صفحه 34 از 123 ... 2432333435364484 ...
نمایش نتایج: از 1,651 به 1,700 از 6148

موضوع: مشاعره

272450
  1. بالا | پست 1651

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    عيبي نباشد از تو که بر ما جفا رود

    مجنون از آستانه ي ليلي کجا رود؟

    تماشا
    روووود بود
    ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
    بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست
    این سبزه که امروز تماشاگه ماست
    تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

    رخ

  2. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 1652

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    روووود بود
    ابر آمد و باز بر سر سبزه گریست
    بی بادهٔ گلرنگ نمی‌باید زیست
    این سبزه که امروز تماشاگه ماست
    تا سبزهٔ خاک ما تماشاگه کیست

    رخ

    میدونم سیستم سرچم توجیه نشده بود

    ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

    بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

    جدا

  4. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 1653

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    میدونم سیستم سرچم توجیه نشده بود

    ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

    بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

    جدا
    جدا از شوخی توانا بود هر که دانا بود

    شانه

  6. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 1654

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    میدونم سیستم سرچم توجیه نشده بود

    ما را نه غم دوزخ و نه حرص بهشت است

    بردار پرده ز رخ که مشتاق لقاییم

    جدا
    دریاب که از روح جدا خواهی رفت
    در پرده اسرار فنا خواهی رفت
    می نوش ندانی از کجا آمده‌ای
    خوش باش ندانی به کجا خواهی رفت

    شانه

  8. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 1655

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    جدا از شوخی توانا بود هر که دانا بود

    شانه


    در شهر تو میخانه زیاد است، ولی من...
    شوریده و دیوانه زیاد است، ولی من...

    جمعیتی اطراف تو سرگرم طوافند
    بر گِرد تو پروانه زیاد است، ولی من...

    شیرینی و لیلایی و عذرایی و ویسی
    از عشق تو افسانه زیاد است، ولی من...

    بگذار که بغض تو بماند که بماند
    هر چند تو را شانه زیاد است، ولی من...

    این شعر پر از "من" شده؛ گفتی عوضش کن
    باشد! "من" بیگانه زیاد است، ولی من...

    تبسم

  10. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 1656

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها


    در شهر تو میخانه زیاد است، ولی من...
    شوریده و دیوانه زیاد است، ولی من...

    جمعیتی اطراف تو سرگرم طوافند
    بر گِرد تو پروانه زیاد است، ولی من...

    شیرینی و لیلایی و عذرایی و ویسی
    از عشق تو افسانه زیاد است، ولی من...

    بگذار که بغض تو بماند که بماند
    هر چند تو را شانه زیاد است، ولی من...

    این شعر پر از "من" شده؛ گفتی عوضش کن
    باشد! "من" بیگانه زیاد است، ولی من...

    تبسم
    تبسم کردی و قانون عالم را عوض کردی

    روال این طپش های منظم را عوض کردی

    نمک میریزد از لبخند های تلخ و شیرینت

    تو قانون تناقض های عالم را عوض کردی

    نمیدانم نگاه خیره ات دردست یا درمان

    تو با لبخند هایت جنس مرهم را عوض کردی

    تو دریا هستی اما چشم هایت غرق طوفانند

    رسیدی ساحل آرام پرغم را عوض کردی

    و حالا هرشب از این موج سیلی میخورم اما

    چه ساده طرح دل - این سنگ محکم - را عوض کردی

    و کم کم نام تو بر صخره های ساحلم حک شد

    چه ساده طرح این تکرار درهم را عوض کردی

    تو حالا مال من . . . اما . . . خیالاتی شدم انگار

    دوباره آخر رویای قلبم را عوض کردی

    دوباره خواب میدیدم ولی بیدار خواهم شد

    و میبینم که این تعبیر مبهم را عوض کردی

    خواب

  12. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 1657

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    [B]
    خواب

    ميان ِ چشم ها مانده ست سرگردان ، هزاران سال

    خمار ِ خواب های خيس وبی تعبير در باران

    تب

  14. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 1658

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    ميان ِ چشم ها مانده ست سرگردان ، هزاران سال

