سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
حقیقت اینه که من یه مشکلی دارم خیلی ازم انرژی میگیره ولی نمیدونم منشا این فکر و موضوع چیه. برای همین خواستم اینجا مطرح کنم.
راستش مدت ها قبل شاید دو سال پیش... من سرم تو کار خودم بود و به این که بقیه چیکار میکنن بی توجه بودم. ولی تو این مدت تو فضای مجازی که بودم و همسنای خودم رو میدیدم خیلی عجیب بود برام.
تا حالا چند نفری بودن که تو این دو سال تو مجازی دیدم که میگفتن باید کیف دنیا رو کرد... باید هر لحظه خوش بگذره.
مثلا یه بار با یه شخصی که داشتم صحبت میکردم گفتم من یه بازی هست یه بازی فکری که وقتی میخوام یکم حال و هوا عوض بشه میرم تو کامپیوتر بازی میکنم. بازی انلاین هست و فکری هست و خوبه من وقتی بازی میکنم خیلی رو روحیه اثر میگذاره.
ولی یه مشکلی دارم.
راستش من الان زیاد تفریح نمیکنم. ینی دو سه سال هست که به طبع اینکه درس داشتم نتونستم خوب تفریح کنم و مجبور بودم از تفریح بزنم و درس بخونم.
الان هر چی تفریح دارم و خودم رو مشغول میکنم یه جورایی نمیدونم چطور تو مغزم تلقین میشه که این لذت واقعی نیست.
ینی میدونین چیه تحت تاثیر بقیه قرار گرفته.
یه بار یه دختری بود یه جایی گفت رانندگی بلده و کورس میذارن... چند بار عکس گذاشته بود برای همه سرعت 180 .. 220
اونم تو سن من؟؟؟!!
یه جورایی چطوری بگم یه حس ناراحتی هست که میگه تو تقریح واقعی رو نمیکنی. در صورتی که من به همین درس خوندن زیاد و باشگاه و موزیک و
کتاب روانشناسی خوندن و کامپیوتر و اینا فعلا قانعم... عاشق اینا بگم بهتره.
من کمال طلبی دارم-وسواس فکری هم به طبع اون دارم متاسفانه.....
الان چیکار کنم. تاثیر گذاشته مجبور شدم مطرحش کنم
اینو هم بگم بهتره اون افرادی که میگفتن کیف دنیا رو بکن درسشون خیلی ضعیفه و حسرت میخورن که مثل یه ادم معمولی درس میخوندن. ینی ضعیف ان
در حقیقت خودم رو با دیگران مقایسه میکنم تو این مورد.
قبلنا خودم رو تو داشتن دوست دختر با بقیه مقایسه میکردم خخخ ولی الان فهمیدم من نداشته باشم چند قدم جلوترم و اون مشکل حل شد.
اونا حسرت اینو میخورن میتونستن مثل من درس میخوندن ولی من خودم نمیدونم دارم حسرت چه چیزی رو میخورم و اصلا قضیه چیه.
امیدوارم تو این موضوع کمکم کنین چون این موضوع اذیت کننده هست. نمیدونم حرف بقیه چرا برام مهم شده. یه بار یه دوستی رسما اینو بهم گوشزد کرده بود که تو چرا حرف بقیه اینقد برات مهم شده. چون اوله اول که باهاش حرف میزدم اصلا حرف بقیه کلا برام بی معنی بود و حذف میکردم ولی الان ...... اشکال کجاست؟ نمیتونم دلیل رو پیدا کنم.
عذر میخوام طولانی شد