دوست عزیز همه همینو میگن بیخیالش شو..من میگم .شقایق خانم میگه و بقیه دوستان...به درد شما نمیخوره
دوست عزیز همه همینو میگن بیخیالش شو..من میگم .شقایق خانم میگه و بقیه دوستان...به درد شما نمیخوره
خداحافظ
این ایدی دیگه دست من نیست..خصوصی نفرستید..
اینم از سعید021 ک ب پایان رسید.....
شقايق ما اصلن رابطه جنسي بينمون نبوده من گفتم تا روزي كه انتقالي بگيرم وشيراز بيام وخواستگاري كنم اين عشق پاك ومقدس باشه حتي يك بار اولين بار هشت ماه پيش ديدمشون تمام ارتباط ما تلفني بود ولي اون مي گفت خيلي وابسته ات شدم ا صبح تا شب تمام ريز زندگيمون تعريف مي كرديم صبح با صبح به خير وشب با بوس گفتن تموم ميشد اصلن فكر نمي كرديم با تلفنه فكر مي كرديم اون كنارم اين قدر صميمي بوديم
باید یکبار به خاطر همه چیز گریه کرد
آن قدر که اشک ها خشک شوند
باید این تن اندوهگین را چلاند
و
بعد دفتر زندگی را ورق زد
به چیز دیگری فکر کرد
باید پاها را حرکت داد
و
همه چیز را از نو شروع کرد
شقايق پس چرا راستش نميگه بهش ميگم كسي هست ميگه نه به جان پدرم ومادرم وروح خواهر كسي تو زندگي ام نيست يعني دروغ ميگه
بخاطر اینکه از شما میترسه....میترسه برید جلوی خونشون و ابروریزی این چیزها
خداحافظ
این ایدی دیگه دست من نیست..خصوصی نفرستید..
اینم از سعید021 ک ب پایان رسید.....
دوست عزیز به عاقبت این رابطه فکر کنید دختری که به شما پیشنهاد ************ بده به نظرتون قابل اعتماده؟برای دوستی هم قابل اعتماد نیست چه برسه به ازدواج،چه جوری میتونی به کسی اعتماد کنی که بعد از دوهفته عکساشو برای شما فرستاده،شما دارین خودتونو گول میزنید،همچین دختری ارزش دوست داشتن نداره،من خودم دخترم ولی از رفتار این خانم واقعا احساس شرم میکنم
ولي اگر دختر بدي بود من خواستم امتحانش كنم الان بهش پيشنهاد دادم اون قبول نكرد پس يعني اين كه نيست
سلام. ارزش خودت چقدره؟ فکر کن تو التماسش کردی و اون باهات موند یک سال موند دو سال موند همدیگرو دیدید با هم خوش بودین بعد یهو مثل الان کنارت گذاشت که اصلا هم بعید نیست بعد میخوای چکار کنی؟ داغون میشی. مطمئن باش سختیش برات فوقش 2 ماه طول میکشه. شما که ادم خوش قلبی هستی باید با کسی باشی که قدر بدونه. من زنم زنا رو میشناسم و مطمئنم این خانم خوب نیست دلش موقتا پیش یکی دیگس و بعدشم جای دیگه. به اینکارا عادت کرده. البته یه مشکل روحی هم داره که باعث شده اینجوری بشه مثلا مثل یه شکست عشقی. برای تسکین خودش به خودش اجازه میده با دل بقیه هم بازی کنه . کلا فراموشش کن . به خدا نزدیک شو. خدا بد بندشو نمیخواد . اگه با خدا باشی به جلال و بزرگیش قسم جوری برات میسازه که اصلا توقعشو نداری. امیدوارم تو زندگیت ارامش داشته باشی
خيلي ممنونم نارنج عزيز خيلي أروم شدم ولي من ايشونو خيلي قبول داشتم يكياره همه چي فرو ريخت تو شكوك عجيبي هستم نمي دونم يكي ميگه تومبسون با محبت زياد زده اش كردي يكي ميگه اون برام فرقي نمي كنه حتي اگر من مقصر باشم حاضرم تاوانش بدم تا اون بر گرده فقط راست ازش مي خوام مي خوام مدتي به خال خودش بذارمش ببينم بر مي گرده
بهاره جان
من دوست دارم بر گرده من نمي تونم فراموشش كنم مي خوام كاري كنم برگرده چه كار كنم هر كاري بود انجام دادم معذرت خواستم هديه گرفتم كه قبول نكرد نمي دونم
دوست عزیز وقتی این خانم انقدر مصر هستن برای رفتن ، وقتی راحت هرکلمه ای که بخواد به زبون میاره ، به قول شما پلای پشت سرشو خراب میکنه ، چرا شما بازم اصرار دارید برگرده.
درسته عاشقش هستیدو دوسش دارید ، ولی دوست داشتنه یکطرفه کافیه ؟
اینکه اون اصلا دوست نداره مشکلی نیست؟
به نظر شما امکان داره کسه دیگه ای تو زندگیش اومده باشه؟
من فکر میکنم اون نمیدونه دیگه چجوری شما رو از خودش دور کنه .
کسه دیگه ای به نظرتون وجود داره؟
اگه قسم میخوره که کسی نیست ، شاید داره الکی میگه چون ازتون میترسه که مانعش بشید ، یا اذیتش کنید ، یا لوش بدید پیش اون آقا.
ویرایش توسط love : 07-05-2015 در ساعت 10:20 PM
سلام
برادر گرامی به نظر من شما بیش از حد دارید برای ظرفیت احساسی این خانوم احساس میذارید ببخشید اگر صریح صحبت می کنم اما توی این مورد چندین فاکتور با هم دست به دست هم دادن که حتی یکی دوتاش هم نشونه این هست که باید از اون رابطه دست بکشید ... ایشون فرد متعادلی به نظر نمیام ... شما احساسات پاکی براشون گذاشتید اما قصد ایشون احتمال زیاد از روابطی که برقرار می کنن چیز دیگه ای هست... فقط به عنوان عضوی از این وب سایت که این خبر رو خونده عرض می کنم که به یک مشاور مراجعه کنید و مشاوره حضوری بگیرید حتما راه حل های خوبی دارن . لطفا با زندگی خودتون بازی نکنید .
دوست عزيز من بالاخره مردي كه باهاش رابطه داره رو ديدم رفتم باهاش خيلي منطقي صحبت كردم گفت ٢٥سال كارش اين جور كارهاست يه مرد ٤٣ساله متاهل به من گفت من ايشون نمي شناسم البته دروغ مي گفت چون پنج شب نخوابيدم همه ساعتهايي كه روي واتس اپ ان. ميشدن با هم بود حتي يك ثانيه هم فرق نمي كرد روز عيد فطر به نامزدم زنگ زدم باز إنكار كَرد من خيلي ناراحت شدم تا اين كه دو روز بيمارستان بستري شدم اون زنگ زِد حالمو بپرسه اما گوشي پيش دوستم بود گفته بود براش دعا مي كنم بعد از مرخص شدن از بيمارستان دم در بيمارستان بهش زنگ زدم سرد برخورد كرد بهش مسيج دادم گفتم كارت دارم دوباره زنگ زِد گفت كارتو بگو گفت اين روزها سرم شلوغه ونمي تونه زنگ بزنه وگفت الان با بابام هستم گفتم ميخاي اين رابطه رو تموم كني گفت اره گفتم باشه ولي مثل من گيرت نمياد گفت مي دونم عاقبت تنها ميشم ولي ديگه به اين رابطه بر نمي گردم تند تند حرف زِد قطع كرد ورفت منم بهش مسيج دادم روي تمام دستهام جاي كبودي سرم اما دلم خونه تو دلم شكستي به قيمّت اين يه رابطه بدست بياري من ميرم جوابي بهم نداد
سلام بهار جان
نمي دونم به گفته خودش تا حالا ده بار باهاش خداحافظي كردم وبهش برگشتم اخه دله چه كار كنم دوستش دارم حق من اين بود كه با همه صميمت برم و اون تازه به من بگه تو زندگي من سياه كردي اين همه دروغ براي دور كردن من به من ميگه منو كم كم فراموش مي كني اخه من چه گناهي دارم مي گه برو مسافرت مگه با اين حال ميشه رفت مسافرت
من داغون شدم اون به فكر خوشي وزندگي
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)