صفحه 1 از 2 12
نمایش نتایج: از 1 به 50 از 70

موضوع: مشکل خواستگارم

6663
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل خواستگارم

    سلام. من یه دختر 22 ساله ام، دانشجوی کارشناسی از تهران و یه خانواده ی مذهبی ک ازدواج سنتی رو به ازدواج های مدرن امروزی ترجیه میدیم. سال گذشته قسمت شد همراهه پدرم برم کربلا. توی کاروانی ک بودیم یک آقایی حضور داشتن همراه خواهر وشوهرخواهر و خواهرزادشون ک ایشونم مذهبی بودن و خب با توجه به آشنایی های کمی ک توی این مدل سفرها بین هم کاروانیا به وجود میاد بنظر خانواده خوبی بودن. یعنی شبیهه ما. نه خیلی بسته و خشک بودن و نه خیلی آزاد و روشن فکر. توی اون سفر پدره من مدیرکاروان بودن و خب بخاطر مشغله هایی ک توی هتل به وجود میومد یه زمانایی من مجبور بودم همراهه کاروان تنها برم بیرون و پدرم در هتل به مشکلات رسیدگی کنن. توی همون زمانها چندباری متوجهه توجه اون آقا به خودم شدم. مثلا زمانی ک همه از اتوبوس پیاده شدن و من با 3 تا چمدون سنگینی ک برای خودمو پدرم بود موندم وسطه خیابون و اون آقا اجازه ندادن من چمدونو بلند کنمو خودشون اومدن بردن و بارها و بارها مشابه همین قضیه این توجهات تکرار شد. حقیقتشو بگم منم بهشون علاقه مند شدم ولی خب نمیتونستم کاری بکنم. حدس میزدم زمانی ک برگردیم به ایران برای خواستگاری پا پیش میذارن... ک همینم شد... حدود 2 هفته بعد از بازگشتمون یکی دیگه از خواهراشون تماس گرفتن و مادرم بهشون گفتن ک باید با منو پدرم صحبت کنن. ساکن قم بودن. 30 ساله. خانواده خوبی بودن ولی یه مشکل وجود داشت. شغلشون. با سرویس های مدارس کار میکردن و فوق دیپلم داشتن... پدرم اولش گفت بیان ولی زمانی ک متوجه شغلشون شدن به شدت مخالفت کردن. خانواده من همه تحصیلات عالیه دارن... پدرو مادرم هردو فرهنگی بازنشسته هستن و خب بنظرشون فردی ک با سرویس مدارس کار میکنه نمیتونست خرج یک زندگی مشترک رو بده و مجبورن از همون اول از دروهمسایه هی پول قرض کنن درحالی ک این قشنگ نیست.
    یک بار تماسشون شد دومین بار. خواهراشون خواهش میکردن ک فقط یکبار بیان تا منو برادرشون باهم صحبت کنیم ولی مرغ پدره من یه پا داشت... "نه"
    بعد از تماس دوم به خواهر خودم گفتم اگه یه بار دیگه زنگ بزنن به مامان میگم اجازه بده بیان تا فقط یه جلسه باهم صحبت کنیم و من خودم به برادرشون بگم ک مشکل ما شغلشونه... اگر توان تغییر دادن شغلشونو دارن من صبر میکنم تا اینکارو انجام بدن و اگر نه که انشالله خوشبخت بشن. پنج دقیقه از حرفم نگذشت ک تلفن زنگ خورد. خواهرشون بودن... قلبم تندتند میزد... مطمئن شدم ک این خواستگاری اصراره برادرشون بوده یعنی اون خواهرشون ک توی سفر همراهمون بودن معرف نبودن. خود برادرشون خواسته بودن ک پا پیش بذارن و دوباره زنگ بزنن. اما اینبار هم پدرم نذاشت. فردای اونروز دوباره زنگ زدن و مادرم بالاخره گفت ک بخاطر شغلشونه. خواهرشون گفت شما حق دارید اما اوایل زندگی ما هم کمکشون میکنیم اجازه بدین باهم صحبت کنن. ولی بازهم پدرم گفتن نه.
    چندوقت بعدش دوباره تماس گرفتن با گوشیه پدرم. اول ک پدرم به گوشی نرسید و قطع شد. بعد ک فهمیدن تماس از قم بوده و شماره همون خواستگاره خیلی اهمیت ندادن. رفتن سرنماز. دوباره بهشون زنگ زدن اما انقدر نمازشونو طول دادن ک دوباره تلفن قطع شه و جواب ندن. من خیلی داغون شدم. دلم میخواست حداقل یکبار بیان. با یک جلسه خواستگاری اتفاقی نمیفتاد ولی حداقلش این بود ک باعث میشد هردومون آرومتر شیم...
    گذشت...
    من خیلی توی فکرشون بودم... توی اینستاگرام دنبالشون گشتمو صفحشونو پیدا کردم... تا زمانی ک از کربلا برگشته بودن پست هاشون عادی بود اما از اون به بعد... یعنی از همون زمانه خواستگاری به بعد پست هاشون مرتبط با همین قضیه بود... متن هایی ک نمیدونم چرا ولی به خودم میگرفتم و همش با خودم فکر میکردم شاید اصلا منظورشون با من نیست... تا دیروز... "سیزده به در" ک یه پستی گداشتن راجع به شهریار ک میره خواستگاریه معشوقش و چون درآمد خوبی نداشته پدر دختره اجازه نداده برن خواستگاری و اون شعر زیبای "من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم" رو سروده و اشاره کرده بودن به اینکه شهریار بعدها معشوقه ش رو در کنار یه مرد پولدار با بچه میبینه و بیتی ک نوشته بود: "پدرت گوهر خود را به زر و سیم فروخت" در حالی ک پدر من بخاطر پول نگفت نه، بخاطر شغلشون بود و آینده ای ک میدیدن
    با دیدن این پست مطمئن شدم تمام پست های قبلی هم مخاطبش من بودم... اون نمیدونه ک این علاقه دوطرفه ست... ک من صفحه اجتماعیشو چک میکنم... ک من منتظرم یکبار دیگه تماس بگیرن تا اینبار جدی تر از مادرم بخوام ک اجازه بدن بیان... و الان من به عنوان یه دختر مذهبی دست و پام بسته ست... نمیدونم باید چیکار کنم... دلم میخواد برم براش کامنت بذارم ک بفهمه منم اینور منتظرشم ولی نمیشه. با هرکی ام مشورت کردم بی نتیجه بوده... اومدم توی گوگل سرچ کردم "مشاوره" ک یکیو پیدا کنم باهاش حرف بزنم، این سایتو برام آورد... راهنماییم کنید.. خیلی دارم اذیت میشم از این موضوع...

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32142
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    سلام دوست عزیز
    یکی از اصلی ترین ملاک ها میزان تامین زندگی از جانب مرد هست نمی گم که امکان رشد واسه این اقا وجود نداره خیلی از افراد ثروتمند بودن که به علت تجربه و... ثروتشون از بین رفته و چه بسیار افراد که با تلاش ثروتمند شدن
    از نظر من بهتر خودتون منطقی با خانوادتون صحبت کنین و شرایط و بگید و به نظر من با صلاحدید خانوادتون جلو برید
    اینکه شما برای این اقا کامنت بزارید به نظر من کار درستی نیست
    و از طرفی که می گید بیاد خاستگاری اگر امدن و گفتن که نه امکان تغییر شغل وجود نداره چه تصمیمی می گیرید؟ به این مسائل فکر کنین که ممکنه با دیدن دوبار علاقه تشدید بشه و زمانی که با واقعیت امکان نبودن شغلشون مواجه بشید سخت تر بشه شرایط براتون
    یه نصیحت خواهرانه هم بکنم که زندگی زناشویی مثل میز میمونه و به پایه های متععدی مثل اخلاق، طرز تفکر، خانواده و... نیازمنده پس فقط به مسائل مالی و مدرک تحصیلات بسنده نکنین
    امدیوارم تونسته باشم کمکی بهتون کرده باشم
    موفق باشید

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34538
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    2
    تشکر شده 12 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریسی نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    یکی از اصلی ترین ملاک ها میزان تامین زندگی از جانب مرد هست نمی گم که امکان رشد واسه این اقا وجود نداره خیلی از افراد ثروتمند بودن که به علت تجربه و... ثروتشون از بین رفته و چه بسیار افراد که با تلاش ثروتمند شدن
    از نظر من بهتر خودتون منطقی با خانوادتون صحبت کنین و شرایط و بگید و به نظر من با صلاحدید خانوادتون جلو برید
    اینکه شما برای این اقا کامنت بزارید به نظر من کار درستی نیست
    و از طرفی که می گید بیاد خاستگاری اگر امدن و گفتن که نه امکان تغییر شغل وجود نداره چه تصمیمی می گیرید؟ به این مسائل فکر کنین که ممکنه با دیدن دوبار علاقه تشدید بشه و زمانی که با واقعیت امکان نبودن شغلشون مواجه بشید سخت تر بشه شرایط براتون
    یه نصیحت خواهرانه هم بکنم که زندگی زناشویی مثل میز میمونه و به پایه های متععدی مثل اخلاق، طرز تفکر، خانواده و... نیازمنده پس فقط به مسائل مالی و مدرک تحصیلات بسنده نکنین
    امدیوارم تونسته باشم کمکی بهتون کرده باشم
    موفق باشید
    آن چیزی که ما از آموزه های دینی استفاده می کنیم و دین به ما یاد داده است ، این است که در مسائل مالی مثل مهریه ، میزان پول خواستگار ، ماشین و منزل فرموده اند که سخت نگیرید .اگر خواستگار شما
    ، از نظر اعتقادی ، ارزشی ، اخلاقی و ارزش های فرهنگی با شما همتا هستند و یک امکانات اولیه ی مادی هم دارند ، پدر و مادر شما مخالفت می کنند و خواستگاران را رد می کنند قطعا کار شایسته ای نیست . همین که امکانات اولیه مادی داشته باشند کافی است . گاهی خود جوانان و پدر و مادر های عزیز از این مسئله ی مشکلات مادی ترس دارند . اگر یک امکانات اولیه مادی باشد چون بدون این نمیشود . خانواده ی دختر خانم هم حق دارند که اگر امکانات اولیه ی مادی برای یک مراسم ساده در حد شان نباشد قبول نکنند . ولی اگر یک امکانات مادی اولیه ساده باشد سخت نگیرند . این جوان خودش با انگیزه شروع کند . آرام آرام زندگی اش را بسازد . ما هم برای ارتقاء معنوی و هم مادی در زندگی باید انگیزه داشته باشیم . ارتقائ معنوی که پیدا می کنند . برای ارتقاء مادی هم آرام آرام تلاش می کنند و این خودش در زندگی موضوعیت دارد و لذت بخش است . اگر دو تا جوان کمبودهایی هم در زندگی داشته باشند و خودشان زندگی شان را بسازند و بعد که به گذشته بر می گردند و به گذشته نگاه می کنند ،همان کمبود ها و سختی ها برایشان لذت بخش است . چیزی که اینجا دین بر آن تاکید کرده است اخلاق و دیانت خواستگار است . ما در این زمینه چقدر روایت داریم. پیامبر فرمود : اگر کسی آمد که از اخلاق و دینش راضی هستید ، دخترتان را به ازدواج آن طرف در بیاورید .(این را خطاب به پدرها و مادرها می گوید) که اگر این کار را نکنید در زمین فساد و آشوب بزرگی اتفاق می افتد .
    شما هم اول تمام جوانب خواستگارتون رو بسنحید اینکه اعتقاداتشون،فرهنگشون،افکا رشون،شرایط سنی و...باشما تفاهم دارد یاخیر.واگر خوب بودند شرایط شغلی ایشان مهم نیست مهم پول حلالی است که به دست می آید و اینکه خود شخص اهل کار کردن باشد که با گذشت زمان میتوانید زندگی خودتان رابسازید وپیشرفت کنید.

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    ...
    ویرایش توسط na22 : 04-03-2017 در ساعت 10:16 PM

  5. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    ...
    ویرایش توسط na22 : 04-03-2017 در ساعت 10:17 PM

  6. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریسی نمایش پست ها
    سلام دوست عزیز
    یکی از اصلی ترین ملاک ها میزان تامین زندگی از جانب مرد هست نمی گم که امکان رشد واسه این اقا وجود نداره خیلی از افراد ثروتمند بودن که به علت تجربه و... ثروتشون از بین رفته و چه بسیار افراد که با تلاش ثروتمند شدن
    از نظر من بهتر خودتون منطقی با خانوادتون صحبت کنین و شرایط و بگید و به نظر من با صلاحدید خانوادتون جلو برید
    اینکه شما برای این اقا کامنت بزارید به نظر من کار درستی نیست
    و از طرفی که می گید بیاد خاستگاری اگر امدن و گفتن که نه امکان تغییر شغل وجود نداره چه تصمیمی می گیرید؟ به این مسائل فکر کنین که ممکنه با دیدن دوبار علاقه تشدید بشه و زمانی که با واقعیت امکان نبودن شغلشون مواجه بشید سخت تر بشه شرایط براتون
    یه نصیحت خواهرانه هم بکنم که زندگی زناشویی مثل میز میمونه و به پایه های متععدی مثل اخلاق، طرز تفکر، خانواده و... نیازمنده پس فقط به مسائل مالی و مدرک تحصیلات بسنده نکنین
    امدیوارم تونسته باشم کمکی بهتون کرده باشم
    موفق باشید
    ممنونم از پاسختون دوست عزیز. حرفتون کاملا صحیحه. من خودم هیچوقت بین خواستگارایی ک داشتم مسائل مادی برام مهم نبوده چون اعتقادم بر اینه ک دختروپسر اگر از نظر اخلاقی و شخصیتی و رفتاری کفویت داشته باشن میتونن باهم آیندشون رو بسازن. پدرمادر هامونم هیچکدوم از اول همه چی نداشتن. سالها کار کردن در کناره هم تا تونستن این زندگی رو بسازن. فکر میکنم اگه یک جلسه خواستگاری بیان صحبت کنیم به مراتب از این دوریو فکرای آزاردهنده بهتر باشه. حداقل با همون یک جلسه میفهمیم اصلا کفویت داریم باهم ک بعد بتونیم مسائل مالی و شغلشون رو هم حل کنیم. حتی اگر بگن من نمیتونم شغلمو عوض کنم، خب هزارتا راهه دیگه هست... اینکه در کنار همون کارشون کار دیگه ای هم پیدا کنن یا اینکه هردومون بریم سرکار تا جایی ک بتونیم یک زندگیه ساده و دونفره رو بسازیم... یک آینده ی شیرین... فقط مشکل الان اینه ک اونها دیگه نا امید شدن و زنگ نمیزنن... و من نمیدونم چه جوری باید بهشون بگم ک یکبار دیگه تماس بگیرن... ک چه جوری بهشون بفهمونم منم منتظرشونم در حالی ک من یک دختر مذهبی ام و خب نمیتونم بهشون پیام بدم... نمیدونم تونستم منظورمو بگم یا نه... ذهنم خیلی درگیر شده... شرمنده

  7. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط faezeh.. نمایش پست ها
    آن چیزی که ما از آموزه های دینی استفاده می کنیم و دین به ما یاد داده است ، این است که در مسائل مالی مثل مهریه ، میزان پول خواستگار ، ماشین و منزل فرموده اند که سخت نگیرید .اگر خواستگار شما
    ، از نظر اعتقادی ، ارزشی ، اخلاقی و ارزش های فرهنگی با شما همتا هستند و یک امکانات اولیه ی مادی هم دارند ، پدر و مادر شما مخالفت می کنند و خواستگاران را رد می کنند قطعا کار شایسته ای نیست . همین که امکانات اولیه مادی داشته باشند کافی است . گاهی خود جوانان و پدر و مادر های عزیز از این مسئله ی مشکلات مادی ترس دارند . اگر یک امکانات اولیه مادی باشد چون بدون این نمیشود . خانواده ی دختر خانم هم حق دارند که اگر امکانات اولیه ی مادی برای یک مراسم ساده در حد شان نباشد قبول نکنند . ولی اگر یک امکانات مادی اولیه ساده باشد سخت نگیرند . این جوان خودش با انگیزه شروع کند . آرام آرام زندگی اش را بسازد . ما هم برای ارتقاء معنوی و هم مادی در زندگی باید انگیزه داشته باشیم . ارتقائ معنوی که پیدا می کنند . برای ارتقاء مادی هم آرام آرام تلاش می کنند و این خودش در زندگی موضوعیت دارد و لذت بخش است . اگر دو تا جوان کمبودهایی هم در زندگی داشته باشند و خودشان زندگی شان را بسازند و بعد که به گذشته بر می گردند و به گذشته نگاه می کنند ،همان کمبود ها و سختی ها برایشان لذت بخش است . چیزی که اینجا دین بر آن تاکید کرده است اخلاق و دیانت خواستگار است . ما در این زمینه چقدر روایت داریم. پیامبر فرمود : اگر کسی آمد که از اخلاق و دینش راضی هستید ، دخترتان را به ازدواج آن طرف در بیاورید .(این را خطاب به پدرها و مادرها می گوید) که اگر این کار را نکنید در زمین فساد و آشوب بزرگی اتفاق می افتد .
    شما هم اول تمام جوانب خواستگارتون رو بسنحید اینکه اعتقاداتشون،فرهنگشون،افکا رشون،شرایط سنی و...باشما تفاهم دارد یاخیر.واگر خوب بودند شرایط شغلی ایشان مهم نیست مهم پول حلالی است که به دست می آید و اینکه خود شخص اهل کار کردن باشد که با گذشت زمان میتوانید زندگی خودتان رابسازید وپیشرفت کنید.
    من اصلا باهاشون صحبت نکردم... دلم میخواست حداقل یکبار باهاشون صحبت کنم ک بفهمم اصلا کفویتِ اخلاقی داریم یا نه و بعد بریم سراغ مسائل مادی... تحصیلات برای من مهم نیست... دیدم آدمی رو ک دکتری داره ولی حتی در صحبت کردن روزانش مشکل داره و آدمی ک دیپلم داره و متانت و شخصیت از سر و روش میباره. پدرمادرم مخالفت کردن در حالی ک من اصلا از پدرم انتظار نداشتم انقد غیرمنطقی مخالفت کنه... پدرم مذهبیه... و فک نمیکردم در رابطه با ازدواجم اینجوری برخورد کنن... بخاطر تحصیلاتشونم نبود... فقط شغلشون... حالا من نمیدونم چه جوری به اون آقا و خانوادشون بگم ک یک بار دیگه بیان... مخصوصا وقتی این پست آخرشون رو دیدم و فهمیدم ایشون فکر میکنن ما مادی هستیم و درآمدشون مانع از رسیدن به عشقشون شده درحالی ک خداشاهده ما اصلا به مسائل مادی فکر نمیکنیم... ایشون دلشون شکسته و حقم دارن ولی من نمیدونم چه جوری باید بهشون بگم ک منم تا حدودی درگیر این علاقه هستم و منتظرشونم ک دوباره برگردن و صحبت کنیم ک حتی اگر بهم نمیخوردیم هم هردو با رضایت و خشنودی بریم سراغ زندگیمون نه با ناراحتی و عشقی ک معلوم نیست آخرش چیه فقط هردوی مارو داره میخوره و این حجب و حیا و مسائل مذهبی ک توی خانواده ها هست دست و پای هردومون رو بسته... نمیدونم چیکار کنم

  8. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34538
    نوشته ها
    11
    تشکـر
    2
    تشکر شده 12 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    من اصلا باهاشون صحبت نکردم... دلم میخواست حداقل یکبار باهاشون صحبت کنم ک بفهمم اصلا کفویتِ اخلاقی داریم یا نه و بعد بریم سراغ مسائل مادی... تحصیلات برای من مهم نیست... دیدم آدمی رو ک دکتری داره ولی حتی در صحبت کردن روزانش مشکل داره و آدمی ک دیپلم داره و متانت و شخصیت از سر و روش میباره. پدرمادرم مخالفت کردن در حالی ک من اصلا از پدرم انتظار نداشتم انقد غیرمنطقی مخالفت کنه... پدرم مذهبیه... و فک نمیکردم در رابطه با ازدواجم اینجوری برخورد کنن... بخاطر تحصیلاتشونم نبود... فقط شغلشون... حالا من نمیدونم چه جوری به اون آقا و خانوادشون بگم ک یک بار دیگه بیان... مخصوصا وقتی این پست آخرشون رو دیدم و فهمیدم ایشون فکر میکنن ما مادی هستیم و درآمدشون مانع از رسیدن به عشقشون شده درحالی ک خداشاهده ما اصلا به مسائل مادی فکر نمیکنیم... ایشون دلشون شکسته و حقم دارن ولی من نمیدونم چه جوری باید بهشون بگم ک منم تا حدودی درگیر این علاقه هستم و منتظرشونم ک دوباره برگردن و صحبت کنیم ک حتی اگر بهم نمیخوردیم هم هردو با رضایت و خشنودی بریم سراغ زندگیمون نه با ناراحتی و عشقی ک معلوم نیست آخرش چیه فقط هردوی مارو داره میخوره و این حجب و حیا و مسائل مذهبی ک توی خانواده ها هست دست و پای هردومون رو بسته... نمیدونم چیکار کنم
    خب شما باید زودتر نظرتون رو به خانوادتون میگفتید.اونها شاید اگر میدونستد شما خواستگارتون رو پسندیدید مخالفت نمیکردند.درحال حاضر شما با مادر خودتون صحبت کنید و از ایشون بخواهید نظر شما رو به عرض پدرتون برسانند.واگر موافقت کردند منتظر بمانید اگر خواستگارتون تماس گرفتند که هیچ اگر نه که پدرتون زنگ بزنند و بگویند که درباره این موضوع فکر کرده اند وموافقت میکنند که به خواستگاری بیایند

  9. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط faezeh.. نمایش پست ها
    خب شما باید زودتر نظرتون رو به خانوادتون میگفتید.اونها شاید اگر میدونستد شما خواستگارتون رو پسندیدید مخالفت نمیکردند.درخال حاضر شما با مادر خودتون صحبت کنید و از ایشون بخواهید نظر شما رو به عرض پدرتون بگذارند.واگر موافقت کردند منتظر بمانید اگر خواستگارتون تماس گرفتند که هیچ اگر نه که پدرتون زنگ بزنند و بگویند که درباره این موضوع فکر کرده اند وموافقت میکنند که به خواستگاری بیایند
    من همون زمان خیلی به مادرم گفتم ولی چون مادرم خیلی حرفای پدرمو قبول دارن اصلا به حرفای من توجه نکردن... خیلی باهاشون صحبت کردم.. گفتم بر اساس حرفای بابا قضاوت نکن... بذار بیان خودت ببینشون... باهاشون صحبت کن... بهشون بگیم مشکل شغلشونه ولی نه که نه... الانم گفتنم فایده ای نداره چون مسخرم میکنن میگن عاشق راننده سرویس شدی... درحالی ک اصل مطلب رو نمیتونم براشون عنوان کنم... بعدم با شناختی ک از پدرم دارم میدونم ک به هیچ عنوان باهاشون تماس نمیگیرن و میگن حتما خواست خدا بوده ک برن... نمیدونم...
    مطمئنم ک پدرمادرم توی این زمینه کمکی نمیکنن ک اونها برگردن...
    ممنونم از راهنمایی و پاسختون دوست عزیز... لطف کردید واقعا

  10. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    من الان از طریق همون صفحه اجتماعیشون متوجه شدم شغلشونم عوض کردن... نمیدونم دختری توی این سایت هست ک درک کنه من چقد حالم خرابه یا نه... امیدوارم این مسئله برام تبدیل به شکست و آسیب نشه... همین...

  11. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,187 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    من الان از طریق همون صفحه اجتماعیشون متوجه شدم شغلشونم عوض کردن... نمیدونم دختری توی این سایت هست ک درک کنه من چقد حالم خرابه یا نه... امیدوارم این مسئله برام تبدیل به شکست و آسیب نشه... همین...
    سلام عزیزم
    پدر من و خودم هم خیلی ارزوهای بزرگ برای ازدواجم داشتیم و فک میکردم باید خواستگارم ی مهندس یا ی کارمند یا معلم باشه و تحیلات عالیه داشته باشه
    شوهرم ی راننده هست وقتی برای خواستگاری زنگ زدن من گفتم نه
    بابام چون خانواده اش فرهنگی بودن نه نیاورد
    مادرم گفت بزار فقط بیان
    اومدن و با حرف زدن فهمیدم خیلی آدم فهمیده ای هستو خداراشکر میکنم برای داشتنش
    با ی خط ناشناس اینستا نصب کن و براش کامنت بزار ک , با تلاش هر غیرممکنی ممکن میشود... از تو حرکت از خدا برکت
    و از این جور چیزا
    اون آیدی و شماره را بعدا ک همچی درست شد از بین ببر و به هیچکی نگو .

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk

  12. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط من 87 نمایش پست ها
    شکست؟!!! آسیب؟!!! یجوری صحبت میکنید انگار چندین ساله که عاشق و معشوق بودید.
    اینکه ایشون چندبار چمدوناتون رو برداشتند یا اینکه مراقب شما بودند یا چندتا پست عاشقانه اینستگرام گذاشتند دلیل خوبی واسه عاشق شدنتون نیست.
    شما هنوز 22 سالتونه. فرصت واسه ازدواج هست. عجله نکنید. بنظر من پدرتون بهترین تصمیم رو گرفتند. زندگی و ازدواج شوخی نیست. با کسی ازدواج کنید که در شان خودتون و خونوادتون باشه. درسته که اخلاق و شخصیت مهمه. ولی مسائل زیادی هست که اونها رو نباید نادیده گرفت.
    از حرف هاتون کاملا مشخصه که از روی هیجان و احساسات فکر میکنید. مهم ترین عامل برای اینکه انتخاب خوبی داشته باشید و ازدواج موفقی داشته باشید بلوغ فکری هست.

    موفق باشید
    منظورم از شکست شکستِ عشقی نبود... اصن عاشقی ای این وسط نیست.. چه جوری میتونم بگم عاشقم درحالی ک حتی یکبارم باهاشون حرف نزدم... شاید بیانم احساسی باشه ولی یکساله دارم فکر میکنم... بنظر خودم اگه فقط یکبار باهاشون حرف میزدم (هم خودم و هم خانوادم) و به یک دلیل منطقی بجز شغلشون ک چیز غیرقابل تغییری نبود این مسئله تموم میشد نه من انقد درگیرشون میشدم نه ایشون انقدر به اون ماجرا فکر میکردن و هردومون میرفتیم دنبال زندگیمون... اینکه هردومون دلمون میخواد باهم حرف بزنیم چیز غیرعاقلانه و غیرمنطقیه ایه؟؟ نمیدونم شایدم هست و شما درست میگید... اما هیجان نیست... یه دختره ۲۲ ساله با فراز و نشیب هایی ک داشته، بچه محسوب نمیشه... تمام زندگی و آینده ی آدما توی همین دوران رقم میخوره... با انتخابا و اهدافشون... اگرم اینجا بیان کردم مسئله رو واسه کمک کردن و راهنمایی بود تا بتونم درست و غلط رو تشخیص بدم. درست به همون دلیلی ک شما فرمودید... چون ممکنه من الان تحت تاثیر هیجانم قرار گرفته باشم و نتونم درست تصمیم بگیرم... موضوع رو باز کردم تا از همه کمک بگیرم... از اونایی ک ازم بزرگترن و منطقی تر... ممنونم از نظر و راهنماییتون... یه دیدگاهه قابل تامله... مچکرم

  13. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط fateme.68 نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    پدر من و خودم هم خیلی ارزوهای بزرگ برای ازدواجم داشتیم و فک میکردم باید خواستگارم ی مهندس یا ی کارمند یا معلم باشه و تحیلات عالیه داشته باشه
    شوهرم ی راننده هست وقتی برای خواستگاری زنگ زدن من گفتم نه
    بابام چون خانواده اش فرهنگی بودن نه نیاورد
    مادرم گفت بزار فقط بیان
    اومدن و با حرف زدن فهمیدم خیلی آدم فهمیده ای هستو خداراشکر میکنم برای داشتنش
    با ی خط ناشناس اینستا نصب کن و براش کامنت بزار ک , با تلاش هر غیرممکنی ممکن میشود... از تو حرکت از خدا برکت
    و از این جور چیزا
    اون آیدی و شماره را بعدا ک همچی درست شد از بین ببر و به هیچکی نگو .

    فرستاده شده از LG-D855ِ من با Tapatalk
    عزیزم مرسی از پیامت... چقد آروم شدم با خوندنش... البته امشب از طریق همون صفحشون فهمیدم شغلشونو عوض کردن ولی خب این انتظاره.........
    خودمم به همین موضوع فکر میکردم ک ناشناس و غیرمستقیم براشون کامنت بذارم و باقیشو بسپارم دست خدا... مرسی ک راهنماییم کردی... امیدوارم در کنار همسر بزرگوارت خوشبختو عاقبت بخیر بشی

  14. کاربران زیر از na22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    من الان از طریق همون صفحه اجتماعیشون متوجه شدم شغلشونم عوض کردن... نمیدونم دختری توی این سایت هست ک درک کنه من چقد حالم خرابه یا نه... امیدوارم این مسئله برام تبدیل به شکست و آسیب نشه... همین...
    سلام عزیزم من حال شما رو کاملا درک میکنم من خودم تجربه ای شبیه به شما داشتم اونقدر به این موضوع فکر میکردم و شب وروزم درگیر شده بود تنها حسن من این بود که طرفم خیلی پیگیر بود و واقعا واسم جنگید و شمارمو بدست اورد و با خودم شخصا صحبت کرد. خانواده م به خاطر بی پولی و نداشتن تحصیلات عالیه راضی نبودن اما خودم بعد از اولین قدم اون رضایتم را صراحتا اعلام کردم و با توکل به خدا قدم گذاشتم و الانم به لطف خدا 6ساله که داریم با هم زندگی میکنیم صاحب هم خانه هم ماشین وهم یه کوچولوی دوساله هستیم.تا اونجاییکه من میدونم پول و تحصیلات عالیه لازمه زندگی هستند اما زندگی ساز نیستن اما تا بخای ایمان و توکل به خدا زندگی سازند. من اگر جای شما بودم پیام به ایشون نمیدادم اما از یه طریقی اعلام حضور میکردم مثلا داخل همون اینستا اسممو واقعی میگذاشتم که متوجه بشن که من همونیم که دنبالشه به طور غیر مستقیم اعلام حضور میکردم

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  16. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    این درسته که دوستان میگن فرصت های زیادی.پیش رو داری اما به اینم فکر کن که شاید فرصتی که الان داری رو هیچوقت دیگه نداشته باشی که با عشق و علاقه ازدواج کنی

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  17. کاربران زیر از ostooree بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    این درسته که دوستان میگن فرصت های زیادی.پیش رو داری اما به اینم فکر کن که شاید فرصتی که الان داری رو هیچوقت دیگه نداشته باشی که با عشق و علاقه ازدواج کنی

    Sent from my E6533 using Tapatalk
    عزیزم مرسی از پیامت... چقد خوشحال شدم برات ک الان خداروشکر خوشبختی و همه چیز بدست آوردین... نمیدونم چه جوری غیرمستقیم اعلام حضور کنم... حقیقتش اون خواهرشون ک توی همون سفر همراهمون بودن هم توی اینستا فعالن... بنظرتون از طریق صفحه ایشون و اینکه تصادفی برم بگم عکس دخترکوچولوشونو دیدمو اومدم توی صفحه شون میتونه منطقی باشه؟؟ خواهرشون یه دخترکوچولوی ناز داشت ک عکسشو توی صفحشون گذاشتن... یکی از دوستانم میگفت اگر ناشناس به خودشون بگی جالب نیست... اون میگفت حتی مستقیم برو به خودشون بگو بذار بفهمن دوطرفه ست... ولی من گفتم خواهرشونم هست گفتن از طریق خواهرشون بهتره... چون اگر بخوان از همون طریق دوباره شمارو پیدا میکننو میان جلو... نظر شما چیه؟؟ اینکه فرمودید غیرمستقیم ولی با اسم خودم... چه جوری؟؟ انقد خودم ذهنم درگیره ک واقعا نمیتونم درستو از غلط تشخیص بدم... واسه همین اومدم اینجا تا از کسایی ک از بیرون به قضیه نگاه میکنن و به اندازه من ذهنشون درگیره ماجراعه نیست و تجربه شون بیشتره کمک بگیرم...

  19. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    عزیزم مرسی از پیامت... چقد خوشحال شدم برات ک الان خداروشکر خوشبختی و همه چیز بدست آوردین... نمیدونم چه جوری غیرمستقیم اعلام حضور کنم... حقیقتش اون خواهرشون ک توی همون سفر همراهمون بودن هم توی اینستا فعالن... بنظرتون از طریق صفحه ایشون و اینکه تصادفی برم بگم عکس دخترکوچولوشونو دیدمو اومدم توی صفحه شون میتونه منطقی باشه؟؟ خواهرشون یه دخترکوچولوی ناز داشت ک عکسشو توی صفحشون گذاشتن... یکی از دوستانم میگفت اگر ناشناس به خودشون بگی جالب نیست... اون میگفت حتی مستقیم برو به خودشون بگو بذار بفهمن دوطرفه ست... ولی من گفتم خواهرشونم هست گفتن از طریق خواهرشون بهتره... چون اگر بخوان از همون طریق دوباره شمارو پیدا میکننو میان جلو... نظر شما چیه؟؟ اینکه فرمودید غیرمستقیم ولی با اسم خودم... چه جوری؟؟ انقد خودم ذهنم درگیره ک واقعا نمیتونم درستو از غلط تشخیص بدم... واسه همین اومدم اینجا تا از کسایی ک از بیرون به قضیه نگاه میکنن و به اندازه من ذهنشون درگیره ماجراعه نیست و تجربه شون بیشتره کمک بگیرم...
    ممنون گلم. روزی خودتون انشالله... اره فکر کنم از طریق لایک عکس دختر خواهرشون و یا یه کامنت اعلام حضور کنین بهتر باشه واسه شمایی که هر دو از خانواده های مذهبی و سنتی هستین. البته داخل اینستاتون یه نشونی از خودتون باشه که بشناستتون.

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  20. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    ممنون گلم. روزی خودتون انشالله... اره فکر کنم از طریق لایک عکس دختر خواهرشون و یا یه کامنت اعلام حضور کنین بهتر باشه واسه شمایی که هر دو از خانواده های مذهبی و سنتی هستین. البته داخل اینستاتون یه نشونی از خودتون باشه که بشناستتون.

    Sent from my E6533 using Tapatalk
    ممنونم از راهنماییتون عزیزم. خیلی لطف کردید...
    نمیدونم... میترسم فکر بدی راجبم بکنن...
    قاطی کردم کلا

  21. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نگران نباش عزیزم به نطر من با اسم و شناسه خودتون میتونین لایک کنی که بشناستتون به هر حال شما که نمیخاین صد در صد جواب مثبت بدین یا ابراز علاقه کنین.

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  22. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34420
    نوشته ها
    81
    تشکـر
    15
    تشکر شده 29 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    اگه با بی پولی میتونی بسازی،پس بهش بفهمون که دنبالشی...
    مثلاً یکی از آهنگ های سعید پور سعید رو بذار براش و بنویس و به قول یکی از دوستان اسم واقعی خودتو بگو.
    مذهب نگفته زندگیتو نکن...گفته با ادب زندگی کن.

  23. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    نگران نباش عزیزم به نطر من با اسم و شناسه خودتون میتونین لایک کنی که بشناستتون به هر حال شما که نمیخاین صد در صد جواب مثبت بدین یا ابراز علاقه کنین.

    Sent from my E6533 using Tapatalk
    بله حق با شماست... ممنونم از راهنماییتون. خیلی لطف کردین
    ان شاءالله در کنار همسر و کوچولوی عزیزتون خوشبخت و عاقبت بخیر بشید...

  24. کاربران زیر از na22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط peyman5 نمایش پست ها
    اگه با بی پولی میتونی بسازی،پس بهش بفهمون که دنبالشی...
    مثلاً یکی از آهنگ های سعید پور سعید رو بذار براش و بنویس و به قول یکی از دوستان اسم واقعی خودتو بگو.
    مذهب نگفته زندگیتو نکن...گفته با ادب زندگی کن.
    من خیلی وقته فکرامو کردم... بله حق باشماست در رابطه با مذهب ولی اینکه چطور براشون عنوان کنم سخته ک خب نظر دوستان تا حدودی بهم کمک کرد
    ممنونم از لطف و نظرتون

  26. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2015
    شماره عضویت
    19861
    نوشته ها
    529
    تشکـر
    412
    تشکر شده 505 بار در 291 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    من اگه جای این آقا بودم و از سمت خانوم علاقه ای حس میکردم پاپس نمیکشیدم و دوباره میومدم جلو
    کاش میشد یطوری علاقتون نشون میدادید نمیگم خیلی روشن ابراز علاقه کنید ولی خب حتی یه نگاه مشتاق میتونه به ادم اینو بفهمونه
    صبر کنید اگه قسمت باشه دوباره اقدام میکنن
    ایشون تو فکر پیدا کردن یه کار دیگه نیستن ؟ شاید قبول کنن که بگردن دنبال یکاره دیگه
    امضای ایشان
    کسانی که در خود احساس حقارت می کنند
    به دیگران رحم می کنند
    اما به دلیل غرورشان دم نمی زنند!
    یعنی درد می کشند و می خواهند با دیگران هم دردی کنند.
    کسانی که با دیگران همدردی می کنند به دلیل دردمند بودن خودشان است.

    فریدریش نیچه

  27. کاربران زیر از صابیر بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 24

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    من اگه جای این آقا بودم و از سمت خانوم علاقه ای حس میکردم پاپس نمیکشیدم و دوباره میومدم جلو
    کاش میشد یطوری علاقتون نشون میدادید نمیگم خیلی روشن ابراز علاقه کنید ولی خب حتی یه نگاه مشتاق میتونه به ادم اینو بفهمونه
    صبر کنید اگه قسمت باشه دوباره اقدام میکنن
    ایشون تو فکر پیدا کردن یه کار دیگه نیستن ؟ شاید قبول کنن که بگردن دنبال یکاره دیگه
    اتفاقا من با شوهرم دیشب درباره این موضوع صحبت میکردیم و ایشون به من گفتند که اگر شما قبل ازینکه من باهاتون تماس بگیرم یه اشاره از علاقه قلبیت میکردی من اصلا فکر بد نمیکردم بلکه شیفته تر جلو میومدم و زودتر زندگی تشکیل میدادیم و صاحب همه چیز میشدیم...

    Sent from my E6533 using Tapatalk

  29. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط صابیر نمایش پست ها
    من اگه جای این آقا بودم و از سمت خانوم علاقه ای حس میکردم پاپس نمیکشیدم و دوباره میومدم جلو
    کاش میشد یطوری علاقتون نشون میدادید نمیگم خیلی روشن ابراز علاقه کنید ولی خب حتی یه نگاه مشتاق میتونه به ادم اینو بفهمونه
    صبر کنید اگه قسمت باشه دوباره اقدام میکنن
    ایشون تو فکر پیدا کردن یه کار دیگه نیستن ؟ شاید قبول کنن که بگردن دنبال یکاره دیگه
    ممنونم از راهنماییتون. خودمم دلم میخواد قبل از اینکه خانوادشون دنبال دختر دیگه ای براشون بگردن بهشون بفهمونم ک منم مشتاقم تا دوباره بیان اما نمیدونم چه جوری... نمیدونم چه جوری بهشون بگم ک خیلی مستقیم نباشه. هیچکس نظر قطعی و مطمئن نمیده...
    درضمن شغلشونو عوض کردن. از طریق همون صفحه اجتماعیشون متوجه شدم ک شغل جدید پیدا کردن و این بیشتر منو اذیت کرد. ترسیدم از اینکه حالا با شغل جدیدشون خانوادشون دنبال دختر دیگه ای براشون بگردن

  30. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    اتفاقا من با شوهرم دیشب درباره این موضوع صحبت میکردیم و ایشون به من گفتند که اگر شما قبل ازینکه من باهاتون تماس بگیرم یه اشاره از علاقه قلبیت میکردی من اصلا فکر بد نمیکردم بلکه شیفته تر جلو میومدم و زودتر زندگی تشکیل میدادیم و صاحب همه چیز میشدیم...

    Sent from my E6533 using Tapatalk
    من چه جوری پیام بدم بهشون؟؟ این الان واسم سواله...
    چه جوری بهشون بفهمونم؟؟ از طریق همون اینستا؟؟ ناشناس؟؟ یا مستقیم؟؟ از طریق خواهرشون؟؟ یا خودشون؟؟ نمیدونم.......

  31. بالا | پست 27

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    من یه پیشنهاد میدم میتونین داخل همون پیج اینستا که گفتین یه شعر نوشته بودن که درباره فروختن دختر به زر و سیم بود شما یه بیت شعر مرتبط با اینکه دارن اشتباه میکنن و تقریبا نزدیک به احساستون پیدا کنین و واسش خصوصی یا داخل همون پست بزارین

  32. بالا | پست 28

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    من یه پیشنهاد میدم میتونین داخل همون پیج اینستا که گفتین یه شعر نوشته بودن که درباره فروختن دختر به زر و سیم بود شما یه بیت شعر مرتبط با اینکه دارن اشتباه میکنن و تقریبا نزدیک به احساستون پیدا کنین و واسش خصوصی یا داخل همون پست بزارین
    خب اونوقت خودشون و خانوادشون فکر بدی نمیکنن؟؟ خیلی به این مسئله فکر کردم از راه های مختلفش اما اینکه ممکنه چه فکری کنن...
    اینا عذابم میده... میدونم درکم میکنید...
    کاش من جای اون بودم و اون جای من...

  33. بالا | پست 29

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نه فکر نمیکنم نوشتن یه بیت شعر اونم فقط جهت اینکه ایشون رو از اشتباه دربیارین فکر بدی به دنبال داشته باشه اتفاقا از نظر من اگر میخاین خانوادشون نفهمن و فکری نکنن به خودشون پیام بدین بهتر از خواهرشونه چون خودشون حالشون با شما یکیه حتی بیشتر از شما پس تو این موضوع شما رو خیلی خوب درک میکنه و مطمئناً فکر بدی نمیکنه

  34. بالا | پست 30

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    نه فکر نمیکنم نوشتن یه بیت شعر اونم فقط جهت اینکه ایشون رو از اشتباه دربیارین فکر بدی به دنبال داشته باشه اتفاقا از نظر من اگر میخاین خانوادشون نفهمن و فکری نکنن به خودشون پیام بدین بهتر از خواهرشونه چون خودشون حالشون با شما یکیه حتی بیشتر از شما پس تو این موضوع شما رو خیلی خوب درک میکنه و مطمئناً فکر بدی نمیکنه
    دقیقا خودمم همینجوری فک میکنم ک بهتره با خودشون صحبت کنم... پس این راهِ خوبیه...
    عزیزم ازت ممنونم بابت راهنماییت... واقعا لطف کردی
    امیدوارم حل شه این موضوع به خیروخوشی...

  35. بالا | پست 31

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    خواهش عزیزم امیدوارم موفق باشی و هر چه بهترین باشه سر راهت قرار بگیره حتما منو در جریان بزار ببینم چی شد اخرش خیلی کنجکاوم عزیزم ممنون

  36. بالا | پست 32

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    خواهش عزیزم امیدوارم موفق باشی و هر چه بهترین باشه سر راهت قرار بگیره حتما منو در جریان بزار ببینم چی شد اخرش خیلی کنجکاوم عزیزم ممنون
    چشم حتما در جریان قرار میدمتون... مرسی از لطف و محبتتون عزیزم

  37. بالا | پست 33

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34360
    نوشته ها
    114
    تشکـر
    42
    تشکر شده 54 بار در 42 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    سلام
    اشتباه نکنید ارتباطه شما هیچ قضیه ای رو درست نمیکنه
    فقط آتیشه این عشقه راستین یا زودگذر رو شعله ور تر میکنه و ممکنه هم خودتون رو بسوزونید و هم اون بنده خدارو
    بهترین راه صحبت با کسیه که پدره شما اونو خیلی قبول داره مثلا روحانی یا امام جماعت محل که معتمد باشند اونم بهتره ازطریق شما نباشه
    همچنین احادیث و روایات در مورد مادیات و شغل خواستگار هم کم نیست که میشه به پدرتون گوشزد کرد.
    در ضمن شما میتونید با پدره تون از دره دوستی و رفاقت که خدا رو خوش نمیاد این پسر رو بخاطر شغلش خار و تحقیر کنید و اگر فردا دست به کاره خبط و خطایی بزنه برای ازدواج , تو دنیا و آخرت گریبانگیر شما میشه صحبت هایی رو داشته باشید.
    مواظب باشید که با ارتباط با یه فردی که شما شناختی روش ندارید زندگیتون رو خرابنکنید بزارید همه چی قانونی و عرفی باشه

    در پناه یکی که همیشه هست

  38. بالا | پست 34

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط sajjadebr نمایش پست ها
    سلام
    اشتباه نکنید ارتباطه شما هیچ قضیه ای رو درست نمیکنه
    فقط آتیشه این عشقه راستین یا زودگذر رو شعله ور تر میکنه و ممکنه هم خودتون رو بسوزونید و هم اون بنده خدارو
    بهترین راه صحبت با کسیه که پدره شما اونو خیلی قبول داره مثلا روحانی یا امام جماعت محل که معتمد باشند اونم بهتره ازطریق شما نباشه
    همچنین احادیث و روایات در مورد مادیات و شغل خواستگار هم کم نیست که میشه به پدرتون گوشزد کرد.
    در ضمن شما میتونید با پدره تون از دره دوستی و رفاقت که خدا رو خوش نمیاد این پسر رو بخاطر شغلش خار و تحقیر کنید و اگر فردا دست به کاره خبط و خطایی بزنه برای ازدواج , تو دنیا و آخرت گریبانگیر شما میشه صحبت هایی رو داشته باشید.
    مواظب باشید که با ارتباط با یه فردی که شما شناختی روش ندارید زندگیتون رو خرابنکنید بزارید همه چی قانونی و عرفی باشه

    در پناه یکی که همیشه هست
    سلام مشکل ایشون این بود که اون خواستگار دیگه حضور ندارن و باید به یه طریقی اون خواستگار رو از میل خودشون به شناخت بیشتر اگاه و مطلع کنن. اگر من راهنماییشون کردم فقط هدفم این بود که این خاستگاری دوباره از سر بگیره بدون اینکه کسی فکری بدی کنه والا اگر هدف از پیام دادن ایجاد ارتباط بین اون دختر و پسر باشه بدون اطلاع هر دو خانواده، و جنبه عاشقانه پیدا کنه، منم با حرف شما موافقم.

  39. بالا | پست 35

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    سلام مشکل ایشون این بود که اون خواستگار دیگه حضور ندارن و باید به یه طریقی اون خواستگار رو از میل خودشون به شناخت بیشتر اگاه و مطلع کنن. اگر من راهنماییشون کردم فقط هدفم این بود که این خاستگاری دوباره از سر بگیره بدون اینکه کسی فکری بدی کنه والا اگر هدف از پیام دادن ایجاد ارتباط بین اون دختر و پسر باشه بدون اطلاع هر دو خانواده، و جنبه عاشقانه پیدا کنه، منم با حرف شما موافقم.
    اصلا قرار نیست رابطه عاشقانه شکل بگیره چون نه من اهلشم نه همون آقا... من فقط میخوام یه جوری متوجه بشن ک من منتظرشونم وبیان برای خواستگاری... یعنی تنها هدفم خواستگاریه ولاغیر...
    ممنونم از راهنماییت عزیزم

  40. کاربران زیر از na22 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 36

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    اگه من بودم حتما بهشون پیام میدادم. من وقتی سن شما بودم خیلی پسرهایی تو دانشگاه بودن که احساس میکردم از من خوششون میاد ولی من همیشه فکر میکردم رفتار یا گفتار بدی بروز ندم. چون زشته. پسر باید بیاد جلو . اونا چی فکر میکنن. و همیشه نسبت بهشون بی تفاوت خودم رو نشون میدادم و حتی نگاه معنی داری هم نمیکردم. الان میفهمم که کاملا اشتباه بوده. اصلا فکر نکن که اون پسر در موردت فکر بد میکنه. فقط اینو بگم که اگه کوچکترین نشانه ای از تو ببینه بال در میاره و تو آسمونها سیر میکنه و بعدها بعنوان شیرین ترین خاطره زندگیش یاد میکنه. به نظرم ارزش داره که از نزدیک باهاش حرف بزنی و اخلاق و شخصیتش رو بسنجی. عشق واقعی تو این زمونه کم گیر میاد. الان خود من از نظر مالی کاملا تامین هستم. خونه و ماشین مدل بالا و درامد خوبی دارم و تحصیلاتم هم فوق دکترا. خواستگارهای خیلی زیادی هم داشتم ولی چون اخلاق و شخصیت فوق العاده برام اهمیت داشته نمیتونم هرکسی رو قبول کنم. الان حدود 2 ساله که با پسری آشنا هستم و 1 سال بیشتره که دوستیمون نزدیک شده. شدیدا عاشق منه و از لحاظ شخصیتی بی نظیره. از نظر تحصیلات فوق لیسانس هست ولی تو فکر دکترا گرفتن خارج از کشوره و از نظر مالی قوی نیست. خونه ای اجاره کرده که تازه نصف پول رهنش رو قرض کرده. ماشین نداره. پول پس انداز هم نداره. در حد خرج روزمره داره. ولی فوق العاده تلاشگر هست و دنبال پول دراوردن مخصوصا از موقع آشنایی با من. اینم بگم که زیاد از وضع مالی من و خانواده من خبر نداره که خیلی بهتر از خانواده خودش هست. ولی من تقریبا تصمیم گرفتم که به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت بدم. چون عشق و شخصیت تو زندگی حرف اول رو میزنه. میخوام اینو بگم که با عشق هر کاری امکان داره. با عشق یک مرد چنان متحول میشه که خانواده اش نمیشناسنش. الان از 1 سال پیش انچنان حتی اخلاق و شخصیتش رشد کرده و حتی نمازخون شده و حتی با ورزش هیکلش رو عوض کرده که من باورم نمیشه. خانواده اش تعجب میکنن هر بار که میره شهرستان دیدنشون. اینه که خجالت رو بذار کنار و زندگیت رو بدست بگیر. 10 سال بعد برای کاری که امروز میتونستی بکنی ولی نکردی حسرت خواهی خورد.

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    اصلا قرار نیست رابطه عاشقانه شکل بگیره چون نه من اهلشم نه همون آقا... من فقط میخوام یه جوری متوجه بشن ک من منتظرشونم وبیان برای خواستگاری... یعنی تنها هدفم خواستگاریه ولاغیر...
    ممنونم از راهنماییت عزیزم

  42. بالا | پست 37

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    اگه من بودم حتما بهشون پیام میدادم. من وقتی سن شما بودم خیلی پسرهایی تو دانشگاه بودن که احساس میکردم از من خوششون میاد ولی من همیشه فکر میکردم رفتار یا گفتار بدی بروز ندم. چون زشته. پسر باید بیاد جلو . اونا چی فکر میکنن. و همیشه نسبت بهشون بی تفاوت خودم رو نشون میدادم و حتی نگاه معنی داری هم نمیکردم. الان میفهمم که کاملا اشتباه بوده. اصلا فکر نکن که اون پسر در موردت فکر بد میکنه. فقط اینو بگم که اگه کوچکترین نشانه ای از تو ببینه بال در میاره و تو آسمونها سیر میکنه و بعدها بعنوان شیرین ترین خاطره زندگیش یاد میکنه. به نظرم ارزش داره که از نزدیک باهاش حرف بزنی و اخلاق و شخصیتش رو بسنجی. عشق واقعی تو این زمونه کم گیر میاد. الان خود من از نظر مالی کاملا تامین هستم. خونه و ماشین مدل بالا و درامد خوبی دارم و تحصیلاتم هم فوق دکترا. خواستگارهای خیلی زیادی هم داشتم ولی چون اخلاق و شخصیت فوق العاده برام اهمیت داشته نمیتونم هرکسی رو قبول کنم. الان حدود 2 ساله که با پسری آشنا هستم و 1 سال بیشتره که دوستیمون نزدیک شده. شدیدا عاشق منه و از لحاظ شخصیتی بی نظیره. از نظر تحصیلات فوق لیسانس هست ولی تو فکر دکترا گرفتن خارج از کشوره و از نظر مالی قوی نیست. خونه ای اجاره کرده که تازه نصف پول رهنش رو قرض کرده. ماشین نداره. پول پس انداز هم نداره. در حد خرج روزمره داره. ولی فوق العاده تلاشگر هست و دنبال پول دراوردن مخصوصا از موقع آشنایی با من. اینم بگم که زیاد از وضع مالی من و خانواده من خبر نداره که خیلی بهتر از خانواده خودش هست. ولی من تقریبا تصمیم گرفتم که به پیشنهاد ازدواجش جواب مثبت بدم. چون عشق و شخصیت تو زندگی حرف اول رو میزنه. میخوام اینو بگم که با عشق هر کاری امکان داره. با عشق یک مرد چنان متحول میشه که خانواده اش نمیشناسنش. الان از 1 سال پیش انچنان حتی اخلاق و شخصیتش رشد کرده و حتی نمازخون شده و حتی با ورزش هیکلش رو عوض کرده که من باورم نمیشه. خانواده اش تعجب میکنن هر بار که میره شهرستان دیدنشون. اینه که خجالت رو بذار کنار و زندگیت رو بدست بگیر. 10 سال بعد برای کاری که امروز میتونستی بکنی ولی نکردی حسرت خواهی خورد.
    عزیزم ممنونم ازت... چقد قشنگ نوشتی
    امیدوارم در کناره هم خوشبخت بشید و عاقبت بخیر
    یه بغض بدی دارم... اینکه خانوادم مذهبی هستن و فکره اینکه نکنه برای خانوادم بد بشه عذابم میده... نمیدونم چه جوری باید خودمو بهشون نشون بدم... یه دوستی بهم گفت توی همون اینستا با یه صفحه ای ک به اسم خودته فقط فالوش کن و هیچی نگو... اون به محض اینکه اسمتو ببینه میشناسه و اگر واقعا منظورش تو باشی هرجور شده دوباره برمیگرده. اما خب اونم مذهبیه... اگر بره به خانوادش بگه ک اینجوری شده بنظرتون برای منو خانوادم بد نمیشه؟؟
    میترسم خیلی... میترسم قبل از اینکه کاری کنم برای اینکه منو یادش بره برن توی همون قم ک پر از دختره مذهبیه یکی دیگه رو براشون پیدا کنن... از طرفی ام میترسم از بازخوردای بعد از اینکه فالوشون کردم... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم... توی این ایام ک اعیاده ولادتو اینا زیاده مطمئنم یه کاری براشون میکنن. نمیذارن همینجوری عاشق بمونن...
    واقعا مغزم کار نمیکنه

  43. بالا | پست 38

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    32142
    نوشته ها
    38
    تشکـر
    8
    تشکر شده 8 بار در 8 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    بازم سلام خانمی
    من یه سوال داشتم وقتی شما به این اقا حالا به هر نحوی نشون بدی که شما مشتاقید دوباره بیاد خاستگاری ایا به بعدشم فکر کردید؟
    این اقا متوجه شد تماس هم گرفتن و پدرتون بازم گفتن نه به نظرتون این اقا سرخورده نمیشه؟ به نظر من در کنار اینکه می خوای این اقارو از اشتیاقت متوجه کنی خانوادتم از امدن خاستگاری این اقا و مشتاق بودنتون اگاه کن
    من خیلی ذهنم درگیر تو شده امیدوارم که هر چی صلاح برات پیش بیاد امیدوارم خوشبخت بشی

  44. بالا | پست 39

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط کریسی نمایش پست ها
    بازم سلام خانمی
    من یه سوال داشتم وقتی شما به این اقا حالا به هر نحوی نشون بدی که شما مشتاقید دوباره بیاد خاستگاری ایا به بعدشم فکر کردید؟
    این اقا متوجه شد تماس هم گرفتن و پدرتون بازم گفتن نه به نظرتون این اقا سرخورده نمیشه؟ به نظر من در کنار اینکه می خوای این اقارو از اشتیاقت متوجه کنی خانوادتم از امدن خاستگاری این اقا و مشتاق بودنتون اگاه کن
    من خیلی ذهنم درگیر تو شده امیدوارم که هر چی صلاح برات پیش بیاد امیدوارم خوشبخت بشی
    سلام عزیزم. واقعا ممنونم ک همراهید
    من به بعدش فکر کردم. خانوادم قطعا اگر بفهمن شغلشونو عوض کردن اجازه میدن بیان و حتی اگر درصدِ کمی هم مخالفت کنن خودِ من خیلی جدی و محکم ازشون میخوام ک این بار اجازه بدن بیان و مطمئنم ک همراهی میکنن... از بعدش مطمئنم... از اینکه چه جوری به اون آقا بگم و چی درسته و چی غلط مطمئن نیستم...
    مرسی از دعای قشنگت... منم برای شما آرزوی خوشبختی دارم و حل مشکلاتتون

  45. بالا | پست 40

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    به نظر من پسری که واقعا دوستت داشته باشه و بفهمه تو هم مشتاق هستی هر کاری رو برای گرفتن رضایت خانواده ات انجام میده. اون الان از طرفی هم فکر میکنه تو هم حس خاصی بهش نداری. اگه کوچکترین نشونه ای ازت ببینه و بفهمه حتی یه ذره هم بهش فکر میکنی تغییرات زیادی تو زندگیش انجام میده. همون چیزی که پدرت میخواد. ببین با شرایطی که پدرت اونموقع از پسر دیده حق داره که دختر دسته گلش رو دست هرکسی نده ولی اگر پسر خودش رو حسابی نشون بده حالا از هر راهی مثلا دانشگاه رفتن یا یه شغل خوب و خودش رو شدیدا مشتاق و فعال نشون بده بعید میدونم که پدرت کوتاه نیاد و همه اینها مستلزم اینه که یه انگیزه از طرف تو بگیره. اونوقت ببین که چه ها نمیکنه. به مذهبی بودن و حالا بد میشه و اینا فکر نکن. کجای اسلام گفته بدنبال ازدواج نرین؟ اونوقت چند سال دیگه مجبور میشی با کسی که دوستش نداری ازدواج کنی. مگه کار غیر شرعی میخوای بکنی؟ باور کن تازه خدا هم کمکت میکنه. تو اسلام به ازدواج توصیه شده. ترس رو بذار کنار. الان اگه به پدرت بگی باز هم مخالفت میکنه. پس باید اون رو تغییر بدی. من مثلا این پسری که برات گفتم رو دو سال پیش خودمم قبولش نداشتم ولی اینقدر مشتاق بود و اینقدر تو عمل خودش رو نشون داد و تغییرات پیشرونده ای کرد که الان میتونم به پدرم بگم که همچین خواستگاری دارم. ببین پدرت کار درستی کرده. اصلا ازش ناراحت نباش. اگه همون اول قبول میکرد یک زندگی کاملا عادی برات رقم میخورد بی هیچ تلاش زیادی از طرف شوهرت و بعد از چند ماه اونوقت خودت سرخورده میشدی. این نصیحت رو از من بپذیر که سنم خیلی بیشتره و تجارب زیادی در مراوده با مردم داشتم. هیچکس دلسوزتر از پدر و مادر نیست. پس اون پسر باید خودش رو تغییر بده و برای بدست آوردن تو زحمت بکشه تا تو زندگی قدرت رو بدونه.


    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    عزیزم ممنونم ازت... چقد قشنگ نوشتی
    امیدوارم در کناره هم خوشبخت بشید و عاقبت بخیر
    یه بغض بدی دارم... اینکه خانوادم مذهبی هستن و فکره اینکه نکنه برای خانوادم بد بشه عذابم میده... نمیدونم چه جوری باید خودمو بهشون نشون بدم... یه دوستی بهم گفت توی همون اینستا با یه صفحه ای ک به اسم خودته فقط فالوش کن و هیچی نگو... اون به محض اینکه اسمتو ببینه میشناسه و اگر واقعا منظورش تو باشی هرجور شده دوباره برمیگرده. اما خب اونم مذهبیه... اگر بره به خانوادش بگه ک اینجوری شده بنظرتون برای منو خانوادم بد نمیشه؟؟
    میترسم خیلی... میترسم قبل از اینکه کاری کنم برای اینکه منو یادش بره برن توی همون قم ک پر از دختره مذهبیه یکی دیگه رو براشون پیدا کنن... از طرفی ام میترسم از بازخوردای بعد از اینکه فالوشون کردم... واقعا نمیدونم باید چیکار کنم... توی این ایام ک اعیاده ولادتو اینا زیاده مطمئنم یه کاری براشون میکنن. نمیذارن همینجوری عاشق بمونن...
    واقعا مغزم کار نمیکنه

  46. کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 41

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    به نظر من پسری که واقعا دوستت داشته باشه و بفهمه تو هم مشتاق هستی هر کاری رو برای گرفتن رضایت خانواده ات انجام میده. اون الان از طرفی هم فکر میکنه تو هم حس خاصی بهش نداری. اگه کوچکترین نشونه ای ازت ببینه و بفهمه حتی یه ذره هم بهش فکر میکنی تغییرات زیادی تو زندگیش انجام میده. همون چیزی که پدرت میخواد. ببین با شرایطی که پدرت اونموقع از پسر دیده حق داره که دختر دسته گلش رو دست هرکسی نده ولی اگر پسر خودش رو حسابی نشون بده حالا از هر راهی مثلا دانشگاه رفتن یا یه شغل خوب و خودش رو شدیدا مشتاق و فعال نشون بده بعید میدونم که پدرت کوتاه نیاد و همه اینها مستلزم اینه که یه انگیزه از طرف تو بگیره. اونوقت ببین که چه ها نمیکنه. به مذهبی بودن و حالا بد میشه و اینا فکر نکن. کجای اسلام گفته بدنبال ازدواج نرین؟ اونوقت چند سال دیگه مجبور میشی با کسی که دوستش نداری ازدواج کنی. مگه کار غیر شرعی میخوای بکنی؟ باور کن تازه خدا هم کمکت میکنه. تو اسلام به ازدواج توصیه شده. ترس رو بذار کنار. الان اگه به پدرت بگی باز هم مخالفت میکنه. پس باید اون رو تغییر بدی. من مثلا این پسری که برات گفتم رو دو سال پیش خودمم قبولش نداشتم ولی اینقدر مشتاق بود و اینقدر تو عمل خودش رو نشون داد و تغییرات پیشرونده ای کرد که الان میتونم به پدرم بگم که همچین خواستگاری دارم. ببین پدرت کار درستی کرده. اصلا ازش ناراحت نباش. اگه همون اول قبول میکرد یک زندگی کاملا عادی برات رقم میخورد بی هیچ تلاش زیادی از طرف شوهرت و بعد از چند ماه اونوقت خودت سرخورده میشدی. این نصیحت رو از من بپذیر که سنم خیلی بیشتره و تجارب زیادی در مراوده با مردم داشتم. هیچکس دلسوزتر از پدر و مادر نیست. پس اون پسر باید خودش رو تغییر بده و برای بدست آوردن تو زحمت بکشه تا تو زندگی قدرت رو بدونه.
    بله حق با شماست واقعا... از پدرم فقط ناراحت بودم به این دلیل ک حتی اجازه ندادن بیان و مستقیم به خودشون بگم مشکلم چیه. بنظرم اینکه این مدلی ردشون کردن یکم غیرمنطقی بود ک خب بهشون حق میدم کاملا
    مرسی از راهنماییت عزیزم... خودمم گاهی فک میکنم ک من هدف بدی ندارم... هدفم خواستگاریه نه کارِ غیره شرعی... خدای بالاسرم شاهده ک هیچ هدف بدی ندارم جز خیر و خوشی
    بنظرتون چه جوری خودمو نشون بدم؟؟ همون راهی ک گفتم خوبه یا بچه گانه ست؟؟ شما راهی ندارید؟؟ ک هم محترمانه باشه، هم اخلاقی، هم خدا راضی باشه، هم آبروی پدرومادرم حفظ شه و هم اینکه فکر بدی راجبم نکنن...

  48. بالا | پست 42

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    همون تو اینستا پیام بده. نگو که حالا دوستش داری. فقط بگو که معذرت میخوای که این خواستگاری انجام نشد و بالاخره پدرت هم حق دارن. اینطوری سر حرف باز میشه. و حتما هم بهشون بگو که به کسی در مورد پیام شما چیزی نگن. اینطوری کسی متوجه نمیشه. بعد دیگه کم کم باید خودش تغییرات در خودش ایجاد کنه و برای خواستگاری بیاد

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    بله حق با شماست واقعا... از پدرم فقط ناراحت بودم به این دلیل ک حتی اجازه ندادن بیان و مستقیم به خودشون بگم مشکلم چیه. بنظرم اینکه این مدلی ردشون کردن یکم غیرمنطقی بود ک خب بهشون حق میدم کاملا
    مرسی از راهنماییت عزیزم... خودمم گاهی فک میکنم ک من هدف بدی ندارم... هدفم خواستگاریه نه کارِ غیره شرعی... خدای بالاسرم شاهده ک هیچ هدف بدی ندارم جز خیر و خوشی
    بنظرتون چه جوری خودمو نشون بدم؟؟ همون راهی ک گفتم خوبه یا بچه گانه ست؟؟ شما راهی ندارید؟؟ ک هم محترمانه باشه، هم اخلاقی، هم خدا راضی باشه، هم آبروی پدرومادرم حفظ شه و هم اینکه فکر بدی راجبم نکنن...

  49. بالا | پست 43

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    همون تو اینستا پیام بده. نگو که حالا دوستش داری. فقط بگو که معذرت میخوای که این خواستگاری انجام نشد و بالاخره پدرت هم حق دارن. اینطوری سر حرف باز میشه. و حتما هم بهشون بگو که به کسی در مورد پیام شما چیزی نگن. اینطوری کسی متوجه نمیشه. بعد دیگه کم کم باید خودش تغییرات در خودش ایجاد کنه و برای خواستگاری بیاد
    اصلا به اینکه اینجوری باهاشون صحبت کنم فکر نکرده بودم... یعنی به ذهنم نرسیده بود... بنظرم منطقی میاد... مرسی ک هم فکری کردی عزیزم. خیلی بهم کمک کرد راهنماییت
    ممنونم ازت... امیدوارم خوشبخت و عاقبت بخیر بشید

  50. بالا | پست 44

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    همون تو اینستا پیام بده. نگو که حالا دوستش داری. فقط بگو که معذرت میخوای که این خواستگاری انجام نشد و بالاخره پدرت هم حق دارن. اینطوری سر حرف باز میشه. و حتما هم بهشون بگو که به کسی در مورد پیام شما چیزی نگن. اینطوری کسی متوجه نمیشه. بعد دیگه کم کم باید خودش تغییرات در خودش ایجاد کنه و برای خواستگاری بیاد
    سلام عزیزم من بهشون پیشنهاد دادم از همون بیت شعری که خواستگارشون گذاشتن بحث رو باز کنن که از اشتباه درشون بیارن بعد کم کم بحث باز میشه و دوستمون میتونن راهکارهایی که در رابطه با شغل و هر چیزی که باعث شناخت بیشترشون ازش میشه به کار بگیرن ولی فالو کردن پیج اینستاشونو پیشنهاد نمیکنم چون فالو کردن ایشون شاید باعث اینفکر بشه که ایشون هم به من تمایل دارن چون هنوز هیچ شناختی وجود نداره این کار به صلاح نیست لاقل واسه قدم اول. بازم هر چی صلاح میدونن...من خودم به شخصه ازدواج های سنتی که دختر و پسر بدون هیچگونه شناختی به هم جواب مثبت بدن و برن زیر سقف نمیپسندم. واسه این دوران وزمان ما واقعا همچین ازدواجی یه ریسکه. پس پیشنهاد میکنم بدون هیچگونه ترس و نگرانی راه ارتباطی رو خیلی رسمی باز کنید تا بعدها پشیمان نشوید. افکار منفی هم از خودتان دور کنید.

  51. بالا | پست 45

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    بله همین کاری که شما میگین خیلی خوبه. من چون اینستا ندارم اصلا نمیدونم قوانینش رو. همین راه شما خیلی پیشنهاد خوبیه

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    سلام عزیزم من بهشون پیشنهاد دادم از همون بیت شعری که خواستگارشون گذاشتن بحث رو باز کنن که از اشتباه درشون بیارن بعد کم کم بحث باز میشه و دوستمون میتونن راهکارهایی که در رابطه با شغل و هر چیزی که باعث شناخت بیشترشون ازش میشه به کار بگیرن ولی فالو کردن پیج اینستاشونو پیشنهاد نمیکنم چون فالو کردن ایشون شاید باعث اینفکر بشه که ایشون هم به من تمایل دارن چون هنوز هیچ شناختی وجود نداره این کار به صلاح نیست لاقل واسه قدم اول. بازم هر چی صلاح میدونن...من خودم به شخصه ازدواج های سنتی که دختر و پسر بدون هیچگونه شناختی به هم جواب مثبت بدن و برن زیر سقف نمیپسندم. واسه این دوران وزمان ما واقعا همچین ازدواجی یه ریسکه. پس پیشنهاد میکنم بدون هیچگونه ترس و نگرانی راه ارتباطی رو خیلی رسمی باز کنید تا بعدها پشیمان نشوید. افکار منفی هم از خودتان دور کنید.

  52. کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 46

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    سلام عزیزم من بهشون پیشنهاد دادم از همون بیت شعری که خواستگارشون گذاشتن بحث رو باز کنن که از اشتباه درشون بیارن بعد کم کم بحث باز میشه و دوستمون میتونن راهکارهایی که در رابطه با شغل و هر چیزی که باعث شناخت بیشترشون ازش میشه به کار بگیرن ولی فالو کردن پیج اینستاشونو پیشنهاد نمیکنم چون فالو کردن ایشون شاید باعث اینفکر بشه که ایشون هم به من تمایل دارن چون هنوز هیچ شناختی وجود نداره این کار به صلاح نیست لاقل واسه قدم اول. بازم هر چی صلاح میدونن...من خودم به شخصه ازدواج های سنتی که دختر و پسر بدون هیچگونه شناختی به هم جواب مثبت بدن و برن زیر سقف نمیپسندم. واسه این دوران وزمان ما واقعا همچین ازدواجی یه ریسکه. پس پیشنهاد میکنم بدون هیچگونه ترس و نگرانی راه ارتباطی رو خیلی رسمی باز کنید تا بعدها پشیمان نشوید. افکار منفی هم از خودتان دور کنید.
    من واقعا نمیدونم چی باید بهشون بگم ک برداشت بدی از رفتارم نکنن...
    توش موندم وگرنه پیشنهادتون منطقیه کاملا

  54. بالا | پست 47

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34622
    نوشته ها
    30
    تشکـر
    0
    تشکر شده 4 بار در 4 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط ostooree نمایش پست ها
    سلام عزیزم من بهشون پیشنهاد دادم از همون بیت شعری که خواستگارشون گذاشتن بحث رو باز کنن که از اشتباه درشون بیارن بعد کم کم بحث باز میشه و دوستمون میتونن راهکارهایی که در رابطه با شغل و هر چیزی که باعث شناخت بیشترشون ازش میشه به کار بگیرن ولی فالو کردن پیج اینستاشونو پیشنهاد نمیکنم چون فالو کردن ایشون شاید باعث اینفکر بشه که ایشون هم به من تمایل دارن چون هنوز هیچ شناختی وجود نداره این کار به صلاح نیست لاقل واسه قدم اول. بازم هر چی صلاح میدونن...من خودم به شخصه ازدواج های سنتی که دختر و پسر بدون هیچگونه شناختی به هم جواب مثبت بدن و برن زیر سقف نمیپسندم. واسه این دوران وزمان ما واقعا همچین ازدواجی یه ریسکه. پس پیشنهاد میکنم بدون هیچگونه ترس و نگرانی راه ارتباطی رو خیلی رسمی باز کنید تا بعدها پشیمان نشوید. افکار منفی هم از خودتان دور کنید.
    با یه صفحه ناشناس یا با اسم خودم؟؟
    و بعدم یه چیزی... خواهرا و شوهرخواهرشون صفحه شون رو میبینن. اگر من کامنت بذارم طبیعتا اونها هم میبینن... بنظرتون بد نیست؟؟ توی خصوصی باهاشون صحبت کنم یا اینکه کامنت بذارم "با توجه به اینکه خانوادشونم کامنت هارو میبینن"؟؟

  55. بالا | پست 48

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط من 87 نمایش پست ها
    من هنوز متوجه نمیشم چرا شما میخواید این کارا رو بکنید؟ بخاطر چی؟ این همه فکر و وقتتون رو برای چی میزارید؟ مگه قحطی خواستگاره؟ شما هیچ شناختی ازین آقا ندارید. خودتون میگید که از خیلی نظرا با شما فرق دارن و پدرتون هم مخالف ایشون هستن.
    دختر خوب نیازی نیست شما هیچ کاری بکنید. ایشون اگر واقعا شما رو دوست داشته باشند اگر واقعا بخوان به شما برسن، هر کاری میکنند. شغلشون رو عوض میکنند با پدر و مادرتون بیشتر صحبت میکنند.
    اگر این کارا رو انجام دادند یعنی علاقشون به شما واقعی هست و تلاش میکنند بخاطر شما.
    ولی اگر فقط بلدند توی دنیای مجازی پست عاشقانه بذارند و در واقعیت کاری نمیکنند یعنی مورد مناسبی برای شما نیستند.
    اگر شغلشون رو عوض کردند ولی با یه دختر دیگه ازدواج کردند یعنی اونقدر براش ارزش نداشتید که دوباره با خونوادتون صحبت کنند
    پس بیخودی فکر خودتو مشغولش نکن. بسپارش به خدا. اگر خدا بخواد دوباره سروکلش پیدا میشه. اگرم خدا نخواست یعنی به خیر و صلاحت نبوده.
    سلام احتمالا کاملا موضوع رو متوجه نشدین. ایشون فرمودن که خواستگارشون نمیدونن واسه چی جواب منفی دادن و خیلی غیر منطقی جواب رد گرفتن. چرا وقتی یه مورد واسشون پیش اومده که دلشون رضاست رو نادیده بگیرین. اومدیم و بعدها خواستگارای بعدی به دلشون ننشست و این فرصت از دست رفت، من نمیگم حتما اینو قبول کنن اما لاقل باید برای رد کردنشون به دلیل داشته باشن که بعدها افسوس نخورن. این مدلی اگر ردشون کنن مطمئنا بعدها در زندگی اینده با کوچکترین مشکلی که با همسر اینده داشتن سریعا یاد ایشون میافتن که ای کاش باهاشون حرف میزدن حتی اگر ایشون در حال حاضر بدترین ادم دنیا باشن...

  56. بالا | پست 49

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    نقل قول نوشته اصلی توسط na22 نمایش پست ها
    با یه صفحه ناشناس یا با اسم خودم؟؟
    و بعدم یه چیزی... خواهرا و شوهرخواهرشون صفحه شون رو میبینن. اگر من کامنت بذارم طبیعتا اونها هم میبینن... بنظرتون بد نیست؟؟ توی خصوصی باهاشون صحبت کنم یا اینکه کامنت بذارم "با توجه به اینکه خانوادشونم کامنت هارو میبینن"؟؟
    نه با صفحه و شناسه خودتون اون عکس که گذاشته بودن رو برای خودشون خصوصی شیر کنید و زیرش با اعتماد به نفس کامل بنویسین که دارن اشتباه میکنن و دلیل شما برای رد کردن ایشون نداشتن یه شغل مناسب تر بوده و پدرتون در واقع تا یه حدودایی حق داشتن و اینکه این پیام صرفا جهت این بوده که شما رو از اشتباه در بیارم که ملاک من در درجه اول مادیات نبوده هرچند مهمه اما اولویت اول نیست و اینکه لطفا این پیام رو بعد از قرائت پاک کنید چون دوست ندارین کسی مطلع باشه و اینا..بعد از این اگر واقعاً دوستتون داشته باشه واسه داشتنتون تلاش میکنه و میجنگه تا بدستتون بیاره

  57. بالا | پست 50

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2014
    شماره عضویت
    7287
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    106
    تشکر شده 32 بار در 23 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : مشکل خواستگارم

    اگر عمومی کامنت بزارین نه تنها خانواده ایشون بلکه بقیه فالوارای خودتون هم متوجه میسن پس حتما خصوصی بزارین

صفحه 1 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آیا خواستن توانستن است ؟؟
    توسط ali502902700 در انجمن بحث آزاد
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 10-03-2022, 03:02 AM
  2. عشق شما از چه نوعي است؟ دلبستگی یا وابستگی؟
    توسط pari123 در انجمن روانشناسی فردی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 11-30-2015, 01:12 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد