صفحه 3 از 5 12345
نمایش نتایج: از 101 به 150 از 223

موضوع: چادر یک تکه پارچه نیست

20946
  1. بالا | پست 101

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9227
    نوشته ها
    357
    تشکـر
    164
    تشکر شده 577 بار در 219 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست...

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها
    خیلی باحال بود
    امضای ایشان
    لعنت به من ..چه ساده دل سپردم
    لعنت به من...اگر واسش میمردم
    دست منو گرفت و بعد ولم کرد
    لعنت به اون کسی که عاشقم کرد

    یکی بگه که ماه من کی بوده...مسبب گناه من کی بوده
    سهم من از نگاه تو همین بود ...عشق تو بد ترین قسمت بهترین بود
    تو دل باروون منو عاشقم کرد..بین زمین و آسمون ولم کرد
    یکی بگه چه جوری شد که این شد...سهم تو آسمنون و من زمین شد

  2. 2 کاربران زیر از elham70 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 102

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


    من
    نه انقدر ساده ام که با 4 تا رژ لب و رژ گونه و...خر بشم
    نه انقدر ساده ام که هرکی پارچه مشکی سرش کرد بگم آدمه
    زندگیم و مادری جهنمش کرد که بهشت و زدن پشت قباله اش
    زندگیم و مادری به آتیش کشید که پدرش نوحه خونه مجلس های امام حسینه
    زندگیم و مادری به گند کشید که چادر سرش میکنه فقط برای حرفای مردم

    بعضی هام هستن که زیر چادرشون قایم شدن
    تا کسی پی به باطن کصافطشون نبره
    آدم بودن کجا و مذهبی بودن کجا
    زمین تا آسون فاصله است بین 2 تاش
    اونیکه آدمه مذهبی هم هست
    اما اونیکه مذهبیه دلیل نمیشه آدم باشه


    میدونم خیلی ها خوششون نمیاد از این نظرم
    ولی برام مهم نیست
    من حرفام و میزنم حتی اگه خوشتون نیاد


    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  4. 10 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 103

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8023
    نوشته ها
    1,114
    تشکـر
    4,745
    تشکر شده 2,210 بار در 819 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    آره بخدا حرفتو قبول دارمReepaa
    امضای ایشان

    شازده کوچولو گُفت

    گُلِ مَن گاهی بَداَخلاق و کَم

    حوصِله و مَغرور بود

    اَما ماندَنی بود این بودَنَش بود که او را تَبدیل به گل مَن کَرده بود
    I

  6. بالا | پست 104

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها

    من
    نه انقدر ساده ام که با 4 تا رژ لب و رژ گونه و...خر بشم
    نه انقدر ساده ام که هرکی پارچه مشکی سرش کرد بگم آدمه
    زندگیم و مادری جهنمش کرد که بهشت و زدن پشت قباله اش
    زندگیم و مادری به آتیش کشید که پدرش نوحه خونه مجلس های امام حسینه
    زندگیم و مادری به گند کشید که چادر سرش میکنه فقط برای حرفای مردم

    بعضی هام هستن که زیر چادرشون قایم شدن
    تا کسی پی به باطن کصافطشون نبره
    آدم بودن کجا و مذهبی بودن کجا
    زمین تا آسون فاصله است بین 2 تاش
    اونیکه آدمه مذهبی هم هست
    اما اونیکه مذهبیه دلیل نمیشه آدم باشه


    میدونم خیلی ها خوششون نمیاد از این نظرم
    ولی برام مهم نیست
    من حرفام و میزنم حتی اگه خوشتون نیاد


    منم با حرفات موافقم چون لباس انسان هیچوقت حکم شخصیت انسان نیست هیچوقت انسان ها با چادری بودن یا بدون چادر با خدا بودنشونو نشون نمیدن لباس فقط ی نقاب

  7. بالا | پست 105

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  8. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 106

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6620
    نوشته ها
    203
    تشکـر
    122
    تشکر شده 252 بار در 118 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها

    من
    نه انقدر ساده ام که با 4 تا رژ لب و رژ گونه و...خر بشم
    نه انقدر ساده ام که هرکی پارچه مشکی سرش کرد بگم آدمه
    زندگیم و مادری جهنمش کرد که بهشت و زدن پشت قباله اش
    زندگیم و مادری به آتیش کشید که پدرش نوحه خونه مجلس های امام حسینه
    زندگیم و مادری به گند کشید که چادر سرش میکنه فقط برای حرفای مردم

    بعضی هام هستن که زیر چادرشون قایم شدن
    تا کسی پی به باطن کصافطشون نبره
    آدم بودن کجا و مذهبی بودن کجا
    زمین تا آسون فاصله است بین 2 تاش
    اونیکه آدمه مذهبی هم هست
    اما اونیکه مذهبیه دلیل نمیشه آدم باشه


    میدونم خیلی ها خوششون نمیاد از این نظرم
    ولی برام مهم نیست
    من حرفام و میزنم حتی اگه خوشتون نیاد


    آفرین به ریپای عزیز که جوهر کلامو گفتند


    ﻣﺎﺩﺭﻡ ﻣﯿﮕﻔﺖ ﺷﻨﯿﺪﻡ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﺧﯿﻠﯽ ﻣﻮﻣﻦ ﺍﺳﺖ .
    ﻧﻤﺎﺯﺵ ﺗﺮﮎ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ .
    ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪ .
    ﺭﻭﺯﻩ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ .
    ﻣﺴﺠﺪ ﻣﯿﺮﻭﺩ ... ﺧﯿﻠﯽ ﺧﺪﺍﯾﯿﺴﺖ ...
    ﻟﺤﻈﻪ ﺍﯼ ﺩﻟﻢ ﮔﺮﻓﺖ ...
    .
    .
    ﺩﺭ ﺩﻝ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﺯﺩﻡ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﺪ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ
    ﻧﻤﺎﺯ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﻬﺎﯼ ﻣﺎﺩﺭﻡ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﯾﺎﺩﻡ ﻣﯿﺎﻭﺭﺩ ...
    ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﭘﯿﻨﻪ ﺑﺴﺘﻪ ﭘﺪﺭﻡ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﻬﺎﯼ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺒﯿﻨﻢ ...
    ﺯﯾﺎﺭﺕ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ﻭﻟﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﯾﺘﯿﻤﯽ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﻋﺎﺷﻮﺭﺍ ﺑﺮﭘﺎ ﻣﯿﮑﻨﺪ ...
    به صندوق صدقه پول نمی اندازم ﻭﻟﯽ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻓﺎﻝ ﻓﺮﻭﺵ ﻓﺎﻟﯽ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﺮﻡ ﮐﻪ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻧﻢ ...
    ﻣﺴﺠﺪ ﻣﻦ ﺧﺎﻧﻪ پدرﺑﺰﺭﮒ ﭘﯿﺮ ﻭ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺩﯾﺪﻥ ﻣﻦ ﮐﻠﯽ ﺩﻟﺶ ﺷﺎﺩ ﻣﯿﺸﻮﺩ ...
    ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻏﻤﻬﺎ ﺗﻨﻬﺎﯾﻢ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ...
    ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺗﻮﻟﺪ ﻫﺮ ﻧﻮﺯﺍﺩﯼ ﺗﻮﻟﺪ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻭ ﻫﺮ ﺑﻮﺳﻪ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ﺍﯼ ﺗﺠﻠﯽ ﺍﻭ ...
    ﻣﺎﺩﺭﻡ؛. ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﻭ ﺧﺪﺍﯼ ﻫﻤﺴﺎﯾﻪ ﯾﮑﯿﺴﺖ . ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﺟﻮﺭ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﻢ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﯾﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ...
    ﺧﺪﺍﯼ ﻣﻦ ﺩﻭﺳﺖ ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎﺳﺖ ﻧﻪ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺁﻧﻬﺎ.

    "فروغ فرخزاد"

  10. 4 کاربران زیر از RANAA بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 107

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط Reepaa نمایش پست ها

    من
    نه انقدر ساده ام که با 4 تا رژ لب و رژ گونه و...خر بشم
    نه انقدر ساده ام که هرکی پارچه مشکی سرش کرد بگم آدمه
    زندگیم و مادری جهنمش کرد که بهشت و زدن پشت قباله اش
    زندگیم و مادری به آتیش کشید که پدرش نوحه خونه مجلس های امام حسینه
    زندگیم و مادری به گند کشید که چادر سرش میکنه فقط برای حرفای مردم

    بعضی هام هستن که زیر چادرشون قایم شدن
    تا کسی پی به باطن کصافطشون نبره
    آدم بودن کجا و مذهبی بودن کجا
    زمین تا آسون فاصله است بین 2 تاش
    اونیکه آدمه مذهبی هم هست
    اما اونیکه مذهبیه دلیل نمیشه آدم باشه


    میدونم خیلی ها خوششون نمیاد از این نظرم
    ولی برام مهم نیست
    من حرفام و میزنم حتی اگه خوشتون نیاد


    لايك داري
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  12. بالا | پست 108

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6231
    نوشته ها
    374
    تشکـر
    1,518
    تشکر شده 566 بار در 230 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها

    ححاب نماز چه ربطي به محرم نبودن داره...
    امضای ایشان
    اگر میخواهی محال ترین اتفاق زندگیت رخ بدهد
    باور محال بودنش را عوض کن


  13. 3 کاربران زیر از naz gol بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 109

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  15. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 110

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8739
    نوشته ها
    44
    تشکـر
    68
    تشکر شده 59 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها

    چند سالته عزیز من 30 سالمه از این باملول بازیها خیلی دیدم درود بر شرف فاحشه ای که داد میزنه من آشغالم و تن فروش تا کسی که لباس دین به تن داره و به اسم دین گند میزنه به اعتقادات مردم حالا توی هر لباسی که میخواد باشه

    حجاب یه امر شخصیه و هرشخص خودش با توجه به میزان اعتقادات و فرهنگ خانواده و جامعه و جایی که درش بزرگ شده انتخاب میکنه ولی بشخصه اعتقاد دارم بهتره رعایت بشه حد و حدودها و به هنجارها احترام گذاشت.

    بقول نماز جمعه شمیرانات خدا رحمتش کنه روحانی خوبی بود حرف مردم رو میزد نور به قبرش بباره شما اختلاص و دزدی و پارتی بازی و این بی اخلاقی ها را درست کن حجاب رو خود من درستش میکنم

  17. 2 کاربران زیر از khaleghezey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 111

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    چند سالته عزیز من 30 سالمه از این باملول بازیها خیلی دیدم درود بر شرف فاحشه ای که داد میزنه من آشغالم و تن فروش تا کسی که لباس دین به تن داره و به اسم دین گند میزنه به اعتقادات مردم حالا توی هر لباسی که میخواد باشه

    حجاب یه امر شخصیه و هرشخص خودش با توجه به میزان اعتقادات و فرهنگ خانواده و جامعه و جایی که درش بزرگ شده انتخاب میکنه ولی بشخصه اعتقاد دارم بهتره رعایت بشه حد و حدودها و به هنجارها احترام گذاشت.

    بقول نماز جمعه شمیرانات خدا رحمتش کنه روحانی خوبی بود حرف مردم رو میزد نور به قبرش بباره شما اختلاص و دزدی و پارتی بازی و این بی اخلاقی ها را درست کن حجاب رو خود من درستش میکنم

    حاج آقای محله می‌گوید: باید او از محله برود چون همه جوانان مسجدی را از.......
    : اتوبوس خط واحد میزبان یکی از دوستانم بود که در بخش اورژانس یکی از درمانگاه‌ها مشغول به کار است، پس از روبوسی و احوال‌پرسی گپ و گفتمان را از مسائل روز شروع کردیم، دوستم می‌گفت: شهوت پرستان عالم برای تخریب ارزش ها دست به تولید مطالبی انحرافی در قالبی زیبا می‌زنند مثلا در برخی از شبکه‌های اجتماعی و سایت‌ها و وبلاگ‌ها این مطلب انحرافی منتشر شده است که می‌گویند:
    در محله‌ی ما زن فاحشه‌ای است که همه او را برای یک شب دوست دارند، او با کسی کاری ندارد خودش را می‌فروشد و نان شبش را می‌خرد.حاج آقای محله می‌گوید: باید او از محله برود چون همه جوانان مسجدی را از راه به در کرده. ولی چرا مسجدی‌ها با یک فاحشه از راه به در شدند ولی فاحشه با این همه مسجدی به راه راست هدایت نشد؟ شاید فاحشه به کارش ایمان دارد و مسجدی‌ها نه!
    به دوستم که خود نیز دارای مطالعات دینی خوبی است گفتم: این سخنان به ظاهر زیبایی که محتوایی انحرافی دارد در صدد این است که در گام اول مسجد و مسجدی را تخریب نماید، در حالی که واقعیت این گونه که این شیطان صفتان می‌گویند نیست، واقعیت این است که اگر شخصی واقعا با حضور قلب و از روی اخلاص در مسجد حاضر شود و در نماز جماعت و برنامه‌های فرهنگی آن شرکت کند، ضمن این که علم و معرفتش افزایش می‌یابد بر اثر عبادت روحش در مقابل فحشا و زشتی مقاوم می‌شود و می‌تواند در مقابل حمله‌های شیطان و هوای نفس ایستادگی کند، همان گونه که خداوند می‌فرماید:
    «وَ أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْكَرِ" [سوره عنکبوت آیه 45] نماز را برپا دار، كه نماز انسان را از زشتی‌ها و گناه باز مى‏‌دارد»
    این منحرفان بی‌منطق می‌خواهند با این حرف‌ها نمازی را نشانه بگیرند که خاصیت ضد فحشائی دارد، منتها هر نمازى به همان اندازه كه از شرایط كمال و روح عبادت برخوردار است نهى از فحشاء و منكر مى‏‌كند، گاه نهى كلى و جامع و گاه نهى جزئى و محدود.
    ممكن نیست كسى نماز بخواند و هیچگونه اثرى در او نبخشد، هر چند نمازش آلوده به گناه باشد و نمازش نیز صورى باشد، البته این گونه نماز تاثیرش كم است، این گونه افراد اگر همان نماز را نمى‏‌خواندند از این هم آلوده‌‏تر بودند.
    روشن‌تر بگوئیم: نهى از فحشاء و منكر سلسله مراتب و درجات زیادى دارد و هر نمازى به نسبت رعایت شرایط داراى بعضى از این درجات است.
    دوستم که از آیه مورد بحث و هدف دشمن آگاه شده بود در تایید حرف من گفت: همان گونه که نگهداری یک صندوق سیب بسیار سخت‌تر از خراب کردن و له کردن آنها است، اصلاح و تربیت و ساختن عقاید و افکار نیز بسیار سخت تر از تخریب عقاید و آلوده کردن افکار و اعمال است. از آن جهت که هدایت دیگران به راه درست سخت‌تر از منحرف کردن آن‌ها است، خداوند برای شخص هدایت کننده پاداشی در نظر گرفته است که حتی ارزش تابش نور آفتاب نیز به پای آن نمی‌رسد همان گونه که رسول گرامی اسلام می‌فرماید:
    «ای علی به خدا سوگند اگر یك نفر به دست تو هدایت شود، برای تو بهتر از آن چیزی است كه خورشید برآن می‌تابد، در حالی كه ولایت تو را پذیرفته باشد.» [1]
    من که از مثال و روایت بسیار زیبای دوستم شگفت زده شده بودم گفتم: واقعا تخریب بسیار راحت‌تر از ساختن است، فاحشه‌ای که می‌خواهد دیگران را به گناه و لجن بکشد خیلی راحت‌تر می‌تواند در این کارش موفق باشد تا کسی که بخواهد دیگران را از لجن زار گناه و معصت دور کند و او را به سمت خوبی‌ها و ارزش‌ها بکشاند به خاطر همین سختی کار است که خداوند هدایت یک نفر را به منزله هدایت تمام مردم روی زمین می‌داند و می‌فرماید:
    «مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسادٍ فِی الْأَرْضِ فَكَأَنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَمیعاً وَ مَنْ أَحْیاها فَكَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً..." [سوره مائده آیه 32] هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل یا فساد در روى زمین بكشد، چنان است كه گویى همه انسان‌ها را كشته و هر كس، انسانى را از مرگ رهایى بخشد، چنان است كه گویى همه مردم را زنده كرده است.»
    در روایات متعددى وارد شده است كه آیه اگر چه مفهوم ظاهرش مرگ و حیات مادى است اما از آن مهم‌تر مرگ و حیات معنوى یعنى گمراه ساختن یك نفر یا نجات او از گمراهى است. همان گونه که شخصی از امام صادق علیه‌السلام تفسیر آیه فوق را این‌گونه جویا شد که آیا،منظور از" كشتن" و" نجات از مرگ" كه در آیه آمده، نجات از آتش ‏سوزى یا غرقاب و مانند آن است؟ امام فرمود:
    «تاویل اعظم و مفهوم بزرگ‌تر آیه این است كه دیگرى را دعوت به سوى راه حق یا باطل كند و او دعوتش را بپذیرد.»[2]
    به دوستم که وسایلش را برای پیاده شدن از اتوبوس آماده می‌کرد، گفتم: سربازان شیطان برای این که افکار باطل خود را به دیگران القا کنند می‌گویند: فاحشه به کارش ایمان دارد و مسجدی به کارش ایمان ندارد؛ چراکه فاحشه می‌تو‌اند همه را گمراه کند ولی مسجدی نمی‌تواند او را اصلاح کند...این کوردلان زشت‌خو از این نکته غافلند که هدایت نعمتی بس گران‌بها و با ارزش است که شامل انسان‌هایی که اصرار بر گناه و فحشا دارند نمی‌شود، هدایت همان نعمتی است که اگر انسان بخواهد به آن برسد باید روزی ده بار در نمازهای یومیه با حالت خشوع و تواضع آن را از درگاه ایزدمنان مسئلت کند و بگوید:
    «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ، [سوره حمد آیه 6] ما را به راه راست هدایت كن ..»
    امام صادق علیه السلام می‌فرماید آیه فوق یعنی:
    «خداوندا ما را بر راهى كه به محبت تو مى‌‏رسد و به بهشت واصل مى‏‌گردد، و مانع از پیروى هوس‌هاى كشنده و آراء انحرافى و هلاك كننده است، ثابت بدار»[3]

  19. 2 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 112

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5582
    نوشته ها
    375
    تشکـر
    1,578
    تشکر شده 655 بار در 279 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط khaleghezey نمایش پست ها
    چند سالته عزیز من 30 سالمه از این باملول بازیها خیلی دیدم درود بر شرف فاحشه ای که داد میزنه من آشغالم و تن فروش تا کسی که لباس دین به تن داره و به اسم دین گند میزنه به اعتقادات مردم حالا توی هر لباسی که میخواد باشه

    حجاب یه امر شخصیه و هرشخص خودش با توجه به میزان اعتقادات و فرهنگ خانواده و جامعه و جایی که درش بزرگ شده انتخاب میکنه ولی بشخصه اعتقاد دارم بهتره رعایت بشه حد و حدودها و به هنجارها احترام گذاشت.

    بقول نماز جمعه شمیرانات خدا رحمتش کنه روحانی خوبی بود حرف مردم رو میزد نور به قبرش بباره شما اختلاص و دزدی و پارتی بازی و این بی اخلاقی ها را درست کن حجاب رو خود من درستش میکنم
    هیزی و فسق و فجور و دزدی جامعه ریشهاش در همین سیستم بانکی است
    سیستم نزول خوری و نزول بگیری
    سفره مردم به ربا الوده میشه بعد انتظار دارین دختر جامعه ما زهرایی باشه

    به قول یکی از اساتید : انسان حرام خوار جلوی امام حسین می ایسته
    فرزند انسان حرامخوار ( نطفه حرامزاده ) سر امام زمانش رو میبره

    عزیزم قافیه رو باختی اگه میخوای با این طرز فکر پیش بری

    خونه ای که حیا از اون خارج شد دیگه تموم شد . انتظار خیر و برکت نداشته باشین

    خانومی که بدون حجاب میاد لباس پهن میکنه خب طبیعیه که برکت و رزق و روزی تو اون خونه نیست

    خیلی ها راحت از مسئله حجاب میگذرن و مسائل و مشکلات اقتصادی رو مطرح میکنن اما نمیدونن که ریشه ی این مشکلات در خودشونه
    ( حیا )

    در خانه ای که حیا مطرح نیست پس برکت هم وجود نداره . بچرخ تا بچرخی
    . چوب خدا صدا نداره
    امضای ایشان
    عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت . امام حسین ( ع )

  21. 3 کاربران زیر از پسرک 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 113

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  23. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 114

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8677
    نوشته ها
    34
    تشکـر
    767
    تشکر شده 103 بار در 31 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    متاسفانه منم با رضا موافقم...دیگه نمیشه چادر رو ملاک خوبی دونست..من دختری رو میشناختم که حتی یه تار موهاش پیدا نبود و محجبه و چادری...اما خدا شاهده چیزایی ازش دیدم که باور نکردنی بود...متاسفانه خیلیا از چادر سواستفاده میکنن..
    منم با آقا رضا و شما موافقم

  25. 2 کاربران زیر از maryam1369 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 115

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست







    یادمان باشد زود قضاوت نکنیم

  27. 5 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 116

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  29. 4 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 117

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    خدایا...
    تمام مردم دنیات کجا...
    ما کجا!
    چقدر تو این 30 و خورده ای سال عقب مونده شدیم...
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  31. 4 کاربران زیر از _Amir_ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 118

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    خدایا...
    تمام مردم دنیات کجا...
    ما کجا!
    چقدر تو این 30 و خورده ای سال عقب مونده شدیم...
    عزیزمیشه ازپیشرفت هاوافتخارات قبل ازاین سی وچندسال برامون بگی

  33. بالا | پست 119

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها
    عزیزمیشه ازپیشرفت هاوافتخارات قبل ازاین سی وچندسال برامون بگی
    همین که هرچی الان مونده تو این کشور از اون موقع هستش.
    نمونش راه اهن و هرچی هواپیما که تو این کشوره...
    نمونه دیگه اش شهرک اکباتان...
    استادیوم آزادی که تو زمان خودش تو اسیا و خاورمیانه لنگه نداشت.
    اتوبوس های برقی که اون زمان فقط تو کشور های پیشرفته بود.
    خیلی زیاد هستن...
    از پیشرفت های بعد از انقلاب هم یه نگاه به دورمون بندازیم همه چیز مشخصه...
    گشنگی و فقر و فحشا... دزدی و قتل و غارت... اسید پاشی و تجاوز...
    اعدام نویسنده ها خبرنگارها و...
    دلار ۳ هزار تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    گوشت کیلو ۳۲ تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    نون دونه ۳۰۰ تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    و...
    اگر نون خورشون نباشی متوجه حرف من میشی...

    Sent from my SM-G900H using Tapatalk
    ویرایش توسط _Amir_ : 12-08-2014 در ساعت 01:51 PM
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  34. 5 کاربران زیر از _Amir_ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  35. بالا | پست 120

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    همین که هرچی الان مونده تو این کشور از اون موقع هستش.
    نمونش راه اهن و هرچی هواپیما که تو این کشوره...
    نمونه دیگه اش شهرک اکباتان...
    استادیوم آزادی که تو زمان خودش تو اسیا و خاورمیانه لنگه نداشت.
    اتوبوس های برقی که اون زمان فقط تو کشور های پیشرفته بود.
    خیلی زیاد هستن...
    از پیشرفت های بعد از انقلاب هم یه نگاه به دورمون بندازیم همه چیز مشخصه...
    گشنگی و فقر و فحشا... دزدی و قتل و غارت... اسید پاشی و تجاوز...
    اعدام نویسنده ها خبرنگارها و...
    دلار ۳ هزار تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    گوشت کیلو ۳۲ تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    نون دونه ۳۰۰ تومن و در امد ماهانه ۴۰۰ هزار تومن.
    و...
    اگر نون خورشون نباشی متوجه حرف من میشی...

    Sent from my SM-G900H using Tapatalk
    با حرفاتون موافقم پیشرفت همه چی خوب بوده ولی کنارش افسردگی هم بزارین تا تکمیل بش

  36. کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 121

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2014
    شماره عضویت
    2535
    نوشته ها
    278
    تشکـر
    204
    تشکر شده 530 بار در 171 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط satare نمایش پست ها
    با حرفاتون موافقم پیشرفت همه چی خوب بوده ولی کنارش افسردگی هم بزارین تا تکمیل بش
    یعنی اون زمان مردم افسرده بودن؟

    اگر اون زمان فقط افسرده بودن الان همه یه جورایی مردن...

    Sent from my SM-G900H using Tapatalk
    امضای ایشان
    کسی حالمو نپرسه...
    دیگه حالی ندارم...
    فقط نفس میکشم...

  38. 2 کاربران زیر از _Amir_ بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 122

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    منظورم الان ک بهر طرف نگا میکنی انگار ب زور دارن زندگی میکنن انقدر ک عرصه هارو تنگ کردن با هر کی حرف میزنی ی جور افسردگی گرفته خودشونو با نت و وایبر .............. سرگرم میکنند وقتی برات نمیزارن با هرکی میخای اشنادو کلمهبحرفی میگه بیا تو فیسبوکم

  40. 4 کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 123

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نیمه پر لیوانم ببینید خواهشا
    اصن لیوان و نیمه اش به درک
    آلان چیکار کنییم ؟؟؟
    بیایم حسرت گذشته هارو بخوریم ؟؟؟
    گذشته هر جوری که بود بدبختی های خودشو داشت
    همون 30 سال پیش به زور چادر از سر مردم میکشیدن
    من حاضرم گرسنگی بکشم ولی ناموسم آزاد باشه و آروم
    همون 30 سال پیش به زور میومدن تو خونه مردم و هر کاری دوست داشتن میکردن
    هممون 30 سال پیشم تجاوز کم نبود ازز طرفای مامورهای دولت شاه
    هر دوره ای بدی های خاص خودشو داره
    مرد اونیکه تو دوره خودش خوب زندگی کنه
    نمیخوام از کسی طرفداری کنم فقط چیزایی گفتم که جا افتاده بود
    ویرایش توسط Reepaa : 12-08-2014 در ساعت 07:54 PM
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  42. 4 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 124

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    حرفات حرفایک جوون که ازروی بی اطلاعی گفته میشه.مقصر هم شمانیستی مقصرمدیران ومسولین ونسل انقلاب هستن که اطلاع رسانی نکردن...پایتخت همه کشورهاشیک وزیباست حتی کشورهاافریقایی.بله قبل انقلاب قشنگترین شبها شب های تهران بود...الانم هست درشمال پایتخت تهران زیباترین رستوران ها کافی شاپ ها دیسکوهای زیرزمینی همراه باسالن بیلیارد ومشروب...مردم شمال تهران سبک زندگی مثل غربی هادارن ومثل اروپا وامریکایی ها زندگی میکنن...اماشهرهادیگر قبل انقلاب چی بودن.همین تهران قبل انقلاب مگرلایحه کاپیتولاسیون نبود که امریکایی هاروز روشن ناموس ایرانی هارو میبردن وکسی حق اعتراض ودخالت نداشت.فساددربار ایران زبانزد بود سری به اسناد ساواک بزن.الان ازادی بیان داریم...شماسری به موزه عبرت ایران بزن درخاطرات ساواکی هاخوندم که سازمان امنیت واطلاعات ایران همون ساواک به نیروهای دیگر کشورهااموزش شکنجه میداد.الان سال 88چقدرمردم هرکاری خواستن کردن هرچی خواستن گفتن الانم دارن زندگیشونومیکنن...مهمترازهم امنیتی که ماداریم کدوم یک ازکشورهاهمسایه دارن...خبری ازبمب وگلوله هست...فقر وفحشا هست رانت ومافیا هست توهمه کشورها هست بیکاری هست مشکل ازخودمونه مامردم ایران به مفت خوری عادت کردم همه چیز رو ازدولت میخواهییم کار مسکن همه دنبال کاردولتی هستیم بعدتموم شدن درسمون اون هم پشت میزی...کارافرینی رونمیریم دنبالش چون منظر دولتیم منتظریم یکی هل بده مارو...چراخارجی هااخرین مدل گوشی همراه وتبلت رو به مامیدن بااینکه تحریم هستیم اما فناوری ساخت کارخونه نمیدن چراچینی ها برامون باهزارمنت کارخونه میسازن..چون خارجی هامیدونن مانمیتونیم گوشی بسازیم حتی یک ریزپردازنده حتی یک ای سی رو...کشورچین کارگاه های زودبازده برامردمش تاسیس کرده ومحصولات اون هارو میخره وصادرمیکنه به کی هابه ماکه ازلباس زیر تامدل ماشینمون اصل چین هست.نباید ازمسولان بالایی نظام توقع معجزه داشت...زمانی که خارجی ها عصر صنعتی رو شروع کردن ماکجا بودیم اونها سیصد سال جلوتر ازما شروع مردن ماشب وروز کار کنیم به نیمه راهی که اونها رفتن نمیرسیم.ماکشورجهان سوم هستیم اونها جهان اول...کشورها عربی به ظاهر اروپایی هستن اما همه چیزشون رو مستشار ومشاوران خارجی دارن اداره میکنن به اونها موسیقی وفوتبال دادن که سرگرم باشن.ماروی پا خودمون ایستادیم ماهرکاری بکنیم درتحریم هستیم تاقیامت هدف تحریم ها امنیت اسراییل هست.دشمنی اعراب باما بدتر ازدشمنی اسراییل باماست اونها ازایرانی ها متنفرن وهنوز خاطره جنگ قادسیه1400سال پیش درذهنشون هست.هندی ها ازمابدشون میاد وهموز خاطره جنگ نادرشاه افشاروغارت الماس هاشون درذهنشون هست.نگه داشتن همچین کشوری بااین همه دشمن خارجی داخلی ها که از پشت خنجر میزنن وجمعیت جوان وطلبکاری داره کار اسونی نیست....اگر دولت پیگیر مفسدین اقتصادی بشه اقتصاد کشور سقوط میکنه مردم رو میکشونن تو خیابون...اگر هرکدوم مااین درس خوندن هاالکی دردانشگاه هاکه خارجی ها تولید میکنن علم ما فقط مصرف کننده ایم اون هم با جزوه رو با تجربه عملی قاطی کنیم در موضوع اقتصاد مقاومتی ایران بهشت میشه.وقتی کارباشه فساد کمتره فحشا کمتره رانت کمتره...زمان پیامبران فساد وفحشا بوده تاقیامتم هست مگر زمان امام زمان... خدادرسوره مایده گفته شماباید چهر شرط رو بگذرونیین تامدینه فاضله یاهمون حکومت کامل ولی معصوم رو بهتون بدم این چهار شرط گذشتن از چهار مرحله است تحریم اقتصادی جنگ حکمیت ومستجاب الدعوه ها...پیامبرمیخواست مدینه فاضله یا حکومت ولی معصوم ایجاد کنه.ازمون اول تحریم اقتصادی سه سال ونیم در شعب ابی طالب باموفقیتت گذروندن ازمون دوم جنگ باموفقیت گذروندن ازمون سوم حکمیت صلح حدیبیه باموفقیت گذروندت ازمون چهارم مستجاب الدعوه هااینم گذروندن شد فتح مکه وتشکیل حکومت ولایت فقیه که با شهادت پیامبر تموم شددوم امام علی شرو ع شد ازمون اول اقتصادی طلحه وزبیر از تقسیم بیت المال ناراضی بودن ازمون دوم جنگ سه جنگ دراین دو موفق بودن مردم ازمون سوم حکمیت که جنگ صفین شد وبرخلافنظر امام علی مردم خودشون حکمیت انتخاب کردن دراین ازمون مردم اشتباه کردن که نتیجه جنگ خوارج ودرنهایت یکی ازخوارج امام رو شهید کرد.شد زمان امام حسن ازمون اولی اقتصادی معاویه با پول نصف بیشتر سپاه امام حسن رو خرید ازمون دوم جنگ بود که مردم کنار کشیدن ازمون سوم حکمیت که معاویه خلیفه شد...شد امام حسین ازمون اول که اقتصادی بودامام حسین ومردم اطرافش رو روتحریم اقتصادی و مجبور کردن برخلاف میلش ازمدینه خارج وساکن مکه بشه ازمون دوم جنگ که خود مردم امام زمانشون رو باخانواده قتل عام کردن...گذشت وگذشت 1400 سال بعد یک مردمی بلند شدن گفتن ما حکومت ولی معصوم میخواهیم ما امام زمان میخواهییم خدا تجربه قبلی هارو داشت گفت 11امام دادم کشتین ازکجا معلوم امام زمان بیاد شما مثل 11تای قبلی نمیکشین گفت بدل به شما میدم حکومت ولی فقیه خوب سید روح الاه خمینی شروع شد ازمون اول تحریم اقتصادی مردم تحمل کردن باموفقیت رد شد وداره میشه شروع شد ازمون دوم جنگ که ایرانیا ثابت کردن مرد میدونن...بدونید ماباعراق اتش بس کردیم صلح نکردیم... شرو ع شد ازمون سوم حکمیت که فتنه88بودمردم حکمیت سیدعلی خامنه ای رو قبول کردن این مرحله با موفقیت رد شد مونده ازمون چهارم مستجاب الدعوه ها که میشنوین فلان ایت الاه منحرف شده یا خلع لباس شده...این مرحله مردم بگذرونن بی شک ظهور نزدیکتروحتمی خواهد بودچون313 نفریارخاص وفرمانده هاپیدا ونشانه دارشدن ...بااین همه فساد که دیگه نمیشه باهمش مقابله کرد دنیا منجی میخاد مسیحی یهودی بودا همه به منجی اعتقاددارن...ببخشید کلی گویی کردم حرفام براساس سخنان استاد رایفی پوربود سایت ایشان بانام مصاف هست...این اعتقاد من بود براساس تحقیقی که کردم به دید ونضروحرفا شما احترام میزارم...

  44. 5 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 125

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛

    " من توی یه خانواده ی کاملا مذهبی بدنیا اومدم . از 5 سالگی چادر سرم می کردم و اونقدر با تشویق اطرافیان مواجه میشدم که از چادر داشتن لذت می بردم. چادر واسه من یه وسیله ی جلب محبت پدرم بود. اگه سرم نمیکردم کسی بهم چیزی نمی گفت ولی اگه چادر می پوشیدم ، دیگه همه با یه نگاه پر محبت بهم نگاه میکردن.اون موقع ها همیشه چادر سرم نمیکردم، مثلا پاییز و زمستون اگه بارون بود بی چادر میرفتم مدرسه تا لباسام کثیف نشن. اما از راهنمایی به بعد دیگه همیشه چادر سرم بود.

    یه حُسن بزرگ که خانواده م داشتند این بود که توی همه ی مهمونی ها و رفت و آمد فامیل و آشنا ، سفره ی مردونه و زنونه جدا بود و من از بچگی یاد میگرفتم که نامحرم، نامحرمه!! حالا چه پسر دایی باشه چه پسر همسایه چه یه پسر غریبه و اگر قراره جلوی نامحرم چادر سرمون کنیم شامل تمام مردهای نامحرم میشه. اما خیلی ها فقط بیرون از خونه چادر سر میکردن و توی جمع فامیل دیگه راحت بودن و می گفتن فامیل که اونجوری نامحرم نیست که!!

    من چادری بودم اما در این بودن هیچ پایه ی فکری استدلالی نداشتم، دلیل نداشتم.گذشت تا سال سوم دبیرستان (علوم انسانی)هفته ی اول مهر ماه قرار بود یه معلم جدید برای درس های فلسفه و منطق ما بیاد سر کلاسمن و دوستم فاطمه کنار هم ، روی یه نیمکت می نشستیم و اون روز داشتیم از کلاسای تابستونی مون میگفتیم که یکدفعه یه آقایی در کلاس رو باز کرد بله. معلم جدید ما بودمن هم که انتظار اینکه معلممان مرد باشد رو نداشتم یکهو سریع چادرم و برداشتم و دویدم ته کلاس ( این رفتار رو بارها در مادرم دیده بودم که اگه نامحرمی بی خبر می آمد سریع چادرش رو بر میداشت)

    رفتم نیمکت آخر که خالی بود نشستم و چادرم رو سر کردم اتفاقا چون هول شده بودم برعکس سرم بود و کش چادر بر عکس ، بی قواره روی سرم مونده بود فاطمه اومد پیشم نشست و گفت :"چرا چادر سرت کردی، اذیت می شی. سر کلاس که نمیشه چادر سر کرد"!!من هی میگفتم : نامحرم نامحرم خب زنگ اول منطق بود تموم شد زنگ تفریح شروع شد حالا بچه ها هر کدوم یه چیزی می پروندن و من برام اصلا مهم نبود که چی میگن... رفتم سر جام نشستم... فاطمه چادری بود اما چون توی کلاس جو چادر سر کردن نبود ، یه جوری تردید داشت ولی دوست داشت چادر بذاره. آخرش رفت و او هم چادر گذاشت
    حالا نیمکت سوم دو تا دختر چادری نشسته بودن زنگ بعد فلسفه داشتیم باز هم با همان معلم که اسمشون آقای "باوفا" بود و اومدن سر کلاس آدم خوبی بودن؛ یه مرد چهل ساله ی مذهبی آقای باوفا ، شروع کردن اسم هایی که بچه ها زنگ قبل نوشته بودن رو خوندن به اسم من رسیدن بلند شدم و گفتم حاضر اسم و معدل سال قبل و مدرسه ی سال قبلم رو پرسیدن جو کلاس خیلی برام سنگین بود بچه ها یه جوری رفتار میکردن از نگاه کش اومده ی آقای با وفا ترسیدم ( منظورم اینه که با تعجب به من نگاه کردن که چادر سرم هست منم ترسیدم و فک کردم منظورش از این نگاه مثله بچه های کلاس تحقیر کردنه و الان اونم یه ضد مذهبیه....ضد چادره.... اما بعد ها فهمیدم خیلی هم مرد خوبی هستن و جانباز بودن و اهل جبهه ) به هر حال چون خیلی پررو بودم یا بهتر بگم اعتماد به نفسم بالا بود به روی مبارکم نیاوردم ولی با خودم عهد کردم که بهترین باشم در کلاس هم اخلاقی ، هم درسی یادمه اونقدر درس منطق و فلسفه رو خوب بلد بودم گاهی آقای باوفا اسمم رو می گفت که مثلا اون روز من به بچه ها درس بدم.غالب بچه های کلاس درس منطق رو می رفتن کلاس خصوصی اما من درس م از همه بهتر بود.یه بار چند هفته مریض شدم و نرفتم مدرسه اما پوست خودم رو کندم و نذاشتم چیزی از درسا عقب بیفتم (گرچه توی مریضی خیلی اذیت شدم) و خلاصه بعد از رفتن دوباره به سر کلاس باز هم درس م از همه ی بچه ها بهتر بود.

    یه جورایی فک میکردم اگه نمرم کم بشه آبروی چادر مشکی م رو میبرم حتی نمیذاشتم نمره ی فاطمه هم کم شه کم کم توی کلاس حرف و حدیثا سر حجاب زیاد شد و من محل مراجعه شدم واسه پاسخ دادن به شبهه ی بچه ها و مجبورم بودم برم دنباله کتاب های مختلف تا واسه ی اصل دین داری و به تبع چادر گذاشتن دلیل بیارم و همین باعث شد روز به روز نگاه من و فاطمه به دین وسعت پیدا کنه.گاهی بعد از تعطیلی مدرسه ، تا غروب سر کلاس با بچه ها می نشستیم و با هم حرف میزدیم و کتاب می خوندیم؛ از تفسیر قرآن و آیه ی سوره ی نور تا معنی "جلباب" در سوره ی احزاب . اما مهمترین چیزی که دل بچه ها رو برد کتاب داستان زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها بود
    یادمه اولین حرفها از حضرت زهرا رو از کتاب اصول کافی با بچه ها می خوندیم. خونه ی ما ، پر بود از کتاب های مامان و بابام . اصول کافی یه کتاب چهار جلدی بود که مامانم سال آخر دبیرستان ش با پول تو جیبی ش خریده بود..بعد ها معلم معارف هم وارد بجث های ما شد - ایشون طلبه و حوزوی بودن- یه حرفی زدن که انبار باروت کلاس رو منفجر کرد: " پوشش حضرت زهرا سلام الله علیها چادر بود و الان امام زمان علیه السلام خوشحال میشن اگه دختر خانمی لباس مادرشون رو بپوشن"

    این حرف واقعا من رو هم آتیش زد هنوز که هنوزه همین آتیش تو دلمه. یادمه گاهی سر کلاس آقای باوفا اشکم در می اومد و چادرم رو می بوسیدم و به چادرم می گفتم دوستت دارم. کاملا عقل و احساسم درگیر با چادرم شد و تمام اون دوران عشق به امام زمان قلب من رو گرفته بود.تا پایان اون سال تحصیلی بچه های زیادی سر کلاس چادری شده بودن،بعضی ها هم دیگه تصمیم گرفتن، حداقل دوست پسر نگیرن اون حرف زدن های کلاسی بچه ها با هم سر دین باعث شد تا غالب بچه ها نماز خون بشن چیزی که دل بچه ها رو منقلب کرد شناخت و محبت به امام زمان بود
    یادمه جشن نیمه ی شعبان اون سال رو کلاس ما چرخوند کلاس خاص و عجیبی شده بودیم بچه ها واقعا به هم محبت پیدا کرده بودن آخر سال که شد سر جدا شدن از هم گریه می کردیم و مثل فیلم "ضیافت" شماره ی تلفن های هم رو گرفتیم تا 5 سال بعد بهم زنگ بزنیم و یه جا جمع بشیم خیلی ها دانشگاه قبول شدن من و فاطمه رفتیم جامعةالزهرای قم و طلبه شدیم .برای من همه چیز از مهر ماه سوم دبیرستانم شروع شداز کلاس فلسفه از اینکه تو این کلاس یاد گرفتم استدلالی بحث کنم، از اینکه چادر سر کردنم سر کلاس باعث کنجکاوی بچه ها شد از اینکه این کلاس باعث شد محل مراجعه ی سوال بچه ها بشم و خودم هم مطالعه مو بالا ببرم و عاشق چادرم بشم آخرش هم پابند فلسفه شدم و حالا هم دارم ارشد فلسفه (حکمت صدرایی) می خونم الان حدود 12 سال از اون دوران میگذره و هنوز که هنوزه من و فاطمه با هم دوستیمو الحمدلله سعی کردیم توی ارتباط هامون مباحث دینی مطرح کنیماین روحیه ی کنکاش رو مدیون چادرم هستم این دوستی مون رو اون محبت بچه های دبیرستان که اولش ازم متنفر بودن ولی بعدها ، عاشقانه هم رو دوست داشتیم رفتن به طلبگی رو مدیون چادرم هستم چون استدلالهایی که برای چادرم می آوردم و مطالعاتم برای این مساله من رو متوجه یه چیز جدید در زندگیم کرد و اون زیبایی و لزوم نگاه عمیق داشتن به دین بود خیلی از محبت ها و احترام ها رو از چادرم دارماینقدر برام برکت داشته که نمیشه شمردشون خود چادر یه جوری معلمت میشه هر کاری رو در جمع نمیکنی هر حرفی نمیزنی هر جایی نمیری و با هر کسی نشست و برخاست نداری و با هرکسی ازدواج نمیکنی یه بار استاد پناهیان می گفتن که خانم ها خیلی توفیق دارن چون می تونن همشون لباس حضرت زهرا رو بپوشن اما مردها فقط اگه طلبه بشن می تونن لباس پیغمبر رو بپوشن من عااااااااااااااشق این توفیقم

    بعدها همسر چندتا از دوستانم بورس آمریکا شدن و چند سال رفتن اونجا زندگی کردن و هیچ کدومشون چادرشون رو بر نداشتن با همون چادر سیاه ناز ایرونی ، توی خیابون های آریزونا قدم میزدن ، و به همه با زبون بی زبونی میگفتن که نگاه امام زمان برای ما از نگاه همه ی عالم مهمتره....
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  46. 4 کاربران زیر از mahastey بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 126

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2014
    شماره عضویت
    5582
    نوشته ها
    375
    تشکـر
    1,578
    تشکر شده 655 بار در 279 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط _Amir_ نمایش پست ها
    خدایا...
    تمام مردم دنیات کجا...
    ما کجا!
    چقدر تو این 30 و خورده ای سال عقب مونده شدیم...
    دوست عزیز اینجا جای مطرح کردن مشکلات سیاسی نیست . 2500 سال حکومت طاغوتی کردن چه غلطی کردن جزاینکه مملکت رو تقدیم اجنبی کردن . حالا تو 30 سال عقب افتادی خو شما بدو تا عقب نمونی
    درخانه اگر کس است یک حرف بس است
    امضای ایشان
    عشق مرکب حرکت است نه مقصد حرکت . امام حسین ( ع )

  48. 3 کاربران زیر از پسرک 22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 127

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست



    شهری پر از مزاحمت خیابانی برای زنان و دختران

    مزاحمت خیابانی بخشی از تجربه اجتماعی بسیاری از دختران و زنان جامعه ما شده است، موضوعی که مربوط به زمان، مکان و افراد خاصی هم نمی‌شود و تا دلتان بخواهد، انواع و اقسام مختلف دارد. از متلک‌پرانی‌های کوچه‌بازاری و تنه‌زنی گرفته، تا ترمز زدن با ماشین جلوی پای دختران، بوق زدن، تعقیب و گریز و حتی قمه کشیدن در خیابان و... هر کدام با شدت و ضعفی، در زمره مجموعه مزاحمت‌ها جای می‌گیرد.
    جام جم سرا: در کنار تمام عواملی که زمینه بروز آن را فراهم می‌کند، نباید از نقش و اهمیت ظاهر و برخورد خانم‌ها هم چشمپوشی کرد. به هر حال هر اقدامی که در فضای عمومی از سوی فردی در برخورد با فرد دیگر انجام شود، به گونه‌ای که زمینه آزار و اذیت وی را فراهم آورد مزاحمت خیابانی محسوب می‌شود.
    هیچ آمار رسمی دقیقی از حجم و تعداد مزاحمت‌هایی که زنان در خیابان‌ها با آن مواجه می‌شوند وجود ندارد، اما نبود این آمار دلیلی بر کتمان ماجرا نیست. در انواع مزاحمت‌ها، حقی از حقوق شهروندان ضایع می‌شود، اما در بسیاری از موارد، نه کار به دادگاه و تنبیه مزاحم می‌کشد و نه فرهنگسازی گسترده‌ای برای کاهش بار مزاحمت‌ها اندیشیده شده است.
    براساس آخرین تحقیقاتی که چندسال پیش توسط یک مرکز تحقیقاتی خصوصی انجام شد، هر زن یا دختری در جوامع شهری در ایران به میزان مسافتی که طی می‌کند یا مدت زمان حضورش در سطح خیابان‌ها، در هر تردد شهری، بین یک تا ۲۰ بار به لحاظ مزاحمت‌های کلامی، فیزیکی و چشمی (نگاه نامناسب و آزاردهنده) از سوی برخی مردان مورد آزار و اذیت قرار می‌گیرد (به نقل از روزنامه ابتکار).
    تقریباً می‌توان گفت بیشتر زنان در هر موقعیت سنی و با هر نوع پوششی و با هر ترکیب ظاهر و چهره، در تمام ساعات شبانه روز با انواع گسترده مزاحمت‌های خیابانی روبه رو می‌شوند. هر چند این اتفاق می‌تواند برای خانم‌هایی که پوشش مناسبی دارند، بمراتب کمتر پیش بیاید.
    در این پرونده نگاهی مستند داریم به این معضل اجتماعی که بخش اعظم افراد جامعه هر روز بنحوی با آن سر و کار دارند و به سراغ این می‌رویم که ببینیم چه عواملی می‌تواند بازدارنده باشد و نقش مردمی که ناظر ماجرا هستند، چیست و...

    برخی از زمینه‌ها و انگیزه‌های مزاحمت‌های خیابانی
    لذت بردن یا تحقیرکردن؟
    متلک پرانی را شاید بتوان یکی از رایج‌ترین و دم‌دستی‌ترین شکل‌های مزاحمت در ایران دانست. گرچه مردان هم در تیررس انواع متلک‌ها از سوی زنان قرار می‌گیرند اما بیشترین قربانیان متلک‌ها در کشور ما خانم‌ها هستند.
    به نظر باید جالب باشد که بدانیم هدف برخی آقایان از حرکاتی که از آن به عنوان مزاحمت‌های خیابانی برای زنان یاد می‌شود، از چه انگیزه‌ای نشأت می‌گیرد. شاید در نگاه اول به نظر برسد، هدف سوء استفاده است، اما مطالعات گوناگونی که در کشورهای متفاوت روی این نوع مزاحمت‌ها انجام شده و نظر بسیاری از روان‌شناسان و جامعه‌شناسان، حاکی از آن است که حقیقت این است که هدف افراد از ایجاد مزاحمت، ارضای نیازهای جنسی نیست!
    در واقع نتایج این تحقیقات نشان می‌دهد که بیشترین لذت مردانی که قصد ایجاد مزاحمت‌های خیابانی را دارند، احساسِ قدرت و برتری و تحقیر جنسی طرف مقابل است که در قالب کلام یا تماس کوتاهی بروز پیدا می‌کند. این تحقیر کردن از ویراژ دادن در مقابل دخترخانم‌ها برای به رخ کشیدن به اصطلاح توانایی‌هایشان، ترمز کردن و متلک پرانی و تمسخر و گاهی هم فحاشی شروع می‌شود تا تنه زدن و تعرض‌های جسمی در حد و حدود مختلف.
    این مزاحمت‌ها، از تنها یک صدا و آوای آزار دهنده یا یک کلام تا آزار‌های جسمی و جنسی، احساس نامطلوبی را در زنان ایجاد می‌کند و احساس آرامش و امنیت روانی آنان را دستخوش تزلزل می‌کند. در حقیقت ایجاد مزاحمت امری غیرعادی محسوب می‌شود.

    مشکلات شخصیتی یا ساختاری؟
    نگاه تخصصی دو گروه جامعه‌شناس و روان‌شناس به این موضوع جالب و کمی با یکدیگر متفاوت است؛ برخی روان‌شناسان مشکلات شخصیتی و روانی را عامل مهمی در ایجاد مزاحمت خیابانی می‌دانند و در مقابل جامعه‌شناسان مشکلات ساختاری و مسائل بنیادین را که جامعه با آن‌ها درگیر است به عنوان مهم‌ترین عامل این موضوع مطرح می‌کنند.

    فاصله زیاد بلوغ طبیعی و اجتماعی
    تغییر سبک زندگی در جامعه ما و ورود فناوری جدید ارتباطی که از جلوه‌های زندگی مدرن است؛ نوعی دوگانگی فرهنگی ایجاد کرده است. در یک سو ارزش‌های سنتی جامعه خودمان قرار دارد و در سوی دیگر دریافت آخرین تصاویر و محصولات فرهنگی غرب. در واقع این نبود تعادل بین فرهنگ وارداتی و فرهنگ خودی، بین بلوغ طبیعی و بلوغ اجتماعی فاصله ایجاد کرده است.
    فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمی‌یابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبوده‌اند
    از آنجا که هیچ طرح فراگیری هم برای پر کردن این فاصله وجود نداشته است، اختلالاتی همچون مزاحمت‌های خیابانی به کرات اتفاق می‌افتد. البته نوع و شکل مزاحمت‌ها همیشه در حال تغییر است.
    شاید در یک دهه گذشته، مزاحمت‌های تلفنی را می‌شد در صدر رایج‌ترین نوع مزاحمت در ایران به حساب آورد، اما حالا با گسترش ضریب نفوذ اینترنت در میان خانواده‌ها و همچنین برخورداری تعداد بیشتری از افراد جامعه به ویژه جوانان از خودرو، این مزاحمت‌ها به محیط‌های مجازی و تمام خیابان‌ها و کوچه‌های شهر‌ها کشیده شده است. در این شرایط خودرو می‌تواند به عنوان یک ابزار برای ایجاد مزاحمت به کار آید.

    مردان متأهل غیر متعهد
    جای بسی تاسف دارد که بخش قابل ملاحظه‌ای از مزاحمت‌های خیابانی توسط مردان متأهل انجام می‌شود. نداشتن تعهد و پایبندی اخلاقی، باعث می‌شود برخی از مردان متاهل به دنبال این باشند که کمبودهای روحی و روانی خود را این گونه رفع کنند. می‌توان این نوع رفتار ناهنجار و شاید تجربه نوعی ارتباط غیر صحیح و غیر طبیعی با جنس مخالف را نوعی از انواع انحرافات جنسی دانست.

    نقش زنان در مزاحمت‌های خیابانی
    تحصیل و اشتغال غیر مناسب دختران و به تبع آن بالا رفتن سن ازدواج، متلاشی شدن خانواده‌ها، احساس بی‌هویت بودن، تعهد پذیر نبودن زن و مرد در محیط خانواده، سرخوردگی در دوران کودکی و مشکلاتی از این قبیل به بروز عقده‌های جنسی در افراد و میل به ایجاد مزاحمت منجر می‌شود که بر همین اساس برخی از مردان از طریق آزاررسانی خیابانی سعی می‌کنند به نوعی نیاز خود را برطرف کنند.
    در این راستا شاید زنان نیز بی‌تقصیر نباشند. مزاحمان خیابانی در بیشتر موارد مزاحم زنانی می‌شوند که پوشش و رفتاری مغایر با عرف جامعه دارند و حتی در موارد غیر ضروری، در زمان و مکان نامناسب تردد می‌کنند.
    رفتار مردی که برای زن یا دختری مزاحمت ایجاد می‌کند، توجیه‌پذیر نیست، اما برخی از زنان نیز خودشان زمینه این مزاحمت‌ها را فراهم می‌کنند.

    عفت و تقوای گمشده
    خشکاندن ریشه این رفتار نابهنجار و آسیب رسان اجتماعی، شاید نیازمند طی مسیری بس طولانی و اندیشیدن راهکارهای متعدد باشد. بسیاری از کار‌شناسان، تربیت اسلامی را بهترین راهکار رفع این آسیب اجتماعی می‌دانند.
    فارغ از مشکلات جسمی و روحی افراد، اگر به گذشته مزاحمان خیابانی نگاهی بیندازیم قاعدتا درمی‌یابیم که این افراد از نوع پرورش، تربیت صحیح، سبک زندگی و الگوپذیری مناسبی در خانواده برخوردار نبوده‌اند.

    تربیت دینی در خانواده
    با دقت به آموزه‌های قرآنی در داستان حضرت یوسف نیز می‌فهمیم که حتی اگر زنی خودش را عرضه کرد، تقوای مرد باید مانع او شود. در واقع اگر مردان جامعه تقوا و خویشتن داری را در خود تقویت کنند و زنان عفت را در خود پرورش دهند و ظاهر، پوشش و حتی رفتار خود را در خیابان از راه رفتن و شیوه برخورد تا صحبت کردن را از عرف جامعه دور نکنند و برمبنای عفت و اخلاق عمل کنند مزاحمت‌های خیابانی به حداقل می‌رسد.

    گذر در شهری که پر از مزاحمت‌هاست
    برای آنکه بدانیم مزاحمت‌های خیابانی چقدر زیر پوست شهر اتفاق می‌افتد باید حضوری میدانی در شهر داشته باشیم، در ادامه روایتی مستند از آنچه رخ داده تقدیم می‌کنیم:

    داخل یک کوچه فرعی – ساعت ۳ ظهر
    دختر خانم جوانی که البته پوششش کمی با عرف جامعه فاصله دارد، با گام‌های بلند می‌رود و به دنبالش خودرویی آرام آرام حرکت می‌کند و گاهی هم برای او بوق می‌زند، ولی او به حرکتش ادامه می‌دهد.
    خودرو از حرکت می‌ایستد و سرنشین پیاده می‌شود و چند لحظه‌ای با دختر صحبت می‌کند. بعد از این مکالمه، دختر باز به مسیرش ادامه می‌دهد تا به خانه‌اش می‌رسد و داخل می‌شود. اما سرنشین خودرو که گویی موقعیت جدیدی را در‌‌ همان کوچه پیدا کرده، با سرعت زیاد حرکت می‌کند نرسیده به انتهای کوچه، دختر جوانی با دختر دیگری با فرم رسمی و اداری در حال عبور است. این بار‌‌ همان دفعه اول، دختر دوم سوار می‌شود و خودرو حرکت می‌کند.

    دور میدان اصلی شهر – ساعت ۱۰ شب
    در ترافیک سنگین میدان، دو دختر جوان با ظاهری خارج از عرف، در میان خودرو‌ها حرکت می‌کنند و پیاده از این سوی میدان به آن طرف می‌روند و در این میان کمتر راننده خودرو و راکب موتورسواری است که به این دو دختر کم سن و سال نگاه نکند یا کنایه‌ای نثارشان نکند. حتی یکی از موتورسواران که به نظر نمی‌رسد، بیشتر از ۱۸ سال داشته باشد، به یکی از دختران دستدرازی هم می‌کند و با چهره‌ای شاد و راضی، سریع از میدان عبور می‌کند.
    البته دختران انگار از این موضوع خیلی هم ناراحت نمی‌شوند و این سوژه را به دستمایه‌ای برای جلب توجه بیشتر تبدیل می‌کنند و با سر و صدا و ایستادن وسط میدان، نگاه‌های بیشتری را به سمت خود دعوت می‌کنند. چند لحظه بعد آرام آرام به مسیر خود ادامه می‌دهند و در لابلای ترافیک و شلوغی، گم می‌شوند اما هنوز هم مسیر حرکتشان را می‌توان از راهبندان و صدای بوق خودروهایی با سرنشینانی از تمام گروه‌های سنی، تشخیص داد.

    جلوی در ورودی یک مرکز خرید- ساعت ۶ بعدازظهر
    از در ورودی یک مرکز بزرگ خرید در ساعات میانی عصر و اوایل شب، دختران جوانی تردد می‌کنند که یا به قصد خرید آمده‌اند یا به قصد دور زدن و تفریح کردن. سر و صدا و همهمه‌ای که در مقابل یکی از در‌های ورودی این مرکز به گوش می‌رسد حاکی از ایجاد مزاحمت پسر نوجوانی برای یک دختر دانشجوست.
    دختر که مورد مزاحمت جنسی پسر ۱۶-۱۵ ساله‌ای قرار گرفته است و توانسته، به کمک دوستانش او را به انتظامات مرکز خرید تحویل دهد، با چهره‌ای برافروخته در حال گرفتن شماره تلفن نیروی انتظامی است. حتی در همین حین هم هستند کسانی که با دیدن این صحنه، از کنار دختران ایستاده در محل عبور می‌کنند و با خنده می‌گویند: در خدمت باشیم...

    ساعت ۸ شب نزدیک یکی از مراکز آموزش عالی
    هوا سرد و بارانی است و دختر دانشجویی لابلای خودروهایی که در مقابل پایش ترمز می‌زنند، به انتظار رسیدن تاکسی ایستاده است. از بعضی جمله‌هایی که می‌شنود برافروخته می‌شود اما سکوت را ترجیح می‌دهد. هم‌کلامم که می‌شود، می‌گوید: مزاحمت خیابانی نه ساعت دارد و نه جا و مکان خاص. همین که تنها باشی و بخصوص پیاده، این اجازه را به خودشان می‌دهند که هر حرفی را نثارت کنند. شاید هم خیلی‌ها به این رفتار‌ها چراغ سبز نشان می‌دهند و از شنیدن حرف‌هایشان می‌خندند که آن قدر بی‌پروا مزاحم می‌شوند.
    دختر جوان دیگری که متوجه شغل من و علت این مکالمه می‌شود، جلو می‌آید و گویی که سر درددلش باز شده باشد، می‌گوید: نمی‌دانم هدف از این همه مزاحمت‌های رکیک و ایجاد مزاحمت چیست که تکرار هر روز آن، خسته‌شان نمی‌کند. در این یک سالی که دانشجوی این مرکز شده‌ام، احساس می‌کنم هر دانشگاه و مرکز و خیابانی، به یک شعبه ایجاد مزاحمت برای تعداد ثابتی از افراد تبدیل شده است که در ساعت‌های مختلف شبانه روز به محدوده خود سر می‌زنند و تا صدای اعتراض دختران را نشنوند، دور نمی‌شوند. یعنی ما این همه جوان بیکار داریم؟!

    چه باید کرد؟
    قبل از هر چیز فردی که به چنین رفتارهایی اقدام می‌کند باید با خودش فکر کند با به خطر انداختن امنیت روانی قشر وسیعی از جامعه و خانواده‌‌هایشان چه چیزی نصیبش می‌شود و اگر در موقعیت مشابه همین اتفاق برای خانواده‌اش می‌افتاد چه واکنشی داشت؟
    در کنار آن خانم‌ها هم تا حد امکان با رفتار و پوشش مناسب باید پیشگیری‌های لازم را داشته باشند. خانواده‌ها هم تمهیدات لازم را برای حضور دور از آسیب همسر، فرزند و... در جامعه فراهم کنند. خیلی نگذشته از زمانی که اگر یک دختر بنا بود به مدرسه یا دانشگاه برود پدر یا برادرانش تا جایی که امکان داشت او را مشایعت می‌کردند یا اگر زمان بازگشت او بود حداقل سر کوچه یا دم در می‌ایستادند تا محیط کوچه را که نا‌امن‌تر از خیابان‌های اصلی است برای تردد دختر امن کنند.
    البته در این کار هم نباید آن قدر زیاده‌روی و وسواس به خرج داد که زمینه رفتار پنهانی طرف مقابل فراهم شود.
    از طرفی هر کدام از اعضای جامعه به عنوان کسانی که با دیگران سوار بر یک کِشتی هستند و سرنوشت مشترکی دارند ولو به اندازه تذکر زبانی، یا با نگاهی که حاکی از تاسف باشد باید به این رفتار‌ها واکنش نشان دهند تا هنجارهای جامعه در نظر مزاحمان خیابانی تغییر یافته به نظر نرسد و یک نوع نظارت همگانی و اجتماعی ایجاد شود.
    نهادهای آموزشی مثل رسانه‌ها هم باید آموزش‌های لازم را به مخاطبان خود که هر کدام در جایگاهی با این موضوع در ارتباط هستند بدهند و از آن طرف قانونگذار هم باید با در نظر گرفتن یکسری محرومیت‌های اجتماعی و... زمینه ارتکاب مجدد چنین رفتارهای ناهنجار را از بین ببرد.
    از میان بردن زمینه‌های اجتماعی این معضل همچون افزایش سن ازدواج، مفید به نظر می‌رسد.
    البته مزاحمت خیابانی در قانون مجازات اسلامی جرم محسوب می‌شود و برای آن محکومیت حبس از ۲ تا ۶ ماه و تا ۷۴ ضربه شلاق در نظر گرفته شده است.

  50. 2 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 128

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  52. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 129

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  54. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  55. بالا | پست 130

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  56. 3 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 131

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,740 بار در 6,988 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    سعی نکنید نظر همدیگه رو بهم تحمیل کنید هرکس عقیده ای داره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  58. بالا | پست 132

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8203
    نوشته ها
    2,001
    تشکـر
    1,983
    تشکر شده 5,258 بار در 1,556 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط ابوغفار نمایش پست ها


    آیت الله خامنه ای :
    بصیرت یعنی بدانی
    شمری که ظهر عاشورا سر حسین را برید
    جانباز جنگ صفین (درکنار حضرت علی) بوود
    امضای ایشان
    عشق مهمترین امتحان خداست ..
    فرزندان آدم و حوا چندهزار سال است که عشق را حل میکنند
    اما فقط کسانی قبول می شوند که عشق را زیبا بکِشند
    بقیه فقط عشق را می کِشند و می کُشند(ReePaa)





  59. 2 کاربران زیر از Reepaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  60. بالا | پست 133

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  61. بالا | پست 134

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  62. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  63. بالا | پست 135

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست







    بسم الله الرّحمن الرّحیم
    گفتم: خواهرم حجابت؟
    گفت: دلم پاک است...
    گفتمش: مگر می شود پاکی هزاران
    نگاه را بدزدی و دلت پاک باشد؟!

  64. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  65. بالا | پست 136

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نقل قول نوشته اصلی توسط satare نمایش پست ها
    منظورم الان ک بهر طرف نگا میکنی انگار ب زور دارن زندگی میکنن انقدر ک عرصه هارو تنگ کردن با هر کی حرف میزنی ی جور افسردگی گرفته خودشونو با نت و وایبر .............. سرگرم میکنند وقتی برات نمیزارن با هرکی میخای اشنادو کلمهبحرفی میگه بیا تو فیسبوکم

  66. بالا | پست 137

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    اخ این زمونه چی دازه که ادم بخاد بهش بچسبه ؟؟؟ همه منتظر ظهورشن افسردگی ما ادما بخاطر دلبستن ب این دنیا نیست بخاطر بی توجهی ب نحوه ی زندگی کردن و برطرف کردن نیازها .

  67. بالا | پست 138

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    مدل موهای آینده ی نچندان دور بعضی پسرای ایرانی اهل مد...:
    آهای دخترایی که فکر میکنید با خالی کردن انواع مواد آرایشی رو صورتتون به اصطلاح زیبا میشید.
    عکس زیر رو به دقت نگاه کنید...
    چرااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
    بابا بخدا این کشور اسلامیه.اگه مسلمونی پس این چه وضعشه؟؟؟؟؟؟
    اگه مسلمون نیستی نباش...
    فرهنگ و شعور حکم میکنه تو هر کشوری با قوانین و دینشون کنار بیای...
    هرکاری میکنی بکن.اما دل امام زمانمو خون نکن... .
    من رو امام زمانم تعصب دارم...

  68. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  69. بالا | پست 139

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    دوست داشتن به دله ، بی خیال ظاهر
    بهش گفتم: امام زمان عج رو دوست داری؟
    گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
    گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
    گفت: آره!
    گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
    گفت: خب چیزه!…. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
    گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
    گفت: چرا؟
    براش یه مثال زدم:
    گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟ بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم. بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟ چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه! دوست داشتن به دله…
    دیدم حالتش عوض شده
    بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟ تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟ حرف شوهرت رو باور می کنی؟
    گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟ معلومه که دروغ میگه
    گفتم: پس حجابت….
    اشک تو چشاش جمع شده بود
    روسری اش رو کشید جلو
    با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
    از فردا دیدم با چادر اومده
    گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
    خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
    می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه

  70. بالا | پست 140

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست



    زمان شاه بود، باهم تو خیابون قدم میزدیم. یه خانم بی حجابی داشت جلومون راه میرفت. فاطمه رفت جلو و بدون هیچ مقدمه ای ازش پرسید: ” ببخشید خانم، اسم شما چیه ؟ ” خانم با تعجب جواب داد : ” زهـــرا ، چطور مگه؟ ” فاطمه خندید و گفت : ” هم اسمیم ” . بعد گفت: ” میدونی چرا روی ماشینا چادر می کشن ؟ “ خانم که هاج و واج مونده بود گفت : ” لابد چون صاحباشون مخوان سرما و گرما و گرد و غبار و اینجور چیزا به ماشینشون آسیب نزنه ” فاطمه گفت: ” آفرین! من و تو هم بنده های خدا هستیم و خدا به خاطر علاقش به ما، یه پوششی بهمون داده تا با اون از نگاهای نکبت بار بعضیا حفظ بشیم و آسیبی نبینیم “ خصوصا اینکه هم نام حضرت فاطمه (س) هم هستیم… . بعدها که دوباره اون خانم رو دیدم، محجبه شده بود !!!

  71. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 141

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست




    گاهی چادرم خاکی می شود
    چادر مشکی ام از در و دیوار شهر خاکی می شود
    از نگاه های طعنه آمیز خاکی می شود
    از حرف های سیاه خاکی می شود
    ...
    گاهی چادرم را خودم خاکی می کنم!
    ...
    چادرم را می شویم تا غبار شهر را از رویش پاک کنم
    تا سنگینی نگاه ها را پاک کنم

  73. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  74. بالا | پست 142

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


  75. 2 کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 143

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


    بد حجابی مشغولیت فکری دختران محصل را بیشتر میکند و باعث می شود آن ها به جای پرداختن به مباحث علمی و درسی خود به بحث در باره نوع آرایش مو ، مدل لباس و .. بپردازند. یکی از دانشجویان محجبه نکته ذیل را که مربوط به زمان قبل از باحجاب شدن خودش است ، این گونه نقل کرده است: یادم می آید آن وقت ها که حجاب نداشتم اگر 2 روز پشت سرهم قرار بود که به خانه کسی بروم ، لباسی را که امروز پوشیده بودم حاضر نمیشدم فردا بپوشم ! احساس می کردم مسخره است و سعی داشتم حتی اگر شده لباس دیگران را عاریه بگیرم وبپوشم ، تا من هم با لباس جدیدی رفته باشم. این کارها واقعاً رفاه حال و راحتی را از خانم ها سلب کرده بود.
    نمیدونم چیرو میخوایم ثابت کنیم وقتی ۵ تا دختر واقعاااااااا بی حجاب دنبال ی پسر میفتند وچیزی از حرمت وحیا حالیشون نیست همون پسرم خیلی عقده ای میزنه و خیلی هم کمبود محبت داره.... اقا پسر که ابرو ورمیداری و توی خونه خالی از ۱۰۰۰کار در میای بدون ی روز نوبت خانواده خودت میشه وهمین بلاها یا سر خودت یا مادرت یا زنت یا خواهرت میاد....

  77. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  78. بالا | پست 144

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست


    یه دختر چادری با دوستای بی حجابش بیرون میرن؛ یکی از دوستاش بهش میگه دیونه ای تو این گرما چادر می پوشی؟ ببین ما رو …
    گفت:
    کی رو تا حالا دیدی رو پیکان ۴۸ چادر بکشه

    ببینید دوستان کسی که ارزش زیادی داشته باشه روش چادر میکشند بس یک زن چادری ارزش زیادی داره

  79. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  80. بالا | پست 145

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    از سفر برگشتیم وارد تهران می شویم
    از پله های برقی راه آهن که بالا می آییم کنار پله ها نوشته :

    مراقب چادر و لباس های بلند خود باشید!

    من چادرم را سفت می گیرم که مراقبش باشم
    که به پله های برقی راه آهن تهران گیر نکند!
    این تابلو رو باید بزرگ کنار همه ی ورودی های تهران بگذارند
    تا به همه ی مسافر های تهران بگویند
    مراقب باشید
    مراقب لباس های بلند و چادر هایتان باشید
    مراقب امل گفتن ها باشید
    مراقب اعتقادهایتان
    و مراقب حجابتان باشید
    مراقب مدرن شدنه شهرها
    و مراقب سنتی شدن حجاب!
    مراقب باشید که در تهران لباس های بلند و چادر هایتان در پله های روزگار تهران گیر نکند!

  81. بالا | پست 146

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    از آرایش و ور رفتن های بیهوده ، آزادم .
    - از مد های آنچنانی ،آزادم.
    - از نگاه های آن جوری و خطراتش، آزادم.
    از آرایش و ور رفتن های بیهوده ، آزادم .
    - از مد های آنچنانی ،آزادم.
    - از نگاه های آن جوری و خطراتش، آزادم.
    - از انحرافات جنسی، آزادم.
    - به جای روابط جنسی ،ازدواج می کنم ،از گناهی بزرگ ،آزادم.
    - از عقده بودن ،آزادم. (به دنبال محبت در کوچه و بازار نیستم .)
    - به جای انتخاب زندگی ماهواره ای ،زندگی با بهترین سلیقه ام دارم و در سلیقه وانتخابم ، آزادم
    - از سوژه بودن در روزهای خاص(مثل رای گیری و انتخابات و...)برای رسانه ها ،آزادم!
    - برای جلب رضای خدا، آزادم.
    - وتنها از حمایت خانواده ام ،آزاد نیستم!
    البته می توان هم چادری بود و هم ...(درموارد بالا،غرق شد !)
    اما لازم است که یکبار دیگر روایتی از حضرت زهرا بگویم که برای تاریخ تا ابد ماندگار است ....
    (مردی نابینا پس از اجازه گرفتن ،وارد منزل امام علی (ع) شد.پیامبر(ص) مشاهده فرمود که حضرت زهرا (س) برخاست ،فرمود :دخترم !این مرد نابیناست.
    حضرت زهرا (س) پاسخ دادند :" پدر ،اگر او مرا نمی بیند،من او را می نگرم!اگر چه اونمی بیند ولی بوی زن را استشمام می کند"
    رسول خدا ،پس از شنیدن سخنان دخترش فرمود :" شهادت می دهم که تو پاره تن من هستی")
    آری،چادری واقعی ،ساده بیرون می آید ،ساده سخن می گوید ،ساده رفتار می کند وجامعه را به سادگی می کشاند! چادری ،زن بودنش را تنها نشان شویش می دهد وجامعه را به همین سادگی از گناه وبی بند وباری دور می کند ،همان که جامعه غرب را از هم گسیخته کرده است ،چادری واقعی ،آزاد است و آزادگی را ترویج می دهد ،شاید هنوزگفته آن غربی درباره ی مصونیت بخشی چادر زنان الجزایری به کشور الجزایر درکتاب بینش دبیرستان بریاد داشته باشیم ؛ وشاید بدانید که عمده دلیل زنان مسلمان شده غرب وعمده دلیل ضدیت با زنان مسلمان ، همین چادر و حریتش است ...
    خلاصه ، من چادریم و آزاد...

  82. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  83. بالا | پست 147

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    نیمه های شب بود. همه می گفتند باید قدر بدانی. قدر لحظاتت را. قدر توفیقی که به تو داده اند. قدر دعای جوشن و دعای مجیر و قرآنی که به سر می گیری و ...
    اما یک نفر حرف متفاوتی می زد. می گفت: «اول قدرِ خودت را بدان. تو بیشتر از یک مانکن متحرک ارزش داری. قدرِ خودت را که بدانی، شب و روزت قدر می شود...»

    "هر چه بیشتر نگاه کنی، افراد زیباتری پیدا می کنی"
    این قانون چشم های خیابان نشین است
    چشم هایی که لذت عشق را از صاحبانشان می گیرند
    وقتی خودت را سیگار فرض می کنی، حال و روزت می شود مثل من!
    یکی پیدا می شود که با لبخند دستانت را می گیرد؛
    آتشت می زند؛ و می کشد شیره ی وجودت را.
    وقتی خاکستر، تمام وجودت را گرفت؛ زیر پا له می کند باقیمانده ات را
    و دستش را به سمت نخ های بعدی دراز می کند.

  84. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  85. بالا | پست 148

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    [replacer_a]

    مى ‏دانيد؛ واقعاً نمى ‏دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ ‏ترين زن ‏هاست را مى ‏زند.نمى ‏دانيد؛ واقعاً نمى ‏دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى ‏رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.

    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى سياهى چادرم، دل مردهايى كه چشمشان به دنبال خوش ‏رنگ‏ترين زن‏ هاست را مى ‏زند.
    نمي دانيد چقدر لذت‏بخش است وقتى وارد مغازه ‏اى مى‏ شوم و مى ‏پرسم: آقا! اينا قيمتش چنده؟ و فروشنده جوابم را نمى ‏دهد؛ دوباره مى‏ پرسم: آقا! اينا چنده؟ فروشنده كه محو موهاى مش‏كرده زن ديگرى است و حالش دگرگون است، من را اصلاً نمى ‏بيند. باز هم سؤالم بى‏ جواب مى‏ ماند و من، خوشحال، از مغازه بيرون مى‏ آيم.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مردهايى كه به خيابان مى ‏آيند تا لذت ببرند، ذره ‏اى به تو محل نمى‏گذارند.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى شاد و سرخوش، در خيابان قدم مى ‏زنيد؛ در حالى كه دغدغه اين را نداريد كه شايد گوشه‏ اى از زيبايى ‏هاتان، پاك شده باشد و مجبور نيستيد خود را با دلهره، به نزديك ‏ترين محل امن برسانيد تا هر چه زودتر، زيبايى خود را كنترل كنيد؛ زيبايى از دست رفته‏ تان را به صورتتان باز گردانيد و خود را جبران كنيد.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان و دانشگاه و... راه مى‏ رويد و صد قافله دل كثيف، همره شما نيست.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى جولانگاه نظرهاى ناپاك و افكار پليد مردان شهرتان نيستيد.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى كرم قلاب ماهى‏گيرى شيطان براى به دام انداختن مردان شهر نيستيد.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى مى ‏بينى كه مى ‏توانى اطاعت خدايت را بكنى؛ نه هوايت را.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد وقتى در خيابان راه مى ‏رويد؛ در حالى كه يك عروسك متحرك نيستيد؛ يك انسان رهگذريد.
    نمي دانيد؛ واقعاً نمي دانيد چه لذتى دارد اين حجاب!
    خدايا! لذتم مدام باد.


  86. بالا | پست 149

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    بزنیم تا حرفهای دلم را به تو بگویم
    آنقدر جسمت را برایم برهنه کردی

    که یادم رفت روح عریانت چه شکلی بود!

    آنقدر سعی کردی برجستگی های بدنت را نشانم بدهی

    که وقت نشد یادت بیاورم که می توانی چه شخصیت برجسته ای باشی !

    بیا و تمامش کن ، خودت را به یاد بیاور


    چادر سپیدت را سرت کن بانوی مهتاب

    اگر ممانعت نکنی

    فرشته های مهربان با دستهای لطیفشان

    این لباس های کثیف دنیا را از تن روحت در می آورند ...

    آنجاست که لطافت عشق را لمس می کنی

    آنجاست که می فهمی خدا مهربان تر از آن است که قصد اذیت کردن مارا داشته باشد !

    لذت لمس لطافت ایمان را از دلت دریغ نکن ...


    چادر سپیدت را سرت کن بانوی مهتاب


  87. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  88. بالا | پست 150

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : چادر یک تکه پارچه نیست

    برای تو می نویسم..
    برای تو می نویسم،
    برای تو که حاضر نیستی در این گرمای داغ و طاقت فرسای تابستان چادرت را در ازای لذت خنک شدن معامله کنی و کنار بگذاری. برای تو می نویسم، برای تو که حاضر نیستی چادرت را با لذت ظاهریِ خوش تیپ شدن، با لذت دیده شدن و با لذت پوشیدن لباس های تنگ و کوتاه و رنگارنگ عوض کنی. برای تو می نویسم برای تو که دشواری های پوشیدن چادر را در مدرسه، دانشگاه، محل کار، کوچه و خیابان تحمل می کنی اما آن را کنار نمی گذاری. برای تو می نویسم، برای تو که چادرت را به شایستگی در تن خود حفظ می کنی و حرمت چادر را در جامعه با شلخته پوشیدن و رها کردن آن نمی شکنی. برای تو می نویسم، برای تو که از عمق جان باور داری که شهدا سرخی خونشان را به سیاهی چادر تو امانت داده اند و تو باید امانتدار خوبی باشی. برای تو می نویسم، برای تو که وقتی پیش از یک خانم بدحجاب وارد فروشگاه می شوی فروشنده حق تو را فراموش می کند و به کار آن خانم بدحجاب سریعتر رسیدگی می کند ولی این بی عدالتی ها نه تنها تو را سست نمی کند بلکه اراده ات را قوی تر می کند. برای تو می نویسم، برای تو که هنگام ورود به دانشگاه چادرت را درون کیفت نمی گذاری بلکه آن را با افتخار بر سَرَت حفظ می کنی و مایه ی مباهات خود می دانی.برای تو می نویسم، برای تو که وقتی صدا و سیمای جمهوری اسلامی زنان شیک و باسوادو موفق را بدون چادر، و زنان ساده لوح و سخن چین را چادری نشان می دهد غمگین می شوی و اشک در چشمانت حلقه می زند ولی این بی مهری ها تو را از داشتن حجاب پشیمان نمی کند. برای تو می نویسم، برای تو که هم حجاب ظاهر داری و هم حجاب باطن و همچون خیلی های دیگر نیستی که چادرت وسیله ای باشد برای سرپوش گذاشتن بر نگاه ها و پیامک ها و دوستی های مفسدانه ات.
    آری خواهرم
    برای تو می نویسم و به تو افتخار می کنم، به تو که سالهاست عفیف و محجوب مانده ای ولی هیچگاه کسی به تو به خاطر نمره های بیستت در درس های عفت و نجابت، مهر صدآفرین روی برگه ات نزده است اما مطمئن باش که صدآفرین هایت نزد خداوند محفوظ است.

  89. کاربران زیر از ابوغفار بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 3 از 5 12345

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. حالم خوب نیست.
    توسط saye در انجمن سایر مشکلات زن و شوهر
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 06-09-2014, 09:19 PM
  2. حساس بودن زیاد
    توسط saye در انجمن اخلاق و رفتار
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-26-2014, 06:40 PM
  3. فقط سخن گفتن کافی نیست!
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-03-2014, 01:41 AM
  4. اشتباه نکنید! شادی خریدنی نیست
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 03-01-2014, 11:02 PM
  5. دلایل آرایش بیش از حد برخی از خانمها چیست!؟
    توسط Artin در انجمن روانشناسی شغلی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-12-2014, 01:27 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد