نمایش نتایج: از 1 به 26 از 26

موضوع: روز اول مهر چه احساسی داری ؟

3268
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    May 2014
    شماره عضویت
    3710
    نوشته ها
    9,699
    تشکـر
    4,204
    تشکر شده 10,202 بار در 5,111 پست
    میزان امتیاز
    21

    Lightbulb روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    روز اول مهر چه حسی داری ؟



    امضای ایشان

    خـــــدانـگهــــــدار


  2. 2 کاربران زیر از farokh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    امروز هی به خودم میگم چه زود بزرگ شدیم..

    انگار همین چند روز قبل بود که رفتم کلاس اول دبستان بعد تنها تو حیاط نشسته بودم یهو یه پسری اومد گفت بیا بازی کنیم

    18 سال گذشت از اون روز

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    خیلی شلوغ و ترافیک.... تا دخترمو مدرسه رساندم کلی طول کشید

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    دورانی که می رفتیم: حس تبعید

    الان حس دلسوزی دارم به اونایی که مدرسه می رن..

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    حسرت میخورم که چرا به جای مدرسه نرفتم دنبال کار و شغل ازاد
    الان برا خودم کسی شده بودم
    اینهمه درس خوندمیم مدرک گرفتیم اندازه یه گوه هم برامون ارزش قائل نیستن

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط قیامت نمایش پست ها
    اینهمه درس خوندمیم مدرک گرفتیم اندازه یه گوه هم برامون ارزش قائل نیستن
    خودتو با خاک کوچه یک سانت کردی!
    اینقدر خودتو داغون نکن!
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  8. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    خودتو با خاک کوچه یک سانت کردی!
    اینقدر خودتو داغون نکن!
    خودمو نه
    ایم ممکلت و مردمش هستن که مارو داغون کردن

  9. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    من گاهی باورم نمیشه زمانی که اول مهر مهم بود تموم شدن
    الان اول مهر برای من فرقی با بقیه روزا نداره
    این چه وضعشه آخه
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  10. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    ماکه دانشگاهی هسیم الان و راحتیم ولی یادمه اول مهر هیچوقت ارامش نداشتم.
    برادرمم دیشب از استرس زیادی که داشت بهش قرص سیپروهپتادین دادیم میگفت کاش جهنم میرفتم ولی مدرسه نمیرفتم

  11. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34739
    نوشته ها
    398
    تشکـر
    35
    تشکر شده 121 بار در 88 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    ماکه دانشگاهی هسیم الان و راحتیم ولی یادمه اول مهر هیچوقت ارامش نداشتم.
    برادرمم دیشب از استرس زیادی که داشت بهش قرص سیپروهپتادین دادیم میگفت کاش جهنم میرفتم ولی مدرسه نمیرفتم
    خخخخخخخخخخخخخ

  12. بالا | پست 11


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    ماکه دانشگاهی هسیم الان و راحتیم ولی یادمه اول مهر هیچوقت ارامش نداشتم.
    برادرمم دیشب میگفت کاش جهنم میرفتم ولی مدرسه نمیرفتم
    واقعا چقدر این دو تا جمله دردناکن!

    دقیقا منم هیچ خاطره دلنشین عمیقی نه تنها از اول مهر ٬ که از دوران تحصیلم نداشتم.

    واقعا مسئولین ما باید از وجدان درد سر بزارن به کوه و بیابون که باعث شدن تا با سیاستهای اشتباهشون سالهای عمر یک کودک که توی این مسیر نوجوان میشه و به جوانی میرسه به این شکل و با این حجم از ترس و ناامیدی و ناآگاهی سپری بشه!

    خالی از لطف نیست بخشی از یادداشت یکی از اساتید و پژوهشگران توسعه که به مناسبت اول مهر منتشر شده رو اینجا قرار بدم؛
    ........................

    آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید شما هم در دام یک نظام بی تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیتکودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید.

    ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم.

    پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.

    باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود و ندانند ... هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.

    لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.

    اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد.
    ویرایش توسط رامونا : 09-23-2017 در ساعت 04:45 PM

  13. 4 کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  14. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط farokh نمایش پست ها
    روز اول مهر چه حسی داری ؟



    وای چه عکس درستی از زمان گذشته ما

    اول مهرو خداییش هیچکی دوست نداره چه ماها که دانشگاه میریم و چه اونایی که مدرسه میرن . ولی مدرسه ودانشگاه از تو خونه نشستن بهتره واقعا محیط علمی و صحبت کردن با دوستان حس مفید بودن به ادم میده اگرچه من در این مسیر در جوانی پیر شدم از بس استرس کشیدم
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  15. 2 کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  16. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    واقعا چقدر این دو تا جمله دردناکن!

    دقیقا منم هیچ خاطره دلنشین عمیقی نه تنها از اول مهر ٬ که از دوران تحصیلم نداشتم.

    واقعا مسئولین ما باید از وجدان درد سر بزارن به کوه و بیابون که باعث شدن تا با سیاستهای اشتباهشون سالهای عمر یک کودک که توی این مسیر نوجوان میشه و به جوانی میرسه به این شکل و با این حجم از ترس و ناامیدی و ناآگاهی سپری بشه!

    خالی از لطف نیست بخشی از یادداشت یکی از اساتید و پژوهشگران توسعه که به مناسبت اول مهر منتشر شده رو اینجا قرار بدم؛
    ........................

    آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید شما هم در دام یک نظام بی تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیتکودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید.

    ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم.

    پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.

    باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود و ندانند ... هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.

    لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.

    اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد.
    چه جملات زیبایی گفتن واقعا همین طوره
    کاش هدف واقعا اموزش بود.
    برادر من پسر باهوشی هست ولی استرس هایی که داره واقعا جلوی استفاده از هوشش رو گرفته در حدی از مدرسه متنفره که گاهی اسپند دود میکنیم ناراحت میشه و میگه به یاد اول مهر میفتم.
    چقدر این جمله قشنگه:
    اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.
    ویرایش توسط saba95 : 09-23-2017 در ساعت 06:58 PM

  17. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    دلتنگی برای همه اون روزهایی ک منتظر بودم زنگ بخوره یا برف بیاد یا بارون شدید بیاد و یا معلم نیاد و مدرسه تعطیل باشه و بریم خونه
    چه حس خوشبختی میکردیم اون لحظه
    تا ی کلاس دیگه معلمشون نمی اومد میگفتیم چه خوش شانسن خخخخ
    خوش شانسی تو نظرمون الان شده پول و ثروت و مقام
    دلتنگ نمره ۲۰ک وقتی میگرفتم انگار حکم ریاست جمهوری را گرفتم و غرق شادی بودم....
    آخ کجایی ذوق کیف نو ،گریه برای گم شدن پاکن ،مدادرنگی ۱۲تایی ،کتابهای جلد کشیده و دفترهای نویی ک صفحه های اولش با خوش خطی شروع میکردیم و اخراش خرچنگ قورباغه خخخ

  19. کاربران زیر از fateme.68 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Dec 2014
    شماره عضویت
    9968
    نوشته ها
    5,264
    تشکـر
    6,024
    تشکر شده 6,186 بار در 2,950 پست
    میزان امتیاز
    17

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    اره بابا کار نیست فعلا لااقل یکی پرسید چیکار میکنی میگی دانشجویی
    بعدش تا یکی بپرسه چیکار میکنی سرت میندازی پایین میگی کو کار علاف دارم میگردم.
    اونم میگه حیف جوانی نیست من سن تو بودم ی خانواده میچرخوندم
    نمیشه هم بهش گفت دوره ات را بچسب ک باد برد الان جوانها خسته از فرم پر کردن های الکی و وعده های دروغین باهاتون تماس میگیرم هستن.

  21. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    این جمله هارو باید با طلا نوشت...

  22. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    روزهای اول مهر رو خیلی دوست داشتم هنوز هم اون حس سابق رو دارم
    اولین روزی که مدرسه رفتم با محیط آشنا بودم. چون مادرم مدیر دبستان پسرانه بودن و توی مدرسه یه مهد بود برای فرزندان مدیر و معلم ها که من و خواهرم ساعت هایی رو که مادرم در مدرسه بودن آنجا توی مهد بودیم.وقتی مدرسه رفتم همان دبستان رو تا کلاس پنجم بودم
    اما خیلی خوب بود چون مادر آنجا بود زنگ های تفریح همیشه میرفتم توی دفتر مدرسه پیش مادر و خوراکی های خوشمزه واسم میگرفت و ماچم میکرد
    اما نمیگذاشت خیلی بهش بچسبم میگفت مادر اینقدر به من نچسب بچه ها میبینند مادرهایشان نبست ناراحت میشن. ولی من هی میچسبیدم اون هم میگفت کلاست شروع شد بچه برو سر کلاس
    یادآوریش حالم رو خوب کرد خیلی دوران شیرینی بود خوش گذشت

  23. 2 کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    http://uupload.ir/files/7xd_photo_۲۰...-۵۴-۲۱.jpg
    مگن این عکس کتاب سال ششمه.
    اسم کیسو گذاشتن کازه.
    راسته؟؟؟؟

  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    از این جامدادی ها داشتیم کی یادش میاد



  26. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    از این جامدادی ها داشتیم کی یادش میاد



    یکی دو بار از این جامدادی ها داشتم ولی به این پیشرفتگی نبود

    دو تا در بیشتر نداشت یکی واسه مداد و خودکار و یکی برای پاک کن و سرکن
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  27. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط آرش67 نمایش پست ها
    یکی دو بار از این جامدادی ها داشتم ولی به این پیشرفتگی نبود

    دو تا در بیشتر نداشت یکی واسه مداد و خودکار و یکی برای پاک کن و سرکن

    سه تا در داشتن. یکی همین دو تا در یکی هم پشت جامدادی که جای خط کش کوچک و نقاله و پرگار بود
    اون تیکه اضافه جای پاک کن هایی بود که جوهر پاک کن میگفتیم

  29. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2017
    شماره عضویت
    36687
    نوشته ها
    267
    تشکـر
    46
    تشکر شده 125 بار در 97 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    سلام یادش بخیر،خیلی حس خوبی داشتم کلاس اول بودم،کلا اول مهر برای من یعنی تجربه کردن یه حس خوب یه حس جدید،استرس و ...خیلی خوبه خیلییی

  31. بالا | پست 23


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    روزهای اول مهر رو خیلی دوست داشتم هنوز هم اون حس سابق رو دارم
    اولین روزی که مدرسه رفتم با محیط آشنا بودم. چون مادرم مدیر دبستان پسرانه بودن و توی مدرسه یه مهد بود برای فرزندان مدیر و معلم ها که من و خواهرم ساعت هایی رو که مادرم در مدرسه بودن آنجا توی مهد بودیم.وقتی مدرسه رفتم همان دبستان رو تا کلاس پنجم بودم
    اما خیلی خوب بود چون مادر آنجا بود زنگ های تفریح همیشه میرفتم توی دفتر مدرسه پیش مادر و خوراکی های خوشمزه واسم میگرفت و ماچم میکرد
    اما نمیگذاشت خیلی بهش بچسبم میگفت مادر اینقدر به من نچسب بچه ها میبینند مادرهایشان نبست ناراحت میشن. ولی من هی میچسبیدم اون هم میگفت کلاست شروع شد بچه برو سر کلاس
    یادآوریش حالم رو خوب کرد خیلی دوران شیرینی بود خوش گذشت
    هعععععععععععی روزگار...

    یاد کلاس دوم خودم افتادم که دختر معلممون هم کلاسیمون بود٬ مادرش جلوی ما توجه خاصی بهش نمیکرد٬

    اما زنگای تفریح همیشه تو دفتر پیش مامانش بود ٬ همه معلما دوسش داشتن و بهش توجه ویژه میکردن!

    یا مواقعی که به مناسبتهای مختلف معلما بچه هاشونو میاوردن مدرسه انقد حال و هواشون به نظر من با ماها فرق داشت که اون موقع همیشه دوس داشتم مادر منم معلم میبود.

  32. بالا | پست 24


    عنوان کاربر
    مشاورکو یار
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    31215
    نوشته ها
    1,462
    تشکـر
    1,960
    تشکر شده 1,912 بار در 980 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط siavash_en نمایش پست ها
    از این جامدادی ها داشتیم کی یادش میاد


    چقد کلاس داشت این جامدادیا اون زمون

    من قرمزشو داشتم روش عکس میکی موس بود.

  33. کاربران زیر از رامونا بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  34. بالا | پست 25

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Sep 2016
    شماره عضویت
    30886
    نوشته ها
    1,578
    تشکـر
    1,236
    تشکر شده 2,029 بار در 1,083 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    هعععععععععععی روزگار...

    یاد کلاس دوم خودم افتادم که دختر معلممون هم کلاسیمون بود٬ مادرش جلوی ما توجه خاصی بهش نمیکرد٬

    اما زنگای تفریح همیشه تو دفتر پیش مامانش بود ٬ همه معلما دوسش داشتن و بهش توجه ویژه میکردن!

    یا مواقعی که به مناسبتهای مختلف معلما بچه هاشونو میاوردن مدرسه انقد حال و هواشون به نظر من با ماها فرق داشت که اون موقع همیشه دوس داشتم مادر منم معلم میبود.
    بله خیلی کیف داشت مادرم رو در طول روز همیشه می دیدم اما در حضور بچه های مدرسه به من توجه خاص نداشتن همان رفتاری که با بقیه داشتن با منم همان برخورد رو انجام میدادن تازه خیلی اوقات به من بیشتر سخت میگرفتن شاید نمیخواستن بچه ها فکر کنند تبعیض قائل میشن
    ولی معلم ها به بچه های همدیگه خیلی توجه میکردن گاهی جایزه و ناهار و محبت هایی به این شکل داشتند

  35. کاربران زیر از siavash_en بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  36. بالا | پست 26

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6495
    نوشته ها
    322
    تشکـر
    492
    تشکر شده 306 بار در 164 پست
    میزان امتیاز
    10

    پاسخ : روز اول مهر چه احساسی داری ؟

    نقل قول نوشته اصلی توسط رامونا نمایش پست ها
    واقعا چقدر این دو تا جمله دردناکن!

    دقیقا منم هیچ خاطره دلنشین عمیقی نه تنها از اول مهر ٬ که از دوران تحصیلم نداشتم.

    واقعا مسئولین ما باید از وجدان درد سر بزارن به کوه و بیابون که باعث شدن تا با سیاستهای اشتباهشون سالهای عمر یک کودک که توی این مسیر نوجوان میشه و به جوانی میرسه به این شکل و با این حجم از ترس و ناامیدی و ناآگاهی سپری بشه!

    خالی از لطف نیست بخشی از یادداشت یکی از اساتید و پژوهشگران توسعه که به مناسبت اول مهر منتشر شده رو اینجا قرار بدم؛
    ........................

    آی معلم‌های عزیز، ما می‌دانیم که شما در این زنگ زدگی بی تقصیرید شما هم در دام یک نظام بی تدبیر زنگ زده، گرفتار شدید و زنگ زدید، اما شما مراقب کودکان ما باشید مبادا آنان زنگ بزنند. باور کنید مشق شب شیوه ای زنگ زده است، باور کنید املا مغز کودکان ما را زنگ زده می‌کند، باور کنید ارزیابی کودکان بر اساس نمره، سمی است که شخصیتکودکان ما را زنگ نمی‌زند بلکه متلاشی می‌کند، باور کنید رقابت‌هایی که بر سر نمره ایجاد می‌کنید از ترکش‌های جنگی مخرب‌تر است. لطف کنید دیگر به کودکان ما درس ندهید.

    ما چهل سال است بخش اعظم جوانانمان را درس دادیم و به دانشگاه فرستادیم، اما همه چیز بدتر شد. تصادفات رانندگی‌مان بیشتر شد، ضایعات نان‌مان بیشتر شد، آلودگی‌ هوای‌‌مان بیشتر شد، شکاف طبقاتی مان بیشتر شد، پرونده‌های دادگستری‌مان بیشتر شد، تعداد زندانیان‌مان بیشتر شد و مهاجرت نخبگانمان بیشتر شد. پس دیگر دست از درس دادن بردارید. آموزش کودکان ما ساده است ما دیگر به دانشمند نیازی نداریم ما اکنون دچار کمبود مفرط آدم‌های توانمند هستیم.

    پس لطفاً به کودکان ما فقط زندگی کردن را یاد بدهید. به آن‌ها گفت‌وگو کردن را، تخیل را، خلاقیت را، مدارا را، صبر را، گذشت را، دوستی با طبیعت را، دوست داشتن حیوان را، لذت بردن از برگ درخت را، دویدن و بازی کردن را، شاد بودن را، از موسیقی لذت بردن را، آواز خواندن را، بوییدن گل را، سکوت کردن را، شنیدن و گوش دادن را، اعتماد کردن را، دوست داشتن را، راست گفتن را و راست بودن را بیاموزید.

    باور کنید اگر بچه‌های ما ندانند که فلان سلسله پادشاهی کی آمد و کی رفت، و ندانند که حاصل ضرب ۱۱۴ در ۱۱۴ چه می شود و ندانند ... هیچ چیزی از خلقت کم نمی‌شود؛ اما اگر آن‌ها زندگی کردن را و عشق ورزیدن را و عزت نفس را و تاب آوری را تمرین نکنند، زندگی شان خالیِ خالی خواهد بود و بعد برای پر کردن جای این خالی‌ها، خیلی به خودشان و دیگران و طبیعت خسارت خواهند زد.

    لطفاً برای بچه‌های ما شعر بخوانید، به آن‌ها موسیقی بیاموزید، بگذارید با هم آواز بخوانند، اجازه بدهید همه با هم فقط یک نقاشی بکشند تا همکاری را بیاموزند، بگذارید وقتی خوابشان می آید بخوابند و وقتی مغزشان نمی‌کشد یاد نگیرند. لطفاً بچگی را از کودکان ما نگیرید. اجازه بدهید خودشان ایمان بیاورند، دین را در مغز آنان تزریق نکنید، فرصت ایمان آزادنه و آگاهانه را از آنان نگیرید، زبان‌شان را برای نقد آزاد بگذارید، آنان را از وحشت آنچه شما مقدس می‌پندارید به لکنت زبان نیندازید. بگذارید خودشان باشند و از اکنون نفاق را و ریا را در آنها نهادینه نکنید.

    اکنون که شما و ما و فرزندان ما همگی اسیر یک نظام آموزشی فرسوده هستیم، دستکم هوای هم را داشته باشیم، نداشته‌ها و تنگناها و غم‌ها و عقده‌های خود را به کلاس‌ها نبرید. ترا به خدا در کلاس‌های‌تان خدایی کنید نه ناخدایی. شاید خدا به شما و ما رحم کند و از این زندان‌ خودساخته رهایمان سازد.
    خیلی متن زیباییه

  37. کاربران زیر از arameshh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. شوک تجاوز جنسی +18
    توسط ستیلا در انجمن تجاوز یا سوء رفتار جنسی
    پاسخ: 39
    آخرين نوشته: 08-21-2016, 05:55 PM
  2. مشاوره و تجاوز جنسی
    توسط farhad.farhad در انجمن تجاوز یا سوء رفتار جنسی
    پاسخ: 28
    آخرين نوشته: 10-11-2015, 11:11 AM
  3. قربانی تجاوز جنسی
    توسط refighOO در انجمن پرده بکارت
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 08-30-2015, 12:19 PM
  4. تجاوز جنسی
    توسط ببر ایران در انجمن تجاوز یا سوء رفتار جنسی
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 08-23-2015, 01:35 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد