سلام من رو یادتون هست ؟
اون مجنون کهنسال در پی لیلی
چند سال در پی لیلی...
تایپیک زدم به خواست دوستان که بگم که من بالاخره
پیروز شدم!!
من و رویا کمتر از یکماه نامزد کردیم و بعد از آزمایشات مربوطه عقد کردیم
الان که دارم این هارا می نویسم هنوز باورم نشده
انقدر داستان تلخ داشتیم تو این مدت که دلم نمی خواد به یادشون بیارم اما خداروشکر حلش کردم
ما اصل دعواهامون سر مراسم بود که رویاجانم قبول کرد مراسم گرفته نشه و به یه مسافرت بسنده کنیم
که ازین بابت تا آخر عمر مدیونشم چون اگر قبول نمی کرد باز اوضاع کنترلش سخت میشد!!
می دونم این ارزو هر دختری هست که جشن عروسی داشته باشه و این فداکاریش اول راه زندگیمون برام خیلی عزیزه
خانوادم هم تا حدودی خوشحالن از ازدواج دوباره ی ما خودشون میگن بخاطر اینکه تو زنده شدی خوشحالیم اما
من می دونم دلشون به خوبی های رویا گرم شده
دوستان گلم من با صبوری و عشقی که داشتم تونستم عشقم رو برگردونم در جریان مشکلاتم هستید
اما نیروی عشق قدرتمندتر ازین حرفهاست
می خواستم در آخر از همه شما تشکر کنم که بهم انرژی دادی و منو هل دادی به سمت رویام
دوستان گل و مهربانم
ستیلا
بهاره
سمیراه
پریماه
رزمریم
love
رزمریم
هلن
خیلی ممنون از دلسوزی ها و انرژی های بی دریغتون من حتما همه تون رو دعا خواهم کرد
ممنون
ممنون