نحوه برخورد با شوهر دهن بین و عصبی

[مرسا]

با سلام و خسته نباشی دختری 27 ساله هستم لیسانس و نانزدم 35 ساله و لیسانس حدود 16 ماهه نامزد کردیم در طول دوران نامزدی ما دعواهای زیادی داشتیم و داریم عمده دعوای ما دخالت خانواده همسرم یعنی خواهر کوچیکشون که مطلقه است و داماد بزرگشونه هربار که به خانه شان رفتم بخاطر حرفای بی ادبانه و دخالت های نابه جای داماد بزرگشون با هم دعوا میافتیم من واقعا تحمل رفتارهای وقیح دامادشونو ندارم شوهرم هر بار که دعوا میشه میگه جدا شیم خیلی ناراحت میشم ازای نوع حرف زدن حس میکنم ازدواجم اشتباه بود تا الانم که سکوت کردم بخاطر ابروی خانوادمه که متاسفانه تو دعوای دیشبمون انقد شدید بود گفت دیگه نمیخام باهات زندگی کنم و به پدرت میگم امروز با پدرم صحبت کرد و گفت که خبلی اذیتش میکنم و زن مناسبی برای زندگیش نیستم و پدرم ففط سکوت کرد و متعجب بود خصوصیت نامزدم اینه که خانوادشو به همسرش ارجحیت میده من واقعا نمیدونم چیکار کنم موندن تو این زندگی درسته؟ اینم بگم ما واقعا همو دوس داریم وقتی اشتی میکنیم تمام حرفا یادمون میره ولی وقتی دعوامون میشه خیلی بد میشه خواهش میکنم کمکم کنین خیلی مضطربم خیلی دلم شکسته

[saba95]

سلام خانم عزیز
به نظرم این اصرار شما به موندن کنار همسرتون اشتباهه.شما باید از همسرتون ارامش بگیرید نه این که صرفا برای اینکه با اون باشید مجبور بشید یکسری ناراحتی ها و اذیت ها را بپذیرید و همسرتون هم به قول شما همش طرف خانواده اش رو بگیره .چرا خودتون رو برای موندن با یه مرد اینقدر اذیت میکنید؟!وقتی همسرتون اینقدر راحت از جدایی حرف میزنه و حامی شما نیست؟!! یکم مغرور باشید و بهتون بر بخوره.سعی کنید بیشتر از جنبه ی منطقی به قضیه نگاه کنید تا جنبه ی احساسی .اگر همسرتون این روند رفتاری رو در پیش بگیره شما اذیت میشید و یه روزی تحملتون به پایان میرسه پس هر چه زودتر برای زندگیتون تصمیم بگیرید بهتره.

[مرسا]

سلام خانم عزیز
به نظرم این اصرار شما به موندن کنار همسرتون اشتباهه.شما باید از همسرتون ارامش بگیرید نه این که صرفا برای اینکه با اون باشید مجبور بشید یکسری ناراحتی ها و اذیت ها را بپذیرید و همسرتون هم به قول شما همش طرف خانواده اش رو بگیره .چرا خودتون رو برای موندن با یه مرد اینقدر اذیت میکنید؟!وقتی همسرتون اینقدر راحت از جدایی حرف میزنه و حامی شما نیست؟!! یکم مغرور باشید و بهتون بر بخوره.سعی کنید بیشتر از جنبه ی منطقی به قضیه نگاه کنید تا جنبه ی احساسی .اگر همسرتون این روند رفتاری رو در پیش بگیره شما اذیت میشید و یه روزی تحملتون به پایان میرسه پس هر چه زودتر برای زندگیتون تصمیم بگیرید بهتره.

حرف شما درست من در صورتی میتونم حرف جداییو بزنم که حامی داشته باشم پیش پدرم حرف جداییو زدم خیلی رفتار بدی با من کردن بخاطر خانوادم مجبورم بسازم من از شما راه حلی میخام برای بهبود رابطه نه جدایی

[saba95]

حرف شما درست من در صورتی میتونم حرف جداییو بزنم که حامی داشته باشم پیش پدرم حرف جداییو زدم خیلی رفتار بدی با من کردن بخاطر خانوادم مجبورم بسازم من از شما راه حلی میخام برای بهبود رابطه نه جدایی

تا اونجایی که من فهمیدم همسرتون شخصیتی داره که هرچی شما ضعف نشون بدید ایشون شیر تر میشن .پس اینقدر بهش اصرار نکنید و وقتی از جدایی حرف میزنه باهاش یه مدت سرد باشید و گرنه همون اش و همون کاسه.بهش هم بگید که دیگه به بلوغ فکری رسیده و خودش باید توانایی فکر کردن داشته باشه .شما فقط میتونید با گذشت از حق خودتون و تحمل این شرایط این زندگی رو نگه دارید چون شما نمیتونید اونا رو تغییر بدید.من تخصصی ندارم اما به نظرم یه مشاور حضوری خوب برید و اگر تهران یا قم باشید میتونم بهتون معرفی کنم.

[fateme.68]

سلام
حالا ک قصدتون ادامه زندگی هست پ باید به حل مشکل بپردازین .
همسرشما خیلی دوستتون داره پ مشکلی در حس ایشون نیست اینکه میگین طرف خانواده اش میکشه شاید درست نباشه شما بخاطره حرف داماد و خواهرش او را ملامت میکنین میشه مثه اون حکایت ک میگن ؛گناه کرد در بلخ اهنگری/به شوشتر زدن گردن مس گری؛ همسر شما بخاطره گناه نکرده بازخواست میشن پس بطور طبیعی از خانواده اش دفاع میکنه .
ساسیت زنانه این هست ک وقتی از حرفی ناراحت میشین سکوت کنین و و قتی همسرتان منتظر به شما نگاه میکنه تا ببینه چه عکس العملی نشون میدین ی لبخند غمگین بزنین
بااین کار همسرتون بااشتیاق از شما دفاع میکنه.
ی نصیحت خواهرانه هیچوقت نزار هیچ کس با حرفش بین شما و شوهرت دعوا و ناراحتی ایجاد کنه اینجوری هم اونا تیرشون به سنگ میخوره هم همسر شما بیشتر شیفته شما میشه مردها از ادم های ضعیف و نق نقو بدشون میاد .
میخوای دهن همه را ببندی تو جمع به شوهرت احترام بزار و با محبت باهاش رفتار کن تا ببینی چجوری هم شوهرت پشتت میشه هم همه دهنشون بسته میشه.

یا علی مدد

[مرسا]

ممنون از اطلاعات مفیدتون خدا خیرتون بده یه سوال ذیگه دارم ما الان دو روزه قهریم واقعا دلم براش تنگ شده چیکار کنم راهی هست بمن نشون بدین؟ ضمنا نمیخام خودم پیشقدم شم چون فکر میکنم با این کار یعنی تسلیمش شدم و از طرفیم دلم نمیخاد باهاش قهر بمونم واقعا سردرگمم جیکار کنم لطفا راهنماییم کنید

[fateme.68]

خواهش میکنم گلم

خوب گلم تنها راهش اینه ک خودتون پیشقدم بشین و گرنه اون از کجا بفهمه ک دلتون تنگ شده.
میتونید با ی شعر ک وصف حالتون کنه این کار را انجام بدین

یا علی مدد

[مرسا]

برای انجام این کار به یه مشاور تو این سایت نیاز دارم لطفا میشه معرفی کنید

[fateme.68]

اقا فرخ مشاورن

یا علی مدد