مادرمرا ببخش!!!درد بدنم "بهانه" بودکسی رهایم کردهکه صدای بلند گریه اماشک هایت را درآورد...
مادرمرا ببخش!!!درد بدنم "بهانه" بودکسی رهایم کردهکه صدای بلند گریه اماشک هایت را درآورد...
گاهی خدا درب ها را میبندد و پنجره ها رو قفل میکند..زیباست بدانی ..شاید طوفانی در راه است!
گفت حالت را نمي پرسم . . . !
مي دانم خوبي ،عكس هايت همه با لبخندند !!
و نمي دانست عكاس كه مي گويد سيب . . . من ياد حماقت حوا مي افتم و پوزخند مي زنم ...
خسته ام از این زندان که نامش زندگیست
پس قشنگی های دنیا مال کیست؟
باختم در عشق اما باختن تقدیر نیست
ساختم با درد تنهایی تا بفهمم تقدیر چیست
تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش
نگاه میکنه بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه بدونین
داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه ببینه مشروط میشه یا نه !
آرام بی آرام....
نه این است که حرفی برای گفتن نیست!
نه حتّی نشان از رضایت دارد!
وقتی گوشی نباشد، ...
... فریاد بیهودهترین کار دنیا ست!!!
دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده...به یک دلخوشی کوچک...
به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...
به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"
به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان چای !
به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...
به یک غافلگیری...
به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !
به یک لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...!!!
و ما چه بی رحمانه این دلخوشی های کوچک و ساده را از هم دریغ میکنیم و تمام محبت و دوست داشتن مان را گذاشته ایم کنار تا به یک باره همه آنها را پس از مرگ نثار هم کنیم.
ویرایش توسط وروجک : 06-12-2014 در ساعت 01:29 PM
زندگی شاید آن لبخندی ست،که دریغش کردیم
کم نیستند شادی ها، حتی اگر بزرگ نباشند...
چه آسان تماشاگر سبقت ثانیه هاییم و به عبورشان می خندیم
چه آسان لحظه ها را به کام هم تلخ می کنیم
و چه ارزان می فروشیم لذت با هم بودن را
چه زود دیر می شود و نمیدانیم که:
فردا می آید شاید ما نباشیم!
فرق دوست داشتن با عشق
چه فرقيه بين اون کسي که دوستش داري با اون کسي که عاشقشي
اگه تو چشماي کسي که عاشقشي نگاه کني خجالت ميکشي و صورتت سرخ ميشه
ولي اگه تو چشماي کسي که دوستش داري نيگاه کني لبخند ميزني
-------------------------------
وقتي با کسي که عاشقشي هستي نميتوني هر چي تو دلت هست به زبون بياري..
ولي وقتي با کسي که دوستش داري هستي ..اين کارو ميتوني بکني…
-------------------------------
وقتي با کسي که عاشقشي هستي معمولا تو رفتارت راحت نيستي و خجالت ميکشي
ولي وقتي با کسي که دوستش داري هستي…
تو خودت هستي و هر کاري دوست داري ميکني
-------------------------------
تو نميتوني به طور مستقيم تو چشماي اوني که عاشقشي نگاه کني
ولي تو ميتوني هميشه با لبخند و مستقيم تو چشماي کسي که دوستش داري نيگاه کني
-------------------------------
وقتي کسي که عاشقشي گريه ميکنه تو هم به همراه او اشک ميريزي
ولي وقتي کسي که دوستش داري گريه ميکنه تو فقط تسکينش ميدي…
-------------------------------
وقتي با کسي که عاشقشي روبرو ميشي.. قلبت تندتر ميزنه
ولي وقتي با کسي که دوستش داري روبرو ميشي فقط خوشحال ميشي..
-------------------------------
وقتي با کسي که عاشقشي… هستي زمستون پيش چشمات مث بهاره
ولي وقتي با کسي که دوستش داري هستي ..زمستون فقط زيباست ..همين
اون لبخندی که برای پنهان کردن دردت میزنی،
لبخند خداست به بنده اش
اون لبخندی هم که پشتش خدا باشه،
تمام مشکلاتو حل میکنه...
هر زمان لواشک رو گذاشتى گوشه لــُـپـِت و تونستى نَجُوییــش
یَنـى به نفسِت مــُــسَلط شدی
یادش بخیرچقد اسکل بودیم!
نیم ساعت دست به سینه مینشستیم تا مبصر اسممونروجزءخوبها بنویسه!
بعدم معلم میومدبدون توجه به اسم ها تخته روپاک میکرد!
وچقداسکل تر بودیم که زنگ بعدی هم دست به سینه مینشستیم !
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،
اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،
اینایی که عشقشون لباس مشکیه،
اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،
اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،
اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،
اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،
این لامصبا دزدن !
خداوندادنیای آشفته ی درونم را که تنها از نگاه تو پیداست ، با لالایی مهربان خود ، آرام کنتا وجود داشتن و بودن را به زیبایی احساس کنم...
ﺁﺭﯼ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮐﻮﻩ ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻡhttp://forum.moshaver.co/f74/%D8%A7%...html#post20792
ﭼﻪ ﻣﯿﺪﺍﻧﺴﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻭﺭﮐﻮﻩ
ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮﺍﯼ ﺛﺮﻭﺕ ... ﺣﺮﺍﻡ ﺧﻮﺭﺩ
ﺑﺮﺍﯼ ﻋﺸﻖ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺧﯿﺎﻧﺖ ﮐﺮﺩ
ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺏ ﺩﯾﺪﻩ ﺷﺪﻥ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﺪ ﻧﺸﺎﻥ ﺩﺍﺩ
ﺑﺮﺍﯼ ﺑﻪ ﻋﺮﺵ ﺭﺳﯿﺪﻥ ... ﺑﺎﯾﺪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻓﺮﺵ ﮐﺸﯿﺪ
ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﺳﺎﺩﮔﯽ ﺩﻟﯿﻠﺶ ﺭﺍ ﭘﺮﺳﯿﺪﻡ ....
ﮔﻔﺘﻨﺪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﭘﺸﺖ ﮐﻮﻩ ﺁﻣﺪﯼ
ﺗﺮﺟﯿﺢ ﻣﯿﺪﻡ . ﺑﻪ ﭘﺸﺖ ﮐﻮﻩ ﺑﺮﮔﺮﺩﻡ
ﻭ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺍﻡ ...ﺳﺎﻟﻢ ﺑﺮﮔﺮﺩﺍﻧﺪﻥ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﮔﺮﮒ ﺑﺎﺷﺪ .
ﺗﺎﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﯾﻦ ﻭﺭ ﮐﻮﻩ ﺑﺎﺷﻢ ﻭ ﮔﺮﮒ
خـــــدانـگهــــــدار
یادمان باشد ,,,
ماندنی با "لگد" هم نمیرود [replacer_a]
رفتی هم با "خواهش" نمی ماند [replacer_a]
خـــــدانـگهــــــدار
گاه دلم میگیرد
گاه زندگی سخت میشود
گاه تنها ، تنهایی ارامش می اورد
گاه گذشته اذیتم میکند
این گاه ها...
گهگاه تمام روز و شب من میشود
ان وقت بغض گلویم را میگیرد !
درست مثل همین روزا...
اگــه کسی خندیــد فکر نـکــُن آدم شادیـــِـه !
شایـــد از همــه چـیز بــُـریـده
شایـــد خـسـتـــه َس !
شایـــد خنده رو لباشـه،تا غم تو سینه ش دیده نـشــه !
شایـــد . . .
یه وقتایی باید رفت…!
اونم با پای خودت…!
باید جاتُ تو زندگی بعضی ها خالی کنی…!
درسته تو شلوغیاشون متوجه نمیشن چی میشه…!
ولی بدون…
یه روزی…
یه جایی…
بد جوری یادت می افتن که دیگه خیلی دیر شده خیلی…
بـــرای تصـــاحبت نمـی جنگـــم
احاطــه ات نمی کنـــم تــا مــال مــن شـــوی
بـا رقیـــبان نمی جنگـــم !
بـــه قـــول دکتــــر انوشـــه کــه می گفـــت :
[replacer_a] عشـــق تملـــک نیـــست ، تعلــــق اســـت
ولـــی اگـــر بیایــی و بمانـــی
بـــرای بــا تـــو مانـــدن ، بــا دنیــــا می جنـــگم
. . .
خـــــدانـگهــــــدار
http://forum.moshaver.co/f74/%D8%A7%...html#post20810
زن زندگیست….
مرد امنیت….
وچه خوب میشود وقتی مردی تمام مردانگی اش را خرج امنیت زندگی اش کند …
و چه زیبا می شود وقتی زنی تمام زندگی اش را خرج غرور امنیتش کند…
خـــــدانـگهــــــدار
میدونی چرا میگن” دلت دریا باشه”
وقتی یه سنگو تودریا میندازی
فقط برای چند ثانیه اونو متلاتم میکنه
وبرای همیشه محو میشه
ولی اون سنگ تا ابد ته دل دریا موندگاره
وسعی می کنم مثل دریا باشم
فراموش کنم سن… که به دلم زدن
با اینکه سنگینی شونو برای همیشه روی سینه ام حس می کنم.
زمسـتان و تابســتان نــدارد....
نـبـاشــی...
چهــار ستون بدنــم میلــــرزد ...!!!
زندگی شاید آن لبخندی ست،که دریغش کردیم
و کســی می گــــــوید: ســــر خود بالا کــــــن؛ بـــه بلنــــــــدا بنگـــــــر؛
بـــه بلنـــــــدای عظیــــــم؛ بـــه افـــــق هــــــای پر از نـــور امیـــــــد...
و خـــــودت خـــــــواهـــــــی دیـــــــــد؛ و خـــــــودت خــــــواهــــــی یافـــــت؛
خانـــه دوست کجاست...
خانـــه دوســت در آن عرش خـــــــــــداســت....
خانـــه دوســت در آن قلــــب پـر از نــور خـــــــداست؛
و فقــــــــط دوســـت خــــــــــــداســت...
به سلامتيه اونی که همه باشن، اون نباشه.. انگاري هيچ کس نيست ...!
حـــق النـــــاس همیشـــــــه پـــــول نیســـــت
گاهــــــی " دل " اســـــــت ... دلـــــــی که بایـــــــد میــــدادی و نــــــدادی...
از دل نوشتــه هایــم ساده نَــگذر ،
بــه یــاد داشتــه بــاش
ایـن « دل نوشتــه » هــا را ،
یــک « دل » نوشتــه ...
خــــدایـــا...
هیچ کـــســو
بــه کـسـی کـه قــسـمـتش نیـسـت ؛
"عـادت" نــده ...
تـو خــدایی
مـیدونـی دل بـشــکـنـه چــقدر درد داره ؟
این روزهاتوپ توپم اما......پنچر پنچر......
توراباغیرمی بینم
صدایم درنمی آید
دلم میسوزدوکاری
زدستم برنمی آید......
طرف لکنت زبون داشته.زنگ میزنه اورژانس که بیان جنازه ی همسیاشو ببرن!
میگه:اااالو اااوورجانس ،این ههههمسسسایمووون ممممرده!
یه آمبولانس میفرررررستین؟!
...طرف میگه: آدرستون؟!
یارو تا میاد آدرسو بگه زبونش بند میاد میگه: ظظظظظ!
... ... ... طرف میگه :ظفر منظورته ؟
میگه: نننننننـــنه!
طرف فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
2هفته بعد همین اتفاق میفته بازم طرف میگه :آدرستون؟
باز زبونِ یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
طرف میگه ظفر؟ میگه: ننننه!
باز مامور اورژانس فکر میکنه سرکاره قطع میکنه!
3! ماه رد میشه،باز طرف زنگ میزنه میگه:
اااااووووورژانس، این هههمسایمون ممممرده محلللمون بوی گند
گررررررفته یه آمبولانس بببفرستیییین!
طرف میگه :آدرستون؟!
باز زبون یارو بند میاد میگه: ظظظظ!
از اونور میگن :آقا منظورت ظفره؟!
طرف میگه :آآآآررررره آآآآشغااااال؛ آآآآررره کککککثافت
ککشووووندم آورددددمش ظفرببییییا بببرش
خـــــدانـگهــــــدار
[replacer_a]:مصر
پدرمصری: پسرم مادرگذشته سرزمینی بحث تاریخی داشتیم،
پدریونانی: پسرم کشورمادرگذشته دانشمندان زیادی داشته،
پدرایتالیایی: پسرم کشورمادارای امپراطوری قدرتمندی بوده،
پدرعربی: پسرم ما پیامبری داشتیم که فردبسیارخوبی بوده،
.
.
.
پدرایرانی:
پسرم درگذشته ماکشوری داشتیم که وسیعبخشی ازآن بود، دانشمندان یونانی برای تحصیل به ایران میامدند، رومی هادرجنگ هاازماشکست میخوردند، و هزار سال قبل ازاعراب ما خدا را پرستش میکردیم.
خـــــدانـگهــــــدار
میدونی قشنگترین حس دنیا چیه ؟؟؟
بدونی بلایی رو که سرت آورده ؛ سرش آوردن... !
[replacer_a] را باز می کنی
می بینی
بزرگترین چشمت ها را همان هایی زده اند
که زمانی
با چشم بسته و از ته دل دوستشان داشته ای !
هوشنگ ابتهاج
خـــــدانـگهــــــدار
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)