نمایش نتایج: از 1 به 17 از 17

موضوع: درگیری ذهنی

4563
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    درگیری ذهنی

    سلام

    من باز اومدم. همونی که درگیری ذهنی داشت.

    من الان یک روزه که خوب شدم. اما وقتی خودم رو تو موقعیت هایی قرار میدم که قبلا واسم درگیری ذهنی ایجاد می کرد یاد این میفتم که این موقعیت ها قبلا واسم درگیری ذهنی ایجاد می کرد. یعنی اون بیماری رو ندارم اما یاد اون بیماری می افتم. یه جورایی انگار فکرم داره خودشو امتحان می کنه که خوب شده یا نه و سمت اون بیماری میره.

    مثل اینکه مثلا دیروز سرما خورده بودم و خوب شدم اما یاد اون میفتم.

    یعنی اون موقعیت ها منو یاد بیماری ای که داشتم میندازه. اما بیمار نیستم.

    من الان نمی دونم چی کار کنم. خودم رو تو اون موقعیت ها قرار بدم یا اینکه ازشون دوری کنم؟

    شاید بگین اگه دوری کنم خوب بیماری یادم می مونه چون از اون موقعیت ها هنوز فرار می کنم.

    شاید بگین دوری کن تا دوباره بیمار نشی.



    شاید بگین دوری نکن و بیخیال باش و وقتی تو اون موقعیت ها رفتی یاد بیماریت نباش. خوب چطوری؟ البته میشه ها. می تونم. ولی مطمئن نیستم این کار رو بکنم یا نه.

    چون دو حالت داره. اگه اتفاقی یا به هدف دیگه ای تو اون موقعیت قرار بگیرم خیلی راحت تر (نسبت به حالت بعد) میشه یاد بیماری نیفتاد.

    اما اگه با هدف این قرار بگیرم که بیماریم خوب شده یا نه و اینکه یاد بیماریم میفتم یا نه....

    چه کاریه.... من با این هدف تو اون موقعیت قرار گرفتم خوب معلومه فکر هدفم میفتم ینی امتحان بیمار بودن یا نبودن.آخه من خودم رو بعضی موقع از عمد توی اون موقعیت ها قرار میدم که امتحان کنم که یاد بیماریم میفتم یا نه.... چون خیلی دوست دارم مثل پارسال باشم و بیخیال و بدون هیچ فکر اضافه ای تو اون موقعیت ها قرار بگیرم. میخوام مثل پارسال باشم و واسه اینکه خودم رو مطمئن کنم که خوب شدم و مثل پارسال هستم هی خودم رو تو اون موقعیات قرار میدم. می تونم حتی وقتی از روی عمد این کارو می کنم یادش نیفتم ولی این یه جور میشه کنترل کردن.

    شاید بگین تا جایی که امکان داره دوری کنم. تا اینکه یه مدت بگذره و من بیماری ای که داشتم کلا از یادم بره و بعد همه چی تمومه و میشه مثل قبل. اما من دوس دارم مثل پارسال باشم و خودم رو از عمد تو این موقعیت ها قرار میدم که بگم مثل پارسالم و بهش فکر نمی کنم.


    بذار اینطوری بگم. من کلا تو اتاقم درس میخونم یا تو کتاب خونه. اما بعضی موقع جوگیر میشم میرم یه جای دیگه هم به هدف تنوع هم به هدف اینکه به خودم بگم که خوب شدم. اون جا همون جاییه که من یاد بیماریم میفتم. امروز همین کارو کردم. رفتم اونجا. یکمی درس خوندم اما هی یاد این میفتادم که این موقعیت، موقعیت درگیری زایی بود. بخاطر همین بلند شدم از اونجا رفتم. یه جورایی هم دلم نمیخواست یاد بیماریم بیفتم هم یه جورایی دوس داشتم اونجا درس بخونم و یاد بیماریم نیفتم. البته شاید بگین طبیعیه تو تازه یک روزه که خوب شدی. خوب من مشکلم همینجاس. دقیقا چی کار کنم؟

    خیلی لج بازم درس نمی خونم میرم دنبال اینکه بگم مثل پارسال شدم. البته من هر چی بیشتر درس بخونم و دنبال درس برم بهتره. هم بیماریم بیشتر یادم میره هم این که درسم رو می خونم.

    @farokh تو هم بیا یه چیزی بگو بهم ببینم چی کار کنم. خوب شدم فقط قدم آخر مونده.
    ویرایش توسط ashkan1 : 03-19-2016 در ساعت 12:10 AM

  2. 2 کاربران زیر از ashkan1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    26874
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    من این بیماری شما رو تقریبا میفهمم چیه. الان سعی کنید در اون مکانها قرار نگیرید. بعدا براتون عادی میشه، یعنی یه مدت که بگذره و شما از اون محیط فاصله بگیرید

  4. کاربران زیر از هیواجون1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط khatereh807 نمایش پست ها
    کدوم بیماری؟؟
    خخخخخ ولش خاطره خانوم. میتونی از بچه های دیگه بپرسی. یا تو قسمت جست و جو بنویسی درگیری ذهنی، درگیری ذهنی 2، درگیری ذهنی 3، بهترین داروی جهان، حساس شدم، فردا میخوام برم روانپزشک.... من خوب شدم به بیماریم فکر نمی کنم.

  6. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط khatereh807 نمایش پست ها
    خخخخخخخ از سیستم حذفیدن
    نه بابا..... جدی؟

    هستن. سرچ کن هستن
    ویرایش توسط ashkan1 : 03-19-2016 در ساعت 01:15 AM

  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط khatereh807 نمایش پست ها
    خخخخخخخ از سیستم حذفیدن
    نه حذف نشدن. من سرچ کردم بودن.

  8. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21877
    نوشته ها
    2,577
    تشکـر
    2,345
    تشکر شده 1,788 بار در 1,138 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    اراده کنی خوب میشی....

  9. کاربران زیر از omidd بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    چرا دوست داری که در موقعیتی قرار بگیری که شما رو یاد بیماریت میندازه .

    اصلا مگه الان نمیکی بهتر شدی .به خودت تلقین کن که اصلا بیمار نبودی .

    بگو اصلا بیمار نبودم واگر یاد بیماریت افتادی بگو یه خواب بوده که فردا صبح فراموشت شده .

    نمیخواد مکان درس خوندنت رو عوض کنی .پسر من که کتابخونه هم نمیره .یعنی مشاورشون گفتن نرن کتابخونه

    تو اتاقت هم یه تغییر اساسی بده .اگه میشه وسایل رو جا به جا کن .کلا محیطش با زمانی که درگیری داشتی فرق کنه .

    خیلی شلوغش نکن .که موقع درس خوندن حواست پرت بشه .

    راستی پسر من قراره بیاد اردوی درسی اردوگاه میرزا کوچک خان

    از ۷صبح تا ۱۱شب برنامه درسی دارن .تا حالا اینجوری تو تله نیوفتاده بود .

    پس قرارمون این شد که دیگه به اون روز ها فکر نکنی .

    من هم به خاطر استرس بعد از تصادفم دارو میخوردم .وقتی فیلم پایتخت پخش میشد حتی تیتراژ انتهایی فیلم چون

    زمان بیماری پخش میشد این سریال روی من تاثیر بدی میزاشت .یعنی سریع خودم رو تو اون شرایط حس میکردم .

    حتی لرزش دست وپا داشتم .با اهنگ پایانی فیلم که همه دوستش داشتن .

    یه روز با خودم گفتم من دیگه خوب ش م دلیلی نداره با شثیدن یه اهنگ به اون روزها برگردم .

    الان اصلا دیگه حساسیت ندارن .

    اگر دارو مصرف میکنی تحت نظر پزشک کم وزیاد وحذفش کن .

    سر از خود قطع نکن دارو رو .

    ان شالله با قبول شدن تو دانشگاه همه این روز ها فراموش میشه .

    اینا همش به خاطر استرس ناشی از کنکوره .
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  11. 3 کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jun 2015
    شماره عضویت
    17322
    نوشته ها
    3,619
    تشکـر
    3,638
    تشکر شده 6,747 بار در 2,688 پست
    میزان امتیاز
    13

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    تمام روزهای سخت رفته اند
    من ماندم
    آماده برای ورود به روزهای روشن خدا
    سخت ترین و غمگین ترین لحظه ای را كه با همه وجود حس كرده ای
    گذشت ، رفت، تمام شد. میبینی؟
    قلبت را به وسعت روشنای جهان ببین تا هرآنچه از خیر است بر تو بتابد.
    مواظب خودت باش ای عزیز خدا
    تو بی نظیری . یكتا و بی همتا
    راز آفرینشت را كشف كن.....
    امضای ایشان
    خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق

    خراش های وجودت بیشتر باشد

    خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد

    خدایا دردهایم دلنشین می شود

    وقتی درمانم " تویی "

  13. کاربران زیر از ستیلا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ستیلا نمایش پست ها
    چرا دوست داری که در موقعیتی قرار بگیری که شما رو یاد بیماریت میندازه .
    مرسی

    بستگی داره. من خودم قبل از بیماریم از کتابخونه خوشم نمیومده ولی وقتی رفتم اونجا دیدم هم راحت تر میشه درس خوند هم روحیه ام خوبه.

    من زیاد دنبال حل مشکلمم. به اشتباه. مشکل من با درس خوندن حل میشه. اما به جای درس خوندن بهانه های الکی میاد ذهنم. ذهنم با خودش لج می کنه میگه اول مثل پارسال شو بعد درس بخون. الآن هم که مثل پارسال هستم باز لج می کنه میگه مطمئننی.

    نمی دونم. من در اینده بدبخت ننننننمیشم. الآن بچه های تجربی همشون درس های پایه و پیش هر دو رو خوندن. من هیچ کدوم رو تموم نکردم.


    میرزا کوچک خان رامسر؟؟؟ اردوگاه خیلی باحالیه. من واسه مسابقات قرآنی استانی چند بار اونجا رفتم.
    ویرایش توسط ashkan1 : 03-19-2016 در ساعت 10:42 AM

  15. کاربران زیر از ashkan1 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    7052
    نوشته ها
    1,135
    تشکـر
    6,692
    تشکر شده 1,280 بار در 640 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    سلام.درروانشناسی یه اصلی هست که میگه از شرایط فرار نکن یعنی خودت رو توی موقعیتی بزار که بحران داری .مثلا شخصی در اتاقی احساس ترس میکند اگر مدام ازاون اتاق فرار کنهپس پذیرفته که ترس توی اون اتاق بهش غلبه میکنه درصورتی که همه
    یز ساخته ذهن خود انسان نه چیزی وجود داره برای ترسیدن نه اون اتاق ترسناک. بارم میگم افسار افکارت دست خودت میتونی به بدترین چیزها فکر کنی مثل اینکه ادم فکر باچاقو فقط میش ادم کشت ولی باهمون چاقو میشوه میوه پوست گرفت پس قشنگ فکرکن به چیزهای مثبت موضوع فکر کن مثال منفی رو از خودت دور کن .هروقت افکارت قبلی اومد توی ذهنت خودتو مشغول کن . یا تنبیه در نظر بگیر برای خودت مثلا اگردوباره رفتی سراغ اون افکار باید تا صبح درس بخونی .یه کاری که سختم نباش .یااینکه ورزش کنی .متوجه منظورم شدی اینطوری زودتر قدم اخر برمیداری.بد یه چیز دیگه برایاینکه درس بخونی حتما حتما برو کتابخونه برای اینکه اونجا همه درحال درس خوندن هستن و توهم انگیزه میگیری و یه جورایی محکوم میشی به درس خوندن برای خودت جایزه درنظر بگیر هرچی ییشتر درس بخونی مثلا یه چیز کوچیک برای خودت بخر انقد انگیزه بهت میده .

  17. کاربران زیر از satare بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط satare نمایش پست ها
    سلام.درروانشناسی یه اصلی هست که میگه از شرایط فرار نکن یعنی خودت رو توی موقعیتی بزار که بحران داری .مثلا شخصی در اتاقی احساس ترس میکند اگر مدام ازاون اتاق فرار کنهپس پذیرفته که ترس توی اون اتاق بهش غلبه میکنه درصورتی که همه
    یز ساخته ذهن خود انسان نه چیزی وجود داره برای ترسیدن نه اون اتاق ترسناک. بارم میگم افسار افکارت دست خودت میتونی به بدترین چیزها فکر کنی مثل اینکه ادم فکر باچاقو فقط میش ادم کشت ولی باهمون چاقو میشوه میوه پوست گرفت پس قشنگ فکرکن به چیزهای مثبت موضوع فکر کن مثال منفی رو از خودت دور کن .هروقت افکارت قبلی اومد توی ذهنت خودتو مشغول کن . یا تنبیه در نظر بگیر برای خودت مثلا اگردوباره رفتی سراغ اون افکار باید تا صبح درس بخونی .یه کاری که سختم نباش .یااینکه ورزش کنی .متوجه منظورم شدی اینطوری زودتر قدم اخر برمیداری.بد یه چیز دیگه برایاینکه درس بخونی حتما حتما برو کتابخونه برای اینکه اونجا همه درحال درس خوندن هستن و توهم انگیزه میگیری و یه جورایی محکوم میشی به درس خوندن برای خودت جایزه درنظر بگیر هرچی ییشتر درس بخونی مثلا یه چیز کوچیک برای خودت بخر انقد انگیزه بهت میده .
    مرسی

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25585
    نوشته ها
    67
    تشکـر
    15
    تشکر شده 35 بار در 24 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    ایشالله که بهترم میشی
    امضای ایشان
    درخشان ترین تاجی که مردم بر سر می نهند در آتش کوره ها ساخته شده است.

  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ashkan1 نمایش پست ها
    سلام

    من باز اومدم. همونی که درگیری ذهنی داشت.

    من الان یک روزه که خوب شدم. اما وقتی خودم رو تو موقعیت هایی قرار میدم که قبلا واسم درگیری ذهنی ایجاد می کرد یاد این میفتم که این موقعیت ها قبلا واسم درگیری ذهنی ایجاد می کرد. یعنی اون بیماری رو ندارم اما یاد اون بیماری می افتم. یه جورایی انگار فکرم داره خودشو امتحان می کنه که خوب شده یا نه و سمت اون بیماری میره.

    مثل اینکه مثلا دیروز سرما خورده بودم و خوب شدم اما یاد اون میفتم.

    یعنی اون موقعیت ها منو یاد بیماری ای که داشتم میندازه. اما بیمار نیستم.

    من الان نمی دونم چی کار کنم. خودم رو تو اون موقعیت ها قرار بدم یا اینکه ازشون دوری کنم؟

    شاید بگین اگه دوری کنم خوب بیماری یادم می مونه چون از اون موقعیت ها هنوز فرار می کنم.

    شاید بگین دوری کن تا دوباره بیمار نشی.



    شاید بگین دوری نکن و بیخیال باش و وقتی تو اون موقعیت ها رفتی یاد بیماریت نباش. خوب چطوری؟ البته میشه ها. می تونم. ولی مطمئن نیستم این کار رو بکنم یا نه.

    چون دو حالت داره. اگه اتفاقی یا به هدف دیگه ای تو اون موقعیت قرار بگیرم خیلی راحت تر (نسبت به حالت بعد) میشه یاد بیماری نیفتاد.

    اما اگه با هدف این قرار بگیرم که بیماریم خوب شده یا نه و اینکه یاد بیماریم میفتم یا نه....

    چه کاریه.... من با این هدف تو اون موقعیت قرار گرفتم خوب معلومه فکر هدفم میفتم ینی امتحان بیمار بودن یا نبودن.آخه من خودم رو بعضی موقع از عمد توی اون موقعیت ها قرار میدم که امتحان کنم که یاد بیماریم میفتم یا نه.... چون خیلی دوست دارم مثل پارسال باشم و بیخیال و بدون هیچ فکر اضافه ای تو اون موقعیت ها قرار بگیرم. میخوام مثل پارسال باشم و واسه اینکه خودم رو مطمئن کنم که خوب شدم و مثل پارسال هستم هی خودم رو تو اون موقعیات قرار میدم. می تونم حتی وقتی از روی عمد این کارو می کنم یادش نیفتم ولی این یه جور میشه کنترل کردن.

    شاید بگین تا جایی که امکان داره دوری کنم. تا اینکه یه مدت بگذره و من بیماری ای که داشتم کلا از یادم بره و بعد همه چی تمومه و میشه مثل قبل. اما من دوس دارم مثل پارسال باشم و خودم رو از عمد تو این موقعیت ها قرار میدم که بگم مثل پارسالم و بهش فکر نمی کنم.


    بذار اینطوری بگم. من کلا تو اتاقم درس میخونم یا تو کتاب خونه. اما بعضی موقع جوگیر میشم میرم یه جای دیگه هم به هدف تنوع هم به هدف اینکه به خودم بگم که خوب شدم. اون جا همون جاییه که من یاد بیماریم میفتم. امروز همین کارو کردم. رفتم اونجا. یکمی درس خوندم اما هی یاد این میفتادم که این موقعیت، موقعیت درگیری زایی بود. بخاطر همین بلند شدم از اونجا رفتم. یه جورایی هم دلم نمیخواست یاد بیماریم بیفتم هم یه جورایی دوس داشتم اونجا درس بخونم و یاد بیماریم نیفتم. البته شاید بگین طبیعیه تو تازه یک روزه که خوب شدی. خوب من مشکلم همینجاس. دقیقا چی کار کنم؟

    خیلی لج بازم درس نمی خونم میرم دنبال اینکه بگم مثل پارسال شدم. البته من هر چی بیشتر درس بخونم و دنبال درس برم بهتره. هم بیماریم بیشتر یادم میره هم این که درسم رو می خونم.

    @farokh تو هم بیا یه چیزی بگو بهم ببینم چی کار کنم. خوب شدم فقط قدم آخر مونده.
    ماها خوب نمیشیم بلکه از لولی به لول دیگه اپدیت یا نزول پیدا میکنیم.

    خیلی مونده به حرف من برسی تازه اول راهی
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Dec 2015
    شماره عضویت
    25359
    نوشته ها
    674
    تشکـر
    636
    تشکر شده 434 بار در 239 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط amir1370 نمایش پست ها
    ماها خوب نمیشیم بلکه از لولی به لول دیگه اپدیت یا نزول پیدا میکنیم.

    خیلی مونده به حرف من برسی تازه اول راهی
    من خوب شدم ولی. جدی

  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2014
    شماره عضویت
    4190
    نوشته ها
    224
    تشکـر
    207
    تشکر شده 163 بار در 110 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    نقل قول نوشته اصلی توسط ashkan1 نمایش پست ها
    من خوب شدم ولی. جدی
    ارزوی ما خوب شدن دوستانه...راستش اینجا برا سرگرمی میام نه بحث تخصصی اگر تلگرام داری بیا انور در مورد بیماری صحبت میکنیم...لولو خورخوره هم نیستم

    من یک خانم مجرد برای صحبت کردن با ایشون در تلگرام اد کردم بعد دیدم مشکل روانی و خودشیفتگی داره بلاک کردم، کسی که اخلاقش بامن نخونه شوت میکنم زوج و فرد نداره

    سال نو مبارک
    ویرایش توسط amir1370 : 03-20-2016 در ساعت 10:53 AM
    امضای ایشان
    فهمیدم رویاهام خوابن،آرزوها بَر آبَن

    تنها راه
    آرامش این قرص های عصابن
    عشق‌‌ بدون عمل معنایی نداره
    اعتماد بدون اثبات هیچه
    و عذرخواهی بدون اینکه تغییر کنی بی معناست...



    این قافله عمر عجب می گذرد
    دریاب دمی که با طرب می گذرد
    ساقی غم فردای حریفان چه خوری
    پیش آر پیاله را که شب می گذرد
    خیام

  23. کاربران زیر از amir1370 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2016
    شماره عضویت
    27257
    نوشته ها
    1
    تشکـر
    0
    تشکر شده 1 بار در 1 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    سلام داداش اشکان قسمت جست وجوپاک شده چیکار کنم؟

  25. کاربران زیر از golbanoo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2015
    شماره عضویت
    21901
    نوشته ها
    71
    تشکـر
    3
    تشکر شده 29 بار در 20 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : .::امتحان می کنم که خوب شدم یا نه؟::.

    اخه این بیماری چیه جدی میگم مسئول تایپک لطفا جواب گو باش خخخخخخخخخ
    امضای ایشان
    آهای آقاپسری که منتظری بیام دانشگاه بهم بخوری جزوه هام بریزه زمین

    متاسفم من کنکوروخراب کردم


    منتظرم نباش
    شکست عشقی میخوری

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد