این مطلب به درخواست یک کاربر قرار داده میشود لطفا راهنمایی بفرمایید:
سلام ببخشید من 18 سالمه امسال کنکور دارم
من از سال اول که قرار بود انتخاب رشته کنم چند شبانه روز گریه کردم که برم هنرستان ولی (ببخشید من باید یه پرانتز هایی باز کنم این وسطا .مادرم از اول ارزو داشت که بچه هاش دکتر مهندس بشن مخصوصا خواهرم که اولی بود ولی خواهرم هرجور که دوست داشت زندگی کرد .درس نمیخوند همیشه عشق و حال جوری که مامانم دربه در دنبال کارو دانش میگشت که بنویسنش .رفت رشته نقاشی واسه کنکورهم نخوند قبولم نشد الانم میره علمی کاربردیرشته علمی کاربردی 2سال پیشم که 19سالش بود یه پسر30 ساله اومد خواستگاریش که وکیل پایه 1 دادگستری ورییس دفتر یه قاضیه بود .بهترین عروسی تو بهترین جای تهران هیچ ارزویی به دلش نموند .الانم یه خونه داره توی پاسداران یه ماشین زیر پای خودش یکی زیر پای شوهرش زندگی توپ از همه جالب تر هم مادرم هم پدرم راضین ازش)
حالا من خودم کسی هستم که استعداد نقاشی فوق العاده ای دارم و نقاشی هام رو هر کس میبینه تعجب میکنه و باورش نمیشه که من کلاس نرفتم
من از روزی که بحث انتخاب رشته شد گفتم میرم هنرستان بابام چندین شب با مامانم حرف زد ولی نذاشت که نذاشت
من کذاشتم تا روزی که رفتم انتخاب رشته به مشاور مدرسه بگم تا باهاش صحبت کنه ولی اونم تا معدلم و نمره ی ریاضیمو دید گفت اصن حرف نزن باید بری ریاضی چون حرفش به میلش بود مامانم هیچی بهش نگفت رفتم رشته ریاضی هی گفتم مامان من ریاضی و مهندسی دوست ندارم گفت اره خودمم خوشم نمیاد من صحبت کردم با چندتا مشاور گفتن میتونه ریاضی بخونه کنکور تجربی بده
بازم دهنمو بستم چون هیچکاری دیگه نمیتونستم بکنم به قدری سر کلاسا استرس داستم که سال سوم مریض شدم استرس استرس استرس
استرسم میگرفتم هرچی که خوندم یادم میرفت
ببخشید شرمنده اینو میگم ولی یادمه که سال سوم سر امتحان فیزیک انقد استرس داشتم که یک هفته از عادت ماهانم گذشته بود که دوباره اون روز پریود شدم
ولی تون روزا مامانم داشت پیش همه میگفت مریم همه نمره هاش بیسته قراره دندون پزشک شه
ینی احدی وجود نداره که ندونه اینارو . امسال سال چهارمم واسه اینکه از ریاضی در برم رفتم واسه تجربی خوندم تا قبل امتحانا روزای تعطیل 16 ساعت و روزای مدرسه 10 ساعت میخوندم کلاس بیرون نمیرفتم که وقتم گرفته نشه .بایه موسسه ای صحبت کردم حدود 1.800.000تومن cd خریدم مشاور اون موسسه بهم گفت 90 درصد دندون قبولی
تا قبل امتحانا ترازم توی قلمچی پایین اومد که بالا نیومد اخر به این مشاوره گفتم خدا پیغمبری راست بگید من اصن امسال قبول میشم .بعد از کلی التماس گفت اخه میدونی ما کارمون تبلیغه
از اون طرف به مشاور قلمچی میگم به جای کمک کردن هی میگه کتاب ابی فلانو تهیه کن کتاب زرد بهمانو تهیه کن باید خرج کنیو ....
خلاصه که من از تیر ماه خوندم .ازتیر تا ابان ماه ریاضی .از ابان تا دی تجربی حالاهم ینی از دی تا الان هیچی نخوندم حالمم از درس بهم میخوره بدون اقراق میگم کتابامو میبینم حالت تهوع میگیرم وقتی پشتیبان قلمچی زنگ میزنه دلم میخواد تلفونو خورد کنم
تا الانم به مامانم نگفتم که چرا اینجوریم دلم براش میسوزه من تمام سعیمو کردم تا ارزوش براورده شه ولی خراب کردم هم عمرم رفته هم اون پولی که بابام داده از بین رفته هم جونم رفته روانی شدم همه به چشم یه دیوونه ی عصبی بهم نگاه میکنن چیکار کنم