-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
حسود حسود حسود حسود حسود
خودتی |tonguesmiley||tonguesmiley||tonguesmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
داستان های واقعی بزار من خودم داستان زیاد دارم میخوای بگم
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Taghi Jooon
داستان های واقعی بزار من خودم داستان زیاد دارم میخوای بگم
بگو |happysmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
داستان من چیششششششد thumbsdownsmileyanim
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
کدوم داستان|tonguesmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
داستان ملکه پریماه. و دستشویی شور سارا و دلقک دربار سام
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
موجود نیست
حالشو داری و خسته نیسی خودت بنویس|yeah|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
کیا پایه ان بریم واسه سری دوم داستان ترسناک|yeah|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
کیا پایه ان بریم واسه سری دوم داستان ترسناک|yeah|
اقا من پایم
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
اسم داستان اینه
از سام بترس
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
به قران همچنین داستانی بزنی ابرو برات نمیزارم |hmmsmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
پری منم پشتتم
تنها خدا،آرام بخش دلها
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
چیه حسودیت میشه اول شخص خودم باشم|tonguesmiley|
تازشم نه تو نه فاطمه هیچکدوم تو داستان نیستید میخوام از شخصیت های جدید استفاده کنم تایپیکشم میزنم|yeah|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
چیه حسودیت میشه اول شخص خودم باشم|tonguesmiley|
تازشم نه تو نه فاطمه هیچکدوم تو داستان نیستید میخوام از شخصیت های جدید استفاده کنم تایپیکشم میزنم|yeah|
بزن من مسخرت میکنم ابرو برات نمیذارم:4:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
fateme.68
پری منم پشتتم
تنها خدا،آرام بخش دلها
تا وقتی که عشقم پشتم سام تو مشتمه:5:|wubsmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
عَخییییییییی
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
سیاهه نارگیله پریماه نارگیله
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
سیاهه نارگیله پریماه نارگیله
سام اقو زن طلب کرد باباجونیش گفت به چشم:4:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
چشم و چشمه ساز میادو از بالای شیراز میاد
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
چشم و چشمه ساز میادو از بالای شیراز میاد
ههههه اشتباه خواندی
جینگ جینگ ساز میاد و از بالویی شیراز میاد
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
بی پول شده ام هی هی
خاک تو سر شدم هی هی
8 روز دیگه 2 میلیون چک دارم هی هی
ماشین فروختم هی هی
پژو خریدم هی هی
600 پول دادم هی هی
پول نقد دادم هی هی
چک قبول نکرد هی هی
واسه دانشگاه هی هی
پسرخاله کجایی هی هی
پول قرض بدهی هی هی
دختر عمه خر است هی هی
10 میلیون طلبش دارم هی هی
ماشین خریده هی هی
پولو نمیده هی هی
قرار بوده که هی هی
امروز پول بده هی هی
باز گفته شنبه هی هی
شنبه کی بده هی هی
|tonguesmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
بی پول شده ام هی هی
خاک تو سر شدم هی هی
8 روز دیگه 2 میلیون چک دارم هی هی
ماشین فروختم هی هی
پژو خریدم هی هی
600 پول دادم هی هی
پول نقد دادم هی هی
چک قبول نکرد هی هی
واسه دانشگاه هی هی
پسرخاله کجایی هی هی
پول قرض بدهی هی هی
دختر عمه خر است هی هی
10 میلیون طلبش دارم هی هی
ماشین خریده هی هی
پولو نمیده هی هی
قرار بوده که هی هی
امروز پول بده هی هی
باز گفته شنبه هی هی
شنبه کی بده هی هی
|tonguesmiley|
|blinksmiley|
دینگ دینگ دینگ
بیمار14030 به تیمارستان. مراجعه فرماید دینگ دینگ. |blinksmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
دارم واسه خودم برره ای عزاداری میکنم |sadsmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
دارم واسه خودم برره ای عزاداری میکنم |sadsmiley|
جدی جدی حالت خوش نی |wacsmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
|sadsmiley||sadsmiley||sadsmiley||sadsmiley||sadsm iley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
سه سال واقعا از این تاپیک میگذره چقدر زززود !! |sadsmiley|
با خوندش چقدر دوباره خندیدم
چقدر بچه هایی اینجا بودن دیگه نیستن دلم براشون تنگ شده ;( چقدراشون ازدواج کردن و یا حتی الان بچه دارن اینایی که خبرشون دارم|heart|
امیدوارم هرجا هستید موفق باشید |heart| واقعا روزای خوبی بود|heart| |worry|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
سه سال واقعا از این تاپیک میگذره چقدر زززود !! |sadsmiley|
با خوندش چقدر دوباره خندیدم
چقدر بچه هایی اینجا بودن دیگه نیستن دلم براشون تنگ شده ;( چقدراشون ازدواج کردن و یا حتی الان بچه دارن اینایی که خبرشون دارم|heart|
امیدوارم هرجا هستید موفق باشید |heart| واقعا روزای خوبی بود|heart| |worry|
اوه 3 سال گذشت چقدر زود
کیا ازدواج کردن و بچه دارن؟
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
اوه 3 سال گذشت چقدر زود
کیا ازدواج کردن و بچه دارن؟
نمیگم:4: شاید دوس نداشته باشه بگم:4:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
سه سال واقعا از این تاپیک میگذره چقدر زززود !! |sadsmiley|
با خوندش چقدر دوباره خندیدم
چقدر بچه هایی اینجا بودن دیگه نیستن دلم براشون تنگ شده ;( چقدراشون ازدواج کردن و یا حتی الان بچه دارن اینایی که خبرشون دارم|heart|
امیدوارم هرجا هستید موفق باشید |heart| واقعا روزای خوبی بود|heart| |worry|
نگو که من یکی از اونایی نیستم که دلت براش تنگ نشده 😂
البته نه ازدواج کردم و نه بچه دارم!
Sent from my SM-N910C using Tapatalk
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
positive
نگو که من یکی از اونایی نیستم که دلت براش تنگ نشده
البته نه ازدواج کردم و نه بچه دارم!
Sent from my SM-N910C using Tapatalk
عههه مگه تو زنده ای :24:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
نمیگم:4: شاید دوس نداشته باشه بگم:4:
پی وی لطفا
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
چ چ چ !|hmmsmiley| من نمیدونستم خانم پریماه همچین شخصیتی داشته باشند ! خانم پریماه اختلالات متنوع در شما دیده شده ،هر چه سریعتر به روانشناس حاذق ما در شهر خودتون مراجعه فرمائید .
پ ن : |biggrinsmiley||biggrinsmiley|
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
عههه مگه تو زنده ای :24:
زبونتو گاز بگیر
مگر قرار بود زنده نباشم ؟
من تا تو رو نکشم از این دنیا نمیرم 😂
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
پی وی لطفا
نمیگم نمیگم
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
qwrqrt
چ چ چ !|hmmsmiley| من نمیدونستم خانم پریماه همچین شخصیتی داشته باشند ! خانم پریماه اختلالات متنوع در شما دیده شده ،هر چه سریعتر به روانشناس حاذق ما در شهر خودتون مراجعه فرمائید .
پ ن : |biggrinsmiley||biggrinsmiley|
داستان داستان بیا بیرون:24: قرار بود داستان بعدی من ملکه بشما نساخت دیگه:24:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
positive
زبونتو گاز بگیر
مگر قرار بود زنده نباشم ؟
من تا تو رو نکشم از این دنیا نمیرم
|yeah| فرشته مرگ
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
یه داستان بسازید منم توش باشم
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
اگه پایه باشید داستان بعدیم آماده هستش
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
اگه پایه باشید داستان بعدیم آماده هستش
اره بزن
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
سلام
تاپیک جالبیه
ولی من هیچوقت از داستان و فیلم های ترسناک زیاد خوشم نمیومد
با روحیاتمم زیاد سازگار نیست.
یکی از آقایون اقوام چند وقت پیش گفتن یه فیلم ترسناک رو نگاه کرده بودن
با همسرشون و دو تا دخترشون که سنشون کم هستش
بعد میگفت آخر فیلمه خودم دستشویی باید میرفتم نرفتم خانومم گفته پاشو چراغ رو خاموش کن گفتم من میترسم خودت برو و سرمو کردم زیر پتو خوابیدم!
بعد گفت وضع همسرم و بچه هامم به این شکل بوده!
منم کلی خندیدم گفتم خب چه کاریه آخه یه فیلم بهتر میدیدین.
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
سلام
تاپیک جالبیه
ولی من هیچوقت از داستان و فیلم های ترسناک زیاد خوشم نمیومد
با روحیاتمم زیاد سازگار نیست.
یکی از آقایون اقوام چند وقت پیش گفتن یه فیلم ترسناک رو نگاه کرده بودن
با همسرشون و دو تا دخترشون که سنشون کم هستش
بعد میگفت آخر فیلمه خودم دستشویی باید میرفتم نرفتم خانومم گفته پاشو چراغ رو خاموش کن گفتم من میترسم خودت برو و سرمو کردم زیر پتو خوابیدم!
بعد گفت وضع همسرم و بچه هامم به این شکل بوده!
منم کلی خندیدم گفتم خب چه کاریه آخه یه فیلم بهتر میدیدین.
بستگی به ادمش داره من خیلی فیلمای ترسناک رو بچگیم دیدم ولی تاثیری نداشته روم.
من که اونقدر فیلم ترسناک دیدم که اصلا برام عادی شده اینا شاید اولین بارشون بوده.
من سن هشت سالگی فیلم کلبه وحشت یک رو دیدم.و تقریبا کل فیلمای ژانر ترسناک خارجی رو دیدم ولی تاثیر خاصی روم نداشته.
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
سام بنویس منم هستم مث دفعه قبل نشه دو خط نوشتی بقیه اش موند
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
سام بنویس منم هستم مث دفعه قبل نشه دو خط نوشتی بقیه اش موند
سام قرار شد این سری من ملکه باشم نبینم اینو کنی شوهرم:22: امید و کن غلامم:4: یا مثل سمبل خان تو حرمسرا باش:4:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
سام قرار شد این سری من ملکه باشم نبینم اینو کنی شوهرم:22: امید و کن غلامم:4: یا مثل سمبل خان تو حرمسرا باش:4:
اینطوری پس |mellowsmiley|سام اگر پری کنیزم شد منم هستم وگرنه نیستم:4:
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
اینطوری پس |mellowsmiley|سام اگر پری کنیزم شد منم هستم وگرنه نیستم:4:
الان من میشم کنیز توهم میشی غلام باز یه جوری باهم ازدواج میکنیم اه بذار همون ملکه باشم: /
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره
-
پاسخ : داستان ترسناک با بازی بچه های مشاوره