اخيراً روان‌شناسان ورزشي با ورزشكاران و مربيان ايشان همكاري ارزشمندي را شروع كرده‌اند تا بدين وسيله بتوانند عملكرد آنان را در موقعيت‌هاي رقابتي بهبود بخشند و حتّي به‌دنبال شيوه‌هايي هستند تا دريابند چگونه مي‌توان از تربيت بدني براي ايجاد بهزيستي روان‌شناختي در افراد غيرورزشكار نيز كمك گرفت.




اين رشته، تخصصي است در روان‌شناسي مغز (brain psychology) و حركت‌شناسي بدن (kinesiology) و به دنبال درك عوامل ذهني ـ رواني است كه بر روي عملكرد در ورزش، فعاليت و تمرين بدني تأثير مي‌گذارند تا از آن براي ارتقاء عملكرد فرد و تيم به‌كار برند. نقش روان‌شناسي ورزش، شناسايي چگونگي شركت در تمرينات ورزشي و فعاليت‌هاي بدني به‌منظور ارتقاء رشد شخص است. اين رشته، عملكرد افراد را به‌وسيلة مديريت و كنترل هيجان‌ها مورد بررسي قرار داده و سعي دارد تا آثار روان‌شناختي آسيب و صدمه و همچنين عملكرد ضعيف را كاهش دهد.
بعضي از مهمترين مهارت‌هايي كه از طريق فعاليت‌هاي روزانه، آموزش اسنادي و برنامه‌هاي دوره‌اي (periodization) در اين رشته آموزش داده مي‌شوند، شامل موارد زير است: تعيين هدف، آرميدگي (relaxation)، تجسم فكري، گفتگوي با خويشتن (self-talk)، آگاهي و كنترل، تمركز، اطمينان به خود و ...


تاريخچة روان‌شناسي ورزش:

گفته شده است كه اولين روان‌شناس ورزشي، نورمن تريپلت (Norman Triplett) است. يافتة او اين بود كه دوچرخه‌سواران در شرايط دوچرخه‌سواري دونفره يا گروهي، به نسبت زماني كه آنان به تنهايي مي‌رانند، سريع‌تر ركاب مي‌زنند. اين موضوع، در عرصة روان‌شناسي ورزش، اولين يافته بود.
كارل دايم (Carl Diem) آلماني، اولين آزمايشگاه روان‌شناسي ورزش دنيا را در سال 1920 بنيان نهاد. پنج سال بعد،ا. ز. پوني (A.Z. Puni) آزمايشگاهي را در مؤسسة فرهنگ جسماني در لنينگراد بازگشايي كرد. همچنين، در سال 1925، كلمن گريفيث (Coleman Griffith) اولين آزمايشگاه روان‌شناسي ورزش را در امريكاي شمالي در دانشگاه ايلينويز افتتاح نمود. او در سال 1918 پژوهشي را با موضوع عواملي كه بر عملكرد ورزشي تأثير مي‌گذارند، و در سال 1923 اولين دورة آموزشي پيوستة روان‌شناسي ورزش را پيشنهاد داد.
در سال 1965، جامعة بين‌المللي روان‌شناسي ورزش (ISSP) توسط دكتر فراسچيو آنتونلي (Ferruccio Antonelli) ايتاليايي تشكيل شد. در سال 1966، يك گروه از روان‌شناسان ورزشي در شيكاگو به‌منظور تشكيل جامعة روان‌شناسي ورزش و تربيت بدني امريكاي شمالي (NASPSPA) گرد هم آمدند.
در آغاز، در دهة 1970، روان‌شناسي ورزش به‌عنوان قسمتي از برنامه‌هاي آموزشي در دانشگاه‌ها جاي خود را باز نمود. در اين دوره‌هاي آموزشي كه معمولاً در برنامه‌هاي حركت‌شناسي بدن برپا مي‌شدند، به دانشجويان آموخته مي‌شد كه چطور با استفاده از روان‌شناسي ورزش و داروها، نگرش‌هاي مثبت را در ورزشكاران ايجاد و رشد دهند. در دهة 1980، روان‌شناسي ورزش كانون توجه پژوهش‌ها شد. روان‌شناسان ورزشي موضوعاتي نظير افزايش عملكرد، فشار زياد تمرين و تمرينات شديد به‌همراه مديريت استرس را مورد تحقيق قرار دادند.
امروزه، روان‌شناسان ورزشي و تربيت بدني در مسير پژوهشي و تهية اطلاعاتي حركت مي‌كنند كه شيوه‌هاي مرتبط با بهزيستي رواني و فعاليت بدني شديد است. اين انديشة روان ـ فيزيولوژي، با كنترل فعاليت مغزي طي تمرين و ورزش، هدف اين نوع پژوهش است. همچنين، روان‌شناسان ورزشي در حال بررسي فعاليت‌هاي بدني هستند تا از اين طريق بتوانند يك تركيب درماني در جهت سازگاري رواني سالم ارائه دهند.
اخيراً روان‌شناسان ورزشي با ورزشكاران و مربيان ايشان همكاري ارزشمندي را شروع كرده‌اند تا بدين وسيله بتوانند عملكرد آنان را در موقعيت‌هاي رقابتي بهبود بخشند و حتّي به‌دنبال شيوه‌هايي هستند تا دريابند چگونه مي‌توان از تربيت بدني براي ايجاد بهزيستي روان‌شناختي در افراد غيرورزشكار نيز كمك گرفت.

در زير تعدادي از منافعي كه از فعاليت‌هاي روان‌شناسان ورزشي حاصل مي‌شود، ذكر شده است: ورزشكاراني كه در حال سعي در بهبود عملكردشان هستند؛ ورزشكاران آسيب‌ديده‌اي كه به دنبال انگيزش هستند؛ افرادي كه به دنبال چيرگي بر فشار رقابت هستند؛ و بازي‌هاي ورزشي كودكان و نوجوانان و والدين آنان.

در حال حاضر، كانون توجه بر سنجش روان‌شناختي ورزشكاران است. سنجش در دو بعد مي‌تواند مورد توجه ويژه قرار گيرد: يا در انتخاب ورزشكاران و يا در تركيب فهرست تيم. همچنين مي‌تواند راهنماي حرفه‌اي براي دست‌اندركاران ورزش باشد و در كنار آنان مشاورة انفرادي ارائه گردد.