-
گپ خودمانی : درد دل
بچه ها خیلی دلم گرفته .خیلی بده که بعد از این که 1 هفته تو خونه تنها بودی و هیچ جا نرفتی فقط دو سه بار به مامان زنگ زدی .
تو این هفته شوهرم بخاطر مشغله کاری زیاد ظهرا هم به خونه نمیومد و من مجبور بودم تنها ناهار بخورم .
شبا هم تا ساعت 10 -11 منتظر میموندم تا بیاد و با هم شام بخوریم .نمیخوام منت بذارم ولی یکم دلخورم
من که این همه منتظر میمونم .تنهایی رو تحمل میکنم . این حقمه که وقتی میاد بچسبه به گوشیش .؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
میدونم خستس .اون بیشتر از من توی طول روز سختش شده .اره نیم ساعت .اصن یک ساعت اگه خستگیش با گوشیش رفع میشه باشه اشکال نداره ..نه دیگه تا 3 نصف شب .
من ادم نیستم ؟؟؟؟
نمیگم اصلا بهم اهمیت نمیده وقتی میبینه مثل این مظلوما نشستم کنارش و هیچی نمیگم (اخه وقتی هم باهاش حرف میزنم اینقد محو بازیه که تازه بعد از 3 ساعت یادش میاد جواب منو بده)
یه قربون صدقه ای چیزی میگه.ولی دیگه خسته شدم زندگیمون شده کلش ......میاد خونه کلش .میخواد بره کلش . سر سفره کلش . قبل از خواب کلش بعد از خواب کلش .حتی بعد از رابطه جنسی هم کلش|wacsmiley|
خسته شدم اینقد من رفتم جلو گفتم بغلم کن .دیشب ی کتاب خوندم که گفته بود خلا ها رو شما پر نکنید بزارید مردتون هم ی حرکتی به خودش بده .از دیشب تصمیم گرفتم دیگه من نرم جلو .که بنظرم اومد اینجوری خیلی بهتره.دیشب تا 5 بیدار بودیم .خیلی خوابش میومد ولی بخاطر بازیه نمیخوابید ....
منم واسه خودم رمان میخوندم .که دیدم گوشی به دست داره خوابش میبره بلند شدم گوشی رو از دستش گرفتم .گفتم مگه مجبوری ؟؟؟؟؟وقتی رفتیم تو رخت خواب گفت :اه میخواستم ی اتک دیگه بزنم.|sadsmiley|
خلاصه امروزم تنها برنامش این بود خواب + کلش .البته ناهار .بدون حرف خاصی که بین ما زده بشه.اماده شدکه بره بیرون
بهش گفتم امشب میای بریم بیرون .گفت خب کجا بریم .گفتم نمیدونم هر جا فرقی نداره. گفت:حالا تا برگردم ببینم چی میشه.
اونطوری که میگفت میخواست بره تعمیر گاه.... ولی ایا کسی که میره تعمیر گاه شارژر گوشیش هم با خودش میبره؟؟؟؟؟؟|weirdsmiley|
خیلی وقتا پیش اومده گفته واسه کار میخوام برم بیرون اما وقتی زنگ میزنم میگه پیش یکی از دوستامم.همیشه هم تو اینجور مورد ها شارژرش رو برمیداره
اینم از حرفام الان فقط اینجا میتونم این حرفا رو بزنم|sadsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
جدی چرا من نمیفهمم ما مردا اینطوری هستیم بعضیامون
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
جدی چرا من نمیفهمم ما مردا اینطوری هستیم بعضیامون
اقای سام.شما که مردی روحیه مردا رو هم بهتر میدونی میگی من چیکار کنم؟
چه رفتاری نشون بدم اخه؟مطمئنم اگه بخوام منطقی هم باهاش حرف بزنم یا بهش بر میخوره یا دو روز دیگه فراموش میکنه|weirdsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
اقای سام.شما که مردی روحیه مردا رو هم بهتر میدونی میگی من چیکار کنم؟
چه رفتاری نشون بدم اخه؟مطمئنم اگه بخوام منطقی هم باهاش حرف بزنم یا بهش بر میخوره یا دو روز دیگه فراموش میکنه|weirdsmiley|
با پنبه سر ببر
کلش واسش جذابه قبول یه کاری بکن تو واسش از کلش جذاب تر باشی
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
ببین هرچی بهش بیشتر گیر بدی بابت کلش بازی کردنش بیشتر باهات لج میکنه .
کلش هم یه بازی هستش آخرش خسته میشه چون چیز جدیدی نداره همش تکراریه
اون موقع تو باید جذابیتت را به حد بالا برسونی که بعد از اینکه از کلش خسته شد جایگزین واسش پیدا نکنه
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
وای کاش یه بازی خوبی هم بود خیلی بازی مسخره ای که ادم معتادش بشه |weirdsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
با پنبه سر ببر
کلش واسش جذابه قبول یه کاری بکن تو واسش از کلش جذاب تر باشی
از این نظر واسش کم نذاشتم .وقتی این همه محبت به کسی میکنی ولی در عوض اونقدری که باید محبت نمیبینی خیلی تو ذوقی میخوری
قبول داری ؟
میدونم از روی عمد نیست ولی دیگه خیلی به بازی وابسته شده.تصمیم گرفتم امشب باهاش حرف بزنم حرف اتفاقیم که میخواد بیفته حتی اگه بهش بر بخوره و ناراحت بشه تصمیم دارم همه حرفامو بهش بزنم ولی مطمئنم بازم شروع میکنه .تصمیم گرفتم اگه اینکارو کرد یه مدت از هم دور بمونیم یا حداقل اینکه قهر کنم . دیگه چیزی ب ذهنم نمیرسه بس که کلافه شدم
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
ببین هرچی بهش بیشتر گیر بدی بابت کلش بازی کردنش بیشتر باهات لج میکنه .
کلش هم یه بازی هستش آخرش خسته میشه چون چیز جدیدی نداره همش تکراریه
اون موقع تو باید جذابیتت را به حد بالا برسونی که بعد از اینکه از کلش خسته شد جایگزین واسش پیدا نکنه
من اصلا بخاطر بازی کردنش بهش گیر نمیدم به هیچ وجه
الان چند ماهه که من شبا تا ساعت ها تنها تو رخت خوابم تا اینکه خوابم میبره
چون تا الان هیچی بهش نگفتم الان دارم منفجر میشم .|mad|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
به قول سام!! یک عده چرا زن میگیرن وقتی از زناشوی چیزی نمی دونند!!!
خانوم یک کتاب اداب زناشوی بخر بده دستش هر شب دوصحفه بخونه !!!بلکه یک چیزای فهمید شوهرتون!! برید مشاوره که خیلی خوب میشه...
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
sam127
ببین هرچی بهش بیشتر گیر بدی بابت کلش بازی کردنش بیشتر باهات لج میکنه .
کلش هم یه بازی هستش آخرش خسته میشه چون چیز جدیدی نداره همش تکراریه
اون موقع تو باید جذابیتت را به حد بالا برسونی که بعد از اینکه از کلش خسته شد جایگزین واسش پیدا نکنه
تازه ی چیز دیگه. تا وقتی داره بازی میکنه حالش خوبه وقتی میبینه من یکم تو خودمم و حرفی نمیزنم گوشی شو یکم میذاره کنار میگه :وای نمیدونی اینقد بدنم درد میکنه اصلا حاااااال ندارم .
میگم میخوام ماساژت بدم ؟
در حالی که گوشی شو برمیداره میگه نه مرسی
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
تازه ی چیز دیگه. تا وقتی داره بازی میکنه حالش خوبه وقتی میبینه من یکم تو خودمم و حرفی نمیزنم گوشی شو یکم میذاره کنار میگه :وای نمیدونی اینقد بدنم درد میکنه اصلا حاااااال ندارم .
میگم میخوام ماساژت بدم ؟
در حالی که گوشی شو برمیداره میگه نه مرسی
خانم شما اون موقع نپرس برو ماساژت بده ،یکم شیطنت کن و با بالش غیره بزن سرش و باهاش بازی کن.....
مثلا داره خودش لوس می کنه|mellowsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
به قول سام!! یک عده چرا زن میگیرن وقتی از زناشوی چیزی نمی دونند!!!
خانوم یک کتاب اداب زناشوی بخر بده دستش هر شب دوصحفه بخونه !!!بلکه یک چیزای فهمید شوهرتون!! برید مشاوره که خیلی خوب میشه...
اصلا کتاب نمیخونه .من خودم خیلی کتابای روانشناسی میخونم تقریبا همشو حفظم .وقتی شوهرم یه رفتاری نشون میده کاملا درکش میکنم.گاهی وقتا ی سری چیزای مهم رو واسش یادداشت میکنم .اما خب یادش میره|weirdsmiley|
این از محالاته که کتاب بخونه .تصمیم دارم بدون اینکه بهش بربخوره یه کتاب پیشنهاد بدم که بخونه یا خودم بعضی جاهاشو واسش بخونم .ولی بازم امید وار نیستم .چون حوصله کتاب نداره اصلا
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
خانم شما اون موقع نپرس برو ماساژت بده ،یکم شیطنت کن و با بالش غیره بزن سرش و باهاش بازی کن.....
مثلا داره خودش لوس می کنه|mellowsmiley|
اینکارو انجام دادم شیطنت زیاد انجام میدم .ولی با بی حوصلگی میگه :تو رو خدا اذیت نکن خستم .درضمن وقتی میبینم گوشیشم دستشه و محو اونه دیگه من زبونم بسته میشه|sadsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
اصلا کتاب نمیخونه .من خودم خیلی کتابای روانشناسی میخونم تقریبا همشو حفظم .وقتی شوهرم یه رفتاری نشون میده کاملا درکش میکنم.گاهی وقتا ی سری چیزای مهم رو واسش یادداشت میکنم .اما خب یادش میره|weirdsmiley|
این از محالاته که کتاب بخونه .تصمیم دارم بدون اینکه بهش بربخوره یه کتاب پیشنهاد بدم که بخونه یا خودم بعضی جاهاشو واسش بخونم .ولی بازم امید وار نیستم .چون حوصله کتاب نداره اصلا
اره همین کار کنید شاید فرجی شد!!!
اره فضای مجازی و گوشی و گیم و...داره معضل میشه...
خب شیطنت کردی جواب نداد!! کم محلی چطور!! قهر کوچلو!! یکم تند حرف زدن اینا!! اخم و تخم جواب نداده؟؟!!
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
ای خدااااااااااااااااااااااا ااااااااااااااااااااااااا اااا. زدم به سیم اخر دیگه عقل و منطق و میذارم کنار تا حالام خیلی باهاش راه اومدم
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
اره همین کار کنید شاید فرجی شد!!!
اره فضای مجازی و گوشی و گیم و...داره معضل میشه...
خب شیطنت کردی جواب نداد!! کم محلی چطور!! قهر کوچلو!! یکم تند حرف زدن اینا!! اخم و تخم جواب نداده؟؟!!
شیطنت کردم.قهر کردم . کم محلی کردم. عشوه اومدم .حرف زدم. نامه نوشتم.....
فقط تنها کاری که نکردم تندی کردن بوده که تصمیم دارم به طرز فجیهی انجامش بدم اگه خدا بخواد|smilingsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
شیطنت کردم.قهر کردم . کم محلی کردم. عشوه اومدم .حرف زدم. نامه نوشتم.....
فقط تنها کاری که نکردم تندی کردن بوده که تصمیم دارم به طرز فجیهی انجامش بدم اگه خدا بخواد|smilingsmiley|
از همون اول بهش تشر نرفتي اينجوري شد حالا ديگه حرف تو گوشش نميره
بهش بگو يا من يا كلش و بازي با گوشيت؟!
بين اينا فقط يه حق انتخاب داري!!
محكم حرفاتو بزن
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
alone_girl
از همون اول بهش تشر نرفتي اينجوري شد حالا ديگه حرف تو گوشش نميره
بهش بگو يا من يا كلش و بازي با گوشيت؟!
بين اينا فقط يه حق انتخاب داري!!
محكم حرفاتو بزن
اره راس میگی .به نظرم زیاد از حد دلسوزم.میدونم خیلی دوسم داره و دست خودش نیست ولی بالاخره اونم باید به خودش بیاد .منم شخصیت دارم .
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
رها خانم 75 هستید؟؟؟ شوهرتون چند سالشه
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
سلام دوستان من تازه به جمع شما اومدم . منم با نظر ایشون موافقم ولی واقعا سخته با چنین مساله ای کنار اومد......|sadsmiley|
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
رها خانم 75 هستید؟؟؟ شوهرتون چند سالشه
اره عزیزم 20 سالمه اونم 26 سالشه
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
fati2
سلام دوستان من تازه به جمع شما اومدم . منم با نظر ایشون موافقم ولی واقعا سخته با چنین مساله ای کنار اومد......|sadsmiley|
خوش اومدی عزیز
-
پاسخ : میخوام باهاتون درد دل کنم..............
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
fati2
سلام دوستان من تازه به جمع شما اومدم . منم با نظر ایشون موافقم ولی واقعا سخته با چنین مساله ای کنار اومد......|sadsmiley|
سلام عزیزم خوش اومدی .....
مرسی که منو میفهمی....امید وارم هر چه زود تر این مسئله ختم به خیر بشه..
بخدا دیگه به تمام صداهای گوشیش حساس شدم.وقتی میشنوم حس میکنم میخوام بالا بیارم
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
به نظر من سکوتتون بسه
باید سکوت تمومش کنید
بعضی وقتا لازمه بعضی حرفا زده بشه
قرار نیست ک همه ادما از ترس ناراحتی طرف مقابل
همه چیو بریزن تو خودشون
و دم نزنن
بعضی وقتا دیگه سکوت جوابگو نیست
شاید همسرتونم فکر میکنن
ک شما مشکلی با بازی کردنش نداری
که تا الان حرف نزدی
و گله نکردی
یا حداقل ب طور جدی گله نکردی
برای ی بارم که شده
بشینید باهاش خیلی منطقی
اروم
با روی باز
مهربون
و
مححححکم
حرف بزنید
باهاش قاطع و محکم صحبت کنید
ببینید ایا رفتارش تغییر میکنه یا نه
اگر تغییر نکرد
و به خاطر زندگیش این بازی مسخررو کنار نذاشت
بعدش ی فکر دیگه میکنیم
موفق باشی
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
شقایقم
به نظر من سکوتتون بسه
باید سکوت تمومش کنید
بعضی وقتا لازمه بعضی حرفا زده بشه
قرار نیست ک همه ادما از ترس ناراحتی طرف مقابل
همه چیو بریزن تو خودشون
و دم نزنن
بعضی وقتا دیگه سکوت جوابگو نیست
شاید همسرتونم فکر میکنن
ک شما مشکلی با بازی کردنش نداری
که تا الان حرف نزدی
و گله نکردی
یا حداقل ب طور جدی گله نکردی
برای ی بارم که شده
بشینید باهاش خیلی منطقی
اروم
با روی باز
مهربون
و
مححححکم
حرف بزنید
باهاش قاطع و محکم صحبت کنید
ببینید ایا رفتارش تغییر میکنه یا نه
اگر تغییر نکرد
و به خاطر زندگیش این بازی مسخررو کنار نذاشت
بعدش ی فکر دیگه میکنیم
موفق باشی
مرسی عزیزم .صحبتات خیلی ارومم کرد .لحن خاصی داری .
امشب حتما باهاش حرف میزنم .از الان باید بشینم فکر کنم .که چطور و چه حرفهایی رو باید بهش بزنم .مرسی از همتون
نتیجه رو فردا میذارم ....|smilingsmiley||heart|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
مرسی عزیزم .صحبتات خیلی ارومم کرد .لحن خاصی داری .
امشب حتما باهاش حرف میزنم .از الان باید بشینم فکر کنم .که چطور و چه حرفهایی رو باید بهش بزنم .مرسی از همتون
نتیجه رو فردا میذارم ....|smilingsmiley||heart|
خواهش میکنم عزیزم|wubsmiley|
خوشحالم ک حالت بهتره
امیدوارم درست بشه
همیشه شاد و خوشبخت باشی|heart|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
مرسی. دوستتون دارم|heart|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
بچه ها واسم دعا کنید داره اتفاقات خوبی میفته .خدا رو شکر .
الان بهش زنگ زدم .......
|smilingsmiley|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
با کمک شما خیلی محکم اما مهربون بهش گفتم قرار شد امشب باهم بریم بیرون
اون شرمنده شد و کلی معذرت خواهی کرد که کارش طول میکشه .و قول داد ی شب دیگه منو ببره بیرون .و منم واسش شرط گذاشتم و گفتم امشب کلش ملش تعطیل.اونم گفت چشم.
ببینم امشب میتونه تحمل کنه کلش بازی نکنه یا نه .برام دعا کنید|heart|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
با کمک شما خیلی محکم اما مهربون بهش گفتم قرار شد امشب باهم بریم بیرون
اون شرمنده شد و کلی معذرت خواهی کرد که کارش طول میکشه .و قول داد ی شب دیگه منو ببره بیرون .و منم واسش شرط گذاشتم و گفتم امشب کلش ملش تعطیل.اونم گفت چشم.
ببینم امشب میتونه تحمل کنه کلش بازی نکنه یا نه .برام دعا کنید|heart|
تو میتونییی افررررین
مردها باید به اصطلاح با عرض معذرت خرش کنی :19: :15:
هی یواش یواش کاری کنی که پاکش کنه:19:
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
تو میتونییی افررررین
مردها باید به اصطلاح با عرض معذرت خرش کنی :19: :15:
هی یواش یواش کاری کنی که پاکش کنه:19:
|mellowsmiley||mellowsmiley|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
سلام رهاجان ...
کامنتا رو نخوندم نمیدونم بچه ها چجور راهنماییت کردن .
ولی دلم نیومد من که تجربشو داشتم راهنماییت نکنم .
من پارسال با این موضوع درگیر بودم ..."بازی کلش"
همسرم وقتی میرسید خونه چند یاعتی پای کلش بود ..خونه باباش کلش ...خونه بابام کلش ...داداشش کلش ...
هر جا میرفتیم همه کلس باز بودن و اون تقویت میشد ...البته اولش مدام بقیه رو نصیحت میکرد که اینکارا چیه پاکس کنین ..ولی نمیدونم چی شد اطرافبان قصد کردن بنابه تلافی اذیت وار اونم بندارن تو بازی ...
خلاصه اینکه من دیدم چند روزیه وضعیت اینه ...خب کار داره ..درس داره ..مقالاتش نصفه کاره ول کرده...کلاساشو فقط میره میاد تمرین هیچ ...اوقات فراغتس شده کلش .
البته از توجه به من کم نکرده بود ..چون حساسیت های منو حفظه و تخطی نمیکنه از اونها .
ولی من نگران بقبه مسایلش بودم .خلاصه چند باری بهش گفتم پاکش کن گفت بزار فلان لول بشم بعد ...
تنها راهش هم این بود که پاک کنه ...چون من یه سرچ راجبه بازی کردم دیدم گفته کاملا طوری طراحی شده که اعتیاد اور باشهو ضد اسلامی و ...هست و خلاصه میدونی خودت ..یا با یه سرچ ببین چیه .
نشستم براش توضیح دادم گفت راست میگی و باشه کمش میکنم .
ولی من گفتم فقط دیلیت اکانت !نه کم کردن یا حذف نصب !
گوش نکرد چون کاملا توس گیر افتاده بود ...با داداشش و داداشم توی یه کلن بودن .
یه روز اومد خونه و لا ترس و لرز گوسی و برداشت و گفت غزل فقط یه چک میکنم ..روزی یه چک ؟گفتم همییین الان پاک میکنی ..کردی کردی نکردی دلم بدجور میشکنه ازت ...چون بخاطر کلش چند بار حرفمو زمین انداختی ...و به من نشون دادی که حرفم برات بی ارزش شده و همه اینها اهداف این بازی ها هستن ..نگاه کن ببین چجور خانواده ها رو سرد میکنن و راحت جوونها رو از کارو زندگی میندازن و ...
خلاصهههههههه پاک با احساساتش بازی کردم با حرفام ...کم مونده بودداشکش در بیاد ...گفت واقعا حق با توعه ...همون شد با یه کلیک دیلیت اکانت !!!
تنها راهش اینه پاکش کنه همین !
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
omidd
|mellowsmiley||mellowsmiley|
چیه:62: دست از سر من برندارا:62: تا میتونی رو مخم باش:62:
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
پریماه.
چیه:62: دست از سر من برندارا:62: تا میتونی رو مخم باش:62:
|blinksmiley||blinksmiley|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
امیدوارم بهترین لحظات و شادترینشو در کنار همسر عزیزت داشته باشی و به شما خیلی خیلی خوش بگذره ......... قدر این ثانیه ها رو بدون و از لحظه لحظش بهترین استفاده رو بکن تا دوباره تکرار بشه ....|tonguesmiley||tonguesmiley|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
بچه ها .....................|weirdsmiley||worry|
داشت خوب پیش میرفت یهو خراب شد...|sadsmiley||worry||worry|
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رها75
بچه ها .....................|weirdsmiley||worry|
داشت خوب پیش میرفت یهو خراب شد...|sadsmiley||worry||worry|
چرا چیشد
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
خیلی پرو هست|mad|
بعد از شام سر حرف رو باز کردم (چون قبلش سر سفره میخواست گوشی دستش بگیره ولی گفتم قول دادی و ازش گرفتم)
گفتم:اون موقع ها بهتر بود
گفت :یعنی کی ؟
گفتم اون موقع ها که کلش نبود
یه نگاه ملتمسانه ای کرد و گفت: خب چرا؟؟؟
ی خورده اعصابم خورد بود و به زور قیافه ی مهربون به خودم گرفته بودم
گفتم:خب تو همش داری بازی میکنی و منم همینطوری میشینم کنارتو.......
یهو گفت:خب تو هم کاراتو با من هماهنگ کن
اینو که شنیدم دیگه داشتم منفجر میشدم|mad|ولی بازم خودمو کنترل کردم ولی ای کاش خود واقعیمو نشون میدادم
با ی لحنه تقریبا شاکی گفتم: یعنی چی که کارام رو با تو هماهنگ کنم؟تو همش داری بازی میکنی
گفت مثلا 10-12 شب که من بازی میکنم تو هم ی کاری انجام بده(کتاب بخون)
نمیدونم خودشو زده بود به نفهمی یا واقعا نمیفهمید که تا نصف شب بازی میکنه
تمام عصبانیتم رو تو ی جمله خلاصه کردم و با ی لحن اروم گفتم .........ولی همون ی جمله کل شبمون رو خراب کرد .ولی واقعا عصبانی بودم و نفهمیدم چرا این جمله از دهنم در رفت
گفتم:قبلا بیشتر دوسم داشتی .....
یهو دیدم چشاش از حلقه زد بیرون معلوم بود داره منفجر میشه .با ی لحن شاکی گفت چرا وقتی حرف میزنی فکر نمیکنی .؟؟؟
گفتم :مگه من میگم الان دوسم نداری ؟؟؟؟؟؟
هیچی نگفت خیلی عصبی بود
گفتم منظوری نداشتم .
گفت میدونم. و رفت سراغ گوشیش
تا وقت خواب که شد (قبلش ی ذره منو بغل کرد و بوسید .فکر میکردم حالش خوب شده.)
چراغو که خاموش کردم دوباره گوشیش رو گرفت دستش و الکی باهاش ور میرفت.
بعد از چند دقیقه بهش گفتم :میخوام بهم بیشتر محبت کنی
نگام کرد انگار عصبانی بود.
دوباره صداش زدم گفتم چرا همچین میکنی
گفت چطور؟
گفتم چرا کم محلی میکنی ؟
گفت بعد حرف میزنیم. گفتم اگه از اون حرف من ناراحت شدی من که گفتم منظوری نداشتم
گفت تو همش همین حرفو بهم میزنی
گفتم من هیچ وقت همچین حرفی نزده بودم.(البته با یکم خشونت اینو گفتم)
و بالشمو برداشتمو از پیشش رفتم.و تا الان که خیلی کم با هم حرف زدیم و روابط گرم نیست .منم تصمیم گرفتم تا اون نیومده جلو .من کاری انجام ندم و همین طوری سر سنگین باشم
خدا عاقبتمون رو بخیر کنه.دیشب واقعا خورد شدم.اولش که اومد خونه همچی خوب بود ....
-
پاسخ : گپ خودمانی : درد دل
وای چه بد |mellowsmiley||mellowsmiley| روش غزل بگیر دستت پاکش کن |hmmsmiley|