صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 94

موضوع: یک اتفاق غیرمنتظره

6205
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    Unhappy یک اتفاق غیرمنتظره

    یه اتفاقی تو هفته گذشته برام افتاد خیلی بهم ریختم
    اون هفته وقتی داشتم تو تاپیک ازدواج سوری طرف من1991 رو میگرفتم و گفتم درکش میکنم بعد رفتم خونه چند سال پیش که رفته بودن کربلا یه شال سفید خریده بودم و به همه حرم و ضریح و ... مالیده بودمش مثلا تبرک بشه واسه وقتی خواستم ازدواج کنم موقع عقد سرم کنم.خلاصه رفتم خونه و اونو برداشتم و باخودم گفتم برای همیشه قرار تو کمد اویزون باشی شاید باور نکنید همون شب یکی زنگ قرارشد سه شنبه بیان خواستگاری. خیالم جمع بود اولا منکه قصد ازدواج ندارم و دوما اینم مثل بقیه میاد و میره و پشت سرشم نگاه نمیکنه. ولی اینجور نشد! 4شنبه زنگ زدن و برای 5شنبه وقت گرفتن که دوباره بیان. نمیدونم چرا قبول کردم. پسره اومد و باهم حرف زدیم بااینکه حرفای کلیشه ای زد ولی نمیدونم چرا خیلی به دلم نشست با اینکه من همیشه دوست داشتم شوهرم سید باشه (چون خودم سادات هستم) ولی این سید نیست تازه هم قدش یه ده سانتی از من کوتاه تره وگرنه بقیه موارد تقریبا با من و خانوادم جور درمیاد. خلاصه خیلی ذهنم درگیر شد. اونم همین جور. قرار بود شنبه یا یکشنبه زنگ بزنن جواب قطعی رو بگیرن ولی جمعه زنگ زدن و خواهرش گفت پسره بدجور ذهنش درگیره و اصلا اروم و قرار نداره منم گفتم یه جلسه دیگه بیاد تا باهم حرف بزنم خلاصه شنبه اومدن باهم حرف زدیم شاید باور نکنید ولی هیچی تو ذهنم نیست؟؟ نه شرایطی نه حرفی. تازه قرار شده بود چهارشنبه روز تولد امام رضا عقد هم بکنید ولی خوشبختانه خانواده قبول نکردن و فرصت بیشتری خواستن برای تحقیق نمیدونم ولی انگار اونا در مورد من تحقیق نکردن (حداقل اینجوری احساس میکنم) توی این دو-سه روزه رفتیم یکم جست و گریخته تحقیق کردیم و چیزی بر بد بودن پسره به دست نیوردم
    نمیدونم چرا اینجوری شد؟انگار من نیستم! من به حساب خودم بخاطر مشکلاتی که توی تاپیک های قبل گذاشتم پرونده ازدواج خودمو بسته بودم؟ با اینکه هنوز حس خودمو درک نکردم که چی هست ولی همش چشم انتظارم دوباره زنگ بزنن. میترسم زنگ نزن با اینکه پسره خیلی از من خوشش اومده بود ولی بازم نگرانم حس نگرانی خودمو نمیدونم چرا نمیتونم بفهمم واسه چیه؟دلم میخواست شمارشو میگرفتم تا بتونم بیشتر حرف بزنم ولی درمورد چی هم نمیدونم ! میترسم پسره مشکلی چیزی داشته باشه از لحاظ روحی و عصبی و .... البته توهمون دوجلسه که باهم حرف زدیم خیلی اروم و سربه زیر و خجالتی بود. از یه چیزی میترسم ولی نمیدونم چی؟

    دوستان عزیز کسی میتونه کمکم کنه خودم که قاطی کردم؟
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  2. 6 کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    من دعوت کردم چندنفرو به تایپیکت


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    سلام خانوم
    اخی چه خوووب که نقدر یکی به دلت نشسته
    یه دیالوگ معروف وودی الن هست که میگه:
    همیشه شخصی رو که دوست داشتم تو ذهنم مجسم میکردم و منتطر بودم اون ادم بیاد تو زندگیم
    اما اونی که اومد تو زندگیم و عاشقش شدم هیچ کدوم ازون خصوصیاتی که تو ذهنم بودرو نداشت

    من در جریان تایپیک هات نیستم نمی دونم چرا پروندت رو بسته بودی
    ولی به هرحال در دلت رو نمی تونی ببندی
    بنطر من الان فقط همدردی می خوای چون مشکلی وجود نداره خداروشکر مراحل داره طبق روال عادی طی میشه
    اینکه چیزی تو ذهنت نیست بخاطر هیجان زیادته منم این حس رو تجربه کردم که عادیه
    به نطر من به خودت و اون اقا زمان بشتری بده و از استرست کم کن سعی کن از دم نوشهای ارام بخش استفاده کنی
    مثل گل گاو زبون یا چای سبز و...
    چون ممکنه اعصاب بهم ریختت نزاره خوب تصمیم بگیری
    خودت رو اروم کن و نترس ازینکه شاید برنگرده چون هم تو هم ایشون حق دارید الان که دارید شرایط رو می سنجید به این نتیجه
    برسید که به درد هم نمی خورید
    پس جفتتون این حق رو دارید پس اروم باش
    و اینکه بجای بدبین بودن واقع بین باش و به خانوادش بگو به این زودی عقد نکنید
    اگر امکانش هست چندوقتی خانوادگی اشنا بشید
    و اگر این امکان نیست میتونید صیغه محرمیت بخونید تا بهتر هم رو بشناسید اما برای عقد کردن نباید عجله کرد
    شما که انقدر اعتقاداتت قوی هست
    خودت رو بسپار دست خداا
    و اروم باش
    و ایمان داشته باش بهترین چیزها نسیبت خواهد شد
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  5. 4 کاربران زیر از سمیراه بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    دختر چقد استرس داریییی


    خب دو جلسه دیگه هم باهاش حرف بزن تا اطمینان پیداکنی


    کیلیلیلیلیلییی کلیلیلیللیلیلیییی کلیلیلیلیکلی
    مبارک خدا بخواد مبارک
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  7. 3 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    بهشت تو الان حرفهات معلوم از استرس


    اخیییییی دلش پیشت گیر کرده هوهوهو


    عروس خانم داری میشی کیلیلیلیلیلییی

    حساسسسس نباشششش استرس نداشته باش رفلکس رفلکس ریلکس ریلکس


    الان ما دقیق چیییی بهت بگیمممم

    جینگ جینگ ساز میاد عروس خانم با ناز میاد
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  9. 2 کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط سمیراه نمایش پست ها
    سلام خانوم
    اخی چه خوووب که نقدر یکی به دلت نشسته
    یه دیالوگ معروف وودی الن هست که میگه:
    همیشه شخصی رو که دوست داشتم تو ذهنم مجسم میکردم و منتطر بودم اون ادم بیاد تو زندگیم
    اما اونی که اومد تو زندگیم و عاشقش شدم هیچ کدوم ازون خصوصیاتی که تو ذهنم بودرو نداشت

    من در جریان تایپیک هات نیستم نمی دونم چرا پروندت رو بسته بودی
    ولی به هرحال در دلت رو نمی تونی ببندی
    بنطر من الان فقط همدردی می خوای چون مشکلی وجود نداره خداروشکر مراحل داره طبق روال عادی طی میشه
    اینکه چیزی تو ذهنت نیست بخاطر هیجان زیادته منم این حس رو تجربه کردم که عادیه
    به نطر من به خودت و اون اقا زمان بشتری بده و از استرست کم کن سعی کن از دم نوشهای ارام بخش استفاده کنی
    مثل گل گاو زبون یا چای سبز و...
    چون ممکنه اعصاب بهم ریختت نزاره خوب تصمیم بگیری
    خودت رو اروم کن و نترس ازینکه شاید برنگرده چون هم تو هم ایشون حق دارید الان که دارید شرایط رو می سنجید به این نتیجه
    برسید که به درد هم نمی خورید
    پس جفتتون این حق رو دارید پس اروم باش
    و اینکه بجای بدبین بودن واقع بین باش و به خانوادش بگو به این زودی عقد نکنید
    اگر امکانش هست چندوقتی خانوادگی اشنا بشید
    و اگر این امکان نیست میتونید صیغه محرمیت بخونید تا بهتر هم رو بشناسید اما برای عقد کردن نباید عجله کرد
    شما که انقدر اعتقاداتت قوی هست
    خودت رو بسپار دست خداا
    و اروم باش
    و ایمان داشته باش بهترین چیزها نسیبت خواهد شد
    ممنون بابت حرف های ارام بخشت عزیزم ولی راستش پدرم مخالفه یا عقد یا هیچی
    همش هم میگه تو تحقیقات هیچی معلوم نمیشه و بعدش که رفتید سرخونه و زندگی خودتون باید همدیگرو بسازید و عیب وایرادهای همدیگرو بپوشونید
    تو خانواده ما اصلا همچین رسمی نداریم دایی و زن داییم که دوسال پیش ازدواج کردن فقط یک هفته تو عقد بودن و بعدش جشن عروسی بود حالا خدا به من رحم کرد این همون اول گفت حداقل یکسال باید تو عقد باشیم ولی من دوست دارم قبل از اینکه به هم محرم بشیم یه دوجلسه مشاوره بریم که ظاهرا به هیچ وجه مقدور نیست
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    بهشت تو الان حرفهات معلوم از استرس


