ما 2 خواهر و 1 برادر هستیم که مادرم توجهی زیادی نسبت به ما داره برادرم 24 سالشه و لیسانس حسابداری چند ماه قبل شرکت پخش مواد غذایی داشت که به علت ترس از مالیان و ... کلا کارشو جمع کرد پس از جمع کردن کارش مدام استرس داشت که نکنه مالیات به خاطر یکسالی که بدون پروانه کار کرده چیزی پیدا کنه و جریمه سنگین براش قرار بده و شب و روز گریه می کرد پس از مدتی دوباره اضطراب داشت که نکنه کار خوبی پیدا نکنه و ... به طوری که صبح زود یا نصب شب شروع می کرد به گریه و زاری و عرق سرد می ریخت بعد از مدتی از رفتن به سربازی وحشت داشت و شب و روز ما رو یکی کرده بود و همش بغض و استرس داشت با کلی صحبت و مشاوره آرومش می کردیم اما چند ساعت خوب بود اما تکرار می کرد چند روز بهتر بود اما پدربزرگم فوت شد و در حال حاظر اضطراب دوباره شروع شده و همش می گه از مرگ و قبر می ترسم . یهو بدنش می لرزه دکترم می بریمش می گه چیزی نیست و افسردگی و یا تلقینه و .... با وجود مصرف دارو های آرام بخش دوباره اینطور می شه قبل این موضوعات پسر شاد و اهل مسافرت و گردش و ورزش بود