نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: نامه عاشقانه به همسر

1993
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11132
    نوشته ها
    3,135
    تشکـر
    6,908
    تشکر شده 4,097 بار در 2,142 پست
    میزان امتیاز
    14

    نامه عاشقانه به همسر



    تشكرم براي همه وقت هايي كه مرا به خنده واداشتي. براي همه وقت هايي كه به حرف هايم گوش دادي. براي همه وقت هايي كه به من جرات و شهامت دادي. براي همه وقت هايي كه مرا در آغوش گرفتي.

    براي همه وقت هايي كه با من شريك شدي. براي همه وقت هايي كه با من به گردش آمدي. براي همه وقت هايي كه خواستي در
    كنارم باشي. براي همه وقت هايي كه به من اعتماد كردي. براي همه وقت هايي كه مرا تحسين كردي. براي همه وقت هايي كه باعث راحتي و آسايش من بودي. براي همه وقت هايي كه گفتي "دوستت دارم" براي همه وقت هايي كه در فكر من بودي. براي همه وقت هايي كه برايم شادي آوردي. براي همه وقت هايي كه به تو احتياج داشتم و تو با من بودي.

    براي همه وقت هايي كه دلتنگم بودي. براي همه وقت هايي كه به من دلداري دادي. براي همه وقت هايي كه در چشمانم نگريستي و صداي قلبم را شنيدي. به خاطر همه ي اين ها هيچ وقت فراموش نكن كه :

    لبخند من به تو يعني " عاشقانه دوستت مي دارم " آغوش من هميشه براي تو باز است. هميشه براي گوش دادن
    به حرفهايت آمادگي دارم. هميشه پشتيبانت هستم. من مثل كتابي گشوده برايت خواهم بود. فقط كافي است
    چيزي از من بخواهي , بلافاصله از آن تو خواهد شد.

    مي خواهم اوقاتم را در كنار تو باشم. من كاملا به تو اطمينان
    دارم و تو امين من هستي. در دنيا تو از هركسي برايم مهم تر هستي.

    هميشه دوستت دارم چه به زبان بياورم چه نياورم. همين الان در فكر تو هستم. تو هميشه براي من شادي مي آوري به خصوص وقتي كه لبخند بر لب داري.

    من هميشه براي تو اينجا هستم و دلم براي تو تنگ است. هر وقت كه احتياج به درد دل داشتي روي من حساب كن. من
    هنوز در چشمانت گم شده هستم. تو در تمام ضربان هاي قلبم حضور داري روح لطيفم را در لفاف احساسی نازک پيچيده ام .. و جسمم را چون کالبدی مملو آرامش و محبت تقدیم نوازش انگشتانت نمودم
    دستانم را گرفتی عشقت را نثارم کردی و با شعله های ناب مهربانی ات دنيای دخترانه ام را زنانه ساختی !

    من زن شدم در آستانه ی آغوش پر مهر تو .. دنيای نازک وجودم تراشی دوباره خورد..خرده احساسهایی تراشيده شد .. دور ریخته شد..و زوایای جدید و بالغتر بر آن افزوده شد .. نازنينم..هميشه همراهم..دنيای به ظاهر توو در تووی من خود رمز و رازی دارد شنيدنی .. بگذار اندکی برایت واگویه کنم اینهمه دلواپسی را..شاید جواب نگاه های گنگ و پر سوالت را
    بهتر از پيش دریابی .. یک زن خلق شده از برای آفرینش مهر..او عاشق خلق شده .. جسمش .روحش.نگاهش.همه و همه آغوش گرمی از محبت و احساسند .. می توانيم به راحتی آن را نثار هر که اراده کنيم بنمایيم .. می توانيم دل ها را برابایيم..بلرزانيم..چشمها را خيره کنيم ... اما...خدای من خدای تو..خدای این آسمان و زمين..این عشق بی کران ! مرا قبل از زن بودن مادر آفرید ! من هر چه دارم از عشق ناب مادریست! باور کن عزیز دلم که هر دختری ابتدا مادر است !! مهرش را بی نهایت به ميزبان مهربانی اش می بخشد! ندیده ای؟

    سرزنشهایش را به جان می خرد! ندیده ای؟

    دلواپس آنکه او را در دلش جا داده می شود..چون مادری در فراق فرزند ! آری! این چنين است که ورای چهره ی یک زن..و قلب آکنده از محبتش مادری می تپد در اشتياق فرزندش ! امروز فرزند من تویی! آنکه از دل نگرانی اش..دلتنگی اش..آشفته گی اش روحم خراشيده می شود توویی ! آنکه لحظه لحظه تصویرش در همه حالتها قاب چشمان من است توویی عزیز دلم ! در من هزار احساس نهفته ..با من سخن بگوو .. مرا کشف کن..در من جستجو کن...می یابی !

    گوشهای من تنها مسير منتهی به لبخند لبانم هستند تا کنون آنها را اینگونه درک کرده ای؟

    من با شنيدن کلام تو..تلخ باشد تلخ ميشوم..شيرین باشد شيرین می شوم .. تند باشد گزنده می شوم..نرم باشد..آرام ميشوم .. ساده است نازنينم .. و اگر مهربانی ت را در لابلای کلمات جا دهی..من لبخند را مهمان چشمانت می کنم..رایگان ! اگر ميدانستی چه اندازه همراهی با من آسان است چه بسا بر تمام ساعتهای تيره ی بين ما
    افسوس می خوردی .. من به کوچکترین خوشم ..و تو به دنبال بهترینها و بزرگترین ها ساعتها کلنجار ميروی ! یک بوسه با تمام احساس ! یک نوازش از روی دلتنگی و مهر ! یک کلام عاشقانه ی کوچک مانند: بهترینم..زیباترینم..نازنينم ..عشقم ! یک جمله تکراری ! مثل: ميدونی چه قدر دوستداشتنی هستی؟

    روح من با ریزترین تمایلات مهربان تو دو بال ميسازد و هرگاه از زمين و آسمان دلت تنگ است

    هرگاه خسته از هر جا دلت ماوایی آرام و بی دغدغه می خواهد من آن بالها را مامن دلتنگی ات ميکنم
    آشيان نا آرامی هایت..خستگی هایت .. من صبور ميشوم..عاشقتر ميشوم..دل زنده تر ميشوم .. وقتی تو هميشه اما کوچک و لحظه به لحظه مرا در خاطر داری ! به من حس و حال ميدهی..مرا شریک روح خود ميدانی و مکمل لذت های جسمت !

    دنيای زنانه ام برای داشتن تو سرکش ميشود! دليل بهانه های من جاهای خالی نداشتن توست ! یک کلمه ی مهربان! یک حرف نرم و آرام..یک نوازش کلاميه لبریز مهر ..

    من در دنيای زنانه ام ميدانم چگونه عشق بورزم..چگونه تو را غرق عاشقانه ترین عشقبازیها کنم ... چگونه دلفریبترین باشم .... اما تو کليد تمام اینهایی..اینها همه در من قفل ميشوند وقتی تو تلخ ميشوی..مضطرب ميشوی .. سرد و خسته ميشوی...مرا حس کن..ببين که کنارت در ميان حجم این آشيان من هم روزها را با تو ورق ميزنم

    با تو می خوانم..با تو ميبندم ! دنيای زنانه ی خلقتم در من این حس را ودیعه نهاده که متعهد باشم! به مرد زندگی ام ..چراغ خانه ام....اميد اميدهایم .. اولين و آخرین همدم من.. اگر اندکی با کتاب وجودم و اوراق روحم مدارا کنی..حاشيه هایم را خط به خط بخوانی .. زیر مهمترین هایم و بهترین هایم خط قرمز بکشی و آنها را به یادم بياوری !! بر زبان گاه و بی گاه...ناغافل و ناگهان نوازشم کنی..با کلماتی از جنس مردانه خودت

    یک جمله محبت آميز از تو معجزه ميکند! ميدانی؟

    گاهی به ظرافت نگاه به یک بوم نقاشی نگاهم کن..بی مهابا..بایست و خيره شو به مجسمه ای که آفریننده اش
    قلبی در آن تراشيده که درونش را فقط از عاشقانه هایی برای تو لبریز کرده..و تنها یک چيز این قلب را هميشه طپنده خواهد داشت: امين لحظه های من باش! و بگوو ! با اطمينان بگوو تنها منم که در دل و جسمت کولاک ميکنم ! دنيای من ای یار تمام عمر من..با تو به زن بودنش مينازد ! اگر با نگاه! با کلام! با هدیه ای کوچک چون یک شاخه گل! چون یک بوسه ی ناب! چون یک نوازش مست ! بيادم آوری که تا هميشه در دلت در بند بند وجودت تصویر عشق من حک شده .

    دلتنگم در آغوشم گير!..اشک ميریزم شانه هایت را پناهم کن ! گله دارم..با گوشهایت مرهم باش!..تلخ ميشوم با بوسه ای کامم را شيرین کن! چه بسا دلم را ! سکوت ميکنم..نوازشت را دریغ نکن تا جانی دوباره بگيرم..اینها برای من کافيست ! تا حرکت کنم! زندگی کنم! عاشقانه هایم را هر وقت اراده کنی نثارت کنم! برای امروز و فردایمان بهترین باشم ! دیدی چه آسان است کتيبه ی دنيای من؟

    کمی مرا دقيقتر بخوان..تا برای هميشه آرامش از آن ما باشد .. من ميان هجوم نا آراميها..آشفتگی های اطراف..پریشانی های روزگار ..راه نمی خواهم! مسير نمی خواهم ! نسخه نمی خواهم! تو را می خواهم در هر شکل و قالبی که ميتوانی آن لحظه باشی ! شاید بخندی وقتی بگوویم برای رفع تمام دغدغه هایم تو بهترین منی! من به تو ایمان دارم ! هيچکس جز من اینطور عاشق آرام کردن تو نيست!...معجزه می کند !

    دلداده ی تمام وجودت: همسرت

  2. 2 کاربران زیر از love بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26338
    نوشته ها
    1,317
    تشکـر
    2,454
    تشکر شده 2,159 بار در 1,087 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : نامه عاشقانه به همسر

    نقل قول نوشته اصلی توسط love نمایش پست ها


    تشكرم براي همه وقت هايي كه مرا به خنده واداشتي. براي همه وقت هايي كه به حرف هايم گوش دادي. براي همه وقت هايي كه به من جرات و شهامت دادي. براي همه وقت هايي كه مرا در آغوش گرفتي.

    براي همه وقت هايي كه با من شريك شدي. براي همه وقت هايي كه با من به گردش آمدي. براي همه وقت هايي كه خواستي در
    كنارم باشي. براي همه وقت هايي كه به من اعتماد كردي. براي همه وقت هايي كه مرا تحسين كردي. براي همه وقت هايي كه باعث راحتي و آسايش من بودي. براي همه وقت هايي كه گفتي "دوستت دارم" براي همه وقت هايي كه در فكر من بودي. براي همه وقت هايي كه برايم شادي آوردي. براي همه وقت هايي كه به تو احتياج داشتم و تو با من بودي.

    براي همه وقت هايي كه دلتنگم بودي. براي همه وقت هايي كه به من دلداري دادي. براي همه وقت هايي كه در چشمانم نگريستي و صداي قلبم را شنيدي. به خاطر همه ي اين ها هيچ وقت فراموش نكن كه :

    لبخند من به تو يعني " عاشقانه دوستت مي دارم " آغوش من هميشه براي تو باز است. هميشه براي گوش دادن
    به حرفهايت آمادگي دارم. هميشه پشتيبانت هستم. من مثل كتابي گشوده برايت خواهم بود. فقط كافي است
    چيزي از من بخواهي , بلافاصله از آن تو خواهد شد.

    مي خواهم اوقاتم را در كنار تو باشم. من كاملا به تو اطمينان
    دارم و تو امين من هستي. در دنيا تو از هركسي برايم مهم تر هستي.

    هميشه دوستت دارم چه به زبان بياورم چه نياورم. همين الان در فكر تو هستم. تو هميشه براي من شادي مي آوري به خصوص وقتي كه لبخند بر لب داري.

    من هميشه براي تو اينجا هستم و دلم براي تو تنگ است. هر وقت كه احتياج به درد دل داشتي روي من حساب كن. من
    هنوز در چشمانت گم شده هستم. تو در تمام ضربان هاي قلبم حضور داري روح لطيفم را در لفاف احساسی نازک پيچيده ام .. و جسمم را چون کالبدی مملو آرامش و محبت تقدیم نوازش انگشتانت نمودم
    دستانم را گرفتی عشقت را نثارم کردی و با شعله های ناب مهربانی ات دنيای دخترانه ام را زنانه ساختی !

    من زن شدم در آستانه ی آغوش پر مهر تو .. دنيای نازک وجودم تراشی دوباره خورد..خرده احساسهایی تراشيده شد .. دور ریخته شد..و زوایای جدید و بالغتر بر آن افزوده شد .. نازنينم..هميشه همراهم..دنيای به ظاهر توو در تووی من خود رمز و رازی دارد شنيدنی .. بگذار اندکی برایت واگویه کنم اینهمه دلواپسی را..شاید جواب نگاه های گنگ و پر سوالت را
    بهتر از پيش دریابی .. یک زن خلق شده از برای آفرینش مهر..او عاشق خلق شده .. جسمش .روحش.نگاهش.همه و همه آغوش گرمی از محبت و احساسند .. می توانيم به راحتی آن را نثار هر که اراده کنيم بنمایيم .. می توانيم دل ها را برابایيم..بلرزانيم..چشمها را خيره کنيم ... اما...خدای من خدای تو..خدای این آسمان و زمين..این عشق بی کران ! مرا قبل از زن بودن مادر آفرید ! من هر چه دارم از عشق ناب مادریست! باور کن عزیز دلم که هر دختری ابتدا مادر است !! مهرش را بی نهایت به ميزبان مهربانی اش می بخشد! ندیده ای؟

    سرزنشهایش را به جان می خرد! ندیده ای؟

    دلواپس آنکه او را در دلش جا داده می شود..چون مادری در فراق فرزند ! آری! این چنين است که ورای چهره ی یک زن..و قلب آکنده از محبتش مادری می تپد در اشتياق فرزندش ! امروز فرزند من تویی! آنکه از دل نگرانی اش..دلتنگی اش..آشفته گی اش روحم خراشيده می شود توویی ! آنکه لحظه لحظه تصویرش در همه حالتها قاب چشمان من است توویی عزیز دلم ! در من هزار احساس نهفته ..با من سخن بگوو .. مرا کشف کن..در من جستجو کن...می یابی !

    گوشهای من تنها مسير منتهی به لبخند لبانم هستند تا کنون آنها را اینگونه درک کرده ای؟

    من با شنيدن کلام تو..تلخ باشد تلخ ميشوم..شيرین باشد شيرین می شوم .. تند باشد گزنده می شوم..نرم باشد..آرام ميشوم .. ساده است نازنينم .. و اگر مهربانی ت را در لابلای کلمات جا دهی..من لبخند را مهمان چشمانت می کنم..رایگان ! اگر ميدانستی چه اندازه همراهی با من آسان است چه بسا بر تمام ساعتهای تيره ی بين ما
    افسوس می خوردی .. من به کوچکترین خوشم ..و تو به دنبال بهترینها و بزرگترین ها ساعتها کلنجار ميروی ! یک بوسه با تمام احساس ! یک نوازش از روی دلتنگی و مهر ! یک کلام عاشقانه ی کوچک مانند: بهترینم..زیباترینم..نازنينم ..عشقم ! یک جمله تکراری ! مثل: ميدونی چه قدر دوستداشتنی هستی؟

    روح من با ریزترین تمایلات مهربان تو دو بال ميسازد و هرگاه از زمين و آسمان دلت تنگ است

    هرگاه خسته از هر جا دلت ماوایی آرام و بی دغدغه می خواهد من آن بالها را مامن دلتنگی ات ميکنم
    آشيان نا آرامی هایت..خستگی هایت .. من صبور ميشوم..عاشقتر ميشوم..دل زنده تر ميشوم .. وقتی تو هميشه اما کوچک و لحظه به لحظه مرا در خاطر داری ! به من حس و حال ميدهی..مرا شریک روح خود ميدانی و مکمل لذت های جسمت !

    دنيای زنانه ام برای داشتن تو سرکش ميشود! دليل بهانه های من جاهای خالی نداشتن توست ! یک کلمه ی مهربان! یک حرف نرم و آرام..یک نوازش کلاميه لبریز مهر ..

    من در دنيای زنانه ام ميدانم چگونه عشق بورزم..چگونه تو را غرق عاشقانه ترین عشقبازیها کنم ... چگونه دلفریبترین باشم .... اما تو کليد تمام اینهایی..اینها همه در من قفل ميشوند وقتی تو تلخ ميشوی..مضطرب ميشوی .. سرد و خسته ميشوی...مرا حس کن..ببين که کنارت در ميان حجم این آشيان من هم روزها را با تو ورق ميزنم

    با تو می خوانم..با تو ميبندم ! دنيای زنانه ی خلقتم در من این حس را ودیعه نهاده که متعهد باشم! به مرد زندگی ام ..چراغ خانه ام....اميد اميدهایم .. اولين و آخرین همدم من.. اگر اندکی با کتاب وجودم و اوراق روحم مدارا کنی..حاشيه هایم را خط به خط بخوانی .. زیر مهمترین هایم و بهترین هایم خط قرمز بکشی و آنها را به یادم بياوری !! بر زبان گاه و بی گاه...ناغافل و ناگهان نوازشم کنی..با کلماتی از جنس مردانه خودت

    یک جمله محبت آميز از تو معجزه ميکند! ميدانی؟

    گاهی به ظرافت نگاه به یک بوم نقاشی نگاهم کن..بی مهابا..بایست و خيره شو به مجسمه ای که آفریننده اش
    قلبی در آن تراشيده که درونش را فقط از عاشقانه هایی برای تو لبریز کرده..و تنها یک چيز این قلب را هميشه طپنده خواهد داشت: امين لحظه های من باش! و بگوو ! با اطمينان بگوو تنها منم که در دل و جسمت کولاک ميکنم ! دنيای من ای یار تمام عمر من..با تو به زن بودنش مينازد ! اگر با نگاه! با کلام! با هدیه ای کوچک چون یک شاخه گل! چون یک بوسه ی ناب! چون یک نوازش مست ! بيادم آوری که تا هميشه در دلت در بند بند وجودت تصویر عشق من حک شده .

    دلتنگم در آغوشم گير!..اشک ميریزم شانه هایت را پناهم کن ! گله دارم..با گوشهایت مرهم باش!..تلخ ميشوم با بوسه ای کامم را شيرین کن! چه بسا دلم را ! سکوت ميکنم..نوازشت را دریغ نکن تا جانی دوباره بگيرم..اینها برای من کافيست ! تا حرکت کنم! زندگی کنم! عاشقانه هایم را هر وقت اراده کنی نثارت کنم! برای امروز و فردایمان بهترین باشم ! دیدی چه آسان است کتيبه ی دنيای من؟

    کمی مرا دقيقتر بخوان..تا برای هميشه آرامش از آن ما باشد .. من ميان هجوم نا آراميها..آشفتگی های اطراف..پریشانی های روزگار ..راه نمی خواهم! مسير نمی خواهم ! نسخه نمی خواهم! تو را می خواهم در هر شکل و قالبی که ميتوانی آن لحظه باشی ! شاید بخندی وقتی بگوویم برای رفع تمام دغدغه هایم تو بهترین منی! من به تو ایمان دارم ! هيچکس جز من اینطور عاشق آرام کردن تو نيست!...معجزه می کند !

    دلداده ی تمام وجودت: همسرت

    خیلی زیبا بود.

  4. کاربران زیر از Mohammad313 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد