سلام...من از یه سنی تقریبا 13 سال جلوی آینه میرفتم و نمایشات مختلف اجرا میکردم یعنی بطوریکه آینه تماشاچیان هستن...و چیزهای مختلف مثل صحنه ی یک فیلم یا تخیلات خودم از چیزهای مختلف چیزهایی که برام اتفاق میفتاد...خیلیم از این کار لذت میبردم و سرگرمی جالبی برام بود البته بچه هم که بودم خیلی بچه تر جلوی یک آینه عدای یک خواننده رو درمیاوردم که داره یه آهنگ میخونه و اینا...حالا نکته اینجاست که من هیچ وقت معنی این کارم رو نفهمیدم فقط یه حس ناخودآگاهی بود که درونم بود....من الان نمیدونم اینکارم اسمش چیه؟؟؟بیماریه یا من دیوونم...نمیدونم آیا کسی مثل من وجود داره اصن؟؟؟البته اینو بگم از وقتیم به یک نفر علاقه مند شدم این حسم پررنگ تر شد به طوریکه آینه برام فقط اون بود نه تماشاچیامن اینکارمو از دیگران پنهون میکردم که فک نکنن من دیوونم...