ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﻡ ﭼﺮﺍ ﺭﻓﺖ؟

[mitra1]

ﺳﻼﻡ ...ﺩﺧﺘﺮﯼ 29ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ..ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ~ﯾﺶ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ..ﻭﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ ..ﺑﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯﺕ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻪ ﻭﻧﻪ ~ﺩﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻭﺧﺎﻟﻪ ﻭﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ..ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ..ﻭﺭﻓﺖ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﻭﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ..ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺬﺍﺭﻩ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ..ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺷﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﺭﺻﺪﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ..ﻭﻟﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮐﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ~ﺳﺮﻩ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺁﺧﻪ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﺗﻠﮕﺮﺍﻡ ﻋﮑﺴﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ...ﺗﮏ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ...ﻭﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺮﺩ...ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ..ﺧﻼﺻﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺁﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺪﯼ ﺯﺩﻡ؟:-( ؟ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ..

[مري موجي]

ﺳﻼﻡ ...ﺩﺧﺘﺮﯼ 29ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ..ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ~ﯾﺶ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ..ﻭﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ ..ﺑﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯﺕ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻪ ﻭﻧﻪ ~ﺩﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻭﺧﺎﻟﻪ ﻭﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ..ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ..ﻭﺭﻓﺖ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﻭﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ..ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺬﺍﺭﻩ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ..ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺷﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﺭﺻﺪﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ..ﻭﻟﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮐﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ~ﺳﺮﻩ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺁﺧﻪ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﺗﻠﮕﺮﺍﻡ ﻋﮑﺴﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ...ﺗﮏ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ...ﻭﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺮﺩ...ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ..ﺧﻼﺻﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺁﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺪﯼ ﺯﺩﻡ؟:-( ؟ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ..

شما بهترين كار و كردي
خوب نيت طرف مشخص شد با اين كارش

[Mohammad313]

ﺳﻼﻡ ...ﺩﺧﺘﺮﯼ 29ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ..ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ~ﯾﺶ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ..ﻭﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ ..ﺑﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯﺕ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻪ ﻭﻧﻪ ~ﺩﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻭﺧﺎﻟﻪ ﻭﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ..ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ..ﻭﺭﻓﺖ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﻭﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ..ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺬﺍﺭﻩ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ..ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺷﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﺭﺻﺪﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ..ﻭﻟﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮐﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ~ﺳﺮﻩ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺁﺧﻪ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﺗﻠﮕﺮﺍﻡ ﻋﮑﺴﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ...ﺗﮏ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ...ﻭﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺮﺩ...ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ..ﺧﻼﺻﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺁﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺪﯼ ﺯﺩﻡ؟:-( ؟ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ..

اصلا حرف بدی نزدی.

[orbital]

حرف شما نشون دهدنه ی اصالت و شخصیت سالم شما بوده و اگه پسر عاقلی بود به این نکته پی میبرد چون کمتر دختری توی این زمونه پایبند به همچین اصولی هست.بهتره شما دیگه پیگیر نشین و اگه روزی (نزدیک) برگشت حتما علت رفتارشو جویا بشید. موفق باشید

[mitra1]

~ﺳﺮﻩ ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺷﻬﯿﺪ ﺑﻮﺩ ﻭﻇﺎﻫﺮﯼ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻌﻘﻮﻝ ﺩﺍﺷﺖ
ﻫﻤﺶ ﻓﮑﺮ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮐﺎﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩﻡ..ﻭﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺟﻠﻮﯼ ﺷﻮﻫﺮ ﻓﺎﻣﯿﻠﻤﻮﻥ ﺿﺎﯾﻊ ﺷﺪﻡ ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻢ..ﺍﻭﻥ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺩﺍﺷﺖ..ﻣﯿﺘﻮﻧﺴﺖ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﻡ ﺑﮕﻪ..ﻧﻪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺑﮕﻪ ﺍﻭﻧﻢ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﻓﺎﻣﯿﻠﻤﻮﻥ ﺑﮕﻪ....Mitra

[یلدا 25]

سلام دوست عزیز
این کار شما نه تنها بد نبوده بلکه خیلی هم به جا و درست بده و بیانگر شخصیت خوب و سالم شماست، به نظرم اگه ایشون پسر خیلی خوبی بودن شماره شما رو نمیگرفتن و تنهایی پا پیش بذارن اون هم بدون در جریان گذاشتن خونواده تون، نمیدونم با این شخصیت خوبتون چطوری این اجازه رو دادید ولی خب بازم بهتر، با این کارشون خودشون رو نشون دادن
قرار نیست هر کی از یه دختر بیرون خوشش بیاد همونجا بره شماره بگیره و ارتباط بسازه بالاخره ما ایرانی هستیم مرسوم هست از همون اول خونواده ها پیشقدم بشن ، درسته ایشون والدینشون در قید حیات نیستن ولی خب بالاخره مادربزرگشون یا خاله ای عمه ای کسی هست
شما هم اصلا ناراحت نباشید.
من اصلا این رو قبول ندارم حتی مورد هم بوده مادر پسره اومده بیرون شماره خودم یا منزل رو خواسته من محترمانه مخالفت کردم، هر چیزی راه و رسم خودش رو داره و این ها نباید باعث بشه آدم از شخصیتش کم چیزی کم بشه،بلکه بقیه باید یاد بگیرن که چطوری برای ازدواج اقدام کنن.
آنکه طاووس خواهد باید جور هندوستان کشد..
موفق باشید.

[mitra1]

ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﺍﺯ ﻫﻤﻪ ﯼ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻧﻈﺮﺷﻮﻧﻮ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ..ﯾﮑﻢ ﺑﺎ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮﻥ ﺗﺴﮑﯿﻦ ~ﯾﺪﺍ ﮐﺮﺩﻡ.

[رزمریم]

سلام

عزیزدلم اصلا کار اشتباهی نکردی

خیلی هم کارت عاقلانه و موجه بود

در واقع میشه گفت بهترین کار رو در زمان مناسب انجام دادی

مگه میشه آدم با کسی بخواد ارتباط داشته باشه بدون اطلاع خانواده؟؟؟

خیلی هم پیش فامیلتون سرافراز شدی که گفتی بدون نظر خانوادم نمیخوام

اتفاقا اونا باید شرمنده باشن که همچین پسری رو برای شما فرستادن که وقتی اسم خانواده اومده رفته....

مگه قصدش ازدواج نبود؟ پس چرا با این قضیه رفت؟

باید یه جوری به فامیلتون هم میفهموندی که این چه آدمی بود و اصلا قصدش چی بود...

چون خیلی کارش زشت بود انگار که منظوری غیر از ازدواج داشته و واقعا فامیلتون باید شرمنده باشه اگه این آقا نیتش خیر نبوده

شما اصلا خودتو ناراحت نکن و شک نکن بهترین کار رو کردی

عزیزم خیلی هم به اسم بچه شهید اتکا نکن

پسر نوح هم از پدرش راهشو جدا کرد

شهدا به جای خودشون مقدس و محترم هستن اما قرار نیست بچهاشونم مثه خودشون باشن

من خودم به شخصه بچه شهید میشناسن که هیچ گناهی نیست که نکرده باشه

البته بعضی هاشون قدر منزلتشون رو نمیدونن و همشون اینجور نیست مسلما

میخوام بگم که خیلی محو بچه شهید و بچه شیعه و نمازخون و .... نشو...معاویه هم نماز میخوند! شمر اول نماز خوند بعد امام حسین رو شهید کرد

پس حواست رو خوب جمع کن و صرف چهارتا اسم و دولا راست شدن فک نکن همه آدمای خوبی هستن

بازم میگم واقعا کار درست وبجایی کردی و اصلا و به هیچ وجه کوتاه نیا

هرکس شما رو میخواد باید اعتبار خانوادگی شما رو هم مدنظر داشته باشه و احترام بذاره به حریمتون

یه وقت نکنه از ناراحتی بری حرفتو پس بگیریااااا....اشتباه ما دخترا همینه که زود درجا میزنیم

ولی شما سر حرفت بمون چون حرف درست و اصولی هست...موفق باشی عزیزم

[mitra1]

ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ..

[ReFigH]

اون که اسمش خواستگار نبوده

[رزمریم]

ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻤﻨﻮﻥ ﻋﺰﯾﺰﻡ ﻭﻗﺘﯽ ﺣﺮﻓﺎﺗﻮ ﺧﻮﻧﺪﻡ ﺍﺷﮏ ﺗﻮ ﭼﺸﻤﺎﻡ ﺟﻤﻊ ﺷﺪ..

خواهش خانمی

ان شاءالله اونی که لایقت هست رو خدا نصیبت کنه

برا منم دعا کن آبجی

[merina]

سلام دوست عزیزم
زندگی پر است از اینجور آدمهایی که خودشون رو تو چهره افراد خوب جا می زنن.
اگه کسی بود که واقعا شما رو می خواست پس اصلا ناراحت نمی شد از این پیشنهاد شما همینطور که همه دوستان ذکر کردند.
پس مطمئن باش که ایشون اصلا قصدشون ازدواج نبوده.
در ضمن فکر نکن که تنها می مونی ، مسلم بدون با حیا و احترام به خانواده ای که در شما مشهود فرد خیلی بهتری سر راهت قرار می گیره.
خدا رو شکر که همین اول خط خودش رو نشون داد و خودش رفت و تو زندگیتون چالش ایجاد نکرد.
موفق باشی عزیزم.

[سمیراه]

ﺳﻼﻡ ...ﺩﺧﺘﺮﯼ 29ﺳﺎﻟﻪ ﻫﺴﺘﻢ ..ﺧﻮﺍﺳﺘﮕﺎﺭﯼ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ~ﯾﺶ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻭﺍﺯ ﺍﻭﻧﺠﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻣﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﻣﻨﻮ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﺑﻮﺩﻥ..ﻭﻗﺮﺍﺭ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﯼ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻃﻼﻉ ﺑﺪﻩ ..ﺑﺪ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﮐﻪ ﻓﻼﻧﯽ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯﺕ ﺧﻮﺷﺶ ﺍﻭﻣﺪﻩ ﺩﻭﺳﺖ ﺷﻮﻫﺮﺷﻪ ﻭﻧﻪ ~ﺩﺭ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭ ﻭﻟﯽ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﻭﺧﺎﻟﻪ ﻭﻋﻤﻪ ﺩﺍﺭﻩ ﻭﺑﺎ ﻣﺎﺩﺭﺑﺰﺭﮔﺶ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻪ...ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﺳﺘﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﻣﻦ ﺷﻤﺎﺭﻣﻮ ﺩﺍﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﺸﻮﻥ ﺑﺪﻩ..ﺯﻧﮓ ﺯﺩ ﻭﮔﻔﺖ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﻣﯿﺎﺩ ﮐﻪ ﻣﻨﻮ ﺑﺒﯿﻨﻪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﺎﺯﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﻭﻣﻨﻮ ﺩﯾﺪ..ﻭﺭﻓﺖ ﻭﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻥ ﻭﺣﺮﻑ ﺯﺩﻥ..ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ ﺁﻗﺎﯼ ﻓﻼﻧﯽ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﯼ ﻣﻦ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺍﯾﻦ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﻧﯿﺴﺘﻦ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﺍﻭﻧﻬﺎ ﺭﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺷﻨﺎﯾﯽ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺬﺍﺭﻩ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺷﻤﺎ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ ﺩﺍﺭﯼ ﻭﻟﯽ ﻣﻦ ﻧﺪﺍﺭﻡ..ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺐ ﺩﺭﺳﺘﻪ ﺧﺪﺍﺑﯿﺎﻣﺮﺯﺩﺷﻮﻥ ﻭﻟﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﯾﻪ ﺩﺭﺻﺪﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺍﻭﻧﻢ ﮔﻔﺖ ﺑﺎﺷﻪ ..ﻭﻟﯽ ﺭﻓﺖ ﻭﺧﺒﺮﯼ ﻧﺸﺪ..ﺧﻼﺻﻪ ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪ ﻣﺪﺕ ﺯﻧﮓ ﺯﺩﻡ ﺑﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮐﻪ ﻗﻀﯿﻪ ﯼ ﺍﯾﻦ ~ﺳﺮﻩ ﭼﯽ ﺷﺪ ﺁﺧﻪ ﻫﻤﺶ ﺗﻮ ﺗﻠﮕﺮﺍﻡ ﻋﮑﺴﺎﯾﯽ ﺑﺎ ﻣﻮﺿﻮﻉ ...ﺗﮏ ﻭﺗﻨﻬﺎ ﻣﺎﻧﺪﻩ...ﻭﻫﻤﻪ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﻣﺮﺩ...ﻣﯿﺬﺍﺷﺖ..ﺧﻼﺻﻪ ﻓﺎﻣﯿﻞ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻃﺮﻑ ﮔﻔﺘﻪ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﮔﻔﺘﻪ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻡ ﺩﺭﺟﺮﯾﺎﻥ ﺑﺎﺷﻪ..ﺁﯾﺎﺍﺍﺍﺍﺍﺍ ﺣﺮﻑ ﺑﺪﯼ ﺯﺩﻡ؟:-( ؟ﺧﯿﻠﯽ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪﻡ..

سلام گلم

حرف بدی نزدی عزیزم کاملا معقول و عاقلانه رفتار کردی

واکنش غیرعادی افراد و حرکتهای غیرمنطقیشون رو بپای کنش خودت نزار

تو مسئول رفتار خودتی ، درستم رفتار کردی

حالا ایشون چه مشکلی داشته و چرا پشیمون شده به خودش مربوطه

یکم عزت نفس داشته باش و احساس گناه نکن

دیگه خبری از ایشون نگیر و اکانتش رو چک نکن و از کسی هم راجبش نپرس

و به زندگی عادیت ادامه بده

[آراد]

این که اصلا اسمش خاستگار نیست
این فقط می خواسته هم صحبت داشته باشه خودشم با خودش درگیری داشته احتمالا
ذهنت درگیر این ادمای موقتی که تو زندگیت میان نکن