صفحه 2 از 2 12
نمایش نتایج: از 51 به 76 از 76

موضوع: ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

31333
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    سلام
    میخواستم نظرتون درباره ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اکرم(ص) بدونم پس با این خط کشی که شما دارید همه چیز را نمی شود سنجید من نمی خواهم ازدواج این خانم با ازدواج پیامبر بسنجم آدم پیچده تر از آنی است بشود یک نسخه برای همه پیچید درباره مسایل نمی شود قاطعانه نظر داد تا همه ابعاد قضیه مشخص نشود نمی توان نظر قاطع داد بنده توصیه ام به شروع کننده تایپیک این است حتما تحقیقی بیشتری در مورد خواستگارش بکند هر چه بیشتر بدانیم بهتر تصمیم می گیریم

  2. کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    سلام. نظر شما درسته. همیشه باید تمام شرایط رو باهم سنجید. مثلا اینکه خوب حضرت محمد تمام صفات نیکوی بشریت رو در خود داشتند. ایشون تا زمان زنده بودن حضرت خدیجه ازدواج دیگری نکردند. همیشه برای من سوال بود که آخه چطوری میشه یک جوان 25 ساله از دختری 40 ساله خوشش بیاد؟ که الان جوابمو گرفتم. فرزندشان والاترین زن در دنیای اسلام شناخته شده اند چه در بین شیعه و چه سنی. حضرت خدیجه هم باکره بوده و در زمان خودش جزء ثروتمندترین انسانها بود بطوریکه میگویند کلیدهای خزانه هایش بار سنگینی بر شترها بود. تمام ثروتش را صرف اسلام کرد. حالا استغفرلله ما که قابل مقایسه با آنها نیستیم. در هر حال من نمیخوام کار خودم رو توجیح کنم. شاید این تاپیک راهگشایی باشه برای سایرین چه مجرد و چه متاهل که والاترین صفت و اون چیزی که در اسلام سفارش شده رفتار و خوی نیکو هست. همیشه سفارش شده که دخترتان را به شخص نیکو خلق بدهید. یا اینکه دختر پاکدامن را به همسری برگزینید. پس چقدر خوبه که جامعه بره به سمت اخلاق خوب. هر شخصی سعی کنه یک الگوی خوب برای دیگران باشه. گاهی از من پرسیده میشه چطور یک دختر خوب پیدا کنیم یا جذبش کنیم. نکته اینجاست که خودت را در رفتار و گفتار و ادب بهترین کن. اونوقت میبینی که چطور بهترین برات پیش میاد. باز نمیخوام خودم رو توجیه کنم ولی حضرت محمد که والاترین الگوی بشریت هستند و اعمالشون به اذن خدا بوده شاید حتی با ازدواجشون میخواستن به آینده گان درس بدن که خیلی چیزهای مهمتر از سن و سال وجود داره. در هیچ حدیثی هم دیده نشده که مثلا دخترتان را به مردی بزرگتر از خودش بدهید. الان متاسفانه درصد نارضایتی پس از ازدواج و طلاق عاطفی بینهایت زیاد شده که همه ناشی از فقر آگاهی چگونگی رابطه درست با طرف مقابل هست. حتی من این موضوع رو با شیوع بالایی در طبقه با تحصیلات خیلی بالا که از دوستان و اطرافیانم هستند میبینم.

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    میخواستم نظرتون درباره ازدواج حضرت خدیجه(س) با پیامبر اکرم(ص) بدونم پس با این خط کشی که شما دارید همه چیز را نمی شود سنجید من نمی خواهم ازدواج این خانم با ازدواج پیامبر بسنجم آدم پیچده تر از آنی است بشود یک نسخه برای همه پیچید درباره مسایل نمی شود قاطعانه نظر داد تا همه ابعاد قضیه مشخص نشود نمی توان نظر قاطع داد بنده توصیه ام به شروع کننده تایپیک این است حتما تحقیقی بیشتری در مورد خواستگارش بکند هر چه بیشتر بدانیم بهتر تصمیم می گیریم

  4. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2017
    شماره عضویت
    35506
    نوشته ها
    12
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    سلام

    پست خوبی بود و نظرات هم معقولانه
    امضای ایشان
    http://moayyeri.ir/

    http://bimesite.ir/

  5. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    بعد از مدت زیادی تجدید خاطره شد. جالبه من یادم رفته بود که اینجا این پست رو گذاشتم. ما مصمم هستیم که در اولین فرصتی که تونستیم پیش مشاور خوب بریم. البته تصمیم من که تا 90 درصد اکی هست و تصمیم ایشون هم 100 درصد. ولی خوب کار از محکم کاری عیب نمیکنه. در هر صورت عشق معجزه میکنه. البته که عشق کورکورانه خوب نیست. دو طرف باید زمان زیادی بگذارند که همدیگرو خوب بشناسن و به قول ما همدیگه رو بلد بشن. این خیلی مهمه. ما الان نزدیک 3 ساله که همدیگرو میشناسیم و دنزدیک دو ساله که به هم احساس پیدا کردیم و از اونموقع سعی زیادی کردیم که حسابی همو بشناسیم. هنوز هم گاهی سر مسایلی نیاز به توضیح و صحبت داریم. من تعجب میکنم چطور دختری خاستگاری داره که از قبل هم نمیشناستش. بعد سر چند ماه جواب بله رو میده. واقعا بزرگترین ریسک زندگیشو داره میکنه. پسر هم همینطور. حداقل 6 ماه باید زمان مفید برای شناخت هم بگذارند. بعضیها هول میشن و بعد از عقد یهو به خودشون میان و کاسه چه کنم میگیرن دستشون!

  6. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    بعد از مدت زیادی تجدید خاطره شد. جالبه من یادم رفته بود که اینجا این پست رو گذاشتم. ما مصمم هستیم که در اولین فرصتی که تونستیم پیش مشاور خوب بریم. البته تصمیم من که تا 90 درصد اکی هست و تصمیم ایشون هم 100 درصد. ولی خوب کار از محکم کاری عیب نمیکنه. در هر صورت عشق معجزه میکنه. البته که عشق کورکورانه خوب نیست. دو طرف باید زمان زیادی بگذارند که همدیگرو خوب بشناسن و به قول ما همدیگه رو بلد بشن. این خیلی مهمه. ما الان نزدیک 3 ساله که همدیگرو میشناسیم و دنزدیک دو ساله که به هم احساس پیدا کردیم و از اونموقع سعی زیادی کردیم که حسابی همو بشناسیم. هنوز هم گاهی سر مسایلی نیاز به توضیح و صحبت داریم. من تعجب میکنم چطور دختری خاستگاری داره که از قبل هم نمیشناستش. بعد سر چند ماه جواب بله رو میده. واقعا بزرگترین ریسک زندگیشو داره میکنه. پسر هم همینطور. حداقل 6 ماه باید زمان مفید برای شناخت هم بگذارند. بعضیها هول میشن و بعد از عقد یهو به خودشون میان و کاسه چه کنم میگیرن دستشون!
    من خیلی شما رو میفهمم

    اگه واقعا فک میکنین زوج مناسبی هستین

    به حرف دیگران توجه نکنین

    لباس هیچکس اندازه ما نیست...هرکس با لباسی که تنه خودشه نظر میده

    شما ببین چه لباسی به خودت میاد

    شاید عاقلانه نباشه این ازدواج شاید بعدش خیلی اتفاق ها باشه

    اگه کارتون خلاف شرع نیست اگه به کسی آسیب نمیزنه، اگه حالتون رو خوب میکنه ازش دریغ نکنین، نگفتم خلاف عرف چون همیشه اونچیزی که عرف میگه درست نیست، خیلی چیزا رو عرف کردن در حالیکه پایه ی شرعی نداره

    ما چه میدونیم صدسال پیش کیا بودن و چیکار کردن و چطوری زندگی کردن؟؟؟ چی ازشون مونده؟؟؟

    اگه خوب زندگی کردن به نفع خودشون بوده اگه بد بودن هم به ضرر خودشون...کسی هم نیس که یادی از اون همه آدم بکنه...خودشونن و خدای خودشون

    شما هم با خدای خودت خلوت کن...ببین ته دلت چند چندی با این قضیه

    همه ی جوانب رو در نظر بگیرین...احساس رو هم بذارید کنار....اگه عقلتون دلیلی برا رد کردن نداره...خب ردش نکنین

    من یه جمله ای دارم تو این انجمن هم زیاد گفتم

    عشق و عقل هیچوقت مخالف هم نیستن...اما وقتی میبینی عقلت داره زور میزنه یه چیزایی رو بگه حتما باید تو عشقت تجدید نظر کنی...چون عقل همیشه میخواد خوشبخت باشی...اما عشق گاهی آدمو کور میکنه

  7. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    ممنون از شما. من تا حالا خاستگارای زیادی داشتم. جور واجور رنگ وارنگ و البته عمدتا طبقه تحصیلکرده. الان دو ساله که دارم این آقا رو به طرزهای مختلف محک میزنم. اینو بگم که کاملا متفاوت هست. از لحاظ اخلاق و شخصیت خیلی آدم رعایت کنی هست. شخص میتونه متظاهر باشه ولی شاید برای چند ماه و شاید در همه شرایط نتونه خودش رو حفظ کنه. اینه که از لحاظ عقلی ایشون کاملا مورد تایید شخص من که بسیار بسیار سخت گیر هستم در این زمینه قرار گرفته. درسته که از لحاظ مالی الان قوی نیست ولی پتانسیل رشد داره. اینه که من از همون اول سعی کردم کاملا عاقلانه با این موضوع برخورد کنم و نه احساسی. جالبه چند روز پیش عکس نخست وزیر فرانسه رو دیدم. خانمش 43 سال از خودش بزرگتره. این موردی خیلی خیلی عجیبه ولی تاریخچه زندگیش رو که بخونین این عشق از نوجوانی به معلمش شکل گرفته و همیشه پایدار بوده. الانم سالهاست دارن زندگی مییکنن. به نظرم سن فقط یک عدد هست. کاش مردم روی چیزهای خیلی مهمتر فکر میکردن و بیشتر طرف مقابل رو بررسی میکردن به جای تصمیم زودهنگام

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    من خیلی شما رو میفهمم

    اگه واقعا فک میکنین زوج مناسبی هستین

    به حرف دیگران توجه نکنین

    لباس هیچکس اندازه ما نیست...هرکس با لباسی که تنه خودشه نظر میده

    شما ببین چه لباسی به خودت میاد

    شاید عاقلانه نباشه این ازدواج شاید بعدش خیلی اتفاق ها باشه

    اگه کارتون خلاف شرع نیست اگه به کسی آسیب نمیزنه، اگه حالتون رو خوب میکنه ازش دریغ نکنین، نگفتم خلاف عرف چون همیشه اونچیزی که عرف میگه درست نیست، خیلی چیزا رو عرف کردن در حالیکه پایه ی شرعی نداره

    ما چه میدونیم صدسال پیش کیا بودن و چیکار کردن و چطوری زندگی کردن؟؟؟ چی ازشون مونده؟؟؟

    اگه خوب زندگی کردن به نفع خودشون بوده اگه بد بودن هم به ضرر خودشون...کسی هم نیس که یادی از اون همه آدم بکنه...خودشونن و خدای خودشون

    شما هم با خدای خودت خلوت کن...ببین ته دلت چند چندی با این قضیه

    همه ی جوانب رو در نظر بگیرین...احساس رو هم بذارید کنار....اگه عقلتون دلیلی برا رد کردن نداره...خب ردش نکنین

    من یه جمله ای دارم تو این انجمن هم زیاد گفتم

    عشق و عقل هیچوقت مخالف هم نیستن...اما وقتی میبینی عقلت داره زور میزنه یه چیزایی رو بگه حتما باید تو عشقت تجدید نظر کنی...چون عقل همیشه میخواد خوشبخت باشی...اما عشق گاهی آدمو کور میکنه

  8. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    ممنون از شما. من تا حالا خاستگارای زیادی داشتم. جور واجور رنگ وارنگ و البته عمدتا طبقه تحصیلکرده. الان دو ساله که دارم این آقا رو به طرزهای مختلف محک میزنم. اینو بگم که کاملا متفاوت هست. از لحاظ اخلاق و شخصیت خیلی آدم رعایت کنی هست. شخص میتونه متظاهر باشه ولی شاید برای چند ماه و شاید در همه شرایط نتونه خودش رو حفظ کنه. اینه که از لحاظ عقلی ایشون کاملا مورد تایید شخص من که بسیار بسیار سخت گیر هستم در این زمینه قرار گرفته. درسته که از لحاظ مالی الان قوی نیست ولی پتانسیل رشد داره. اینه که من از همون اول سعی کردم کاملا عاقلانه با این موضوع برخورد کنم و نه احساسی. جالبه چند روز پیش عکس نخست وزیر فرانسه رو دیدم. خانمش 43 سال از خودش بزرگتره. این موردی خیلی خیلی عجیبه ولی تاریخچه زندگیش رو که بخونین این عشق از نوجوانی به معلمش شکل گرفته و همیشه پایدار بوده. الانم سالهاست دارن زندگی مییکنن. به نظرم سن فقط یک عدد هست. کاش مردم روی چیزهای خیلی مهمتر فکر میکردن و بیشتر طرف مقابل رو بررسی میکردن به جای تصمیم زودهنگام
    بله من زندگی نامه ی ایشون رو خوندم

    و فک میکنم هیچ چیزی نمیتونه جای آرامش آدم رو بگیره

    وقتی آدم حس میکنه که کنار کسی آرومه...حاضره از همه چی بگذره تا اون آرامش رو داشته باشه

    فقط حس میکنم شما خیلی آدم منطقی ایی هستین...خود من هم همیشه منطقم چربیده به احساسم

    ولی حواستون بیشتر به خودتون باشه...آدمای منطقی بی صدا میشکنن

    شاید به نظر یه چیزی معقول باشه ولی دلیل نمیشه که تحت هر شرایطی بهش عمل کنین

    درسته که الان میگید مشکلی ندارید که این فرد بعدها بخواد دنبال کس دیگه ای بره

    ولی قبل از اینها شما یک زن هستید...و خب هیچ زنی دوس نداره که مردش رو شریک بشه با دیگری

    هرچقدر هم که منطقی فکر کنین اما احساستون هم مهم هست

    بهرحال امیدارم سرانجام خوبی منتظرتون باشه و بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

  9. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    خیلی اتفاقی امشب اینو دیدم

    فک کردم چقدر به شما میخوره، بهتر دیدم براتون بذارمش


  10. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    این حرف منطقیه ولی قبول کنید که تو این روزگار امکان اینکه شوهر آدم بعد یه مدت یهو به انحراف کشیده بشه خیلی زیاده و سن هیچ ملاکی به این قضیه نیست. اصلا یه چی بگم ازدواج هیچ حساب و کتابی نداره. پس حالا که آدم فکر میکنه این طرف کاملا در حال حاضر آدمیه که با معیارهاش میخونه پس میتونه پا جلو بذاره. کل بقیه زندگی توکل به خدایی هست و اینکه قدرت اداره زندگی رو داشته باشی

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بله من زندگی نامه ی ایشون رو خوندم

    و فک میکنم هیچ چیزی نمیتونه جای آرامش آدم رو بگیره

    وقتی آدم حس میکنه که کنار کسی آرومه...حاضره از همه چی بگذره تا اون آرامش رو داشته باشه

    فقط حس میکنم شما خیلی آدم منطقی ایی هستین...خود من هم همیشه منطقم چربیده به احساسم

    ولی حواستون بیشتر به خودتون باشه...آدمای منطقی بی صدا میشکنن

    شاید به نظر یه چیزی معقول باشه ولی دلیل نمیشه که تحت هر شرایطی بهش عمل کنین

    درسته که الان میگید مشکلی ندارید که این فرد بعدها بخواد دنبال کس دیگه ای بره

    ولی قبل از اینها شما یک زن هستید...و خب هیچ زنی دوس نداره که مردش رو شریک بشه با دیگری

    هرچقدر هم که منطقی فکر کنین اما احساستون هم مهم هست

    بهرحال امیدارم سرانجام خوبی منتظرتون باشه و بهترین ها رو براتون آرزو میکنم

  12. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    نقل قول نوشته اصلی توسط narcis نمایش پست ها
    این حرف منطقیه ولی قبول کنید که تو این روزگار امکان اینکه شوهر آدم بعد یه مدت یهو به انحراف کشیده بشه خیلی زیاده و سن هیچ ملاکی به این قضیه نیست. اصلا یه چی بگم ازدواج هیچ حساب و کتابی نداره. پس حالا که آدم فکر میکنه این طرف کاملا در حال حاضر آدمیه که با معیارهاش میخونه پس میتونه پا جلو بذاره. کل بقیه زندگی توکل به خدایی هست و اینکه قدرت اداره زندگی رو داشته باشی
    بله من متوجه حرف شما هستم

    و قبول دارم که خیلی از زندگی ها از هم پاشیده و خیلی هاشون هم دارن با وصله کردن ادامه میدن

    اما منظور من اینها نبود

    که اصلا درست نیست اینجوری فک کنیم...که وای اگه بعدا اینجوری بشه چی میشه...چون هیچکس هیچکس هیچکس از بعد زندگی خودش هم خبر نداره چه برسه به زندگی دیگران

    منظور من خود شما بودی...که بعدا از لحاظ عاطفی کم نیارید تو زندگی

    اینکه مبادا خدایی نکرده بخاطر همین منطقتون این توقع واقعا در این فرد ایجاد بشه که خب واقعا چه اشکالی داره که من برم یه زن دیگه بگیرم؟؟؟؟

    اگرچه شما این حق رو بهشون میدین....ولی جوری نباشه که براشون یه توقع بشه

    منظور من فقط عواطف و احساسات شما بود

    گفتم من خودمم آدم منطقیم و خیلی وقتا بخاطر منطقم از احساسم گذشتم و واقعا دردناکه اون لحظه

    حرف من این بود که بخاطر منطقی بودنتون اون احساسات قشنگ زنانه تون رو نادیده نگیرید

    به خودتون به عواطفتون و قلبتون هم توجه کنین....چون منطقی ترین زن ها هم دوس ندارن شریک داشته باشن

    نمیدونم چقدر منظورم رو رسوندم...امیدوارم واضح گفته باشم

  13. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    دقیقا. و من هیچ وقت اینو بهشون نمیگم که اشکال نداره بری سراغ یکی دیگه. درسته


    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    بله من متوجه حرف شما هستم

    و قبول دارم که خیلی از زندگی ها از هم پاشیده و خیلی هاشون هم دارن با وصله کردن ادامه میدن

    اما منظور من اینها نبود

    که اصلا درست نیست اینجوری فک کنیم...که وای اگه بعدا اینجوری بشه چی میشه...چون هیچکس هیچکس هیچکس از بعد زندگی خودش هم خبر نداره چه برسه به زندگی دیگران

    منظور من خود شما بودی...که بعدا از لحاظ عاطفی کم نیارید تو زندگی

    اینکه مبادا خدایی نکرده بخاطر همین منطقتون این توقع واقعا در این فرد ایجاد بشه که خب واقعا چه اشکالی داره که من برم یه زن دیگه بگیرم؟؟؟؟

    اگرچه شما این حق رو بهشون میدین....ولی جوری نباشه که براشون یه توقع بشه

    منظور من فقط عواطف و احساسات شما بود

    گفتم من خودمم آدم منطقیم و خیلی وقتا بخاطر منطقم از احساسم گذشتم و واقعا دردناکه اون لحظه

    حرف من این بود که بخاطر منطقی بودنتون اون احساسات قشنگ زنانه تون رو نادیده نگیرید

    به خودتون به عواطفتون و قلبتون هم توجه کنین....چون منطقی ترین زن ها هم دوس ندارن شریک داشته باشن

    نمیدونم چقدر منظورم رو رسوندم...امیدوارم واضح گفته باشم

  15. کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    35034
    نوشته ها
    47
    تشکـر
    3
    تشکر شده 17 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    به احتمال زیاد به فکر ازدواج با شما نیست و اگرم باشد دنبال پول شماست و خوشی .....
    چون پسر هستم و دیدم اقایان را که چرا با زنان بیشتر از خودشان دوست میشن اینو میگم حالا من نمیگم 100 این طور خواسته ای دارن ولی احتمال بالاست .

  17. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    اینو قبول دارم که خوب اون اولش به هر حال رشته تحصیلی من و طبقه اجتماعی من در چشم خیلیها تاثیر گذار بوده. این گریز ناپذیر هست و در چشم همه خاستگارها بوده. ولی اینکه پیدا کنی که کدوم یکی از اونها عاشق واقعی هست نیاز به مهارت داره و وقتی که 100 تا کیس دیده باشی و پسر مورد نظر رو هم نزدیک 2 سال به انواع مختلف محک زده باشی و به انواع مختلف گفته باشی که مثلا در آینده ممکنه کار نکنی و درامد نداشته باشی. و اینکه ایشون واقعا از اون مقدار اموالی که من دارم خبر نداره. اونوقت عشق واقعی رو دیده باشی که فکر میکنم دیگه به سن و تجربه من قابل تشخیص هست و شخصیت و رفتار پسر رو طی این 2 تا 3 سال در شرایط مختلف سنجیده و دیده باشی دیگه باید شک رو کنار گذاشت و بقیه اش رو توکل به خدا کرد. ضمن اینکه ایشون هم تحصیلات بالا و هوش تحصیلی و اجتماعی بالایی داره و پتانسیل درامدزایی بالایی داره. یک آدم علاف و مفت خوری که چشمش به دست بقیه باشه نیست. من کلیه جوانب رو ریز به ریز سنجیدم. و اینکه همونطور که گفته بودم قیافه من واقعا شبیه یه دختر 28 تا 30 ساله هست. هیچکس باور نمیکنه که سنم بیشتر از اینه.

    نقل قول نوشته اصلی توسط Name12 نمایش پست ها
    به احتمال زیاد به فکر ازدواج با شما نیست و اگرم باشد دنبال پول شماست و خوشی .....
    چون پسر هستم و دیدم اقایان را که چرا با زنان بیشتر از خودشان دوست میشن اینو میگم حالا من نمیگم 100 این طور خواسته ای دارن ولی احتمال بالاست .

  18. کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  19. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    رابطه دوستی دختر و پسر قبل ازدواج خیلی فرق میکنه وقتی وارد زندگی شدن میفهمن اون چیزی که تو رابطه دوستی هست به هیچ وجه نیست

    ادم واقعا باید با عقل و منطق تصممی بگیره
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  20. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    سلام به دوستان عزیزم. بیشتر از 6 ماه از آخرین پست این موضوع میگذره. خیلی دوست داشتم تجربه ای رو که با این پسر 14 سال کوچکتر از خودم داشتم باهاتون درمیون بذارم. چون از نظر احساسی خیلی نزدیک شده بودیم و تماس بدنی هم باهم داشتیم در حد محدود من به ایشون گفتم که از لحاظ شرعی رابطه ما مشکل داره و من نمیتونم ادامه بدم. قرار شد یه صیغه محرمیت بخونیم. در یک دفترخانه اینکار انجام شد و فردا صبحش رفتیم مشهد که تولد امام رضا بود. هتل گرفتیم. در هر حال رابطه بین ما پیش اومد ولی نه بطور کامل. خیلی باهم خوب و خوش بودیم و در ابرها قدم میزدیم. در همون یک شبانه روز من متوجه یکسری نکات ریزی شدم. اول اینکه ایشون حالت سرزنش گر داشت. مثلا گفت اگه این حرف رو نمیزدی فلان طور نمیشد که کاملا هم حرفش بی پایه بود. دوم اینکه متوجه شدم آدم تمیزی نیست. به بهداشت و پاکیزگی اهمیتی نمیده. سوم اینکه تنبل هست و یکی از دلایل اهمیت ندادن به بهداشت همین تنبلی هست. چهارم اینکه حس مسوولیت پذیری نداشت. مثلا شب موقع خواب من سردم بود ولی نرفت بگه که کولر رو خاموش کنن. پنجم اینکه اون عشق رمانتیک که ادعاش رو داشت حس نکردم. فقط رابطه ای بود برای خالی کردن خودش. ششم اینکه اضطراب داشت و حاضر بود منو دچار اضطراب کنه که زود باش کاراتو بکن که مبادا اتاق رو 1 دقیقه زود تحویل بدیم. هفتم اینکه گفته بود من اگه به تو برسم مثل ملکه فقط تو میشینی و من کارها رو میکنم ولی حتی ظرفها و آشغالها رو میذاشت بمونه و دست نمیزد. تمام اینها رو در ذهن داشتم و ما روز بعد برگشتیم تهران. روز بعدش به خونه اش رفتم. افتضاح بود. فهمیدم پسر تنبل و کثیفی هست. اون چهره تمیز و معطر و شیک پوشی که دیده بودم متفاوت از طرز زندگیش بود. حتی به خاطر ورود من هم به خونه رسیدگی نکرده بود. 3 تا 4 روز به همین منوال گذشت. ما رابطه داشتیم ولی من در درونم اصلا لذت نمیبردم چرا که از اون معاشقه های قبلی خبری نبود. روز 4 یا 5 بود که سر مساله ای بین ما بهم خورد. من لب تاب رو برای تعمیر پیشش بردم. چون دیر کرده بودم ناراحت بود. بی توجهی نشون داد و سرگرم لب تاب خودش بود. اونجا فهمیدم که بی توجهی مرد چقدر سخت و سنگینه. بعد هم ازم پرسید این صفحه چیه که باز کردی. چون به هلندی بود متوجه نمیشد. منم گفتم چیز خاصی نیست و اون اصرار کرد و وقتی نگفتم به شدت مثل بچه ها رفت تو حالت قهر و ناراحتی. بعد بهش گفتم که چی بوده اون صفحه. جوابش مثل یه پتک بر سر من کوبیده شد. گفت: چون تو هیچ وقت دروغ نمیگی میخواستم بدونم که این چیه؟ یعنی از صداقت من سو استفاده کرده بود. من برای اولین بار در عمرم قلب درد گرفتم جوری که به اورژانس زنگ زدم و راهنمایی خواستم. خلاصه حتی با اون حال بد من رعایتم رو نکرد و یه کم که بهتر شدم باز شروع کرد به ایجاد رابطه. از فردای اونروز دیگه نرفتم که ببینمش. زنگ زد. ناراحت. عصبانی. به خودش بد گفت. پیامهای طولانی میداد و در هیچ کدام از زنک یا پیام یک معذرت کوچیک هم نخواست. تا 10 روز هیچ پیامی نداد و من بی نهایت احساس خوبی داشتم. احساس آزادی داشتم چون همیشه منو کنترل میکرد و نمیذاشت به قرارهام خوب برسم یا حتی دیدن خواهرم برم. بعدم پیام دادم که دارم میرم امشب پرواز دارم. و اومدم خارج از کشور. روزها تو شوک بود. چند بار بیمار شد. الان میفهمم که اون یک کودک آسیب دیده بوده و دنبال یه مامان خوب میگشته. اینو گفتم که دوستانی که ازدواج نکردن حواسشون رو جمع کنن. حداقل 1 سال با طرف رفت و امد کنین و به نظر من چند روز باهم محرم بشین. من اونچیزی رو که در 5 روز رابطه نزدیک با این پسر دیدم هرگز طی 3 سال دوستی باهاش متوجه نشدم. دقیقا خود واقعیش رو به من نشون داد. ببخشید سرتون رو درد آوردم.

  22. 3 کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  23. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    ضمن عرض سلام و احترام
    اتفاقا بنده هم منتظر همین بودم.و خیلی دلم میخواس بعد از اون توضیحات با آب و تابی که شما بعد از 3 سال میدادین ببینم چی شده
    و مثل روز برام روشن بود که توی این رابطه به هیچ وجه نتیجه ی خوبی در کار نخواهد بود...که اگر بود واقعا از عجایب خلقت میشد...
    این رابطه از همون اول داشت به شدت اشتباه شکل میگرفت و جلو میرفت و حالا دلیلش چی بود ؟ الان بهتون میگم...با بحث فاصله
    سنی که کاری نداریم.اصلا و ابدا به این قضیه ربطی نداشت و نداره و بزارین همین اول کار اینرو مشخص کنیم که نتیجه ای که شاهدش
    بودین به هیچ عنوان ربطی به سن و سال و فاصله سنی نداره..تاریخ ثابت کرده که درک و شعور و فهم و منطق انسانی و توانایی انجام
    کارها ربطی به سن و سال نداره و چه بسا پیرمردها و پیرزنهایی که بلانسبت هیچی از زندگی نفهمیدن و یاد نگرفتن و برعکس چه کودکان
    یا نوجوانان و جوانانی که با رفتار و منش و ویژگیهای اکتسابی یا انتسابی دیگران رو حیرت زده کردند.حداقل تا جاییکه خودم میدونم شخصا
    مصداق بارزی برای این قضیه هستم که در کودکی و نوجوانیم کارهایی کردم که جوان 30 ساله ی امروز برای فهمیدنش هنگ کرده...و تا
    جاییکه شما میدونید مصداق دیگش خود شما و اون پسر که از یک طرف شما با 40 سال سن علی رغم خیلی ویژگیهای خوب و درک و فهم
    بالا که بنده از صحبتهاتون متوجه اون شدم و قابل تحسین هست ولی باز هم اونقدر ناپخته و بی تجربه در درک نوع درست رابطه با مردها
    که نتیجشم شد این...و از اونطرفم اون پسر که با 25 سال سن حداقل اونقدر از لحاظ اجتماعی و ظاهری درست و موفق ظاهر شده بود
    که تونست شمارو مُجاب کنه که انقدر ازش تعریف و تمجید کنید و اونرو خاص بدونید و در همین پستهای بالاتر با اصرار تاکید کنید که
    مطمئن هستید که انتخابتون درسته و هیچ شکی بهش ندارید و همه جوره تستش کردین و بقول معروف طرف ایده آل آرمانیتونه و تمام...
    حالا بزارین بریم سر اصل مطلب.میدونید اولین بار بنده از کجا فهمیدم که رابطه و نوع عشقی که بیان میشه اشتباهه ؟ اول گفتید با
    پسری آشنا شدید متفاوت و موقر و تحصیلکرده و موفق و اینها..تا اینجا همه چیز خوبه و نرمال..بعد گفتید با اینکه اموال زیادی نداره
    و روی پای خودش وایساده و تلاش زیادی داره و هوش اقتصادی و اینها که تا اینجا هم همه چی خوبه و ما میگیم مرحبا...بعد میگین
    رفتار و کردارش خیلی از هم سن و سالای خودش بهتر و فهمیده تر و پخته تر و باشخصیت تر که بازم میگیم مرحبا و چه عالی...
    و بعد میگین از بنده هم خوششون اومده و رابطه ای برقرار شده برای شناخت بیشتر و تست همدیگه و اینکه مناسبیم یا نه که
    بازم تا اینجا همه چیز اوکی هست و خوب و کاملا عاددی ...اما یه دفعه شما وسط صحبتها اشاره به این کردی که وقتی شما
    خیلی منطقی و ساده خواستی بهشون بفهمونی که شاید این رابطه درست نباشه و نتیجه ای نداشته باشه یه دفعه این پسری
    که تا اینجا همه چیزش به ظاهر اوکی بود و یه مرد جوون خوب به نظر میرسید...یه دفعه زده زیر گریه و زاری و التماس و خواهش و
    تمنا که نه اگه تو نباشی من نمیتونمو...یا اگه نباشی من میمیرمو...فلان و بمدان...دقیقا اینجا بود که یدفعه بنده برای اولین بار
    جا خوردم و با خودم گفتم : ( اِ ... چی شد ؟ زِرتش در رفت که ) اینجا بود که همون لحظه فهمیدم تمام توصیفات شما از ایشون
    فقط ظاهری هست و بببخشید اگه بنده صریح میگم...اما همش کشک بوده...میدونید چرا ؟ بزارید اینجوری بگم..بنده خودم مرد هستم
    و اصلا و ابدا و به هیچ عنوان درست و منطقی نیست همچین حرکتی..نه برای مرد و نه برای زن..مخصوصا برای مرد.حالا اگه ما بخوایم
    فرض رو بر این بزاریم که زنها احساساتی ترن...(که واقعا هم هستن و باید باشن) اصلا چه معنی داره که مرد گریه و زاری کنه ؟
    اونهم برای همچین چیزهایی ؟ برای شروع یک رابطه ؟ یک آدم منطقی و عاقل خیلی خوب میدونه که اساس هر رابطه یا زندگیه مشترکی
    کاملا بر اساس انتخاب و سبک سنگین کردنه دو طرفه و تماما آزادانه هست..و اینکه یکی بخواد گریه کنه و با خواهش و تمنا مخاطبش
    رو راضی به زندگیه مشترک یا رابطه ای کنه کاملا غلط و از بیخ و بن اشتباه و بسیار حرکتی بچگانه هست..یعنی تمام تعریف و
    تمجیداتون و ویژگیهای مثبتی که شما از ایشون با آب و تاب تعریف میکردی و از صبر و شخصیت ایشون میگفتی با همین یه حرکته کوچیک
    همه و همش به باد رفت...حالا از ایشون بگذریم و بریم سراغ شما.کسیکه به استنباط بنده مقصر اصلی این قضایا هست.البته شرمنده
    اگه اینطوری میگم.اما این حقیقته و دیگه از شما هم گذشته که بخواین ازش دلگیر بشین و یا انکارش کنین.پس با آغوش باز بپذیرینش
    چیو میگم ؟ اون احساس ملکه بودن و چند سرو گردن برتر و بالاتر بودنی که شما از اول این رابطه بارها بهشون اشاره میکردین و خودتون
    میگفتین..اینکه بارها اشاره میکردین شما رتبه اجتماعی یا تحصیلات و درامد و ثروت و حتی ظاهر بالاتری دارین...اینکه تو صحبتهای آخرتون
    همش اشاره میکردین که این پسر داره برای بهتر شدن توی چشم من یا چشم خونواده ی من فلان کار رو میکنه..فلان هنر رو یاد میگیره
    فلان ورزش رو میکنه که تناسب اندامش بخاطر من خوب بشه..نکته ی جالبی که توی صحبتهاتون بود اینکه شما هم به اندازه ی اون پسر
    ادعای علاقه و عاشقی میکردین و همش تحسین و تمجید ازش میکردین اما در عمل اینگونه بود که شما دست به سیاه سفید نمیزدین
    و هیچ تلاشی برای رسیدن به اون یا بهتر شدن برای اون نمیکردین و انگار شما ملکه یا الهه ای بی نقص و دست نیافتنی بودین که
    فقط باید یه گوشه روی صندلی پادشاهی بشینین و این فقط اون پسره که باید خودش رو خوار و حقیر کنه و به هر دری بزنه که شاید
    اونهم شاید بعد از 3 سال مثلا مناسب و ایده آل شما بشه و به آرمان و کمال شما نزدیکتر بشه.مساله ای به شدت زشت و اشتباه
    که از نظر بنده تمام نتیجه ای که الان شاهدش هستین بخاطر همون بوده..چون بالاخره هرچقدرم اون آدم بلانسبت بدون عزت نفس
    و غرور بوده و حاضر بوده هر تحقیری رو به جون بخره و صداش در نیاد و در ظاهر تمام تلاشش رو کنه که شایسته ی انتخاب شما بشه
    باز هم حداقل اون روزها و اون کارها توی ذهنش ناخودآگاه ثبت میشدن و در آینده انتظار یه جبران رویایی رو از شما داشته...یا بهتره
    بهش بگیم تلافی.مگه اینکه یه آدمی باشه که دیگه هیچ عزت نفس و غروری توی وجودش نباشه که تا ابد همونطوری بمونه و صداش
    در نیاد و هیچ تغییری در رفتارش ایجاد نشه که در اونصورت دیگه اسم اونرو مرد نمیشه گذاشت...احیانا اون میشه بچه گربه...یا موش
    به شدت بدم میاد از این حرفهایی که مجبور شدم بزنم و واقعا درست نیستن.اصلا هم اهل غیبت کردن در مورد اون پسر و هیچکسی نیستم
    و اگر بخوام حرفی یا انتقادی در مورد کسی بزنم همیشه اونرو جلوی طرف و رُک و راست توی روی طرف بهش میگم.مثل همین الان با شما

  24. 2 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  25. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Feb 2015
    شماره عضویت
    12497
    نوشته ها
    390
    تشکـر
    1,041
    تشکر شده 580 بار در 275 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    چون صحبتها طولانی بود در 2 پست اونهارو نوشتم...دیگه اگه کمی و کاستی داشتن یا ناقص ارسال شدن احتمالا از انجمن بوده...
    یعنی واقعا کار شما از اول درست نبود.اول اینکه به دلایلی که هنوز معلوم نیست شما تا 40 سالگی از مردان جامعه و رابطه با اونها دوری کردین
    اونهم با عناوینی از این قبیل که مردی با شخصیت پیدا نکردین..بزارین یه چیزی رو رک و راست و صادقانه بگم...شما خودتونم توی دلتون میدونید
    این جمله ای که گفتین از بیخ اشتباهه و اصلا خنده داره..دیگه شما تو باغ وحش یا جنگل که زندگی نمیکردین..یعنی چی که هیچ مردی رو
    ندیدین که اونطور که شما میخواین باشخصیت باشه؟ یعنی وضع جامعه انقدر خرابه ؟ پس اینهمه آدم چطوری دارن باهم زندگی میکنن الان؟
    پس اگه بخوایم قضیه رو بشکافیم و موشکافانه تر نگاه کنیم..حرف اصلی و ته دل شما احتمالا این بوده که نه تنها طرف با شخصیت باشه..
    بلکه بزار اینطوری بگیم : احتمالا شاهزاده ای با ظاهری بسیار آرمانی و ایده ال و تحصیلاتی آنچنانی و درجه اجتماعی آنچنانی و ثروت و سرمایه ای
    آنچنانی و .....و.... و... باشه که خب شما تو صحبت اولیه بقیه ی موارد و خواستهای قلبیتون رو مثل خیلی از دخترهای دیگه در جامعه ی ما
    فاکتور گرفتین و به طرز زیرکانه و فریبنده ای فقط به کلمه ی ( باشخصیت ) بسنده کردین.بزارین یچیزیرو بگم.اینچیزا دیگه داره بیش از حد تو جامعه
    ما رایج میشه و از حد میگذره.نگاه کردن به ظواهر و انتخاب و قضاوت کردن از روی ظواهر داره جامعه ی مارو از بیخ و بُن نابود میکنه و هر روزم
    بیشتر میشه و اینکه یه نفر بعد 40 سال هنوز درگیر این چیزها باشه دیگه چقدر بدتر و تاسف بارتر...این چیزها برای هیچکس عاقبت به خیری
    نداشته..شما میگی سرمایه و ثروت و جاه و مقام بالایی دارین...بنده چشم بسته به شما میگم که کسیرو میشناسم که نه تنها خیلی بالاتر و
    اشرافی تر از شماست..از لحاظ اجتماعی و فرهنگی و ویژگیهای فردی چیزهایی رو میدونه و هنرها و تجربیاتی داره که نه تنها شما فرسنگها
    باهاش فاصله دارین...که حتی از لحاظ ظاهری در جایگاهی بود که در نوجوانی دخترها برای دیدنش صف میکشیدن.خونوادش آسایش نداشتن
    از مزاحمتها و حتی تهدید به خودکشی ها.ولی باتمام این حرفها اون آدم حتی یک لحظه به خودش اجازه نداد که فکر اینرو به سرش بیاره که
    از این موقعیتها و موارد به سود خودش استفاده ای کنه...که اگر میخواست میتونست پادشاهی کنه اونهم در جامعه ای که تقریبا همه عقلشون
    به چشمشونه..پس بیایم تموم کنیم این نگاه به مادیات و ظواهر رو..دیگه منو شما فرهیخته تر از استاد الهی قمشه ای که نیستیم..ایشون
    میگن : تمام عمرتون رو صرف این بدنی که میخواد غذای کرمها و حشرات بشه نکنید..صرف چیزی کنید که فردا فرشتگان میخواهند ببرند...
    البته این چیزها بستگی به اعتقادات فرد هم داره ها.یکی خیلی یا ذره ای اعتقاد داره و برای این حرف ارزش قائله و یکی هیچ اعتقادی نداره و
    بقول معروف دیگه وِل معطله.اینها همه انتخاب خود شخص هست.و همه آزادن.امّا..امّا..آیا قرار نیست درس بگیریم؟ آیا اینهمه اشتباه کافی نیست؟
    نتیجه ی رابطه ی 3 ساله ی شما با توجه به صحبتهایی که بالاتر کردم خارج از این موارد نیست : گزینه ی 1 : یا این پسر از اول عشقی در
    کارش نبوده و فقط میخواسته به یک خانمی حالا از نگاه خودش آرمانی و بالاتر از خودش برسه و تمام که حالا خرش از پل گذشته...
    گزینه ی 2 : یا اون شخصیت و رفتار همه چیزهایی ظاهری بودن و ایشون هنوز کودکی آشفته بودن بقول شما که بعد از گسترده تر شدن رابطه دیگه
    فهمیدن که گزینه ی مناسبشون اونیکه فکر میکردن نیست و انتخابشون از اول اشتباه بوده و به نحوی دلسردی و عواقبش رو دارن میبینن
    و یا گزینه ی 3 : همونطور که بالاتر اشاره کردم اونهمه تلاش و تحقیر و دنبال کردنه شما برای اینکه مثلا مناسب و شایسته ی انتخاب شدن از طرف
    شما بشن کینه ای عمیق و طبیعی رو در اعماق دلشون گذاشته و حالا که دیگه به مرحله ای از صمیمیت رسیدن که میتونن اونرو آزادانه نشون
    بدن و به معرض نمایش بزارن دارن همین کار رو میکنن و البته این بازهم نشون دهنده ی اینه که هم ایشون واقعا بچه بودن از لحاظ شخصیتی و
    فرسنگها برای مردی که بخواد تکیه گاه باشه و زندگی مشترک رو مدیریت کنه فاصله داشتن اونهم از همون قدمهای اولیه ی رابطه...و هم شما
    به شدت رفتارتون با ایشون استباه بوده.حالا هرچقدرم که با خودتون فکر کنید که نه خیلی جاها واقعا شما ملاحظه ی ایشون رو کردید اما نه.
    بنده به عنوان کسیکه بی طرف از بیرون داره با توجه به صحبتهای خودتون به این رابطه نگاه میکنه به شدت و اکیدا میگم نحوه ی نگاه و رفتار و
    افکار از بالا به پایینه شما در آخر کار دستتون داد و به احتمال بسیار زیاد نتیجه ای که دیدین همون گزینه ی سوم هست...و اینا درس هستا
    یعنی اینا درس روزگاره...میگن چوب خدا صدا نداره همینه..یعنی شما دقیقا از همونجاییکه بیشتر از همه ازش میترسیدی و تنفر داشتی
    ضربه خوردی...یعنی به شدت از بی شخصیت بودن بدت میومد..به شدت از تمیز نبودن و تنبل بودن بدت میومد..به شدت از عاشقانه نبودن
    بدت میومد..به شدت از نگاهی هوس گونه و ابتدایی داشتن نسبت به نحوه رابطه زناشویی بدت میومد..به شدت نسبت به سرد شدن و بی
    محلی شدن از طرف اون پسر بدت میومد..به شدت از بی شخصیت بودن یا رفتارهای بچگانه بدت میومد..و حالا ببین نتیجه چی شد؟
    دقیقا تموم اونهایی که ازشون بدت میومد و به شدت ازشون در تمام زندگی ترس و وحشت داشتی به طرز عجیبی در چند روز و در
    بدترین حالته ممکن براتون اتفاق افتاد..و حالا شما به من بگو اسم اینارو چی میزاری؟ شما اومدی میگی بقیه از این مطلب درس بگیرن ؟
    اما من از خود شما میپرسم.به عنوان اولین نفر آیا خودتون از این تجربه و رابطه به اندازه ی کافی درس گرفتین؟ آیا لذتی که انتظارش رو داشتین
    به دست آوردین ؟ آیا ارزشش رو داشت ؟ آیا اینکه میگفتین نه خوبه خوبه مطمئنم که خوبه هیچ شکی ندارم و 40 سال صبر کردم حالا میخوام
    چند سال باقی مونده ای که توانش رو دارم ازش لذت ببرم رو تونستین جوری که میخواین تا اینجا لذت ببرین ؟ پس ببینید...بیایم واقع بین باشیم
    انقدر نگاه به ظواهر و مادیات و کارش چیه و تحصیلاتش چیه و قیافش چیه و اینها نکنیم..درس بگیریم از زندگیه بقیه...از آینه های عبرت اطرافمون
    با نگاهی ساده و فروتنانه به دنبال فطرتها و ارزشهای سالم انسانی باشیم.با همه ی عزیزان هستم.هرکیکه میخونه.دست بردارید از ظواهر دنیا
    عمیق و ماورای سطح به مسائل نگاه کنید...امیدوارم که این صحبتها در آخر مفید واقع بشه...سلامت و سربلند باشید.

  26. 3 کاربران زیر از YAshin.SAhAkiyAn بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    ممنون از جواب کامل و بادقت شما. البته یکسری مسایل هست که شاید برداشت نادرست از نوشته من شده ولی در هر صورت ترجیح میدم زیاد توضیحی ندم. دوست داشتم در آنزمان که موضوع خودم رو مطرح کرده بودم از شما هم راهنمایی دریافت میکردم. چون ظاهرا اون زمان از نوشته های من به نتایجی رسیده بودین که الان مطرح کردین. در هر حال بینهایت سپاسگزارم برای وقتی که گذاشتین

  28. کاربران زیر از narcis بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  29. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    حدثش کاملا راحت بود این موضوع
    پوزش بدون رودرواسی حرفامو میزنم شما از نظر پسرایی که دنبال این نیستن که ازدواج را به معنی واقعی تجربه کنند کیس فوق مناسبی هستید به چند دلیل :


    1. شهروند یک کشور دیگه هستید و میتونن با استفاده شما از این امتیاز استفاده کنند


    2.تو رابطه جنسی خیالشون راحته نگران نیستن دختره حالا باردار بشه یا از دختر بودن بیوفته بعد ترس داداش و بابا داشته باشن


    3.چی بهتر از این یه زن در اختیارشونه هم آشپزی میکنه هم خرجشون میکنه هم رابطه باهاشون برقرار میکنه نه باید پول بدن نه مهریه واقعی نه باید سرکار برن
    ویرایش توسط sam127 : 01-04-2018 در ساعت 10:51 AM

  30. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    البته از اول آشنایی با این آقا من ایران بودم و الان 1 ساله که اومدم خارج برای درس. هنوز هم شهروند نیستم. چون باید حداقل 7 تا 8 سال صبر کرد برای شهروندی. من متوجه شدم که عشق این آقا دقیقا بخاطر کمبود محبت مادری بود و ایشون هم مانیک دپرسیو بودند و هم شخصیت مهر طلبی داشتن که نتیجه آسیبهای دوران کودکی بوده.
    البته این حرف شما رو قبول دارم که موقعیت، شغل و ظاهر من خیلی ها رو به سمت من میکشه ولی من کلا حواسم همیشه بوده. تنها نکته در مورد این پسر این بود که به خاطر سن کمش از اول من چون تنها بودم و فکر نمیکردم که او بهم اینطور وابسته بشه دوستی باهاش رو شروع کردم. به همین علت اولین دوست پسری بود که داشتم با این سن زیادم. به هر حال تجربه خوبی بود و تو این رابطه خیلی چیزها یاد گرفتم و همینطور در مورد شخصیت خودم هم چیزهای جدیدی کشف کردم

  31. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    May 2018
    شماره عضویت
    38328
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    برای ازدواج سن هم خیلی مهمه و هم ذات طرفhttps://samakegholhak.com/%D9%82%DB%...%A7%D9%84/amp/

  32. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34305
    نوشته ها
    68
    تشکـر
    27
    تشکر شده 27 بار در 21 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    بله کاملا درسته ولی تفاوت سن هم حدی داره. حداکثر دیگه تا 7 سال. الان با پسری آشنا شدم که فکر میکنم 5 تا 7 سال کوچکتره ولی فوق العاده بالغ و مسوولیت پذیره. با اینکه از نظر قیافه و هیکل اصلا جذاب نیست ولی ازش خوشم اومده. چون بعنوان شوهر کاملا حمایتگر هست و حس خوبی به آدم میده
    QUOTE=mary69;265546]برای ازدواج سن هم خیلی مهمه و هم ذات طرفhttps://samakegholhak.com/%D9%82%DB%...%A7%D9%84/amp/[/QUOTE]

  33. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Dec 2019
    شماره عضویت
    42492
    نوشته ها
    207
    تشکـر
    16
    تشکر شده 31 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    5

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    ازدواج کنید. وقتی ایشون بشن 50 سالش، شما چند سالته؟ پس اشتباهه!


    یه نگکته دیگه این که شما چند بار تاکید کردید که با هیچ پسری رابطه نداشتید. این هنر نیست. ادمیزاد باید همیشه دنبال تجربه و اجتماعی باشه

  34. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47163
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از منه

    [quote=رامونا;233308]سلام.
    عزیزم توی ازدواج که فقط تناسب ظاهری و استقلال مالی مطرح نیست؛

    یک زن و شوهر باید اونقدر از نظر فکری و رفتاری و تجارب زندگی سنخیت داشته باشن که زن با خیال راحت به مرد زندگیش تکیه کنه

    و همیشه این اعتماد و اطمینان رو به شوهرش داشته باشه که در ه

  35. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47163
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    خانم محترمی که بدون ذره ای علم .و چنین عامیانه حکم میکنید ،آیا بلوغ فکری بر اساس میزان سن ،سنجیده میشود؟با تکیه به کدوم منبع علمی چنین حرفی رو میزنید ،اصلا شوهر داری یا زن داری یعنی چی ؟مگه ازدواج نگه داری هست و یا تملک و حفاظت ؟کجای دنیا معیار ازدواج سن هست که ما ایرانیان چنین قاطعانه نظر میدیم .آیا اگر تفاوت سنی کم باشه تضمینی به موفقیت این ازدواج وجود دارد؟سن یک عدد هست و نه بلوغ و نه شعور ادما با سن سنجیده میشه و هیچ جای دنیا قانونی با این عنوان که مرد باید تکیه گاه باشد و حامی مالی وجود ندارد این افکار عصر حجری را نگه دارید برای زندگی خودتون ،به نظر بنده ایشون به جای مشاوره با چند خانم عامی باید با یه متخصص مجرب و بروز ،مشاوره کنند

  36. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Aug 2021
    شماره عضویت
    47163
    نوشته ها
    3
    تشکـر
    0
    تشکر شده 0 بار در 0 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ازدواج با پسری که 14 سال کوچکتر از من

    نقل قول نوشته اصلی توسط boshiant نمایش پست ها
    ازدواج کنید. وقتی ایشون بشن 50 سالش، شما چند سالته؟ پس اشتباهه!


    یه نگکته دیگه این که شما چند بار تاکید کردید که با هیچ پسری رابطه نداشتید. این هنر نیست. ادمیزاد باید همیشه دنبال تجربه و اجتماعی باشه
    بهتر نیست بدون علم در زندگی دیگران دخالت نکنیم و نسخه نپیچیم ؟هر فردی مختار هست جوری که علاقه دارد زندگی کند ،این افکار شما در مورد زنان مستقل بالغ صدق نمیکند

صفحه 2 از 2 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دوستی پسر با پسر
    توسط Ahmad2016 در انجمن ترنس، دوجنسه، همجنسگرا
    پاسخ: 93
    آخرين نوشته: 12-19-2019, 03:19 PM
  2. دوستی پسر با پسر
    توسط مهدی دانش پژوه در انجمن اضطراب
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 03-03-2017, 05:22 PM
  3. ادامه دوستی پسر با پسر
    توسط Ahmad2016 در انجمن ترنس، دوجنسه، همجنسگرا
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 11-26-2016, 07:27 AM
  4. پسر پسر قند عسل
    توسط ستیلا در انجمن تربیت کودک
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 12-23-2015, 08:26 AM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد