-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
انسان قوی تر از آنی هست که فکر می کند تواناییهای یک آدم خیلی زیاد هست ولی امواج منفی و افکار مایوس کننده باعث عدم بروز این تواناییها می شود یک بار برای همیشه خودتان را باور کنید و ذهنتان را از این افکار منفی خالی کنید خواهید دید که همه مشکلات در برابر اراده و توان شما از یک مورچه هم کوچکتر هستند و تمام آنها قابل حلند.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
رب شرح لی صدری و یسر لی امری
و حلل عقده من لسانی ، یفقهوا قولی
خدایا، خدایا، خدایا، خدایا خودت میدونی به جز تو به هیچکس امیدی ندارم و تنها پناهم تویی
تنهام نذار خدایا...بهم قوت قلب بده و کارمو آسون کن ای خدای بزرگ و مهربون...خودمو به تو سپردم چون خودت گفتی فالله خیر حافظا و هو الرحم الراحمین...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
آنچه خداوند می دهد پایانی ندارد
و آنچه آدمی می دهد دوامی ندارد
زندگیتان
پر از داده های خداوند مهربان
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
در سراسر زندگی احساس تنهایی شدید کرده ام و همواره از اعماق قلبم آه کشیده و انسانی را طلب کرده ام. اما افسوس، بیهوده بود من در تنهایی باقی مانده ام، اما می توانم با صداقت بگویم که خطای من نبوده است، زیرا از هرکس که انسان بود روی برنگردانده و دوری نکرده ام. آرتور شوپنهاور
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
شايد قشنگ ترين ديالوگ دنيا
انجاست كه ...
پدر ژپتو به پينو كيو گفت:
پينو كيو
چوبے بمان آدمها سنگے اند
دنيايشان قشنگ نيست
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خــــــــــدایا شکرت
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
یک خبر خوب
|biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||bigg rinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsm iley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley| |biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||bigg rinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsm iley||biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley| |biggrinsmiley||biggrinsmiley||biggrinsmiley|
|laughingsmiley||laughingsmiley||laughingsmiley||l aughingsmiley||laughingsmiley||laughingsmiley||lau ghingsmiley||laughingsmiley||laughingsmiley||laugh ingsmiley||laughingsmiley||laughingsmiley||laughin gsmiley||laughingsmiley||laughingsmiley||laughings miley||laughingsmiley||laughingsmiley||laughingsmi ley||laughingsmiley||laughingsmiley|
هنوز زنده ایم و فرصت خوب شدن و خوبی کردن داریم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
ﺩﻧﯿﺎﺑﺮﺍﯼﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ..!
ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺜﻞ شب ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ..!
ﺯﻣﯿﻨﺶ،ﻫﻮﺍﯾﺶﻫست..!
ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎﻣﺎ..!
ﭼﻘﺪﺭﺍﺯ ﻏﻢ ﺳﺮﻭﺩﯾﻢ..!
ﭼﻘﺪﺭﺑﺎﻏﺼﻪ ﺳﺮﮐﺮﺩﯾﻢ..!
ﺭﻫﺎﯾﺶ ﮐﻦ ﺑﮕﺬﺭ..!
"شبتون سراسرآرامش"
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
زندگی اگر هزار باره بود
بار دیگر تو بار دیگر تو
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
➕زندگي هميشه عالي نيست
هميشه احتمال مشکل هست
مشکل آخر کار نيست..
بلکه..
شروع يه زندگي متفاوت و تازست..
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خدایا خودت بهم قدرت بده ازین بحرانم بتونم عبور کنم مثله همیشه که کمکم کردی اینبارم کمکم کن خیلی سخته خیلیییی
خیلی دلم میخوات گریه کنم ولی میگن گریه کنی ضعیفی دنیا پرستی از لطف خدا ناامید شدی، پس بازم میجنگم با ذهنم میجنگم که منو ضعیف نکنه
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
➕آدم های سالم دنیایی از افکار عالی دارند وذهن خود را خوشحال و سالم نگه می دارند.
برای همین همیشه شاد و خونسرد و مهربان هستند
ذهن سالم موفقیت به همراه دارد
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
عشق جان
خندم گرفت❤
ツ
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
javaheri69
خندم گرفت❤
ツ
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
چرا؟ :)
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
چرا؟ :)
بخاطر عـشـق جـــــاڹ.➣
✉✉✉
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
🍃💜هفت راز خوشبختی:
متنفر نباش
عصبانی نشو
ساده زندگی کن
کم توقع باش
همیشه لبخند بزن
زیاد ببخش
و یک دوست و همراه خوب داشته باش.
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
javaheri69
بخاطر عـشـق جـــــاڹ.➣
✉✉✉
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
میدونم بخاطر عشق جان
میگم کجاش خنده داشت؟|laughingsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
میدونم بخاطر عشق جان
میگم کجاش خنده داشت؟|laughingsmiley|
رز مریم خانم همینطوری خندم گرفتღ
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
رزمریم خانم اون دوستم از وقتی که اون حرفا رو بهش گفتم ازش خبری نیست و جواب پیامم رو هم نمیده.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ss75
رزمریم خانم اون دوستم از وقتی که اون حرفا رو بهش گفتم ازش خبری نیست و جواب پیامم رو هم نمیده.
کدوم حرفا؟
خصوصی برام بفرست
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
javaheri69
رز مریم خانم همینطوری خندم گرفتღ
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
گرخید بچه|yeah|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
➕ پنج ويژگي كه لازمه هر موفقيتي هست:
١. انگيزه بالا:
انگيزه قوي در واقع سوخت حركت ما در طول مسير موفقيت هست كه مانع توقف ما در مسير ميشه. اين انگيزه به ما اين اطمينان رو ميده كه حتما تمام كارها رو انجام خواهيم داد.
٢. به خود متكي بودن:
بايد مسئوليت همه چيز رو بپذيريم و به خودمون متكي باشيم.
٣. اراده قوي:
به جاي اينكه فعاليت هامون رو به تعويق بندازيم،به استقبال اونها بريم و اونها رو انجام بديم. اگر اراده كنيم،هر چيزي كه بخواهيم رو بدست مياريم.
٤. صبر و شكيبايي:
هميشه و در هر موقعيتي صبور باشيم حتي در مواقع شكست و ناكامي.
٥. صداقت:
صداقت به ما شخصيت والايي ميبخشه و باعث اعتبار ويژه ي شما ميشه. اين ويژگي رو در شخصيت تون پرورش بدين.
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
حتی یه نفر انسان همفکر نیست باهاش بریم بیرون کمی قدم بزنیم و حرف بزنیم
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم نیامدی
چرا صدایم کردی؟ چرا؟...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
بی تو
نه بوی خاک نجاتم داد
نه شمارش ستاره ها تسکینم
سی سال بیهوده در انتظار تو ماندم نیامدی
چرا صدایم کردی؟ چرا؟...
خیلی عشقولانه بود خانوم دکتر:16:|rolleyessmileyanim|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
➕مراقـــب باشيم ....
صــدايمان ديــوار صوتي قلبـــي را نشکند.
✅ عيـــب آدمهــا رو داد نــزن .
اول شخصــيت خودت رو تــرور مي کني، بعد آبـــروي اونا رو....
✅ خـــداوند صـــداي تــرک دلهــا رو زودتر از فريـــاد زبانهـــا مي شـــنود...
✅ بهتـــرين درســـها را در زمان سختـــي آموختـــم، و دانستم صبـــور بودن يک ايـــمان است و خويشـــتن داري يک نــوع عبــــادت،
✅ فهميـــدم نـــاکامي به معني تـــاخير است نه شکـــست...
و شایـــد خنديـــدن يک نيـــايش باشـــد....... .
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
خیلی عشقولانه بود خانوم دکتر:16:|rolleyessmileyanim|
از خدا که پنهون نیست...از شما هم پنهون نباشه|laughingsmiley|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خدایا اگه به دادم نرسی به خدایی تو شک نمیکنم
ولی به اینکه صدای منو بشنوی شک میکنم
بعدش امیدوارم دیگه توی روز محشر ازم نپرسی چرا
چون هزارمین باره ازت خواستم این گره کوری که به دست خودت فقط باز میشه رو برام باز کنی
دیگه هیچ امام و آدم مقدسی نمونده که قسمت نداده باشم
خدایا تو رو خودت...نجاتم بده
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
عملی اگر کاشتید، عادتی درو خواهید کرد. عادتی اگر کاشتید، اخلاقی درو خواهید کرد. اخلاقی اگر کاشتید، سرنوشتی درو خواهید کرد. فرانسوا ولتر
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
خدایا اگه به دادم نرسی به خدایی تو شک نمیکنم
ولی به اینکه صدای منو بشنوی شک میکنم
بعدش امیدوارم دیگه توی روز محشر ازم نپرسی چرا
چون هزارمین باره ازت خواستم این گره کوری که به دست خودت فقط باز میشه رو برام باز کنی
دیگه هیچ امام و آدم مقدسی نمونده که قسمت نداده باشم
خدایا تو رو خودت...نجاتم بده
آیات 155 تا 157 سوره بقره
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ * الَّذینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ * أُولئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ»؛ «قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مال ها و جان ها و میوه ها، آزمایش مىکنیم و بشارت ده به استقامت کنندگان! * آنها که هر گاه مصیبتى به ایشان مىرسد، مىگویند: «ما از آنِ خدائیم و به سوى او باز مىگردیم!» * اینها، همان ها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدایت یافتگان!»
همانطور که در معنی آیه آمده همه ما با انواع سختیها از گرسنگی و ترس و نقصان در اموال و در جانها که منظور همان بیماری هاست و نقصان در میوه ها که همان از دست دادن فرزندان که میوه های عمر هستند و یا از دست رفتن نتایج تلاش و زحماتمان باشد و در آخر آیه به کسانی که صبر می کنند بشارت میدهد. و در دو آیه بعد ویژگیهای صابران را بیان می کند کسانی که هرگاه مصیبتی به آنها میرسد میگویند: انا لله و انا الیه راجعون" ما از خداییم و بسوی او باز میگردیم. در حقیقت این آیه اشاره به گذرا بودن دنیا می کند و اشاره می کند که خدا ما را بدین جهان آورده و در نهایت بسوی خودش باز خواهد گرداند و در آیه بعد توضیح بشارتی است که به صابران داده شده و در این آیه صابران را وعده لطف و رحمت الهی میدهد و الطاف خدا را خاص این گروه میداند و در نهایت آنها را هدایت شدگان و رستگاران واقعی می نامد.
در کل همه ما در حال امتحان هستیم پس وقتی گرفتاری سختی به ما رسید راه استقامت و بردباری را بر گزینیم چون این وعده حتمی خداست به ما. که نتیجه صبر ظفر هست. بدانیم تمام سختیها گذراست و هدف ما از زندگی چیزی به غیر از وصال حضرت دوست نیست و در دام ناامیدی که از جنود شیطان هست نیافتیم.
در کل خدا بعضی وقتها میخواهد فرد را امتحان کند ببیند سر عهد و قرارش هست یا نه. هی سر راهش تله می گذارد تا ما را امتحان کند شعر زیر وصف حال ما بندگان گنهکار هست.
دل نوشته ای از ناصر خسرو(خدایا راست گویم فتنه ازتوست)...
دل نوشته ای از ناصر خسرو(خدایا راست گویم فتنه ازتوست)
خدایا عرض و طول عالمت را - توانی در دل موری كشیدن
نه وسعت در درون مور آری - نه از عالم سر مویی بریدن
عموم كوه بین شرق و مغرب - توانی در صدف جمع آوریدن
تو بتوانی كه در یك طرفةالعین - زمین و آسمانی آفریدن
تو دادی بر نخیلات و نباتات - به حكمت باد را حكم ورزیدن
بناها در ازل محكم تو كردی - عُقوبت در رهت باید كشیدن
تفاوت در بنی انس و بنی جان - معیّن گشت در دیدن ندیدن
نهال فتنه در دلها تو كشتی - در آغاز خلایق آفریدن
هر آن تخمی كه دهقانی بكارد - زمین و آسمان آرد شخیدن (=زبانه زدن، شعله كشیدن، فروزان شدن)
***ی گر تخم جو در كار دارد - ز جو گندم نیابد بدرویدن
تو در روز ازل آغاز كردی - عقوبت در ابد بایست دیدن
تو گر خلقت نمودی بهر طاعت - چرا بایست شیطان آفریدن؟
سخن بسیار باشد جرأتم نیست - نفس از ترس نتوانم كشیدن
ندارم اعتقادی ی***ر موی - كلام زاهد نادان شنیدن
كلام عارف دانا قبولست - كه گوهر از صدف باید خریدن
اگر اصرار آرم ترسم از آن - كه غیظ آریّ و نتوانم جهیدن
كنی در كارها گر سختگیری - كمان سخت را نتوان كشیدن
ندانم در قیامت كار چونست - چو در پای حساب خود رسیدن
اگر می خواستی كین ها نپرسم - مرا بایست حیوان آفریدن
اگر در حشر سازم با تو دعوی - زبان را باید از كامم كشیدن؟
اگر آن دم زبان از من نگیری - نیم عاجز من از گفت و شنیدن
و گر گیری زبانم دون عدلست - چرا بایست عدلی آفریدن؟
اگر آن دم خودت باشی محالست - خیالی را ز من باید شنیدن
اگر با غیر خود وا می گذاری - چرا بیهوده ام باید دویدن؟
بفرما تا سوی دوزخ بَرَندم - چه مصرف دارد این گفت و شنیدن؟
ولی بر عدل و بر احسان نزیبد - به جای خویش غیری را گزیدن
نباشد كار عُقبی همچو دنیا - به زور و رشوه نتوان كار دیدن
فریق كارها در گردن توست - به غیر از ما تو خود خواهی رسیدن
ولی بر بنده جرمی نیست لازم - تو خود می خواستی اسباب چیدن
تو دادی رنه در قلب بشرها - فن ابلیس را بهر تنیدن
هوی را با هوس اُلفَت تو دادی - برای لذت شهوت چشیدن
نمودی تار رگها پر ز شهوت - برای رغبت بیرون كشیدن
شكمها را حریص طعمه كردی - شب و روز از پی نعمت دویدن (یا چریدن)
نمیداند حلالی یا حرامی - همی خواهد به جوف خود كشیدن
تقاضا می كند دایم سگِ نفس - درونم را ز هم خواه دریدن
به گوشم قوت مسموع و سامع - بسازد نغمه ی بربط شنیدن
به جانم رشته ی لهو لعب را - توانم دادی از لذت شنیدن
همه جور من از بلغاریانست - كز آن آهم همی باید كشیدن
گنه بلغاریان را نیز هم هست - بگویم گر تو بتوانی چشیدن
خدایا! راست گویم فتنه از توست - ولی از ترس نتوانم جغیدن (یا چخیدن=حرف زدن، گفتن)
لب و دندان تركان ختا را - نبایستی چنین خوب آفریدن
كه از دست و لب و دندان ایشان - به دندان دست و لب باید گزیدن
برون آری ز پرده گل رخان را - برای پرده ی مردم دریدن
به ما تو قوّت رفتار دادی - ز دنبال نكو رویان دویدن
تمام عضو با من در تلاشند - ز دام هیچیك نتوان رهیدن
نبودی كاش در نعمات لذت - چو خر بایست در صحرا چریدن
چرا بایست از هول قیامت - چنین تشویشها بر دل كشیدن؟
لب نیرنگ را در جام ابلیس - كند ابلیس تكلیف چشیدن
اگر ریگی به كفش خود نداری - چرا باید که شیطان آفریدن؟
اگر مرغوله را مطلب نباشد - چرا این فتنه ها بایست دیدن؟ (مرغوله=در موسیقی، آواز و تحریر نغمه، آواز مطربان و مرغان)
اگر مطلب به دوزخ بردن ماست - تعذّر چند باید آوریدن؟
بفرما بی تعذّر تا بَرندم - چرا باید به چشم عمرو دیدن؟ (آیا عمرو نامی است؟)
تو فرمایی كه شیطان را نباید - كلام پرفسادش را شنیدن
تو در جلد و رگم مأواش دادی - زند چشمك به فعل بد دویدن
اگر خود داده ای در ملك جانم - نباید بر من آزارت رسیدن
مر او را خود ز حبس خود رهاندی - كه شد طرّار در ایمان طریدن
ز ما حجّ و نماز و روزه خواهی - تجاوز نیست در فرمان شنیدن
بلاشُبهه چو صیّادِ غزالان - درین هنگام نخجیر افكنیدن
به آهو می كنی غغا كه بگریز - به تازی هی زنی اندر دویدن
به ما فرمان دهی اندر عبادت - به شیطان در رگ و جانها دویدن
به ما اصرار داری در ره راست - به او در پیچ و تاب ره بریدن
به ذات بی زوالت دون عدلست - به روی دوست دشمن را كشیدن
تو كز درگاه خویشت باز راندی - چرا بایست بر ما ره بریدن؟
سخن كوتاه، ازین مطلب گذشتم - سر این رشته را باید بریدن
كنون در ورطه ی خوف و رجایم - ندارد دل زمانی آرمیدن
برای بیم و امیدم تهی نیست - دل از آن هر دو دایم در طپیدن
تو در اجرای طاعت وعده دادی - بهشت از مزد طاعت آفریدن
ولی آن مزد طاعت با شفاعت - چه منّت باید از تو می باید كشیدن؟
و گرنه مزد طاعت نیست منّت - به مزدش هر ***ی باید رسیدن
***ی كو بایدی یابد مكافات - نیابد فرق بر ما و تو دیدن
اگر نیكم و گر بد خلقت از تست - خلیقی خوب بایست آفریدن
به ما تقصیر خدمت نیست لازم - بَدیم و بَد نبایست آفریدم
اگر بر نیك و بد قدرت بدادی - چرا بر نیك و بد باید رسیدن؟
سرشتم ز آهن و جوهر ندارم - ندانم خویش جوهر آفریدن
اگر صد بار در كوره گدازی - همانم باز وقت باز دیدن
به *** چیزی كه نسپردی چه خواهی؟ - حساب اندر طلب باید كشیدن
گَرَم بخشی گَرَم تو دانی - نیارم پیش *** گردن كشیدن
همین دستی به دامان تو دارم - مروّت نیست دامن پس كشیدن
زمانی نیز از من مستمع شو - ز نقل دیگرم باید چشیدن
شبی در فكر خاطر خفته بودم - طلوع صبح صادق در دمیدن
صدایی آمد از بالا به گوشم - نهادم گوش در راه شنیدن
رسید از عالم غیبم سروشی - كه فارغ باش از گفت و شنیدن
به غفّاریم چون اقرار كردی - مترس از ساغر پیشین كشیدن
ازین گفتار بخشیدم گناهت - چه حاجت از بد و نیكت شنیدن
به هر نوع كه *** ما را شناسد - بود مُستوجِبِ انعام دیدن
ندارد *** ازین در ناامیدی - به امید خودش باید رسیدن
تفكّر ناصر از اندیشه دور است - پی این رشته را باید بریدن
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
از خدا که پنهون نیست...از شما هم پنهون نباشه|laughingsmiley|
عزیزمم |heart|
امیدوارم خدا یکی از خوب هاش رو برات کنار بذاره و خوشبخت بشی در کنارش.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
خدایا اگه به دادم نرسی به خدایی تو شک نمیکنم
ولی به اینکه صدای منو بشنوی شک میکنم
بعدش امیدوارم دیگه توی روز محشر ازم نپرسی چرا
چون هزارمین باره ازت خواستم این گره کوری که به دست خودت فقط باز میشه رو برام باز کنی
دیگه هیچ امام و آدم مقدسی نمونده که قسمت نداده باشم
خدایا تو رو خودت...نجاتم بده
لیلا جان به خدا اعتمادت رو ادامه بده و با امید صبوری کن
ان شاالله حل میشه، خدا پشت بنده اش رو خالی نمیکنه.
از صمیم قلبم از خدا میخوام هر چی زودتر دلت شادتر بشه و مسائلت حل شه.|heart|
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
خدایا اگه به دادم نرسی به خدایی تو شک نمیکنم
ولی به اینکه صدای منو بشنوی شک میکنم
بعدش امیدوارم دیگه توی روز محشر ازم نپرسی چرا
چون هزارمین باره ازت خواستم این گره کوری که به دست خودت فقط باز میشه رو برام باز کنی
دیگه هیچ امام و آدم مقدسی نمونده که قسمت نداده باشم
خدایا تو رو خودت...نجاتم بده
سلام
خوب صبور باشید یک وقتهایی میشود که خدا صبر بنده اش را محک میزند قوی باشید خیلی از خواسته هایتان برآورده می شود فقط صبر صبر.همانطور که خدا خواسته های قبلیت را برآورده کرده صبر = ظفر. شما کل زندگی را نگاه بکنی یک روند خاصی دارد مثل از کوه بالا رفتن هست اگر تا آخرش مقاومت کنی به قله میرسی بعدش سرازیری هستش اتفاقا در تاریکترین نقطه شب هست که سپیده می زند ان مع العسر یسرا. در سختترین لحظات گشایش ایجاد میشود توکل کن اندکی صبر سحر نزدیک است. اگر خوب دقت کنی و زندگیت را مرور کنی همیشه لجظاتی بوده که داشتی می بریدی ولی نبریدی همان لحظه مشکلت حل شده. دقیقا وقتی فشارها زیاد میشود سختیها زیاد میشود این دارد نشان میدهد که گشایش نزدیک هست.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
➕یه روزایی هست
آدم اینقدر حالش خوبه
که هیچ اتفاقی نمیتونه
حال خوبشو خراب کنه
از این روزا
واسه همتون آرزو میکنم
حـال دلتـون خوب خوب
روزتـون عالــــ🌸ـــــی
🌹💎
فرستاده شده از SM-J110Hِ من با Tapatalk
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خدایا نمیدونم چی بگم
ولی ازت میخوام یه کاری کن داداشم و همسرش به دور از هر اتفاق بد دیگه ای از هم جدا بشن
یعنی میشه تموم بشه دیگه همه چی؟
خسته شدیم از بس غصه خوردیم...
دو روزه قلبم درد میکنه از بس غصه میخورم
قدیما فکر میکردم فقط آدمای مسن وقتی غصه بخورن قلبشون درد میاد، فکر کردم فقط مال تو فیلماست
ولی بعدا دیدم نه جوون ها هم اینجوری میشن
حالا من هیچ مادرم چی، این همه گریه باهاش چی کرده
بابام چی میگه اگه امشب سکته نکنم خوبه
اگه بلایی سرش بیاد چی
خدایا همه رو به تو سپردم، خودت این تلاطم ها رو آروم کن.
گاهی فکر میکنم اگه زندگی خودم بود این همه غصه اش رو نمیخوردم.
چرا اینجوری شد اصلا
چرا باید عمه ام دخترشو مجبور میکرد با برادر من عروسی کنه
چرا دختره خودش راضی شد با اینکه نمیخواست چرا بله گفت اصلا
مگه نمیگن عقدی که زورکی باشه باطله؟
چرا داداشم با عجله ازدواج کرد
چرا بابام فکر میکرد همه ی دخترهای غریبه بدن فقط فامیل خوبن
چرا داداشمو مجبور کرد از فامیل زن بگیره
چرا ما این همه حماقت کردیم
اخه چراااااااااا...
چرا پسر عمه ام با حماقتش نذاشت همون ماه اول اینا جدا بشن
چرا داداشم وقتی دکتر گفته همسرت مشکل داره جدا نشد همون موقع
سه سال و نیمه داریم غصه میخوریم دیگه بس نیست؟
چرا تموم نمیشه دیگه چرااااااااا...
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
خدایا نمیدونم چی بگم
ولی ازت میخوام یه کاری کن داداشم و همسرش به دور از هر اتفاق بد دیگه ای از هم جدا بشن
یعنی میشه تموم بشه دیگه همه چی؟
خسته شدیم از بس غصه خوردیم...
دو روزه قلبم درد میکنه از بس غصه میخورم
قدیما فکر میکردم فقط آدمای مسن وقتی غصه بخورن قلبشون درد میاد، فکر کردم فقط مال تو فیلماست
ولی بعدا دیدم نه جوون ها هم اینجوری میشن
حالا من هیچ مادرم چی، این همه گریه باهاش چی کرده
بابام چی میگه اگه امشب سکته نکنم خوبه
اگه بلایی سرش بیاد چی
خدایا همه رو به تو سپردم، خودت این تلاطم ها رو آروم کن.
گاهی فکر میکنم اگه زندگی خودم بود این همه غصه اش رو نمیخوردم.
چرا اینجوری شد اصلا
چرا باید عمه ام دخترشو مجبور میکرد با برادر من عروسی کنه
چرا دختره خودش راضی شد با اینکه نمیخواست چرا بله گفت اصلا
مگه نمیگن عقدی که زورکی باشه باطله؟
چرا داداشم با عجله ازدواج کرد
چرا بابام فکر میکرد همه ی دخترهای غریبه بدن فقط فامیل خوبن
چرا داداشمو مجبور کرد از فامیل زن بگیره
چرا ما این همه حماقت کردیم
اخه چراااااااااا...
چرا پسر عمه ام با حماقتش نذاشت همون ماه اول اینا جدا بشن
چرا داداشم وقتی دکتر گفته همسرت مشکل داره جدا نشد همون موقع
سه سال و نیمه داریم غصه میخوریم دیگه بس نیست؟
چرا تموم نمیشه دیگه چرااااااااا...
سلام
خوب اینقدر فکر نکن شما به جای حرص خوردن به فکر آرام کردن والدینت باش خودت هم زیاد ناراحت برادرت و پدرت نکن بی خیال باش. من در شرایط بد هم خونسردیم را حفظ می کنم حالا بهتر هستش برادرت را ببری پیش یک روانشناس.واقعیت از افکار تو خیلی بهتر هستش. چندتا نفس عمیق بکش خودتم از افکار خالی کن.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
خدایا بیشتر از همیشه تنهام، و هر روز تنهاتر و افسرده تر، خدایا به خودت قسمت میدم هیچ وقت رهام نکن خودت از دل خونم باخبری، تنها دلخوشی و امیدم تویی، من برات بنده خوبی نبودم ولی تو همیشه خدای خوبی بودی، فکر اینکه رهام کنی از گنجایش من بیشتره، خدایا امید رو به دل خستم برگردون.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
سلام
خوب اینقدر فکر نکن شما به جای حرص خوردن به فکر آرام کردن والدینت باش خودت هم زیاد ناراحت برادرت و پدرت نکن بی خیال باش. من در شرایط بد هم خونسردیم را حفظ می کنم حالا بهتر هستش برادرت را ببری پیش یک روانشناس.واقعیت از افکار تو خیلی بهتر هستش. چندتا نفس عمیق بکش خودتم از افکار خالی کن.
سلام
متشکرم آقا سعید
حرفاتون مثل همیشه بهم آرامش میده و کمکم میکنه
خودتون تا حدودی در جریان هستین
خیلی وقته دارم روی خودم کار می کنم، و با کمک شما و دوستان دیگه و مشاور خیلی بهتر شدم نسبت به قبل
ولی خب گاهی ماجرا عمیقه و بدترش اینه که وقتی کاری از دستم برنمیاد برای حل موضوع باید غصه بخورم!
وقتی برادرم این حال و روزشه، پدرمادرم این همه حجم ناراحتی دارن
خودم نگرانم که با این صف عظیم طلاق اگه این ها کارشون به دادگاه بکشه خدا میدونه کی این ماجرا تموم میشه
از طرفی حرفای مردم و فامیل
اصلا حوصله ی توضیح دادن به کسی در این مورد رو ندارم
مردم هم که ماشالله کنجکاون ریز به ریز ماجرارو بهشون بگی
دیروز خونواده ی زن داداشم اومده بودن شهر ما، نیومدن خونه ی ما به برادرم زنگ زدن گفتن بیا خونه ی خودت میخوایم باهات حرف بزنیم
میدونین واسه چی اومده بودن؟
اومدن که خواهرشون رو بذارن تو خونه و بعد هم برن! این غصه نداره به نظرتون؟ طرف شدن با همچین آدمایی اصلا آسون نیست، حرف حساب حالیشون نیست
گناه برادرم این بود این همه وقت صبر کرد که همسرش خوب شه الانم دیگه از همه جا نا امید شده نمیخوان واقعیت رو قبول کنن خواهرشون زن زندگی نیست خوشبختی نیاورد برای این پسر، بیماره...
حالا داداشم هم چون خیلی ازشون بدی دیده اول صبح رفته بود کلیدای خونه رو عوض کرده بود، وقتی اونا رفتن بهشون برخورده بود
پسر عمه ی بزرگم به داداشم زنگ زده بود گفته بود الان قفل رو میش************م خواهرمم میذارم همینجا زنگ میزنم به پلیس میگم این اقا همسرش رو از خونه انداخته بیرون! آدم چقدر پست و عوضی باشه اخه!
داداشمم گفت هر غلطی که دلت میخواد بکن من میرم دادگاه ازت شکایت میکنم، قانون باید مشخص کنه همه چی رو!
من خیلی ترسیدم، پدرمم توی جاده بود، گفتم نباید بری پیششون ترسیدم بخوان باهاش دعوا کنن یا بلایی سرش بیارن یا تو محله آبرو ریزی کنن
خلاصه هزارتا فکر ناجور اومد تو سرم از شدت استرس قلبم شدید درد گرفت
حالا شب برادرم دید حالم خوب نیست گفت چرا اینقدر ترسیدی اون ها جرات ندارن کسیو بزنن و این حرفا
گفت خودت رو اینقدر درگیر این جریان نکن من میدونم با این ها چیکار کنم غصه هم نمیخورم چون ارزششو ندارن
دیگه داشتم سعی میکردم بغضم نشکنه جلوی داداشم
به خدا اصلا آسون نیست این همه فشار و غصه.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
یلدا 25
سلام
متشکرم آقا سعید
حرفاتون مثل همیشه بهم آرامش میده و کمکم میکنه
خودتون تا حدودی در جریان هستین
خیلی وقته دارم روی خودم کار می کنم، و با کمک شما و دوستان دیگه و مشاور خیلی بهتر شدم نسبت به قبل
ولی خب گاهی ماجرا عمیقه و بدترش اینه که وقتی کاری از دستم برنمیاد برای حل موضوع باید غصه بخورم!
وقتی برادرم این حال و روزشه، پدرمادرم این همه حجم ناراحتی دارن
خودم نگرانم که با این صف عظیم طلاق اگه این ها کارشون به دادگاه بکشه خدا میدونه کی این ماجرا تموم میشه
از طرفی حرفای مردم و فامیل
اصلا حوصله ی توضیح دادن به کسی در این مورد رو ندارم
مردم هم که ماشالله کنجکاون ریز به ریز ماجرارو بهشون بگی
دیروز خونواده ی زن داداشم اومده بودن شهر ما، نیومدن خونه ی ما به برادرم زنگ زدن گفتن بیا خونه ی خودت میخوایم باهات حرف بزنیم
میدونین واسه چی اومده بودن؟
اومدن که خواهرشون رو بذارن تو خونه و بعد هم برن! این غصه نداره به نظرتون؟ طرف شدن با همچین آدمایی اصلا آسون نیست، حرف حساب حالیشون نیست
گناه برادرم این بود این همه وقت صبر کرد که همسرش خوب شه الانم دیگه از همه جا نا امید شده نمیخوان واقعیت رو قبول کنن خواهرشون زن زندگی نیست خوشبختی نیاورد برای این پسر، بیماره...
حالا داداشم هم چون خیلی ازشون بدی دیده اول صبح رفته بود کلیدای خونه رو عوض کرده بود، وقتی اونا رفتن بهشون برخورده بود
پسر عمه ی بزرگم به داداشم زنگ زده بود گفته بود الان قفل رو میش************م خواهرمم میذارم همینجا زنگ میزنم به پلیس میگم این اقا همسرش رو از خونه انداخته بیرون! آدم چقدر پست و عوضی باشه اخه!
داداشمم گفت هر غلطی که دلت میخواد بکن من میرم دادگاه ازت شکایت میکنم، قانون باید مشخص کنه همه چی رو!
من خیلی ترسیدم، پدرمم توی جاده بود، گفتم نباید بری پیششون ترسیدم بخوان باهاش دعوا کنن یا بلایی سرش بیارن یا تو محله آبرو ریزی کنن
خلاصه هزارتا فکر ناجور اومد تو سرم از شدت استرس قلبم شدید درد گرفت
حالا شب برادرم دید حالم خوب نیست گفت چرا اینقدر ترسیدی اون ها جرات ندارن کسیو بزنن و این حرفا
گفت خودت رو اینقدر درگیر این جریان نکن من میدونم با این ها چیکار کنم غصه هم نمیخورم چون ارزششو ندارن
دیگه داشتم سعی میکردم بغضم نشکنه جلوی داداشم
به خدا اصلا آسون نیست این همه فشار و غصه.
سلام
هم برادرتان و هم همسر برادرتان با هم پیش یک مشاور بروند ببینید خانواده عمه شما هم تا حدی حق دارند اگر دخترشان طلاق بگیرد دیگر موقعیتی نخواهد داشت ضمنا دخترها ضربه پذیرتر هستند خوب بگذارید یک چند وقت عصبانیت دو طرف فروکش کند بعد با خانواده عمه تان وارد مذاکره شوید ببینید به چه راه حلی میرسند ضمنا شما در دعواهای بین مردها وارد نشوید بدانید در دعوا زیاد قمپز در می کنند شما آرامشت را حفظ کن ضمنا مردها پوست کلفت هستند شما نگران آنها نباش تنها کاری که شما می توانی بکنی این هست که به خانوادت دلداری بدهید و اوضاع را آرام کنید به آینده دید منفی نداشته باش.پیش داوری نکن در حالت التهاب اوضاع را بیش از حد تیره و تار می بینید.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
سلام
هم برادرتان و هم همسر برادرتان با هم پیش یک مشاور بروند ببینید خانواده عمه شما هم تا حدی حق دارند اگر دخترشان طلاق بگیرد دیگر موقعیتی نخواهد داشت ضمنا دخترها ضربه پذیرتر هستند خوب بگذارید یک چند وقت عصبانیت دو طرف فروکش کند بعد با خانواده عمه تان وارد مذاکره شوید ببینید به چه راه حلی میرسند ضمنا شما در دعواهای بین مردها وارد نشوید بدانید در دعوا زیاد قمپز در می کنند شما آرامشت را حفظ کن ضمنا مردها پوست کلفت هستند شما نگران آنها نباش تنها کاری که شما می توانی بکنی این هست که به خانوادت دلداری بدهید و اوضاع را آرام کنید به آینده دید منفی نداشته باش.پیش داوری نکن در حالت التهاب اوضاع را بیش از حد تیره و تار می بینید.
سلام
متشکرم از حرفاتون
منم سعی کردم واقع بین باشم و به داداشم و خونواده ام تو این شرایط دلداری بدم
تازه حال من بهتر از بقیه است، وقتی پیش اون هام خیلی کمتر ناراحتی هام در این مورد رو بروز میدم
وگرنه وقتی تنهام و اونا فکر میکنن دارم به کارام میرسم دقیقا دارم غصه میخورم!
اما به خاطر اینکه مادرم اینجوریه منم این شکلی شدم، اما نمیخوام اینجوری باشم
مادرم یه زن خیلی احساسیه، و تا چیزی بشه کلی نگران میشه، منم چون بعد خدا مادرم صمیمی ترین آدم باهامه بیشترین تاثیرهارو ازش گرفتم این همه سال
دلم میخواد همیشه محکم باشم تو هر شرایطی، ولی گاهی که تو موقعیت قرار میگیرم مدیریت درست برام اصلا کار آسونی نیست
مثلا تکنیک ها رو میخونم که چجوری آرامش رو حفظ کنم ولی گاهی به شدت ناراحتم همه چی یادم میره!
اون روز دلم خیلی شور زد، حس بدی بهم دست وقتی برادرم میخواست بره با خونواده ی همسرش حرف بزنه
گفتم نباید تنها بری من نمیذارم
گفت اصلا لازم نیست نگران باشی اون ها جرات نمیکنن به من دست بزنن وگرنه حسابشونو میرسم
خداروشکر مادرم باهاش رفت پدرمم زودتر از این ها رسیده بود
من از دعوا خیلی میترسم، وقتی تو خیابون دعوا ببینم قلبم میفته دهنم سریع دور میشم از اون محل، چون واقعا بعضی مردها خیلی بد دست میندازن تو دعوا دیدم اینو چند بار
همش صحنه های بد میومد جلو چشمام اون روز دیگه استرسم چند برابر شده بود
به خصوص از حرفای پسر عمه ام، انگاری برادر من حقشونو خورده، میدونن حق باهاشه ولی مقاومت میکنن که بازم زندگی کنه
خونواده ش میگن بچه ی شما پسره میتونه فردا بره دوباره ازدواج کنه جوون هم هست ولی دختر ما فلان میشه دیگه موقعیت ازدواج نداره
خب این گناه ماست مگه؟ پیش اومده کاری از دست برادرم دیگه برنمیاد
خب باید قبول کنن دخترشون مشکل داره، چهار ساله داداشم موهاش سفید شد تو سی سالگی، ولی اون خوب نشد،
دکتر، مردم میگن خیلی هم صبرش زیاد بوده
خدا شاهده دو روز پیش همسایه شون صداش دراومده بود به خاطرش، گفته بود به خدا تعجب میکنم خدا چه صبری به پسرتون داده این دختر واقعا با همه ی دنیا فرق داره رفتاراش همیشه تو خونه داد میزنه بین چند تا همسایه ها دعوا راه انداخته! بعد خجالتش رو ما باید بکشیم
پسر عمه های من دوتاشون مثلا خودشون متاهل هستند، نمیفهمنن این چه مشکل بزرگیه برای یه ادم متاهل همسرش این شکلی باشه
مگه مرد خواسته هاش و نیازهاش تو ازدواج مهم نیست؟ مگه ازدواج نمیکنه که آرامشش بیشتر بشه؟
در مورد مشاور هم اوایل ازدواجشون دیدم خیلی دعوا میکنن من به برادرم پیشنهاد مشاوره دادم
چند تا مشاور مجرب رفتن
و دکتر
این دکتر اخری یکی از فوق تخصص های مجرب مغز و اعصابه
گفته من تا حالا همچین بیماری نداشتم بعد این همه مدت یه ذره هم تغییر تو همسرت نمیبینم
گفته طبق تحلیل های من از سن5-6 سالگی همسرت فقط رشد جسمی داشته و نه عقلی! اینو تمام کسایی که این چند سال باهاش ارتباط داشتن میدونن، فامیل، همسایه، همسر دوستای برادرم و خونواده ی خودش هم، فقط خواستن از دستش راحت بشن بسپرن دست برادر من
یه سری دوست برادرم و همسرش اومده بودن خونه شون، خانومه لطف کرده بود تو شستن ظرف ها کمک کرده بود بهش
داداشم گفت وقتی اون ها رفتن گفته ظرف ها رو خوب نشسته خودم باید بشینم دوباره بشورم، میگفت یک ساعت پای ظرفشویی همه رو دوباره شسته، داداشمم گفته بود خب وقتی اینجوری هستی نمیذاشتی اونم زحمت میفتاد میذاشتی بعدا میشستی خودت
یا مثلا پیش دکتر گفته زن داداش هام میان خونه مون اصلا کمک من نمیکنن همش منو اذیت میکنن باید غذا درست کنم چایی درست کنم و این چیزا ولی خواهر شوهرم کمکم میکنه همیشه
بعد اون شب پیش بابام و داداشم گفته زن دایی و دخترت همیشه بدون اجازه ی تو میرن بیرون!
منم اونقدر ناراحت شدم گفتم کدوم دفعه دیده من و مادرم بدون اجازه ی بابام جایی رفته باشیم که ایشون بدونه؟ دیگه دیدم بیماره زنگش نزدم
داداشمم گفت این ها خونواده شونم اینجوریه توی روی ادم ازت تعریف میکنن بعد پشت سرت چیا که نمیگن بهت
دکتربه برادرم گفته این حق تو هست جدا بشی و اگه هم بخوای من میتونم بهت نامه بدم برای دادگاه
بعدشم دادگاه قانون داره پزشکی قانونی داره، مشاور داره خودش روال کارارو انجام میده
ولی این ها میدونن تو دادگاه حق با برادرم میشه اینجوری عوضی بازی در میارن
میگن بهتر بود بعد عقد باید طلاقش میدادی، نمیگن پسرخودمون قبول نکرد میخواد با اسلحه بزنتش! اگه برادرمم بی رحم بود براش مهم نبود و همون موقع جدا میشد که کار اینقدر بیخ پیدا نکنه
خب برادرم دوسش داشت گفت پدر نداره گناه داره میرم ببینم درمان میشه
کلی این همه سال صب تا شب سرکار و این ور اون ور گذاشته برای زندگیش این دکتر و اون دکتر، آخرش هیچی! همه ناامید شدن ازش
اینا الان کاری کردن میگه کارای طلاقم تموم بشه یه مدت کلا از ایران میرم
نسبت به کارش دلسرد شده و خب حق هم داره آدم زندگیش اینجور باشه نمیتونه ناراحت نباشه
با این همه خیلی تلاش میکنم آرامشم رو حفظ کنم و کنار داداشم و خونواده ام باشم
باید بتونم ، باید...
همه ی تلاشم رو میکنم
وقتی چند وقت پیش دست مادرم یهویی شکست،نمیتونستم اشکامو کنترل کنم
از همون بعدازظهر گریه کردم تا ساعت یک شب
هر چی هم همه گفتن آروم باش خوب میشه انگاری تو گوش من نمیرفت، حتی زن داداشم برای اینکه من ناراحت نباشم گفت دستش نشکسته فقط دررفته امروزم خوب میشه
بعد دید بی فایده اس گفت حالا که اینجوری شده تو باید به مادرت روحیه بدی نه اون به تو! درست هم میگفت
بعد اومدیم خونه داشتم خونه رو مرتب میکردم و با شدت اشک میریختم
زن داداشم گفت بذار من انجام میدم گفتم نمیخوام ممنون
گفتم نمیخوام کسی پیشم باشه تنهام بذارید گریه ارومم میکنه!
البته گریه هام به خاطر بابامم بود، چون اون رو مقصر میدونستم...
صبح که از خواب بیدار شدم دیدم چشمام به زور باز میشه انگاری خون پاشیده بود
اما روز بعد فکر کردم باید قبول کنم که این اتفاق افتاده و خودم رو با شرایط وفق بدم دیگه یه سری کار داشتم اونارو گذاشتم کنار
شروع کردم خونه داریو پرستاری از مادرم، حالا بعد دو هفته مادرم دستش تو گچ بود گفت اینقدر تو بهم خوب رسیدی میدونم الان دستم خوب شده
و با اصرار زودتر از وقتی که دکتر گفت گچ رو باز کرد، جالب اینجا بود منم براش آتل رو برداشتم! شرایط خونه قوی ترم کرده بود
خداروشکر عکس گرفت بعدش قشنگ خوب شده بود
اون مدت با جون و دل هر چی رو که به دهنم میرسید و از بقیه میپرسیدم برای شکستن استخوان خوبه با جون و دل براش آماده میکردم
شب ها دیر میخوابیدم ، صبح ها زود بیدار میشدم، همه ی کارای خونه و خرید اینا هم با خودم بود
این دفعه هم محکم وامیسم پای همه چی
ببخشید خیلی طولانی شد حرفام.
ممنونم بابت حرفای خوبتون.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
دوست دارم با یک نفر درد دل کنم من تنهای تنها هستم دلم یک نفر میخواهد کنارم باشد کسی نیست به حرف دلم گوش بده.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
دوست دارم با یک نفر درد دل کنم من تنهای تنها هستم دلم یک نفر میخواهد کنارم باشد کسی نیست به حرف دلم گوش بده.
اقا سعید من یه چیزی رو میخواستم به شما و شایدم به دوستانی که احساس تنهایی میکنن بگم.
راستش خیلی چیزا هستن که ادم وقتی تنها هست بهشون میرسه و یا درکشون میکنه.
خیلی فرصت هایی هستن وقتی که ادم تنها باشه.
فرصت داره فکراشو-ایده هاشو-همه چیز رو از نو بسازه و خوب هم بسازه.
و وقتی که از تنهایی اومد بیرون یه ادمی باشه که از همه نظر قوی بیاد.
من الان دیگه نمیدونم 4 سال و اینا هست که تنهام. تنها که میگم تنها!!!! ولی میدونین چیه. به این نتیجه رسیدم تنهایی عشقه. ینی یچورایی ادم فرصت میکنه کارایی انجام بده که فرصتش وقتی تنها نبود نیست.
یه چیزی. نمیدونم شما و بقیه دوستان در چه حد تنها هستین یا نیستین و چقدر این حس رو دارین.
یه چیزی میگم شاید بهتون کمک کنه:
هر وقت دلتون یکی رو خواست که باهاش حرف بزنین ولی نبود میتونین یه داکیومنت تو همین کامپیوتر باز کنین و انگار با یکی دارین صحبت میکنین. هر چی خواستین بگین. هر وقتی خواستین یه برگی بردارین و هر چی تو ذهنتون هست رو بریزین رو کاغذ.
تاکیدم تو این هست: حتما وقتی تنها هستین وقتی احساس نیاز به همکلام داشتین و امکانش نبود یه کاغذ بردارین یا یه نیو داکیومنت باز کنین تو کامپیوتر و هر چی به ذهن اومد بنویسین. اگه ننویسین اوضاع وخیم میشه. حتما هر چی میاد بنویسین. حالا هر کجا.
از تنهایی سعی کنین استفاده کنین و لذت ببرین و گرنه اگه با دید منفی نگاه کنیم تنهایی ویرانگره و ادم رو پیر مطلق میکنه چه جسمی چه ذهنی.
اقا سعید.
تا حالا یه چیز رو امتحان کردین؟ خخخ خیلی عجیبه واقعا.
من وقتی احتیاج باشه شروع میکنم به نوشتن و نوشتن. جالب اینجاست که به یه چیزای خوبی میرسم به نتایج خوبی میرسم و همینجوری نوشتن رو ادامه میدم.
حتما یه چند بار امتحان بکنین.
حالا من نمیدونم از چه نظر تنهایین.
مثلا فرض کنیم یه شخصی مثلا عاشق یکی هست ولی طرف نیست و دیگه نیست. خب میایم یه کاری میکنیم. انگار داریم با طرف مقابل صحبت میکنیم. چت میکنیم در حقیقت.
ولی تفاوت این که جواب طرف رو هم شما خودتون میدید. یه سرگرمی هست اصلا این حرف زدن وقتی تنهایید.
نمیدونم با شرایطی درسته بگم از تنهایی لذت ببرین یا نه. شرایط متفاوته.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
دوست دارم با یک نفر درد دل کنم من تنهای تنها هستم دلم یک نفر میخواهد کنارم باشد کسی نیست به حرف دلم گوش بده.
سلام
آقا سعید به نظرم طبیعیه ، من هم این حال رو زیاد تجربه کردم
به نظرم یه فرد مورد اعتماد رو پیدا کنین که بتونین باهاش حرف بزنین
خونواده یا یه یه دوست خیلی خوب
اگه هم دوست بیرون سختتونه ،میتونید از آقایونی که تو انجمن هستن و دوست هستین باهاشون انتخاب کنین.
گاهی آدم نیاز داره کسی حرفاش رو بشنوه و درکش کنه.
با آرزوی حال خوب
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
ss75
اقا سعید من یه چیزی رو میخواستم به شما و شایدم به دوستانی که احساس تنهایی میکنن بگم.
راستش خیلی چیزا هستن که ادم وقتی تنها هست بهشون میرسه و یا درکشون میکنه.
خیلی فرصت هایی هستن وقتی که ادم تنها باشه.
فرصت داره فکراشو-ایده هاشو-همه چیز رو از نو بسازه و خوب هم بسازه.
و وقتی که از تنهایی اومد بیرون یه ادمی باشه که از همه نظر قوی بیاد.
من الان دیگه نمیدونم 4 سال و اینا هست که تنهام. تنها که میگم تنها!!!! ولی میدونین چیه. به این نتیجه رسیدم تنهایی عشقه. ینی یچورایی ادم فرصت میکنه کارایی انجام بده که فرصتش وقتی تنها نبود نیست.
یه چیزی. نمیدونم شما و بقیه دوستان در چه حد تنها هستین یا نیستین و چقدر این حس رو دارین.
نمیدونم با شرایطی درسته بگم از تنهایی لذت ببرین یا نه. شرایط متفاوته.
سلام
من با حرفاتون موفقم
و خیلی این حس و حال رو تجربه کردم
گاهی هم برای خودم سوال بود چون این روزا اگه با کسی حرف بزنی بگی تنهایی (البته منظور از تنهایی اینجا داشتن یه جنس مخالف حاالا در نقش نامزد، همسر یا دوست و این چیزاست) تعحب میکنه!
اما با توجه به حرفای شما هم بستگی داره این حصار تنهایی برای هر کسی چجوری باشه
ولی این چیزایی که شما گفتین خیلی خوبن به نظرم و چند بار برای من جواب داده
حرفام رو تو کاغذ نوشتم بعد که از اون حال بیرون میومدم میخوندمشون، کلا چیزای جدیدی یاد میگیره آدم
خواستم به آقا سعید هم بگم ولی فکرکردم ایشون میخوان حتما کسی کنارشون باشه که باهاش حرف بزنن
هرچند اینجوری هم باشه خوبه باز هم.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Asal78
هه!!!
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
Asal78
اتفاقا برعکسه تو ایران جامعه زن ستیز هست خوبه کیلیپ گشت ارشاد رو یکی از دوستان گذاشت که به زن واسه اینکه خدایی نکرده مرد تحریک نشه حق انتخاب در پوشش نمیدن!!!! بد نیس بجای اینکه خودتونو هلاک کنید فقط توی تاپیکای تفاوت جنسیت پست بزنید یه هوایی تنوع بدین و یا سرتونو از برف دربیارین تاپیکایی مث برخورد گشت ارشاد رو هم مطالعه بفرمایید.
توی کل فضای مجازی پره از جوک هایی که دخترا رو مسخره میکنن با عنوان دختر است دیگر و مردم فقط میخندن.
این همه تو ایران تبعیض هست شما اول بزار در مورد زن ها تو ایران همون حقوق بشر رعایت بشه بعد بیا از حقوق مردا بگو .مردا تو ایران فقط از نظر اقتصادی تو فشارن که اونم در مورد زنهام صادقه وگرنه مشکل دیگه ای ندارن.
چقدر خنده دار
شما کلا تو تاپیکای مختص به زنو مردا فکر میکنم شرکت میکنید و کاملا مشخصه که در تلاشین زن ها رو بکوبونید و بگید مردا خیلی مظلوم واقع شدن من رفتم تو صفحتون موضوع اولی که کلا اغاز کردین تنفر از جنس مونث بود بقیه موضوعاتم در همین رابطه هست
مغول هم خود شما هستی که دوست داری به دختر بچه تجاوز کنی والا روی مغول ها رو سیاه کردی شما!!!!
بیخیال عسل جان
حرفات درسته ولی سعی نکن خودتو اذیت کنی تا کسی رو توجیه کنی.
ابا توجه به تاپیک اول ایشون که توش صحبت از تنفر و تجاوز و این بحثا زده بودن یه حس تنفر شدید نسبت به زن دارن و سعی میکنن اینجوری تخلیه کنن.
به نظرم بهترین راه همینه که مردا تاپیکای ایشون رو بخونن بلکه نسبت به حق و حقوق از دست رفته مردانه شون اگاه شن.
-
پاسخ : هرچه میخواهی بگو.........
نقطه مقابل عشق، نفرت نیست، بلکه بیاحساسی ست. نقطه مقابل اراده، دودلی نیست، بلکه خود را با وقایع خاصی درگیر نکردن، بی اعتنا بودن و بی ارتباط ماندن با آنهاست. « رولو می »