نمایش نتایج: از 1 به 21 از 21

موضوع: مشکل عشق و رفتار

1927
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    مشکل عشق و رفتار

    سلام دوستان عزیزم
    این اکانت دوستم هست اومدم تا کمکم کنید
    دارم دیوونه میشم حدود 4 سال هست با دختری آشنا شدم توی این سال ها بهش علاقه پیدا کردم عاشقش شدم خیلی شدید جوری که به همه موقعیت های زندگیم به خاطرش پشت پا زدم، انقد دوسش دارم الان دارم با اشک اینارو مینویسم، مشکل ما از جایی شروع شد که اون اومد بهم گفت منو دوس داره ولی شاید خانوادش با این وصلت موافقت نکنن چون از حدود 700 کیلومتر باهم فاصله داریم و گفت خانوادش شاید با این ازدواج موافق نباشن من همه اینارو درک میکنم اما بهش میگم بهم یه فرصتی بده تا خودمو به خانوادت ثابت کنم منو ببینن شاید خوششون اومد اما اون هی حرف خودشو میزنه، توی این چند سال هیچی براش کم نزاشتم از نظر عشقی و محبت و دوس داشتن مالی همه چی براش کم نذاشتم اما یه چیزی که بدتر از همه اینا داره قلبم رو داغون میکنه نوع رفتار و حرکاتش هست.. مثلا هی میگه زیاد بهم نزدیک نشیم تا اگر جدا بشیم ضربه نخوریم یا اینکه اینهمه بهش محبت میکنم یبارم نمیاد بهم بگه دوسم داره حس میکنم اصلا من براش اهمیتی ندارم و اگر یکی دیگه بیاد تو زندگیش راحت قیدمو میزنه ولی گاهی میاد میگه بهم حس داره و دوسم داره ولی خیلی بی تفاوت هست یه ماهه خیلی داغونم نمیتونم فراموشش کنم دارم از پا در میام الانم رفته مسافرت خیلی کمتر باهام ارتباط داره، حس میکنم دارم از دستش میدم
    میدونم میدونم وقتی یکی دوستت نداره باید رهاش کنی ولی آخه بعد 4 سال الان که انقد عاشقش شدم اونم یه عشق پاک که حتی یکبار دستشو هم نگرفتم همه چیمو وقفش کردم اما هر چی میگذره بیشتر حس میکنم دارم براش بی ارزش میشم مثلا توی پست های پیجش همش از تنهایی مینویسه از اینکه دلش عشق میخواد... خب لامصب پس من چیم این وسط اینهمه بهش دارم عشق میورزم یعنی کمه؟ ؟ حتی بهش گفتم حاضرم نزدیک خونشون بیام خونه بگیرم هر شرطی داشته باشه انجام میدم همه جوره باهاش راه میام اما بازم جواب درستی نمیده.. دیگه کم آوردم یه ماهه خواب و خوراک ندارم در حالی که اون خیلی راحت داره خوش میگذرونه و این وسط منم دارم ذره ذره آب میشم هی با خودم تصمیمم میگیرم تموم کنم همه چیو ولی باز دلم طاقت نمیاره.. آخه یه دختر از یه پسر چی میخواد؟ اعتماد؟ پول؟ عشق؟ خب همه اینارو من دارم خودشم بارها گفته بهم خیلی اعتماد داره و عشقمو قبول داره ولی آخه چرا رفتارش اینجوری هس؟ خواهرشم منو میشناسه همیشه میگه شما دو تا بهم میاین و این بحثا ولی باز نمیتونم این رفتاراشو درک کنم مشاوره و این چیزا هم رفتم ولی اصلا فایده نداشت گفتم اینجا شاید کسی تجربه ای مشابه داشته باشه
    توروخدا راهنمایی کنید زندگیم تلخ و سیاه شده
    گوشه گیر و لاغر و مریض شدم خیلی وقته دوستامو ندیدم اصلا پاهام یاری نمیکنن برم از خونه بیرون، همش استرس دارم که داره از دستم میره آخه من که جز اون هیچ دختری تو زندگیم نبوده و عشق اول و اخرمه چرا باهام اینجوری میکنه
    خانوادم هم از دستم کلافه شدن و خیلی ناراحتن دارن میبینن ذره ذره میسوزم. کاش هیچوقت عاشق نمی شدم آدما وفا ندارن هر چی بیشتر محبت میکنی باهات بدتر میشن دقت کردم اگر بهش پیامی ندم اصلا عین خیالش نیس ولی دلم طاقت نمیره میرم سمتش باز، الانم جدیدا رفته بینیشو جراحی کرده حس میکنم بیشتر خودشو میگیره و نسبت به همه چی بی اهمیت شده . انگار میخواد من فقط باشم تا یه روزی یکی دیگه رو وارد زندگیش کنه و منو تموم کنه. نمیفهمم هیچی نمیفهمم این چه ظلمی هست تو این 4 سال حتی توی چشمای یه دختر هم نگاه نکردم هر جا رفتم هر کاری کردم فقط و فقط اون توی قلبم و روحم بوده. از خودم هم داره حالم بهم میخوره که انقد ناتوان شدم
    ببخشید زیاد نوشتم و شاید با اشکال ، حالم زیاد خوب نیس بزور نوشتم
    منتظر راهنماییتون هستم

    sent from Huawei mate 8

  2. 2 کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    سلام دوست عزیز

    مطالبتون رو خوندم و ناراحت وضعیت فعلیتون شدم

    متاسفانه این درد بصورت اپیدمی هست و همه جا وجود داره

    حس نکنین ک تنها شما هستین و دچار همچین شرایطی هستین

    ببنین برادر من ، من خیلی رک باتون صحبت میکنم شاید ب خودتون بیاین

    کسی ک شما رو بخواد انقدر بهونه نمیاره ، باتون همه جوره میمونه

    این دختر خانوم شاید شما دیگه قانعش نمیکنین ، شاید عامل مسافت زیاد اذیتش میکنه و اگه نزدیکش بودین اینجوری نمیشد

    ولی همه ی اینا احتماله

    بشینین درست درمون یه ساعت و یه روز مشخص باشون حرف بزنین

    ببنین کلا ازتون چی میخواد

    اگه شما رو میخواد بهش بگین این ادا اطوارا رو جمع کنه ، اگه نمیخواد همین حالا تکلیفتون رو مشخص کنه و انقد شما رو توو بلاتکلیفی و دو راهی نذاره

    این وضعیت نگرانی شما ، کاری ب قضیه ی عشق و عاشقیتون ندارم و سوای این موضوع ، بخاطر بلاتکلیفیه ک دارین

    اگه وضعیتتون مشخص شه دیگه اینجوری از توو خودتون رو نمیخورین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  4. 2 کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  5. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    یه خورده قاطع و جدی باشون حرف بزنین و بهشون بگین ک میدونی دوست دارم و از همه چی من میدونی

    اگه میخوای که بیام خواستگاریت

    اگه نمیخوای همین حالا بم بگو ، اگه بازم بهونه آورد شما دیگه کوتاه نیاین

    بذارین یه دوری بزنه و ببین دنیا دست کیه

    شما هم بچه نیستین ، ادا اطوراتون رو زودی جمع کنین

    بیرون برین ، توو جمع خونواده و دوستاتون باشین ، خوش بگذرونین و غمتون نباشه

    شما هم اولین و آخرین نفری نیستین ک این بلا داره سرتون میاد

    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  6. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    بخدا میدونم حرفات درسته همش خودم هم همش اینطوری فکر میکنم. دارم میسوزم از اینکه انقد بهش عشق و علاقمو نشون دادم همه چی زندگیم رو بهش گفتم . حس کردم از وقتی که بیشتر بهش محبت کردم ازم بیشتر فاصله گرفت. وقتی هم باهاش میخوام جدی حرف بزنم میزنه زیر گریه و میگه برا اونم سخته ولی فعلا چاره ای نیس. توی دور ورم فامیل و آشنا اینهمه دختر هس وقتی شرایطشون برای ازدواج میبینم حس میکنم چند برابر اون شرایطارو من دارم ولی آخه این دختره یا خودش رو زده به نفهمی یا نمیدونم چی.. بچه18 ساله هم نیستم که احساساتی باشم و این بحثا. حس میکنم غرورم داره خورد میشه. خیلی حس بدی هست. وقتی بهش میگی دوستش داری بحث رو عوض میکنه :-(

    sent from Huawei mate 8

  8. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    سلام دوستان عزیزم
    این اکانت دوستم هست اومدم تا کمکم کنید


    sent from Huawei mate 8
    سلام خیلی متاسف شدم

    به نظرم یه مدت رهاش کن

    اگه اومد سمتت که هیچ

    اگه نیومد هیچوقت خودت رو واسه کسی که قدرت رو نمیدونه کوچیک نکن

    نه آسمون به زمین میاد نه زمین به آسمون

    ببخشید نمیتونم خیلی راهنماییتون کنم واقعا متاثر شدم

  9. 2 کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  10. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    بخدا میدونم حرفات درسته همش خودم هم همش اینطوری فکر میکنم. دارم میسوزم از اینکه انقد بهش عشق و علاقمو نشون دادم همه چی زندگیم رو بهش گفتم . حس کردم از وقتی که بیشتر بهش محبت کردم ازم بیشتر فاصله گرفت. وقتی هم باهاش میخوام جدی حرف بزنم میزنه زیر گریه و میگه برا اونم سخته ولی فعلا چاره ای نیس. توی دور ورم فامیل و آشنا اینهمه دختر هس وقتی شرایطشون برای ازدواج میبینم حس میکنم چند برابر اون شرایطارو من دارم ولی آخه این دختره یا خودش رو زده به نفهمی یا نمیدونم چی.. بچه18 ساله هم نیستم که احساساتی باشم و این بحثا. حس میکنم غرورم داره خورد میشه. خیلی حس بدی هست. وقتی بهش میگی دوستش داری بحث رو عوض میکنه :-(

    sent from Huawei mate 8
    یه کاریم میتونین انجام بدین با خواهرشون صحبت کنین و بگین که میخواین رسما برین خواستگاری خواهرشون و ایشون با خونواده شون صحبت کنن

    ببینین نظر خواهرشون چیه
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  11. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  12. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    یه کاریم میتونین انجام بدین با خواهرشون صحبت کنین و بگین که میخواین رسما برین خواستگاری خواهرشون و ایشون با خونواده شون صحبت کنن

    ببینین نظر خواهرشون چیه
    خواهرش سنش زیاد نیس 16-17 سالش هس میگه من دخالتی نمیکنم.. اینا کلا دو تا خواهرن شاید برای همین انقد لوس و خودخواه شدن..
    مشکل من اینه که خیلی دل نازک هستم هرچقدر بهم بدی کنه باز دلم پیششه.. حتی یکبار برگشت بهم گفت سعی کن ازم متنفر شی اگر خواستی جداشی... واقعا این مسیر خیلی گنگ شده عقلم میگه به جایی نمیرسه...
    این دل ولی با عقل سازگاری نمی کنه..
    کلافه و درموندم

    sent from Huawei mate 8

  13. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام خیلی متاسف شدم

    به نظرم یه مدت رهاش کن

    اگه اومد سمتت که هیچ

    اگه نیومد هیچوقت خودت رو واسه کسی که قدرت رو نمیدونه کوچیک نکن

    نه آسمون به زمین میاد نه زمین به آسمون

    ببخشید نمیتونم خیلی راهنماییتون کنم واقعا متاثر شدم
    ممنونم
    گاهی یه کلمه ساده شاید باعث آروم شدن بشه..

    sent from Huawei mate 8

  14. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    خواهرش سنش زیاد نیس 16-17 سالش هس میگه من دخالتی نمیکنم.. اینا کلا دو تا خواهرن شاید برای همین انقد لوس و خودخواه شدن..
    مشکل من اینه که خیلی دل نازک هستم هرچقدر بهم بدی کنه باز دلم پیششه.. حتی یکبار برگشت بهم گفت سعی کن ازم متنفر شی اگر خواستی جداشی... واقعا این مسیر خیلی گنگ شده عقلم میگه به جایی نمیرسه...
    این دل ولی با عقل سازگاری نمی کنه..
    کلافه و درموندم

    sent from Huawei mate 8
    فک کنم شما هم خودتون سنی نداشته باشین

    نگران نباشین ، کاری نیست ک حل نشه

    رفتار این خانوم بیشتر بچه بازیه تا اینکه یه دختر خانوم کامل باشن


    میتونین یه کار دیگه انجام بدین از خواهر کوچیکشون بخویان که شماره ی مادرشون رو بهتون بده ، و چیزیم پیش دوس دخترتون نگه

    مستقیما با مادرشون صحبت کنین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  15. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    فک کنم شما هم خودتون سنی نداشته باشین

    نگران نباشین ، کاری نیست ک حل نشه

    رفتار این خانوم بیشتر بچه بازیه تا اینکه یه دختر خانوم کامل باشن


    میتونین یه کار دیگه انجام بدین از خواهر کوچیکشون بخویان که شماره ی مادرشون رو بهتون بده ، و چیزیم پیش دوس دخترتون نگه

    مستقیما با مادرشون صحبت کنین
    من سنم کم نیست
    خودمم به این فکر کردم ولی آخه تا وقتی خودش دلش با من نباشه و از این ادا ها در بیاره چه فایده داره،
    دلم برای خانوادم میسوزه بنده خدا پدر مادرم اینهمه برام زحمت کشیدن حالا که باید با موفقیتم خوشحالشون کنم اینجوری گرفتارشون کردم با حال خودم
    دیدم به همه دخترا خراب شده این هم نشه دیگه فکر نکنم بتونم کسی دیگه رو قبول کنم

    sent from Huawei mate 8

  16. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    [replacer_img] نوشته اصلی توسط saeedbg [replacer_a]
    من سنم کم نیست
    خودمم به این فکر کردم ولی آخه تا وقتی خودش دلش با من نباشه و از این ادا ها در بیاره چه فایده داره،
    دلم برای خانوادم میسوزه بنده خدا پدر مادرم اینهمه برام زحمت کشیدن حالا که باید با موفقیتم خوشحالشون کنم اینجوری گرفتارشون کردم با حال خودم
    دیدم به همه دخترا خراب شده این هم نشه دیگه فکر نکنم بتونم کسی دیگه رو قبول کنم نقل قول

    sent from Huawei mate 8
    ناراحت نباش ،

    هرچند گفتن این کلمه حالا واستون شاید دردی رو دوا نکنه

    این قضیه واسه همه پیش اومده و شما تنها کسی نیستین ک این قضیه رو امروز دارین حس میکنین

    بنظر من بهترین کار همینه ، با خونواده ش صحبت کنین ، شاید اینجوری خودشون هم دلشون پیشتون برگرده

    اگه نشد ، شما هم سعی کنین رهاش کنین

    من معتقدم آدما حتی اگه بدترین رفتار رو باهام داشته باشن باید ازشون بگذرم و رهاشون کنم

    اعتقادی ب این ندارم ک باید میزان محبت رو کم کرد و محبتی ب اطرافیان نداشت

    ممکن بعضی وقتا یه سیلی ، یه حرف تند نشون دهنده ی محبت باشه

    شما ب دید خودتون بهترین کارا رو واسشون انجام دادین ، پس جای شکر داره

    حالا نگران گذشته نباشین ، ادم وقتی کسی رو دوس داره دیگه نمیگه من چ کارایی واسش انجام دادم، محبت و دوس داشتن بی دریغ و بی منت ، حساب کتاب نداره برادر من

    اتفاقا باید حالا روحتون آزاد تر از اونچه ک باید باشه ، باشه

    اول ب خدا توکل کنین و بعد این کارو امتحان کنین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  17. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  18. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها


    ناراحت نباش ،

    هرچند گفتن این کلمه حالا واستون شاید دردی رو دوا نکنه

    این قضیه واسه همه پیش اومده و شما تنها کسی نیستین ک این قضیه رو امروز دارین حس میکنین

    بنظر من بهترین کار همینه ، با خونواده ش صحبت کنین ، شاید اینجوری خودشون هم دلشون پیشتون برگرده

    اگه نشد ، شما هم سعی کنین رهاش کنین

    من معتقدم آدما حتی اگه بدترین رفتار رو باهام داشته باشن باید ازشون بگذرم و رهاشون کنم

    اعتقادی ب این ندارم ک باید میزان محبت رو کم کرد و محبتی ب اطرافیان نداشت

    ممکن بعضی وقتا یه سیلی ، یه حرف تند نشون دهنده ی محبت باشه

    شما ب دید خودتون بهترین کارا رو واسشون انجام دادین ، پس جای شکر داره

    حالا نگران گذشته نباشین ، ادم وقتی کسی رو دوس داره دیگه نمیگه من چ کارایی واسش انجام دادم، محبت و دوس داشتن بی دریغ و بی منت ، حساب کتاب نداره برادر من

    اتفاقا باید حالا روحتون آزاد تر از اونچه ک باید باشه ، باشه

    اول ب خدا توکل کنین و بعد این کارو امتحان کنین
    ممنونم از شما بابت صحبتاتون
    بخدا من هیچ منتی نمیزارم و هیچوقت بهش نگفتم چون بهت محبت کردم حالا منم در ازاش چیزی میخوام نه.. اینارو اینجا به عنوان درد دل گفتم بلکه کمی اروم بگیرم
    هرکاری کردم تاحالا پشیمون نیستم از کارام و بازم خداروشکر میکنم که خیلیا تاحالا بهم خنجر زدن از دوست و رفیق تا بقیه ولی یه بارم از کسی کینه به دل نگرفتم و توی دلم بخشیدم
    خیلی خوشحالم اومدم اینجا حرفامو زدم.. این روزا دوست واقعی برای درددل کم پیدا میشه اما حداقل تونستم حرفامو اینجا بزنم و یه کمی از سنگینی رو دلم رو کم کنم.. انشالله بتونم راه خودمو پیدا کنم، فکر کنم به اندازه کافی تاحالا براش از عشق و محبتم مایه گذاشتم که اگر چشمی بینا داشت همه اینارو میدید، امیدوارم همه انسان ها به راه راست هدایت شن.
    با اینکه سخته تحملش ولی چاره ای نیست و این روزا هم بلاخره میگذره.. خدایا شکرت که بهم سلامتی دادی
    ویرایش توسط saeedbg : 09-15-2016 در ساعت 05:18 PM

  19. کاربران زیر از saeedbg بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  20. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    ممنونم از شما بابت صحبتاتون
    بخدا من هیچ منتی نمیزارم و هیچوقت بهش نگفتم چون بهت محبت کردم حالا منم در ازاش چیزی میخوام نه.. اینارو اینجا به عنوان درد دل گفتم بلکه کمی اروم بگیرم
    هرکاری کردم تاحالا پشیمون نیستم از کارام و بازم خداروشکر میکنم که خیلیا تاحالا بهم خنجر زدن از دوست و رفیق تا بقیه ولی یه بارم از کسی کینه به دل نگرفتم و توی دلم بخشیدم
    خیلی خوشحالم اومدم اینجا حرفامو زدم.. این روزا دوست واقعی برای درددل کم پیدا میشه اما حداقل تونستم حرفامو اینجا بزنم و یه کمی از سنگینی رو دلم رو کم کنم.. انشالله بتونم راه خودمو پیدا کنم، فکر کنم به اندازه کافی تاحالا براش از عشق و محبتم مایه گذاشتم که اگر چشمی بینا داشت همه اینارو میدید، امیدوارم همه انسان ها به راه راست هدایت شن.
    با اینکه سخته تحملش ولی چاره ای نیست و این روزا هم بلاخره میگذره.. خدایا شکرت که بهم سلامتی

    تک تک حرفاتون رو خوندم

    کارتون و رفتارتون احسنت داره ، من به نوبه ی خودم ازتون تشکر میکنم

    بله ادم با دردو دل راحت میشه

    یادمه یه عزیزی همیشه بم میگفت دردو دل کن ، اگه همه بد باشن تو خوب باشف وقتیم ک میخوای دردو دل کنی یه سنگ رو جلوت بذار و باهاش حرف بزن و بذار سنگ صبورت شهف حداقلش اینه حرف خودتو زدی و اینکه اذیتت هم نمیکنه اون سنگ

    حالا شما هم بیاین این کارو انجام بدین و ب خونواده ش زنگ بزنین

    تکلیف خودتون رو روشن کنین

    خدا رو چی دیدین شاید به دومادی شما رو پذیرفتن و از این وسواس فکری و بلاتکلیفی ک دارین خارج شین

    در هر صورت بنظرم این بهترین روش هست چون شما رو از بلاتکلیفی خارج میکنه
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  21. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  22. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    بلاتکلیفی از دید من بدترین حالتی هست که ادم تجربه میکنه

    شما باید وضعیت خودتون رو روشن کنین

    اگه حتی بدم باشه ، بازم بلاتکلیف نیستین و اون استرس و نگرانی و سردرگمی رو ندارین

    حداقل راهتون مشخص شده ست ، خواه بد باشه خواه خوب
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  23. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    بلاتکلیفی از دید من بدترین حالتی هست که ادم تجربه میکنه

    شما باید وضعیت خودتون رو روشن کنین

    اگه حتی بدم باشه ، بازم بلاتکلیف نیستین و اون استرس و نگرانی و سردرگمی رو ندارین

    حداقل راهتون مشخص شده ست ، خواه بد باشه خواه خوب
    بله واقعا منو این بلاتکلیفی و انتظار داره داغون میکنه.. این که همش منتظرشم بدجور دچار وسواس و اضطراب شدم .. منتظرم از مسافرت برگردن اول با خودش حرف میزنم واقعا اگر دلش با من بود اون وقت میرم سراغ خانواده اش.. اما اگر ببینم دلش جای دیگه هست که خوب خانواده اش هم نمیتونن کاری کنن.. نمیخوام سنگ روی یخ بشم برم سراغ خانوادش بعد بگن دخترمون نمیخوادت.اون موقع دیگه از مردن بدتره... بهشم میگم این بار واقعا اگر خواستیم جدا شیم دیگه تا ابد سراغمو نگیره.. میدونی یه بار برگشت بهم گفت اگر رفتم ازدواج کردم بعد طلاق گرفتم حاضری با من ازدواج کنی؟ اصن من خشکم زده بود... گاهی یه حرفایی میزنه توش میمونم.. همیشه هم میگه اگر تورو از دست بدم بعد حسرت می خورم..اما اما باززززز میبینم صبح از خواب بیدار شده صد درجه با روز قبلش فرق کرده.. نمیدونم شاید دخترا کلا این مدلی هستن .. اما هر چی که هست دیگه اجازه این برخورد رو نمیدم چون بالاخره منم ادمم شعور و شخصیتی دارم .. شایدم تقصیر خودم بود همه حرفای دلمو بهش میزدم در حالی که اون اصن هیچی نمیگفت.. یکبار دیگه هم بهش میگم دوستش دارم عاشقشم اینبار دیگه کم نمیارم، خدایا کمک کن خودت..

    sent from Huawei mate 8

  25. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    بله واقعا منو این بلاتکلیفی و انتظار داره داغون میکنه.. این که همش منتظرشم بدجور دچار وسواس و اضطراب شدم .. منتظرم از مسافرت برگردن اول با خودش حرف میزنم واقعا اگر دلش با من بود اون وقت میرم سراغ خانواده اش.. اما اگر ببینم دلش جای دیگه هست که خوب خانواده اش هم نمیتونن کاری کنن.. نمیخوام سنگ روی یخ بشم برم سراغ خانوادش بعد بگن دخترمون نمیخوادت.اون موقع دیگه از مردن بدتره... بهشم میگم این بار واقعا اگر خواستیم جدا شیم دیگه تا ابد سراغمو نگیره.. میدونی یه بار برگشت بهم گفت اگر رفتم ازدواج کردم بعد طلاق گرفتم حاضری با من ازدواج کنی؟ اصن من خشکم زده بود... گاهی یه حرفایی میزنه توش میمونم.. همیشه هم میگه اگر تورو از دست بدم بعد حسرت می خورم..اما اما باززززز میبینم صبح از خواب بیدار شده صد درجه با روز قبلش فرق کرده.. نمیدونم شاید دخترا کلا این مدلی هستن .. اما هر چی که هست دیگه اجازه این برخورد رو نمیدم چون بالاخره منم ادمم شعور و شخصیتی دارم .. شایدم تقصیر خودم بود همه حرفای دلمو بهش میزدم در حالی که اون اصن هیچی نمیگفت.. یکبار دیگه هم بهش میگم دوستش دارم عاشقشم اینبار دیگه کم نمیارم، خدایا کمک کن خودت..

    sent from Huawei mate 8
    نگران نباشین همین کارتون شک نکنین درسته

    بلاتکلیفی ادمو از پا در میاره

    بهترین کار همینه

    بهش بگین ک چقد میخواینش و میخواین زنتون شه

    هیچوقتم خودتون رو سرزنش نکنین ، کارتون خطا نبوده

    اگه ادا اطوار در اورد شما تمومش کنین و بگین دیگه هیچگونه باهاتون تماس نداشته باشه و تمومش کنین

    شاید یه زمانی ب خودش اومد و این رفتارای بچگانه شو تموم کرد

    وقاعا رفتارشون نسنجیده و بچگانه ست ، البته عذر میخوام )

    منتظر خبرای خوبی از جانب شما هستیم

    ایشالا خوش خبر باشین

    هر چی شد خبرشو بمون بدین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  26. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  27. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    نگران نباشین همین کارتون شک نکنین درسته

    بلاتکلیفی ادمو از پا در میاره

    بهترین کار همینه

    بهش بگین ک چقد میخواینش و میخواین زنتون شه

    هیچوقتم خودتون رو سرزنش نکنین ، کارتون خطا نبوده

    اگه ادا اطوار در اورد شما تمومش کنین و بگین دیگه هیچگونه باهاتون تماس نداشته باشه و تمومش کنین

    شاید یه زمانی ب خودش اومد و این رفتارای بچگانه شو تموم کرد

    وقاعا رفتارشون نسنجیده و بچگانه ست ، البته عذر میخوام )

    منتظر خبرای خوبی از جانب شما هستیم

    ایشالا خوش خبر باشین

    هر چی شد خبرشو بمون بدین
    چشم حتما خبرش رو میدم
    فقط برام دعا کنین هر اتفاقی افتاد صبرم زیاد باشه بتونم تحمل کنم..التماس دعا

    sent from Huawei mate 8

  28. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    چشم حتما خبرش رو میدم
    فقط برام دعا کنین هر اتفاقی افتاد صبرم زیاد باشه بتونم تحمل کنم..التماس دعا

    sent from Huawei mate 8
    حتما واستون دعا میکنم شک نکنین

    ایشالا ک خوش خبر برمیگردین
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  29. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  30. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    سلام
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    دلم میخواد کلی حرف بزنم اما نمیدونم از چی و از کجاش بگم..
    آدم سست و ضعیفی نیستم از آه و ناله هم بدم میاد. اما این احساس آدمو از پا هم در میاره. نمیفهمم واقعا چرا من؟ همیشه وقتی برامون مشکلی پیش میاد میگیم چرا من ؟ خب واقعا چرا من ؟ نه حق کسیو خوردم نه دل کسیو شکستم. نه دنبال کثافت کاری بودم..
    طرف میاد بهت میگه من رفتم دانشگاه عوض شدم تغییر کردم با خیلی در ارتباط بودم فلان بودم... آخه چرا؟ چی برات کم گذاشته بودم که آرامش رو از بقیه میخواستی.
    چرا باهام این کارو کرد؟ خدایا چرا ؟ دیگه هیچی نمیخوام فقط جواب چراهامو میخوام.. جواب غرور شکستم جواب دل شکستم.. تازه میفهمم شبایی که تا صبح براش اشک می‌ریختم اون سرگرم دیگران بود.. روزایی که به خاطرش تو چشم هیچ دختری نگاه نمی کردم اون با دیگرون خوش بود... نمیدونم نمیفهمم..
    واقعا خشکم زده بهت زده شدم..
    چی بگم آخه من که همیشه آدم عاقلی بودم چرا اینبار کور شدم هیچیو ندیدم..
    حتما حکمتی توش بود آره ولی حکمت چی؟
    من موندم و کلی علامت سوال..که تا ابد بی جواب میمونن..

    sent from Huawei mate 8

  31. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2015
    شماره عضویت
    24611
    نوشته ها
    538
    تشکـر
    727
    تشکر شده 634 بار در 364 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط saeedbg نمایش پست ها
    سلام
    امیدوارم حالتون خوب باشه
    دلم میخواد کلی حرف بزنم اما نمیدونم از چی و از کجاش بگم..
    آدم سست و ضعیفی نیستم از آه و ناله هم بدم میاد. اما این احساس آدمو از پا هم در میاره. نمیفهمم واقعا چرا من؟ همیشه وقتی برامون مشکلی پیش میاد میگیم چرا من ؟ خب واقعا چرا من ؟ نه حق کسیو خوردم نه دل کسیو شکستم. نه دنبال کثافت کاری بودم..
    طرف میاد بهت میگه من رفتم دانشگاه عوض شدم تغییر کردم با خیلی در ارتباط بودم فلان بودم... آخه چرا؟ چی برات کم گذاشته بودم که آرامش رو از بقیه میخواستی.
    چرا باهام این کارو کرد؟ خدایا چرا ؟ دیگه هیچی نمیخوام فقط جواب چراهامو میخوام.. جواب غرور شکستم جواب دل شکستم.. تازه میفهمم شبایی که تا صبح براش اشک می‌ریختم اون سرگرم دیگران بود.. روزایی که به خاطرش تو چشم هیچ دختری نگاه نمی کردم اون با دیگرون خوش بود... نمیدونم نمیفهمم..
    واقعا خشکم زده بهت زده شدم..
    چی بگم آخه من که همیشه آدم عاقلی بودم چرا اینبار کور شدم هیچیو ندیدم..
    حتما حکمتی توش بود آره ولی حکمت چی؟
    من موندم و کلی علامت سوال..که تا ابد بی جواب میمونن..

    sent from Huawei mate 8
    سلام ، رسیدنتون بخیر باشه

    حرفاتون رو خوندم هم متاسف شدم و هم ناراحت

    چیکار کردین؟؟؟ بهتون چ جوابی دادن ؟؟؟؟
    امضای ایشان
    زندگی تو فقط در خدا خلاصه کن

  32. کاربران زیر از nepo بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  33. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jan 2014
    شماره عضویت
    2067
    نوشته ها
    40
    تشکـر
    51
    تشکر شده 23 بار در 14 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : مشکل عشق و رفتار

    نقل قول نوشته اصلی توسط nepo نمایش پست ها
    سلام ، رسیدنتون بخیر باشه

    حرفاتون رو خوندم هم متاسف شدم و هم ناراحت

    چیکار کردین؟؟؟ بهتون چ جوابی دادن ؟؟؟؟
    پیغام خصوصی براتون فرستادم

    sent from Huawei mate 8

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد