نی حدیث راه پرخون میکند....قصه های عشق مجنون می کند .
نی حدیث راه پرخون میکند....قصه های عشق مجنون می کند .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
در اين دنيا كسي بي غم نباشد
اگر باشد بني آدم نباشد
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید....قصه بی سروسامانی من گوش کنید .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
در دلم بود كه بي دوست نباشم هرگز
چه توان كرد كه سعي من و دل باطل بود
دختری خرد شکایت سر کرد ....که مرا حادثه بی مادر کرد.
دیگری آمد ودر خانه نشست ....صحبت از رسم وره دیگر کرد.
یاره وطوق زر من بفروخت ...خود گلوبند زسیم وزر کرد .
دخترم وقتی کم میاره همش این شعر رو میخونه
دیگه کم کم داره وهم ورمیدارم .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دختر خویش به مکتب بسپرد ....نام من کودن وبی مشعر کرد .
در ادامه شعر پروین اعتصامی.
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دلا خموشی چرا؟
چو خم نجوشی چرا؟
برون شد از پرده راز
تو پردهپوشی چرا؟
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل مارا ...به خال هندویش بخشم سمرقند وبخارا را
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
ای زلیخا دست از دامان یوسف بازکش
تاصبا پیراهنش را سوی کنعان آورد
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد ....به زیر آن درختی رو که او گل های تر دارد .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
درد عشقی کشیدم ک مپرس، زهر هجری چشیدم ک مپرس
گشته ام در همه عالم و دراخر کار، دلبری برگزیدم ک مپرس
سالها دل طلب جام جم از ما میکرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
دردم از یار است و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
من آن گلبرگ مغرورم ک میمیرم ز بی آبی
ولی با خفت و خاری پی شبنم نمی گردم
ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
لاله را گفتم که نزدیکش بروی ...ژاله را گفتم که رخسارش بشوی
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
یکی قطره باران زابری چکید ....خجل شد چو پهنای دریا بدید.
که جایی که دریاست من کیستم ...گر اوهست حقا که من نیستم .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
من اگر نیکم و گر بد تو برو خود را باش ... هر کسی آن درود عاقبت کار که کشت.
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه
همه هست آرزویم ک ببینم از تو رویی
چه زیان تورا ک من هم برسم به آرزویم
ما سينه زديم، بي صدا، باريدند
از هر چه كه دم زديم، انها ديدند
ما مدعيان صف اول بوديم
از اخر مجلس، شهداء را چيدند
.
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در مذهب عاشقان قرار دگر است
وین باده ناب را خمار دگر است
هر علم که در مدرسه حاصل گردد
کار دگر است و عشق کار دگر است
تا تو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
یعقوب نکرد از غم نادیدن یوسف
این گریه که دور از لب خندان تو کردم
ما ز یاران چشم یاری داشتیم
خود غلط بود آنچه می پنداشتیم
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد ...ننوشت کلامی وسلامی نفرستاد .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دلم شکسته دلم را نمیخری آقا ...مرا به صحن بهشتت نمیبری آقا
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم...تو آبروی مرا نمیبری آقا
السلام علیک یا علی بن موسی الرضا
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
الا که هر گل گلزار جای پای تو باشد
تو سو گلی تر از آنی که باغ جای توباشد
دل مجنون ز شکر خنده خون است
تو لب میبینی و دندان ک چون است
تو گفته ای که دعا کن ولی گنه کارم !
از این دعا به خدا کار بر نمی آید
دلي كز معرفت نور و صفا ديد
به هر چيزي كه ديد اول خدا ديد
میازار موری ک دانه کش است
بترس از عمویش ک چاقو کش است
هخخخخخ
تمام خوبرویان جمع گردند ....کسی که یادت از یادم بره نی
بابا طاهر
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
یکی پرسید اندوه تو از چیست
سبب ساز سکوت مبهمت کیست
برایش صادقانه می نویسم
برای آنکه باید باشد و نیست
تو را من چشم در راهم
شباهنگام
که میگیرند در شاخ تلاجن شاخه ها رنگ سیاهی
وزان دلخستگانت راست اندهی فراهم
تو را من چشم درراهم
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
ما در پیاله عکس رخ یار دیدهایم
ای بیخبر ز لذت شرب مدام ما
آرزویم فقط این است زمان برگردد
تیرهایی که رهاشد به کمان برگردد
مضمون شعرھای غریبم نمی شوی
بر دل نشسته ای و نصيبم نمی شوی
تب آتش فراغ به جان می کشد ولی
بر این زبانه ھا که طبيبم نمی شوی
ھرشب به خواب حدیث وصال رفت
"تعبير خواب ھای عجيبم نمی شوی"
با یک نگاه ساده چنين شاعرت شدم
با صد ھزار حيله فریبم نمی شوی
تو بر فراز غزل ھا و من نشيب
دلواپس فراز و نشيبم نمی شوی
یا مکن با پیل بانان دوستی!
یا بنا کن خانه ای در خورد پیل
لطف حق با تو مداراها کند....چون که از حد بگذرد رسوا کرد .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
دستانم را محکم بگیر ای دوست
دوستان واقعی استوار تر از کوه است
رسم دوستی را بجای آور،چون قاضی بین ما،خداست داور
دوستی گر باشد واقعی،باقی خواهد ماند همچون تابعی
Every friends can say: I can understand your feelingBut a best friend can say: I can feel you feeling
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)