نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: خیلی تنهام

10824
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    خیلی تنهام

    سلام . من یه دختر 16 ساله ام با کلی مشکل . هیچکسیو ندارم که بخواد درست راهنماییم کنه رابطمم با خانوادم اونقدر خوب نیس که در مورد مشکلاتم باهاشون صحبت کنم . هیچ انگیزه ای برا ادامه زندگی ندارم و آینده خودمو کدر میبینم . وقتای عصبانیت یا ناراحتی با آسیب رسوندن به خودم آروم میشم دوستامم نمیتونن هیچ کمکی بهم بکنن .خیلی تنهام و این تنهایی سرچشمه همه مشکلاتمه . از خودم متنفرم و اگه موقعیتم جور بشه حتی امکانش هست خودمم زنده نزارم خواهش میکنم کمکم کنید....

  2. 2 کاربران زیر از sarrraaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سرگردونی . یکیو میخوام کمکم کنه . خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    سلام . من یه دختر 16 ساله ام با کلی مشکل . هیچکسیو ندارم که بخواد درست راهنماییم کنه رابطمم با خانوادم اونقدر خوب نیس که در مورد مشکلاتم باهاشون صحبت کنم . هیچ انگیزه ای برا ادامه زندگی ندارم و آینده خودمو کدر میبینم . وقتای عصبانیت یا ناراحتی با آسیب رسوندن به خودم آروم میشم دوستامم نمیتونن هیچ کمکی بهم بکنن .خیلی تنهام و این تنهایی سرچشمه همه مشکلاتمه . از خودم متنفرم و اگه موقعیتم جور بشه حتی امکانش هست خودمم زنده نزارم خواهش میکنم کمکم کنید....
    سلام
    به سایت مشاور خوش آمدید.
    یک دختر 16 ساله خیلی برایش زود هست که ناامید شود اینجا سایت مشاوره هست می توانید مشکلتان را بگویید کسی شما را نمی شناسد پس راحت مشکلتان را مطرح کنید چرا احساس تنهایی می کنید؟ در خانه با هیچ یک از اعضا خانواده صمیمی نیستید؟ بیشتر درباره خودتان توضیح دهید تک فرزند خانواده هستید؟

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    پاسخ : خیلی تنهام

    خیلی تنهام:گاهی اوقات، دنیا محل غریبی برای زندگی می‌شود. شما خود را در اجتماعی می‌بینید که دور و برتان را انسان‌نماها پر کرده‌اند؛ و با وجود این همه آدم، شما از درون احساس خالی بودن می‌کنید و متوجه می‌شوید که واقعاً تنهایید.





    با فهمیدن این نکته، حس غریبی به شما دست می‌دهد. در آن لحظه، احساس پوچی و بیهودگی بر شما مستولی می‌شود و سر تا پایتان شروع به لرزیدن می‌کند. این همه آدم دور و برتان، با این احساس تنهایی و پوچی، تضاد شدید دارد.


    پس باید خودتان را از این مهلکه بیرون بکشید. چرا وقتی می‌توانید با این احساس ناراحتی و بیهودگی مبارزه کنید، به سراغ تنهایی بروید؟

    همه ما باید بدانیم و آگاه باشیم که تنها به دنیا می‌آییم و تنها هم به دیدار دوست حقیقی‌مان خواهیم رفت. در کل جهان، آدم‌های خوب، بد، سفید، سیاه و خاکستری بسیارند و خیلی‌ها به ما علاقه دارند و از وجودمان لذت می‌برند، اما در نهایت، موقعی که به اطراف نگاه می‌کنیم، باید بدانیم که تنهاییم و مسئول عملکرد خودمان.

    اینکه در این لحظه با وجود انسان بودن و اینکه به ذات، موجودی اجتماعی آفریده شده‌اید اما احساس تنهایی می‌کنید، انتخاب شخصی خودتان و شیوه زندگی‌تان است.
    کارهای یکنواخت و خسته کننده روزانه، یک‌جا نشینی و دوری از معاشرت با دیگران، مهم‌ترین عوامل تنهایی ما هستند. چرا انسان خسته کننده‌ای هستید؟ سعی کنید جواب این سوال را صادقانه بیابید.

    چنگ زدن به گذشته و اشک ریختن برای آنچه از دست رفته و دیگر امیدی به بازگشتش نیست، کار غیر معقولی است. گذشته، تنها در یک صورت به درد شما می‌خور،د برای اینکه از آن درس بگیرید و اشتباهات گذشته را تکرار نکنید.

    بهترین دوست، همراه و دلسوز ما خداوند بخشنده و یکتایی است که هیچ احتیاجی به ما ندارد، اما از حضور و توجه ما به خودش بهترین استقبال را به عمل می‌آورد. پس اول از همه، دوستی‌تان را با او تقویت کنید. منظور ما اصلاً این نیست که فقط نماز و روزه‌تان را بیشتر کنید و یا کارهای سخت بکنید. همه ما بلد هستیم كه چطور دل عزیزترین دوستمان را به دست بیاوریم. کاری کنید که از آن بالاها ما را به فرشته‌ها نشان بدهد و با افتخار بگوید: فلانی را می‌بینید، او بنده من است.

    دست از سخت‌گیری و آزار خودتان بردارید. بعضی از ما آنقدر از خودمان طلبکاریم و به خودمان سخت می‌گیریم که انگار با موجود خبیثی طرف هستیم که جز با درد و عذاب، به راه نمی‌آید! پس، کمی به خودتان راحت بگیرید و دست از آزار خودتان بردارید.


    درهای دلتان را به روی مردم باز کنید، به روی عابران پیاده، همسایه‌ها، هم محلی‌ها، همکاران و اعضای خانواده‌تان. از معاشرت با دیگران هراس نداشته باشید. سعی کنید در قلبتان برای همه، جایی باز کنید و بدون اینکه احساس ترحم کنید و یا بخواهید جلب توجه کنید، به همه مهربانی کنید. محبت، معجزه‌هایی می‌کند که آثارش غیر قابل انکار است.

    از افرادی که دوست دارید با آن‌ها معاشرت کنید و یا معاشرت داشته باشید، یک لیست تهیه کنید. بعد راه‌های برقراری ارتباط با آن‌ها را بررسی کنید. بهترین راه‌کار، یافتن نقاط مشترک و علایق مشابه‌تان است كه از این طریق می‌توانید یک رابطه را شروع کنید.

    هر روز یک مسابقه را شروع کنید. مسابقه سلام کردن! سعی کنید اولین نفری باشید که به دیگران سلام می‌کنید و تمام تلاشتان را بکنید که هیچ کس از شما نبرد!

    بعضی از افراد هستند که به دنبال دوست، همراه و هم‌صحبت نیستند، بلکه بیشتر دنبال کسی هستند که از او سوء استفاده کنند. به اصطلاح خودمان از موقعیت اجتماعی، ثروت و محبوبیت‌ او استفاده کنند. برای پیدا کردن هم‌نشین، به این افراد تکیه نکنید که پشیمان خواهید شد. یک هم نشین و معاشر خوب، شما را به خاطر خوبی‌هایتان می‌خواهد نه موقعیت‌تان.

    نه، اشتباه نکنید! منظور این نیست که اسرار مگو را بازگو کنید. همه ما برای خودمان رازهایی داریم که بهترین کار، حفظ آن در قلب خودمان است؛ اما از علایق، سلایق و دوست داشتنی‌هایتان برای دیگران بگویید. خودافشایی، یکی از تضمین شده‌ترین راه‌های آغاز یک ارتباط خوب و موثر است.
    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36687
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    46
    تشکر شده 125 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خیلی تنهام

