صفحه 2 از 4 1234
نمایش نتایج: از 51 به 100 از 198

موضوع: ...داستان ترسناک : شبح...

11757
  1. بالا | پست 51

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    من چون فردا دسترسی به نت ندارم قسمت دوم داستان را هم الان میزارم

  2. بالا | پست 52

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    شبح قسمت دوم

    دم دماي سحر بود دخترك چادرش رو به سر كرد


    و بچه رو بغچه پيچ برد و جلوي خانه همسايه گذاشت


    آرام در زد و بدو بدو از آنجا دور شد....


    30 سال بعد: همان محله ...خانه آقا آروین...


    دختر جواني كه لباس عروس بتن داشت خندان از پله ها بالا رفت


    و دوستش در حاليكه سر بسرش ميزاشت ميگفت:


    پریماه راستشو بگو داشتي با آقا داماد صحبت ميكردي


    پریماه هم در حالي كه ميخنديد گفت: به تو چه


    داخل اتاق رفت و در و قفل كرد


    جلوي آينه ايستاد و خودش را با لباس عروس


    وارانداز كرد لبخندي از خوشحالي زد


    دوستش كه دریاک نام داشت مدام پشت در سر و صدا ميكرد


    پریماه بدون توجه به اون جلوي آينه نشست و به خودش گفت:


    چيه؟ چرا هول شدي؟؟؟ ديدي بالاخره گيرش آوردي...


    چشمانش رو بست يكدفعه لبخند روي لباش خشك شد




    در يك ثانيه يك چهره غرق خون وشبح شكل رو كه


    چادر سياه و بلندي به سر داشت ديد...


    جيغ كوتاهي كشيد و چشمانش رو باز كرد


    به نفس نفس افتاده بود


    هراسان برگشت و پشت سرش رو نگاه كرد


    از پنجره باد مي وزيد و باعث ميشد پرده ها تكان بخوره


    در همين حال موبايلش بلند زنگ خورد كه باعث شد از جا بپره


    با ديدن تصوير نامزدش نفس عميقي كشيد و گوشي رو برداشت...


    سلام پس كي مياي؟ باشه منتظرتم ...دوست دارم ...خدافظ


    گوشي را سر جايش گذاشت و در رو بازكرد


    يكدفعه دوستش دریاک مثل جن زده ها پريد جلوش


    پریماه با دلخوري مثل بچه ها دنبالش كرد


    طبقه پايين آقا آروین و خانومش یلدا خانم


    خندان نظارگر اينها شده بودند


    تا اينكه در باز شد و سام پسرخاله پریماه با خانوادش وارد شد

    پایان قسمت دوم...

  3. بالا | پست 53

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط یلدا 25 نمایش پست ها
    سلام
    متشکرم آقای سام
    داستان و فیلم ترسنامک جزو علایق من نیست و کلا روحیه ام باهاشون سازگار نیست اونقدرا
    ولی به خاطر دعوت شما میمونم.
    امیدوارم تجربه ی خوبی بشه
    ولی تم داستان رو یه کم ترسناکیش رو کم کنین رمانتیک اینا هم توش باشه به نظرم خوب میشه.
    اینم رومانتیکش: دو تا روح سرگردان بودن که عاشق همدیگه بودن ولی یه جن نمیذاشته اینا به هم برسن... میرن پیش یه ساحره که جن رو تبدیل کنه به سوکس سیاه... ولی جادوگر میاد همه شونو تبدیل میکنه به پِهِن ارگانیک و گند میزنه به داستان...
    ویرایش توسط heh_heh : 07-03-2018 در ساعت 07:54 PM

  4. بالا | پست 54

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...



    من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم


    صبا شدی ننم که خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه


    کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  5. بالا | پست 55

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    شبح :

    شب از نيمه گذشته و ماه در آسمان غايب


    ابرهاي پراكنده اي آسمان را پوشانده بود




    پایان قسمت اول..
    دمت گرم...

    من اون قفل دره بودم که خراب بود باز میشد؟

  6. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  7. بالا | پست 56

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها


    من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم


    صبا شدی ننم که خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه


    کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام
    پریماه اگه از این زندگی ناراحتی میتونم بیام تو داستان بدزدمت و بریم یه گوشه ی دنیا زندگی آرومی رو تجربه کنیم

  8. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 57

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها


    من نخوام سام پسر. خالم باشه باید کی ببینم


    صبا شدی ننم که خاک تو مخت اینجوری بچه میترسونی به من چه اخه


    کمم همین بود یلدا بشه مامانم اروین بابام
    گفتم طفلک اون کسی که نقش بچه حروم زاده رو بگیره

    این سام دیگه شورشو دراورده

  10. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  11. بالا | پست 58

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    شبح قسمت دوم


    در يك ثانيه يك چهره غرق خون وشبح شكل رو كه


    چادر سياه و بلندي به سر داشت ديد...

    پایان قسمت دوم...


    اقاجان من نمیخوام جن چادری باشم

    دیگه کی با جن تحریک میشه که تو چادر میاری این وسط؟
    بزار داستان ترسناک باشه
    ویرایش توسط saba95 : 07-03-2018 در ساعت 08:21 PM

  12. بالا | پست 59

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    پریماه اگه از این زندگی ناراحتی میتونم بیام تو داستان بدزدمت و بریم یه گوشه ی دنیا زندگی آرومی رو تجربه کنیم
    اره بیا با موتور بیا اهنگ قرارموم یادت نره هم گوش کن و بیا
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  13. بالا | پست 60

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    گفتم طفلک اون کسی که نقش بچه حروم زاده رو بگیره

    این سام دیگه شورشو دراورده
    واقعا مامانم تویی خدا زده توسرم24:

    سام اصلا نمیفهمه اگر اخر داستانش من شدم ملکه که شدم نشدم براش همون داستان میسازم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  14. بالا | پست 61

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها


    اقاجان من نمیخوام جن چادری باشم

    دیگه کی با جن تحریک میشه که تو چادر میاری این وسط؟
    بزار داستان ترسناک باشه
    جن نیستی روحی روح
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  15. بالا | پست 62

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    صبا کشف حجاب کن، دیگه روحی قدرت دست توه... سراغ منم بیا... من روح بی حجاب دوس دارم

  16. بالا | پست 63

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    جن نیستی روحی روح
    از اول داستان خوشم نیومد ولی
    توقع داشتم یه روح با ابهت باشم نه یه روح سوسول

  17. بالا | پست 64

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    اره بیا با موتور بیا اهنگ قرارموم یادت نره هم گوش کن و بیا
    ازین آهنگا گوش نمیدم، ما باهم تفاهم نداریم... بای...
    مواظب مامانت باش

  18. بالا | پست 65

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    ازین آهنگا گوش نمیدم، ما باهم تفاهم نداریم... بای...
    مواظب مامانت باش
    اهای بی وفا دیگه دوستم نداری

    بلاک
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  19. بالا | پست 66

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها
    از اول داستان خوشم نیومد ولی
    توقع داشتم یه روح با ابهت باشم نه یه روح سوسول
    واییی خوووو بای این روح از یه بدنی خارج میشد یا نه
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  20. بالا | پست 67

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا

  21. بالا | پست 68

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا
    دیدی سام منم بهت گفتم این داستان برام اشنان
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  22. بالا | پست 69

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    آقا من احساس میکنم داستان تکراریه ...سااممم اینو قبلا گذاشته بودی فک کنماااااا
    اینو من قبلا گذاشته بودم ولی نصفه کاره موند و تا اوایل فصل دومش را گذاشتم ولی کاملش سه فصله و تو این تایپیک کاملشو میخوام بزارم

  23. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  24. بالا | پست 70

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    دیدی سام منم بهت گفتم این داستان برام اشنان
    قبلا تا فصل دومش را گذاشته بودم ولی الان میخوام کاملشو که فصله بزارم + تغیراتی

  25. 3 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  26. بالا | پست 71

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    اینو من قبلا گذاشته بودم ولی نصفه کاره موند و تا اوایل فصل دومش را گذاشتم ولی کاملش سه فصله و تو این تایپیک کاملشو میخوام بزارم
    اوکی اوکی پس برو داریمت همچنان

    سام به من یه نقش مهم بده لطفا

    تازشم باید بنویسی با هنرمندی رز مریم

  27. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  28. بالا | پست 72

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    من همش دوروز نبودم،حالا که اومدم دوفصل از داستان رفته
    ویرایش توسط daryak : 07-04-2018 در ساعت 02:29 PM

  29. بالا | پست 73

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2018
    شماره عضویت
    38058
    نوشته ها
    321
    تشکـر
    382
    تشکر شده 245 بار در 157 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    [QUOTE=sam127;271879]اسمتو بگو
    دریا

  30. بالا | پست 74

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    یه پیشنهاد بدم ؟
    من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  31. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  32. بالا | پست 75

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    یه پیشنهاد بدم ؟
    من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
    عشقم دوس داری بدونی من چه شکلیم
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  33. بالا | پست 76

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38770
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    9
    تشکر شده 22 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    عشقم دوس داری بدونی من چه شکلیم
    عشقت ک من بودم:|

  34. بالا | پست 77

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط Atefeh73 نمایش پست ها
    عشقت ک من بودم:|
    خدااااا تو سوگولیمی
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  35. بالا | پست 78

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط daryak نمایش پست ها
    من همش دوروز نبودم،حالا که اومدم دوفصل از داستان رفته ������
    2 فصل نه 2 قسمت

  36. بالا | پست 79

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    یه پیشنهاد بدم ؟
    من همیشه وقتی داستان میخونم همش جذب عکساش میشم و اینجوری میرم تو عمق داستان . کاش میشد داستانات درکنارش عکس بازیکرا هم بود .مثلا دوست دارم بدونم پری و صبا و سام و اروین و یلدا و مریم و حتی خودم و همه دوستان تو این داستان چه شکلی هستن( عکسای کارتونی یا سینمایی) نمیشه درکنارش عکس باشه ؟؟؟؟
    خیلی پرعکس میشه باز تو لود صفحه دچار مشکل میشید

  37. بالا | پست 80

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jun 2018
    شماره عضویت
    38770
    نوشته ها
    36
    تشکـر
    9
    تشکر شده 22 بار در 18 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خدااااا تو سوگولیمی

  38. بالا | پست 81

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    خب بریم واسه قسمت سوم

  39. بالا | پست 82

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    شبح قسمت سوم

    تا اينكه در باز شد و سام پسرخاله پریماه با خانوادش وارد شد
    عاطفه خانوم مادر سام با روي باز صورت یلدا خانوم رو بوسيد و تبريك گفت


    اما سام با دلخوري به گوشه اي رفت و ماتم گرفته پریماه رو زير چشمي نگاه ميكرد


    سام از بچگي عاشق پریماه بود اما پریماه هميشه اونو به چشم برادرش دوست داشت


    ساعتها در گذر زمان بودند ...موقع شام كه رسيد آقا داماد كه امید نام داشت از راه رسيد


    پسري با موهاي جو گندمي و قدي متوسط با كت و شلوار مشكي يكدست


    او كه از قضاياي سام و پریماه خبر داشت حتي با سام دست هم نداد


    و نرسيده به پيش پریماه رفت...آنها مشغول آماده كردن سور و سات عروسي بودند


    فردا شب در حياط همان خانه جشن عروسي آنها بود


    ساعاتي ديگر گذشت و همه آماده استراحت و خواب شدند


    پریماه از امید خداحافظي كرد و به اتاقش برگشت


    و زودتر از آنكه فكرشو كنه به خواب رفت


    سام از ناراحتي خوابش نميبرد و كنار حوض نيلي رنگ


    داخل حياط بزرگ نشسته بود و به مرور خاطرات دوران كودكي اش با پریماه ميپرداخت


    همان لحظه كابوس پریماه شروع شد..همان شبح چادر به سر و خونين بار ديگر


    به سراغش آمد پریماه خيس عرق شده بود و ميلرزيد




    او هر لحظه نزديك و نزديكتر ميشد تا حدي كه پریماه بخوبي صورت جسد گونه اش را ديد


    شبح دستش رو از زير چادر بيرون آورد و بشكل عجيبي اورا سمت خودش كشيد


    پریماه در بين خواب و بيداري ناخواسته از جا بلند شد و بي اختيار به سمت پنجره


    حركت كرد ، همان لحظه سام از پنجره پریماه رو ديد كه در خواب با چهره اي پريشون


    شده داشت راه ميرفت..بدو بدو به داخل خونه رفت و پله ها رو طي كرد ..


    از شانسش در قفل نشده بود ...پریماه پنجره رو باز كرده و ناخواسته داشت بيرون ميپريد


    كه سام از راه رسيد و اورا گرفت و هر دو داخل اتاق افتادند

    پایان قسمت سوم

  40. 4 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  41. بالا | پست 83

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    ازینجا به بعدش دیگه ترسناک نیست، وارد ژانر ترکیه ای میشه، همدیگه رو بغل میکنن و میوفتن رو تخت و پسر کاملا زیرکانه می پرسه الان یارانه یه بچه چقدره؟ دختره میگه چطور؟ میگه میخوام حقوق ماهیانه برات درست کنم، اون روح هم این صحنه رو میبینه جیغ میکشه و تا بلایی سر اون هم نیاوردن در افق محو میشه

  42. بالا | پست 84

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    اولالا من چقدر خاطر خواه دارم لطفا به صف شید مرسی آه
    خدا زده تو سرم ما دو تا عاشقم شدین بیا از شوهر و پسر خاله هم شانس نیاوردم

    آه لعنتی به این شانس
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  43. بالا | پست 85

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    اولالا من چقدر خاطر خواه دارم لطفا به صف شید مرسی آه
    خدا زده تو سرم ما دو تا عاشقم شدین بیا از شوهر و پسر خاله هم شانس نیاوردم

    آه لعنتی به این شانس
    بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم

  44. بالا | پست 86

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم
    بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  45. بالا | پست 87

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم
    احتمالا تو در نقش کسی هستی که قراره امیدو بکشه که سام به پری برسه خخخخخخخخخ
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  46. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  47. بالا | پست 88

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نه بابا آخرش میگه امید که سوار بر ماشین بود و میخواست با سرعت از محیط دور بشه، زد به یه یاکریم (دیدی یاکریم بوق هم میزنی نمیره کنار؟) من اون یاکریمه هم نیستم که... بچه ش که تو لونه داره جیک جیک میکنه منم که اصلا تو داستان نیست...

  48. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  49. بالا | پست 89

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    نه بابا آخرش میگه امید که سوار بر ماشین بود و میخواست با سرعت از محیط دور بشه، زد به یه یاکریم (دیدی یاکریم بوق هم میزنی نمیره کنار؟) من اون یاکریمه هم نیستم که... بچه ش که تو لونه داره جیک جیک میکنه منم که اصلا تو داستان نیست...
    یه جوری میگی ادم دلش کباب میشه نگران نباش تو هم ساقدوش داماد میشی
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  50. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  51. بالا | پست 90

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Apr 2018
    شماره عضویت
    38164
    نوشته ها
    603
    تشکـر
    288
    تشکر شده 407 بار در 290 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    یه جوری میگی ادم دلش کباب میشه نگران نباش تو هم ساقدوش داماد میشی
    مهربوووون.. قوربون دلت

  52. کاربران زیر از heh_heh بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  53. بالا | پست 91

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم
    بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
    خدا شاهده اینجوری بشه یه داستان می‌سازم سام بشه دستشویی شور جنازه من با این ندینا
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  54. بالا | پست 92

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Sep 2014
    شماره عضویت
    6159
    نوشته ها
    13,512
    تشکـر
    10,854
    تشکر شده 13,741 بار در 6,989 پست
    میزان امتیاز
    24

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط heh_heh نمایش پست ها
    بی معرفت ، منم تو صف وایسم؟ من قفل درم
    اصن من شوهر نمیخوام
    امضای ایشان
    زندگی سه دیدگاه داره

    دیدگاه شما
    دیدگاه من
    حقیقت

  55. کاربران زیر از پریماه. بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  56. بالا | پست 93

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    فقط موندم سام میخوات چه نقشی به من بده احتمالا ساقدوشم
    بابا اخر قصه مشخص شد که پری با سام ازدواج میکنه خخخخخخخخخ این وسط موندم چجوری قراره سره امید بی کلاه بزارن
    شما اویل فصل سوم میای

  57. بالا | پست 94

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط پریماه. نمایش پست ها
    خدا شاهده اینجوری بشه یه داستان می‌سازم سام بشه دستشویی شور جنازه من با این ندینا
    نه پری خیلی ماجراش برعکس قشنگه ولی داستانه بیشتر عشقولانس و رمانتیک تا ترسناک این وسط فقط موندم قضیه صبا در نقش روح چیه عین لولو ظاهر میشه هی میاد میره
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  58. کاربران زیر از eli2 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  59. بالا | پست 95

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    شما اویل فصل سوم میای
    ای بابا اقای کارگردان این چه وضعشه قراردامون تو فصله دوم بود که احتمالا قراره نقشه بچه پری رو بهم بدی اینقدر دیر میام
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  60. بالا | پست 96

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    ای بابا اقای کارگردان این چه وضعشه قراردامون تو فصله دوم بود که احتمالا قراره نقشه بچه پری رو بهم بدی اینقدر دیر میام
    پس صبر کن تا ادامه داستان

  61. کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  62. بالا | پست 97

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    نه پری خیلی ماجراش برعکس قشنگه ولی داستانه بیشتر عشقولانس و رمانتیک تا ترسناک این وسط فقط موندم قضیه صبا در نقش روح چیه عین لولو ظاهر میشه هی میاد میره
    مثلا از سام توقع داشتم یکار کنه من تو داستان رعب و وحشت ایجاد کنم هیجان بدم ولی انگار فقط عین همون لولو میرم این ور اونور

  63. کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  64. بالا | پست 98

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    May 2016
    شماره عضویت
    27925
    نوشته ها
    2,306
    تشکـر
    3,118
    تشکر شده 3,059 بار در 1,592 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها
    شبح قسمت سوم



    نقل قول نوشته اصلی توسط sam127 نمایش پست ها




    شبح دستش رو از زير چادر بيرون آورد و بشكل عجيبي اورا سمت خودش كشيد


    پایان قسمت سوم

    به خیال خودت این منم؟
    چه مصنوعی

    نه به اون عکس جن قسمت اولت که با دامنه موهاش پریشونه نه به اون که گفتی چادر سیاه داره اینم از عکس اسکلت مارک دارت که به درد تونل وحشت شهربازی میخوره تا داستان شبحی.

    عاشق اون برچسب سامانه خرید و فروش رو عکسم
    ویرایش توسط saba95 : 07-05-2018 در ساعت 08:50 PM

  65. 2 کاربران زیر از saba95 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  66. بالا | پست 99

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    نقل قول نوشته اصلی توسط saba95 نمایش پست ها

    به خیال خودت این منم؟
    چه مصنوعی

    نه به اون عکس جن قسمت اولت که با دامنه موهاش پریشونه نه به اون که گفتی چادر سیاه داره اینم از عکس اسکلت مارک دارت که به درد تونل وحشت شهربازی میخوره تا داستان شبحی.

    عاشق اون برچسب سامانه خرید و فروش رو عکسم
    صبور باش کم کم

  67. بالا | پست 100

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ...داستان ترسناک : شبح...

    شبح قسمت چهارم :

    .پریمه پنجره رو باز كرده و ناخواسته داشت بيرون ميپريد


    كه سام از راه رسيد و اورا گرفت و هر دو داخل اتاق افتادند


    پریماه كه تازه از خواب پريده بود با ديدن سام جيغ كشيد


    سام هم سعي در آرام كردنش داشت كه امید هراسان از راه رسيد!


    با تصويري كه روبرويش بود ، پریماه با رنگي پريده افتاده كف اتاق


    و سام هم بالاي سرش. بدون هيچ حرفي بسمت سام حمله ور شد


    و مشت محكمي به صورتش كوبيد ...از سر و صدايي كه بوجود آمد


    باقي اهالي خانه هم از راه رسيدند و آنها رو سوا كردند ...


    آقا آروین با عصبانيت گفت: يكي بگه اينجا چه خبره؟؟؟


    همين كه سام اومد حرفي بزنه ..امید با دلخوري گفت: نصفه شبي


    با پررويي اومده اتاق زن من بزور ميخواست بهش تجاوز كنه...


    آقا آروین نگاهي به سام و سپس نگاهي به پریماه كرد و گفت:


    راست ميگه بابا؟؟؟؟؟پریماه كه هنوز نفس نفس ميزد گفت:


    من هيچي نميدونم ...داشتم كابوس ميديدم اصلا نميدونم چرا از تختم بيرون بودم


    وقتي هم بهوش اومدم سام ديدم...


    سام تند تند گفت: بخدا اشتباه ميكنيد اون نزديك بود از پنجره بيرون بپره


    خدا ميدونه اگه نرسيده بودم چي بسرش اومده بود...


    امید كه ميخواست يبار ديگه بستمش حمله كنه توسط سايرين مهار شد و گفت:


    دروغگوي كثيف راستشو بگو...عوضي


    اينبار سام از جا بلند شد و داد زد: اون تورو نميخواد


    بزور كه نميتوني باهاش عروسي كني


    اون اينقدر ناراحته و از تو بدش مياد كه ميخواست خودشو بكشه!!!!


    پریماه كه ديگه زده بود زير گريه ناله كنان گفت: بس كنيد....اين چرت و پرتا چيه


    من عاشق امیدم...سام خفه شو...


    عاطفه خانوم مادر سام با دلخوري گفت: سام پاشو بريم


    سپس رو به یلدا خانوم كرد و گفت: آبجي از اول هم گفتم


    اومدن ما به اين عروسي اشتباهه... ديگه بيشتر از اين مزاحمتون نميشيم


    هر سه با دلخوري آنجا رو ترك كردند و یلدا خانوم هم در حالي كه


    از تأسف سر تكان ميداد ميگفت: اقلا ميذاشتين صبح شه بعد ميرفتين آبجي


    در با صداي بلندي به هم كوبيده شد و سكوت بار ديگه فضاي خانه رو در بر گرفت

    پایان قسمت چهارم..
    ویرایش توسط sam127 : 07-06-2018 در ساعت 03:50 PM

  68. 2 کاربران زیر از sam127 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


صفحه 2 از 4 1234

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. این داستان کوتاه ترین داستان جهان است.
    توسط sina210 در انجمن داستانک و داستان نویسی
    پاسخ: 4
    آخرين نوشته: 10-23-2016, 08:48 AM
  2. روستای کماله، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن ایرانگردی
    پاسخ: 5
    آخرين نوشته: 06-30-2015, 11:48 AM
  3. غار کرفتو، دیواندره، استان کردستان
    توسط سوگل1 در انجمن گردشگری
    پاسخ: 16
    آخرين نوشته: 06-02-2015, 12:33 PM
  4. زیبایی های استان گلستان 11
    توسط احمد یوسفی در انجمن اس ام اس و نوشته های زیبا
    پاسخ: 59
    آخرين نوشته: 05-19-2015, 10:58 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد