صفحه 1 از 48 12311 ...
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 2351

موضوع: دل نوشته

360465
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    دل نوشته

    حال من از اين و آن پرسيدنيست
    گاه بر روی زمين زل می زنم / گاه بر حافظ تفأل می زنم
    حافظ ديوانه فالم را گرفت
    يک غزل آمد که حالم را گرفت
    ما زياران چشم ياری داشتيم / خود غلط بود آنچه میپنداشتیم
    ویرایش توسط a : 05-10-2014 در ساعت 05:44 PM

  2. 16 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    2994
    نوشته ها
    143
    تشکـر
    2
    تشکر شده 51 بار در 30 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : دل نوشته .............

    منم میخوام خودکشی کنم.

  4. کاربران زیر از yarigar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط yarigar نمایش پست ها
    منم میخوام خودکشی کنم.
    سلام .. خواهشا تو تایپیک های من نگید میخوام خودکشی کنم ..... چون تقریبا همه جای این سایت یه پست خودکشی گذاشتی ....

  6. 6 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2014
    شماره عضویت
    3109
    نوشته ها
    78
    تشکـر
    0
    تشکر شده 54 بار در 25 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دل نوشته .............

    سلامتی مادری که هم مادر بود هم پدر
    هم مریض بود هم سالم
    هم گرسنه بود هم سیر
    هم پیر بود هم جوون
    هم دل شکسته بود هم دل زنده
    مادرهایی که دلخوشیشون تو دلخوشی ما خلاصه میشه

  8. 13 کاربران زیر از afra بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    .....

  10. 7 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    مرسی دوستای گلم .......

  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............


    .......

  13. 4 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    حال من بد نيست غم کم می خورم / کم که نه! هر روز کم کم می خورم
    آب می خواهم، سرابم می دهند
    عشق می ورزم عذابم می دهند
    خود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بيدارم نکردی؟ آفتاب!!!!
    خنجری بر قلب بيمارم زدند
    بی‌گناهی بودم و دارم زدند
    دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکست
    عشق آخر تيشه زد بر ريشه ام
    تيشه زد بر ريشه ی انديشه ام
    عشق اگر اينست مرتد می شوم / خوب اگر اينست من بد می شوم
    بس کن ای دل نابسامانی بس است
    کافرم! ديگر مسلمانی بس است
    در ميان خلق سر در گم شدم / عاقبت آلوده‌ی مردم شدم
    بعد از اين با بی‌کسی خو می‌کنم
    هر چه در دل داشتم رو می‌کنم
    نيستم از مردم خنجر بدست / بت پرستم، بت پرستم، بت پرست
    بت پرستم، بت پرستی کار ماست
    چشم مستی تحفه‌ی بازار ماست
    درد می بارد چو لب تر می‌کنم / طالعم شوم است باور می‌کنم
    من که با دريا تلاطم کرده ام
    راه دريا را چرا گم کرده ام؟؟؟
    قفل غم بر درب سلولم مزن / من خودم خوشباورم، گولم مزن
    من نمی‌گويم که خاموشم مکن
    من نمی‌گويم فراموشم مکن
    من نمي گويم که با من يار باش / من نمی گويم مرا غمخوار باش
    من نمی گويم، دگر گفتن بس است
    گفتن اما هيچ نشنفتن بس است
    روزگارت باد شيرين! شاد باش دست / کم يک شب تو هم فرهاد باش
    آه! در شهر شما ياری نبود
    قصه هايم را خريداری نبود!!!
    وای! رسم شهرتان بيداد بود / شهرتان از خون ما آباد بود
    از درو ديوارتان خون می چکد
    خون من، فرهاد، مجنون می چکد
    خسته ام از قصه های شوم تان / خسته از همدردی مسموم تان
    اينهمه خنجر دل کس خون نشد
    اين همه ليلی، کسی مجنون نشد
    آسمان خالی شد از فريادتان / بيستون در حسرت فرهادتان
    کوه کندن گر نباشد پيشه ام
    بويی از فرهاد دارد تيشه ام
    عشق از من دور و پايم لنگ بود / قيمتش بسيار و دستم تنگ بود
    گر نرفتم هر دو پايم خسته بود
    تيشه گر افتاد دستم بسته بود
    هيچ کس دست مرا وا کرد؟ نه / فکر دست تنگ مارا کرد؟ نه!
    هيچ کس از حال ما پرسيد؟ نه
    هيچ کس اندوه مارا ديد؟ نه!
    هيچ کس اشکی برای ما نريخت / هر که با ما بود از ما می گريخت






    دوستاای گلم . هرکس هرچیزی تو دلشه بگه ...................


  15. 7 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............



    ......

  17. 7 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3434
    نوشته ها
    90
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دل نوشته .............

    گاه دلتنـــــــگ می شوم دلتنـگتر از تمام دلتنگـــــــــی ها
    حسرت ها را می شمارم
    و باختن ها
    وصدای شکستن را
    ... نمیدانم من کدامین امید را ناامید کردم
    وکدام خواهش را نشنیدم
    وبه کدام دلتنگی خندیدم
    که چنین دلتنگــــــــــــــــم






    صدای ما رو

    از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...

    مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن

    مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون

    زیر چونشونه

    در ضمن ،

    پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرفته

    امضای ایشان
    افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ در این است که آنجا بمانی .

  19. 8 کاربران زیر از aydan7 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3434
    نوشته ها
    90
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 28 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دل نوشته .............

    صدای ما رو

    از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...

    مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن
    صدای ما رو

    از پشت شیشه ی مانیتور می شنوید...

    مانیتوری که الان ، خیلیا پشتش بغض دارن

    مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون

    زیر چونشونه

    در ضمن ،

    پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرفته


    مانیتوری که الان ، خیلیا دستشون

    زیر چونشونه

    در ضمن ،

    پشت همین مانیتور هم خیلیا دلشون گرفته
    امضای ایشان
    افتادن در گل و لای ننگ نیست ، ننگ در این است که آنجا بمانی .

  21. کاربران زیر از aydan7 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    S@m

  22. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............



    اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ... دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او

    آنگاه که مهر مي ‌ورزي مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا مي‌کند ... پس خود را گناهکار مبين
    من عيسي نامي را مي شناسم که ده بيمار را در يک روز شفا داد ... و تنها يکي سپاسش گفت!!!
    من خدايي مي شناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ... يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
    پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ... از تو براي مهربانيت قدرداني مي کنند.
    پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش... که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد
    تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...
    خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ...
    پس به راهت ادامه بده
    دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...
    تو به پاس زيبايي عشق ، عشق بورز و جاودانه باش...

  23. 5 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    من از آن روز که در بند توام آزادم . من تورو دیدمو آرام به خاک اوفتادم
    چشممان خورد به هم .صاعقه زد .پلک م سوخت . نیزه ایی جمجمه ام را به گلوبند تو دوخت
    . سرم انگار به جوش امدمو مغزم پوسید / سرطانی شدمو .مرگ لبم را بوسید .

    خودم آمدمو انگار تویی در من بود / این کمی بیش تر از دل به کسی بستن بود
    پیش چشمه همه از خویش یلی ساختم / پیشه چشمان تو اما سپر انداختم

    چای داغی که دلم بود به دستت دادم / آنقدر سرد شدم از دهنت افتادم
    و زمینی که قسم خورد شکستم بدهد / و زمان چنبره زد کار به دستم بدهد
    تو نباشی من از آینده خود پیر ترم / از هر زخمیه ابلیس زمین گیرترم
    هرکسی شعله شدو داغ به جانم زدو رفت .....

  25. 3 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    بسیار زیبا انتخاب کردی ...
    کاملا موافق هستم
    انچه می ماند فقط مهربانیست : شانس بقاء نسل بشر

  27. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    S@m

  28. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    از امین و فریماه جان بابت نوشته های زیبا ممنون...

  29. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2053
    نوشته ها
    86
    تشکـر
    0
    تشکر شده 56 بار در 37 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها


    اگر کسي تو را با تمام مهربانيت دوست نداشت ... دلگير مباش که نه تو گناهکاري نه او

    آنگاه که مهر مي ‌ورزي مهربانيت تو را زيباترين معصوم دنيا مي‌کند ... پس خود را گناهکار مبين
    من عيسي نامي را مي شناسم که ده بيمار را در يک روز شفا داد ... و تنها يکي سپاسش گفت!!!
    من خدايي مي شناسم كه ابر رحمتش به زمين و زمان باريده ... يکي سپاسش مي گويد و هزاران نفر کفر !!!
    پس مپندار بهتر از آنچه عيسي و خدايش را سپاس گفتند ... از تو براي مهربانيت قدرداني مي کنند.
    پس از ناسپاسي هايشان مرنج و در شاد کردن دلهايشان بکوش... که اين روح توست كه با مهرباني آرام ميگيرد
    تو با مهر ورزيدنت بال و پر ميگيري ...
    خوبي دليل جاودانگي تو خواهد شد ...
    پس به راهت ادامه بده
    دوست بدار نه براي آنکه دوستت بدارند ...
    تو به پاس زيبايي عشق ، عشق بورز و جاودانه باش...

    بسیار زیبا انتخاب کردی ...
    کاملا موافق هستم
    انچه می ماند فقط مهربانیست :
    شانس بقاء نسل بشر

  31. کاربران زیر از roeya بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    S@m

  32. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط roeya نمایش پست ها
    از امین و فریماه جان بابت نوشته های زیبا ممنون...
    مرسی .نظر لطفتونه ....

    دیدگاه شما هم زیباست .....

  33. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    زهر ترین زاویـــه ی شوکران
    مرگ ترین حقه ی جادوگران
    داغ ترین شهوت آتش زدن
    تهمت شاعر به سیاوش زدن
    هر که تو را دید زمین گیر شد
    سخت به جوش آمدو تبخیر شد
    درد بزرگ سرطانی من
    کهنه ترین زخم جوانی من
    با تو ام ای شعر به من گوش کن
    نقشه نکش حرف نزن گوش کن
    شعر تو را با خفه خون ساختند
    از تو هیولای جنون ساختند
    ریشه به خونابه و خون میرسد
    میوه که شد بمب جنون میرسد
    محض خودت بمب منم ، دور تر !
    می ترکم چند قدم دور تر !
    از همه ی کودکی ام درد ماند
    نیم وجب بچه ولگرد ماند
    حال مرا از من بیمار پرس
    از شب و خاکستر سیگار پرس
    از سر شب تا به سحر سوختن
    حادثه را از دو سه سر سوختن
    خانه خرابی من از دست توست
    آخر هر راه به بن بست توست


  35. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    آبانی کَسیه که محبت می‌کنه ولی‌ بی‌ مهری می‌بینه
    آبانی کَسیه که وفادار میمونه ولی‌ خیانت می‌بینه
    آبانی کَسیه که سازش می‌کنه ولی‌ سازش نمی‌بینه
    آره....من یه آبانیم، واسه کشف کردنِ من باید با چشم دلت به من نگاه کنی

  36. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  37. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    خسرو شکیبایی می گفت:

    بعضی وقت ها یکی طوری می سوزونتت
    که هزار نفر نمیتونن خاموشت کنن،

    بعضی وقت ها یکی طوری خاموشت میکنه
    که هزار نفر نمیتونن روشنت کنن

  38. 3 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  39. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط roeya نمایش پست ها
    بسیار زیبا انتخاب کردی ...
    کاملا موافق هستم
    انچه می ماند فقط مهربانیست :
    شانس بقاء نسل بشر
    خواهش میکنم رویاجان واقعا به نظرمن همچین آدمایی تودنیا خیلی کم پیدا میشه
    چراواقعا چرا

  40. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    خواهش میکنم رویاجان واقعا به نظرمن همچین آدمایی تودنیا خیلی کم پیدا میشه
    چراواقعا چرا
    سلام دوست عزیزم .

    چرا پیدا نمیشه توی دنیا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دورو ور خودتو نگاه کنی خیلی ها پیدا میشن ....

    باور کن آدم هست که واقعا عاشق اینه که بتونه کار کسی رو انجام بده . باور کن مثل اچار فرانسه .... من میشناسم ... هر کاری که از دستش بر بیاد برات انجام میده . و اگر هم ببینه نمیتونه .آخرش میگه یه پرسوجویی میکنم خبری بهت میدم ... باور کن فقط مهربونی و محبت داره ...

    منم همیشه سعی میکنم مثل اون باشم ...... اگر بتونم ....

    خیلی خوبه آدم تو یه جمعی وقتی اسمش میاد ... واقعا همه بگن جاش خالیه ... همه یه محبتی ازش تو دل داشته باشن ....

  41. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  42. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    [QUOTE=amin;16445]سلام دوست عزیزم .

    چرا پیدا نمیشه توی دنیا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ دورو ور خودتو نگاه کنی خیلی ها پیدا میشن ....

    باور کن آدم هست که واقعا عاشق اینه که بتونه کار کسی رو انجام بده . باور کن مثل اچار فرانسه .... من میشناسم ... هر کاری که از دستش بر بیاد برات انجام میده . و اگر هم ببینه نمیتونه .آخرش میگه یه پرسوجویی میکنم خبری بهت میدم ... باور کن فقط مهربونی و محبت داره ...

    منم همیشه سعی میکنم مثل اون باشم ...... اگر بتونم ....

    خیلی خوبه آدم تو یه جمعی وقتی اسمش میاد ... واقعا همه بگن جاش خالیه ... همه یه محبتی ازش تو دل داشته باشن ....[/QUOT

    واقعا هم سخته آدم اینطوری باشه من واقعا با همه مهربونم خدا شاهده که به همه کمک میکنم اما دلمو میشکنن همین امروز برام یه اتفاقی افتاد که واقعا الانم باور نمیکنم که چرا آدما اینقدر میتونن بد باشن وبه همین راحتی دل آدمو بشکنن

  43. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    واقعا هم سخته آدم اینطوری باشه من واقعا با همه مهربونم خدا شاهده که به همه کمک میکنم اما دلمو میشکنن همین امروز برام یه اتفاقی افتاد که واقعا الانم باور نمیکنم که چرا آدما اینقدر میتونن بد باشن وبه همین راحتی دل آدمو بشکنن[/quote]


    دوست گلم .طبیعت آدمها اینجوره .... نه طبیعتشون . خودمون اینجور کردیم .. اگه وقتی کار کسی بهمون بخوره . اینقد روش منت بذاریم و دنبال خودمون بکشونیم و... اونوقت قدر میدونن ......
    وقتی کارشو تمام و کمال انجام دادی و خوب باهاش برخورد کردی . ... یه کاری میکنه که از کرده خودت پشیمون بشی ...
    دقیقا ادمای امروزه برعکس شدن ...

  44. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  45. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3462
    نوشته ها
    56
    تشکـر
    17
    تشکر شده 20 بار در 15 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دل نوشته .............

    سکوت سرشار از سخنان ناگفته است از حرکات ناکرده؛ اعتراف به عشقهای نهان و شگفتی های بر زبان نیامده؛ در این سکوت حقیقت ما نهفته است؛ حقیقت تو، و من

  46. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    بغض، بزرگترین نوع اعتراض در برابر آدم هاست...

    اگر بشكند دیگر اعتراض نیست التماس است!

  47. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1435
    نوشته ها
    52
    تشکـر
    8
    تشکر شده 17 بار در 9 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    خودت به همه امید میدی اینا چیه میزاری؟
    امضای ایشان
    لطفا مدیون خودت نشو

  48. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    ســــخـــت اســـت وقتـــی از شـــدت بـــغـــض ،

    گـــلـــو درد بگـــیری ...

    و هـــمـــه بگـــویـــند ؛

    لبـــاس گـــرم بـــپـــوش

  49. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  50. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    از مرگِ تو جز درد مگر می ماند
    جز واژه ی برگرد مگر می ماند
    این ها همه کم لطفی ِ دنیاست عزیز
    این شهر مرا با تو نمی خواست عزیز
    دیوانه ام،از دست خودم سیر شدم
    با هر کسِ همنام ِ تو درگیر شدم
    ای تُف به جهانِ تا ابد غم بودن
    ای مرگ بر این ساعتِ بی هم بودن

  51. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  52. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    خدایا!!!!
    هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن که به هر بی لیاقتی بگه: "عشقم"...

  53. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  54. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    نقل قول نوشته اصلی توسط farimah نمایش پست ها
    خدایا!!!!
    هیچ تنهایی رو اونقدر تنها نکن که به هر بی لیاقتی بگه: "عشقم"...
    دقیقا..

  55. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    نيا باران! زمين جاي قشنگي نيست.
    من اهل زمينم خوب ميدانم؛
    که گل در عقد زنبور است...
    ولي از يک طرف پروانه را هم دوست ميدارد...!

  57. 2 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  58. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3638
    نوشته ها
    422
    تشکـر
    207
    تشکر شده 216 بار در 138 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : دل نوشته .............

    ممنون امین جان بابت دیدگاه قشنگت
    واقعا موافقم
    همه چیز در طرز نگاه ما نهفته

  59. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    گاهی می شود ....
    دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...
    به یک احوالپرسی ساده...
    به یک دلداری کوتاه ...
    به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
    ... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
    به یک همراهی شدن کوچک ...
    به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
    به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
    به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
    ... به یک وقت گذاشتن برای تو...
    به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
    به یک هدیه ی بی مناسبت ...
    به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
    به یک غافلگیری:به یک خوشحال کردن کوچک ...
    به یک نگاه ... به یک شاخه گل...
    دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
    به یک فهمیده شدن ...درست ! به یک لبخند! به یک سلام !
    به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!

  60. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    گاهی اوقات دلم میخواهد خرمایی بخورم و برای خود فاتحه ای بفرستم ؛ شادیش ارزانی کسانی که رفتنم را لحظه شماری میکردند

  61. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    علاقمو سانسور میکنم
    نسبت به تو
    میترسم وقتی انتشار بشه
    جلوشو بگیری و توقیفش کنی
    پس از همون اول ویرایشش میکنم
    کلی راه را دور میکنم
    اما نمیگذارم
    مثل کتابی که اجازه چاپ ندارد
    به احساسم مجوز ندهی .

  63. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    در درون من چیزی شبیه مردی خسته است … بی هیچ رویایی به خواب می رود بی هیچ آرزویی بیدار می شود . در درون من زنی همیشه می گرید ، گاه به گاهی عریان می شود و خودش را به حراج می گذارد. در درون من کودکی خجالتی به بازی هم سالانش خیره می شود و پسری نابالغ هم خوابه زنان چهل ساله می شود و هر روز حسرت عشق گل سرخ را می خورد.
    در درون من رودی همیشه می خروشد پرنده ای همیشه اوج می گیرد ، جاده ای هیچوقت تمام نمیشود و صدای دلهره آور چیزی کسی همیشه از آنطرف ترها مرا صدا می زند … در درون من صفحات ورق نخورده کتابی ست و مردی که همیشه می ترسد ، می ترسد از خواندن آن همه صفحات سفیدِ بی معنی . در درون من حرفهای نگفته همچون تاری به دورم تنیده می شود و مرا به خواب 100 سالگی تاریکی می برد. در درون من کودکی راه خانه اش را گم کرده … و زنی که همیشه می ترسد

  64. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2013
    شماره عضویت
    767
    نوشته ها
    171
    تشکـر
    187
    تشکر شده 120 بار در 71 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    اینجا زمین است... ساعت به وقت انسانیت خواب است! عجب موجود سخت جانی است دل...!!! ... هزار بار تنگ میشود، میشکند، میسوزد، میمیرد! و باز هم میتپد

  65. کاربران زیر از shirin1364 بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  66. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    می دانی
    یک وقت هایی باید
    روی یک تکه کاغذ بنویسی
    تـعطیــل است
    و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
    باید به خودت استراحت بدهی
    دراز بکشی
    دست هایت را زیر سرت بگذاری
    به آسمان خیره شوی
    و بی خیال ســوت بزنی
    در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
    پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
    آن وقت با خودت بگویـی
    بگذار منتـظـر بمانند !!!

  67. 3 کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  68. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    لیلی و مجنون

    یک شبی [replacer_a] نمازش راشکست بی وضو در کوچه [replacer_a] نشست
    عشق آن شب مست مستش کرده بود
    فارغ از جام الستش کرده بود
    سجده ای زد بر لب درگاه او
    پر زلیلا شد دل پر آه او
    گفت یارب از چه خوارم کرده ای
    بر صلیب عشق دارم کرده ای
    جام لیلا را به دستم داده ای
    وندر این بازی شکستم داده ای
    نشتر عشقش به جانم می زنی
    دردم از لیلاست آنم می زنی
    خسته ام زین عشق، دل خونم مکن
    من که مجنونم تو مجنونم مکن
    مرد این بازیچه دیگر نیستم
    این تو و لیلای تو ... من نیستم
    گفت: ای دیوانه لیلایت منم
    در رگ پیدا و پنهانت منم
    سال ها با جور لیلا ساختی
    من کنارت بودم و نشناختی
    عشق لیلا در دلت انداختم
    صد قمار عشق یک جا باختم
    کردمت آوارهء صحرا نشد
    گفتم عاقل می شوی اما نشد.


    من خودم به شخصه واقعا عاشق این شعرم

  69. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند

    a

  70. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    لیلی تو ندیدی که چه با من کردند


    مردم چه بلاها به سَرم آوردند

    من عشق شدم،مرا نمی فهمیدند

    در شهرِ خودم مرا نمی فهمیدند

    این دغدغه را تاب نمی آوردند


    گاهی همگی مسخره ام می کردند

    بعد از تو به دنیای دلم خندیدند

    مردم به سراپای دلم خندیدند






    در خانه ی من عشق خدایی می کرد

    بانوی هنر، هنرنمایی می کرد

    من زیستنم قصه ی مردم شده است

    یک تو، وسط زندگیم گم شده است




    • از خاطره ها شکر گذارم، بروید


    • مالِ خودتان دار و ندارم، بروید


    • لیلی تو ندیدی که چه با من کردند


    • مردم چه بلاها به سرم آوردند


    • من از به جهان آمدنم دلگیرم


    • آماده کنید جوخه را، می میرم


    • در آینه یک مردِ شکسته ست هنوز


    • مرد است که از پا ننشسته ست هنوز


    • یک مرد که از چشم تو افتاد شکست


    مرد است ولی خانه ات آباد .شکست









    ویرایش توسط a : 05-18-2014 در ساعت 12:57 PM

  71. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  72. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    کاش قلبم درد تنهایی نداشت
    چهره ام هرگز پریشانی نداشت
    کاش برگ های آخر تقویم عشق
    حرفی از یک روز بارانی نداشت
    کاش میشد راه سخت عشق را
    بی خطر پیمود و قربانی نداشت


  73. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    غروبا میون هفته بر سر قبر یه عاشق
    یه جوون میاد میزاره گلای سرخ شقایق
    بی صدا میشکنه بغضش روی سنگ قبر دلدار
    اشک میریزه از دو چـشمش مثل بارون وقت دیدار
    زیر لب با گریه میگه : مهربونم بی وفایی
    رفتی و نیستی بدونی چه جگر سوزه جدایی !
    آخه من تو رو می خواستم ، اون نجیب خوب و پاک
    اون صدای مهربون ، نه سکوت سرد خاک
    تویی که نگاه پاکت مرهم زخم دلم بود
    دیدنت حتی یه لحظه راه حل مشکلم بود
    تو که ریشه کردی بـا من ، توی خاک بیقراری
    تو که گفتی با جدایی هیچ میونه ای نداری
    پس چرا تنهام گذاشتی توی این فصل سیاهی ؟
    تو عزیزترینی اما ، یه رفیق نیمه راهی
    داغ رفتنت عزیزم خط کشید رو بودن من
    رفتی و دیگه چه فایده ؟ ناله و ضجه و شیون ؟
    تو سفر کردی به خورشید ، رفتی اونور دقایق
    منو جا گذاشتی اینجا ، با دلی خسته و عاشق
    نمیخوام بی تو بمونم ، بی تو زندگی حرومه
    تو که پیش من نباشـی ، همه چی برام تمومه
    عاشق خـسته و تنها ، سر گذاشت رو خاک نمناک
    گفت جگر گوشه ی عشقو ، دادمش دست تو ای خاک !
    نزاری تنها بمونه ، همدم چشم سیاش باش
    شونه کن موهاشو آروم ، شبا قصه گو براش باش
    و غروب با اون غرورش نتونست دووم بیاره
    پا کشید از آسمون و جاشو داد به یک ستاره
    اون جوون داغ دیده ، با دلی شکسته از غم
    بوسه زد رو خاک یار و دور شد آهسته و کم ک
    ولی چند قدم که دور شد دوباره گریه رو سر داد
    روشو بر گردوند و داد زد : به خدا نمیری از یاد !!!

  74. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............


    دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد.
    در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده ی پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد.

    در ۱۹ سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد.
    روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد.

    دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود.

    دختر در بیست و پنج سالگی از
    دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد.
    زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست… و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد.

    ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید.
    زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و ۲۰ درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟

    پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر
    لبخند زد.
    چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت.

    مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من
    نگهدارید؟
    پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد.

    مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟
    مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم.

    پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟

    پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟

    کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود::

    معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.



  75. 2 کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  76. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    حکـــــــــــــــــــــای ت من
    حکایت کسی بود که عاشق دریا بود اما قایقـــــــــــــــــــــ ی نداشت
    دلباخته سفر بود اما همسفـــــــــــــــــــــ ر نداشت
    حکایت کسی بود که زجر کشید اما ضجـــــــــــــــــــــه نزد
    زخم داشت اما ننالیــــــــــــــــــــ ـد
    گریه کرد اما اشک نریخـــــــــــــــــت
    حکایت من حکایت کسی بود کـــــــــــــــــــــه
    پر از فریاد بود اما سکوت کرد تا همه ی صداها را بشنـــــــــــــــــــــو د

  77. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  78. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    یه شب یه غریبه میاد میشه همه کست ... یه شب همه کست مثل یه غریبه باهات رفتار میکنه

  79. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  80. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    خوشبختی را دیروز
    به حراج گذاشتند ، ولی حیف که من زاده
    امروزم ، خدایا جهنمت فرداست ، پس چرا امروز می سوزم ؟

  81. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    زنـدگــی انـگــار
    تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !!
    هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام
    هـول میزنــد
    بـــرای ضـربــه بـعــد .... !
    کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی ...
    خـیــالـت راحـت !!....
    خـسـتـگــی ِ مــن
    بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود ...

  82. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2013
    شماره عضویت
    1338
    نوشته ها
    1,720
    تشکـر
    315
    تشکر شده 1,186 بار در 704 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : دل نوشته .............

    بالاتر از عشق عادت است .. هیچگاه کسی راکه به تو عادت کرده رها مکن

  83. کاربران زیر از a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  84. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2014
    شماره عضویت
    3033
    نوشته ها
    1,622
    تشکـر
    1,448
    تشکر شده 2,948 بار در 1,084 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : دل نوشته .............

    همــــیشـه دقــیقآ وقـــــتی پـُر از حـــرفی

    وقتـــی بغــــض میکـــُنی

    وقتـــی دآغونــــی

    وقــــتی دلــِت شکــــستـ ه

    دقیقــــا همیـــن وقـــــتآ

    انقــــدر حـ ـرف دآری کـــ ه فقــط میتونــی بگـی :

    "بیخـــیآل".

  85. کاربران زیر از farimah بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 48 12311 ...

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد