نمایش نتایج: از 1 به 14 از 14

موضوع: ازدواج با فرد دوقطبی

3145
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20648
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    ازدواج با فرد دوقطبی

    با سلام
    ببخشید که یه کم متنم طولانیه اما باید خوب توضیح بدم تا بتونین راهنماییم کنین


    .حدود 5سال پیش دوست برادرم که بیماری دو قطبی داشت از من خواستگاری کرد.ایشون فرزند اخر خانواده هستن و 28سال سن دارن.خانوادشون هم از لحاظ مادی بسیار بالا هستند و خیلی هم مطرح هستن.فقط دوتا پسر هستند و برادر بزرگترشون فوق لیسانس عمران دارند و ایشون هم طبق تحقیقاتی که کردیم مشکلات روحی دارن ولی نه به شدت برادر کوچیکترشون و متاهل هستن و یک فرزند هم دارند.منم فرزند چهارم هستم.5 تا فرزند هستیم.دو خواهر بزرگتر از خودم دارم و دوبرادر که یکی بزرگتر از منه و یکی کوچیکتر.هممون هم لیسانس داریم فقط داداش بزرگم فوق لیسانس دارن.پدرم کارمند و مادرم دبیر بازنشسته هستن وضع مالیمون هم متوسطه.
    خواستگار من از همون اوایل اشناییمون خیلی از لحاظ روحی عاطفی وابستگیه شدیدی به من پیدا کردن.بطوریکه اگه یه لحظه از من دور می موند گریه میکرد و خیلی از لحاظ روحی به هم میریخت.خیلی برام خرج میکرد بهترین چیزها رو بهم هدیه میداد که بهم نشون بده چقد دوستم داره.خیلی هم نسبت به من حساس بود و هنوزم هست.مواظبمه.برام دلسوزی میکنه.هرکار که بهش بگم حاضره برام انجام بده.خیلی مهربونه.خانوادم هم دیدن چقدر برام خرج میکنه و برام هدیه میخره.
    .اوایل ایشون تو ارتباطشون با من خیلی دچار مشکل میشد.سریع از حرفام ناراحت میشد پرخاشگری میکرد عصبی میشد و ازم میخواست یه مدت تنهاش بذارم.این رو هم بگم توی این پنج سال بارها اومد که جواب مثبت رو ازم بگیره اما من مدام ردش میکردم چون از بعضی حالاتش میترسیدم و اذیت میشدم.مثلا اگه حرفی میزدم که مطابق با میل خودش نبود سریع ناراحت میشد یا عصبی میشد و تند تند نفس میکشید یا از ماشین پیاده میشد و در رو محکم میبست.در صورتیکه من حرف نابجایی بهش نمیزدم برام عجیب بود طرز برخوردش.مدام رابطه های گذشتمون رو یاداوری میکرد.
    سر همین جریانات پدرم که دیدن من خیلی به هم ریختم گفتن که ردش کنم.ایشون دیپلم هستن و من لیسانس هنر دارم.پدر مادرش دختر عمو پسر عمو هستن و مثل اینکه بیماری دوقطبی ایشون از پدر مادرش بهش رسیده چون اونا هم همین مشکل رو دارن.خودش که میگه توی بچگی دوران خوبی نداشته و پدر مادرش بیشتر به برادر بزرگش توجه میکردن و هوای اونو بیشتر داشتن.میگفت برادر بزرگش بارها اونو کتک میزده و بیشتر کارای خونه رو اون باید انجام میداده و برای پدرش کار میکرده اما پدرش بهش حقوقی نمیدادن.خودش میگه از 16 سالگی این بیماری رشد پیدا کرد و الان که 28 سالشه هنوز اونطور که باید مداوا نشده.من از بیماری ایشون اطلاع کافی دارم و خیلی هم تحقیق کردم راجبش.بخاطر مرگ داییش خیلی اذیت شده چون خیلی داییش رو دوست داشته.همون 16 17 سالگی داییش رو از دست داده.تو همون سن عاشق دختر فامیلشون میشه و دختره ردش میکنه و ازدواج میکنه میره امریکا.بعدها با سه تا دختر دوست میشن برای ازدواج که اونا هم بهش خیانت میکنن و باهاش بد حرف میزدن و ردش کردن.
    .حدود سه سال پیش خانوادش اومدن خواستگاری اما یه شاخه گل هم برام نیاوردن،البته اینم بگم که خانوادش اصلا حاضر نبودن پا پیش بذارن خیلی تلاش کرد تا اومدن خونمون. پیش خودم گفتم حتما از من خوششون نمیاد وگرنه هرکی که خواستگاری میره حداقل یه شاخه گل برای طرف میبره.
    توی مراسم خواستگاری فقط پدر مادرش اومدن و حتی خود خواستگارم رو نیاوردن حتی برادر بزرگشم نیاوردن.نمیدونم چرا ولی اصلا نمیخواستن برادر بزرگش بفهمه.حتی گفتن اگه قرار شد عقد کنین نباید برادر بزرگش بفهمه.خیلی مشکوکه این برام!
    پدر مادرش منو قبلا برده بودن پیش دکتر روانشناسش که از بیماری ایشون اطلاعات کافی رو کسب کنم.
    خلاصه سرتون رو بدرد نیارم تو مراسم خواستگاری پدر ایشون گفتن من به پسرام خونه نمیدم باید دوسال اجاره نشینی کنن تا قدر پول رو بدونن!با اینکه اینقد پولدارن اما حاضر نیستن واسه پسراشون خونه بخرن خیلی برام عجیبه!بابا مامانم خیلی ناراحت شدن از حرف ایشون.کمک مالی ای به پسرشون برای ازدواج نمیکنن.
    خلاصه گذشت و قرار شد ما نامزد کنیم اما بابا مامانم خیلی موافق نبودن و شبی که فرداش نامزدیمون بود من به خواستگارم گفتم که قضیه کنسله.اونا خیلی ناراحت شدن و دیگه هم پیگیر نشدن که چرا کنسلش کردیم.ایشون طبق گفته ی خودش بخاطر اینکه خیلی از لحاظ عاطفی و روحی ضربه خورده بوده بخاطر گذشتش و بخاطر اینکه من هم مدام ردش میکردم نتونست توی این مدت درس بخونه و تحصیلات داشته باشه.5سال پیش ترم اول عمران بود اما بخاطر من نتونست بخونه و انصراف داد.چون من ردش کرده بودم خیلی تو روحیه اش اثر گذاشته بود.
    از اون زمان تا حالا بارها ایشون اومدن من دوباره ردش کردم.اخه بابا مامانم میگن این دیپلمه و دوقطبیه و دستش هنوز توی جیب خودش نیست بدبختت میکنه ردش کن دل بکنه ازت.

    .یکسال و نیم هست ایشون باز پیداشون میشه مدام. نسبت به قبل خیلی بهتر شده اخلاقش.قول داده که بره درسشو بخونه پدر مادرش میخوان بفرستنش امریکا که پزشکی بخونه.من اصرار دارم همینجا درس بخونه و مدرک بگیره بره زودتر سر کار پدر خودش میتونه بهش کار بده اما خودش اصرار داره که من باید پزشکی بخونم و تو ایران درس خوندن فایده نداره....مدتیه که برای پدرش کار میکنه و 500 تومن پدرش بهش هر ماه حقوق میدن.یعنی یک سوم حقوقش.بقیشو انگار براش پس انداز میکنن.براش یه سانتافه ی مدل جدید خریدن اما نمیذارن سوارش بشه.گذاشتنش همینجور توی پارکینگ خونشون.روی تمام ماشینهاشون جی پی اس نصب کردن که کنترلش کنن.پدرش مدام بهش فشار میاره که درس بخونه.حدودا یکماهه باز باهاشم البته برادرم و مادرم خبر دارن.اخلاقش خیلی خوب شده.حتی گفت میخواد حقوقش رو با من نصف کنه.بسیار بهم وابسته شده و من هرجور ردش میکنم اصلا قانع نمیشه و التماسم میکنه و گریه میکنه که قبولش کنم.خونوادم باهاش مخالفن میگن تحصیلات نداره بیماریه روحی داره نمیتونه خوشبختت کنه.من با ایشون چیکار کنم؟حاضره برام هرکاری بکنه.خیلی منو میخواد میگه با من ارامش داره.
    ولی من چطوری ردش کنم که دیگه دل سرد بشه؟اخه میدونم خونوادم قبولش ندارن.


  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط deniz67 نمایش پست ها
    با سلام
    ببخشید که یه کم متنم طولانیه اما باید خوب توضیح بدم تا بتونین راهنماییم کنین


    .حدود 5سال پیش دوست برادرم که بیماری دو قطبی داشت از من خواستگاری کرد.ایشون فرزند اخر خانواده هستن و 28سال سن دارن.خانوادشون هم از لحاظ مادی بسیار بالا هستند و خیلی هم مطرح هستن.فقط دوتا پسر هستند و برادر بزرگترشون فوق لیسانس عمران دارند و ایشون هم طبق تحقیقاتی که کردیم مشکلات روحی دارن ولی نه به شدت برادر کوچیکترشون و متاهل هستن و یک فرزند هم دارند.منم فرزند چهارم هستم.5 تا فرزند هستیم.دو خواهر بزرگتر از خودم دارم و دوبرادر که یکی بزرگتر از منه و یکی کوچیکتر.هممون هم لیسانس داریم فقط داداش بزرگم فوق لیسانس دارن.پدرم کارمند و مادرم دبیر بازنشسته هستن وضع مالیمون هم متوسطه.
    خواستگار من از همون اوایل اشناییمون خیلی از لحاظ روحی عاطفی وابستگیه شدیدی به من پیدا کردن.بطوریکه اگه یه لحظه از من دور می موند گریه میکرد و خیلی از لحاظ روحی به هم میریخت.خیلی برام خرج میکرد بهترین چیزها رو بهم هدیه میداد که بهم نشون بده چقد دوستم داره.خیلی هم نسبت به من حساس بود و هنوزم هست.مواظبمه.برام دلسوزی میکنه.هرکار که بهش بگم حاضره برام انجام بده.خیلی مهربونه.خانوادم هم دیدن چقدر برام خرج میکنه و برام هدیه میخره.
    .اوایل ایشون تو ارتباطشون با من خیلی دچار مشکل میشد.سریع از حرفام ناراحت میشد پرخاشگری میکرد عصبی میشد و ازم میخواست یه مدت تنهاش بذارم.این رو هم بگم توی این پنج سال بارها اومد که جواب مثبت رو ازم بگیره اما من مدام ردش میکردم چون از بعضی حالاتش میترسیدم و اذیت میشدم.مثلا اگه حرفی میزدم که مطابق با میل خودش نبود سریع ناراحت میشد یا عصبی میشد و تند تند نفس میکشید یا از ماشین پیاده میشد و در رو محکم میبست.در صورتیکه من حرف نابجایی بهش نمیزدم برام عجیب بود طرز برخوردش.مدام رابطه های گذشتمون رو یاداوری میکرد.
    سر همین جریانات پدرم که دیدن من خیلی به هم ریختم گفتن که ردش کنم.ایشون دیپلم هستن و من لیسانس هنر دارم.پدر مادرش دختر عمو پسر عمو هستن و مثل اینکه بیماری دوقطبی ایشون از پدر مادرش بهش رسیده چون اونا هم همین مشکل رو دارن.خودش که میگه توی بچگی دوران خوبی نداشته و پدر مادرش بیشتر به برادر بزرگش توجه میکردن و هوای اونو بیشتر داشتن.میگفت برادر بزرگش بارها اونو کتک میزده و بیشتر کارای خونه رو اون باید انجام میداده و برای پدرش کار میکرده اما پدرش بهش حقوقی نمیدادن.خودش میگه از 16 سالگی این بیماری رشد پیدا کرد و الان که 28 سالشه هنوز اونطور که باید مداوا نشده.من از بیماری ایشون اطلاع کافی دارم و خیلی هم تحقیق کردم راجبش.بخاطر مرگ داییش خیلی اذیت شده چون خیلی داییش رو دوست داشته.همون 16 17 سالگی داییش رو از دست داده.تو همون سن عاشق دختر فامیلشون میشه و دختره ردش میکنه و ازدواج میکنه میره امریکا.بعدها با سه تا دختر دوست میشن برای ازدواج که اونا هم بهش خیانت میکنن و باهاش بد حرف میزدن و ردش کردن.
    .حدود سه سال پیش خانوادش اومدن خواستگاری اما یه شاخه گل هم برام نیاوردن،البته اینم بگم که خانوادش اصلا حاضر نبودن پا پیش بذارن خیلی تلاش کرد تا اومدن خونمون. پیش خودم گفتم حتما از من خوششون نمیاد وگرنه هرکی که خواستگاری میره حداقل یه شاخه گل برای طرف میبره.
    توی مراسم خواستگاری فقط پدر مادرش اومدن و حتی خود خواستگارم رو نیاوردن حتی برادر بزرگشم نیاوردن.نمیدونم چرا ولی اصلا نمیخواستن برادر بزرگش بفهمه.حتی گفتن اگه قرار شد عقد کنین نباید برادر بزرگش بفهمه.خیلی مشکوکه این برام!
    پدر مادرش منو قبلا برده بودن پیش دکتر روانشناسش که از بیماری ایشون اطلاعات کافی رو کسب کنم.
    خلاصه سرتون رو بدرد نیارم تو مراسم خواستگاری پدر ایشون گفتن من به پسرام خونه نمیدم باید دوسال اجاره نشینی کنن تا قدر پول رو بدونن!با اینکه اینقد پولدارن اما حاضر نیستن واسه پسراشون خونه بخرن خیلی برام عجیبه!بابا مامانم خیلی ناراحت شدن از حرف ایشون.کمک مالی ای به پسرشون برای ازدواج نمیکنن.
    خلاصه گذشت و قرار شد ما نامزد کنیم اما بابا مامانم خیلی موافق نبودن و شبی که فرداش نامزدیمون بود من به خواستگارم گفتم که قضیه کنسله.اونا خیلی ناراحت شدن و دیگه هم پیگیر نشدن که چرا کنسلش کردیم.ایشون طبق گفته ی خودش بخاطر اینکه خیلی از لحاظ عاطفی و روحی ضربه خورده بوده بخاطر گذشتش و بخاطر اینکه من هم مدام ردش میکردم نتونست توی این مدت درس بخونه و تحصیلات داشته باشه.5سال پیش ترم اول عمران بود اما بخاطر من نتونست بخونه و انصراف داد.چون من ردش کرده بودم خیلی تو روحیه اش اثر گذاشته بود.
    از اون زمان تا حالا بارها ایشون اومدن من دوباره ردش کردم.اخه بابا مامانم میگن این دیپلمه و دوقطبیه و دستش هنوز توی جیب خودش نیست بدبختت میکنه ردش کن دل بکنه ازت.

    .یکسال و نیم هست ایشون باز پیداشون میشه مدام. نسبت به قبل خیلی بهتر شده اخلاقش.قول داده که بره درسشو بخونه پدر مادرش میخوان بفرستنش امریکا که پزشکی بخونه.من اصرار دارم همینجا درس بخونه و مدرک بگیره بره زودتر سر کار پدر خودش میتونه بهش کار بده اما خودش اصرار داره که من باید پزشکی بخونم و تو ایران درس خوندن فایده نداره....مدتیه که برای پدرش کار میکنه و 500 تومن پدرش بهش هر ماه حقوق میدن.یعنی یک سوم حقوقش.بقیشو انگار براش پس انداز میکنن.براش یه سانتافه ی مدل جدید خریدن اما نمیذارن سوارش بشه.گذاشتنش همینجور توی پارکینگ خونشون.روی تمام ماشینهاشون جی پی اس نصب کردن که کنترلش کنن.پدرش مدام بهش فشار میاره که درس بخونه.حدودا یکماهه باز باهاشم البته برادرم و مادرم خبر دارن.اخلاقش خیلی خوب شده.حتی گفت میخواد حقوقش رو با من نصف کنه.بسیار بهم وابسته شده و من هرجور ردش میکنم اصلا قانع نمیشه و التماسم میکنه و گریه میکنه که قبولش کنم.خونوادم باهاش مخالفن میگن تحصیلات نداره بیماریه روحی داره نمیتونه خوشبختت کنه.من با ایشون چیکار کنم؟حاضره برام هرکاری بکنه.خیلی منو میخواد میگه با من ارامش داره.
    ولی من چطوری ردش کنم که دیگه دل سرد بشه؟اخه میدونم خونوادم قبولش ندارن.

    سلام

    من نمیگم که شما کالای ازدواج هستید یا نه!؟ ولی حتما حتما ازدواج با شخصی که سوابق اختلالات روانی فامیلی داره و درگیر بیماریه غلطه و درگیری رو ایجاد میکنه و تازه مشکلات ارثی نیز مطرحه.

    موفق باشید

    سپاس

    dr
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20648
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    چجوری بهش بفهمونم که ما به درد هم نمیخوریم؟اخه هرجور ردش میکنم باز برمیگرده و ول کن نیست.
    میگم خانوادم مخالفن میگه راضیشون میکنم.میگم بیماریت چی میشه؟میگه روی خودم کار میکنم تا همونی بشم که میخوای.میگم من اصلا قصد نامزد شدن و عقد و ازدواج تا چند سال دیگه ندارم میخوام درسمو بخونم.میگه باشه فعلا نامزد نمیکنیم ولی کنار هم باشیم هر وقت تو اماده بودی بهم بگو تا با خونوادم بیام.

    من چجوری ایشون رو قانع کنم که دست از سرم برداره؟

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    مشاوره بگیرید...حضوری

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20648
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    متأسفانه موقعیتی برای مشاوره حضوری ندارم.یک مشاور خوب رو هم در شهرم نمیشناسم.
    کسی تا حالا با اینجور افراد ارتباط داشته؟کسی تا حالا موردی تقریبا شبیه به مورد من داشته؟
    میشه راهنماییم کنید؟؟

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20670
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط deniz67 نمایش پست ها
    متأسفانه موقعیتی برای مشاوره حضوری ندارم.یک مشاور خوب رو هم در شهرم نمیشناسم.
    کسی تا حالا با اینجور افراد ارتباط داشته؟کسی تا حالا موردی تقریبا شبیه به مورد من داشته؟
    میشه راهنماییم کنید؟؟
    عزیزم تو خودت اگه نخوای کسی نمیتونه مجبورت کنه که باهاش باشی.هر بار میاد توام نه نمیگی پس معلومه توام بدت نمیاد
    آدم اگه واقعا نخواد حتی جوابشم نمیده . موفعیت خونوادگی و پول و مقامشونو ول کن. پسره مریضه دیگه.توام آدم سرسختی نیستی و مدام نظرت عوض میشه
    تو این شرایط کسی نمیتونه کمکت کنه
    اول تصمیمتو قاطع بگیر بعد

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    ببینید...قطعا مود هایی وجود داره که با این افراد ازدواج کردند
    تصمیم با خودتونه ولی اگر با این فرد ازدواج کردید قبلش سعی کنید حتما مشاوره بگیرید و به این نکات توجه کنید:
    1-شما نباید به او سرکوفت بزنید
    2-جو خانه را متناسب با روحیاتش بسازید
    3-شادش کنید
    4-به او آرامش دهید
    5-راز نگهدارش باشید

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17503
    نوشته ها
    88
    تشکـر
    36
    تشکر شده 70 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    سلام
    دوست عزیز شما کاره درستی نمیکنی که رک حرفتو نمیزنی
    بگو دوستت ندارم و تمام.البته اگه میخوای تموم کنی
    چون اگر شما به فکر روحیات ایشونی باید هر چه زودتر ردش کنی تا اسیب بیشتری نخوره و بیماریش تشدید نشه

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20648
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    مرسی از دوستان گلم بخاطر راهنماییتون

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6769
    نوشته ها
    517
    تشکـر
    631
    تشکر شده 706 بار در 360 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    سلام ببخشین درسته دوستای دیگه نظراتشونو گفتن

    اما اگه اجازه بدین منم یکم راهنماییتون کنم

    فقط تو یک جمله ی کوتاه میگم که (هیچ وقت حرف یه آدم دوقطبی رو باور نکنین)

    شما لطف کنین از ذهنتون این چیزارو ک بهتون گفتن داییش مرده و شوک عصبی داشته و حالت روحیش بده و فلانو لطفن پاک کنین

    قبل از همه چیز در نظر داشته باشید طرفتون یک دوقطبی یا همون ک ما خوندیم بایپولار میگن بهش

    نمیدونم چقد درمورد بیماری دوقطبی میدونین بزارین براتون ساده و مختصر بگم ک

    دوقطبی یعنی داشتن دو خلق و خوی کاملن مخالف و مقابل هم در یک فرد ، قطب مثبت قطب منفی

    دوقطبی ها یکی از بدترین کیس های ممکن برای ازدواج هستن چون هیش وخ شما از یه دوقطبی رفتار ثابت و مشخصیو نمیتونین ببینین

    یه فرد دوقطبی وختی پاییز میاد هواسرد میشه احساساتش فروکش میکنه خلقش تند میشه گوشه گیر میشه همش میخواد بخوابه افسرده اس

    میلی به برقراری رابطه جنسی نداره ، ممکنه دست ب خودکشی بزنه همیشه توهم داره ک یکی مراقبشه

    وختی بهار میاد هوا گرم میشه تا صبح نمیزاره بخوابی بیش فعال میشه دلش میخواد آهنگ بزاره تا صبح برقصه غذاهای تند بخوره یهویی میخنده
    ا
    صطلاحن میگن تو فاز شیداییه از فرط میل جنسی شاید روزی ۲۰ بار بخواد رابطه برقرار کنه ممکنه یهو بزنه زیرگریه اشتهاش زیاد میشه

    اولیو میگن تو قطب منفیه

    دومیو میگن تو قطب مثبته

    دوست دارین با همچین آدمی ک لحظه ب لحظه اش سردرگمیه و شاید ثانیه ای نتونین حرکاتشو تشخیص بدین زندگی کنین

    یه دوقطبیو هرکسی نمیتونه تشخیص بده ، دوقطبیا باهوشن طوری باهات حرف میزنن ک میگی بابا از این سالمتر نداریم

    ولی وختی ساعتتو نگاه میکنی میبینی ۸ ساعته بکوب داره حرف میزنه و دلشم نمیخواد تمومش کنه ، وختی میبینی بهت مشکوک شده حالت ازش بهم میخوره


    وختی تو قطب مثبته از کنترل خارج شده ممکنه تموم حساب بانکیشو خالی کنه و یه وانت برات کادو بگیره اما طوری قانعت میکنه ک میگی کارت درست بوده


    ما دوقطبیا رو میدونی با لیتیوم آروم میکنیم لیتیوم آخرین دارو برایرسرکوب یه شورشیه


    اگه از من میشنوی باهاش ادامه نده ، دوقطبیا باهوشن گولت میزنن ، دوقطبیا دروغ گوهای قدری هستن دست خودشون نیس حرفاشو باور نکن

    کات کن
    امضای ایشان
    خداحافظ همه ، حلالم كنين

  11. کاربران زیر از bahram.a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6769
    نوشته ها
    517
    تشکـر
    631
    تشکر شده 706 بار در 360 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    ببخشین یادم رفت اون بالا بگم بقیه شو اینجا افتاد

    پرسیده بودین ک کسی تجربه شو داره یا نه ؟ مجبور شدم بقیشو اینجا بگم

    من با دوقطبیا کار کردم

    یکی از همکارامون دوقطبی بود باهاش زندگی کردم

    دوستای خوبمون کمکت کردن اینجا اما هیش کدوم نمیدونن دوقطبی ینی چی

    تو با ی آدم سالم طرف نیستی

    اگ زندگیتو دوس داری باهاش کات کن
    ویرایش توسط bahram.a : 08-20-2015 در ساعت 09:38 PM
    امضای ایشان
    خداحافظ همه ، حلالم كنين

  13. کاربران زیر از bahram.a بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17587
    نوشته ها
    1,663
    تشکـر
    480
    تشکر شده 1,427 بار در 770 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    من میدونم دو قطبی چیه...

  15. کاربران زیر از مرسانا 19 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2015
    شماره عضویت
    20648
    نوشته ها
    6
    تشکـر
    3
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    وای اقا بهرام واقعا از راهنماییتون ممنونم خیلی خوب توضیح دادین.دقیقا حرفاتون درسته.طرف منم همینجوری بود اما منطقی جواب رد بهش دادم و تموم کردیم.خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و برام توضیحات لازمو دادین.

  17. کاربران زیر از deniz67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6769
    نوشته ها
    517
    تشکـر
    631
    تشکر شده 706 بار در 360 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با فرد دوقطبی

    نقل قول نوشته اصلی توسط deniz67 نمایش پست ها
    وای اقا بهرام واقعا از راهنماییتون ممنونم خیلی خوب توضیح دادین.دقیقا حرفاتون درسته.طرف منم همینجوری بود اما منطقی جواب رد بهش دادم و تموم کردیم.خیلی ازتون ممنونم که وقت گذاشتین و برام توضیحات لازمو دادین.
    خواهش

    فقط ی کمک کوچولو بود

    اگه ب دردتون خورد واقعن خوشحالم
    امضای ایشان
    خداحافظ همه ، حلالم كنين

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد