سلام ، من log out نشده بودم و همسرم صفحه رو توی لپ تاپ دیدن و خوندن و اون کامنت رو نوشتن .
خدا رو هزاران بار شکر میکنم ، جفتمون باور داریم که شاید این یه معجزه بوده که قضیه ما اینجوری پیش بره . شاید اگه چندین ساعت با هم تنهایی صحبت میکردیم هم به نتیجه ی به این خوبی که الان رسیدیم ، نمیرسیدیم . قضیه واسه جفتمون یه جور بن بست بود .
با هم صحبت کردیم . خیلی خیلی خیلی عاشقشم و خیلی خیلی خیلی دوستش دارم
و بخاطرش تمام سعیمو میکنم که هر چیزی رو تحمل کنم . اونم خیلی مهربون و انسانه . همونطور که یکی از دوستان گفته بود باید قدم به قدم بهم نزدیک شیم . من که میدوم طرفش!!!
قرار شد حتما پیش روانشناس بریم ، چون یه سری قضایا هنوز تعیین تکلیف نشده!! ولی نگاهمون نسبت به زندگی خیلی فرق کرده (حداقل من که اینطوریم) ، میخوام براش بشم همون آدم قدیمی ، واسم مهم نیست کی چی فکر میکنه و در ازاش همسرم چی بهم میده ، احساس میکم خدا بهم یه قدرت دوباره داده ، تا جون داشته باشم واسه خوشبخت کردنش تلاش میکنم .
شاید این بعد قضیه رو کم گفتم ولی همسرم با من خیلی خیلی در شرایط سخت همراه بوده . و منم در هر شرایطی باهاش همراه خواهم بود .
از همه مشاورین و دوستانی که از روی انسانیت وقت گذاشتن و منو راهنمایی کردن صمیمانه سپاسگزارم . امیدوار و مطمئنم که دعای خیر ما در زندگیشون تاثیر خواهد داشت .
ما تا حالا پیش مشاور یا روانشناس نرفتیم ولی جفتمون اذعان داریم که صحبت کردن پیش یک نفر سومی که غریبه باشه و به هیچکدومه مون وابستگی نداشته باشه خییییلی مفیده ، حالا اگه طرف کارشناس یا روانشناس هم باشه که چه بهتر .
از خدا میخوام به جفتمون قدرت بده و به همه انسانها طعم خوشبختی و آرامش رو بچشونه . یا حق