    خمار ِ خواب های خيس وبی تعبير در باران

    تب
    بر تافت عنان صبوری از جان خراب
    شد همچو رکاب حلقه چشم از تب و تاب
    دیگر چو عنان نپیچم از حکم تو سر
    گر دولت پابوس تو یابم چو رکاب

    کمند

  16. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 1659

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    بر تافت عنان صبوری از جان خراب
    شد همچو رکاب حلقه چشم از تب و تاب
    دیگر چو عنان نپیچم از حکم تو سر
    گر دولت پابوس تو یابم چو رکاب

    کمند
    یارب به کمند عشق پا بستم کن

    وز دامن غیر خودتهی دستم کن

    یکباره ز اندیشه ی عقلم برهان

    وز با ده صاف عشق سرمستم کن


    زندگی

  18. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 1660

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    یارب به کمند عشق پا بستم کن

    وز دامن غیر خودتهی دستم کن

    یکباره ز اندیشه ی عقلم برهان

    وز با ده صاف عشق سرمستم کن


    زندگی
    زندگی
    خالی نیست
    مهربانی هست سیب هست ایمان هست
    آری تا شقایق هست
    زندگی
    باید كرد

    پرتو

  20. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 1661

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    زندگی
    خالی نیست
    مهربانی هست سیب هست ایمان هست
    آری تا شقایق هست
    زندگی
    باید كرد

    پرتو
    آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق
    بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق
    مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها
    می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق

    دوش

  22. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 1662

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    آسمان کهنه سبویی است ز میخانه عشق
    بحر یک قطره تلخی است زپیمانه عشق
    مکن ازداغ شکایت که ازین روزنه ها
    می رسد پرتو خورشید به کاشانه عشق

    دوش
    من دوش دعا کردم و باد آمینا
    تا به شود آن دو چشم بادامینا
    از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید
    در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا

    گندم

  24. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 1663

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    من دوش دعا کردم و باد آمینا
    تا به شود آن دو چشم بادامینا
    از دیدهٔ بدخواه ترا چشم رسید
    در دیدهٔ بدخواه تو بادامینا

    گندم
    بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو
    يه وجب خاك مال من هر چي مي كارم مال تو


    فرشته

  26. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 1664

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    بوي گندم مال من هر چي كه دارم مال تو
    يه وجب خاك مال من هر چي مي كارم مال تو


    فرشته
    تو را چه نام دهم من ، فرشته یا که پری ؟
    برای من تو خدایی دمیده در بشری
    تو می رسی و دلم را ... تلاش بیهوده ست
    نمی شود که نبازم نمی شود نبری
    اگر تو عیب مرا هم نشان دهی غم نیست
    که مثل آینه ها صادقانه می نگری
    هنوز بعد تو سرگرم خاطرات توام
    تو ای ستاره چه دنباله دار می گذری
    برای با تو نشستن اگر چه من هیچم
    برای بودن با من تو بهترین نفری
    به بوی زلف تو از خویش می روم بی شک
    شبی دوباره اگر شانه ای به مو ببری
    تو مثل رودی و من مثل شاخه ای خشکم
    خوشم به بودن با تو خوشم به دربدری

    بال

  28. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 1665

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    تو را چه نام دهم من ، فرشته یا که پری ؟
    برای من تو خدایی دمیده در بشری
    تو می رسی و دلم را ... تلاش بیهوده ست
    نمی شود که نبازم نمی شود نبری
    اگر تو عیب مرا هم نشان دهی غم نیست
    که مثل آینه ها صادقانه می نگری
    هنوز بعد تو سرگرم خاطرات توام
    تو ای ستاره چه دنباله دار می گذری
    برای با تو نشستن اگر چه من هیچم
    برای بودن با من تو بهترین نفری
    به بوی زلف تو از خویش می روم بی شک
    شبی دوباره اگر شانه ای به مو ببری
    تو مثل رودی و من مثل شاخه ای خشکم
    خوشم به بودن با تو خوشم به دربدری

    بال
    غم رسید و دل گرفت و حال هم پشت سرش
    من شکستم دل شکست و بال هم پشت سرش

    گردش دور فلک بر کام من هرگز نبود
    بخت خوش از من رمید و فال هم پشت سرش

    بازو

  30. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  31. بالا | پست 1666

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    غم رسید و دل گرفت و حال هم پشت سرش
    من شکستم دل شکست و بال هم پشت سرش

    گردش دور فلک بر کام من هرگز نبود
    بخت خوش از من رمید و فال هم پشت سرش

    بازو
    گر عصا را تو بدزدی از کف موسی چه سود
    بازوی حیدر بباید تا براند ذوالفقار

    تپش

  32. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 1667

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    گر عصا را تو بدزدی از کف موسی چه سود
    بازوی حیدر بباید تا براند ذوالفقار

    تپش
    بامن ای دوست اگرخوب اگربدباشی

    تپش حس من این است توبایدباشی

    بهانه

  34. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 1668

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    بامن ای دوست اگرخوب اگربدباشی

    تپش حس من این است توبایدباشی

    بهانه
    ستیزه کن که ز خوبان ستیزه شیرینست
    بهانه کن که بتان را بهانه آیینست
    از آن لب شکرینت بهانه‌های دروغ
    به جای فاتحه و کاف‌ها و یاسینست

    شیرین

  36. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 1669

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    شیرین من با من قدم بزن زیر این باران
    یارم تویی و من گریزانم از آن یاران

    زندگی

  38. 3 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 1670

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    شیرین من با من قدم بزن زیر این باران
    یارم تویی و من گریزانم از آن یاران

    زندگی
    مردم شکسته مشق نوشتند و پاشدند
    سرمشق من هنوز الفبای زندگی است

    عالم

  40. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 1671

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    من در عالم خویشم و تو نمیفهمی
    در عالم من معنای آرامش آشوب است

    زیبا

  42. 2 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 1672

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    من در عالم خویشم و تو نمیفهمی
    در عالم من معنای آرامش آشوب است

    زیبا
    زیبا رخ و شیدا دل و مه رو و لقایی
    دلداده و دلبرده و خوش رنگ و لسانی

    آسان

  44. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 1673

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    زیبا رخ و شیدا دل و مه رو و لقایی
    دلداده و دلبرده و خوش رنگ و لسانی

    آسان
    گر بر فلکم دست بدی چون یزدان
    برداشتمی من این فلک را ز میان
    از نو فلکی دگر چنان ساختمی
    کازاده بکام دل رسیدی آسان

    فلک

  46. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 1674

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو (حافظ)


    رفتم

  48. 2 کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 1675

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط من خاص نمایش پست ها
    مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو یادم از کشته ی خویش آمد و هنگام درو (حافظ)


    رفتم
    در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
    دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
    ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
    کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

    رحمت

  50. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 1676

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    در کارگه کوزه‌گری رفتم دوش
    دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
    ناگاه یکی کوزه برآورد خروش
    کو کوزه‌گر و کوزه‌خر و کوزه فروش

    رحمت
    چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
    که رحمت بر آن تربت پاک باد
    میازار موری که دانه‌کش است
    که جان دارد و جان شیرین خوش است

    توهم

  52. کاربران زیر از hamidrm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 1677

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    چه خوش گفت فردوسی پاک زاد
    که رحمت بر آن تربت پاک باد
    میازار موری که دانه‌کش است
    که جان دارد و جان شیرین خوش است

    توهم

    نرو توهم مثل من نمیتونی دوام بیاری

    نرو توهم مثل من توغصه کم میاری نرو

    دیوار

  54. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 1678

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    نرو توهم مثل من نمیتونی دوام بیاری

    نرو توهم مثل من توغصه کم میاری نرو

    دیوار
    توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن

    دو تا خسته دو تا تنها یکیشون تو یکیشون من

    حریر

  56. 2 کاربران زیر از hamidrm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 1679

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    توی یک دیوار سنگی دو تا پنجره اسیرن

    دو تا خسته دو تا تنها یکیشون تو یکیشون من

    حریر
    حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

    بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی

    پونه

  58. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 1680

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    حس می کنم حریر حضورت را در لحظه های سختی تنهایی

    بوی تو در فضاى زمان جارى ست مانند عطر پونه ى صحرایی

    پونه
    گل پونه های وحشی دشت امیدم
    وقت سحر شد
    خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
    من مانده ام تنهای تنها
    من مانده ام تنها میان سیل غمها

    سبیل

  60. 2 کاربران زیر از hamidrm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  61. بالا | پست 1681

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    گل پونه های وحشی دشت امیدم
    وقت سحر شد
    خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
    من مانده ام تنهای تنها
    من مانده ام تنها میان سیل غمها

    سبیل

  62. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 1682

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    شعرش خیلی ضایع بود ؟

  64. بالا | پست 1683

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    شعرش خیلی ضایع بود ؟
    نه حالا اون بماند ولی با سبیل نتونستم شعر بگم

  65. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 1684

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    3968
    نوشته ها
    450
    تشکـر
    929
    تشکر شده 488 بار در 253 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    نه حالا اون بماند ولی با سبیل نتونستم شعر بگم
    به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
    خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
    برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید!
    مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
    به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
    تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
    ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
    خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
    وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
    برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید
    برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
    برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
    به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید

  67. 4 کاربران زیر از hamidrm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 1685

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    گل پونه های وحشی دشت امیدم
    وقت سحر شد
    خاموشی شب رفت فردایی دگر شد
    من مانده ام تنهای تنها
    من مانده ام تنها میان سیل غمها

    سبیل
    داد کوشش اندر عزت مور ذلیل
    سامی القاب سلیمان منزلت سلطان خلیل
    کعبهٔ حاجات کز حاجت گشاده بر درش
    از دو عالم صد طریق و صد صراط و صد سبیل

    ملکوت
    ویرایش توسط Mohammad313 : 05-16-2016 در ساعت 12:10 AM

  69. 3 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  70. بالا | پست 1686

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط hamidrm نمایش پست ها
    به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال من آفرید
    خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید!
    برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید! ������
    مرا شکل طاووس کرد و تو را / شبیه بز و کرگدن آفرید!
    به نام خدایی که اعجاز کرد / مرا مثل آهو ختن آفرید
    تو را روز اول به همراه من / رها در بهشت عدن آفرید
    ولی بعداً آمد و از روی لطف / مرا بی کس و بی وطن آفرید
    خدایی که زیر سبیل شما / بلندگو به جای دهن آفرید!
    وزیر و وکیل و رئیس ات نمود / مرا خانه داری خفن آفرید
    برای تو یک عالمه کِیْسِ خوب / شراره، پری، نسترن آفرید ������
    برای من اما فقط یک نفر / “براد پیت من” را “حَسَنْ” آفرید!
    برایم لباس عروسی کشید / و عمری مرا در کفن آفرید
    به نام خدایی که سهم تو را / مساوی تر از سهم من آفرید
    چون با سی بیل بلد نبودم با سبیل گفتم معنیشم برید از محتشم کاشانی بپرسید

  71. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 1687

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    داد کوشش اندر عزت مور ذلیل
    سامی القاب سلیمان منزلت سلطان خلیل
    کعبهٔ حاجات کز حاجت گشاده بر درش
    از دو عالم صد طریق و صد صراط و صد سبیل

    ملکوت
    مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ....چند روزی قفسی ساخته اند از بدنم .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  73. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 1688

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشاعره

    محبت ره به دل بردن صفای سینه میخواهد .....به یاد یکدگر بودن دلی بی کینه میخواهد .

    رنج
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  75. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 1689

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    26244
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    295
    تشکر شده 719 بار در 357 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    سلام
    بالاخره پای ثابت مشاعره برگشت .
    خب البته مشاعره موضوعی سخت تره .همش شعر ها تکراری میشد
    شما هر جوری دوست دارید مشاعره کنید مثل خانم الی
    میخوایید سخت ترش کنم مشاعره با حروف فقط شعر های یک شاعر
    مثلا حافظ یا مولانا
    چیزی که داریم الحمدالله شاعره
    شما هم که همشهری حافظ وسعدی هستید .فکر کنم همه شعرهاشون رو حفظ باشید .
    سلام.
    هرچی سخت تر جذاب تر... سخت تر باشه موافق ترم . ولی خب به تبعیت از جمع منم به همین روش بازی میکنم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    محبت ره به دل بردن صفای سینه میخواهد .....به یاد یکدگر بودن دلی بی کینه میخواهد .

    رنج

    رنـــج فـراق هست و امیــــد وصــــال نیــست
    این "هست و نیست " کاش که زیر و زبر شود ...


    فاضل نظری

    کلمه : رستاخیز
    امضای ایشان
    من دِس بوی هستم، نه دیس بوی!


    1

  77. 4 کاربران زیر از desboy بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  78. بالا | پست 1690

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشاعره

    پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر.......به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

    حافظ

    جناب حافظ

    پیاله خالی که از هول ما نمی کاهد .

    مرحمتی بفرما بگو شراب را چه کنیم .

    اینم پاسخ من به حافظ عزیز

    ناله
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  79. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  80. بالا | پست 1691

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27442
    نوشته ها
    1,301
    تشکـر
    2,179
    تشکر شده 2,242 بار در 1,070 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    پیاله بر کفنم بند تا سحرگه حشر.......به می ز دل ببرم هول روز رستاخیز

    حافظ

    جناب حافظ

    پیاله خالی که از هول ما نمی کاهد .

    مرحمتی بفرما بگو شراب را چه کنیم .

    اینم پاسخ من به حافظ عزیز

    ناله
    مولوی (عاشق شعراشم به خصوص این یکی )

    بشنو این نی چون شکایت می‌کنداز جداییها حکایت می‌کند

    کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

    در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند



    سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

    تا بگویم شرح درد اشتیاق


    هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

    باز جوید روزگار وصل خویش


    من به هر جمعیتی نالان شدم

    جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم


    هرکسی از ظن خود شد یار من

    از درون من نجست اسرار من


    سر من از نالهٔ من دور نیست

    لیک چشم و گوش را آن نور نیست


    تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

    لیک کس را دید جان دستور نیست


    آتشست این بانگ نای و نیست باد

    هر که این آتش ندارد نیست باد


    آتش عشقست کاندر نی فتاد

    جوشش عشقست کاندر می فتاد


    نی حریف هرکه از یاری برید

    پرده‌هااش پرده‌های ما درید


    همچو نی زهری و تریاقی کی دید

    همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید


    نی حدیث راه پر خون می‌کند

    قصه‌های عشق مجنون می‌کند


    محرم این هوش جز بیهوش نیست

    مر زبان را مشتری جز گوش نیست


    در غم ما روزها بیگاه شد

    روزها با سوزها همراه شد


    روزها گر رفت گو رو باک نیست

    تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست


    هر که جز ماهی ز آبش سیر شد

    هرکه بی روزیست روزش دیر شد


    در نیابد حال پخته هیچ خام

    پس سخن کوتاه باید والسلام


    بند بگسل باش آزاد ای پسر

    چند باشی بند سیم و بند زر


    گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

    چند گنجد قسمت یک روزه‌ای


    کوزهٔ چشم حریصان پر نشد

    تا صدف قانع نشد پر در نشد


    هر که را جامه ز عشقی چاک شد

    او ز حرص و عیب کلی پاک شد


    شاد باش ای عشق خوش سودای ما

    ای طبیب جمله علتهای ما


    ای دوای نخوت و ناموس ما

    ای تو افلاطون و جالینوس ما


    جسم خاک از عشق بر افلاک شد

    کوه در رقص آمد و چالاک شد


    عشق جان طور آمد عاشقا

    طور مست و خر موسی صاعقا


    با لب دمساز خود گر جفتمی

    همچو نی من گفتنیها گفتمی


    هر که او از هم‌زبانی شد جدا

    بی زبان شد گرچه دارد صد نوا


    چونک گل رفت و گلستان درگذشت

    نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت


    جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای

    زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای


    چون نباشد عشق را پروای او

    او چو مرغی ماند بی‌پر وای او


    من چگونه هوش دارم پیش و پس

    چون نباشد نور یارم پیش و پس


    عشق خواهد کین سخن بیرون بود

    آینه غماز نبود چون بود


    آینت دانی چرا غماز نیست

    زانک زنگار از رخش ممتاز نیست

    محنت
    امضای ایشان

    Don't GIVE UP
    if you wait for the perfect time you will never get anything done

  81. 2 کاربران زیر از miss eli vrn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  82. بالا | پست 1692

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط miss eli vrn نمایش پست ها
    مولوی (عاشق شعراشم به خصوص این یکی )

    بشنو این نی چون شکایت می‌کنداز جداییها حکایت می‌کند

    کز نیستان تا مرا ببریده‌اند

    در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند



    سینه خواهم شرحه شرحه از فراق

    تا بگویم شرح درد اشتیاق


    هر کسی کو دور ماند از اصل خویش

    باز جوید روزگار وصل خویش


    من به هر جمعیتی نالان شدم

    جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم


    هرکسی از ظن خود شد یار من

    از درون من نجست اسرار من


    سر من از نالهٔ من دور نیست

    لیک چشم و گوش را آن نور نیست


    تن ز جان و جان ز تن مستور نیست

    لیک کس را دید جان دستور نیست


    آتشست این بانگ نای و نیست باد

    هر که این آتش ندارد نیست باد


    آتش عشقست کاندر نی فتاد

    جوشش عشقست کاندر می فتاد


    نی حریف هرکه از یاری برید

    پرده‌هااش پرده‌های ما درید


    همچو نی زهری و تریاقی کی دید

    همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید


    نی حدیث راه پر خون می‌کند

    قصه‌های عشق مجنون می‌کند


    محرم این هوش جز بیهوش نیست

    مر زبان را مشتری جز گوش نیست


    در غم ما روزها بیگاه شد

    روزها با سوزها همراه شد


    روزها گر رفت گو رو باک نیست

    تو بمان ای آنک چون تو پاک نیست


    هر که جز ماهی ز آبش سیر شد

    هرکه بی روزیست روزش دیر شد


    در نیابد حال پخته هیچ خام

    پس سخن کوتاه باید والسلام


    بند بگسل باش آزاد ای پسر

    چند باشی بند سیم و بند زر


    گر بریزی بحر را در کوزه‌ای

    چند گنجد قسمت یک روزه‌ای


    کوزهٔ چشم حریصان پر نشد

    تا صدف قانع نشد پر در نشد


    هر که را جامه ز عشقی چاک شد

    او ز حرص و عیب کلی پاک شد


    شاد باش ای عشق خوش سودای ما

    ای طبیب جمله علتهای ما


    ای دوای نخوت و ناموس ما

    ای تو افلاطون و جالینوس ما


    جسم خاک از عشق بر افلاک شد

    کوه در رقص آمد و چالاک شد


    عشق جان طور آمد عاشقا

    طور مست و خر موسی صاعقا


    با لب دمساز خود گر جفتمی

    همچو نی من گفتنیها گفتمی


    هر که او از هم‌زبانی شد جدا

    بی زبان شد گرچه دارد صد نوا


    چونک گل رفت و گلستان درگذشت

    نشنوی زان پس ز بلبل سر گذشت


    جمله معشوقست و عاشق پرده‌ای

    زنده معشوقست و عاشق مرده‌ای


    چون نباشد عشق را پروای او

    او چو مرغی ماند بی‌پر وای او


    من چگونه هوش دارم پیش و پس

    چون نباشد نور یارم پیش و پس


    عشق خواهد کین سخن بیرون بود

    آینه غماز نبود چون بود


    آینت دانی چرا غماز نیست

    زانک زنگار از رخش ممتاز نیست

    محنت
    منم خیلی این شعر رو دوست دارم .یادمه قبل تو فارسی پیش دانشگاهی بود .

    بنی ادم اعضای یک پیکرند...که در آفرینش ز یک گوهرند .

    چو عضوی به درد آورد روزگار....دگر عضوها را نماند قرار

    تو کز محنت دیگران بی غمی ...نشاید که نامت نهند آدمی

    کوزه
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  83. 2 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  84. بالا | پست 1693

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    منم خیلی این شعر رو دوست دارم .یادمه قبل تو فارسی پیش دانشگاهی بود .

    بنی ادم اعضای یک پیکرند...که در آفرینش ز یک گوهرند .

    چو عضوی به درد آورد روزگار....دگر عضوها را نماند قرار

    تو کز محنت دیگران بی غمی ...نشاید که نامت نهند آدمی

    کوزه
    آنکس که بداند و بخواهد که بداند
    خود را به بلندای سعادت برساند...

    آنکس که بداند و بداند که بداند
    اسب شرف از گنبد گردون بجهاند ...

    آنکس که بداند و نداند که بداند
    با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند ...

    آنکس که نداند و بداند که نداند
    لنگان خرک خویش به مقصد برساند ...

    آنکس که نداند و بخواهد که بداند
    جان و تن خود را ز جهالت برهاند ...

    آنکس که نداند و نداند که نداند
    در جهل مرکب ابدالدهر بماند ...

    آنکس که نداند و نخواهد که بداند
    حیف است چنین جانوری زنده بماند...!

    سرخ

  85. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  86. بالا | پست 1694

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    منم خیلی این شعر رو دوست دارم .یادمه قبل تو فارسی پیش دانشگاهی بود .

    بنی ادم اعضای یک پیکرند...که در آفرینش ز یک گوهرند .

    چو عضوی به درد آورد روزگار....دگر عضوها را نماند قرار

    تو کز محنت دیگران بی غمی ...نشاید که نامت نهند آدمی

    کوزه
    برخیز و بیا بتا برای دل ما
    حل کن به جمال خویشتن مشکل ما
    یک کوزه شراب تا بهم نوش کنیم
    زان پیش که کوزه‌ها کنند از گل ما

    گل

  87. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  88. بالا | پست 1695

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    آنکس که بداند و بخواهد که بداند
    خود را به بلندای سعادت برساند...

    آنکس که بداند و بداند که بداند
    اسب شرف از گنبد گردون بجهاند ...

    آنکس که بداند و نداند که بداند
    با کوزه ی آب است ولی تشنه بماند ...

    آنکس که نداند و بداند که نداند
    لنگان خرک خویش به مقصد برساند ...

    آنکس که نداند و بخواهد که بداند
    جان و تن خود را ز جهالت برهاند ...

    آنکس که نداند و نداند که نداند
    در جهل مرکب ابدالدهر بماند ...

    آنکس که نداند و نخواهد که بداند
    حیف است چنین جانوری زنده بماند...!

    سرخ
    در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست
    از سرخی خون شهریاری بوده‌ست
    هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
    خالی است که بر رخ نگاری بوده‌ست

    مهر

  89. 2 کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  90. بالا | پست 1696

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    در هر دشتی که لاله‌زاری بوده‌ست
    از سرخی خون شهریاری بوده‌ست
    هر شاخ بنفشه کز زمین میروید
    خالی است که بر رخ نگاری بوده‌ست

    مهر
    مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد

    قضای آسمانیست و دگرگون نخواهد شد

    نفس

  91. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  92. بالا | پست 1697

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    مرا مهر سیه چشمان زسر بیرون نخواهد شد

    قضای آسمانیست و دگرگون نخواهد شد

    نفس
    گر یک نفست ز زندگانی گذرد
    مگذار که جز به شادمانی گذرد
    هشدار که سرمایه سودای جهان
    عمرست چنان کش گذرانی گذرد

    پرواز

  93. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  94. بالا | پست 1698

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    گر یک نفست ز زندگانی گذرد
    مگذار که جز به شادمانی گذرد
    هشدار که سرمایه سودای جهان
    عمرست چنان کش گذرانی گذرد

    پرواز

    قطعه گمشده اي از پر پرواز کم است

    يازده بار شمرديم و يکي باز کم است

    اين همه آب که جاريست نه اقيانوس است

    عرق شرم زمين است که سرباز کم است

    جسم

  95. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  96. بالا | پست 1699

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها
    قطعه گمشده اي از پر پرواز کم است

    يازده بار شمرديم و يکي باز کم است

    اين همه آب که جاريست نه اقيانوس است

    عرق شرم زمين است که سرباز کم است

    جسم
    می لعل مذابست و صراحی کان است
    جسم است پیاله و شرابش جان است
    آن جام بلورین که ز می خندان است
    اشکی است که خون دل درو پنهان است

    اقامت

  97. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  98. بالا | پست 1700

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    پاسخ : مشاعره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Mohammad313 نمایش پست ها
    می لعل مذابست و صراحی کان است
    جسم است پیاله و شرابش جان است
    آن جام بلورین که ز می خندان است
    اشکی است که خون دل درو پنهان است

    اقامت

    خاك ره آن یار سفركرده بیارید

    تا چشم جهان بین كنمش جای اقامت

    عهد

  99. کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 34 از 123 ... 2432333435364484 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد