تازگیها به پیشنهاد یکی از دوستام، واسۀ خودم و همسرم یه جدول صد خونهای درست کردم
که درست مثل بازی مار و پله از صفر تا صد در ده ردیف شماره گذاری شده.
این جدول و روی یخچال خونمون چسبوندم و دو مهرۀ مغناطیسی هم ابتدای اون ( قبل از خونۀ شمارۀ 1) قرار دادم
و بعد برای همسرم توضیح دادم که اگه کارهای خوب کنیم مهره ی هر کدوم از ما، به تناسب اون کاری که انجام دادیم یک،
دو و حتی سه خونه جلو میره و اگر خدای نکرده کار بدی مثلا بد اخلاقی و یا بی احترامی و ... بکنیم،
باز به تناسب اون کار زشت، یک یا چند خونه عقب میریم. بعد هم مزایایی رو لا به لای این جدول معرفی کردیم
که مثلاً اگه به خونۀ 20، 50 و یا 80 برسیم هر کدوم چه مزیتی داره.مثلا در خونه 50 هر کسی زود تر
برسه طرف مقابلش باید شام بیرون مهمونی بده و نهایتاً در صورت رسیدن به خونۀ شمارۀ 100 یه جایزۀ فوق العاده
و ویژه به هم بدیم.پاداشی که باعث غافل گیری طرف مقابل بشه. آخر سر هم کارهای خوب و بد و انتظاراتی
که از هم داشتیم و نداشتیم رو واسه هم دیگه مشخص کردیم و گفتم از همین لحظه شروع شد.
الان مدتیه که شوق و انگیزه مون واسۀ انجام کارهای خوب و انجام ندادن کارهای بد خیلی
بیشتر شده و مدام تلاش میکنیم که خونههای بیشتری جلو بریم و در عین حال خطایی هم نکنیم
تا عقب گردی نداشته باشیم. همۀ همتّمون این شده که زودتر به شمارههایی که براش وعدۀ جایزه و پاداش دادیم برسیم.
دیشب توی این فکر بودم که چه طرح خوبی شد و چه تأثیر خوبی داشت که یه لحظه چیز دیگهای به ذهنم اومد.
با خودم فکر کردم راستی راستی یه جورایی همین جدول رو هم خدا توی آسمونها واسۀ همۀ ما طراحی کرده
که با هر کار خوبی که میکنیم فرشتهها و ملائک مهرههامون رو جلو میبرن و با هر کار بدی اون رو به عقب برمیگردونن.
این جلو وعقب رفتنها به واسطههای کارهای ما ادامه داره و داره تا اینکه لحظۀ آخر زندگیمون معلوم بشه بالاخره به خونۀ
شمارۀ چند رسیدیم و چه پاداشی نصیبمون شده. قصه به همین سادگیه. با عبادتهای خالصانه، احسان به پدر و مادر
و شاد کردن دل دیگران و کارهایی از این دست به جلو میریم و یا هر خطا و ظلم و خیانتی و ... به عقب میریم.
من جدولی رو که درست کرده بودم، عمداً روی یخچال گذاشتم که جلوی چشم من و همسرم باشه
یادآوری بشه که کجای کاره و چه کار باید بکنه.
اما یه لحظه احساس کردم خودم اصلاً حواسم نیست که الان کجای این جدولم و چه کار دارم میکنم.
راستی من کجام؟ شما کجایید؟ توی خونۀ شمارۀ چند هستیم؟