دوست عزیز اینکه زنونه پوش هست به علت کودکی و محیطی که توش بزرگ شده هست
از طریق هیبنوتیزم میشه درمانش کرد ولی نیازمند یک روانشناس خیلی خیلی ماهر و مسلط به هیبنوتیزم هست
که ببردش به دوران کودکی و به مرور درمانش کنه
موفق باشید
دوست عزیز اینکه زنونه پوش هست به علت کودکی و محیطی که توش بزرگ شده هست
از طریق هیبنوتیزم میشه درمانش کرد ولی نیازمند یک روانشناس خیلی خیلی ماهر و مسلط به هیبنوتیزم هست
که ببردش به دوران کودکی و به مرور درمانش کنه
موفق باشید
فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
آخرت خاک است و مرگ
دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...
فرعون باشی یا قارون یا انیشتین یا نیوتن....
آخرت خاک است و مرگ
دنبال چیزهایی باش که ابدی هستند...
در مورد روش درمان رو نمی تونم کمک چندانی بکنم اما این انحرافات ریشه در دو چیز ( البته به نظر من ) داره :
1 - اینکه شخص در دوران کودکی بیشتر با دختران همبازی بوده یا مثلا تک پسر بوده و چند خواهر داشته و یا مادرش خیلی بهش محبت می کرده در هر صورت رفتارهای در دوران کودکی دیدده که رفتارش رو زنونه بار آورده
2 - در مواقع نادر هم زمانی که پسر نیاز به ازدواج داره و به هر دلیلی نمی تونه اونو بیان کنه و از اون طرف هم قادر نیست از روش های غیر معمول خودشو ارضا کنه کم کم ممکنه انحراف جنسی بهش روی بیاره .
به نظر من یه اصل وجود داره که در تمام بیماری های روانی و نیمه روانی هست و اون اینه که فرد باید خود بفهمه که این کار اشتباهه و در جهت اصلاح اون کوشش کنه وگر نه اگه کل مردم بخوان اصلاحش کنن نمی تونن ، مثل یه معتاد که چند بار ترکش می دن اما باز دوباره میره سراغ مواد و دلیلش هم اینه که شخص به خودش نیومده .
aaaa
ویرایش توسط master_boy1990 : 03-08-2016 در ساعت 08:33 AM
عزیزم باید درمان بشن . یه تست هست که میگن یه دختر بکش یه پسر.هرکی جنس مخالفشو بکشه یعنی از جنسیت خودش راضی نیست و احتمال ابتلا به این بیمارو رو داره بهتره به روانپزشک مراجعه کنید . مطمئنا قابل پیشگیری و درمان هست
شما به مرحله پذیرش این قضیه رسیدید . مابقی راه فقط دارو درمانی روان درمانی و مراجعه به روانپزشک هست
سلام به همگی
من تازه عضو شدم
من 28 سالمه و زنانه پوش هستم و وقتی تنهام به طور کامل زنانه میپوشم و به ارامش میرسم.دلیل اصلی که تاحالا ازدواج نکردم همین موضوعه.
میخواستم از خانمایی که این پست منو میخونن بپرسم ایا این موضوع واسه ازدواج خیلی مهمه و ایا بعد ازدواج همسرم میتونه با این موضوع کنار بیاد؟
بخدا خودمم نمیدونم چرا ایطوریم ولی هستم و هیچوقت نمیتونم کنار بذارم
شنیدم بعضی ها ازدواج کردن و همسرشون با این موضوع کنار اومده و و تو تنهایی خودشون در کنار همسرشون زنانه میپوشن!
ولی پسرهایی که اینطورین خیلی گرایش شدیدی به خانما دارن و از لحاظ احساسی و قلبی همه جوره در کنار همسرشونن و خانما،احساسات و سلایقشون رو خوب درک میکنن
ولی من بعضی وقتها علاوه بر زنانه پوشی دوست داشتم زن بودم و حامله میشدم!!خیلی دوست دارم حامله بشم ای خداااااااااااااااا
کمتر کسی میتونه با این موضوع کنار بیاد .
خیلی سخته یه خانم ببینه همسرش تمایل داره زنانه بپوشه ...
کسایی که زنانه پوش هستن و تمایل دارن به زنانه پوشی اگه خواستن برن خواستگاری حتما باید این موضوع رو با دختر درمیون بزارن که اگه این موضوع رو بعد ازدواج فهمید امکان داره نتونه باهاش کنار بیادو هضمش کنه ، اینجوری پسر هم عذاب میکشه و نهایتا شاید جدایی.
نمیدونم راه درمانی براش هست یا نه ولی کاشکی دنبال درمانش میرفتن کسایی که زنانه پوش هستن ، صرفا فقط برای آرامش خودشون .
شما خانم هستین؟
راه درمانی واسش وجود نداره.بعضیا هستن میگن با هیپنوتیزم یا شک الکتریکی یا روشهای تنبیهی میشه درمانش کرد،ولی همش در حد نظریه هست و تایید نشده.
اتفاقا من خیلی گرایش با خانمها دارم نه صرفا بخاطر غریضه جنسی،بلکه کلا تو وجودم واسه خانمها خیلی ارزش قائل هستم و خیلی زن نواز هستم.با چندتا دختر که دوست شدم بعد از اینکه باهام اشناتر میشدن میگفتن خیلی احساس گرم و لطیفی به خانمها داری.بخدا نمازمم سه وعده میخونم و خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی بخاطر همین موضوع دست نگه داشتم.همش به خودم میگم ازدواج کنم و زندگی یه دخترخانم رو تحت تاثیر این موضوع قرار بدم!!همه با تعجب میگن تو که اینقدر پسر خوب و سربه راهی هستی پس چرا ازدواج نمیکنی؟فقط میگم به صلاحه ازدواج نکنم.ولی هیچوقت به کسی نگفتم بخاطر چه موضوعی ازدواج نمیکنم!!بخاطر همین موضوع که باعث شده ازدواج نکنم افسردگی گرفتم.هیچ کس نیس باهاش در میان بگذارم.یا فاطمه زهرا کمکم کن منکه دیگه درمانده شدم.
اینجور که معلومه هیچ وقت نباید و نمیتونم ازدواج کنم|!!ولی این موضوع مادرزادیه و از کودکی دو سه سالگی خودشو نشون میده!کاش هیچوقت متولد نمیشدم کاش هیچوقت نمی بودم کاش از ذهنها پاک میشدم.ای خدا منو با اینکه اینجوریم واسه چی افریدی؟؟!!!چقدر بده دلت خیلی بخواد ازدواج کنی و عشق و علاقتو پای یه دختر بریزی ولی دقیقا مشکلی داشته باشی که خانمها ازش بیزارن و واسه ازدواج از همه چی مهم تر باشه!!!ای خدااااااااااااا
دوست عزیز اینطور نگید نا امید هم نباشید ، خدابزرگه.
من اطلاعات زیادی ندارم و نمیدونم راه درمانش چیه ، ولی حتما راه درمان داره ، نمیدونم به چه متخصصی باید مراجعه کنید ، شاید مجموعی از روانپزشک و روانشناس و اورولوژیست ولی حتما درمان میشید .
حق دارید براتون ناراحت کننده باشه که نتونید زندگی تشکیل بدید ولی نزارید دیر بشه و دنبال درمانش برید .( البته شاید دخترایی باشن که با زنانه پوشیه همسرشون مشکلی نداشته باشن و باهاش کنار بیان . مثل همون مثالی که خودتون زدید ، ولی خب درصدشون خیلی کمه )
مطمئن باشید شما هم میتونید یه زندگیه نرمال داشته باشید به شرطی که دنبال درمان باشید .
ویرایش توسط love : 04-02-2016 در ساعت 09:35 PM
مرسی از راهنماییتوننمیدونید چقدر تنهام!من دچار مشکلی ناخواسته و مادرزادیم ،ولی همه به عنوان انحراف تو مراحل رشد میشناسن!من تا حالا به هیچکس نگفتم اینجور مشکلی دارم.خیلی دلم میخواد با یه خانم موضوع رو در میان بذارم.فکرکنم خواهرم که به هم خیلی نزدیک و اعتماد داریم و رشته روانشناسی هم خونده،بهترین گزینه باشه!ولی میترسم و میدونم که بعد از دونستن این موضوع نظرش راجب من عوض میشه و دیگه شاید مثل قبل باهام نباشه!به نظرتون به صلاحه باخواهرم در میان بذارم یانه؟میترسم واکنش تندی نشون بده و بهم بی اعتماد بشهشما به عنوان یک خانم نظرتون چیه؟و توروخدا اگه امکانش هست هر روز یا هر یکی دو روز به اینجا سربزنید تا بتونم هم باهاتون مشورت کنم و هم راهنماییم کنید.بازم مرسی
به نظر من نه .... به خواهرتون نگید ، بخاطر همین دلایلی که خودتون گفتید ، امکان داره خواهرتون هم براش سخت باشه وقتی که بفهمه برادرش این علاقه رو داره ( زنانه پوشی ) .
به نظرم بهتره به روانشناس مراجعه کنید کسی که آشنا نباشه تا شما هم راحتتر حرفاتونو بزنید ، مطمئن باشید مراجعه کننده هایی مثل شما داشتن و خواهند داشت . پس خجالت هم نکشید .
من اطلاعاتم خیلی کم و ناچیزه از این موضوع ولی اگه کسی تاپیک رو دید و نوشته هاتونو خوند اگه اطلاعاتی در این زمینه داشته باشه حتما کمکتون میکنه .
باشه به روانشاس مراجعه میکنم ودنبال راه حلش میرم. حتی اگه مشکلمم حل نشد حداقل دنبالش رفتم.
بازم مرسی.من هر یکی دو روز میام اینجا و اگه امکانش هست شماهم هریکی دو روزی سربزنید.بالاخره میتونیم بحث مفیدی داشته باشیم.
وای چقدر بد...من که همه چیز دیده بودم و شنیده بودم به جز این یک مورد اما من فقط دوجنسه هارو دیدم که حقم دارن بدبختا که هم حس زنونگی دارن هم مردونگی و هویت نامشخص اما اینکه کامل مرد باشی و لباس زنونه بپوشی ندیدم...
خب این دسته فکر کنم جزء تراجنسی محسوب میشن.تو روانشناسی به عنوان مبدل پوش یا تراوسیتیسم خوانده میشن.
شما هم خانم هستین؟از نظر شما هم این موضوع واسه ازدواج تو اولویت اول قرار داره؟و اگه حتی با روانشناس نتونستم تغییر کنم واسه ازدواج چیکار کنم؟توروخدا خانمها کمکم کنید.فقط خانمها هستن که میتونن بفهمن موضوع واسشون چه وجهه ای داره
یکی مثل من اصلا نمیتونم با این موضع کنار بیام !!!! ببین دوست عزیز شما باید خودتونم یه تلاشی کنید که به این عادت زنانه پوشی رو کنار بگذارید و عادت به مرد بودن کنید مثلا همین اسم کاربری که گذاشتید حتی برای شخصیت یه خانم هم قشنگ نیست چه برسه اقا شما با یه نام کاربری اقا وارد بشید همین چیزایی ریز و بی ارزش زره زره جمع بشن میتوونن کمکتون کنن این مشکل رو کنار بذارید
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
اسم کاربریم که همینجوری به ذهنم رسید.
بعدشم بخدا من مادرزادی اینجوری هستم(زنانه پوشی ) من یادمه از سه یا چهارسالگی میل به پوشیدن لباس زنانه داشتم و چیزی نیس که تو دوران زندگی واسه کسی به وجود بیاد.
من یبار تقریبا تا یکسالو نیم تونستم بذارمش کنار ولی خیلی سخت بود و دوباره برگشتم.
من واسه تغییر تلاش میکنم ولی مشکل و پیچیدست و تقریبا غیرممکن.
میدونم خانمها از اینجور موردی خیلی بدشون میاد.گفتم که منم بخاطر همین موضوع تا حالا ازدواج نکردم.
نه فکر نکنم.
خودمم دقیقا یادم نیس.فقط یادمه حتی تا قبل از اینکه برم دبستان این حسو داشتم.البته اینو بگم که کلا من با وجود اینکه اینجوریم ولی همیشگی اینجوری نیستم،منظورم اینه حتی بعضی وقتها که تنها هم هستم زنانه نمیپوشم.ولی خیلی دوست دارم زنانه بپوشم و ارایشم بکنم برم بیرون،ولی خب نمیشه!کاش فقط یبار میشد کامل زنانه بپوشم و با یه خانم میرفتم بیرون و باهم میگشتیم ولی میدونم هیچوقت نمیشه!!
ولی وقتی که خودم میرم لباس زنونه میخرم حس خوب و ارامبخشی دارم!
نمیخوام از خودم تعریف کنم ولی کلا با خانمها خیلی خوب هستم قبلا هم گفتم خیلی زن نواز هستم.خانمها درک دارن لطیف هستن احساسات لطیفی دارن و ارزششون زیاده.از هدیه دادن به خانمها خیلی لذت میبرم.از اینکه گل هدیه بدم بهشون خیلی حس خوبی دارم.روز دختر و روز زن قشنگترین روزهاست
مشکل شما فط زنانه پوشیدن نست علاقه شما ه جنس زن خیلی زیاد از حده و خودتون فقط این حس درونیتون رو میتونید باپوشیدن لباس زنانه تسلا بدین.بهترین کار اینه ک خود واقعیت رو بشناسی. این که مرد بودنت رو دوست داری یانه ؟؟؟؟ اینکه میخوای تا اخرعمرت اینجوری باشی ؟ و اگه نه بلاخره از یه جایی باید منطقی فکر کنی و تصمیم بگیری کو خودت بخوای که این عادت رو کنار بذاری
اخه من زیاد راجب این موضوع تحقیق کردم.فهمیدم راه درمان قطعی واسش وجود نداره!بعضیا میگن با هیپنوتیزم،بعضیا میگن با دارو و ..... درمان میشه ولی تو اکثر منابع دیدم چون اصلا علتش معلوم نیس درنتیجه درمانی واسش نیس!!
خودم فکر میکنم شاید تداخل هورمونی داشته باشم!!
با این اوصاف ولی بازم میخوام برم پیش روانشناس.
پناه بر خدا.ببینم چی میشه
حرف شما متین.
من خودمم بخدا نمیدونم دقیقا باید چیکار کنم!
با وجود اینکه واسه خودم عادی شده ولی قبول دارم غیر عادیم و بالاخره تا کی؟؟اینکه نشد زندگی!!میدونم اگه هرکی منو تولباس زنونه ببینه چه فکرهایی که نمیکنه!
البته تا چند سال پیش فکر میکردم فقط تو دنیا من اینجوریم.
راستی از شما چند نفر خانمهای محترم هم خیلی تشکر میکنم که بالاخره هم تند برخورد نکردین و هم وقت میذارین میایین اینجا با پیشنهادات و راهنماییتون کمکم میکنید.
بخدا من تو خانواده مذهبی به دنیا اومدم و خودمم مقید هستم و واجبات مثل نماز سه وعده و اکثر اوقات اول وقت و روزه و..... رو انجام میدم.اینارو گفتم که بگم مشکلی که دارم جدا از چیزای دیگه ست.
من دچار مشکلی ناخواسته هستم که بخاطر ناشناخته بودنش درکش برای عموم ممکن نیس!
توکل بر خدا
یه خانمی بهم گفت هستن خانمهایی که از زنانه پوشیدن همسرشون خوششون میاد و حساسیتی نسبت به این موضوع ندارند!!نمیدونم اصلا حرفش راست بود یا نه!!به نظرتون واسه ازدواج اقدام کنم و موقع خاستگاری این موضوع رو با دختر در میان بذارم تا با دونستن این موضوع جواب بده؟؟!اصلا همچین چیزی امکان پذیره یانه؟؟من خیلی بخاطر این موضوع خیلی داغونم.
لطفا به عنوان یه خانم نظرتون رو بگید؟
مرسی
ببینید شاید هم باشن دخترایی که از زنانه پوشیه همسرشون خوششون بیاد یا حداقل مشکلی نداشته باشن ( که البته درصدشون کمه )
ولی شما اگه هم بخواید الان خواستگاری برید طی جلسات دوم سوم حتما باید این موضوع رو با دختر درمیون بزارید که ببینید اصلا میتونه باهاش کنار بیاد یا نه ... که اگه مطرح نکردید و بعد از ازدواج فهمید خدای نکرده مشکلی پیش نیاد اونموقع .
شاید اگه هم قبول کنه به شرط درمان ! بتونید بعد از ازدواج با آرامش بیشتری برای درمان اقدام کنید .
ببینید شاید هم باشن دخترایی که از زنانه پوشیه همسرشون خوششون بیاد یا حداقل مشکلی نداشته باشن ( که البته درصدشون کمه )
ولی شما اگه هم بخواید الان خواستگاری برید طی جلسات دوم سوم حتما باید این موضوع رو با دختر درمیون بزارید که ببینید اصلا میتونه باهاش کنار بیاد یا نه ... که اگه مطرح نکردید و بعد از ازدواج فهمید خدای نکرده مشکلی پیش نیاد اونموقع .
شاید اگه هم قبول کنه به شرط درمان ! بتونید بعد از ازدواج با آرامش بیشتری برای درمان اقدام کنید .
به نظر شما اگه تو موقع خاستگاری این موضوع رو باهاش درمیان بذارم واکنش تندی نشون نمیده؟؟!!یا مثلا پیش خودش چه فکر بدی بکنه بگه این دیگه چیجور پسریه!!یا بگه اصلا این پسر روانیه و از این حرفا دیگه!!!!
من از این بابت میترسم که حتی اعصبانی هم بشه و خیلی زشت بشه!!!بهرحال این یه طرف قضیه ست،طرف دیگه قضیه اینه که اصلا به نقل از شما از همه اینا بگذره و قبول کنه که به شرط درمان باهام ازدواج کنه و بعدا به هر دلیلی نتونم عوض بشم هزار مشکل دیگه هم به وجود بیاد!!!اونوقت بگه تو قول داده بودی و منم بهردلیلی نتونم به قولم عمل کنم نزاع و جنجال سر این موضوع و بعدشم طلاق دیگه!!!!
من بیچاره از همین الان اش نخورده و دهن سوخته
واکنش دختر و فکرایی که درمورد شما میکنه این دیگه بستگی به شعور و درک و فهمه دختره داره ، الان نمیشه واکنش رو حدس زد .
اینکه میگم جلسات دوم و سوم بگید که شمارو ببینه ، ببینه که شما هم یه پسر عاقل و بالغ و سالم هستی و تنها مشکلتون همینه .
اگه دختر عاقلی باشه که نه عصبانی میشه نه سروصدا راه میندازه و نه همه رو خبردار میکنه ... فقط اگه دوست نداشته باشه جواب رد میده .
ولی نظر من اینه اول درمان شید بعد برید خواستگاری یا حداقل ازدواج به شرط درمان نباشه چون به قول خودتون امکان داره بعد ازدواج هم دکتر برید ولی اون نتیجه رو نبینید .
پس قبل ازدواج تو فکر درمان باشید . و این حالت یه چیزی شبیه خودارضاییه که باید ترکش کنی . یعنی خودت هم باید به خودت کمک کنی و بهش پرو بال ندی ، سمتش نری تا ازش فاصله بگیری ، البته درکنار دکتر رفتن .
اینکه وضعیت منو تو جلسات دوم یا سوم اشنایی بعد خاستگاری بدونه اره بهتره تا اگه نمیخواد جواب منفی بده و حتما هم باید قسم بخوره که به کسی نگه و واسه همیشه پیش خودش نگه داره.چون بالاخره مساله عادی نیس و شعور و درک همه مث هم نیس.اگه بخوام برم خاستگاری باید تا میتونم از غریب های دور باشه تا اگه نخواد بعدا حتی دیگه همدیگرو هم نبینیم!!
من یبار شد حتی تا یکسالو نیم هم زنانه پوشی رو گذاشتم کنار ولی دوباره برگشتم.تو این مدت هم واقعا خیلی سعی میکردم ولی متاسفانه من حتی وقتی جوراب زنانه هم پای خانمها میبینم به سمت زنانه پوشی میرم.اصلا علاقه خاصی به جوراب رنگ پا پارازین دارم.وقتی همه جا تو کوچه و خیابون ادم چشمش به لباس های زنانه میافته چه بوتیک باشه و چه پوشیده شده توسط خانمها خب بی اختیار تحریک میشم به زنانه پوشی!!!نه میشه ادم چشمشو ببنده بالاخره بی اختیار چشمش به اون موارد میافته،نه میشه خودتو تو خونه حبس کنی و نه میشه بهش فکرنکنی!!
بهترین فرصت های ازدواجمو فقطو فقط بخاطر همین موضوع رد کردم.این همه موارد خیلی خوب بهم پیشنهاد میدادن فقط باحسرت میگفتم نمیتونم ازدواج کنم!هم پسر غیرتی هستم هم از لحاظ جسمی و جنسی مشکلی ندارم و هم اهل کار و زندگی.خیلیم میل به ازدواج دارم و دلم میخواد عشق و علاقمو پای یه دختر بذارمو خودمو وقفش کنم و با جون و دل همه جوره در کنارش باشم ولی.............!!!ای خدااااااااااااا
درمورد ترکش تا یکسالو نیم این خیلی خوبه . تلاشتونو بکنید و باز هم شروع کنید برای ترک .
البته هم میشه چشم رو کنترل کرد هم فکر رو .
شما هم سعی کنید وقتی میرید بیرون حتی اگه شده به فروشگاههایی که لباس زنونه یا لباس مجلسی دارن نگاه نکنید . نگاهتون رو منحرف کنید ، شما باید به خودتون هم کمک کنید .
تا وقتی که شما به این حستون فکر میکنید ، دامن میزنید ، بهش پروبال میدید ، تغذیش میکنید ( خودارضایی از طریق زنانه پوشی ) این حس هم در شما قوی و قوی تر میشه .
پس باید جلوشو بگیرید و کنترلش کنید باز هم میگم حتما درکنار دکتر و مشاور .
درمورد ازدواج هم خدا بزرگه ، ان شالله حل میشه به شرطی که تلاش کنید .
[QUOTE=love;172481]درمورد ترکش تا یکسالو نیم این خیلی خوبه . تلاشتونو بکنید و باز هم شروع کنید برای ترک .
البته هم میشه چشم رو کنترل کرد هم فکر رو .
شما هم سعی کنید وقتی میرید بیرون حتی اگه شده به فروشگاههایی که لباس زنونه یا لباس مجلسی دارن نگاه نکنید . نگاهتون رو منحرف کنید ، شما باید به خودتون هم کمک کنید .
تا وقتی که شما به این حستون فکر میکنید ، دامن میزنید ، بهش پروبال میدید ، تغذیش میکنید ( خودارضایی از طریق زنانه پوشی ) این حس هم در شما قوی و قوی تر میشه .
پس باید جلوشو بگیرید و کنترلش کنید باز هم میگم حتما درکنار دکتر و مشاور .
درمورد ازدواج هم خدا بزرگه ، ان شالله حل میشه به شرطی که تلاش کنید .[/QUOT
اره متاسفانه خودارضایی در حین مبدل پوشی.
البته من همیشه اینجور نیستم که وقتی زنانه مبپوشم صرفا واسه خودارضایی هس.حتی خیلی مواقع میشه وقتی زنانه میپوشم حس ارامش دارم و میلی هم به خودارضایی ندارم.قبلا تو همین تاپینگ گفتم دلم میخواد ارایش کنم و با یه خانم برم بیرون از خونه بگردیم ولی میدونم هیچوقت نمیشه.بعضی مواقع هم خیلی دوست داشتم میتونستم حامله بشم.ولی میلی به تغییر جنسیت ندارم.تو وجودمم خیلی علاقه شدید به خانما دارم و خیلیم واسشون ارزش قائلم و کلا زن نواز هستم.اینارو نمیگم که بخوام از خودم تعریف کنم یا اون موضوع رو توجیه کنم.میخوام بگم من مادرزادی همینجوری هستم. یادمه از چهارپنج سالگی همینجور بودم و ترکش واقعا واقعا خیلی سخته!!
بارم توکل بر خدای مهربان
[quote=ملوس;172497]با خانم لاو موافقم حتما به روانشناس مراجعه کنید .
البته یه روانشناس خبره .
به نظر من بهتره قبل از ازدواج حتما تا حدودی درمان بشید .
خانم ها دوست دارن با فردی ازدواج کنند که ویژگی های مردونه داشته باشه .
یه جورایی دوست دارن به کسی تکیه کنند که از همه نظر احساس قدرت داشته باشه وضعف نداشته باشه .
مثلا دوست دارن همسرشون چهارشونه وقد بلند دارای قدرت بدنی بالا وصدای زمخت و...باشه .
حالا هر چیزی که این ویژگی ها رو نقض کنه ممکنه به مذاقشون خوش نیاد .
شاید اگر بگین زنانه پوش هستید اصلا خوششون نیاد .
پس بهتره درمان بشید .
ان شالله وقتی همسرتون لباس های زیبا پوشید اینقدربه شما آرامش بده که هیچ وقت به فکر پوشیدن اون لباس ها به تن خودتون نباشید .
خدا مرهم تمام دردهاست هر چه عمق
خراش های وجودت بیشتر باشد
خدا برای پر کردن آن بیشتر در وجودت جای می گیرد
خدایا دردهایم دلنشین می شود
وقتی درمانم " تویی "
من هم قد بلند هستم و هم قد و اندام معمولی دارم.خخخخخخ
دور از شوخی من تو فکر هستم برم پیش یه روانشناس خوب.اتفاقا خودمم حس میکنم شاید در کنار همسرم باشم و سرگرم کار و زندگی بشم دیگه این کارو بذار کنار،ولی شاید هم نشه.شاید باورتون نشه ولی اینقدر دوست دارم ازدواج کنم و به ارامش برسم نه صرفا بخاطر مسائل میل جنسی،بلکه کلا دوست دارم یه دختر رو با جون و دل خوشبختش کنم ولی حیف که شاید هیچوقت بخاطر همین موضوع نتونم ازدواج کنم.اتفاقا الان بعد از چند سال یه دختری دیدم که بسیار محجبه و اسلامیه.همونی هست که همیشه حداقل از لحاظ ظاهری و مقید بودن واسم ملاک بوده.ولی حیف درگیر مشکلی هستم که بدترین موضوع واسه ازدواج خانماست!!!خدایا خودت میدونی چقدر درمانده ام کمکم کن
از همگی تشکر میکنم و مخصوصا از خانم لاو که وقت میذارن و این بنده حقیر رو راهنمایی و کمک میکنن.واسم دعا کنید.
مرسی
خواهش میکنم.
فقط یه چیزی .
انقدر ناامید نباشید ، فکر نکنید مشکلتون خیلی حاده و اصلا قابل تغییر نیستید . اصلا بدترین موضوع برای خانما نیست . مشکلات خیلی حادتری هم هست که خداروشکر گریبانگیر شما نیست .
پس انقدر ناامید نباشید و بدونید قطعا درمان میشید به شرط تلاش و خواستن .
خیلی خوبه که خانمی رو با معیاراتون مد نظر دارید ، پس هرچه سریعتر مشاوره ای درمورد مشکلتون برید و درمان رو آغاز کنید .
بعدش متوجه میشید که چقدر راحت بوده کنار گذاشتن این عادت و ان شالله بعد از ازدواج هم انقدر سرتون شلوغ میشه و جایگزینهای دیگه برای رسیدن به آرامش پیدا میکنید که به اینکار فکر هم نمیکنید .
موفق باشید .
مرسی از این همه لطفی که دارین
من تو اولین فرصت میرم پیش یه روانشناس بالینی خوب.
شمارو تو جریان میذارم.خواهشا هر چند روزی به اینجا سربزنید تا بتونم از شما هم کمک بگیرم.
بازم مرسی
سلام.
بخدا خانم هایی مثل شما خیلی خوبن که حداقل اینجور مسائل رو درک میکنن.اره منم سراغ دارم خانم هایی که همسرشون رو تو خونه ارایشش میکنن.زنانه پوشی تو خونه کنار همسر همیشگی نیس.فقط گاهی واسه ارامش و احساس درونی هس.مثلا مثل منکه زنانه پوش هستم هم اهل کار و زندگی هستم و اگه ازدواجم کنم هم زن و زندگیمو دوست دارم.
منم مجردم ولی واسه امتحان هم که شده میخوام برم پیش روانشناس ببینم نظرش راجب این موضوع چیه
ولی واقعا از خانم هایی مثل شما خیلی خوشم میاد.مرد هر مشکلی داشته باشه زنش میتونه ارامشی بهش بده که هیچ کس تو دنیا نمیتونه اون ارامش رو بهش بده.یه چیزی: پسرای زنانه پوش هم در عین مردانگی هم خیلی لطیف و مهربونن و هم زن نواز.نمیخوام این موردشون رو توجیه کنم ولی در مقابل این موردشون چیزای خیلی خوب دیگه ای هم دارن که واسه خانما ارزشمند هس.
بهرحال خوشبحال همسرتون که اینجور زن با فهم و درک بالایی داره
من جاهای دیگه هم نظر خانم هارو پرسیدم.بعضیاشون تند برخورد میکنن و حتی میگفتن هیچ دختری بهتون اعتماد نمیکنه و خیلی حرفای جور باجور دیگه!!!اخه مگه من چیکار کردم که غیر قابل اعتماد هستم؟؟؟!!منکه درگیر مشکل خودم هستم و چون واسه زندگی خودم و دیگران ارزش قائلم تا حالا ازدواج نکردم تا زندگی یه دختر تحت تاثیر این موضوع قرار نگیره وگرنه میتونستم قبل ازدواج بدون مطلع کردن دختر از این موضوع باهاش ازدواج کنم و بعد ازدواج بفهمه که همسرش چه مشکلی داره اونوقت معلوم نبود چه واکنشی نشون بده چقدر ناراحت بشه و احتمال زیاد طلاق و مشکلات روحی بعد طلاق و......!! .با دروغگویی و پنهانکاری که نمیشه اعتماد کسی رو جلب کرد.
من بخاطر همین مشکلم متاسفانه روحیمو از دست دادم و حتی بی انگیزه شدم!!اخه احساس پوچی میکنم.حس میکنم همیشه تنها میمونم!!!
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)