نوشته اصلی توسط
homan.gh
مشاوران عزیز سلام.
راستش فرداش اون خانوم رو دیدم و دلوم رو زدم به دریا و بهش گفتم.........................قبول کرد.
باهم صحبت کردیم و فرداش هم محرم شدیم ولی چون ماه رمضونه و بعد از افطار همش دخترش هست هنوز خیللی محرم نشدیم.
یک مشکل مالی داشت که اون رو به جای مهریه حل کردم وکلی خوشحال شد. بنده خدا گرفتار بود.
خودش هم زودتر از من گفت که دخترش نباید بفهمه و قرار شد حتی جلو دخترش بهش سلام نکنم. دخترش رو هم کلاس تقویتی ثبت نام کردیم و وقتی دخترش نیست با هم صحبت میکنیم.
در ضمن گفت هر وقت خواستی ازدواج کنی اصلا مهم نیست و موقعیت من رو کامل درک میکنه
خیلی فهمیده تر از اونی که فکر میکردم.. خودش واسه خودش کلی مشاوره
الآن هم اون خوشحاله و تو همین چند روز حتی قیافشم عوض شده و هم من از اون حال بد در اومدم
فکر کنم شما و خیلی از مشاورهای دیگه فقط کتانهای رواشناسای خارجکی رو خوندید و مشاورتون خیلی وقتا بدرد ایران و ایرونی نمیخوره . تو دانشگاهی دانشجو بودم بیشتر اساتید گروه روانشناسی مطلقه بودند و بعضیاشون هم از روانشناسای مشهور شهر بودن ینی همه میگفتن اینا نتونستن مشکل خودشون رو حل کنن حالا واسه مردم هم نسخه میپیچن. البته به شما کاکو های خودم برنخوره. من مدیون شمام