-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
مرا به جز تو گریزی نبود
به تو آویختم و ملتمست شدم
به خود پیچیدم از دردهایی که به تو نزدیکم میکرد
می آمدم و به گمان تو منتظرم هستی
رسیدم به تو
به عرش کبریاییت....
دستم را دراز کردم...
خندیدم
میخواستم به همه بگویم به کجا رسیدم
دستم را دراز کردم
ذوق زده به فرشته ها نگاه کردم
قلبم به تپش افتاد
خیره شدم به زیباییت
دستم را دراز کردم
دستم را دراز کردم
دستم را دراز کردم که بگیری ام...
که نوازشم کنی
که گرد راه را از تنم بزدایی
اما...
تو نخندیدی
فقط نگاهم کردی
یک نگاه
اما به درون جانم ریخت حرفهایت
ناگفته خواندمت...چون به عرش رسیده بودم...خصلت عرش تو همین است
ناگفته خوانده میشوی...ناگفته میخوانی
من پر از ذوق شده بودم...اما تو
به گمانم هنوز از من دلخور بودی
دستم دراز شده ام را نگاه نکردی
فقط به چشمانم چشم دوختی
به قلبم خطور شد که تو هنوز مرا نبخشیده ای
باید تاوان میدادم...باید فرشته ها میدیدند دست دراز شده ی من رد شد
باید زجر این رد شدن جلوی سجده کنندگانم را میکشیدم
من هنوز لایقت نشده بودم
باید برمیگشتم
باید میرفتم و از اول از راه دیگری به تو میرسیدم
من کج به تو رسیدم
لاجرم پسم زدی
نه مرا پس نزدی...
تنها انتظار بیشتری از من داشتی
معبود من با این همه حرف من این است
دستم را بگیر...
من بدون تو هیچم...
تا هرجای دنیا هم که بالا روم
میدانم تو خواسته ای
خدایا رهایم نکن
همچنانکه در گذشته رهایم نکرده ای
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
مرا به جز تو گریزی نبود
خخخخخخ آواتارتو عوض کردی نشناخته بودمت تو چند تا تاییک دیدمت فک می کردم کاربر جدید اومده و اسمتو نمی خوندم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ashkan2
خخخخخخ آواتارتو عوض کردی نشناخته بودمت تو چند تا تاییک دیدمت فک می کردم کاربر جدید اومده و اسمتو نمی خوندم
|wacsmiley||wacsmiley||wacsmiley||wacsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
پروانهها، نور را
به حكم ميثاق
مي شناسند و از آغاز
با قصد سوختن
پر در مطاف ميگشايند.
ما از سوختن نمیترسیم، كه پروانههای عاشق نوریم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
همین الان یهویی فرشته کوچولوی روی پامو دارم میخوابونم
خالش قربونش بشه داره تو خواب و بیدار داره میخنده|wubsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
مراحل خرید هندونه توسط آقایون:
1– بو کردن هندونه
2 – پرت کردن و گرفتنش از رو هوا
3 – وزن کردن با دست
4 – شمردن خطهای هندونه
5– زدن روی هندونه و شنیدن صدای مورد نظر
6– نگاهِ عالمانه به اطرافیان در میوه فروشی که آره آقا من این کارم
7 – خریدن هندونه
8 – آوردن به منزل
9 – همه رو چنگال به دست جمع کردن
10– دست و سوت و جیغ و هورای حضار
11 – شکستن هندونه
12 – پذیرایی از اهل منزل با هندونه سفید با طعم خـــــیار
:24: :24: :24: :24: :24:
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
یواشکی دوستت دارم
یواشکی...عزیز من
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
همین الان یهویی فرشته کوچولوی روی پامو دارم میخوابونم
خالش قربونش بشه داره تو خواب و بیدار داره میخنده|wubsmiley|
داره به خالش میخنده که حتی موقع خواب کردنش هم دست از اینترنت بر نمیداره |biggrinsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
همین الان یهویی فرشته کوچولوی روی پامو دارم میخوابونم
خالش قربونش بشه داره تو خواب و بیدار داره میخنده|wubsmiley|
آبجی خدارو شکر کن که میخنده...من وقتی همسن فرشته ی کوچولوتون بودم خندیدنم ته کشید
دیگه همش اثر مدادرنگی هام بود
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
مامانت پیش منه...|ohno-smiley||wacsmiley||laughingsmiley|
کودکی به مامانش گفت: من واسه تولدم دوچرخه میخوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد.
مامانش بهش گفت: آیا حقته که این دوچرخه رو واسه تولدت بگیریم؟ بابی گفت: آره.
مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستدار تو - بابی
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه، کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمیاد. برای همین نامه رو پاره کرد.
نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پاره اش کرد.
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پاره اش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یه کمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مریم مقدس رو دزدید و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه! اگه می خواهیش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خدا معدم خوب کن تا روزه برم |hmmsmiley|
هرسال رفتم امسال نرم اعصابم بهم میریزه عذاب وجدان میگیرم |hmmsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
حوصله کن....حوصله...قناری بیقرار من!
به فرض که مردمان هنوز در خوابند و نمیدانند که ما محبت مادرزاد هزار دریاییم؛
به فرض که نان از سفره و کلمه از کتاب و شکوفه از انار و تبسم از لبانمان گرفته اند؛
با رویاهایمان چه میکنند؟؟!!!
رویاهاییی که در آن دیگر من و تو معنا ندارد و فقط یک واژه میماند ( ما)...
که اگر در خم جاده مه گرفته اش گم شویم من نشانی تو میشوم و تو نشانی من....
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
asemun
حوصله کن....حوصله...قناری بیقرار من!
به فرض که مردمان هنوز در خوابند و نمیدانند که ما محبت مادرزاد هزار دریاییم؛
به فرض که نان از سفره و کلمه از کتاب و شکوفه از انار و تبسم از لبانمان گرفته اند؛
با رویاهایمان چه میکنند؟؟!!!
رویاهاییی که در آن دیگر من و تو معنا ندارد و فقط یک واژه میماند ( ما)...
که اگر در خم جاده مه گرفته اش گم شویم من نشانی تو میشوم و تو نشانی من....
خیلی قشنگ بود|heart||heart|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
با سلام خسته نباشید
نمیدونم از کجا شروع کنم بگم
اما کی ر دارم برای زدن
من از لحاظ احساسی خیلی مشکل پیدا کردم
دلم میخواد همیشه کسی رو که دوست دارم کنار من باشه و برای من بمونه
من خیلی کارها کرد که بفهه واقعا دوسش دارم و برای من اهمیت داره
اما حس میکنم میدونه امانمیدونم چرا هیچ وکنشی از خودش نشون نمیده
من میدونم این شخص خیلی درگیری داره و خیلی سعی کردم کمکش کنم
و میدونم ایمان داره که من بهش دوست دارم کمکش کنم
چیکار باید کنم نمی تونم فراموشش کنم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
سلام دوست عزیز
واضح توضیح ندادید ولی خب سعی کنید عاقلانه تصمیم بگیرید
موفق باشید.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
زندگی را نفسی ارزش غم خوردن نیست
آنقدر سیر بخند که ندانی غم چیست...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
کاش میشد دو طرف هفته به هم میچسبید مثلا از شنبه تا جمعه که میومد دوباره هفته بعد از جمعه شروع میشد ومیرسید به شنبه دوباره هفته سوم از شنبه شروع میشد یه کم که فکر کردم دیدم اینجوری هر کسی بیشتر وقت داره که به کارهایی که دوست داشته انجام بده ونتونسته انجام بده رو انجام بده|yeah|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ملکه شیشه ای
خیلی قشنگ بود|heart||heart|
|rolleyessmileyanim|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نع|winksmiley||winksmiley||winksmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
#احترام به پدر
ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﻤﯽ ﭘﺪﺭ ﺑﯽ ﺳﻮﺍﺩﯼ ﺩﺍﺷﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﭘﺎﯼ ﻣﻨﺒﺮ ﺷﺨﺼﯽ ﻣﯽ ﺭﻓﺖ ﻭ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﺍﺩ.
ﺭﻭﺯﯼ ﺁﻥ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﮔﻮ، ﺩﺭ ﺣﺎﻝ ﺧﻮﺍﻧﺪﻥ ﮐﺘﺎﺑﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﺑﻮﺩ .
ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ، ﺍﻭﻟﯿﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻮﺩ ﻭ ﭘﺪﺭﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺪﺍﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﭘﺴﺮ ﺧﻮﺩﺵ ﺍﺳﺖ.
ﻫﻨﮕﺎﻣﯿﮑﻪ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺴﺠﺪ ﺷﺪ، ﮐﻨﺎﺭ ﭘﺪﺭ ﺭﻓﺖ ﻭ ﺧﻮﺍﺳﺖ ﺩﺭ ﮔﻮﺷﺶ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺪﺭﺵ ﻋﺼﺒﺎﻧﯽ ﺷﺪ ﻭ با صدای بلند ﮔﻔﺖ :
ﺑﻨﺸﯿﻦ ﻭ ﺑﻪ ﺣﺮﻓﻬﺎﯼ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﮔﻮﺵ ﺑﺪﻩ ﺑﺒﯿﻦ ﭼﻪ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ، ﺑﻔﻬﻢ !
ﺣﺎﺝ ﻋﺒﺎﺱ ﻫﻢ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﭘﺎﺳﺦ ﺩﺍﺩ:
"ﺁﻗﺎﺟﺎﻥ، ﺩﻋﺎ ﮐﻦ ﺑﻔﻬﻤﻢ"؛
ﺩﯾﮕﺮ ﻧﮕﻔﺖ ﮐﻪ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪﻩ ﺍﯾﻦ ﮐﺘﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﻣﻦ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ ﺗﻨﺪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﺮﺩ ﯾﺎ ﻧﺮﻓﺖ ﺑﻪ ﻣﺎﺩﺭﺵ ﺑﮕﻮﯾﺪ ﮐﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺁﺑﺮﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮﺩ ﻭ ...
شاید ﺗﻤﺎﻣﯽ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺷﯿﺦ ﻋﺒﺎﺱ ﻗﻤﯽ ﺭﺳﯿﺪ ﺑﺨﺎﻃﺮ ﻫﻤﯿﻦ ﺍﺣﺘﺮﺍﻣﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﭘﺪﺭ ﮐﺮﺩ
ﻭ شاید ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺧﺎﻃﺮ ﻫﻢ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺍﻻﻥ ﻫﻢ ﭘﺮﻭﻧﺪﻩ عملش ﺑﺎﺯ ﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮﭼﻪ ﺍﺯ ﻣﻔﺎﺗﯿﺢ ﻭ ﺩﯾﮕرﮐﺘﺎﺑﻬﺎﯾﺶ ﺑﺨﻮﺍﻧﯿﻢ،ﺍﻭ ﺩﺭ ﭘﺎﺩﺍﺷﺶ ﺷﺮﯾﮏ ﺍﺳﺖ
ﺍﮔﺮ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﭘﺪﺭ ﯾﺎ ﻣﺎﺩﺭﺗﺎنﺍﻋﺼﺎﺑﺸﺎﻥﻧﺎ ﺭﺍﺣﺖ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺳﺮ ﺷﻤﺎ ﺩﺍﺩ ﻣﯿﺰﻧﻨﺪ،
ﺩﺳﺘﺸﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺒﻮﺳﯿﺪ ﻭ ﻋﺬﺭﺧﻮﺍﻫﯽ ﮐﻨﯿﺪ ﻫﺮﭼﻨﺪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﻘﺼﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ؛
ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮑﺎﺭ ﺭﺍ ﮐﺮﺩﯾﺪ ﺧﯿﺮﺍﺕ ﻭ ﺑﺮﮐﺎﺕ ﺯﯾﺎﺩﯼ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺭﺳﯿﺪ .
ﺁﯾﺖ ﺍﻟﻠﻪ ﻣﺠﺘﻬﺪﯼ ﺗﻬﺮﺍنی
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohammad365
کاش میشد دو طرف هفته به هم میچسبید مثلا از شنبه تا جمعه که میومد دوباره هفته بعد از جمعه شروع میشد ومیرسید به شنبه دوباره هفته سوم از شنبه شروع میشد یه کم که فکر کردم دیدم اینجوری هر کسی بیشتر وقت داره که به کارهایی که دوست داشته انجام بده ونتونسته انجام بده رو انجام بده|yeah|
|blinksmiley||blinksmiley||blinksmiley||wacsmiley| |wacsmiley||wacsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
احساس میکنم از اون موقعی که پامو عمل کردم قدرت ریسک پذیریم اومده پایین
دو روز پیش رفته بودم کوه انقدر احتیاط میکردم
خودم ناراحتم حس و حال قبلا رو بیشتر دوست داشتم اما مامانم میگه عاقل تر شدی
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
قربون خدا برم 29 خرداد ما داریم کاپشن و .... اماده می کنیم این طوری بره بخاری هم باید روشن کنیم!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
قربون خدا برم 29 خرداد ما داریم کاپشن و .... اماده می کنیم این طوری بره بخاری هم باید روشن کنیم!!
خوشبحااااااااالتوووووون
ما که پختیم از گرما
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
قربون خدا برم 29 خرداد ما داریم کاپشن و .... اماده می کنیم این طوری بره بخاری هم باید روشن کنیم!!
قربون خدا برم که ما کولر گازیمون روشن تازه اون یکی هم روشن میکنیم هرازگاهی گاهی هم سه تاش باهم |wacsmiley| چطور میگی سرد
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
قربون خدا برم که ما کولر گازیمون روشن تازه اون یکی هم روشن میکنیم هرازگاهی گاهی هم سه تاش باهم |wacsmiley| چطور میگی سرد
قربون خدا برم ما با پنکه کارمون حله
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
خوشبحااااااااالتوووووون
ما که پختیم از گرما
اره خیلی هم خوشحالیم خدا صد مرتبه شکر!! بارون هم می باره هوای خیلی خوبی هستش!! فقط سیل نیاد دیگه !!
اره گرما سخته !! سرما می شه لباس گرم پوشید ولی گرما کاریش نمیشه کرد....
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
قربون خدا برم که ما کولر گازیمون روشن تازه اون یکی هم روشن میکنیم هرازگاهی گاهی هم سه تاش باهم |wacsmiley| چطور میگی سرد
خدا به دادتون برسه!!یعنی تا اون حد گرمه!!! سال پیش اینجا اینطوری بود داشتم سکته میکردم!!
نه اینجا خوبه خدایش چشم نزنید ااااااااااا
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
قربون خدا برم 29 خرداد ما داریم کاپشن و .... اماده می کنیم این طوری بره بخاری هم باید روشن کنیم!!
شما مگه کدوم شهرید اینقدر خوشبحالتونه؟ پریماه راست میگه شیراز هوا خیلی آتیشه نمیشه بیرون رفت|sadsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
شما مگه کدوم شهرید اینقدر خوشبحالتونه؟ پریماه راست میگه شیراز هوا خیلی آتیشه نمیشه بیرون رفت|sadsmiley|
تبریز!! خو خط استوا نزدیک ترین دیگه!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
تبریز!! خو خط استوا نزدیک ترین دیگه!!
شما اون بالایی کله گربه هه |biggrinsmiley| یخ بزنید جیگرم خنک بشه تا دیگه دله ما رو نسوزونید|yeah|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
شما اون بالایی کله گربه هه |biggrinsmiley| یخ بزنید جیگرم خنک بشه تا دیگه دله ما رو نسوزونید|yeah|
یخ نمی زنیم کیف می کنیم چه هوای مطبوعی خخخخخخخخخ دلتون سوزان همیشه فروزان
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
یخ نمی زنیم کیف می کنیم چه هوای مطبوعی خخخخخخخخخ دلتون سوزان همیشه فروزان
|worry||worry||worry|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
گفتی بمونم
گفتم میمونم
ولی شرمندم
چون نمیتونم
گفتی چه خطایی از من دیدی؟
پشت سرمن چی ها شنیدی؟
هیچی نشنیدم ولی خستم
حواست کجاست؟ببین شکستم
گفتی که حق منه تنهایی؟
تو قضاوت کن من و جدایی؟
گفتم که میرم...دلم گرفته
رفتم و یادت هنوز نرفته
گفتی بی وفا...اهل کجایی؟
عشق من تویی...تو وجدایی؟
چیزی نگفتم،خودت فهمیدی
گفتی که داری سهم کی میشی؟
لیلا(مرسانا)
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
|worry||worry||worry|
ان شاءالله انجا بارون میاد و خنک میشه این چند روزه !!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
بعضی از این فیلمای تلوزیون جقدر خنک و بیمزه و مصنوعی بازی میکنند
جالب تر از اون یه سری طرفدارای پروپاقرص داره واقعا عجیبه|mellowsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
تبریز!! خو خط استوا نزدیک ترین دیگه!!
شما تبریزی !! احیانا یه جا نگفته بودی تهرانی؟
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
شما تبریزی !! احیانا یه جا نگفته بودی تهرانی؟
خخخخخخخخخخخخخخخخخ الان یعنی سوتس گرفتی از من خخخخخخخ نه نگفتم همه جاهم گفتم تبریز!!!!
فکر کنم یک بار گفتم سوار مترو بودم میرفتم و جریانش گفتم فکر کردی تهران هستم!!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
خخخخخخخخخخخخخخخخخ الان یعنی سوتس گرفتی از من خخخخخخخ نه نگفتم همه جاهم گفتم تبریز!!!!
فکر کنم یک بار گفتم سوار مترو بودم میرفتم و جریانش گفتم فکر کردی تهران هستم!!!
نه نخواستم سوتی بگیرم
حتما من اشتباه متوجه شدم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
miss eli vrn
نه نخواستم سوتی بگیرم
حتما من اشتباه متوجه شدم
عب نداره پیش میاد!!
می دونم کی می گی گفتم سوار مترو بودم دختر که باباش می پیچوند و..... تجریش پیاده شدند رفتن دربندو..... منم اون ور ا کار داشتم می خواستم برم طرف های ولنجک و ....
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
ریشه و ساقه چطور مظلوم می شوند وقتی همه می گویند چه درخت سرسبزی ، چه شاخه های ، چه میوه های......
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
شهرما روزهاش خیلیییی گرمه...خیلییییییییییی
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
من خاص
شهرما روزهاش خیلیییی گرمه...خیلییییییییییی
مثلا اخرین روز بهار و داره تابستون میاد!!
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
مثلا اخرین روز بهار و داره تابستون میاد!!
نه با این که منطقه ی کوهستانی هستیم واقعا گرمه...مثلا آخرای زمستان انگار داره تابستون میاد و الان هم به شدت روزهاش گرمه
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
خدا به دادتون برسه!!یعنی تا اون حد گرمه!!! سال پیش اینجا اینطوری بود داشتم سکته میکردم!!
نه اینجا خوبه خدایش چشم نزنید ااااااااااا
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
eli2
شما مگه کدوم شهرید اینقدر خوشبحالتونه؟ پریماه راست میگه شیراز هوا خیلی آتیشه نمیشه بیرون رفت|sadsmiley|
شیراز هواش خیلی بهتره. ولی بازم گرم الان درحال حاظر من جای دیگه هستم هوا گرم تره
اره امید چی فکر کردی پس فکر کردی واسه چی به شیراز میگن شهر 4فصل چون همه فصل هارو میتونی توش احساس کنی :o نه مثل شما الان سرد باشه |wacsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
علی لعنت الله علی القوم الظالمین
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
یک سوال داشتم مربوط به تنظیمات پروفایلمه چجوری باید کاری کنم که فقط پیامایی که ریپلای شده رو توی ایمیلام ببینم فقط؟یعنی هرچی هر کسی پست میزاره که من تو تاپیکش بودم بعنوان ایمیل به ایمیلم میاد|weirdsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
mohammad365
یک سوال داشتم مربوط به تنظیمات پروفایلمه چجوری باید کاری کنم که فقط پیامایی که ریپلای شده رو توی ایمیلام ببینم فقط؟یعنی هرچی هر کسی پست میزاره که من تو تاپیکش بودم بعنوان ایمیل به ایمیلم میاد|weirdsmiley|
من خودم رفتم آدرس ایمیلمو پاک کردم:19:
یه چیز همینجوری الکی نوشتم:65::65:
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
من خودم رفتم آدرس ایمیلمو پاک کردم:19:
یه چیز همینجوری الکی نوشتم:65::65:
شما کلا صورت مسئله رو پاک کردید|yeah|