چه گناه کبیره ای!...
میدانم که میدانی همه تو را پلید می دانند
من هم مانند همه ام
راستی فاحشه!
از خودت پرسیدی چرا در سرزمین من و تو
زنی زنانگی اش را بفروشد که نان در بیاورد رگ غیرت
اربابان بیرون می زند!!
اما اگر همان زن کلیه اش را بفروشد تا نانی بخرد
و یا شوهر زندانی اش ازاد شود این ایثار است!
مگر هر دو از یک تن نیست؟
مگر هر دو جسم فروشی نیست؟
تن در برابر نان ننگ است...
بفروش!تنت را حراج کن...
من در دیارم کسانی را دیدم
که دین خدا را چوب می زنند به قیمت دنیایشان
شرفت را شکر که اگر میفروشی از تن می فروشی نه از
دین
شنیده ام روزه میگیری
غسل می کنی
نماز می خوانی
چهارشنبه ها نذر حرم امامزاده صالح داری
رمضان بعد از افطار کار می کنی,محرم تعطیلی
من از ان می ترسم که روزی با ظاهری عالمانه
جمعه بازار دین خدا را براه کنم,زهد را بساط کنم
غسل هم نکنم
چهارشنبه هم به حرم امامزاده صالح نروم
پیش از افطار و پس از افطار مشغول باشم
محرم هم تعطیل نکنم!
فاحشه!!
دعایم کن