نامه یه مرد عاشق به همسرش
این نامه رو یه مرد عاشق برای همسرش نوشته و الان اونا پیر شدن و هر دو عاشقانه هم رو دوست دارند خوندنش خالی از لطف نیست
مردی که برایت فال حافظ میگیرد و تو حافظیه برایت نماز اقامه میکند منم .
مردی که در قنونتش سلامتی تو و شادی روح تو را میخواهد منم مردی که بعد از نماز صبحش ، بالا سرت می آید و با بوسه ای بر پیشانی ات بیدارت میکند منم...من همان کسی هستم که سالهاست قامت تو را در
هنگام اقامه نماز در چادر سپید ، با بهشت معاوضه نکرده است.
كنارت هستم براي روزي كه دستان نازنينت را در دستان مضطربم ميگذاري و ازم قول ميخواهي كه تا ابد كنارت بمانم.
مردت هستم براي لحظه اي كه از بزرگترها اجازه ميگيري تا شاهزاده اين مملكت بشوي.
براي روزهايي كه پدر و مادرمان پير ميشوند و ميترسي كه دختر خوبي برايشان نبوده باشي، من كنارت هستم تا خدمتشان كنيم و نترسي...
براي ثانيه اي كه پدران و مادرانمان به بهشت ميروند من كنارتم تا درد يتيمي را كمتر حس كني
مردي كه اشكهايت را ميبوسد و موهاي پريشانت را شانه ميزند، منم
برا ي ثانيه اي كه فرشته اي از بهشت در رحم تو به امانت مي آيد ، منم كه كنارتم و تو در آغوش من هست كه مي آرامي
در تمام آن ۲۸۹ روز بارداري ، وقتي از قيافه مي افتي و شكمت خط خطي ميشود و نميتواني حتي درست راه بروي ، منم كه كنارتم و شبها تن خسته ات را در آغوش ميگيرم
مردي كه دستانت را در آن لحظات پر درد و اميد تولد ميگيرد و عرق از پيشاني پر دردت پاك ميكند منم
مردي كه موهاي تو و دخترت را قبل از خواب شانه ميكند و هر دوي شما را در آغوش مردانه اش ميخواباند منم
مردي كه شبهاي بيخوابي برايت قهوه و كيك شكلاتي مي اورد تا قصه زندگيت را گوش ميكند ، منم
مردي كه با دستان خسته اش ،پاهاي خسته تر تو از اين زندگي سخت را ، هر شب نوازش ميكند تا بيارامند كيست؟ منم
تو برف زمستون ، وقتي از خواب پا ميشي و ميري پشت پنجره ،اونيكه روي بخار شيشه اتاق اسمت را نوشته منم
مردي كه فال قهوه برات ميگيرد و تو فنجونش انگشت ميزني تا برايت از فرشتگان و سرنوشت زيبايت حرف بزند منم
مردي كه اصرار داري موهايش را خودت اصلاح كني منم
مردي كه بلد نبود ،اما دوست داشت ناخنهايت را لاك بزند منم.
كسيكه بارها و بارها نازت را ميكشد و قهرهايت را خريدار است هنوز ، منم
مردي كه هر پنجشنبه سالهاست به خاطر نذر روز خواستگاريش ، در خيريه ها كار ميكند به عشقت و به شكرانه بودنت ، منم
سالهاست كه شب عيد ميروي سراغ يتيمها تا شادشان كني ، مردي كه تمام اين سالها كنارت كادو ها را خريده و روبان زده و همراهت بوده منم.
وقتي از سر كار ميخواهي به خانه بروي ، مردي كه پياده مي آيد كنارت كه تا خانه با هم قدم بزنيد ، كسي نيست جز من.
مردي كه خسته از كار روزانه به ضريح چشمانت پناه مي آورد و تو حاجت روايش ميكني منم
شبها كه مضطرب از خواب ميپري و تو تاريكي در بسترت ميگردي كه ببيني هستم يا نه ، نبين...لمس كن تن مردي را كه سردي روزگار را به خاطر تو به گرماي آغوشش مبدل كرده
اونيكه به خاطرت ، ته اقيانوس وسط تاريكي و خطر ميرود تا صدفي به نامت بگشايد و شايد مرواريدي لايقت بيايد ، منم
اونيكه بعد از سالها همسري ، بدن از تناسب افتاده ات را مي بويد و مي بوسد منم
روزي كه اولين موي سپيدت را در آينه ميبيني و اشك در چشمانت حلقه ميزند ، منم كه موهايت را در دستان مردانه ام جمع ميكنم و در آغوشم سفت ميفشارمت و در گوشت زمزمه ميكنم كه « امروز دو برابر عاشقتم اي شراب كهنه »
روزي كه نگران چين و چروكهاي تازه از راه رسيده صورت زيبايت ميشوي ، منم كه بهترين زيبارويان عالم را با ثانيه اي باتو بودن معاوضه نخواهم كرد
براي روزهايي كه فرزندانمان ميروند دنبال سرنوشتشان و تو در اتاقهايشان ميگريي ، منم مردي كه دستانت را ميگيرد و تو را شبانه به كنار دريا ميبرد تا هر چقدر ميخواهي با بيكرانگي آب از دلتنگيهايت بگويي
براي روزهايي كه جسمت تغيير ميكند و فكر ميكني ديگر زن نيستي و ميترسي ؛ منم كه بارها و بارها حس زن بودنت را به تك تك سلولهايت ياد آوري ميكنم...همان مرد وحشي روزهاي اولمان ميشوم تا يادت نرود كه تويي شاه بيت غزل زندگي من.
مردي كه برايت فال حافظ ميگيرد و تو حافظيه برايت نماز اقامه ميكند منم
مردي كه ديوارهاي مسجد الحرام را به احترامت ميبوسد منم
مردي كه در قنونتش سلامتي تو و شادي روح تو را ميخواهد منم
مردي كه بعد از نماز صبحش ، بالا سرت مي آيد و با بوسه اي بر پيشاني ات بيدارت ميكند منم...من همان كسي هستم كه سالهاست قامت تو را در هنگام اقامه نماز در چادر سپيد ، با بهشت معاوضه نكرده است
تو همه معنويتي هستي كه در زندگيم توشه بر گرفته ام
عشق تو دروازه ورود من به بيكران الهي بود...بك يا الله من هم تويي
بگذار نا محرمان بپندارند من كافرم...كفر و ايمان من تويي
مردي كه منيتهايش تويي ، منم
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
ممنونم جالب بود و تاثیر بر انگیز
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
http://forum.moshaver.co/imported/20...image001-1.jpg
از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند :
شما چطور شصت سال با هم زندگی کردید؛
گفتند : ما متعلق به نسلی هستیم که ، وقتی چیزی خراب می شد؛
تعمیرش می کردیم نه تعویضش!
ممنون سمیرا جان خیلی زیبا بود .این هم حدیث نامکرر عشقی دیگر
ببخش عکس از بریده روزنامه گرفته شده وقدیمیه
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
چقد عالی...چقد ناب...چقد بعید از زمان ما...
هنوزم میشه این عشقو پیدا کرد؟
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رزمریم
چقد عالی...چقد ناب...چقد بعید از زمان ما...
هنوزم میشه این عشقو پیدا کرد؟
خیلی بعیده خیلی
اما پیدا میشه و هنوزم هست |smilingsmiley|
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
ممنونم سميراخانم بايت دعوتتون به اين مطلب زيبا
بي شك هنوز اين عاشق ها پيدا ميشن....
دوستي دارم كه با وجود ديدن خيانت همسرش عاشقانه بهش وفاداره
البته خيانت نه به اون معنايي كه در ذهن شماست
گاهي اوقات معناي خيانت اين نيست كه با شخص ديگري در بستر باشيد...
معني اين است كه دلتان لحظه اي از حضور عشق خالي شود
http://forum.moshaver.co/imported/20...xbNakcVf-1.jpg
ستيلا خانم عكسي كه شما گذاشتيد و عكس فوق توسط شباب گلچين گرفته شده...
بي شك ايشون از افتخارات كشور ما در جهان هستند...
و البته همشريه دوست من...|smilingsmiley|
http://forum.moshaver.co/imported/20...FIr9CTwF-1.jpg
پاسخ : نامه یه مرد عاشق به همسرش
http://forum.moshaver.co/imported/20...38130847-1.jpg
مردها خیلی هم خوبند...
دوست داشتنی و مهربان..
عاشق محبت واقعی...
گاهی وقتا مثل یه بچه از ته دل خوشحالند..
و گاهی مثل یک پیرمرد خسته...
اکثرشان تنهایی را تجربه کرده اند...
بیشترشان درد کشیده اند...
و اکثرا غمهایشانرا در وجودشان مخفی کرده اند..
خیلی از اشک ها را نگذاشته اند از چشمانشان بیرون بریزد..
مردها میروند قدم میزنند تا یادشان نرود که به جای گریه باید قدمهای محکم داشته باشند..
همانهایی که اگر عاشق شوند ؛
برایتان شاملو می شوند ،و بیستون میکنند...
و تو بهشت را روی زمین خواهی داشت...
اری اینها مرد هستند...