نمایش نتایج: از 1 به 12 از 12

موضوع: حسادت همکلاسی

3451
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21907
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    36
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    حسادت همکلاسی

    سلام دوستان
    روزتون بخیر
    من تو خابگاه یه مشکلی دارم که واقعا دوران دانشجویی رو برام زهر کرده اگه کمکم کنید واقعا ممنون میشم.
    من یه همکلاسی و هم اتاقی دارم که بشددددت به من حسودی میکنه اوایل نشون نمیداد ولی الان به طور واضحی نشون میده. البته کلا به همه حسادت داره ولی نمیدونم چرا نسبت به من بیشتره. بعضی ها میگن چون از نظر درسی تقریبا به هم نزدیک هستیم و اساتید بیشتر به من توجه دارند علت این مساله س.
    شاید باورتون نشه ولی به محض اینکه کسی از من از هر لحاظ تعریف کنه اخلاقش یهو با من تغییر میکنه.
    همش داره زیرابم میرنه پیش همه و بعضی مواقع تهمت های ناروایی پشت سرم میزنه. (این تهمت ها رو از بقیه دوستام میشنوم و اونا هم منو قسم میدن که در این مورد با خود دختره حرف نزنم، منم مجبورم سکوت کنم و حرفی نزنم)
    بعضی وقتی حتی حس میکنم زیرابمو پیش استادا هم میزنه.
    در مورد شخصیت خودم هم اینو بگم که من واقعا ادمی هستم که همش سرم تو لاک خودمه و ازارم به کسی نمیرسه ولی او متاسفانه انققد پشت سرم حرف زده که بعضی وقتا قشنگ متوجه میشم نظر بچه ها در مورد من تغییر کرده مثلا یبار یکی از بچه ها اومد بمن گفت: چرا پشت سرم گفتی من یعاااالمه دوست پسر دارم؟ هرچی من قسم میخوردم نگفتم و .... کارساز نبود. هنور که هنوزه حس میکنم این دوستم از دستم ناراحته.
    بچه های اتاقمون هم اصصلا تو این قضیه دخالت نمیکنن. مثلا یبار من میخاستم برم حموم تشت صابون و شامپوم گذاشته بودم وسط اتاق که ببرم. یهو داخل اتاق شد و دااااد زد: این چیه وسط و لگد زد به تشتم که حتی صابونم از داخل جاصابونی اومد بیرون و افتاد یه گوشه. همه ی بچه ها تو اتاق بودن ولی یکیشون زبون باز نکرد بگه این چه کاری بود؟ چون میترسن دختره با اونا هم لج بشه
    منم اصصصلا دوست نداشتم بحث و دعوا کنم فقط یه نگاه معنادار کردم ولی هنوز که هنوزه او یه عذرخاهی نکرده از من.
    کارای دیگش هم مثلا: من با یکی حرف میزنم داد میزنه سااااکت میخام بخابم . ولی وقتی من خابم در اتاقو محکککم میکوبه به هم و میگه دستم خورد.
    من به مدت دو هفته هررررکاری میکرد همونکارو تلافی میکردم ولی همه چیز بدتر و بدتر شد. از طرفی از این همه سکوت هم خسته شدم. لطفا بگید چیکار کنم؟؟ واقعا خسته شدم. اصلا آرامش ندارم.
    بنظرتون درسته حداقل با یکی از بچه ها که خیلی دوستش دارم در موردش حرف بزنم و بگم تحت تاثیر حرفاش قرار نگیر؟
    ممنون از کمکتون

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    سلام. اگه می تونی اتاقت عوض کن و در ثانی شما هر چقدر سکوت کنین اون پرو تر میشه باهاش محکم برخورد کن و دلیل رفتاراش ممکنه کلاس پسری باشه که اونو دوس داره و اون پسر شمارو دوس داره و شما خبر نداری و بهت می پره و گرنه مسایل درسی اینقدر حسادت نمی یاره مگه اینکه از نظر عقلی بزرگ نشده باشه.
    در کل اگه جوابش ندی وباهاش حرف نزنی خدا نکرده ممکنه پشت سرت حرفای بدی دربیاره وبرات مشکل ایجاد کنه.

  3. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    18356
    نوشته ها
    65
    تشکـر
    16
    تشکر شده 38 بار در 22 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Atefe_72 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    روزتون بخیر
    من تو خابگاه یه مشکلی دارم که واقعا دوران دانشجویی رو برام زهر کرده اگه کمکم کنید واقعا ممنون میشم.
    من یه همکلاسی و هم اتاقی دارم که بشددددت به من حسودی میکنه اوایل نشون نمیداد ولی الان به طور واضحی نشون میده. البته کلا به همه حسادت داره ولی نمیدونم چرا نسبت به من بیشتره. بعضی ها میگن چون از نظر درسی تقریبا به هم نزدیک هستیم و اساتید بیشتر به من توجه دارند علت این مساله س.
    شاید باورتون نشه ولی به محض اینکه کسی از من از هر لحاظ تعریف کنه اخلاقش یهو با من تغییر میکنه.
    همش داره زیرابم میرنه پیش همه و بعضی مواقع تهمت های ناروایی پشت سرم میزنه. (این تهمت ها رو از بقیه دوستام میشنوم و اونا هم منو قسم میدن که در این مورد با خود دختره حرف نزنم، منم مجبورم سکوت کنم و حرفی نزنم)
    بعضی وقتی حتی حس میکنم زیرابمو پیش استادا هم میزنه.
    در مورد شخصیت خودم هم اینو بگم که من واقعا ادمی هستم که همش سرم تو لاک خودمه و ازارم به کسی نمیرسه ولی او متاسفانه انققد پشت سرم حرف زده که بعضی وقتا قشنگ متوجه میشم نظر بچه ها در مورد من تغییر کرده مثلا یبار یکی از بچه ها اومد بمن گفت: چرا پشت سرم گفتی من یعاااالمه دوست پسر دارم؟ هرچی من قسم میخوردم نگفتم و .... کارساز نبود. هنور که هنوزه حس میکنم این دوستم از دستم ناراحته.
    بچه های اتاقمون هم اصصلا تو این قضیه دخالت نمیکنن. مثلا یبار من میخاستم برم حموم تشت صابون و شامپوم گذاشته بودم وسط اتاق که ببرم. یهو داخل اتاق شد و دااااد زد: این چیه وسط و لگد زد به تشتم که حتی صابونم از داخل جاصابونی اومد بیرون و افتاد یه گوشه. همه ی بچه ها تو اتاق بودن ولی یکیشون زبون باز نکرد بگه این چه کاری بود؟ چون میترسن دختره با اونا هم لج بشه
    منم اصصصلا دوست نداشتم بحث و دعوا کنم فقط یه نگاه معنادار کردم ولی هنوز که هنوزه او یه عذرخاهی نکرده از من.
    کارای دیگش هم مثلا: من با یکی حرف میزنم داد میزنه سااااکت میخام بخابم . ولی وقتی من خابم در اتاقو محکککم میکوبه به هم و میگه دستم خورد.
    من به مدت دو هفته هررررکاری میکرد همونکارو تلافی میکردم ولی همه چیز بدتر و بدتر شد. از طرفی از این همه سکوت هم خسته شدم. لطفا بگید چیکار کنم؟؟ واقعا خسته شدم. اصلا آرامش ندارم.
    بنظرتون درسته حداقل با یکی از بچه ها که خیلی دوستش دارم در موردش حرف بزنم و بگم تحت تاثیر حرفاش قرار نگیر؟
    ممنون از کمکتون


    سلام

    منم مشکل مشابه شما در خوابگاه داشتم. یکی از هم اتاقیام حسادت میکرد و شروع کرده بود به اذیت کردن.

    مرکز مشاوره دانشگاه که رفتم بهم گفتن که بهتره کارهایی که باعث ایجاد حسادت میشه رو انجام ندید.

    این که گفتید سرتون به کار خودتونه شاید از نظر هم اتاقیتون به صورت غرور و تکبر و عدم علاقه برای ایجاد رابطه تلقی شده.

    اگر بهش محبت کنید نه تنها رابطتون بهتر میشه باعث ارامش روان خودتون هم هست. پس بهش محبت کنید به خاطر ارامش خودتون.

    مثلا توی درس ها بهش کمک کنید.

    در نهایت اگر این ها جواب نداد میتونید اتاقتون رو عوض کنید.

  5. 2 کاربران زیر از hamed_s بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17556
    نوشته ها
    9
    تشکـر
    3
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    اتاقتون رو عوض کنید
    تو خوابگاه هیچ چیز مهم تر از آرامش خود آدم نیست

  7. کاربران زیر از shaD بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21907
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    36
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    ممنون از همه
    من امکان تعویض اتاق ندارم متاسفانه.
    آقا حامد من دقیقا اینکارو انجام میدم و چیزایی که باعث حسادتش میشه رو سعی میکنم بروز ندم ولی بازم بی فایده س

  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21907
    نوشته ها
    25
    تشکـر
    36
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط omidd نمایش پست ها
    سلام. اگه می تونی اتاقت عوض کن و در ثانی شما هر چقدر سکوت کنین اون پرو تر میشه باهاش محکم برخورد کن و دلیل رفتاراش ممکنه کلاس پسری باشه که اونو دوس داره و اون پسر شمارو دوس داره و شما خبر نداری و بهت می پره و گرنه مسایل درسی اینقدر حسادت نمی یاره مگه اینکه از نظر عقلی بزرگ نشده باشه.
    در کل اگه جوابش ندی وباهاش حرف نزنی خدا نکرده ممکنه پشت سرت حرفای بدی دربیاره وبرات مشکل ایجاد کنه.


    ن فکر نکنم
    کلا شخصیتش جوریه که دوست داره خودش تو همه چیز بهترین باشه در همه زمینه ها و اگه کسی سد راهش بشه اذیت میکنه

  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21806
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    سلام به نظر من تنهایی کاری از دستتون بر نمیاد باید با اتفاق بچه های اتاقتون یکی بشین و رفتار نادرست اونو بهش بفهمونین اگر همه ی بچه ها ی اتاق ناراضی هستن از رفتار اون باید شما با هم یه کاری بکنین.چون ما ادما اینقدر قدرت و مخصوصا وقتشو نداریم تا ادمارو تغییر بدیم اونوقت از درس میافتیم و در نهایت باید این ترمو تحملش کنین تا ترم بعد اتاقو عوض کنین.

  11. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20513
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    1
    تشکر شده 7 بار در 5 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    ببین فقط داره روح و روانت رو از بین میبره

    ادم دندون خراب رو میکشه نه دستنال میبنده

    برو پیش هرجایی که میشه از مسول خوابگاه تامرکز مشاوره

    به هر دری بزن تا اتاقت رو عوض کن بعدش هم رابط ات رو سما باهاش قطع کن

    هیچ کس ارزش اینو نداره که اعصاب خودتو بخاطرش بهم بریزی

    Sent from my SM-T211 using Tapatalk

  12. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18605
    نوشته ها
    53
    تشکـر
    80
    تشکر شده 26 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    من خودمم تا ترم پیش خوابگاهی بود میفهممت
    خیلی سخته
    اما چرا نمیتونی اتاقتو عوض کنی ؟ میتونی با سرپرستی حرف میزنی و بگی جاتو عوض کنه
    بهترین راه اینه که با کسی توی اتاقتون صمیمی بشی ... وقتی تک باشی بیشتر اذیت میشی ولی وقتی با کسی صمیمی باشی رفتاراش کمتر ازارت میده
    تلافیم بکنی فقط شرایط بدتر میشه
    باش دوست تر شو مثلا مهمانش کن یا واسه تولدش یه چیز کوچیک بخر اما اگر مثلا لگد زد به تشتت بلند بگو : این چه کاریه
    یا در رو زد بهم بلند بگو : آروم تر چه خبرته
    ولی بعدش اصلا به روی خودت نیار و باهاش حرف بزن که فک نکنه قهری

  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7249
    نوشته ها
    630
    تشکـر
    163
    تشکر شده 1,316 بار در 478 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Atefe_72 نمایش پست ها
    سلام دوستان
    روزتون بخیر
    من تو خابگاه یه مشکلی دارم که واقعا دوران دانشجویی رو برام زهر کرده اگه کمکم کنید واقعا ممنون میشم.
    من یه همکلاسی و هم اتاقی دارم که بشددددت به من حسودی میکنه اوایل نشون نمیداد ولی الان به طور واضحی نشون میده. البته کلا به همه حسادت داره ولی نمیدونم چرا نسبت به من بیشتره. بعضی ها میگن چون از نظر درسی تقریبا به هم نزدیک هستیم و اساتید بیشتر به من توجه دارند علت این مساله س.
    شاید باورتون نشه ولی به محض اینکه کسی از من از هر لحاظ تعریف کنه اخلاقش یهو با من تغییر میکنه.
    همش داره زیرابم میرنه پیش همه و بعضی مواقع تهمت های ناروایی پشت سرم میزنه. (این تهمت ها رو از بقیه دوستام میشنوم و اونا هم منو قسم میدن که در این مورد با خود دختره حرف نزنم، منم مجبورم سکوت کنم و حرفی نزنم)
    بعضی وقتی حتی حس میکنم زیرابمو پیش استادا هم میزنه.
    در مورد شخصیت خودم هم اینو بگم که من واقعا ادمی هستم که همش سرم تو لاک خودمه و ازارم به کسی نمیرسه ولی او متاسفانه انققد پشت سرم حرف زده که بعضی وقتا قشنگ متوجه میشم نظر بچه ها در مورد من تغییر کرده مثلا یبار یکی از بچه ها اومد بمن گفت: چرا پشت سرم گفتی من یعاااالمه دوست پسر دارم؟ هرچی من قسم میخوردم نگفتم و .... کارساز نبود. هنور که هنوزه حس میکنم این دوستم از دستم ناراحته.
    بچه های اتاقمون هم اصصلا تو این قضیه دخالت نمیکنن. مثلا یبار من میخاستم برم حموم تشت صابون و شامپوم گذاشته بودم وسط اتاق که ببرم. یهو داخل اتاق شد و دااااد زد: این چیه وسط و لگد زد به تشتم که حتی صابونم از داخل جاصابونی اومد بیرون و افتاد یه گوشه. همه ی بچه ها تو اتاق بودن ولی یکیشون زبون باز نکرد بگه این چه کاری بود؟ چون میترسن دختره با اونا هم لج بشه
    منم اصصصلا دوست نداشتم بحث و دعوا کنم فقط یه نگاه معنادار کردم ولی هنوز که هنوزه او یه عذرخاهی نکرده از من.
    کارای دیگش هم مثلا: من با یکی حرف میزنم داد میزنه سااااکت میخام بخابم . ولی وقتی من خابم در اتاقو محکککم میکوبه به هم و میگه دستم خورد.
    من به مدت دو هفته هررررکاری میکرد همونکارو تلافی میکردم ولی همه چیز بدتر و بدتر شد. از طرفی از این همه سکوت هم خسته شدم. لطفا بگید چیکار کنم؟؟ واقعا خسته شدم. اصلا آرامش ندارم.
    بنظرتون درسته حداقل با یکی از بچه ها که خیلی دوستش دارم در موردش حرف بزنم و بگم تحت تاثیر حرفاش قرار نگیر؟
    ممنون از کمکتون
    بی محلی به ادما اون هارواتیش میزنه...شمانه باید باهاش مقابله کنید نه مخالفت نه ضربه متقابل باید مدیریتش کنی...جلوی بقیه رفتار اون رو به چالش کشید...منم یک ترم خوابگاه بودم یکی ازبچه هاخیلی دهن بین بود همیشه بحث داشت...ماهم باهم هماهنگ کردیم تحریمش کردیم بی محلی کامل بهش کردیم انگارهمه باهاش قهریم به اصطلاح تشکیلاتی بنگالی ش کردیم یعنی جوری رفتارکردیم انگار اون دربین مانیست ماشش نفرنیستیم پنج نفریم خودش فهمید جایی بین مانداره ورفت.

  14. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12274
    نوشته ها
    380
    تشکـر
    444
    تشکر شده 347 بار در 199 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    با خودش صحبت كنيد و سعي كنيد بخاطر خودتون باهاش دوست بشيد
    امضای ایشان
    هدف های محدود زندگی را محدود می کنند!

  15. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    18720
    نوشته ها
    315
    تشکـر
    117
    تشکر شده 142 بار در 96 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل من در خابگاه

    سلام
    به نظرم . جواب لجبازیاشو ندید. ولی خودتون دست کم نگیرید. سعی کن دلیلشو بفهمی . (البته بعضی شخصیت شون اینه ) . سعی کن تک نشی و با بقیه همفکر باشید . و باهاش رابطه داشته باش و طوری رفتار کنید که اون احساس نکنه که اینجا خونه خاله شه و شما زیر دستاش بلکه جوری باشه که هویت شمارا هم پذیرا باشه.این جور شخصیت ها را دیدم و خودم زیاد تو خوابگاهها بودم.

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شخصیت افراد سمعی,بصری و لمسی
    توسط erfaneh در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-06-2015, 06:29 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد