سلام
جوان ۲۲ ساله هستم، دانشجوی رشته کامپیوتر و تقریبا مذهبیام و اهل دختربازی نیستم
مدتی هست که فکر ازدواج ذهنم رو خیلی درگیر کرده ولی شرایط و وضعیتم به شدت نامطلوبه
از لحاظ جسمی به خاطر یه مشکل ژنتیکی، بدن خیلی لاغری دارم طوری که پوست و استخونی بیش نیستم و بدتر اینکه که فرورفتگی بدی در قفسه سینه دارم که واقعا حتی برای خودم هم قابل تحمل نیست دیدن بدنم
از طرفی هم قضیهی کار مطرح است، من تا حالا کار نکردم ولی کار تونستم پیدا کنم ولی بخاطر تردیدهایی که که دیگران ایجاد کردن و همچنین ترسی که تو دل خودم ایجاد شد، نرفتم مثلا اساتید میگفتن فعلا درس بخون، کار همیشه هست و اگه الان بری سرکار ممکنه بعدا پشیمون بشی که به درست به اندازه توجه نکردی، چون تو یه بار فرصت درس خوندنو داری و ...
البته هنوز میتونم کار پیدا کنم
از طرفی هم مدت زمان طولانیای هست که دچار افسردگی شدم و این منو از همه بیشتر میترسونه
کلا اژ لحاظ مالی، جسمی و روحی داغونم
احساس نیاز شدیدی به پیدا کردن یه همسر خوب و باایمان میکنم و خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی همهی اینا مانع شدن واسه من
بهرحال آدمیزاده دیگه احساس نیاز عاطفی، جنسی و ... تو همهی ما هست و مطمئنا منم به چشم درمان افسردگی و حل مشکلات بهش نمیکنم و برای رفع نیازهام و اینکه بتونم در کنار همسر آرامش بگیرم بهش نیاز دارم
تابستون قراره عمل کنم قفسهی سینم رو و به من توصیه کردن که مدت زمانی رو برای خودت در نظر بگیر و یه مهلت به خودت بده تا شرایط اولیه رو به دست بیاری و این شاید یکی دو سال طول بکشه
تحمل این مدت زمان خیلی برام عذابآوره
خلاصه نمیدونم چیکار کنم
اصلا جرأت ندارم برای خواستگاری اقدام کنم با این شرایط
لطفا راهنماییم کنید