با سلام ...یه سئوال خیلی مهم داشتم که خوشبختانه توی تایپیکهای قدیمی زیاد باش برخورد کردم و جوابمو تا حدودی پیدا کردم...ولی حالا یه سئوال اساسی تر برام مطرح شده که اونجا پیداش نکردم...سئوالم در مورد اینه که اگه یه دختر از یه پسر واسه ازدواج خوشش بیاد بهتره چیکار کنه؟ که خب بعد از خوندن همه ی بحثا به این نتیجه رسیدم که بهترین راه وروده یه واسطست...اما الان سئوالی که برام مطرحه و خیلی مهمه اینه که واسطه رو از کجا بیاریم؟ این خودش یه مسئله ی مهمیه....ینی فرضا من میدونم این چند نفر خیلی با اون آقا صمیمین ولی من که نمیتونم برم به اونا بگم برین واسطه شین....خب حالا یه ذره شرایطه خودمو اختصاصی براتون توضیح میدم تا شاید بالاخره یکی پیدا شه دلسوزانه کمکم کنه.....من 24 سالمه و از وقتی یادم میاد به قدر موهای سرم خواستگار داشتم...همه جوره زشت زیبا پولدار بی پول کارگر مدیر شاید فکر کنین خیلی مغرورمو با اعتماد به نفس...باید بگم اتفاقا من اصلا اینطوری نیستم و اصلا از این وضعم خوشحالو راضی نیستم که هیچ...حتی به حال دختری مثل دخترخالم که تو زندگیش فقط یه خواستگار داشته و با اونم ازدواج کرده غبطه هم میخورم...من خواستگارایه زیادمو اصلا از روی ویژگیه مثبتی تو خودم نمیبینم...من فقط میدونم من معرفایه زیاد،دلسوز و با روابط اجتماعی و خوبی دارم که زیاد منو به اطرافیانشون معرفی می کنن....در تمام مدتی که این خواستگارهارو داشتم همه جور اتفاق برام افتاده...یکی اومده رفته نیومده...یکی اومده خوشش اومده...یکی خانوادش خوشش اومده خودش خوشش نیومده...یکیو من خوشم اومده اون خوشش نیومده...یکی برعکس...خلاصه اینه وضعه من و همچنانم ادامه داره متاسفانه در کنار این موضوع بگم که من واقعا با مطالعه و دانش و مشورت و مشاهده به این نتیجه رسیدم ازدواجه غیر سنتیو بیشتر از ازدواج سنتی موفق میبینم و دوست دارم...البته منکر خوبیای ازدواج سنتی هم نیستم...ولی سنم کم نیست و با توجه به شناخت خودم و شرایط زندگیم...خانوادم و....ازدواج غیر سنتیو خیلی بیشتر برای خودم میپسندم...و حتی پیش مشاوره ی حضوریو تلفنی هم رفتم که در این رابطه که الان میخام توضیح بدم کمکم کنه....اما واقعا این مشاوره ها باعث شدن من نگاهم به و روانشناسو دکترای روانشناسی و همه ی شاخه های مرتبط منفی تر شن..........میپرسین چرا....دلیلش معلومه هر 45 دقیقه 35 تومان...ارزانترین مشاوره....تا خودمو معرفی میکنم وقتم تموم میشه...من آدم بدبینی نیستم اما چیزی که به عینه دیدمو و تجربه ی واقعیمو دارم میگم...مشاور در حالت معمولی ینی اگه در حد نرمال حالیش بشه....فقط به فکره پوله و خیال میکنه همون چار تا چیزی که تو مدت کم از خلاصه ی کتابا و نمودارا و جدولایه کتاباش برات گفته برات بسه و قاعدتا با خودشم فک میکنه من وظیفمو انجام دادم باقیش با خودشه....که بخواد یا نه....و مشاور اگه خیلی با دانش و خوبی باشه میفهمه که نمیتونه دو سه جلسه ای بهت کمک کنه چون تورو کامل نمیشناسه و وقتی نمیشناستت واقعا نمیتونه برات نسخه ای کلی بچینه...که در این حالا هم باید پول زیادی داشته باشی تا به مشاور پرداخت کنی که اونم ریسکه چون معلوم نیست آخرش بتونه کاری برات به معنای واقعی انجام بده یا نه..اینارو گفتم که بگم من برای مشکلم مشاورو امتحان کردم...اما متاسفانه و در کمال ناباوری با وجود پرداخت هزینه های قابل توجهی...بهترین مشاور در ابتدا سعی داشت منو راضی به این کنه که ازدواج سنتی بد نیست و من چون به تجربه ی موفقی نرسیدم نگاه بدی بش دارم و این در ناخودآگاهم تاثیر بدی گذاشته و باید جلسات درمانی رو برای ریشه کنی این مشکل شروع کنم!!!!و کلی برام نمودارو جدول کشید که ازدواج سنتی چیز بدی نیست...و من هرچی براش توضیح میدادم که بابا من میدونم ازدواج سنتی بد نیست...من ویژگی های مثبتو منفیه همرو میبینم و بررسی کردم و با عقل و شرایط شخصی خودم به این نتیجه رسیدم که ازدواج غیر سنتیو ترجیح میدم...اون باز حرفه خودشو میزد م ومتاسفانه به جای اینکه منو بشناسه و نظر بده فقط حرفای تکراریه خودشو تکرار میکرد و اون وقت بعد از بالاخره کلی تلاش از من برای فهماندن حرفم و گذشت زمان خیلی زیادی و مسلما هزینه ی زیادی تازه فهمید من چی میگم و خیلی شیک گفت...شما باید از دخترایی که بلدن چه طور جذب کنن راهنمایی بخوای من مشاورم ...این چیزا از دست من برنمیاد...!!!!! و اینه که من دست از پا درازتر هستم و عاجزانه از شما کمک میخوام...
حالا مشکل اصلیمو که شما کم و بیش متوجهش شدینو میگم...
من تو گروهای زیادی فعالیت اجتماعی دارم... تو یکی از این گروهها یه آقایی هست که اصلا فرد به خصوصی نیست...کلا هیچ چیز خاصی نیست....ولی من مناسبه خودم دیدمش...و حالانمیدونستم باید برای جذب ازدواج چیکار کنم...که توی تایپیکای قدیمی اکثرا نظرشون فرستادنه یه واسطس....البته هم یسری نظرشون اینه که دختر نباید هیچ کاری بکنه و پسر اگه خودش بخواد حتما پا پیش میزاره....که من با این حرف از بعضی جهات مخالفم...اونم اینه که چیزی که شما میگین در مورد عشقو عاشقیو خاطرخواهیه محض و شرایط خاصی درسته...این که پسر با دیدن دختر بگه این همونه این خودشه یا این یا هیچکس دیگه...ولی قضیه ی من همچین چیزی نیست...من نه خودم آدمه خیلی خاصیم....نه طرفم آدمه خاصیه...غیر دوست داشتنی هم نیستم...ولی واقعیتش یه چیز متمایزیم نیستم....خشگلیو ویژگی هام مثل خیلیای دیگس...بنابراین انتظار ندارم بدون چراغ سبز نشون دادن خودم یا فرستادن واسطه اون آدم سمتم بیاد...حتی اگه از من خوشش بیاد....با این وجود در مورد چراغ سبز که اصلا کاری ازم برنمیاد....چون من توانایی وافری(به صورت ناخودآگاه)در جذب کردن آدمایی که هیچ حسی بهشون ندارم، دارم...و برعکس کافیه از یکی خوشم بیاد به صورت نا خودآگاه رفتارم باهاش عوض میشه(یه چیزی میشم تو مایه های....اگر با من نبودش میلی..چرا ظرف مرا بشکسته لیلی....)فقط میمونه راهه واسطه...که امیدم به اونه...خب حالا باید بپرسم من چطور میتونم به واسطه خودمو معرفی کنم...در صورتی که هیچ صمیمیتی با واسطه ها ندارم...طبیعی هم هست که نداشته باشم...من با همه ی گروه یه جورم...حالا شاید با یسری بگو بخند بیشتری داشته باشم ولی دیگه در حدی نیس گه برم خودمو بش معرفی کنم!!!!!خیلی پر حرفی کردم....میدونم...ولی باور کنین دست خودم نیست وقتی شروع به نوشتن میکنم تا صبح یه ریز مینویسم...الانم 5 و نیم صبحه که من دارم مینویسم........با تمام وجود ازتون میخام یه راهی برام پیدا کنین....واقعا برام مسئله ی مهمیه و واقعا راهی به غیر از کمک گرفتن از شما ندارم.....منتظرم...