نمایش نتایج: از 1 به 2 از 2

موضوع: نامزد کردن و ازدواج

4012
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38535
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    نامزد کردن و ازدواج

    با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان عزیز. من یه پسره 18 ساله هستم که دارم میرم توی 19 سال و از 3ساله که به دختر خانومی علاقه دارم و عاشقشم و اونم همینطور و ایشون داره میره تویه 16 سال ما خیییییلی زیاد همدیگرو دوست داریم و دوسال باهم مخفیانه پیام میدادیم تا اینکه بهم گفت که باید حتماااا به مامان و باباهامون بگیم تا بتونیم به هم برسیم و اون رفت همه چیزو به مامان و باباش گفت و چون مامان و باباشم خییییییلی زیاد منو دوست دارن و منو قبول دارن گفتن که اشکال نداره که شما میخواین با هم ازدواج کنید و منم به بابام گفتم و بابامم رفتن با باباشون صحبت کردن قرار شد فعلا تا موقعی که من کنکور دارم زیر نظر خانواده ها با هم از طریق پیامک در ارتباط باشیم حالا تقریبا یه سال از این ماجرا میگذره و یه هفته دیگه کنکور برگزار میشه و بعدش من میشم دانشجو. تویه این همه مدت مامان اون دختر خانوم خیلی باهام حرف زده که من بعد خدا دخترمو به تو میسپارم و ... حالا مشکل من اینجایه که چند وقت پیش بهم گفتش که مامانو بابای من بهم گفتن که ما راضی هستیم که شما امسال نامزد کنین و از نظر مامان و بابای اون اشکال نداره که بریم خواستگاری و نامزد کنیم ولی من بهش گفتم من نه کار دارم نه ماشین و درسمم هنوز مونده و اونم گفت بابام گفته اونم اولش هیچی نداشته و به مرور زمان درست شده همه چیز مشکل من اینه که من احتمال این که دانشگاه بمونم تویه شهر خودم یعنی مشهد کمه به احتمال زیاد میرم تهران یا شهر دیگه برای دانشگاه و خییییلی هم دوست دارم که نامزد کنیم و تویه فکرمم اینه که هر شهری رفتم هر دو هفته یه بار بیام شهر خودم و برم خانوممو ببینمش البته وقتی نامزد شدیم برای کارمم این که بدونین من دارم کارامو درست میکنم که برم دانشگاه صدا وسیما تهران و اونجا از همون اول بیمه میشم و شماره کارمندی برام صادر میشه و بهم حقوق میدن و بعدشم که میرم تویه خود صداو سیما البته اینم بگم که مامان و بابای من تویه صدا وسیما کار میکنن و بابایه اون دختر خانوم هم تویه صدا و سیما کار میکنه. خانومم دیگه واقعا خسته شده و میگه توکل به خدا همه چی درست میشه و واقعا تویه این سه سال خیلی برای هم زحمت کشیدیم و همدیگرو بزرگ کردیم و خییییییییییلی هم رو دوست داریم لطفا تورو خدا بگید من برای امسال بعد کنکورم چیکارکنم؟چجوری به مامان و بابام بگم که برن برام خواستگاری و ما فقظ نامزد کنیم نه چیز دیگه که بتونم بعدش حداقل هر دو هفته یه بار ببینمش

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : نامزد کردن و ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط rhb نمایش پست ها
    با سلام و عرض خسته نباشید خدمت دوستان عزیز. من یه پسره 18 ساله هستم که دارم میرم توی 19 سال و از 3ساله که به دختر خانومی علاقه دارم و عاشقشم و اونم همینطور و ایشون داره میره تویه 16 سال ما خیییییلی زیاد همدیگرو دوست داریم و دوسال باهم مخفیانه پیام میدادیم تا اینکه بهم گفت که باید حتماااا به مامان و باباهامون بگیم تا بتونیم به هم برسیم و اون رفت همه چیزو به مامان و باباش گفت و چون مامان و باباشم خییییییلی زیاد منو دوست دارن و منو قبول دارن گفتن که اشکال نداره که شما میخواین با هم ازدواج کنید و منم به بابام گفتم و بابامم رفتن با باباشون صحبت کردن قرار شد فعلا تا موقعی که من کنکور دارم زیر نظر خانواده ها با هم از طریق پیامک در ارتباط باشیم حالا تقریبا یه سال از این ماجرا میگذره و یه هفته دیگه کنکور برگزار میشه و بعدش من میشم دانشجو. تویه این همه مدت مامان اون دختر خانوم خیلی باهام حرف زده که من بعد خدا دخترمو به تو میسپارم و ... حالا مشکل من اینجایه که چند وقت پیش بهم گفتش که مامانو بابای من بهم گفتن که ما راضی هستیم که شما امسال نامزد کنین و از نظر مامان و بابای اون اشکال نداره که بریم خواستگاری و نامزد کنیم ولی من بهش گفتم من نه کار دارم نه ماشین و درسمم هنوز مونده و اونم گفت بابام گفته اونم اولش هیچی نداشته و به مرور زمان درست شده همه چیز مشکل من اینه که من احتمال این که دانشگاه بمونم تویه شهر خودم یعنی مشهد کمه به احتمال زیاد میرم تهران یا شهر دیگه برای دانشگاه و خییییلی هم دوست دارم که نامزد کنیم و تویه فکرمم اینه که هر شهری رفتم هر دو هفته یه بار بیام شهر خودم و برم خانوممو ببینمش البته وقتی نامزد شدیم برای کارمم این که بدونین من دارم کارامو درست میکنم که برم دانشگاه صدا وسیما تهران و اونجا از همون اول بیمه میشم و شماره کارمندی برام صادر میشه و بهم حقوق میدن و بعدشم که میرم تویه خود صداو سیما البته اینم بگم که مامان و بابای من تویه صدا وسیما کار میکنن و بابایه اون دختر خانوم هم تویه صدا و سیما کار میکنه. خانومم دیگه واقعا خسته شده و میگه توکل به خدا همه چی درست میشه و واقعا تویه این سه سال خیلی برای هم زحمت کشیدیم و همدیگرو بزرگ کردیم و خییییییییییلی هم رو دوست داریم لطفا تورو خدا بگید من برای امسال بعد کنکورم چیکارکنم؟چجوری به مامان و بابام بگم که برن برام خواستگاری و ما فقظ نامزد کنیم نه چیز دیگه که بتونم بعدش حداقل هر دو هفته یه بار ببینمش

    دوست عزیز اولا ایشون خانم شما نیست .
    تا وقتی که وارد رابطه رسمی نشدید برای خودتون پیشگویی نکنید.
    مورد دوم هم اینه که تا وقتی شما شرایط تازدواج رو ندارید نباید با احساسات فرد دیگه ای بازی کنید .
    در غیر این موارد مشکلی ندارید و میتونید ازدواج کنید و زندگی مشترک خودتون رو شروع کنید .
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  3. 3 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد