مرسی بابت نوشته های قشنگت ...... خیلی زیبا هستن
مرسی بابت نوشته های قشنگت ...... خیلی زیبا هستن
((قضاوت همیشه آسانست ، اما حقیقت در پشت زبان وقایع نهفته است .
چگونگی و کیفیت افراد ، وقایع و یا سخنان دیگران به تفسیر ی است که ما ، از آنها می کنیم ، و چه بسا که حقیقت ، غیر ازتفسیر ماست))
مرسي محمد زاده عزيز
زيبا و پند آموز بيان كردي
پایانی برای قصه ها نیست؛
نه بره ها گرگ میشوند ونه گرگ ها سیر...
خسته ام از جنس قلابی آدمها,
دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زد...
حالم خوب است اما...
گذشته ام درد میکند..
ازت انقـــدر فهمیدم که میتونم بگم شاید کسی جز من نفهمیدت تو قلبم تا ته دنیا یه جایی ایستادی که فقط باید پرستیدت
نمیدونم نگاه تو چه احساسی به من داده
که از وقتی تو رو دیدم جهان از چشمم افتاده
تو رو هر بار میبینم دلم میـــلرزه از ریشه
برام تعریف زیبایی تو یک لحظه عوض میشه
اگه میبینمت هر روز برام از روی عادت نیست
تماشای تو چیزی جز شروع یک عبادت نیست
تو رو هر بار میبینم برام شکل یه رویایی
یه وقتایی نمیفهمم چرا انقدر زیبایی ..
دلنوشته خودم ...
روز و شب می آیم و میبینم تورا .. ولی حرف نمیزنم . از چیزی دم نمیزنم ...
به خیالت که من کور ام . نه .میبینم ولی باز حرف نمیزنم . از چیزی دم نمیزنم .....
دیگر از خود گذشته ام . فقط خوشحالی تو تنها آرزویم است .با هرکس که باشی
باز حرف نمیزنم و از چیزی دم نمیزنم ....
تو خوش باش ولی هیچوقت فکرنکن که من نمیبینم ... من میبینم ولی باز حرف نمیزنم
میبینم که تا دیروقت اینجایی ولی بی صدا می آیمو می روم تا بدانم هستی تا بدانم ..........
زندگی مجال حرف به من نداد .همه حرف هارا در دل خود ریختم تا یک لحظه تورا غمگین نکنم حرف نمیزنم ولی فکرنکن که نمیبینم . .. میبینم ولی باز حرف نمیزنم ....
میبینم و صدایم درنمیاید ...............
نمیدانم در این صفحه های سفید منتظر چه کسی هستی ولی بدان میبینم وصدایم در نمیاید
بدان روزی که می آید که جز اینکه صدایم در نمی آید .چشمانم هم نمیبینند..........
و دیگر نمیبینم که صدایم در نیاید ......
و آخر همین صداهای درنیامده مرا خفه کرده اند و بازهم صدایم در نمی آید .................................................. .................................................. ...................
هـــمــیــشــه نــــه
ولــــی گـــاهـــی
مــیــان بـــودن و خـــواســتـن
فـ ـاصـلــه مـــی اُفــتــد
وقـ ـتــهــایـــی هـــســت کـــه
کــســی را بـــا تــمـــام وجــــود میخواهــــی
ولــــــی نــــبـــــــایــــد کــنـــارش بــــاشـــی .....
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام “رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟
آدمها میروند که برگردند ، یا میآیند که بروند
یه روز چشم باز کردم دیدن بعله منم به جمع هجران دیده ها اضافه شدم!
نمیدونم چه مدت بود،یه ماه،دوماه،شایدم چند ماه!!!
فقط میدونستم مدت عاست غرق شدم!
خیلی خوب اون روزا یادم نیست،تو سایه روشن ذهنم روزای سختی رو به یاد دارم که تو پاتلاق دست پ پا میزدم!
نمیدونستم هرچه بیشتر تلاش کنم ببشتر غرق میشم!
و من لحظه به لحظه غرق تو میشدم!!!
یه آن به خودم اومدم دیدم بیتوته کردی تو دلم!!!
عزیزم خیلی وقته ندیدمت،خیلی وقته دارم با خودم کلنجار میرم،میدونم میخوای ازدواج کنم،برم پی زندگیم ولی...
هرچه میجنگم نمیشه:-(
عذاب بی پایانیه،پایبندی به قولی که به عشقت دادی و خلاف میلته.
چکار کنم!
کاش میدونستی ماه هاست که شبام یلدایی شده!
کاش میدونستی دیگه زندگی رنگ و بویی نداره!!!
شدم یه روبات ک روزو شبو میگذرونه!!
مینویسم برات ولی بازم نامه امو نمیخونی!
دلم خیلی هواتوکرده!
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام “رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟
آدمها میروند که برگردند ، یا میآیند که بروند
وقتی دلت گیر باشه حتی اگه همه فرشته های خدا ام بیاد گره ی دلت باز نمیشه،باید اونی باشه که نیست...
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام “رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟
آدمها میروند که برگردند ، یا میآیند که بروند
نیمه شب آواره و بی حس و حال
در سرم سودای جامی بی زوال
پرسه ای آغاز کردیم در خیال
دل به یاد آورد ایام وصال
وقتی.....
وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم.
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم.
وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم.
وقتی او تمام کرد
من شروع کردم.
وقتی او تمام شد
من آغاز شدم.
و چه سخت است.
تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است،
مثل تنها مردن !
به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی. به چه دل خوش کردی؟ تکاندن برف از شانه های آدم برفی
مرسی دوست خوبم،خدا همیشه بهترینو برامون رقم میزنه ،این روزا امتحانمونه،امیدوارم همگیمون سربلند باشیمو،به بهترینمون برسیم.
سالهاست که معنای این را نفهمیده ام “رفت و آمد” یا “آمد و رفت” ؟
آدمها میروند که برگردند ، یا میآیند که بروند
کد HTML:بیخودی پرسه زدیم روزمان شب بشود بیخودی حرص زدیم سهممان کم نشود ما خدا را با خود سردعوا بردیم, و قسم ها خوردیم! ما به هم بد کردیم ما به هم بد گفتیم ما حقیقت ها را زیر پا له کردیم و چقدر حظ بردیم که زرنگی کردیم! روئ هر حادثه ای حرفی از پول زدیم از شما می پرسم ما که را گول زدیم؟
ویرایش توسط Helish : 08-25-2014 در ساعت 05:15 PM
من به بهانه ئ رسیدن به
زندگی
همیشه زندگی را کشته ام ...
اگه یه نفر ازت پرسید چقد دوستم داری؟
بگو اندازه ای که هستی
اگه پرسید تا کی دوسم داری؟
بگو تا وقتی هستی
اگه پرسید چقد بهم اطمینان داری؟
بگو همون قد که خودت بهم اطمینان داری
تا بدونه تا زمانی با ارزشه
که به ارزشهات احترام بذاره
به خاطر عشقت زنده نباش
به خاطر کسی زنده باش که به عشقت زندست …
مراقب آخرین جمله ی آخرین دیدار باشید...
دردش زیاد است...![]()
در حال حاضر 3 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 3 مهمان ها)
علاقه مندي ها (Bookmarks)