    اخیییییی دلش پیشت گیر کرده هوهوهو


    عروس خانم داری میشی کیلیلیلیلیلییی

    حساسسسس نباشششش استرس نداشته باش رفلکس رفلکس ریلکس ریلکس


    الان ما دقیق چیییی بهت بگیمممم

    جینگ جینگ ساز میاد عروس خانم با ناز میاد

    پریماه جون عزیزم ممنونم ازت بخاطر روحیه دادنت
    دوست دارم یکی بهم بگه چکار کنم؟ چی بپرسم؟در مورد چه خصوصیتی برم تحقیق کنم؟هرچی فکر میکنم هیچ ویژگی تو این بشر ندیدم که اینطوری ذهن منو درگیر خودش کرده
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20683
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    2
    تشکر شده 6 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    پریماه جون عزیزم ممنونم ازت بخاطر روحیه دادنت
    دوست دارم یکی بهم بگه چکار کنم؟ چی بپرسم؟در مورد چه خصوصیتی برم تحقیق کنم؟هرچی فکر میکنم هیچ ویژگی تو این بشر ندیدم که اینطوری ذهن منو درگیر خودش کرده
    سلام عزیزم.... ببین با چه کسانی دوسته.... ادم به سمت کسانی میره که شبیه خودش هستن... دوستاشو بشناس تا اون پسر را بشناسی.... یه سرچ تو نت بزن سوالات خواستگاری میاد اونا را بخوان .... امیدوارم خوشبخت زندگی کنی

  13. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    پریماه جون عزیزم ممنونم ازت بخاطر روحیه دادنت
    دوست دارم یکی بهم بگه چکار کنم؟ چی بپرسم؟در مورد چه خصوصیتی برم تحقیق کنم؟هرچی فکر میکنم هیچ ویژگی تو این بشر ندیدم که اینطوری ذهن منو درگیر خودش کرده

    دختر خو وقتی چیزی ندیدی مگه دیونه ای الکی میخوای یه عیب پیدا کنی یا فکرت درگیر هرچیزی کنی


    همین که به دلت نشست بهترین نشونست
    و بهتر اون این که پسره تورو خیلی میخواد. که اروم و قرار نداره
    وقتی هم میگی همه چیزش با خانوادت وقف پیدا گرده
    دیگه مشکل کجاست؟؟


    خب تو ملاک هاتو باید درنظر بگیری ببینی اون چیزایی که میخوای پسره داره

    ظاهر پول شغل تحصیل فرهنگ عقیده همه اینا که برات ملاک


    دو جلسه دیگه بذار برای اشنایی بهتر
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  14. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19153
    نوشته ها
    2,540
    تشکـر
    1,726
    تشکر شده 5,759 بار در 1,860 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    ممنون بابت حرف های ارام بخشت عزیزم ولی راستش پدرم مخالفه یا عقد یا هیچی
    همش هم میگه تو تحقیقات هیچی معلوم نمیشه و بعدش که رفتید سرخونه و زندگی خودتون باید همدیگرو بسازید و عیب وایرادهای همدیگرو بپوشونید
    تو خانواده ما اصلا همچین رسمی نداریم دایی و زن داییم که دوسال پیش ازدواج کردن فقط یک هفته تو عقد بودن و بعدش جشن عروسی بود حالا خدا به من رحم کرد این همون اول گفت حداقل یکسال باید تو عقد باشیم ولی من دوست دارم قبل از اینکه به هم محرم بشیم یه دوجلسه مشاوره بریم که ظاهرا به هیچ وجه مقدور نیست

    خب درسته هرکسی عیب هایی داره و وظیفه زن و شوهر هست که این عیب هارو بپوشونه
    ولی قبل از ازدواج باید طرف رو تا حدودی شناخت
    هرکسی ممکنه عیب و ایراد داشته باشه این مهمه که ایا اون فرد ارزش این رو داره که ما عیب و ایرادش رو بپوشونیم
    ایا اونقدر خوبی داره که بدی هاشو صبر کنیم
    به نطر من اگر پدرت انقدر سرسخت هست با مادرت صحبت کن و از ایشون بخواه یه بستری رو اماده کنه چند باری بیشتر با اون اقا هم صحبت بشی
    و برای صحبت بهتر با ایشون تایپیک زیر رو بخون که بسیار مفید هست
    http://forum.moshaver.co/f180/%DA%86...-%D8%9F-23424/
    امضای ایشان
    آیا دوست دارید برای

    صلح جهانی کاری انجام دهید ؟

    به خانه بروید و به خانواده تان
    عشق بورزید


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    وای منم استرس گرفتم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  16. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    وای منم استرس گرفتم
    من دارم گریه میکنم نخند p;
    من اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشی زودتر ازدواج میکردم )
    چون من تقریبا به ازدواج فکرنمیکردم هیچ ملاک و شرایطی هم ندارم نمیدونمممممممممممممم چکار کنمممممممم
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  17. کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    من دارم گریه میکنم نخند p;
    من اگه میدونستم اینقدر خوشحال میشی زودتر ازدواج میکردم )
    چون من تقریبا به ازدواج فکرنمیکردم هیچ ملاک و شرایطی هم ندارم نمیدونمممممممممممممم چکار کنمممممممم


    چرا فکر نمیکردی ؟؟؟؟


    جالبه بدونی من مطمعن بودم بالاخره خبر عروسی تورو حتما میفهمم واسه همین تعجب کردم

    حس 6همیشه قوی بوده

    کیلیلیلیلی کیلیلییی گریش نکن دیگه

    هرکی لیاقتش یه ادم خوب هست مطمعنن تا الان هم منتظر بودی خدا یه ادم خوبو برات فرستاد پس بسپارش دست خدا خودش جور کرده خوش تورو هم خوشبخت میکنه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    چرا فکر نمیکردی ؟؟؟؟


    جالبه بدونی من مطمعن بودم بالاخره خبر عروسی تورو حتما میفهمم واسه همین تعجب کردم

    حس 6همیشه قوی بوده

    کیلیلیلیلی کیلیلییی گریش نکن دیگه

    هرکی لیاقتش یه ادم خوب هست مطمعنن تا الان هم منتظر بودی خدا یه ادم خوبو برات فرستاد پس بسپارش دست خدا خودش جور کرده خوش تورو هم خوشبخت میکنه
    با اینکه ندیدمت ولی عاشقتمممممم
    بخاطر مشکلاتی که داشتم اول از همه ترس از رابطه جنسی و چیزهای دیگه که توی تاپیک های دیگه گفتم همیشه فکر میکردم مسئولیت ازدواج خیلی زیاد و سخته و من از عهده ش بر نمیام چون هنوز خودم رو کامل نمیشناسم پس چه جوری میخوام باعث تکمیل شدن زندگی یه نفر دیگه بشم؟
    الان هم استرس دارم که شاید زنگ نزنن به همون اندازه هم استرس دارم که اگه زنگ زدن چی میشه؟
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    با اینکه ندیدمت ولی عاشقتمممممم
    بخاطر مشکلاتی که داشتم اول از همه ترس از رابطه جنسی و چیزهای دیگه که توی تاپیک های دیگه گفتم همیشه فکر میکردم مسئولیت ازدواج خیلی زیاد و سخته و من از عهده ش بر نمیام چون هنوز خودم رو کامل نمیشناسم پس چه جوری میخوام باعث تکمیل شدن زندگی یه نفر دیگه بشم؟
    الان هم استرس دارم که شاید زنگ نزنن به همون اندازه هم استرس دارم که اگه زنگ زدن چی میشه؟

    همش استرس داری که طبیعی تو وقتی بسپاریش دست خدا دیگه نباید ترس داشته باشی ایشالله که حله
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    بهشت قرار کی زنگ بزنن ؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    مادرش خیلی اصرار کرد که 4شنبه بریم برای عقد ولی چون زایمان خالم بود مامانم قبول نکرد و گفت یه هفته فرصت بدین هم زایمان خالم تموم بشه و هم یه تحقیقی داشته باشیم
    من تا هفته دیگه هیچی ازم نمیمونهههههههههه
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  23. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    واااایییی دختر چقد استرس

    بهشت صیغه. محرمیت نمیخونین ؟؟نامزد بشین؟؟یه راست عقد میکنید؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  24. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    والا ماکه از این رسم های صیغه و اینا نداریم فکر هم نکنم بابا اجازه بده
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  25. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    والا ماکه از این رسم های صیغه و اینا نداریم فکر هم نکنم بابا اجازه بده

    اهان به سلامتی

    گفتن کی زنگ میزنن؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  26. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    گفتم که تا هفته دیگه مامانم ازشون فرصت خواسته
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  27. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    اگه بتونید تو این یک هفته با خود پسره حرف بزنی و دوجنسه دیگه هم برید برا اشنایی بیشتر خیلی بهتره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  28. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    فکرنکنم شدنی باشه اول که بابا قبول نمیکنه و دوم اینکه مامانمو بکشم حاضر نمیشه زنگ بزنه بگه بیان حرف بزنن حتما باید خودشون زنگ بزنم وگرنه من از خدامه
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  29. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    احتیاجی نیست خانواده ها بدونن خودت و پسر کافی

    هوفففف بسپارش دست خدا هرچی خیره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  30. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    میگم یه سوال خودم برم در مغازه پسره زشته؟؟؟؟؟
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  31. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نمیدونم والا بستگی به پسره داره
    به نظر خودت راز دار هست
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  32. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نمیدونم میترسم بگه چه دختر سبک و ندید بدیدی
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  33. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    عزیزم با خودت فکر کردی که چرا اینقدر عجله دارن؟

    به نظر من بیشتر فکر کن

    میگن قبل ازدواج باید چشماتونو خوب باز کنین

    شما هم که میگین تاحالا به معیاراتون فکر نکردین

    به نظر من بیشتر در زمینه مسایل قبل ازدواج مطالعه کنید و فرصت آشنایی هم بیشتر کنید

    من خودم حداقل ۶ ماه فرصت لازم دارم واسه قبل از ازدواج برای تحقیق و مسایل دیگه

  34. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    در مورد این که خودتون برین هم کار جالبی نیس
    چون هم ضایع است یه جورایی، هم خب اگه شما رو میبینه دیگه عادی رفتار نمیکنه

  35. کاربران زیر از fatemeh.74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    اگه اینجوری بود فاطمه جون که من غصه ای نداشتم شش ماه فرصت یعنی طلا برای من
    منم به این عجله داشتنشون شک دارم البته عروس دیگه شون هم همینجوری بوده اونم از خواستگاری تا عقدش ده روز بیشتر نبوده الانم یه پسره 2-3 ساله داره و ظاهرش میومد که از زندگیشم راضیه
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  37. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    16953
    نوشته ها
    547
    تشکـر
    353
    تشکر شده 330 بار در 225 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    اهان نمیدونم والا عزیزم هرجوری خودت میدونی
    ولی من اگه بودم همین اندازه فرصتو میخواستم، اگه هم قبول نکردن، نکنن

  38. کاربران زیر از fatemeh.74 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6691
    نوشته ها
    4,297
    تشکـر
    18,649
    تشکر شده 9,823 بار در 3,399 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    سلام
    منم خیلی خوشحالم ، چون قبلاً پست هاتون رو خونده بودم و درک میکنم که چرا این حس ها رو دارین .

    سعی کنید از حساتون لذت ببرین ، به این فکر نکنین که قبلاً چه دیدگاهی نصبت به ازدواج داشتین یا خوشتون نمی اومده و ...
    طی زمان شما هم تغییر کردین عوض شدین ، این احساسات نشونه سلامتی روحی تونه و طبیعیه
    شور اشتیاق ها هم به خاطر اینکه از فرد مقابلتون خوشتون اومده
    پس نگران نباشید و استرس بیخودی به خودتون راه ندید
    تغریباً رسم و رسوماتتون مثل اطراف ماس دوران نامزدی عقد میکنن ، که به نظر من از صیغه و اینا بهتره .
    تا الان به ازدواج فکر نکردین ، یعنی : انتظارات بزرگی نباید از همسر آینده داشته باشین .

    خوندن این پست ها برای اینکه ازشون چی بپرسین بد نیست ، چون تا الان قصد ازدواج نداشتین فکر کنم نخوندینشون .

    http://forum.moshaver.co/f24/%D8%B3%...8%B1%DB%8C-73/

    http://forum.moshaver.co/f188/%DA%86...5%D8%9F-10118/

  40. کاربران زیر از reza1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    ممنون داداش رضا حتما مطالعه میکنم البته یکی از تاپیک هارو قبلا معرفی کرده بودن به من هرچند بعد از جلسه خواستگاری بود ولی وقتی خوندم دیدم دقیقا همون سوالارو پرسیده بودم حالا منتظرم دوباره زنگ بزنن تا ببینم چی میشه واگذارکردم به خدا
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  42. کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  43. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    تقریبا همه چی تموم شد و قرار اینسری اومدن زمان عقد رو تعیین کنیم ولی حالا یه چیز دیگه پیش اومده بابا لج کرده از روزی که عقد کردی تا زمانی که نرفتی خونه خودت حق نداری بری سرکار و دانشگاه تازه ماشینمم باید بفروشم اینو دیگه کجای دلم جا بدم دیگه واقعا خسته شدم چرا اینقدر زندگی برای من سخته همه پدر و مادرا ارزوشونه شادی و موفقیت بچه هاشونو ببینم ولی نمیدونم پدر و مادرم چرا اینجوری میکنن من دیگه واقعا کشش ندارم
    بچه ها کمکم کنید چه جوری با پدرم رفتار کنم از خر شیطون بیاد پایین
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  44. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    سلام بهشت گلم خبرا رو هم به ما برسون این چهار شنبه که گذشت
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  45. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    تقریبا همه چی تموم شد و قرار اینسری اومدن زمان عقد رو تعیین کنیم ولی حالا یه چیز دیگه پیش اومده بابا لج کرده از روزی که عقد کردی تا زمانی که نرفتی خونه خودت حق نداری بری سرکار و دانشگاه تازه ماشینمم باید بفروشم اینو دیگه کجای دلم جا بدم دیگه واقعا خسته شدم چرا اینقدر زندگی برای من سخته همه پدر و مادرا ارزوشونه شادی و موفقیت بچه هاشونو ببینم ولی نمیدونم پدر و مادرم چرا اینجوری میکنن من دیگه واقعا کشش ندارم
    بچه ها کمکم کنید چه جوری با پدرم رفتار کنم از خر شیطون بیاد پایین

    ای وای من این حرفت رو الان دیدم


    پس داری عروس میشی کیلیلیلیلیلیلیی

    خب وقتی که عقد کردی دیگه اختیارت دست شوهرت اون باید اجازه بده بری دانشگاه و این چیزا


    ولی چرا میگه ماشینت رو بفروش؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  46. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    بابامیگه وقتی عقد کردم دیگه نرم سرکار تا زمانی که برم خونه خودم منظورش تو این فاصله دوران عقده
    اخه از اول موافق ماشین خریدن من نبود به نظرش حس استقلال طلبی من بیشتر میشه و این اصلا دوست نداره
    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  47. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    بابامیگه وقتی عقد کردم دیگه نرم سرکار تا زمانی که برم خونه خودم منظورش تو این فاصله دوران عقده

    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk

    مگه قرار چقد عقد باشید؟؟؟؟,

    ماشین و میگه چرا بفروش؟؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  48. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    حداقل۴-۵ماه تو عقدیم

    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  49. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط بهشت نمایش پست ها
    حداقل۴-۵ماه تو عقدیم

    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk

    به نظر من این موضوع رو با پسره درمیان بذار

    چون شما تا عقد کردید دیگه اجازت دست پسرست
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  50. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21172
    نوشته ها
    125
    تشکـر
    13
    تشکر شده 203 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    دوست عزیز
    برای شناخت همدیگه حداقل شش ماه زمان لازم هست
    اما شما میتونید از یک مشاور متخصص در زمینه ازدواج گمک بگیرید از شما تست شخصیت گرفته میشه و اگاهی و شناخت شما نسبت به همدیگه افزایش پیدا میکنه
    نقش مشاور بررسی نقاط قوت و ضعف رابطه شماست و وقتی اطلاعات شما در این زمینه بیشتر بشه براحتی میتونی تصمیم درست بگیری
    از همین سایت میتونی شماره مشاوره حضوری رو پیدا کنی
    ضمن اینکه از جملاتت پیداست فرد اضطرابی هستی واین مورد هم میتونه توسط مشاور بررسی بشه و اگر نیاز به درمان بود خودشون بهنرین راهکار رو براتون پیشنهاد خواهند کرد
    چون برای یک ازدواج موفق تناسب شخصیت و سلامت روان هر دو لازمه
    موفق و پایدار باشی
    ویرایش توسط Dr.Psychologist : 09-01-2015 در ساعت 04:32 PM دلیل: محل نادرست پاسخ

  51. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    21172
    نوشته ها
    125
    تشکـر
    13
    تشکر شده 203 بار در 81 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    دوست عزیز
    برای شناخت همدیگه حداقل شش ماه زمان لازم هست نباید چشم بسته وارد زندگی بشی اول باید بدونی قراره با کی زندگی کنی
    اما شما میتونید از یک مشاور متخصص در زمینه ازدواج گمک بگیرید از شما تست شخصیت گرفته میشه و اگاهی و شناخت شما نسبت به همدیگه افزایش پیدا میکنه
    نقش مشاور بررسی نقاط قوت و ضعف رابطه شماست و وقتی اطلاعات شما در این زمینه بیشتر بشه براحتی میتونی تصمیم درست بگیری
    از همین سایت میتونی شماره مشاوره حضوری رو پیدا کنی
    ضمن اینکه از جملاتت پیداست فرد اضطرابی هستی واین مورد هم میتونه توسط مشاور بررسی بشه و اگر نیاز به درمان بود خودشون بهنرین راهکار رو براتون پیشنهاد خواهند کرد
    چون برای یک ازدواج موفق تناسب شخصیت و سلامت روان هر دو لازمه
    موفق و پایدار باشی

  52. کاربران زیر از Dr.Psychologist بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    اون تفلی حرفی نداره بابام خیلی سخت گیره

    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  54. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دوستان کمک کنید ذهنم بدجور درگیره

    نقل قول نوشته اصلی توسط Masafi نمایش پست ها
    دوست عزیز
    برای شناخت همدیگه حداقل شش ماه زمان لازم هست نباید چشم بسته وارد زندگی بشی اول باید بدونی قراره با کی زندگی کنی
    اما شما میتونید از یک مشاور متخصص در زمینه ازدواج گمک بگیرید از شما تست شخصیت گرفته میشه و اگاهی و شناخت شما نسبت به همدیگه افزایش پیدا میکنه
    نقش مشاور بررسی نقاط قوت و ضعف رابطه شماست و وقتی اطلاعات شما در این زمینه بیشتر بشه براحتی میتونی تصمیم درست بگیری
    از همین سایت میتونی شماره مشاوره حضوری رو پیدا کنی
    ضمن اینکه از جملاتت پیداست فرد اضطرابی هستی واین مورد هم میتونه توسط مشاور بررسی بشه و اگر نیاز به درمان بود خودشون بهنرین راهکار رو براتون پیشنهاد خواهند کرد
    چون برای یک ازدواج موفق تناسب شخصیت و سلامت روان هر دو لازمه
    موفق و پایدار باشی
    ممنون از راهنماییتون
    من خیلی ادم استرسی هستم توی همین چندجلسه صحبت باایشون هم متوجه شدم واقعا در و تخته به هم میخوریم چون اونم مثل منه تازه به نظرم یکم بیشتر

    فرستاده شده از PC7558ِ من با Tapatalk
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  55. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    ان شاالله خوشبخت بشین
    خیلیییییییی از این خبر خوشحال شدم
    به قول پری
    کیلیلیلیلیلیلیلی

    تنها خدا،آرام بخش دلها

  56. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  57. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    ان شاالله خوشبخت بشین
    خیلیییییییی از این خبر خوشحال شدم
    به قول پری
    کیلیلیلیلیلیلیلی

    تنها خدا،آرام بخش دلها

    کیلیلیلیللییییی




    بهشت عقد کردی؟
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  58. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20970
    نوشته ها
    840
    تشکـر
    827
    تشکر شده 1,757 بار در 626 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    چرا نميشه قبل عقد مشاوره بريد؟
    به نظرم شما عاشق شديد
    منظورم از اين حالت اينه كه قدرت درك و تشخيص شما در مورد خوبي و بدي مختل شده و تماما بدنبال خوبي ها هستيد و همه چيز را خوب ميبينيد

    بهتره بخودتون فرصت بديد
    يادتان باشد كه با كمي فرصت و خلا ذهني ميتونيد در مورد اين مرحله فوق العاده مهم زندگيتون بهتر تصميم بگيريد

    سعي كنيد از دوستان خوبتون در اين مورد خاص مشورت بگيريد
    چهره ي زوجين بعد از 1 سال براي همسرانشا ن كاملا تكراري مي شود و اين سيرت فرد هست كه به اين صورت معنا ميبخشد
    حتما حتما حتما بطور 100 % در مورد سابقه ي اين خانواده تحقيق كنيد
    هيچ اصراري براي ارتباط با اين خانواده نداشته باشيد چرا كه اگر خدا شما را براي هم افريده و خلق كرده باشد راه رسيدن را نيز محيا مي كند
    دلتان را به خدا بسپاريد
    در اين چند مدت بسيار در خصوص افكار فكري و رفتاري جنس مخالفتان تحقيق كنيد و مطلب بخونيد

    به هيچ عنوان در رويا فرو نريد و رويايي فكر نكنيد
    امضای ایشان
    ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺑﻪ ﻣﻦ ﯾﺎﺩ ﺩﺍﺩ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ...
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ، ﺩﻟﯽ ﺭﺍ،ﭼﺸﻤﯽ ﺭﺍ،ﮔﻮﺷﯽ ﺭﺍ ....
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻔﺮﺕ
    ﺗﺎ ﭘُﺮ ﮐﻨﯽ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺸﻖ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﭼﺸﻤﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﮐﯿﻨﻪ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﺷﻮﺩ ﭼﺸﻤﯽ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ
    ﺧﺎﻟﯽ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻍ
    ﺗﺎ ﭘﺮ ﮐﻨﯽ ﮔﻮﺵ ﻫﺎﯾﯽ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺯﻣﺰﻣﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ
    ﻭ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﮐﻨﯽ ﻣﺒﺎﺩﺍ ﺧﺎﻟﯽ ﺷﻮﯼ ﺑﻪ ﻗﯿﻤﺖ ﻟﺒﺮﯾﺰﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ...
    ﯾﺎﺩﺕ ﺑﺎﺷﺪ ﺳﺎﻋﺖ ﺷﻨﯽ ﺭﻭﺯﯼ ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭ ﺍﯾﻦ ﺗﻮ ﻫﺴﺘﯽ ﮐﻪ ﭘُﺮ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻧﭽﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﭘُﺮ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ



  59. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    کیلیلیلیللییییی




    بهشت عقد کردی؟
    هفته دیگه سالروز ازدواج حضرت علی و حضرت فاطمه قراره عقد کنیم
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  60. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    8109
    نوشته ها
    1,999
    تشکـر
    2,867
    تشکر شده 3,828 بار در 1,232 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    مبارکتون باشه بهشت خانوم خوشبخت شوید
    پس همه بچه های سایت دعوتنن
    امضای ایشان

    آموخته ام که:خدا عشقست و عشق تنهاخداست!
    آموخته ام: وقتی ناامید میشوم خدا،با تمام عظمتش،عاشقانه انتظار میکشد،دوباره به رحمتش امیدوارشوم!

    آموخته ام: اگر تاکنون به آنچه خواستم نرسیدم،خدا برایم بهترش را درنظر گرفته!

  61. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6350
    نوشته ها
    545
    تشکـر
    884
    تشکر شده 624 بار در 313 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : یک اتفاق غیرمنتظره

    نقل قول نوشته اصلی توسط سهيل نمایش پست ها
    چرا نميشه قبل عقد مشاوره بريد؟
    به نظرم شما عاشق شديد
    منظورم از اين حالت اينه كه قدرت درك و تشخيص شما در مورد خوبي و بدي مختل شده و تماما بدنبال خوبي ها هستيد و همه چيز را خوب ميبينيد

    بهتره بخودتون فرصت بديد
    يادتان باشد كه با كمي فرصت و خلا ذهني ميتونيد در مورد اين مرحله فوق العاده مهم زندگيتون بهتر تصميم بگيريد

    سعي كنيد از دوستان خوبتون در اين مورد خاص مشورت بگيريد
    چهره ي زوجين بعد از 1 سال براي همسرانشا ن كاملا تكراري مي شود و اين سيرت فرد هست كه به اين صورت معنا ميبخشد
    حتما حتما حتما بطور 100 % در مورد سابقه ي اين خانواده تحقيق كنيد
    هيچ اصراري براي ارتباط با اين خانواده نداشته باشيد چرا كه اگر خدا شما را براي هم افريده و خلق كرده باشد راه رسيدن را نيز محيا مي كند
    دلتان را به خدا بسپاريد
    در اين چند مدت بسيار در خصوص افكار فكري و رفتاري جنس مخالفتان تحقيق كنيد و مطلب بخونيد

    به هيچ عنوان در رويا فرو نريد و رويايي فكر نكنيد
    در مورد خانواده ایشون خیلی تحقیق کردیم و هیچ چیز بدی نشنیدیم
    برای مشاوره هم که باهاش صحبت کردم گفتن که خواهرشون فوق لیسانس روانشناسی دارن و هروقت مشکلی پیش بیاد میرن پیش خواهرش منم دیگه هیچی نگفتم
    اینکه عاشق شدم رو نمیدونم واقعا هیچ حسی ندارم و منی که همیشه تو رویا واسه خودم زندگی میکردم هرکاری میکنم هیچی تو ذهنم نمیاد و اصلا رویایی نمیتونم فکر کنم. چیزی که باعث شد بهش جواب مثبت بدم این بود که وقتی داشتیم باهم حرف میزدیم یه حس آرامشی رو داشتم انگار صدساله باهاشم هم خودش و هم خانواده ش وقتی همه خواهر و برادراش اومدن خونه مون چهره هیچ کدوم غریبه نبود و انگار همه رو میشناختم درصورتیکه اولین باری بود که میدیدمشون. تاحالا به جز استرسی بودنش هیچ چیز منفی دیگه ازشون ندیدم . واقعا نمیدونم چه جوری داره این قضیه میره جلو
    امضای ایشان
    Who looses today, won’t find tomorrow, There is nothing important as today

  62. کاربران زیر از بهشت بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. امان از ناسازگاری غیر ارادی
    توسط آسمان سیاه در انجمن درگیری و دعوای فیزیکی
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 08-04-2015, 11:48 PM
  2. خشم غیر قابل کنترل
    توسط لاهیتا در انجمن عصبانیت و پرخاشگری
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 11-22-2014, 07:18 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد