ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
سلام دختری 28 ساله هستم دارای مدرک کارشناسی و مدرس موسیقی. 3ساله که با آقایی آشنا شدم و با هم در ارتباط بودیم . ایشون استاد موسیقی من هستند . چند ماهه که به من پیشنهاد ازدواج دادن و نمیدونم باید چیکار کنم چون مطلقه هست و یه پسر 6 ساله داره که پیش پدرشه و هفته ای یکی دو روز میره پیش مادرش. و اینکه این آقا و زن سابقش هرروز تلفنی یا چتی باهم در ارتباط هستن البته میگه بخاطر بچه هست و پیامهارو نشونم میده اما باز قبولش سخته و اینکه زن سابقش خیلی بد نیته و بچه رو بر علیه من و اطرافیان پدرش تحریک میکنه. واقعا نمیدونم چیکار کنم. با توجه به اینکه شدیدا وابسته شدم و دوسش دارم و اونم خیلی به من ابراز علاقه میکنه اما ته دلم همیشه شک دارم به همه چی. به اینکه ارتباطش با زن سابقش و مرور خاطرات مشترکشون به رابطه ما صدمه بزنه . با اینکه همیشه میگه اون برام مرده اون زندگیمو خراب کرد نگران نباش و این چیزا. و یه چیز دیگه که اون تجربه یه زندگی و جشن و بچه و این چیزارو داشته اما من نداشتم . ممنون میشم کمکم کنید
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
سلام.
مشخصه که دختر آگاه و عاقلی هستی و خودت هم متوجه نکات دردسر آفرینی که ممکنه در آینده واست مشکل درست کنه هستی.
زندگی فقط دوست داشتن نیس٬ مسائل ریز و درشت زیادی در جریانش پیش میاد که حتی اگه خیلی عاشقم باشی ولی نتونی تحمل کنی.
وجود یک بچه و اینکه قطعا نمیتونی با همسرت اون تنهایی و راحتی که میخوای داشته باشی؛
اینکه بتونی بپذیری از ابتدای ورود به زندگی مشترک مادر باشی در حالیکه آمادگیشو نداری و دلت میخواد بیشتر همسری کنی تا مادری؛
اینکه آیا اون تو رو بپذیره و بتونی رابطه درستی باهاش بگیری و با بزرگتر شدنش روز به روز بیشتر باهات لجبازی نکنه و آرامشتو بهم نریزه؛
اینکه آیا مادرش بزاره شما به زندگیتون برسین و نخواد برای دوباره به دست آوردن شوهرش یا از روی حسادت و دشمنی واستون دردسر و مشکل درست کنه؛
اصلا اینکه همسرت با ارتباطی که حالا به هر دلیلی با همسر سابقش داره دوباره دلش واسش تنگ نشه؛
فرض کن یه روز با همسرت سر موضوعی بحثتون بشه و همون روز ایشون با همسر سابقش چت داشته باشه و توی اون حال داغونش یاد خاطرات گذشته ش با همسر سابقش بیفته و شروع کنن به تجدید خاطرات؛
و نکته خیلی مهمتر که خودت هم گفتی اینکه ایشون خیلی چیزا رو تجربه کرده که شما تجربه شو نداشتی؛ این خیلی خیلی مهمه!
من نمیگم این ازدواجو رد کن یا قبولش کن چون تصمیم گیرنده تویی و خیلی چیزای دیگه هست که فقط خودت میدونی؛
اما میگم دقت کن و بسنج ببین نکات مثبتی که در این ازدواج میبینی چقد بزرگ و عمیق و تاثیرگذاره که به خاطرش چشماتو روی منفیاش ببندی!
و اینکه نکات منفی چقد بزرگ و تاثیرگذارن که روی تمام ویژگیهای مثبت تاثیر بزارن.
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
ممنون از شما. حرفاتون درسته من خودمم هرروز به هزارتا مسئله فکر میکنم چند بار هم تصمیم گرفتم جدا بشم اما اون آقا میاد و با گریه و خواهش که تنهام نزار بدون تو نمیتونم ، منو منصرف میکنه. رابطه بچه با من خیلی خوبه اما نمیدونم اگر بشه 10،12 سالش بازهم همینجور باشه. یه موضوع دیگه اینه که 3ساله از جداییشون میگذره ولی هنوز بحث میکنن سر اینکه کی مقصر بوده و گاهی ازم پنهون میکنه میگه نمیخواستم الکی ذهنت بهم بریزه. همیشه میگه اون خیلی بد بود خداروشکر که راحت شدم هرسری که باهاش بحث میکنه یا میره بچه رو بگیره میگه واای من با کی زندگی میکردم آبرومو میبرد همه جا . ،،،،،،،،،،،
امسال بچه میره مدرسه و مدیر گفته تو جلسه ها باید هردو باشن. هرچی بزرگتر میشه دغدغه ش بیشتره و بیشتر همو میبینن. من بیشتر وقتها هم احساس اضافی بودن میکنم چون پدر و پسر باهم خیلی خوبن و من هیچ کارم بین اینا
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
سلام
تایپیک مزایا و معایب ازدواج با افراد مطلقه را مطالعه کنید شاید برایتان مفید باشد
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سعید62
ممنونم
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سحرناز1112
ممنون از شما. حرفاتون درسته من خودمم هرروز به هزارتا مسئله فکر میکنم چند بار هم تصمیم گرفتم جدا بشم اما اون آقا میاد و با گریه و خواهش که تنهام نزار بدون تو نمیتونم ، منو منصرف میکنه. رابطه بچه با من خیلی خوبه اما نمیدونم اگر بشه 10،12 سالش بازهم همینجور باشه. یه موضوع دیگه اینه که 3ساله از جداییشون میگذره ولی هنوز بحث میکنن سر اینکه کی مقصر بوده و گاهی ازم پنهون میکنه میگه نمیخواستم الکی ذهنت بهم بریزه. همیشه میگه اون خیلی بد بود خداروشکر که راحت شدم هرسری که باهاش بحث میکنه یا میره بچه رو بگیره میگه واای من با کی زندگی میکردم آبرومو میبرد همه جا . ،،،،،،،،،،،
امسال بچه میره مدرسه و مدیر گفته تو جلسه ها باید هردو باشن. هرچی بزرگتر میشه دغدغه ش بیشتره و بیشتر همو میبینن. من بیشتر وقتها هم احساس اضافی بودن میکنم چون پدر و پسر باهم خیلی خوبن و من هیچ کارم بین اینا
به نظر من چنتا نکته این وسط هست؛
اینکه ایشون با همسر سابقش سر اینکه کی مقصره بحث میکنه نشون میده ظاهرا هنوز نتونسته با موضوع جداییشون کنار بیاد٬
بعد از جدایی این بحث کردنا معنی نداره.
دوم اینکه شما خودتم شدیدا میترسی و مرددی برای این تصمیم و یه جوری هستی که هم میخوای هم نمیخوای!
وقتی میدونی تصمیمی که میخوای بگیری توی مسیرش پر از چاله هست باید با آگاهی و آمادگی برای روبه رویی با اون چاله ها واردش بشی؛
اینکه خودتو بزنی به اون راه باعث میشه ناغافل بیفتی توش؛
اینم که با ترس و اما و اگر واردش بشی و با خودت بگی حالا من میرم شاید چاله نداشت اشتباهه٬ اگه رفتی و داشت چی!!!
باید قبول کنی این مورد برای ازدواج یک مورد خاصه و در آینده تنشهای زیادی ممکنه داشته باشه پس باید وقتی واردش شدی برای تمام اون مواردی که توی پست قبلی گفتم و خودت میدونی آمادگی داشته باشی٬
اگه بخوای با تردید و اما و شاید و اگر بری جلو که شاید اینطور بشه و شاید اونطور نشه٬ باید اینو بدونی اون زندگی که با ترس و تردید شروع بشه قطعا به جاهای خوبی ختم نخواهد شد.
پس یا همه جوره شرایط رو بپذیر و خودتو برای بدترین حالات آماده کن و مطمئن باش اگه هر مشکلی پیش بیاد میتونی زندگیتو جمع کنی و با اطمینان برو جلو٬
یا اگه میترسی و توی خودت نمیبینی بتونی این مشکلات رو تحمل کنی به خودت زمان بده تا ببینی میتونی به این آمادگی برسی یا نه!
اینم بدون هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نه از سر دلسوزی رابطه ای رو شروع کن و نه از سر دلسوزی توی رابطه ای بمون!ا
یک درصد فقط یک درصد به این فکر کن که اگه از سر دلسوزی بخوای ازدواج کنی و بعدا طوری بشه که پشیمون بشی چه حسرت و افسوس عمیق و کشنده ای تا آخر عمر توی وجودت میمونه!
البته قطعا باید در برابر احساسات کسی که به خودت علاقه مند کردی احساس مسئولیت داشته باشی و اگه میخوای به رابطه پایان بدی نباید طوری باشه که طرفت خورد بشه٬
اما این زندگی توئه و اولین و مهمترین نکته مصلحت و آرامش خودته.
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
سلام
عزیزم کسی که طلاق میگیره حقشه که دوباره ازدواج کنه و زندگی تشکیل بده
حقش تنهایی نیست و حقش این نیست کسی عاشقش نشه و تا ابد تنها بمونه
اما حتما میدونی که زندگی با شخص مطلقه مخصوصا وقتی پای بچه وسط باشه خیلی سخته
1.اینکه شما نمیتونی تماما توجه ایشون رو داشته باشی چون یک قسمتش برای پسرشه اگر اون پسر مال شما هم بود مشکلی نبود
اگر توجه نصف میشد اما الان خب برای شما سخته
2.اینکه تا ابد این اقا با همسرش درارتباط خواهد بود و هیچوقت ارتباطش قطع نمیشه چون بچه دارن و بلاخره این اقا یه زمانی به خانومش علاقه داشته که باهاش ازدواج کرده پس ارتباطشون باهم میتونه برای شما چالش درست کنه
3.اشنایی و وابستگی اولش خیلی شیرینه چون شما باهاش زیرسقف نرفتیدو با خوشیحاش شریکی
ولی وقتی قاطی ماجرا پسرش و ارتباط همیشگیش با همسرش بشی شاید نتونی واقعا تحمل کنی.
من نمیگم نکن اینکارو بدبخت میشی یا ازین حرفها
میگم خوب فکرهاتو بکن بشین یروز کاملو باهاش تصور کن ببین میتونی این چیزارو تحمل کنی؟میتونی مسئولیت پسرشو تو اون روزهایی
که پیشتونه قبول کنی؟
اگر بتونی خیلی خوبه چون هم خودت به عشقت میرسی هم اون بچه میتونه روت حساب کنه و طعم خانواده رو بچشه
هم اون اقا که یبار شکست خورده میتونه طعم خوشبختی بچشه
اما اگر نتونی و کم بیاری 4 نفرو دچار چالش میکنی
خودت شوهرت بچش و مادر بچش
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رامونا
به نظر من چنتا نکته این وسط هست؛
اینکه ایشون با همسر سابقش سر اینکه کی مقصره بحث میکنه نشون میده ظاهرا هنوز نتونسته با موضوع جداییشون کنار بیاد٬
بعد از جدایی این بحث کردنا معنی نداره.
دوم اینکه شما خودتم شدیدا میترسی و مرددی برای این تصمیم و یه جوری هستی که هم میخوای هم نمیخوای!
وقتی میدونی تصمیمی که میخوای بگیری توی مسیرش پر از چاله هست باید با آگاهی و آمادگی برای روبه رویی با اون چاله ها واردش بشی؛
اینکه خودتو بزنی به اون راه باعث میشه ناغافل بیفتی توش؛
اینم که با ترس و اما و اگر واردش بشی و با خودت بگی حالا من میرم شاید چاله نداشت اشتباهه٬ اگه رفتی و داشت چی!!!
باید قبول کنی این مورد برای ازدواج یک مورد خاصه و در آینده تنشهای زیادی ممکنه داشته باشه پس باید وقتی واردش شدی برای تمام اون مواردی که توی پست قبلی گفتم و خودت میدونی آمادگی داشته باشی٬
اگه بخوای با تردید و اما و شاید و اگر بری جلو که شاید اینطور بشه و شاید اونطور نشه٬ باید اینو بدونی اون زندگی که با ترس و تردید شروع بشه قطعا به جاهای خوبی ختم نخواهد شد.
پس یا همه جوره شرایط رو بپذیر و خودتو برای بدترین حالات آماده کن و مطمئن باش اگه هر مشکلی پیش بیاد میتونی زندگیتو جمع کنی و با اطمینان برو جلو٬
یا اگه میترسی و توی خودت نمیبینی بتونی این مشکلات رو تحمل کنی به خودت زمان بده تا ببینی میتونی به این آمادگی برسی یا نه!
اینم بدون هیچ وقت هیچ وقت هیچ وقت نه از سر دلسوزی رابطه ای رو شروع کن و نه از سر دلسوزی توی رابطه ای بمون!ا
یک درصد فقط یک درصد به این فکر کن که اگه از سر دلسوزی بخوای ازدواج کنی و بعدا طوری بشه که پشیمون بشی چه حسرت و افسوس عمیق و کشنده ای تا آخر عمر توی وجودت میمونه!
البته قطعا باید در برابر احساسات کسی که به خودت علاقه مند کردی احساس مسئولیت داشته باشی و اگه میخوای به رابطه پایان بدی نباید طوری باشه که طرفت خورد بشه٬
اما این زندگی توئه و اولین و مهمترین نکته مصلحت و آرامش خودته.
بزرگترین مشکل من مادر بچه س . چون آدم نرمالی نیست و همیشه میخواد همه چییو خراب کنه و اون آقا هم برخورد جدی نمیکنه باهاش فقط همیشه میگه اون نقشی نداره تو زندگیم فقط مادر بچمه.
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
سحرناز1112
بزرگترین مشکل من مادر بچه س . چون آدم نرمالی نیست و همیشه میخواد همه چییو خراب کنه و اون آقا هم برخورد جدی نمیکنه باهاش فقط همیشه میگه اون نقشی نداره تو زندگیم فقط مادر بچمه.
تا حالا با اون خانوم صحبت کردی؟
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
فرشته مهربان
سلام
عزیزم کسی که طلاق میگیره حقشه که دوباره ازدواج کنه و زندگی تشکیل بده
حقش تنهایی نیست و حقش این نیست کسی عاشقش نشه و تا ابد تنها بمونه
اما حتما میدونی که زندگی با شخص مطلقه مخصوصا وقتی پای بچه وسط باشه خیلی سخته
1.اینکه شما نمیتونی تماما توجه ایشون رو داشته باشی چون یک قسمتش برای پسرشه اگر اون پسر مال شما هم بود مشکلی نبود
اگر توجه نصف میشد اما الان خب برای شما سخته
2.اینکه تا ابد این اقا با همسرش درارتباط خواهد بود و هیچوقت ارتباطش قطع نمیشه چون بچه دارن و بلاخره این اقا یه زمانی به خانومش علاقه داشته که باهاش ازدواج کرده پس ارتباطشون باهم میتونه برای شما چالش درست کنه
3.اشنایی و وابستگی اولش خیلی شیرینه چون شما باهاش زیرسقف نرفتیدو با خوشیحاش شریکی
ولی وقتی قاطی ماجرا پسرش و ارتباط همیشگیش با همسرش بشی شاید نتونی واقعا تحمل کنی.
من نمیگم نکن اینکارو بدبخت میشی یا ازین حرفها
میگم خوب فکرهاتو بکن بشین یروز کاملو باهاش تصور کن ببین میتونی این چیزارو تحمل کنی؟میتونی مسئولیت پسرشو تو اون روزهایی
که پیشتونه قبول کنی؟
اگر بتونی خیلی خوبه چون هم خودت به عشقت میرسی هم اون بچه میتونه روت حساب کنه و طعم خانواده رو بچشه
هم اون اقا که یبار شکست خورده میتونه طعم خوشبختی بچشه
اما اگر نتونی و کم بیاری 4 نفرو دچار چالش میکنی
خودت شوهرت بچش و مادر بچش
این رو هم در نظر بگیرید که اون خانم مهریه گذاشت اجرا و تقاضای طلاق کرد و بعدش گفت بچه رو نمیخواد فقط هفته ای یه روز باید پیشش باشه. بعد از طلاق تا 8 ماه هم نیومد سراغ بچه. اما الان همون یه روزی که پیششه میخواد نقش مادر فداکار رو بازی کنه و بچه رو بر علیه همه تحریک میکنه
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
نقل قول:
نوشته اصلی توسط
رامونا
تا حالا با اون خانوم صحبت کردی؟
بله یکبار هم منو زد. همیشه هم به من فحش های خیلی بد میده توی حرفاش با اون آقا. بهاطر همین نمیخوام باهاش روبرو بشم و حرف بزنم. به بچه هم گفته که اسم اینو نباید جلوی من بیاری وگرنه میزنمت. زن بد دهن و بی حیاییه
پاسخ : ازدواج با مرد مطلقه بچه دار
سلام
بچه ها توصیه های خیلی خوبی کردند منم فقط یه نکته کوچیک میگم
یه مدت ازش دور شو
برو جایی که اصن اصلا باهاش هیچ ارتباطی نداشته باشی. حتی در حد پیامک یا زنگ
یه مدت زیاد مثلا یه ماه دو ماه.
توجیحش کن که برات کار پیش اومده و باید بری ولی برمیگردی تا اونم نترسه بخاد مانعت بشه.
تو این مدت به خودت و حست فرصت میدی که جای اون اقارو تو زندگیت مشخص کنه. یکم تنهایی کمک میکنه راحت تر همه چیزو سبک سنگین کنی.
بعدشم اون اقام یکم فرصت پیدا میکنه بیشتر با زندگی واقعیش بدون شما خلوت کنه و شاید حتی بخاد تکلیف حضور بی معنی خانوم سابقشو تو زندگیش مشخص کنه. یکم زمان خیلی لازمه اینجا به نظرم.
به اینم فکر کن که بعد از ازدواج اون خانوم همیشه سایش تو زندگیت هست ببین تا چه حد میتونی تحمل کنی