نوشته اصلی توسط
ghm
سلام دوستان عزیزم
من یه خواهر کوچکتر دارم که حدودا 17 18 سالس. خواهرم بسیار خوش رو و همیشه خوشحال بوده.
من خیلی دوستش دارم و برام مهمه تغییرات روحیش. توی خونه ما همیشه کانون توجهات محسوب میشه و کافیه لب تر کنه تا چیزی که میخواد رو براش بخریم. بیرون و تفریحشم همیشه به جا هستش. کافی شاپ ببریمش مسافرت با مدرسه، به قول خودش دور دور. بیشتر جاهام که میریم همسرم میگه اونم با خودمون ببریم.
خواهر کوچیکم چن وقت بود تلگرامشو روی لپ تاپ من باز میکرد. یک روز رفتم سر لپ تاپم و میخواستم تلگرام خودمو باز کنم که تلگرامش مثل همیشه باز بود. دیدم با یه پسری خیلی چت کرده. پسره تهران نیست و انگار شهر دیگه ایه. حالت حرف زدنشون خیلی به دوست دختر پسری نمیخوره. ولی پسره خیلی سعی میکرد حرف های چرت بزنه. مثلا گفته بود ما مثل یین یانگ هستیم. سلام بانو. و از این حرف ها.
میدونم من کار درستی نکردم که بازش کردم ولی من خیلی دوستش دارم و دلم نمیخواد ضربه بخوره یا مشکلاتی که ماها کشیدیمو تجربه کنه. از اون روز خیلی ریختم بهم. با خواهر بزرگترم حرف زدم. (دوسال فاصله داریم) اون ایران نیست ولی گفت که از دور نظارتش کن و چیزی به روش نیار. منم چیزی بهش نگفتم. بعدش سر حرف با خواهر کوچیکم باز شد و کلی باهم حرف زدیم. توی حرف هاش می گفت که من از پسرا خوشم نمیاد و جذابیتی برام ندارن و از این حرف ها. من چیزی نگفتم و سعی کردم خیلی غیر مستقیم عواقب این مدل دوستی هارو براش بگم که خودشم موافق بود باهام. ولی اون جدیدا بهم میگه من مراجعات نیستم و با من سعی نکن مشاوره کنی یا سریع حوصلش سر میره. قبلا خیلی خوب بودیم. حدود چند ساعت بعد خواهر کوچیکم اومد سر لپ تاپ و تلگرامشو لاگ اوت کرد و گفت توی تبلتشم همینکارو کرده و میخواد درس بخونه. منم باز به روی خودم نیاوردم. ولی با مشورت خواهرم به مادرم گفتیم که تبلتشو ازش بگیره موقع درس و فقط موقع تفریح پسش بده چون واقعا امسال درسش افت کرده. که باز توی گوشیشم دیدم که با پسره اس ام اس هم میدن. اما بازش نکردم (گوشیش قفل نداره)
حالا چند روزه که خیلی ناراحته و هرچی میگم چته میگی همینجوری هیچیم نیست. چت کردم. از این اصطلاحات بچه های امروزی که من واقعا متوجه نشدم چی میگه. حالام گوشیشم قفل کرده و من مدام ذهنم درگیرشه که چش شده و همش فکرم میره سمت این پسره. واقعا بچه داری خیلی سخت و پیچیدس