خدایا به حق همین شبای عزیز یه عقلی به این بده یه پولی به ما
تازه اگه منگول بمونم میام تورو میگیرم
دارم برنامه ریزی میکنم واسه یه پروژه جدید آخ اگه بشه خیلی خوب میشه
خخخ ینی دخترعمه ات به دلت نشسته و پروژه شده برات خخخخخ
تنها خدا،آرام بخش دلها
نخیرم برنامه اینه میخوام فست فود سنتی بزنم بعد چند سال هم ارتقا بدمش به هتل
موفق باشی
خوبه لااقل اسمش باکلاس تر از ساندویچی خخخخ
تنها خدا،آرام بخش دلها
دخترﮎ ﺍﺯ ﻣﯿﺎﻥ ﺟﻤﻌﯿﺘﯽ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﻣﺮﺍﺳﻢ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺭﺩ
ﻣﯿﺸﻮﺩ،
ﺩﺭﺣﺎﻟﻴﻜﻪ ﻋﺮﻭﺳﮏ ﻭﻗﻤﻘﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﺤﮑﻢ ﺯﯾﺮ ﺑﻐﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ;
ﺁﻧﻄﺮف تر ﺷﻤﺮ ﺑﺎ ﻫﯿﺒﺘﯽ ﺧﺸﻦ، ﻫﻤﺎﻧﻄﻮﺭ ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ)
ﻣﯽ ﭼﺮﺧﺪ ﻭﻧﻌﺮﻩ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻛﻪ ﻗﻄره ﺍﻱ ﺁﺏ ﺑﻪ ﺗﻮ ﻭ ﻳﺎﺭﺍﻧﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ
ﺭﺳﻴﺪ ،
ﭼﺸﻤﺶ ﺑﻪ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ..
ﺍﻭ ﺑﺎ ﻗﺪﻡ ﻫﺎﯼ ﮐﻮﭼﮑﺶ ﺍﺯ ﭘﻠﻪ ﻫﺎﯼ ﺗﻌﺰﯾﻪ ﺑﺎﻻ ﻣﯽ ﺭﻭﺩ.
ﺍﺯ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺷﻤﺮ ﻣﯿﮕﺬﺭﺩ .
ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﯿﻦ(ﻉ) ﻣﯽ ﺍﻳﺴﺘﺪ
ﻗﻤﻘﻤﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﻣﻘﺎﺑﻞ ﺍﻭ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﻭ ﻣﻴﮕﻮﻳﺪ: ﺑﻴﺎ ﺁﺏ ﺑﺨﻮﺭ !!
ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﺷﻤﺮ ﻣﯽ ﺍﻓﺘﺪ ...
ﻭ ﺭﺟﺰ ﺧﻮﺍﻧﯽ ﺍﺵ ﻗﻄﻊ ﻣﯿﺸﻮﺩ.
ﺩﺧﺘﺮﮎ ﻣﯿﮕﻮﯾﺪ :
" ﺑﺨﻮﺭ،ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮ ﺁﻭﺭﺩﻡ " ﻭ ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮﺩﺩ .
ﺩﺧﺘﺮﻙ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﺷﻤﺮ ،
( ﮐﻪ ﺣﺎﻻ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺮ ﺯﻣﯿﻦ ﺯﺍﻧﻮ ﺯﺩﻩ)
ﻣﯽ ﺍﯾﺴﺘﺪ .
ﭼﺸﻤﺎﻥ ﺩﺧﺘﺮﮎ ﭘﺮ ﺍﺯ ﻗﻄﺮﺍﺕ ﺍﺷﮏ ﺷﺪﻩ ﻭ ﻣﯽ ﻟﺮﺯﺩ.
در ﭼﺸﻢ ﻫﺎﯼ ﺷﻤﺮ ﻧﮕﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺑﻐﺾ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﺪ :
" ﺑﺎﺑﺎ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺭﻡ "...
ﺻﺪﺍﯼ ﻫﻖ ﻫﻖ ﻣﺮﺩﻡ ﻓﻀﺎ ﺭﺍ ﭘﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.........
ممنان
دیروز نخل برداری خیلی حال داد جاتون خالی
دیشب تاحالا به شدت سرماخوردم و تب کردم
اصلا حسش نبود بیام شرکت ولی اومدم
دانشگاهم دارم ساعت 3 که البته نمیرم چون مریضم
برم خونه بینم پلی استیشن بازی کنم حالشو ببرم
جون تو
جون خودت
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
بازم خداروشکر سرماخوردگیم داره بهتر میشه
سرماخوردگیم خوب شد هورا هورا
بریم تو کار رژیم از جمعه ایشالا
و البته اینکه یکشنبه چک دارم هی هی
دوشنبه میام تهران هی هی .رستوران مسلم نهار هی هی .پیتزا داوود شام هی هی .مترو بازی هی هی.با قطار میام هی هی با اتوبوس وی آی پی برمیگردم حال میده هی هی
هه معلوم شد کی چاق
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
آخی به دلت مونده بود لقب دختر درشت اندام
عکست بذار بخندیم
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
برو جلو آینه وایسا ای از خنده روده بر میشی
بچه ها گفتن نداره من چند ماهی هستش سرپرستی یه دختر خانمی را به عهده گرفتم از طریق کمیته امداد و این حرفا و هرماه یه مبلغی واریز میکنم به حساب کمیته امداد که واریز شه به حساب اون دختر خانم و خانوادش هیچ ارتباطی هم باهاشون ندارم از اول آذر تاحالا به شدت شک افتاده تو دلم که اصلا این مبلغی که من واریز کردم به حسابشون میره به دستشون میرسه یا پول من میره واسه غزه و فلسطین و اینجور جاها و یکماهی هست که سرموقع واریز نکردم و یا کمتر از اون مبلغ ماههای قبل واریز کردم نمیدونم با این شکم چیکار کنم اینقدر فکرمو مشغول کرده که میخوام قطع کنم و یه جای دیگه هزینه کنم که خودم صد در صد در جریان باشم از یه طرف هم میگم اگه به دستشون هرماه میرسیده این پوله من یهو قطع کنم واسشو سخت بشه یا زندگیشون سخت تر از قبل بیوفته و واقعا نمیدونم چیکار کنم
دختره چندسالشه
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
از یه طرف دیگه میگم شاید خجالت بکشن کسی که مثلا چند ماه کمک مالی بهشون میگه بره دیدنشون ..نمیخوام خدای ناکرده حس این به وجود بیاد واسشون که حالا چون از نظر مالی خوب نیستن کم هستن یا کوچیک هستن . یا حالا من چون بهشون کمک میکنم خیلی آدم بزرگیم
حالا بیا و صادقانه صحبت کن چی تو مغزت میگذره تهدیدت میکنن
کار خدا چقدر دختر میلیونر داریم تو مملکت همشونم ماشالا ماشین بین 70 تا 100 میلیون دارن
ولی نمیدونم چجوریه همشون تو سایت همسریابی دور هم جمع شدن
بیکاریم بد چیزیه ها جمعه ها آدم نمیدونه چیکار کنه اوخخخ
اوقققققق... شکل خیارشور میمونن
بحث امروز ما با خانواده محترم : یه 70 تومنی پس انداز کردم اگه بشه میخوام یه آپارتمان نقلی بخرم در حد 60.70 متر .میگم فعلا میدم اجاره یه کسب درآمدی باشه بعدشم که ازدواج کردم خودم میرم توش زندگی میکنم .پدر گرامی میفرمایند خوبه آپارتمان بگیر هروقت هم ازدواج کردی من و مامانت میریم تو آپارتمان این خونه باشه واسه تو منم میگم عمرااااااااا
چرا نابود ؟
به خاطر خانواده زنم پدر زن آیندم چه گناهی کرده که دومادش خونه 2000 متری داره که ساختمونش 1300 متره هوووووو چقدر باید عروس جهیزیه داشته باشه تا 1300 مترو پر کنه
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)