    سلام به نظر خودت این نا امیدی و تنهایی از کجا سرچشمه گرفته؟

  6. کاربران زیر از shirin danai بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    سلام . من یه دختر 16 ساله ام با کلی مشکل . هیچکسیو ندارم که بخواد درست راهنماییم کنه رابطمم با خانوادم اونقدر خوب نیس که در مورد مشکلاتم باهاشون صحبت کنم . هیچ انگیزه ای برا ادامه زندگی ندارم و آینده خودمو کدر میبینم . وقتای عصبانیت یا ناراحتی با آسیب رسوندن به خودم آروم میشم دوستامم نمیتونن هیچ کمکی بهم بکنن .خیلی تنهام و این تنهایی سرچشمه همه مشکلاتمه . از خودم متنفرم و اگه موقعیتم جور بشه حتی امکانش هست خودمم زنده نزارم خواهش میکنم کمکم کنید....
    سلام عزیزدلم
    منم دقیقا یه خواهر همسن تو دارم. باید بهت بگم توی این سن یکمی افسردگی شایع هستش بخاطر خیلی چیزا. هرکس توی هر سنی یه سری مشکلی داره که به نظر بقیه ساده هسش ولی از نظر خودش غیرقابل حل. مثل یک مسئله ریاضی بچه ی اول دبستان از نظر ما خیلی ساده هستش ولی از نظر خودش خیلی سخته.
    اول اینکه باید بگردی مکلتو پیدا کنی. مثلا ببینی چی هستش. برفرض مثال میگی من خیلی زشتم و دوستانم خیلی قشنگن. خوب جواب این سوال میشه که توی سن بلوغ قیافه ها تغییر میکنه و هیچکس شبیه سن بلوغش نمیمونه.
    هرکدوم از مشکلاتو دونه دونه باید بنویسی و بجای اینکه بگی وای چقد من بدبختم.بگردی براشون راه حل پیدا کنی. مشکلات و مسائل رو وقتی روی کاغذ مینویسی راحت تر بنظر میان.
    در ضمن توی سن و سال تو اغلب نوجوونا پرخاشگر و تنها میشن و صبر و حوصلشون کم میشه و روابطشون با خونواده متزلزل(لااقل این چیزیه که به نظر خودشون میاد) ولی این جوری نیست. هیچ خونواده ای نیست که بچه هاشو دوست نداشته باشه. اما طبیعیه که این ادما چون خیلی بهم نزدیکن از یه سری رفتارو برخورد هم بدشون میاد. که این نشونه بدی نیست. چون فقط غریبه ها هستن که کاری به کار هم ندارن و براشون مهم نیست که دیگران چطورین. پس اگه فک میکنی خونوادت درکت نمیکنن. باید ببینی که اصلا امتحان کردی این کارو یا خیر.
    مثلا یه بار گفتی مامان دلم گرفته. میای حرف بزنیم؟
    عزیزم یکم بیشتر مشکلتو توضیح بده تا کمکت کنیم

  8. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : سرگردونی . یکیو میخوام کمکم کنه . خیلی تنهام

    نه متاسفانه صمیمی نیستم با کسی تو خونه . دوتا خواهر دوتا برادرم دارم . ولی خانواده من نمیتونن منو درک کنن . دوسال اهیر یه سری مشکلات برام پیش اومد . که بعد از اون زندگیم خیلی بد شد . و حالا تنها فکرم مرگه . تا حالام چند بار قصد خودکشی داشتم ولی ترسیدم خودزنیم زیااد میکنم .ولی ایندفه حتما میخام بمیرم

  10. کاربران زیر از sarrraaa بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    37016
    نوشته ها
    69
    تشکـر
    122
    تشکر شده 16 بار در 13 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خیلی تنهام

    سلام عزیزم فکر میکنی اگه خودکشی کنی همه چی درست میشه اما نه اشتباه میکنی باید صبر کنی باید با مشکلاتت مقابله کنی ..خدا هیچوقت بندهاشو تنها نمیزاره تو سخت ترین شرایط هم کنارشونه ...من خودم مشکلات زیادی سرراهم بوده اما صبرکردم خدا جوری مشکلاتمو حل کرد که فکرش رو هم نمیکردم..واسه اینکه ازاین تنهایی بیای بیرون میتونی کارهای هنری انجام بدی یاورزش کنی یه جوری خودتو سرگرم کنی که از اون تنهایی وافسردگی بیای بیرون....توکلت بخدا باشه عزیزم...

  12. کاربران زیر از الینا پارسا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    سلام . من یه دختر 16 ساله ام با کلی مشکل . هیچکسیو ندارم که بخواد درست راهنماییم کنه رابطمم با خانوادم اونقدر خوب نیس که در مورد مشکلاتم باهاشون صحبت کنم . هیچ انگیزه ای برا ادامه زندگی ندارم و آینده خودمو کدر میبینم . وقتای عصبانیت یا ناراحتی با آسیب رسوندن به خودم آروم میشم دوستامم نمیتونن هیچ کمکی بهم بکنن .خیلی تنهام و این تنهایی سرچشمه همه مشکلاتمه . از خودم متنفرم و اگه موقعیتم جور بشه حتی امکانش هست خودمم زنده نزارم خواهش میکنم کمکم کنید....

    تو سن شما طبیعی هستش فک میکنم همه دوستان این مشکلات را رد کرده باشن

  14. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37064
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    سلام . من یه دختر 16 ساله ام با کلی مشکل . هیچکسیو ندارم که بخواد درست راهنماییم کنه رابطمم با خانوادم اونقدر خوب نیس که در مورد مشکلاتم باهاشون صحبت کنم . هیچ انگیزه ای برا ادامه زندگی ندارم و آینده خودمو کدر میبینم . وقتای عصبانیت یا ناراحتی با آسیب رسوندن به خودم آروم میشم دوستامم نمیتونن هیچ کمکی بهم بکنن .خیلی تنهام و این تنهایی سرچشمه همه مشکلاتمه . از خودم متنفرم و اگه موقعیتم جور بشه حتی امکانش هست خودمم زنده نزارم خواهش میکنم کمکم کنید....
    سلام عزیزم خوبی ؟
    چرا خودت رو سرگرم نمبکنی به چیزای که دوست داری ؟؟
    و اینکه چرا دوستات نمیتونن کمکت کنن ؟؟
    معمولا تو این سن همه دوست دارن با دوستاشون باشن و برن بیرون و تفریح و خیلی خوش میگذره
    دلیلی داره که گوشه گیر شدی ؟؟؟

  16. کاربران زیر از Negin1995 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : سرگردونی . یکیو میخوام کمکم کنه . خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    نه متاسفانه صمیمی نیستم با کسی تو خونه . دوتا خواهر دوتا برادرم دارم . ولی خانواده من نمیتونن منو درک کنن . دوسال اهیر یه سری مشکلات برام پیش اومد . که بعد از اون زندگیم خیلی بد شد . و حالا تنها فکرم مرگه . تا حالام چند بار قصد خودکشی داشتم ولی ترسیدم خودزنیم زیااد میکنم .ولی ایندفه حتما میخام بمیرم
    سلام
    خوب زمانه بالا و پایین دارد هنوز عمری از شما نگذشته که در مواجهه با یک شکست یا اتفاق بد خودت را باختی خودکشی یعنی پایان تمام فرصتها. منی که بیش از دو برابر سن تو را دارم هنوز امید دارم هنوز در حال تجربه های جدید هستم آدم تا زنده است یعنی خدا به تو امید دارد پس توان بهتر کردن و شدن اوضاع را دارد مطمئن باش برای هر مشکل و مسئله ای راه حلی هست ببینید هاجر وقتی در بیابان خشک بی آب و علف گیر افتاده بود هفت بار بین صفا و مروه را گشت ولی ناامید نشد و خدا به تلاش او نتیجه داد که همان چشمه زمزم هست خود خداوند در قرآن میفرماید«
    الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا » همانا کسانی که تلاش کردند در راه ما پس به آنها راههایی برای هدایت نشان دادیم. همانطور که در این آیه تاکید شده اگر شما به تلاشتان ادامه بدهید حتما راههای زیادی به روی شما بازخواهدشد.
    اصلا راز رسیدن به هدف دست بر نداشتن از تلاش و کوشش است استقامت کردن و ادامه دادن هست شما در محوطه ای محبوس شده اید اگر نا امید شده و دست از تلاش بردارید هرگز راه رهایی را نخواهید یافت ولی اگر تمام راهها را امتحان کنید و دست از تلاش برندارید حتما راهی به ذهنتان خواهد رسید و نجات پیدا خواهید کرد رمز نجات و موفقیت در تسلیم نشدن هست وگرنه آدمهای موفق آنهایی نیستند که شکست نمی خورند برعکس کسانی هستند علی رغم شکستهای پی درپی تسلیم نشده و دنبال راهی برای موفقیت هستند و خطاهای انجام گرفته را برسی می کنند تا به راهی که انتهیش موفقیت هست برسند محکم باشید و از مشکلات نهراسید که آدمی به وجود آمده تا همین معمای زندگی را حل کند

  18. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    من خانواده سخت گیری دارم . متاسفانه نمیزارن حتی مقدار کمی با دوستام وقت بگذرونم . هم باعث شده توخونه ام گوشه گیربشم . خودم ب کارای ههنری علاقه دارم اما خانوادم اصرار رو درسم دارن میگن وقت درستو میگیره خلاصه انگار اونا زندگی میکنن بجای من تصمییم میگیرن

  19. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    من خودم علاقه زیادی ب کارای هنری داشتم حتی تو مسابقات طراحی هم رتبه اول بودم همیشه اما خانوادن نزاشتن ادامه بدم گفتن ب درست لطمه میخوره . همه چیزایی ک دوست دارم تجربه کنم رو ازم گرفتن تمام عقیدشون فقط درسه همین باعث شده زده بشم از درس

  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    اره خیلی امتحان کردم ولی فکرشون قدیمیه درک نمیکنن منو . مثلا میگم چرا نمیزاری با دوستام رفت و آمد داشته باشم ب جز مدرسه میگن ما هیچکدوم از بچه هامون اینطور نبودن تو پررو شدی . اینقد منو منع کردن از همه چی منم برای اینکه تجربه کنم این چیزارو هرکاری کردم . دروغ گفتم بهشون تا بتونم کارایی ک نمیزاشتن رو انجام بدم . با دوستای بد افتادم . نماز خوندن رو ترک کردم . من از 13 سالگی چادر پوشیدم ب اجبار خانواده الان متنفرم ازچادر ولی بازم باید بپوشم . موقع های عصبانیت یا ناراحتی نمیتونم گریه کنم چون بهم حرف میزنن منم با اسیب رسوندن ب خودم خودم رو خالی میکنم . من ب رشته ی هنر علاقه من بودم ولی ب اجبار خانواده رفتم تجربی و الان هیچ انگیزه ای ندارم برا درس خوندن

  21. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    از محدودیت هایی ک خانوادم برام ایجاد کردن

  22. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : خیلی تنهام

    سلام
    به سایت مشاور خوش آمدی
    خوب هست که به فکر مشاوره گرفتن افتادید مشکل اصلی که بیان کردید محدودیت بیش از اندازه خانواده نسبت به شماست شما با مخالفت با خانواده و انجام دادن کارهایی نه از روی خواسته قلبی بلکه فقط برای مخالفت کردن با خانواده بیشتر بر حق بودن موضع خانواده تان را ثابت کردید
    اینقد منو منع کردن از همه چی منم برای اینکه تجربه کنم این چیزارو هرکاری کردم . دروغ گفتم بهشون تا بتونم کارایی ک نمیزاشتن رو انجام بدم . با دوستای بد افتادم . نماز خوندن رو ترک کردم .
    دلیل این محدودیتها این بود که شما به راه خلاف کشیده نشوید راه درست را انتخاب کنید با این لجبازیها نه تنها به هدفت نرسیدی بلکه باعث از دست رفتن اعتماد خانواده به خودتان شدید شما می توانستید با صبر و متانت شایستگی خودتان را ثابت کنید با انتخاب درست به خانواده تان بفهمانید که فرد قابل اطمینانی هستید وقتی اعتماد خانواده را به خود جلب کردید به تدریج خانواده با اعتمادی که نسبت به شما پیدا کرده بودند محدودیتهای شما را کمتر می کردند پس تنها راه به دست آوردن آزادی عمل بیشتر رفتار صحیح و منطقیست

  23. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    بحث اعتماد نیس اتفاقا خیلی بهم اعتماد دارن ولی ی سری عقیده دارن ک باعث شده منو محدود کنن

  24. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    بحث اعتماد نیس اتفاقا خیلی بهم اعتماد دارن ولی ی سری عقیده دارن ک باعث شده منو محدود کنن
    ببین دختر خوب یه مشکلی تو خونواده های ایرانی هست اینه که معتقدن دختر تا قبل از ازدواج نمیشه هیچ کاری بکنه بعدش هر کاری خواست بکنه. همه دخترا مشکلات مشابه تورو داشتن و ردش کردن. یه عده از دخترا قبول میکنن و هیچ تلاشی برای بدست اوردنش نمیکنن. ما دخترا مشکلمون اینه که خودمون رو با دخترای کشورای دیگه مقایسه میکنیم.خوب ملومه که یه سری امکانات که اونا دارن رو ما نداریم. اما برای بدست آوردن چیزایی که دوست داری باید بجنگی... اینکه تو بری به خونوادت بگی من نمیخوام چادر سر کنم و اونا بگن باشه عزیزم مانتو بپوش یا بگی من میخوام برم طراحی بگن اکی...
    اره خونوادت قدیمین. تو جدیدی! قبول...
    دو تا راه حل داری. یک اینکه خودتو بکشی که این راه حل مال ترسوهاست و هیچ مشکلی حل نمیکنه و هیچکسم نمی فهمه مشکلت چی بوده.
    راه حل دوم اینه که صحبت کنی. خوب دفه اول گفتن نمیشه باز صحبت کنی. دفه سوم و چهارم. همیشه متفاوت بودن سختی داره و هزارتا مشکل هست سر راهش. اگه راه خودت رو انتخاب کردی و میدونی به چه چیزهایی علاقمندی پس سرش باید بجنگی وبدستشون بیاری. تو این وسط باید از مشاوره یا بزرگترایی که حرف تورو میفهمن کمک بگیری. بهشون بگی علاقه هات چین تا اینا به خونوادت منتقل کنن. ولی با به خودت اسیب زدن به هیچ هدفی نمیرسی.
    موفق باشی

  25. کاربران زیر از ghm بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37064
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    من خانواده سخت گیری دارم . متاسفانه نمیزارن حتی مقدار کمی با دوستام وقت بگذرونم . هم باعث شده توخونه ام گوشه گیربشم . خودم ب کارای ههنری علاقه دارم اما خانوادم اصرار رو درسم دارن میگن وقت درستو میگیره خلاصه انگار اونا زندگی میکنن بجای من تصمییم میگیرن
    عزیزم برو خونه یکی از فامیل یا دوست صمیمی چند روز و خسته شدن از وضیعتت رو بهشون بگو تا قبول نکردن هم بهتره همونجا بمونی
    اینجوری اونا هم متوجه میشن که دیگه تو بزرگ شدی و کاری که دوست داری رو باید اجازه بدن انجام بدی هرچند که مخالف نظر اونا باشه
    یکم سختی داره اما کم کم درکت میکنن

  27. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    اخه نمیشه ما ارتباط صمیمی با فامیلامون نداریم ک بشه برم دوستامم خانواده هاشون نمیزارن من برم بمونم اونجا یه مدت . متاسفانه تو محیط شهرستان این چیزا امکان نداره

  28. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37143
    نوشته ها
    10
    تشکـر
    0
    تشکر شده 3 بار در 2 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    حرفتون متینه فکر میکنم راجبش . ممنون

  29. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2017
    شماره عضویت
    37064
    نوشته ها
    8
    تشکـر
    1
    تشکر شده 3 بار در 3 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : خیلی تنهام

    نقل قول نوشته اصلی توسط sarrraaa نمایش پست ها
    اخه نمیشه ما ارتباط صمیمی با فامیلامون نداریم ک بشه برم دوستامم خانواده هاشون نمیزارن من برم بمونم اونجا یه مدت . متاسفانه تو محیط شهرستان این چیزا امکان نداره
    چرا عزیزم ؟؟؟
    مگه کجایی هستی ؟؟؟
    مادر بزرگ یا پدر بزرگ خیلی نوه ها رو درک میکن ؟؟؟؟
    خواهر برادرت چند سالشون هست ؟؟؟؟

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. درمان اسلیو
    توسط فاطمه78 در انجمن تجاوز یا سوء رفتار جنسی
    پاسخ: 24
    آخرين نوشته: 09-25-2022, 05:17 PM
  2. فوایو و نکات کاندوم
    توسط fateme.68 در انجمن آموزش ها و مهارت ها
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 10-17-2017, 01:10 AM
  3. بحث آزاد: مواجهه با اسلیو
    توسط دختر شاد در انجمن روانشناسی جنسی
    پاسخ: 66
    آخرين نوشته: 04-01-2017, 11:18 AM
  4. آرشیو آواتار کاربران مشاور
    توسط Reepaa در انجمن عکس های دیدنی
    پاسخ: 15
    آخرين نوشته: 01-20-2015, 04:29 PM
  5. یو هو
    توسط محسن20 در انجمن گروه مشاوره
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-21-2014, 08:36 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد