از 50 درصد) جامعه ی ما جوانانی هستند که مسئولیت کارهایشان را نمیپذیرند. یعنی مدت ها با یک نفر دوست هستند اما حاضرند 100 بار دست روی قرآن گذاشته و قسم بخورند که دوست نیستند.
    پسر خوب صبر داشته باش. از فکرش بیا بیرون و دیگه هم بهش پیام نده.
    ویرایش توسط AmirAli65 : 05-27-2017 در ساعت 01:26 AM

  44. 5 کاربران زیر از AmirAli65 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط AmirAli65 نمایش پست ها
    دختر پیغمبر که نیست، شاید دروغ گفته.
    من زمانی که دانشجو بودم یه دختر بود به یکی از دوستام میگفت من بدون تو میمیرم. دوست من، پسر خالش که مغازه دار هست یه ماشین مدل بالا داره، دختره رو کاملا اتفاقی اطراف دانشگاه سوار کرده بود (شاید باورت نشه کاملا تصادفی) . خلاصه گند ماجرا در اومد. آخرشم فهمیدیم با چند تا پسر هم قبلا بوده. (به این شب عزیز قسم ذره ای تغییر در ماجرایی که برات گفتم ندادم، همون چیزی بود که رخ داد)

    متاسفانه الان جامعه ما پر شده از چیزای زیر زمینی- موسیقی زیر زمینی، رستوران زیر زمینی، آدمهای زیر زمینی- فقط چند تا مدرسه و مسجد عیان هست. یادت باشه به هیچ کس جز خانوادت اطمینان نکن. ، این ربطی به پسر یا دختر بودن نداره، خروجی فعلی (برآیند- بیش از 50 درصد) جامعه ی ما جوانانی هستند که مسئولیت کارهایشان را نمیپذیرند. یعنی مدت ها با یک نفر دوست هستند اما حاضرند 100 بار دست روی قرآن گذاشته و قسم بخورند که دوست نیستند.
    پسر خوب صبر داشته باش. از فکرش بیا بیرون و دیگه هم بهش پیام نده.

    حرفت کاملا منطقیه داداش

    خیالت راحت الان 4 روزه قهریم و به هیچ عنوان بهش پیام یا چیزی ندادم

    اکر اومد سمتم که هیچ وگرنه دیگه برای همیشه قیدشو میزنم

  46. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2014
    شماره عضویت
    4579
    نوشته ها
    109
    تشکـر
    8
    تشکر شده 103 بار در 58 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام داداش من
    کسی اگر کسی رو بخواد براش به اب و اتیش میزنه مخصوصا اگه یه پسر 5 درصد به یه دختر خوبی کنه مطمان باش مطمان باش دختر با ده برابر محبت جوابش رو میده در غیر این صورت منطقی نیست برادرمن وقتی تو اینقد پاکی و صادق حیف نیست خودت رو درگیر کسی کنی که برات ارزشی قائل نیست شاید هم باشه ولی به نظر من این روشش نیستو حرف بدی رو هم که گفتی تو تلگرام برای دوستش فرستاده مطمان باش اگه دختری شرم و حیا داشته باشه حتی تو خلوت با خودش هم داره چه برسه به اینکه برای دوستش بخواد همچین چیزی بنویسه به نظرم کمی بیشتر در موردش و در مورد خودت فکر کن معیارها و ملاک هات رو بسنج ببین چی میخوای و این دختر با این شناخت که ازش به دست اوردی چقد نزدیکه دیگه خود دانی
    یا حق

  47. 3 کاربران زیر از سوریاش بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  48. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35056
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام
    به نظر من هم ایشون قصد ازدواج با شما را نداره. به همین دلیل نمی خواهد جریان ازدواج با شما را به کس دگه ای بگه.بهنظرم اون عشقش را به شما صادقانه نمی گه . چون من خودم دخترم و این را بیشتر درک می کنم . من فکر می کنم شما خواستگاری رسمی از دختره کنید این جور مشحص می شه با شما هست یا نه

  49. کاربران زیر از rshams بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32917
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    71
    تشکر شده 88 بار در 65 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام دوست مننه پول و نه کار و نه خونه زندگی کامل، هیچکدوم خوشبختی نمیارهاز این طرز سنتی ازدواج تو ایران بیزارم هرچند الان مردم نسبت به قبل بیشتر به علاقه دو طرفه اهمیت میدنآدم های پولدار دیدم با هزارتا مشکل زناشویی، آدم های عادی دیدم فوقالعاده عاشق همدیگه هستنهمه جوره آدم هست الان دختر نشسته تو خونه منتظره یکی بیاد پول و خونه و... داشته باشهالبته نه همهبحث اصلی : شک. شک. شکشاید مخرب ترین چیزی هست که تو عمرم دیدمشک آدمو پیر و داغون میکنهدوست من کاش قبل از این همه وابستگی و به جای این همه خرید و گشت و گذار اول از همه یکم وقت به شناخت و تحقیق اختصاص میدادیشناخت و تحقیق باعث میشه آدم دلش از انتخابی که کرده قرص باشهالبته همیشه کافی نیست اگر طرف آدم زرنگی باشه حتی اگر خونواده با اصل و نصبی داشته باشه بازم شمارو فریب میده اگر هم در گذشته رابطه ای داشته ازش نپرسید و شما هم ازش نپرسیدید خودش با کاراش بهت گفته شک حسادت رو به همراه میاره، بخصوص تو ما مردای ایرانی ما خیلی رو زن هامون حساسیم به خواستگارای قبلی حسادت میکنیم و دوست نداریم دختر در موردشون حرف بزنهاگر تو محيط دانشگاه یا هرجا با مرد غریبه ای صحبت میکنه حسادت میکنیم میپرسیم.کی بود؟ و تغییر حالت شکاکی سخته برای پسری که در خونواده سنتی ایرانی بزرگ شدهگاهی وقت ها رفتار هایی که از ما سر میزنه باعث ایجاد سوتفاهم و شک میشهاگر دلایل کافی برای شک کردن داری مجبوره شکت رو برطرف کنه وگرنه تورو از دست میده تصمیم گیری خیلی وقتها ساده تر از اون چیزی هست که فکر میکنید1. با این دختر ازدواج میکنید و رفتار های مشکوکش شما رو تا آخر عمر عذاب میده2. ازش میخواید ثابت کنه چیزی که شما فکر میکنید نیست وگرنه کاملا قیدش رو میزنیدبرای راحتیش هم بگم احتمالا از کات کردن رابطه شما کمی ناراحت(بخاطر از دست دادن راننده و پول خرید) و کمی خوشحال(بخاطر خلاص شدن از شر شک.های شما و آزادی در ایجاد رابطه با افراد دیگر) میشودمن اینطور برداشت کردم اگر فکر میکنید علاقش به شما صرفا بخاطر پول تو جیبی و راننده شخصی و خرید نیست مارو روشن کنید تا به کمکتون بشتابیم
    ویرایش توسط ali001 : 05-27-2017 در ساعت 08:17 PM

  51. کاربران زیر از ali001 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali001 نمایش پست ها
    سلام دوست مننه پول و نه کار و نه خونه زندگی کامل، هیچکدوم خوشبختی نمیارهاز این طرز سنتی ازدواج تو ایران بیزارم هرچند الان مردم نسبت به قبل بیشتر به علاقه دو طرفه اهمیت میدنآدم های پولدار دیدم با هزارتا مشکل زناشویی، آدم های عادی دیدم فوقالعاده عاشق همدیگه هستنهمه جوره آدم هست الان دختر نشسته تو خونه منتظره یکی بیاد پول و خونه و... داشته باشهالبته نه همهبحث اصلی : شک. شک. شکشاید مخرب ترین چیزی هست که تو عمرم دیدمشک آدمو پیر و داغون میکنهدوست من کاش قبل از این همه وابستگی و به جای این همه خرید و گشت و گذار اول از همه یکم وقت به شناخت و تحقیق اختصاص میدادیشناخت و تحقیق باعث میشه آدم دلش از انتخابی که کرده قرص باشهالبته همیشه کافی نیست اگر طرف آدم زرنگی باشه حتی اگر خونواده با اصل و نصبی داشته باشه بازم شمارو فریب میده اگر هم در گذشته رابطه ای داشته ازش نپرسید و شما هم ازش نپرسیدید خودش با کاراش بهت گفته شک حسادت رو به همراه میاره، بخصوص تو ما مردای ایرانی ما خیلی رو زن هامون حساسیم به خواستگارای قبلی حسادت میکنیم و دوست نداریم دختر در موردشون حرف بزنهاگر تو محيط دانشگاه یا هرجا با مرد غریبه ای صحبت میکنه حسادت میکنیم میپرسیم.کی بود؟ و تغییر حالت شکاکی سخته برای پسری که در خونواده سنتی ایرانی بزرگ شدهگاهی وقت ها رفتار هایی که از ما سر میزنه باعث ایجاد سوتفاهم و شک میشهاگر دلایل کافی برای شک کردن داری مجبوره شکت رو برطرف کنه وگرنه تورو از دست میده تصمیم گیری خیلی وقتها ساده تر از اون چیزی هست که فکر میکنید1. با این دختر ازدواج میکنید و رفتار های مشکوکش شما رو تا آخر عمر عذاب میده2. ازش میخواید ثابت کنه چیزی که شما فکر میکنید نیست وگرنه کاملا قیدش رو میزنیدبرای راحتیش هم بگم احتمالا از کات کردن رابطه شما کمی ناراحت(بخاطر از دست دادن راننده و پول خرید) و کمی خوشحال(بخاطر خلاص شدن از شر شک.های شما و آزادی در ایجاد رابطه با افراد دیگر) میشودمن اینطور برداشت کردم اگر فکر میکنید علاقش به شما صرفا بخاطر پول تو جیبی و راننده شخصی و خرید نیست مارو روشن کنید تا به کمکتون بشتابیم
    تشکر یه مدته آبجی رز مریم خیلی دارن کمکم میکنن و تا همین الان فقط با کمک آبجی رز مریم یه کارایی کردیم که خودش خودشو داره نشون میده و متوجه این شدیم که این دختر منو داره پنهان میکنه به طرز عجیب که موردای بهتر رو از دست نده و الکی ادعای عاشقی میکنه و میگه قصدش جدیه و اینکه چون فک میکنه مورد خوبی هستم منم نمیخواد از دس بده یعنی هرموردی سریع تر وارد عمل شد همون مثلا برندس. با این همه موردی که با کمک آبجی رز مریم که واقعا دارن خیلی برام زحمت میکشن جا داره بی نهایت سپاس گذار ایشون باشم کمک کردن خیلی چیزا توی این چن روز برام روشن بشه

  53. کاربران زیر از ehsanninja بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2016
    شماره عضویت
    32917
    نوشته ها
    182
    تشکـر
    71
    تشکر شده 88 بار در 65 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    تشکر یه مدته آبجی رز مریم خیلی دارن کمکم میکنن و تا همین الان فقط با کمک آبجی رز مریم یه کارایی کردیم که خودش خودشو داره نشون میده و متوجه این شدیم که این دختر منو داره پنهان میکنه به طرز عجیب که موردای بهتر رو از دست نده و الکی ادعای عاشقی میکنه و میگه قصدش جدیه و اینکه چون فک میکنه مورد خوبی هستم منم نمیخواد از دس بده یعنی هرموردی سریع تر وارد عمل شد همون مثلا برندس. با این همه موردی که با کمک آبجی رز مریم که واقعا دارن خیلی برام زحمت میکشن جا داره بی نهایت سپاس گذار ایشون باشم کمک کردن خیلی چیزا توی این چن روز برام روشن بشه
    عزیز امیدوارم مشکلت حل بشه من ایشون رو فقط از پست ها میشناسم ولی مطمئنا خانم خیلی خوبی هستن و میتونن بهت کمک کنناگر چیزایی که میگی حقیقت داره قید طرف رو کامل بزنمن به شخصه بدم میاد از دخترایی که خواستگار رو منتظر میزارن شاید یکی بهتر بیاد. واقعا همچین دختری ارزش این همه مردونگی رو داره؟
    ویرایش توسط ali001 : 05-28-2017 در ساعت 10:25 AM

  55. 2 کاربران زیر از ali001 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35056
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام
    بخدا این دختر ارزش این همه مردانگی نداره .قیدش را بزن . اون فقط فکر منافعش هست و عاشق شما نیست

  57. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35056
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    4
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    با سلام
    لطفابه ما هم خبربده که چکار کردی ؟ و سرانجام رابطه ی شما چی شد؟ ببخشید با خانم رزمریم چگونه در تبادل اطلاعات هستید صفحه خصوصی دارید ؟ ببخشید این سوال اخری را منباب یادگیری ازتون پرسیدم.خواستم یاد بگیرم

  58. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ali001 نمایش پست ها
    عزیز امیدوارم مشکلت حل بشه من ایشون رو فقط از پست ها میشناسم ولی مطمئنا خانم خیلی خوبی هستن و میتونن بهت کمک کنناگر چیزایی که میگی حقیقت داره قید طرف رو کامل بزنمن به شخصه بدم میاد از دخترایی که خواستگار رو منتظر میزارن شاید یکی بهتر بیاد. واقعا همچین دختری ارزش این همه مردونگی رو داره؟

    سلام آبجی رز مریم واقعا خانوم و مشاور فوق العاده ای هستن و جای خواهرم هستن
    هرچه قدر خوبی و تعریفشو کنم خیلی کمه

    خیلی خیلی محبت میکنن واقعا تشکر ویژه دارم ازشون انشاءالله هرچی میخوان بهترینش رو خدا بهشون بده انشاءالله
    ساعت ها برام وقت گذاشتن واقعا مرسی.


    داداش نمیدونم چی بگم.من عاشقش بودم و صداقت رو اولین اولویت زندگیم گذاشتم اما وقتی الان تو این چند روز با کمک آبجی مریم چشمم رو باز کردم و بهتر دور برم رو دیدم فهمیدم چه قدر منو پنهان کرده

    از هر طرف منو پنهان میکرد و هیچ نمیخواست منو نشون بده. هربارم با اصرار و زور من مواجه میشد از نقاط ضعفم استفاده میکرد و منو منصرف میکرد مثلا گریه و مظلوم میکرد و من چون ذاتن دل رحم هستم سریع سمتش میرفتم بیخیال میشدم تا حرص نخوره

    با همین استفاده از نقاط ضعف همش تمام تصمیمات منو کنسل میکرد.

    وقتی میبینم چه قدر منو پنهان کرده و رفتار هاش سند بر این هست که ایشون نمیخواد موردای دیگه رو از دست بده و اینکه چون من مورد خوبی براش هستم منو گذاشته نیمکت ذخیره چون من این خانوم رو به خانواده و فامیل و در و همسایه و... نشون دادم و گفتم من اینو میخوام

    ایشون هم مثل اینکه خیالش راحت شده من به پاش میمونم گذاشته ذخیره.

    دیشب من با کمک و زحمات فوق العاده عالی آبجی رز مریم
    ترفند هایی زدیم که خود دختره خودش رو با رفتاراش نشون داد وقتی آبجی رز مریم پشتم بود

    کمکم کرد قاطعانه حرفمو بزنم و حتی از نقاط ضعفمم استفاده کرد کوتاه نیام

    دقیقا دیشب وقتی حرفمو زدم بهش و گفتم منتظر جوابت هستم یا با من میمونی و معرفی میکنی منو به خانوادت یا دیگه دور منو خط میکشی و شب بخیر دادم

    سریعا این خانوم دست بکار شد و از نقاط ضعفم استفاده کنه 38 تا پی ام داد به انواع مختلف و فحش و بد و بیراه و نفرین و... که منصرفم کنه ولی آبجی رز مریم عزیز



    که پشتم بودن و کمکم کردن قاطعانه رو حرفم موندم و دیگه جوابشو ندادم

    امشب هم منتظر جوابش هستم اگر جوابمو داد داد وگرنه قید این خانومو برای همیشه میزنم

    چون وقتی میبینم 8 ماه با این همه رفتار که بیشتر اوقات مقصر بودن با استفاده از نقطه ضعف منو به زمین میزد و کاری میکرد من برم منتشو بکشم


    دیگه میگم بسته هرچه قدر گولشو خوردم دیگه برام بسته. اگر منو معرفی کرد به خانوادش دیگه با توجه به این مسائل و کمک های آبجی رز مریم
    دیگه بهش پرو بال نمیدم واسم بلند پروازی نکنه اگرم که نگفت بیخیالش میشم

  59. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط rshams نمایش پست ها
    با سلام
    لطفابه ما هم خبربده که چکار کردی ؟ و سرانجام رابطه ی شما چی شد؟ ببخشید با خانم رزمریم چگونه در تبادل اطلاعات هستید صفحه خصوصی دارید ؟ ببخشید این سوال اخری را منباب یادگیری ازتون پرسیدم.خواستم یاد بگیرم
    سلام امشب تمام تکالیف مشخص میشه قراره امشب جواب قطعی رو بهم بده امشب همه چی مشخص شد تا جایی که امکان داره خلاصه نویسی میکنم و بهتون میگم اگر با این رفتار ها مواجه شدید قید دختر مورد نظرتون رو بزنید



  60. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    تشکر یه مدته آبجی رز مریم خیلی دارن کمکم میکنن و تا همین الان فقط با کمک آبجی رز مریم یه کارایی کردیم که خودش خودشو داره نشون میده و متوجه این شدیم که این دختر منو داره پنهان میکنه به طرز عجیب که موردای بهتر رو از دست نده و الکی ادعای عاشقی میکنه و میگه قصدش جدیه و اینکه چون فک میکنه مورد خوبی هستم منم نمیخواد از دس بده یعنی هرموردی سریع تر وارد عمل شد همون مثلا برندس. با این همه موردی که با کمک آبجی رز مریم که واقعا دارن خیلی برام زحمت میکشن جا داره بی نهایت سپاس گذار ایشون باشم کمک کردن خیلی چیزا توی این چن روز برام روشن بشه
    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها

    سلام آبجی رز مریم واقعا خانوم و مشاور فوق العاده ای هستن و جای خواهرم هستن
    هرچه قدر خوبی و تعریفشو کنم خیلی کمه
    دیگه میگم بسته هرچه قدر گولشو خوردم دیگه برام بسته. اگر منو معرفی کرد به خانوادش دیگه با توجه به این مسائل و کمک های آبجی رز مریم
    دیگه بهش پرو بال نمیدم واسم بلند پروازی نکنه اگرم که نگفت بیخیالش میشم
    ممنون آقا احسان عزیز

    بهتون هم گفتم شما خودت فرد عاقلی هستی...نشونش هم اینکه دنبال مشورت کردن هستی و چشم بسته تصمیم نمیگیری

    خیلی ها هم هستن که به حرف دیگران گوش نمیدن هرچی بهشون میگن که اشتباه میکنن توجهی ندارن و فک میکنن دیگران بدخواهشون هستن

    اما خدا رو شکر شما آدم فهمیده ای هستی...ان شاءالله که حل میشه این مسئله به خوبی و تو آینده بیشتر دقت میکنین برای تصمیمات مهم زندگی

  61. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    ممنون آقا احسان عزیز

    بهتون هم گفتم شما خودت فرد عاقلی هستی...نشونش هم اینکه دنبال مشورت کردن هستی و چشم بسته تصمیم نمیگیری

    خیلی ها هم هستن که به حرف دیگران گوش نمیدن هرچی بهشون میگن که اشتباه میکنن توجهی ندارن و فک میکنن دیگران بدخواهشون هستن

    اما خدا رو شکر شما آدم فهمیده ای هستی...ان شاءالله که حل میشه این مسئله به خوبی و تو آینده بیشتر دقت میکنین برای تصمیمات مهم زندگی
    پ

    مرسی از کمک کردن و مشاوره دادنتونشما بهترین مشاور هستید واقعا ممنونم ازتون

  63. کاربران زیر از ehsanninja بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها
    سلام امشب تمام تکالیف مشخص میشه قراره امشب جواب قطعی رو بهم بده امشب همه چی مشخص شد تا جایی که امکان داره خلاصه نویسی میکنم و بهتون میگم اگر با این رفتار ها مواجه شدید قید دختر مورد نظرتون رو بزنید


    سلام
    امیدوارم مشکلت حل بشه داداش و بتونی ازدواج کنی با دختر مورد علاقت

  65. کاربران زیر از قیامت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ehsanninja نمایش پست ها

    مرسی از کمک کردن و مشاوره دادنتونشما بهترین مشاور هستید واقعا ممنونم ازتون
    رز مریم خانومو دست کم نگیر
    دختر پاک و معصوم و عاقل و باهوشی هستن
    به منم کمک کردن قبلا گرچه یه خورده از دستم دلخورن

  67. کاربران زیر از قیامت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    سلام
    امیدوارم مشکلت حل بشه داداش و بتونی ازدواج کنی با دختر مورد علاقت


    داداش من و آبجی رز مریم
    به جایی رسیدیم که احتمال خیلی بالایی میدم که این خانوم چندتا چیز خیلی بزرگ رو ازم مخفی میکنه

    و هیچ امیدی به رسیدن بهش ندارم خخخخخ

    امشب جواب قطعی رو ازش میگیرم. بعد این تاپیک رو کاملا به صورت اگر شد خلاصه براتون تکمیل میکنم که یه نوع از بازی این مورد که طرف رو بازی میدن بخونید و گول نخورید

    من واقعا در تعجبم 8 ماه سرم مثل کبک تو برف بود این همه خبر بود که من ازش بی اطلاع بودم

  69. کاربران زیر از ehsanninja بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    رز مریم خانومو دست کم نگیر
    دختر پاک و معصوم و عاقل و باهوشی هستن
    به منم کمک کردن قبلا گرچه یه خورده از دستم دلخورن


    از اول که آبجی رز مریم عزیز
    شروع کردن به مشاوره دادن و کمک کردن به من کاملا متوجه شدم که ایشون واقعا یه مشاوره فوق العاده عالی هستن

  71. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    بسم الله الرحمن الرحیم


    دوستان سلام طاعات و عبادات همه شما مورد قبول درگاه حق باشه

    خوب دوستان توی این 8 ماه من از اول رابطه وقتی تصمیم رو جدی گرفتم اول به خانواده ام درمورد این خانوم گفتم و نشونش دادم بعد فامیل ها سپس به دوستم

    خلاصه براش همه کار کردم و همه جوره بهش اثبات کردم که قصدم جدیه و من واقعا میخوامش تا بفهمه قصدم واقعیه نه اینکه فک کنه من پسر گرگ یا سو استفاده گری هستم

    بلاخره خیالش حمع شد من قصدم جدیه

    یه مدت هی خواستگار براش میومد از طریق دوستاش و دوستای مادرش و در و همسایه و....

    منی که عاشقش بودم (عاشقا درک میکنن حرفمو اونایی که عشق صادقانه دارن نه عشق کوچه بازاری)

    وقتی میدیدم خواستگار از زمین و زمان و هوا میاد و بهم خبر میداد که خواستگار داره

    به همین وقت عزیز به همین دقیقه های قبل اذان ماه رمضان بغض چنان گلومو میگرفت برای خودم اگر موقعیتش رو داشتم تنهاوخلوت بودم گریه میکردم


    میگفتم خدایا آخه چرا نمیفهمه من عاشقشم و بخاطرم کاری نمیکنه

    هیچ وقت بهش نیگفتم تا اینکه دیگه کم اوردم بهش گفتم برو به مادرت بگو منو داری بگو منو میخوای دیگه نباید خواستگار بیاد

    فک میکنید چی میگفت؟؟؟؟

    گفتش نه به هیچ عنوان نمیگم فکرشم نکن

    وفتی میگفتم چرا؟؟؟

    میگفت چون اگه به پدرم و مادرم بگم اونا مارو جدا میکنن و نمیزارن به همدیگه برسیم(خوب به این حرفش توجه کنین)

    من یه شرط ازدواج یعنی خونه رو دارم فقط ماشین و شغل ندارم چون دانشجو هستم بلاخره دیر یا زود شاغل میشم

    بهش میگفتم بابا بهش بگو این پسره گفته منو میخواد شرایطش اینطوریه نظرتون چیه اما فقط مخالفت شدید میکرد

    همیشه منو از همه حتی از دوستاش پنهان میکرد

    میگفت باید عشقمون پنهان باشه چون الان کسی مارو ببینه بعد به هم برسیم میگن اینا دوران دوستی رابطه ج ن سی یا هزار برنامه داشتن

    پس چرا وقتی میشه بدون حرف مردم زندگی کرد آبرومون رو ببریم.

    همیشه و همیشه و همیشه و هزاران بار همین سوالو کردم و بهش گفتم بگو اما فقط همین حرفارو میزد

    حتی امشب بهش باز گفتم ایشون کفتن:

    مگه نمیگی خواستگاری؟؟؟

    گفتم اره

    گفت پس بیا خواستگاریم

    گفتم الان که نه

    گفت پس حرف نزن کسی که میگه خواستگارم یعنی تمام شرایط رو آماده داره(لقمه آماده میخواست حخخخخ)و میاد خواستگاری

    گفتم خوب گوش کن تو عقلت نمیکشه:

    فرق من با بقیه خواستگارا اینه

    که اونا کاملا آماده ازدواج هستن و به تو درخواست نمیدن مستقیم میان به خانواده پیشنهاد میدن

    اما چون ما همو میخوایم و من فقط شغل ندارم و شرایطم کامل نیست به تو میگم تو به خانوادت برسونی و ببینی چی میگن

    اما گفت نه اصلا.

    گفت من الان برم به پدرم بگم میگه خونه داره؟؟ تو حونه نداری(در صورتی که خونه دارم)

    گفت میپرسه ماشین داره؟ شغل داره؟؟ تو نداری


    بهم گفت تو شغل داشته باش من برم بگم اما شغل نداری

    حالا سوال من از شما دوستان: وقتی میدونه من شغل ندارم چرا وارد رابطه شد؟؟ پس نباید وارد میشد.

    در کل شرایط رو قبول نکرد

    و منم حرف آخرم رو زدم:

    حرف آخرم:




    من خواستگارت بودم و یک شرط زندگی شغل بود نداشتم که اونم جور میشه چه دیر یا زود.
    برای همین چون یه شرط رو نداشتم به خانوادت هیچی نگفتم اومدم به تو گفتم که واسطه بشی به مادرت بگی و بگی این شرایطشه باید 5 سال وایستم و نظر اونارو بگیری چون اونا هستن بیشترین حرف و انتخابو میکنن.
    ولی اگر همه چیم تکمیل بود به تو نمیگفتم که. مستقیم به بابات اینا میگفتم.
    مهم اینه بلاخره از بلاتکلیفی بیرون اومدم و به زودی راهمو جدا میکنم شغلم انجام شد شد نشد میرم اونور آب بهترین زندگیو درست میکنم و زن زندگیم هرکی بود و دیدم لیاقتمو داشت و مثل تو رفتار نمیکرد و مخفی کاری نمیکرد خوشبختش میکنم.
    تو لیاقت منو نداری همه دخترا از خداشونه پسر مورد نظرشون دختره رو به خانوادش نشون بده و بهش بگه برو به خانوادت بگو تا خیال جفتشون راحت شه اما تو مثل اینکه باید یه پسری بیاد ازت همه نوع سواستفاده کنه و تورو به هیچ کس نشون نده بعد بزاره بره تو هم بسوزی
    فقط بگم دیشب شرایطمو کامل بهت گفتم تو هم امروز قاطعانه جوابمو دادی.
    خداروشکر میکنم که بلاخره فهمیدم منو میخوای یا نه و از بلاتکلیفی بیرون اومدم
    تو دیگه نه جای بخشیدن داری نه راه و نه پلی برای برگشت چون همه پل های پشت سرتو کامل خراب کردی.


    حرف آخرمو زدم و دید کاملا جدی هستم اومد از نقاط ضعفم استفاده کنه

    آهنگ ماه عسل پخش میشه از محمد علیزاده رو فرستاد با چندتا پست غمگین که من منصرف بشم و گریه کنم به غلط کردن بیفتم

    اما حرفمو زدم دیگه حرفی نزدم و ایشونم حرفاشو زد

    و سر آخر بلاکم کرد


    اینجا جا داره از آبجی رز مریم عزیز و مهربونکه خیلی خیلی خیلی کمکم کردن و بهترین محبت و بزرگترین خوبی رو بهم کردن و کمکم

    کردن که چشمای کور و گوشای کرمو باز کنم و منطقی و با چشم و گوش باز اطرافمو ببینم و تصمیم بگیرم ازشون بی نهایت سپاس گذارم و براشون همیشه بهترین دعا و آرزو هارو دارم


    براشون چون اگر ایشون نبودن و کمکم نمیکردن و مشاوره نمیدادن من به هیچ عنوان نمیتونستم تصمیم بگیرم و معلوم نبود تا کی با این وضع باید زندگی میکردم

    یه چیزی جالب بود ایشون دید راهی نداره شروع کرد به فحش دادن و نفرین کردن که من مو به مو تمام پی ام هاشو برای آبجی رز مریم
    فوروارد کردم.



    جالب این بود تو همین پستی که دارم میزارم چند خط بالاتر این خانوم گفتن اگر به خانوادش بگه درموردم پدر و مادرش به زور شوهرش میدن حتی بهم قبلا گفته بود اگر

    دیر کنم خانواده اش اگر از یه خواستگار خوششون بیاد اوکی میدن و به زور شوهرش میدن و هرچی هم عیب بزارم روی خواستگار و بگم نمیخوامش گوش نمیدن و به زور شوهرم میدن

    اما اصلا اینطور نیست من خانوادشو کاملا دقیق میشناسم و همچین اخلاقی ندارن همچنین این رو قاطعانه میگم چون خانوادش با فامیلم (فامیلم دختره)چندین و چند ساله رفت و آمد دارن

    و اونا هم بهم میگن خانوادش اینطوری نیستن

    حتی تعریف منو خانواده رو هم کردن و از من خوششون میاد حرفی بود پدر مادرش زده و فامیلم و دوستای مادرش که دوستای مادرمه بهمون گفتن حتی خودشم گفته از من خوششون میاد اما الان جا میزنه

    در کل داشت مینداخت گردن پدر مادرش که یه زمان خودش ازدواج کرد رفت بگه مامانم اینا زور کردن خخخخخ


    حالا یه سوال از همه دوستان دارم:

    با این وضع حق با منه که من بخاطرش هرکاری کردم و اونو حتی در اول رابطه به خانوادم نشون دادم و تکلیفشو مشخص کردم که میخوامش یا حق با اون خانومه که از اول رابطه تا به

    همین الان منو مخفی و پنهان میکنه و نمیخواد کسی از عشقمون با خبر باشه و منو بلاتکلیف کرده؟؟؟؟

    هرکسی سوال داره پاسخ میدم اگر در توانم بود

  72. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16868
    نوشته ها
    356
    تشکـر
    1,100
    تشکر شده 545 بار در 260 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    راستش الان تو بی منطق شدی و زور میگی : ))
    تو میگی نمیتونی بری خواستگاریش و فعلا باید به پات بشینه؟ خوب چرا باید همچین کاری بکنه؟
    از کجا معلوم تو بتونی زندگی خودت رو بسازی؟
    فعلا جوونی و یه ذره خامی. شاید پنج سال دیگه کلا همه عشقت نسبت به این دختر از بین رفت و ولش کردی؟
    چرا باید صبر کنه؟
    بازم برمی گردیم به همون قضیه خواستگاری! اگه واقعا دوسش داری باید بری خواستگاری و همین برنامه هات رو
    برای پدر و مادرش بگی

  73. کاربران زیر از Blue Way بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2017
    شماره عضویت
    33849
    نوشته ها
    107
    تشکـر
    170
    تشکر شده 134 بار در 76 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    [QUOTE=ehsanninja;241643]
    سلام آبجی رز مریم واقعا خانوم و مشاور فوق العاده ای هستن و جای خواهرم هستن هرچه قدر خوبی و تعریفشو کنم خیلی کمه [/QUOTE]

    در درجه اول خوشحالم که مشکلتون داره حل میشه.

    فقط یک نکته رو همیشه بیاد داشته باشید، خیلی به کارتان می آید.

    اصولا انسان از طرف کسی خیانت می بیند که انتظارش را ندارد. وگرنه دچار شکست نمی شود. اگر شما، من را بشناسید و بدانید که من آدم قابل اطمینانی نیستم، اگر به شما خیانت کنم، برای شما کاملا قابل باور خواهد بود. اما خیانت وقتی معنا پیدا میکند که شما انتظارش را از طرف مقابلتان نداشته باشید. وقتی با این خیانت مواجه شدید به یک تناقض شدید می رسید. از طرفی ضمیر ناخودآگاهتان نمی تواند این موضوع را بپذیرد چون حرف ها و گذشته را در خود دارد، از طرفی واقعیت چیز دیگری می گوید. این مرحله اسمش مقاومت است. با مقاومت بیش از حد در نهایت انسان مساله را می پذیرد اما افسرده می شود. چون به سوال های تکراری ذهنش ( مثل :اون که گفت برات میمیرم پس چی شد اون همه محبت من، در حقش ؟؟؟؟ عدالت خدا کجاست؟ و...) می پردازد و گوشه گیری اختیار می کند.

    هین رها کن عشقهای صورتی // عشق برصورت نه بر روی سطی

    آنچه معشوق است صورت نیست آن // خواه عشق این جهان خواه آن جهان


    آنچه بر صورت تو عاشق گشته ای // چون برون شد جان چرایش هشته ای


    صورتش برجاست این سیری زچیست // عاشقا واجو که معشوق تو کیست


    پرتو خورشید بر دیوار تافت // تابش عاریتی دیوار یافت


    بر کلوخی دل چه بندی ای سلیم // وا طلب عشقی که پاید او مقیم


    ما در این انبار گندم می کنیم // گندم جمع آمده گم می کنیم


    می نیندیشیم آخر ما به هوش // کین خلل در گندمست از مکر موش


    موش تا انبار ما حفره زدست // وز فنش انبار ما ویران شدست


    اول ای جان دفع شر موش کن // و انگهان درجمع گندم کوش کن


    گرنه موشی دزد در انبار ماست// گندم اعمال چل ساله کجاست


    ریزه ریزه صدق هر روزه چرا // جمع می ناید در این انبار ما


    مولانا

    در این ابیات مولانا به زیبایی دل را به انباری تشبیه می کند، که اگر در درون آن عشق انسانهای نادرست رخنه کند، ذره ذره خوبیها و نشاط دل ما را از بین می برد.


    ایام به کام
    ویرایش توسط AmirAli65 : 05-28-2017 در ساعت 10:40 PM

  75. کاربران زیر از AmirAli65 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط Blue Way نمایش پست ها
    راستش الان تو بی منطق شدی و زور میگی : ))
    تو میگی نمیتونی بری خواستگاریش و فعلا باید به پات بشینه؟ خوب چرا باید همچین کاری بکنه؟
    از کجا معلوم تو بتونی زندگی خودت رو بسازی؟
    فعلا جوونی و یه ذره خامی. شاید پنج سال دیگه کلا همه عشقت نسبت به این دختر از بین رفت و ولش کردی؟
    چرا باید صبر کنه؟
    بازم برمی گردیم به همون قضیه خواستگاری! اگه واقعا دوسش داری باید بری خواستگاری و همین برنامه هات رو
    برای پدر و مادرش بگی

    داداش زور میگم باشه قبول

    اما وقتی منو میخواد من و من دوستش دارم و میخوامش

    بهش میگم شرایطم اینه به خانوادت بگو این آقا منو میخواد شرایطش اینطوریه نظرشون رو بگیر اونا بزرگترن بهتر تصمیم میگیرن

  77. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35018
    نوشته ها
    19
    تشکـر
    18
    تشکر شده 14 بار در 11 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    سلام

    خب گویا به نتیجه رسیدید اما دلم نیومد یه نکته رو نگم. دخترها معمولا خوششون نمیاد خودشون به خونواده بگن کسی رو مد نظر دارن. واقعاً صورت خوشی نداره. مگر چقدر خانواده‌ی روشن‌فکرنمایی داشته باشن که راحت بتونن چنین چیزی رو بیان کنن.

    در حقیقت وقتی یکی بگه من کسی رو مدنظر دارم یعنی من با یکی دوست هستم و احتمالا تا ۵ سال آینده میخوام باهاش ازدواج کنم. حالا شاید هم تا ۵ سال دیگه هر اتفاقی افتاد و نیومد.... واقعاً فکر می‌کنید هیچ پدر و مادری همچین چیزی رو می‌پذیره؟ همیشه یادتون باشه ما توی ایران زندگی میکنیم نه توی اروپا که جوون‌ها ۸۰ درصد خودشون تصمیم میگیرن. توی کشور ما چه بخوایم چه نخوایم خانواده نقش مهمی توی تصمیم‌گیری ایفا میکنن و حتی نظرشون برای خودمون هم مهمه.

    واقعا درست ترین راهش اینه که خانواده‌ی شما و خودتون، دختر خانم رو از خانواده‌اش خواستگاری کنید و بگید چون ایشون رو دوست داشتید زود اقدام کردید ولی شرایطتون جوریه که به این زودی نمیتونید مقدمات ازدواج رو فراهم کنید و چند سالی وقت لازم دارید تا مقدمات کامل فراهم بشه. شما خالصانه جلو برید و باقیش رو بسپارید دست خدا. وقتی شما جلو رفتید بعد دختر هم میتونه بگه آره ازش خوشم میاد... اما قبلش واقعا برای یه دختر سخته که بخواد همچین چیزی رو به خونواده اعلام کنه.

    براتون آرزوی موفقیت میکنم
    ویرایش توسط ninamoon : 05-28-2017 در ساعت 11:31 PM

  78. 2 کاربران زیر از ninamoon بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  79. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32059
    نوشته ها
    59
    تشکـر
    44
    تشکر شده 7 بار در 6 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکلات بین من و عشقم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ninamoon نمایش پست ها
    سلام

    خب گویا به نتیجه رسیدید اما دلم نیومد یه نکته رو نگم. دخترها معمولا خوششون نمیاد خودشون به خونواده بگن کسی رو مد نظر دارن. واقعاً صورت خوشی نداره. مگر چقدر خانواده‌ی روشن‌فکرنمایی داشته باشن که راحت بتونن چنین چیزی رو بیان کنن.

    در حقیقت وقتی یکی بگه من کسی رو مدنظر دارم یعنی من با یکی دوست هستم و احتمالا تا ۵ سال آینده میخوام باهاش ازدواج کنم. حالا شاید هم تا ۵ سال دیگه هر اتفاقی افتاد و نیومد.... واقعاً فکر می‌کنید هیچ پدر و مادری همچین چیزی رو می‌پذیره؟ همیشه یادتون باشه ما توی ایران زندگی میکنیم نه توی اروپا که جوون‌ها ۸۰ درصد خودشون تصمیم میگیرن. توی کشور ما چه بخوایم چه نخوایم خانواده نقش مهمی توی تصمیم‌گیری ایفا میکنن و حتی نظرشون برای خودمون هم مهمه.

    واقعا درست ترین راهش اینه که خانواده‌ی شما و خودتون، دختر خانم رو از خانواده‌اش خواستگاری کنید و بگید چون ایشون رو دوست داشتید زود اقدام کردید ولی شرایطتون جوریه که به این زودی نمیتونید مقدمات ازدواج رو فراهم کنید و چند سالی وقت لازم دارید تا مقدمات کامل فراهم بشه. شما خالصانه جلو برید و باقیش رو بسپارید دست خدا. وقتی شما جلو رفتید بعد دختر هم میتونه بگه آره ازش خوشم میاد... اما قبلش واقعا برای یه دختر سخته که بخواد همچین چیزی رو به خونواده اعلام کنه.

    براتون آرزوی موفقیت میکنم
    با این همه اتفاقات و رفتار ها نمیدونم چرا اینقدر هنوز دوستش دارم و عاشقشم

    دلم میخواد برگردم پیشش

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد