سلام به همگی
به تازگی با آقایی به رغم تمام تفاوت ها با توجه به اصرار ایشون و خانوادشون بعد از تقریبا یک سال آشنایی نامزد شدم، من واقعا مردد بودم نه اینکه ایشون بد باشن خوبن منم دوستش دارم اما اختلاف سنیمون زیاده اما بعد از 10 جلسه مشاوره رفتن و کلی تمرین و خواندن کلی کتاب، قول های ایشون و خانوادشون و.... رضایت دادم.
من چون انتخاب دوممه بی نهایت حساسم تا مشکلی پیش میاد از ترس میمییییرم نکنه اشتباه کردم
الان یک مدته با هم زیاد بحث و دعوا میکنیم مشکلم اینجاست که هر کدوم فکر میکنیم حق داریم و کوتاه نمیایم ( اینم بگم ایشون یه کم خیالشون راحت شده اینجوری شدن من تا حرف رفتن بزنم کلا از موضعشون کوتاه میان اما من نمیخوام هر سری با تهدید رفتن کارمو پیش ببرم این چه زندگی ای میشه ؟ )
من از صبح میرم سر کار ، کارم دقت زیادی میخواد تمرکز میخواد اما اونقدر فکرم مشغول شده نمیتونم درست کار کنم
امروز تا وسطای کوچه اومدم یادم افتاد روسری سر نکردم انقدر فکرم مشغوله در صورتی که من به دقت بالا همیشه معروف بودم
الان از دیروز دعوامون شد گفتم تا معذرت خواهی نکنی کاری باهات ندارم( الان ممکنه بگید چقد بچه گانه اما دلیل دارم اینو به عنوان جریمش در نظر گرفتم، عقده معذرت خواهی ندارم اما چون میدونم معذرت خواهی براش خیلیییی سخته دوست دارم بفهمه اذیت کردن عواقبی داره به همین راحتی نیست که بعد دعوا به رو خودم نیارم) خلاصه هزار تا بهونه و توجیه آورده برای رفتارش
میترسم ، آرامش میخوام، میخوام رابطم موفق باشه ، میخوام کاری کنم این دعواها حذف بشه
به نظرتون وقتی دعوا میکنیم چه برخوردی کنم که تکرار نشه؟