خورشید را صداکن درشام آرزوها
مرغ دلت رها کن بر بام آرزوها
گنجشک کوچکی راشهبازآسمان کن
خورشید را سها کن دردام آرزوها
نیلی زآرزوها جاریست درافق ها
بر ساحلش بنا کن اهرام آرزوها
دردشت آرزوها جاری نمای رودی
آواز رود را کن همگام آرزوها
دریادل آرزویش بی ساحل است و بستر
در موج آن فنا کن آرام آرزوها
فرهاد تر ز فرهاد صد کوه جابجا کن
شیرینی آشنا کن با کام آرزوها
بستان و بلبلان را دریاب و شمع و گل را
پروانه ای عطا کن ایام آرزوها
غم را بریز بیرون ازسینه با تبسم
با خنده ای صفا کن فرجام آرزوها
هرگزنبود خوشترازخنده آرزویی
چون خنده خوش نما کن اندام آرزوها
بنشان به روزی لب ها گلخنده های زیبا
صهبای جان فزا کن درجام آرزوها
شادی دل وصال و هجراست درد دلها
با وصل خود دوا کن آلام ارزوها
ای یار رخ نمای و شادان نمای دل را
حاجات ما روا کن هنگام آرزوها
عمریست آرزویم دیدار روی خوبت
دیگر حلال ما کن احرام آرزوها
ای دل اگرنیامد یارت مباش غمگین
امشب تو اکتفا کن بر نام آرزوها
گشتم در این جهان گرسلطان آرزوها
یادی تو ازرضا کن شهرام آرزوها
--------------------------------------التماس دعا بزرگواران