نمایش نتایج: از 1 به 9 از 9

موضوع: مشکلات در سر راه ازدواج

1227
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکلات در سر راه ازدواج

    ا عرض سلام و خسته نباشید...من حدود یک سالو چند ماهی هست با پسری دوست شدم از طریق صفحات مجازی... البته اولش یه دوستی معمولی بود که بعد کم کم بیشتر شد از همون ابتدا گفت ک قصدش ازدواج هست اینم بگم شهری ک زندگی میکنه خیلی دوره همون اول بهش گفتم راه دوره خونوادها موافقت نمیکنن ولی توجه نمیکرد... از طرفی هم سنیم۱۹سالمونه اول دوستمون همش. دعوا و جر بحث بود ولی کم کم عاشق هم شدیم اون امسال میره دانشگاه ولی من پشت کنکور هستم فکرم همش مشغوله این چند مدت خیلی بهم بی توجهی میکنه طوری ک همش من پیام میدم همش من زنگ میزنم جواب پیامامو هم دیر میده خیلی اذیت میشم اخه کسی ک دوسش دارم ازش این رفتارارو توقع ندارم ... قبل این رفتارش باهام درمورد موضوعی ک مربوط به ازدواج بود صحبت کرد داداشش چند مدت بود ک ازدواج کرده بود اونم از شرایط ازدواج و مشکلاتش تا حدی با خبر شده بود..قبل این که درمورد ازدواج داداش صحبت کنه از رفتارش فهمیدم ک خیلی سرد برخورد میکنه. هر چی بهش میگفتم مشکلی پیش اومده میخوای تمومش کنی؟میگفت دوست دارم چرا تمومش کنم؟تا این ک از رفتارش خسته شدم خواستم امتحان کنم ببینم چی میگه گفتم دیگ تمومش کنیم خونوادم موافقت نمیکنن اونم تایید میکرد تا این ک گفت الان واسه عاشق شدن زوده... بغض کردم دیگ بهم زنگ زد گفت که من پول ندارم وضع مالی خوب نیست تا دانشگام تموم بشه تا برم سرکار ۳۰سالم میشه بهم گفت راه دوره احتمال این ک بیام خواستگاری خیلی کمه گف ک ازم کوچک تر نیستی ک جای امیدواری باشه هم سنیم تا ۳۰سالگی خواستگار اتو رد کردی بفکرایندمه و نمیخواد ایندن خراب بشه... همه حرفاش درست بود ولی من چ گناهی کردم خیلی دوسش دارم تا قبل اون با پسری دوست نبودم برام خیلی سخته ک بخوام فراموش کنم اصلن نمیتونم... چرا دوری راه سد را همون شده میگه پول ندارم بهش گفتم پول برام اهمیت نداره فقد خودشو دوس دارم... بهم گفت دیگ به این موضوع ازدواج دیگ فکر نکنم چون اصلن امکان پذیر نیست... ازم خواست ک فمکرامو بکنم ک یا یه دوست معمولی باشیم یا دیگ هیچ ارتباطی نداشته باشیم... الان فقد یه دوست معمولی هستیم برام خیلی سخته به کسی ک عاشقشم نمیرسم اونم بهم گفت ک خیلی دوسم و نمیخواد ایندم خراب بشه...فکرم مشغوله از طرفی کنکوری هستم و روحیم خیلی ضعیف شده بعدم همش فکر میکردم اون اینده منه ولی الان نمیدونم چکار کنم ؟

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    سلام

    نمیدونم چی شده که این دو سه روز موضوعات مربوط به عشق مجازی و شکست عشقی تو انجمن زیاد شده

    اول نظرمو بگم بعد توضیح میدم: هر چه سریعتر اکانت ایشون رو بلاک کنید و از تمام صفحات اجتماعی پاک کنید و با انرژی مضاعف به درس و مشق برسید

    ببینید من مخالف ارتباط با جنس مقابل و یا به دنبال محکوم کردن شما نیستم اما دوستی در فضای مجازی اونم از دو شهر متفاوت اونم با فاصله خیلی دور از هم، بسیار بسیار اشتباهه و فقط اتلاف وقت و عواطف هست (چون خودم تجربشو دارم ولی چون من اون زمان 25 ساله بودم منطقی تر از شما برخورد کردم و خواهان اتمام رابطه شدم) اگر در یک شهر زندگی می کردید شاید شرایط کمی فرق میکرد.

    در مورد آقا پسر هم بگم که با توجه به سن ایشون (19 ساله) اصلا نمیتونن تصمیم درستی در مورد ازدواج بگیرن و در واقع داره به شما خوبی میکنه که میگه در مورد ازدواج فکر نکن و ...

    در مورد خود شما هم مطمئنا بعد از یکی دو سال نظرتون در مورد پسرا و یا ازدواج تغییر میکنه (تکامل می یابد) به خصوص بعد از ورود به دانشگاه و اجتماع و تعاملات با جنس مذکر میتونید واقع بینانه تر تصمیم بگیرید
    ویرایش توسط shahriar : 09-24-2017 در ساعت 09:58 AM

  3. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    سلام
    تشکر از شما... الان در حد دوست معمولی هستیم به نه نظر شما اینم اشتباه هست؟خودش گف ک نمیخواد در اینده به ضررم تموم بشه گف ک خودم انتخاب کنم یا دیگ تموم کنیم یا درحد دوستی ساده اونم اگ خودم بخوام... من با توجه به وابستگیم قبول کردم دوست معمولی باشیم اونم قبول کرد... به نظر شما من میتونم فراموشش کنم؟میتونم در اینده درست تصمیم بگیرم؟خیلی به خاطر شرو این دوستی.... پشیمونم که خودمو اینقدر وابسته کردم ولی اون وقتی زنگ میزنه یا وقتی در مورد اینک تموم کنیم خیلی راحت بیان میکرد خیلی ناراحت شدم یعنی اون منو دوس نداشت همش تظاهر بود؟نمیدونم اشتباه بزرگی کردم خیلی وقتمو باهاش تلف کردم امسال میخواستم درسمو بخونم و رشته خوبی قبول بشم ک اون وارد زندگیم شد ک کلا درسمو کنار گذاشتم... الانم سومین سال پشت کنکوری... عذاب وجدان دارم یک سال زندگیم سر هیچو پوج گذشت

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    بله دوستی معمولی هم اشتباهه!

    هر بار که با هم چت کنید دوباره امید زنده خواهد شد و دوباره سر خورده میشین. همین امروز اقدام به حذف ایشون از زندگیتون کنید و محکم و مصمم به کنکور آماده شین

    این تاپیک رو هم ببینید چون خیلی نزدیک به مشکل شما هست: http://forum.moshaver.co/f77/%D8%B1%...tml#post253112

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    ممنون از کمکتون ...

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    ببخشید بعضی وقتا نمیتونم بهش فکر نکنم...هم عصبانیم هم بلاتکلیف عصبانیم چون اصلن به فکر خودم نبودم فکر کردم فقد اونه کسی نیس...یعنی اینقد روزگار بد شده که دوری راه و... باعث شده این جورقانع بشم؟! فقد خدا میدونه ک چقدر دوسش دارم... اون که نفهمید و الان حالش ازمن بهتره شاد و سرحال تنها کسی ک ضرر کرد من بودم... چرا بیشتر دخترا ضربه میخورن چرا اولین و اخرین کسی که خوار میشه دختران... من الان موندم بایه پشیمونی... واسه اون ک چیزی مهم نبود اینقدر راحت گذشت وقتی ادم از هدفش از پیشنهاد اینقدر مطمئن نیست چرا بیان میکنه چرا امیدواری میده؟ک اخرش اینطور بشه الان یه حسی دارم فقد میخوام تنها باشم نمیخوام کسی باهام باشه هیشکیو نمیخوام... کاش هیچ وقت چنین اشتباهی رو نمیکردم کاش پای قولی ک با خدا بسته بودم میموندم... اگ میموندم این اوضاعم نبود تنها بودم اندازه الان درد نداشت اون ک الان خوش خاله راحته اخرشم با دختری ک دوسش داره ازدواج میکنه ولی من چیکار کنم ؟چرا همه سختیها واسه منه؟؟

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2015
    شماره عضویت
    15635
    نوشته ها
    147
    تشکـر
    61
    تشکر شده 283 بار در 121 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    نقل قول نوشته اصلی توسط حسرت77 نمایش پست ها
    ببخشید بعضی وقتا نمیتونم بهش فکر نکنم...هم عصبانیم هم بلاتکلیف عصبانیم چون اصلن به فکر خودم نبودم فکر کردم فقد اونه کسی نیس...یعنی اینقد روزگار بد شده که دوری راه و... باعث شده این جورقانع بشم؟! فقد خدا میدونه ک چقدر دوسش دارم... اون که نفهمید و الان حالش ازمن بهتره شاد و سرحال تنها کسی ک ضرر کرد من بودم... چرا بیشتر دخترا ضربه میخورن چرا اولین و اخرین کسی که خوار میشه دختران... من الان موندم بایه پشیمونی... واسه اون ک چیزی مهم نبود اینقدر راحت گذشت وقتی ادم از هدفش از پیشنهاد اینقدر مطمئن نیست چرا بیان میکنه چرا امیدواری میده؟ک اخرش اینطور بشه الان یه حسی دارم فقد میخوام تنها باشم نمیخوام کسی باهام باشه هیشکیو نمیخوام... کاش هیچ وقت چنین اشتباهی رو نمیکردم کاش پای قولی ک با خدا بسته بودم میموندم... اگ میموندم این اوضاعم نبود تنها بودم اندازه الان درد نداشت اون ک الان خوش خاله راحته اخرشم با دختری ک دوسش داره ازدواج میکنه ولی من چیکار کنم ؟چرا همه سختیها واسه منه؟؟
    این که اینطور اتفاقا و بدی دیدنا و ضربه خوردنا فقط برای دختر خانوماست اشتباهه حداقل برا من یکی که نامردی یه خانومو دیدم که باورش کرده بودم اعتماد کرده بودم بهش برا اولین بار تو عمرم قانع شده بودم فقط به اون چون میتونستم خیلی بهتر از اونو گیر بیارم
    و با شرایط بهتر و راحتر ولی تموم سختیاشو قبول کردم آخرشم فهمیدم کلی داشته منو بازی میداده.

    قرار نیست فراموش کنید باید صبر کنید تا این حس براتون کمرنگ تر بشه . خودتون رو مشغول درس کنید به کلاسایی که مورد علاقتونه برید تو یه باشگاهی ثبت نام کنید و تو محیط اجتماعی باشید محیط اجتماعی که تو سفر ها و باشگاه ها و کلاس ها هست برا روح و قلب آدم خوبه آدمو یکمم شده آروم میکنه.
    خودتونو به خدا و قرآن نزدیک تر کنید . قرآن خوندن باعث آرامش قلب آدم میشه امتحان کنید حتما.
    ویرایش توسط khoshans : 09-24-2017 در ساعت 01:53 PM

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    [QUOTE=khoshans;253160]این که اینطور اتفاقا و بدی دیدنا و ضربه خوردنا فقط برای دختر خانوماست اشتباهه حداقل برا من یکی که نامردی یه خانومو دیدم که باورش کرده بودم اعتماد کرده بودم بهش برا اولین بار تو عمرم قانع شده بودم فقط به اون چون میتونستم خیلی بهتر از اونو گیر بیارم
    و با شرایط بهتر و راحتر ولی تموم سختیاشو قبول کردم آخرشم فهمیدم کلی داشته منو بازی میداده.

    قرار نیست فراموش کنید باید صبر کنید تا این حس براتون کمرنگ تر بشه . خودتون رو مشغول درس کنید به کلاسایی که مورد علاقتونه برید تو یه باشگاهی ثبت نام کنید و تو محیط اجتماعی باشید محیط اجتماعی که تو سفر ها و باشگاه ها و کلاس ها هست برا روح و قلب آدم خوبه آدمو یکمم شده آروم میکنه.
    خودتونو به خدا و قرآن نزدیک تر کنید . قرآن خوندن باعث آرامش قلب آدم میشه امتحان کنید حتما
    بله نظر شما کاملا درسته... هر کسی مشکلات خودشو دار... فقدا ز خدا میخوام که به همه ی بندگانش صبر بده که بتونن با این مسائل خوب کنار بیان... ممنون از نظرتون...

  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36714
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکلات در سر راه ازدواج

    خیلی سوال تو ذهنمه... یعنی اون دوسم نداشت؟که اینجوری تمومش کرد ؟یعنی بهم فکر نمیکنه؟دیگ برنمیگرده؟یه درصدم احتمال نداره همه چی روبراه بشه؟یعنی اگ دعا کنم فقد فقد دعا کنم از خدا بخوام برنمیگرده؟یعنی خداراضی نمیشه؟فکرم درگیریشه... اون مامان شو تو سن کم از دست داده خیلی سختی کشیده... دوس ندارم تنهاش بذارم... دوس دارم همیشه بهم کمک کنیم اینا ارزوهام بود ک همیشه کنارش باشم... ولی خودش تمومش کرد خیلی شکستم اخه سواله برام کسی ک یکی رو دوس داشته باشه برا رسیدن بهش هر کاری میکنه.... چرا این دوری راه... بی پولی رو بهونه میکنه... ؟؟؟همیشه دوس داشتم کنار یکی باشم که عقایدمون مثل هم باشه... منو مثل هم بودیم همو درک میکردیم... بیشتر اون درکم میکرد... گذشت داشتیم من نمیدونم ک چی شد ک سرنوشتمون اینجوری شد... اصلن نمیتونم اروم باشم

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد