سلام دوستان
روزتون بخیر
من تو خابگاه یه مشکلی دارم که واقعا دوران دانشجویی رو برام زهر کرده اگه کمکم کنید واقعا ممنون میشم.
من یه همکلاسی و هم اتاقی دارم که بشددددت به من حسودی میکنه اوایل نشون نمیداد ولی الان به طور واضحی نشون میده. البته کلا به همه حسادت داره ولی نمیدونم چرا نسبت به من بیشتره. بعضی ها میگن چون از نظر درسی تقریبا به هم نزدیک هستیم و اساتید بیشتر به من توجه دارند علت این مساله س.
شاید باورتون نشه ولی به محض اینکه کسی از من از هر لحاظ تعریف کنه اخلاقش یهو با من تغییر میکنه.
همش داره زیرابم میرنه پیش همه و بعضی مواقع تهمت های ناروایی پشت سرم میزنه. (این تهمت ها رو از بقیه دوستام میشنوم و اونا هم منو قسم میدن که در این مورد با خود دختره حرف نزنم، منم مجبورم سکوت کنم و حرفی نزنم)
بعضی وقتی حتی حس میکنم زیرابمو پیش استادا هم میزنه.
در مورد شخصیت خودم هم اینو بگم که من واقعا ادمی هستم که همش سرم تو لاک خودمه و ازارم به کسی نمیرسه ولی او متاسفانه انققد پشت سرم حرف زده که بعضی وقتا قشنگ متوجه میشم نظر بچه ها در مورد من تغییر کرده مثلا یبار یکی از بچه ها اومد بمن گفت: چرا پشت سرم گفتی من یعاااالمه دوست پسر دارم؟ هرچی من قسم میخوردم نگفتم و .... کارساز نبود. هنور که هنوزه حس میکنم این دوستم از دستم ناراحته.
بچه های اتاقمون هم اصصلا تو این قضیه دخالت نمیکنن. مثلا یبار من میخاستم برم حموم تشت صابون و شامپوم گذاشته بودم وسط اتاق که ببرم. یهو داخل اتاق شد و دااااد زد: این چیه وسط و لگد زد به تشتم که حتی صابونم از داخل جاصابونی اومد بیرون و افتاد یه گوشه. همه ی بچه ها تو اتاق بودن ولی یکیشون زبون باز نکرد بگه این چه کاری بود؟ چون میترسن دختره با اونا هم لج بشه
منم اصصصلا دوست نداشتم بحث و دعوا کنم فقط یه نگاه معنادار کردم ولی هنوز که هنوزه او یه عذرخاهی نکرده از من.
کارای دیگش هم مثلا: من با یکی حرف میزنم داد میزنه سااااکت میخام بخابم . ولی وقتی من خابم در اتاقو محکککم میکوبه به هم و میگه دستم خورد.
من به مدت دو هفته هررررکاری میکرد همونکارو تلافی میکردم ولی همه چیز بدتر و بدتر شد. از طرفی از این همه سکوت هم خسته شدم. لطفا بگید چیکار کنم؟؟ واقعا خسته شدم. اصلا آرامش ندارم.
بنظرتون درسته حداقل با یکی از بچه ها که خیلی دوستش دارم در موردش حرف بزنم و بگم تحت تاثیر حرفاش قرار نگیر؟
ممنون از کمکتون