سلام ...خسته نباشید
من دختر 19 ساله هستم...سال پیش قبل از ورود ب دانشگاه با پسری اشنا شدم که هم رشته و هم دانشگاهی بودیم...همدیگرو و دیدیم و حرف زدیم به ترجیح من فقط دوست بودیم...بعد از یه مدت ابراز علاقه ها شروع شد....
اول نه گفتم و ناراحت شدم...گفتم شرایطش و ندارم و اهل دوستی نیستم ولی با توجه به شرایط حاد اون که مشکوک به یه بیماری سخت بود رابطه ی عاطفی پیدا کردیم.....فاصله محل زندگیمون زیاد بود و خانوادم هم قبول نمیکردن...گفت عیبی نداره...
کم حرف میزدیم و بیرون میرفتیم...ولی سه ماه که گذشت صحبت هاشجدی شد...من و به خانوادش معرفی کرده بود و شدیدا مایل بود تصمیمجدی واسه ایندمون داشته باشیم....از اون روز استرس شدیدی گرفتم....گفتم نه...کنار کشیدم...تلخ شدم ولی همه جوره کنار اومد...همیشه دعواهامون ب خاطر من بود...شرایطش تو خونه هم کمی سخت بود و مسولیت زیاد داشت سر همبن اونم گاهی عصبی میشد....در اخر اون ب روانشناس مراجعه کرد....و عصبانیت هامو هم با محبت ج میداد....
در اخر ب این نتیجه رسیدیم که من برعکس اون فقط ب اون وابسته هستم و علاقه شدیدی وجود نداره و ب خاطر همین اصلا نمیتونم به ایندم باهاش فکر کنم....اون میگفت حداقل به من تو ایندت فکر کن....بزار امید داشته باشم ولی نشد....چون یه سریخصوصیات اخلاقی و ظاهری رو زیاد نمیپسندیدم...از طرفی هم نمیتونستم تمومش کنم....الان چند هفته هست جدا شدیمو قراره تابستون و فکر کنم و نتیجه بگیرم....
به نظرتون من باید ب این رابطه برگردم .?شدیدا سردر گم هستم....میترسم هم از جدایی هم از ادامه این رابطه که نکنه بعد ها کسی بیشتر به ایده ال هام نزدیک باشه....