نمایش نتایج: از 1 به 13 از 13

موضوع: جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

2012
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    ...
    ویرایش توسط goonigooni : 11-18-2018 در ساعت 12:06 PM

  2. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط goonigooni نمایش پست ها
    سعید 27 ساله اختلاف سنی با دختر داییم 7 سال
    مدت 4 سال هست که با دختر داییم رابطه دارم
    رابطه ما دیگه انرژی سابق رو نداره
    و از وقتی این شده که پیشنهاد ازدواج از طرف من داده شده
    من قبل از ایشون رابطه های زیادی رو تجربه کردم که ************ و... هم شاملش میشد
    توی مدت 4سالی که با ایشونمد نه پیشنهاد ************ی داشتم و نه به ************ فکر کردم چون دلی بیش از حد ممکن علاقه داشتم بهش
    پیشنهاد ازدواج از طرف من داده شد جند ماه قبل و باعث شد کلا بهم بریزه و گریه کنه که چرا من الان این رو دارم میگم و اصلا امادگیش رو نداره و نمیتونه به ازدواج فکر کنه
    من هم گفتم دوس دارم بهم برسیم ولی باز حرف حرف خودته هرموقع بخای
    توی یک ماه اخر سردی بیش از حدی دیدم از طرفش که هربار هم پرسیدم علت رو طفره رفت
    تا اینکه چند شب پیش به حالت قهر رفتم و گفتم تا علت و نگی جوابی نمیدم
    و گفت علتش این بود که از وفتی حرف ازدواج رو زدی من باز بهم ریختم و دوس ندارم ارزوهات رو پای من هدر بدی و حرفای کلیشه ای
    به من 20 روز مهلت بده یا نقشم رو به عنوان همسر بپذیرم یا تمام...
    دلیل اینکه نمیخاد الان ازدواج کنه میگه چون تو همه عشق و حالت رو کردی توی این سن و من سنی ندارم و نمیخام درگیر شوهرداری و... بشم از الان
    ولی رابطه ی ما به خداحافظی رسید
    و من مهلتی ندادم در واقع چون حرفش برام گرون تموم شد بعد از 4 سال
    سلام

    دختر دایی شما خیلی عاقل هستند و بهترین جواب رو دادند

  3. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    سلام

    دختر دایی شما خیلی عاقل هستند و بهترین جواب رو دادند
    آهان
    بعد از 4 سال که عمر من رفت و هرکاری کردم برای به دست اوردنش بهترین جواب رو دادن
    یعنی 4سال من هیچ..
    یعنی ترس افتادن به جون من یعنی استرس الانم
    یعنی کنار نیومدن با نبودنش هیچ
    یعنی هرکاری کردم برای بدست اوردنش و دیده نشد هیچ
    ویرایش توسط goonigooni : 11-11-2018 در ساعت 01:29 PM

  4. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط goonigooni نمایش پست ها
    آهان
    بعد از 4 سال که عمر من رفت و هرکاری کردم برای به دست اوردنش بهترین جواب رو دادن
    یعنی 4سال من هیچ..
    یعنی ترس افتادن به جون من یعنی استرس الانم
    یعنی کنار نیومدن با نبودنش هیچ
    یعنی هرکاری کردم برای بدست اوردنش هیچ
    خب ببینید شما خودتونو بزارید جای ایشون

    حاضر بودید در 20 سالگی تن به ازدواج بدید؟؟

    ایشون سنشون کمه و به قول خودشون تجربه ای از زندگی ندارن...اصلا ممکنه بعد از چند سال از ازدواج سیر شن و بخوان مثل همسن و سالاشون راحت و آزاد بگردن و دوس پسر بگیرن بدون داشتن مسئولیت های ازدواج

    سوال بعد اینکه شما چرا با یکی از همون دخترایی که تا 23 سالگی بقول خودتون تجربه س ک س هم داشتید ازدواج نکردید؟؟ خب شاید دختر دایی هم بخواد شبیه شما قبل از ازدواج تجربه جمع کنه واس خودش!
    ویرایش توسط shahriar : 11-11-2018 در ساعت 02:15 PM

  5. کاربران زیر از shahriar بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط shahriar نمایش پست ها
    خب ببینید شما خودتونو بزارید جای ایشون

    حاضر بودید در 20 سالگی تن به ازدواج بدید؟؟

    ایشون سنشون کمه و به قول خودشون تجربه ای از زندگی ندارن...اصلا ممکنه بعد از چند سال از ازدواج سیر شن و بخوان مثل هم سن و سالاشون راحت و آزاد بگردن و دوس پسر بگیرن بدون داشتن مسئولیت های ازدواج

    سوال بعد اینکه شما چرا با یکی از همون دخترایی که تا 23 سالگی بقول خودتون تجربه س ک س هم داشتید ازدواج نکردید؟؟ خب شاید دختر دایی هم بخواد شبیه شما قبل از ازدواج تجربه جمع کنه واس خودش!
    یعنی شما میگی فعلا این رابطه ادامه پیدا کنه تا موقعی که خودش به نتیجه ازدواج برسه؟
    یه چیز دیگه که ازارم داده تو رابطه
    اینه که رفتار یه عاشق واقعی رو ندیدم ازش
    همیشه هم ربطش دادم به اینکه تجربه اولشم
    هیچ وقت از ته دل نگرانیش رو در مورد خودم حس نکردم
    من مشاور میرم و مشاور گفته یه مدت نباید باهم ارتباط داشته باشید
    دفعه های قبل هم چون هربار رابطه تموم شده و برگشتید به هم و خیالش راحت بوده از بودن همیشگی تو این چیزا بینتون پیش اومده
    چیزی که خیلی ازارم میده اینه که داره مشاوره میره
    ولی با همه داره درباره رابطه و ... مشاوره میگیره (کسایی که مشاور نیستن و از دوستا یا فامیل نزدیکن)
    قدرت تصمیم گیری نداره و دائم داره با نظرات دیگران میره جلو کلا چه رابطه و چه...
    این رو کاملا بهش رسیدم توی 4 سال
    من نگران خودش هم هستم
    ویرایش توسط goonigooni : 11-11-2018 در ساعت 01:46 PM

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2016
    شماره عضویت
    26674
    نوشته ها
    692
    تشکـر
    170
    تشکر شده 283 بار در 205 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط goonigooni نمایش پست ها
    یعنی شما میگی فعلا این رابطه ادامه پیدا کنه تا موقعی که خودش به نتیجه ازدواج برسه؟
    یه چیز دیگه که ازارم داده تو رابطه
    اینه که رفتار یه عاشق واقعی رو ندیدم ازش
    همیشه هم ربطش دادم به اینکه تجربه اولشم
    هیچ وقت از ته دل نگرانیش رو در مورد خودم حس نکردم
    من مشاور میرم و مشاور گفته یه مدت نباید باهم ارتباط داشته باشید
    دفعه های قبل هم چون هربار رابطه تموم شده و برگشتید به هم و خیالش راحت بوده از بودن همیشگی تو این چیزا بینتون پیش اومده
    چیزی که خیلی ازارم میده اینه که داره مشاوره میره
    ولی با همه داره درباره رابطه و ... مشاوره میگیره (کسایی که مشاور نیستن و از دوستا یا فامیل نزدیکن)
    قدرت تصمیم گیری نداره و دائم داره با نظرات دیگران میره جلو کلا چه رابطه و چه...
    این رو کاملا بهش رسیدم توی 4 سال
    من نگران خودش هم هستم
    خب نمیدونم دقت کردید یا نه ولی دقیقا و دقیقا مشخصات یک فرد 20 ساله رو بیان کردید

    این دختر از 16 سالگی (یعنی تقریبا از زمانی که تازه فهمیده دختر یعنی چی - پسر یعنی چی) شما رو دیده...بقول شما اصلا تجربه نداره...در مقابل شما که تجربه روابط متعددی رو داشتین... اگر بهتون بگم که صبر کنید رابطه خودش به ازدواج برسه ممکنه 5 6 سال طول بکشه
    ویرایش توسط shahriar : 11-11-2018 در ساعت 02:20 PM

  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    سلام
    درست که شما 4 ساله به ایشون علاقه دارین ولی بهتر بود اوایل رابطه به ایشون میگفتین که نیتتون اینه که ازدواج کنید.تا یدفه شوکه نشن.
    بعد هم ایشون خیلی سنش کم هست و شما یکم توقع زیادی دارین بخاطر درگیری احساسی که دارین و من پیشنهادم اینه فعلا رابطه دوستی رو قطع کنید در حد سلام و احوال پرسی فامیلی.
    بعد اگر ایشون خودشون تمایل به ادامه رابطه داشته باشن و شما رو بخوان برمیگردن .
    شما خودتون رو بزارین جای ایشون یه دختر با سن کم و کلی مشغله های فکری که تو این سن باهاش دستو پنجه نرم میکنه.
    به نظرم رفتار ایشون منطقیه و شما باید بتونید کمی بر احساستون غلبه کنید.
    نگران نباشید دو حالت داره یا عاشق شماست که اگر اینجور باشه برمیگرده یا به شما حس یه دوست رو فقط داره که در این حالت هم رابطه رو تموم کنید چون عشق یکطرفه فقط شمارو اذیت میکنه.

  9. بالا | پست 8


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط goonigooni نمایش پست ها
    سعید 27 ساله اختلاف سنی با دختر داییم 7 سال
    مدت 4 سال هست که با دختر داییم رابطه دارم
    رابطه ما دیگه انرژی سابق رو نداره
    و از وقتی این شده که پیشنهاد ازدواج از طرف من داده شده
    من قبل از ایشون رابطه های زیادی رو تجربه کردم که ************ و... هم شاملش میشد
    توی مدت 4سالی که با ایشونمد نه پیشنهاد ************ی داشتم و نه به ************ فکر کردم چون دلی بیش از حد ممکن علاقه داشتم بهش
    پیشنهاد ازدواج از طرف من داده شد جند ماه قبل و باعث شد کلا بهم بریزه و گریه کنه که چرا من الان این رو دارم میگم و اصلا امادگیش رو نداره و نمیتونه به ازدواج فکر کنه
    من هم گفتم دوس دارم بهم برسیم ولی باز حرف حرف خودته هرموقع بخای
    توی یک ماه اخر سردی بیش از حدی دیدم از طرفش که هربار هم پرسیدم علت رو طفره رفت
    تا اینکه چند شب پیش به حالت قهر رفتم و گفتم تا علت و نگی جوابی نمیدم
    و گفت علتش این بود که از وفتی حرف ازدواج رو زدی من باز بهم ریختم و دوس ندارم ارزوهات رو پای من هدر بدی و حرفای کلیشه ای
    به من 20 روز مهلت بده یا نقشم رو به عنوان همسر بپذیرم یا تمام...
    دلیل اینکه نمیخاد الان ازدواج کنه میگه چون تو همه عشق و حالت رو کردی توی این سن و من سنی ندارم و نمیخام درگیر شوهرداری و... بشم از الان
    ولی رابطه ی ما به خداحافظی رسید
    و من مهلتی ندادم در واقع چون حرفش برام گرون تموم شد بعد از 4 سال
    چیزی که هست من شبها نمیتونم بخابم
    چون به هیچ وجه خداحافظی ما دلی نبوده و نیست
    مشاور میره یه مدت زیادیه به خاطر اضطراب و استرسی که داشته کلا

    سلام

    شاید بهتر باشه با یه خانم که عین خودتون باتجربه هست و فاصله سنیش باهاتون کمه برای ازدواج اشنا بشید.

  10. کاربران زیر از Experience بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    سلام

    شاید بهتر باشه با یه خانم که عین خودتون باتجربه هست و فاصله سنیش باهاتون کمه برای ازدواج اشنا بشید.
    دوست عزیز فکر کنم منظور من رو متوجه نشدین یا فقط در حد نظر دادن میخای نظر بدی بعضی وقتا بعضی حرفا فقط میتونه عصاب طرفی که قصد کمک داریم رو خورد کنه پس بهتره اگه چیزی نمی دونیم نظری هم ندیم
    من گفتم قبل از ایشون رابطه داشتم زیاد و با ایشون به بلوغ قکری و... رسیدم
    در واقع عشق واقعی رو با ایشون تجربه کردم
    هدف من ازدواج نبوده و نیست با کسی غیر از ایشون که بخام به ازداج فکر کنم و بگم این نشد یکی دیگه

  12. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    سلام
    درست که شما 4 ساله به ایشون علاقه دارین ولی بهتر بود اوایل رابطه به ایشون میگفتین که نیتتون اینه که ازدواج کنید.تا یدفه شوکه نشن.
    بعد هم ایشون خیلی سنش کم هست و شما یکم توقع زیادی دارین بخاطر درگیری احساسی که دارین و من پیشنهادم اینه فعلا رابطه دوستی رو قطع کنید در حد سلام و احوال پرسی فامیلی.
    بعد اگر ایشون خودشون تمایل به ادامه رابطه داشته باشن و شما رو بخوان برمیگردن .
    شما خودتون رو بزارین جای ایشون یه دختر با سن کم و کلی مشغله های فکری که تو این سن باهاش دستو پنجه نرم میکنه.
    به نظرم رفتار ایشون منطقیه و شما باید بتونید کمی بر احساستون غلبه کنید.
    نگران نباشید دو حالت داره یا عاشق شماست که اگر اینجور باشه برمیگرده یا به شما حس یه دوست رو فقط داره که در این حالت هم رابطه رو تموم کنید چون عشق یکطرفه فقط شمارو اذیت میکنه.
    بهترین پاسخی که شنیدم شاید شما بودی
    ولی باید خدمتتون عرض کنم هر رابطه ای صرفا دوستی نمیمونه اونم با فامیل و هدف ازدواجه و خود ایشون هم میدونستن هدف ازدواجه همیشه حرف از اینده و ازدواج و ... هم بوده
    کما اینکه من اصلا به ازدواج فکر نمی کردم و بعد از 4 سال حق خودم میدونم به کسی که دوس دارم برسم
    انقدری دوسش دارم که صبر کنم حتی چند سال دیگه
    چیزی که ازارم داد این بوده که چرا بعد 4سال جای خوشحال شدن باید بهم بریزه که دلیلش رو بهش فکر کردم دقیقا چیزایی بود که شما گفتی و برای سنشه
    هدف من رسیدن بهشه نه ازدواج با هر ادمی
    برگشتن برمیگرده ولی یه سری رفتارا داره که میخام کمک کنم درست بشه
    مثل اینکه نگرانی در مورد من نداره (مثلا مسافرتی جایی میرم پیام بده رسیدی یا زنگ بزنه)
    چیزی که ازارم داده اینه که شجاعت نداره (یعنی من گل یا هدیه ای که میخرم براش جرات بردن به خونه رو نداره) یعنی زنگ زدن تحت هر شرایطی که جراتش باشه رو نداره و هزار دلیل دیگه
    (از نظر اخلاقی از نظر اعتقادات از نظر طرز فکر و هرچیزی که فکر کنید شبیه بهم هستیم با وجود 7سال اختلاف سن)
    ویرایش توسط goonigooni : 11-12-2018 در ساعت 12:06 PM

  13. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27944
    نوشته ها
    4,023
    تشکـر
    3,916
    تشکر شده 2,513 بار در 1,691 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط goonigooni نمایش پست ها
    دوست عزیز فکر کنم منظور من رو متوجه نشدین یا فقط در حد نظر دادن میخای نظر بدی بعضی وقتا بعضی حرفا فقط میتونه عصاب طرفی که قصد کمک داریم رو خورد کنه پس بهتره اگه چیزی نمی دونیم نظری هم ندیم
    من گفتم قبل از ایشون رابطه داشتم زیاد و با ایشون به بلوغ قکری و... رسیدم
    در واقع عشق واقعی رو با ایشون تجربه کردم
    هدف من ازدواج نبوده و نیست با کسی غیر از ایشون که بخام به ازداج فکر کنم و بگم این نشد یکی دیگه
    آره من داشتم رد میدشم گفتم یه نظری داده باشم

    شما به خودت حق میدی که قبلا روابطی رو تجربه کردی و با توجه به اونا به قول خودت به بلوغ فکری رسیدی اما برا ایشون حق نمیدی شناختی از دنیای اطرافش پیدا کنه.
    ویرایش توسط Experience : 11-12-2018 در ساعت 06:03 PM

  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2018
    شماره عضویت
    39572
    نوشته ها
    7
    تشکـر
    0
    تشکر شده 2 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    نقل قول نوشته اصلی توسط Experience نمایش پست ها
    آره من داشتم رد میدشم گفتم یه نظری داده باشم

    شما به خودت حق میدی که قبلا روابطی رو تجربه کردی و با توجه به اونا به قول خودت به بلوغ فکری رسیدی اما برا ایشون حق نمیدی شناختی از دنیای اطرافش پیدا کنه.
    کجای حرف من اینجا گفته شده که من اصلا حق نمیدم و...
    اتفاقا هدف من از بیانش اینجا اینه که خیلی چیزارو بفهمم و به خودم بیام و فکر کنم در موردش
    اگه مسِئله ازدواج بود که منو بهم نمی ریخت
    مثل خیلیا میگفتم این نشد یکی دیگه

    حرف من بهم رسیدنه نه ازدواج
    حالام اگر بر حسب تجربس که حق کاملا داره تا حالا به این موضوع فکر نکرده بودم

  15. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : جذاب نبودن رابطه و ترس از ادامه

    سلام
    به محبتی قلبی که بهش داشتی به چشم سرمایه گذاری نگاه میکنی که بعد از چهار سال بی نتیجه مونده... این اولین اشتباهته... روابط بین آدما و در اوج اون عشق، هیچوقت با ریاضی سنجیده نمیشه... قلبمو بهش دادم حالا اون قلبشو بدهکاره منه منطقی نیست... اون شما رو آدم بدی ندیده که رابطه شو چهار سال ادامه داده، فقط همین... دلیل اینکه بعضیا با آدم گرم سلام و احوال پرسی میکنن دلدادگی نیست... اون فکرشم نمیکرد که رفتارش باعث بشه شما بهش علاقه مند بشی... ادامه دادن این رابطه برای هردوتون به خصوص اون خانم آزاردهنده خواهد بود... شما بیشتر این رابطه رو توی ذهنتون ادامه دادید و برای خودت بریدی و دوختی... حالا که گذاشتیش جلوش جا خورده... از فکر و خیال بیا بیرون... تمام سعیتو بکن که کمتر به آینده ی با هم فکر کنی... شما فقط میتونی جای خودت تصمیم بگیری... اینو باید از اول میدونستی و بعدش وارد رابطه میشدی... حتی رابطه هایی که از ایستگاه ازدواج هم عبور میکنن معلوم نیست تا چند ایستگاه بعد با هم هم مسیر باشن و ادامه بدن... پس به خاطر یه همراهی چهارساله برای خودت رویاپردازی نکن

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد