نوشته اصلی توسط maam76
عقایده پوسیده تمومی نداره
عقایده پوسیده تمومی نداره
زندگی سه دیدگاه داره
دیدگاه شما
دیدگاه من
حقیقت
خوب متاسفانه مشکل همینه هیشکی مسئوالیت پذیر نیست حالا به هرشکل ترس از ابرو وغیر....تنها راهی که میمونه همین ازمایشه
وقتی دو نفر میخوان ازدواج کنن خب باید حقایق رو بگن و پنهانکاری نکنن و در ضمن برا شنیدن حقایق جنبه داشته باشن و اشتباهات طرف مقابل رو بتونن چشم پوشی کنن.
در غیر این صورت همون بهتر که ازدواج نکنن.
ازدواجی که توش اعتماد و گذشت نباشه باعث شکنجه روحی میشه نه آرامش.
سلام کاملا موافقم.
میدونید جناب امیر علی مشکل ما از اونجایی شروع شد که پسره با هزار نفر دوست شد و رابطه برقرار کرد ولی به دختر غیر باکره راضی نشد برای ازدواج.
من خودم نظرم همینه چه دختر چه پسر اگر کاری انجام میدن و به نظرشون اشتباهی نکردن لزومی نداره بیان برای توجیح کارشون دروغ بگن.به طرف بگن من همینم که هستم اگر نمیخوای به سلامت.
اونجور که فضای مجازی نشون میده درصد خیلی بالایی از پسرا تو ایران رابطه جنسی تو مجردی رو تجربه کردن خب وقتی بیشتر از نصف پسرا تو ایران اینجورن چرا دخترا باید برن ترمیم کنن؟لزومی نداره که گیر این پسرا حتما یه دختر باکره بیاد.
میدونید فقط تقصیر دخترا نیست تقصیر قوانین دینی ضد زن هم هست مثل همون جریان صیغه(که یکی از کاربرای همینجا اگر یادتون باشه در قالب صیغه رابطه داشت ولی میگفت زن باکره حقمه)که برای مرد اشکال نداره ولی برای زن اشکال داره خب وقتی به یه پسر بگی پاک بودی میگه اره چون کار خلاف شرع نکردم ولی اگر یه دختر اینکارو کنه بهش میگن فاحشه خب تعجبی هم نداره تو همچین جامعه ای با همچین قوانین تبعیض امیز دخترا دروغ بگن و با پرده مصنوعی مردا رو گول بزنن.
سلامسلام عزیزم
متشکرم از درک خوبت گلم، امیدوارم همیشه خوشبخت باشی عزیزم
منم مسئله ی شما رو تا حدودی درک کردم و واقعا ناراحت شدم
ببخشید اگه از مادر انتقاد می کنم ولی به نظرم این رفتار درستی نیستش
حداقل بهتربود قبلش با شما مطرح میکردن و شما به نامزدتون میگفتید
تا اینکه خودشون رفتن به مادر شوهرتون گفتن
واقعااا ناراحت میشه آدم
حالا از طرفی هم واقعا خوشحال باش
همسرت و مادر ایشون خیلی با درک بالا و با شعور بودن که اونجوری برخورد کردن
حالا چرا مادرتون اینقدر رو این موضوع اصرار داشتن؟
شاید مثل مادر من میگن این برگ برنده ی دختر هستش!
حالا من دقیقا نمی دونم دلیل ایشون برای این کار و به اون شکل چی بوده
حرفاتون درسته عزیزم
راستش اصلا نمی دونم چی شد یهویی این فکر تو سرم زد، فقط اینو می دونم هنوز حالم و آرامش ذهنی ام به طور کامل برنگشته!
چون فقط بحث این موضوع نیستش هر چند جزو مواردی بود که به ندرت اینقدر حساس شده بودم
اما فکر می کنم که این مسئله رو باید از ریشه حل کنم
و سعی کنم این سطح بالا از استرس و نگرانی و فکر رو از خودم دور کنم
بعد از اولین باری که برای معاینه رفتم و دکتر گفت مشکلی نیستش
من دیگه فهمیدم زمین خوردن و افتادن از دوچرخه و فشاری که لباس تنگ یا پد موقع پریود به بدن وارد میکنه این ها هیچکدوم به بکارت آسیبی نمیرسونه
حتی بار دوم هم که چند روز پیش رفتم یه حسی میگفت که مشکلی نیست
ولی از طرفی هم یه چیزی مثل خوره مغزمو میخورد نمیذاشت آروم باشم
هر کاری کردم حواس خودمو از روی این موضوع بردارم و اون شک رو برطرف کنم نشد
حرفای بچه ها و مادرمم توی مغزم نمیرفت با اینکه تا حدی قبول داشتم حرفاشونو و میدونستم درست میگن
حالا به حدی حساس شده بودم بعد معاینه از دست دکتر هم ترسیدم!!! و خواستم یقین پیدا کنم که لمس دستش بهم آسیبی نرسونده باشه!
با اینکه دکتر متخصص زنان هستن و چندین سال سابقه ی کار دارن
و اگه خدایی نکرده هم آسیبی بودش همون موقع مشخص میشد!
یه فکر ساده چه ها که نمیکنه با یه آدم
این موضوع خیلی منو اذیت کرد
بدترش هم این بود که اون چند روز از شانس من یه کاری پیش میومد که من نتونتسم با مادرم تنها باشم و بهش بگم جریان رو
از طرفی هم تلقین خیلی موثره
من اول که شک کردم بعد یکم درد داشتم بعد با خودم گفتم لابد چیزی هستش
بعد روز بعدش کمرم درد گرفته بودم به این موضوع ربطش دادم و هر روز یه دلیل برای اثبات این شک پیدا می کردم!
بعد از معاینه هم راستش من ناراحت بودم از دست خودم
و حس میکردم اونقدر ذهنم خسته اس که چند روز نیاز دارم زمان بگذره که آروم بشم
این در حالی بود که من گاهی این مدت زمین میخوردم یا میپریدم ولی خب میدونستم بکارت اینجوری آسیب نمیبینه
اما اون روز از بدشانسی ام فشاری که حس کردم رو همزمان بود با خونریزی پریود و منم ترسم این بود
یعنی بهتره بگم دلیل ترسم همین بودش
چون گاها پیش میاد توی مسافرت یا اینکه از جایی افتادم و یا استرس ، پریود جلو میفته ولی دلیلی برای آسیب بکارت نیستش
اما خب من با دیدن خون اون موقع انگاری ته دلم خالی شد و با خودم می گفتم لابد چیزی شده چون توی پریود دهانه ی رحم باز هستش و خب خطر آسیب بیشتره!
این ها به کنار
این چند روز گاهی هم فکر می کردم اگه ازدواج کنم و به علت این اتفاق ها بکارت آسیبی دیده باشه بعدا آدم پیش همسرش تحقیر میشه حتی اینکه اگه به روش نیاره.
حرفت درسته عزیزم
من قبلنا که سنم کم بود فکر می کردم این تست بکارت یه کار واجب و لازم هستش!
چون دیده بودم و شنیده بودم که بعضی عروس های فامیل اینکارو انجام داده بودن
بعدها که بزرگ شدم و بیشتر شناخت پیدا کردم و به خصوص بعد از این جریان هایی که در مورد بکارت برای خودم پیش اومد
دیگه یاد گرفتم این یه چیز ساختگی و اشتباه هستش
من دوسه بار هم به مادرم گفتم این کار توهین به شان دختر هستش
ولی ایشون همچنان میگن که اگه چیزی بعدا پیش بیاد دختر تحقیر نمیشه و کسی پشت سرش حرفی نمیزنه
حالا من موندم چرا این رسم و رسوم های اشتباه رو این همه سال ادامه میدن بعضی ها؟!
به هر حال خدا به آدم عقل داده باید ببینیم یه چیزی درست هست یا نه بعد بریم به تبعیت از بقیه ادامه اش بدیم
من خیلی راجب این موضوع با مادرم حرف زدم حتی اخر بحث که همچنان روی حرفش تاکید میکرد عصبانی شدم گفتم بهتره ادامه ندیم هر کسی با نظر خودش
اما بعدش که دوباره حرف زدیم میگفت من منظورم از این کار توهین به دختر نیستش
فقط به نظرم اینجوری دختر سرش همیشه بالاست
حالا نمیدونم باید بیشتر به حرفش فکر کنم که به نتیجه ی قطعی برسم.
یلداجان عزیزم مادر منم تقریبا نظرش همون برگ برنده اس که اگه پس فردا خونواده شوهرم و خودش بخوان بهم تهمت دختر نبودن بزنن جلوشون دربیام! من چون میدونستم مادرم همچین کاری میکنه قبلا باهمسرم صحبت کردم اونم گفت نه نمیذارم همچین اتفاقی بیفته من خودم خیلی دوس داشتم نوع بکارت رو بدونم واسه همین همسرم پیشنهاد کرد بعد عروسی دوتایی بریم دکتر، اما مادر من روحرفش اصرار داشت. متاسفانه من خیلی خجالت کشیدم و بهم برخورد اما اگه همراهی همسرم و مادرش نبود واونام اینو میخواستن قطعا بعد از گرفتن گواهی همه چیزو بهم میزدم.
یلدا جان متاسفانه واسه من رسم بدتر ازینم وجود داشت و اونم معذرت میخوام دستمال شب عروسی بود!
ولی خداروشکر اونم مادرشوهرم بهم گفت من خودم همچین رسمی رو انجام ندادم و این کارو نکن. هرچند همسرم هم گفت هرکسی حتی مادرم بخواد تو شخصی ترین مساله ما دخالت کنه بامن طرفه. و باورت میشه من تو یه خاندان سنتی این رسمو برداشتم؟
عزیزم درک میکنم منم وقتی واسه معاینه رفتم واقعا میترسیدم بااینکه به خودم مطمئن بودم اما بازم ترس داشتم که نکنه اتفاقی افتاده باشه ومتاسفانه اینهمه تاکید روی این موضوع خودش باعث ترس دختر میشه و نمونش میشه من و شما که واقعا فکرمون رو درگیر میکنه.
اما عزیزم یه پیام خصوصی برات فرستادم که تاحدودی نگرانیتو رفع میکنه موفق باشی گلم
سلام آقا مهدی
اینکه حق هر کسی هست رو درسته البته حق هر کسی یه همراه زندگی مثل خودشه
ما قبلا هم عرض کردم
عذر میخوام رک حرف میزنم ولی قاعدتا داشتن بکارت صرفا به منزله ی پاکی کسی نیست
کسانی بودن که رابطه داشتن و خب حفظ کردن بکارتشون رو
پس دلیل نمیشه برای این موضوع
بعد هم یه دختر پسر که میخوان با همدیگه زندگیشونو بسازن
باید به هم اعتماد کنن
راجب اعتیاد هم صبا جان لطف کردن توضیح دادن یه موضوع متفاوت با بکارت هستش
با این حال من میگم مبنای زندگی باید صداقت باشه
چون فقط بحث بکارت هم نیست
آدم که ازدواج میکنه شبانه روز با همسرش که نیست ببینه چیکار میکنه چیکار نمیکنه
ولی وقتی اعتماد کنی و طرفت هم آدم لایقی باشه کره ی ماه هم بره بازم اعتماد داری بهش
حالا این وسط یه عده هم به هر دلیلی مسئولیت کارشونو قبول نمیکنن و یا دروغی به طرف مقابل میگن گاهی واقعا کاریشون نمیشه کرد
ولی آدم طرفشم هم نفهمه وجدانش اذیتش میکنه.
سلام عزیزم
متشکرم گلم از توجه و محبتت و اینکه نظر و تجربه ات رو باهام به اشتراک گذاشتی
من استفاده کردم واقعا
و ممنونم بابت پیام خصوصیت عزیزم
متاسفم واقعا که اینجوری اذیت شدی
حالا همه چی به کنار حرف مامانا این مواقع به کنار
به نظرم خود دختر حالا یا تنها یا با مادرش این موقع ها یا حتی قبل ازدواجش که بزرگ شد میتونه بره معاینه و نوعش رو بفهمه
هم به خاطر کنجکاوی و اطلاعات خودش و هم به خاطر ازدواجش
البته من که دوبار رفتم نوعش رو دقیقا دکتر به من نگفت!
ولی خب خودم حد زدم نوعش رو، نمیدونم دقیقا درست باشه یا نه
و هنوزم برام سواله چرا با اینکه دکتر هم با تجربه و متخصص بود به من اینو نگفت!، با اینکه خودمم پرسیدم فقط یه توضیح داد ولی مستقیم نگفت دیگه
ای کاش یه جوری این موضوع جا بیفته که به همه ی دخترهای نوجون و جوون یاد بدن که بدن خودشون رو بشناسن
من تا مدت ها بعد از بلوغ واقعا خیلی چیزارو نمی دونستم
توی این دوباره معاینه هم یه چند تا نکته رو یاد گرفتم
و اون روز هم موقع معاینه خواستم به مادرم بگم با موبایلم بیاد عکس بگیره که خودم دقیقا ببینم
دیگه روم نشد و گفتم زشته
چون فکر کنم آدم وقتی خودش عملا ببینه بهتر و دقیقتر لمس میکنه
من قبل تر ها فکر می کردم چون بهش میگن پرده ی بکارت یه بافت توری نازک مثل پرده ی خونه است!
ولی بعد فهمیدم اینجوری نیستش
بازم خداروشکر همسرت و خونواده شون خیلی منطقی و با درک بالا بودن که حداقل دامن نزدن و خیلی خوب برخورد کردن
بابت رسم دوم هم واقعا متاسفم
خیلی عالیه که این رسم نادرست رو برداشتی واقعا
همیشه این موضوع رو میشنوم اذیتم میکنه
متاسفانه توی آداب و فرهنگ منطقه ی ما هم بارها این رو دیدم
و همیشه گفتم اگه ازدواج کنم این رسم رو هر جوری شده برمیدارم
واقعااا اصلا حرکت قشنگی نیست که بقیه تا این حد تو زندگی مشترک و زناشویی یه زوج دخالت کنن و سرک بکشن
حداقل یه حرمتی واجبه و جلوی بعضی کنجکاوی هارو باید گرفت
و خیلی بهتره که دختر و پسر از قبل اطلاعات لازم رو کسب کنن و یا مشاوره برن
یه بار هم عروسی یکی از اقوام بود و عروسی برای ناهار بود توی روستا
ولی اقوام اصرار کردن و ما برای شام موندیم خونه ی عموی دوماد
سر همین موضوع بحث توی جمع اومد و من دیدم آقایون و خانومای جمع همون شب عروسی بنده ی خداها
رو این موضوع تمرکز کرده بودن و براشون دغدغه شده بود که طفلک دختره شب عروسیش پریود بوده!
حالا هر کدوم یه تز میدادن
با اینکه پسر دخترای جوون هم تو جمع بودن من واقعا نفهمیدم این ها چجوری روشون میشه این موضوع رو اینقدر واضح تو روی همه بیان کنند
من که دیگه تحمل جمع رو نداشتم رفتم توی آشپزخونه
واقعا هاج و واج مونده بودم
یکی از آقایون جوون که متاهل هم بود و پسرعموی دوماد جوری راجب این مسائل حرف میزد اطلاعاتش در حد یه متخصص زنان بود!
من کاری ندارم بازم که میخواستن کمک کنن ولی حداقل نباید جلوی جمع که همه ی سنین بودن این حرفارو میزدن
حالا من از شدت خجالت رفتم تو آشپزخونه جایی نشستم که از چشم بقیه دور باشم
و بعد که خانوما توی هال جمع جداگونه تشکیل دادن یکیشون منو دید بعد با صدای بلند گفت واااای نیگاش کنین از خجالت سرخ شده!
راست می گفت من از شدت خجالت صورتم سرخ شده بود و در عین حال خیلی عصبانی شده بودم
بعد با این رفتار اون خانوم بدتر شدم همه یهویی زوم شدن روی من!
وای چه قدر روز بدی بود خوشی عروسی رو برامون تلخ کردن!
بعد که زن داداشم چایی میاورد من قندونارو میبردم از خجالت سرمو بالا نکردم و زودی دویدم تو آشپزخونه
چون واقعا جلو پسرا آدم خجالت میکشه
وقتی رفتم پیش خانوما برای پذیرایی دیدم اون خانومه گفت چرا اینقدر خجالتی هستی
منم سرمو انداختم پایین گفت خب زشته آدم خجالت میکشه
گفت تا باشه درس عبرتی برای شماها که حواستون به پریودتون باشه موقع عروسیتون!
یه نکته ی دیگه اینجا هست خب شاید کسی به خاطر استرس ایام عروسی تاریخ پریودش عوض بشه و همزمان بشه با شب عروسیش
یا اصلا دو طرف نخوان دقیقا همون شب رابطه برقرار کنن
شاید خسته باشن یا هر دلیل دیگه ای
من از همگی عذر میخوام اینجوری رک بیان میکنم ولی واقعا این مسائل رو میبینم ناراحت و عصبانی میشم
بعد هم که شب اومدیم خونه به مادرم گفتم واقعا حرکت امروز این اقوام اصلاا خوب نبود این چه کاری بود آخه که کردید
گفت میدونم درست نبوده تقصیر مردها بوده اول شروع کردن!
بعد هم گفتم ای کاش یه روزی برسه این رسم و رسوم های قدیمی و نادرست رو از همه جا بردارن
بعدشم که خیلی به این موضوع فکرکردم گفتم وقتی ازدواج کنم این رسم رو من برمیدارم
یعنی چی آخه آدم چجوری تو روی بقیه نگاه کنه
اصلا به بقیه چه ارتباطی داره که چی بشه چی نشه
اگه دختر پسر هم مشکل داشته باشن خب عهد قاجار که نیست دکتر هست مشاور هست بیمارستان هست کمکشون میکنند.
به این امید که بتونیم رشد کنیم و عاقلانه تر زندگی رو یاد بگیریم.
ویرایش توسط یلدا 25 : 06-28-2018 در ساعت 04:52 PM
خواهش میکنم عزیزم خوشحال میشم بتونم کمکی بکنم.سلام عزیزم
متشکرم گلم از توجه و محبتت و اینکه نظر و تجربه ات رو باهام به اشتراک گذاشتی
من استفاده کردم واقعا
و ممنونم بابت پیام خصوصیت عزیزم
متاسفم واقعا که اینجوری اذیت شدی
حالا همه چی به کنار حرف مامانا این مواقع به کنار
به نظرم خود دختر حالا یا تنها یا با مادرش این موقع ها یا حتی قبل ازدواجش که بزرگ شد میتونه بره معاینه و نوعش رو بفهمه
هم به خاطر کنجکاوی و اطلاعات خودش و هم به خاطر ازدواجش
البته من که دوبار رفتم نوعش رو دقیقا دکتر به من نگفت!
ولی خب خودم حد زدم نوعش رو، نمیدونم دقیقا درست باشه یا نه
و هنوزم برام سواله چرا با اینکه دکتر هم با تجربه و متخصص بود به من اینو نگفت!، با اینکه خودمم پرسیدم فقط یه توضیح داد ولی مستقیم نگفت دیگه
ای کاش یه جوری این موضوع جا بیفته که به همه ی دخترهای نوجون و جوون یاد بدن که بدن خودشون رو بشناسن
من تا مدت ها بعد از بلوغ واقعا خیلی چیزارو نمی دونستم
توی این دوباره معاینه هم یه چند تا نکته رو یاد گرفتم
و اون روز هم موقع معاینه خواستم به مادرم بگم با موبایلم بیاد عکس بگیره که خودم دقیقا ببینم
دیگه روم نشد و گفتم زشته
چون فکر کنم آدم وقتی خودش عملا ببینه بهتر و دقیقتر لمس میکنه
من قبل تر ها فکر می کردم چون بهش میگن پرده ی بکارت یه بافت توری نازک مثل پرده ی خونه است!
ولی بعد فهمیدم اینجوری نیستش
بازم خداروشکر همسرت و خونواده شون خیلی منطقی و با درک بالا بودن که حداقل دامن نزدن و خیلی خوب برخورد کردن
بابت رسم دوم هم واقعا متاسفم
خیلی عالیه که این رسم نادرست رو برداشتی واقعا
همیشه این موضوع رو میشنوم اذیتم میکنه
متاسفانه توی آداب و فرهنگ منطقه ی ما هم بارها این رو دیدم
و همیشه گفتم اگه ازدواج کنم این رسم رو هر جوری شده برمیدارم
واقعااا اصلا حرکت قشنگی نیست که بقیه تا این حد تو زندگی مشترک و زناشویی یه زوج دخالت کنن و سرک بکشن
حداقل یه حرمتی واجبه و جلوی بعضی کنجکاوی هارو باید گرفت
و خیلی بهتره که دختر و پسر از قبل اطلاعات لازم رو کسب کنن و یا مشاوره برن
یه بار هم عروسی یکی از اقوام بود و عروسی برای ناهار بود توی روستا
ولی اقوام اصرار کردن و ما برای شام موندیم خونه ی عموی دوماد
سر همین موضوع بحث توی جمع اومد و من دیدم آقایون و خانومای جمع همون شب عروسی بنده ی خداها
رو این موضوع تمرکز کرده بودن و براشون دغدغه شده بود که طفلک دختره شب عروسیش پریود بوده!
حالا هر کدوم یه تز میدادن
با اینکه پسر دخترای جوون هم تو جمع بودن من واقعا نفهمیدم این ها چجوری روشون میشه این موضوع رو اینقدر واضح تو روی همه بیان کنند
من که دیگه تحمل جمع رو نداشتم رفتم توی آشپزخونه
واقعا هاج و واج مونده بودم
یکی از آقایون جوون که متاهل هم بود و پسرعموی دوماد جوری راجب این مسائل حرف میزد اطلاعاتش در حد یه متخصص زنان بود!
من کاری ندارم بازم که میخواستن کمک کنن ولی حداقل نباید جلوی جمع که همه ی سنین بودن این حرفارو میزدن
حالا من از شدت خجالت رفتم تو آشپزخونه جایی نشستم که از چشم بقیه دور باشم
و بعد که خانوما توی هال جمع جداگونه تشکیل دادن یکیشون منو دید بعد با صدای بلند گفت واااای نیگاش کنین از خجالت سرخ شده!
راست می گفت من از شدت خجالت صورتم سرخ شده بود و در عین حال خیلی عصبانی شده بودم
بعد با این رفتار اون خانوم بدتر شدم همه یهویی زوم شدن روی من!
وای چه قدر روز بدی بود خوشی عروسی رو برامون تلخ کردن!
بعد که زن داداشم چایی میاورد من قندونارو میبردم از خجالت سرمو بالا نکردم و زودی دویدم تو آشپزخونه
چون واقعا جلو پسرا آدم خجالت میکشه
وقتی رفتم پیش خانوما برای پذیرایی دیدم اون خانومه گفت چرا اینقدر خجالتی هستی
منم سرمو انداختم پایین گفت خب زشته آدم خجالت میکشه
گفت تا باشه درس عبرتی برای شماها که حواستون به پریودتون باشه موقع عروسیتون!
یه نکته ی دیگه اینجا هست خب شاید کسی به خاطر استرس ایام عروسی تاریخ پریودش عوض بشه و همزمان بشه با شب عروسیش
یا اصلا دو طرف نخوان دقیقا همون شب رابطه برقرار کنن
شاید خسته باشن یا هر دلیل دیگه ای
من از همگی عذر میخوام اینجوری رک بیان میکنم ولی واقعا این مسائل رو میبینم ناراحت و عصبانی میشم
بعد هم که شب اومدیم خونه به مادرم گفتم واقعا حرکت امروز این اقوام اصلاا خوب نبود این چه کاری بود آخه که کردید
گفت میدونم درست نبوده تقصیر مردها بوده اول شروع کردن!
بعد هم گفتم ای کاش یه روزی برسه این رسم و رسوم های قدیمی و نادرست رو از همه جا بردارن
بعدشم که خیلی به این موضوع فکرکردم گفتم وقتی ازدواج کنم این رسم رو من برمیدارم
یعنی چی آخه آدم چجوری تو روی بقیه نگاه کنه
اصلا به بقیه چه ارتباطی داره که چی بشه چی نشه
اگه دختر پسر هم مشکل داشته باشن خب عهد قاجار که نیست دکتر هست مشاور هست بیمارستان هست کمکشون میکنند.
به این امید که بتونیم رشد کنیم و عاقلانه تر زندگی رو یاد بگیریم.
متاسفانه آموزش این موارد تو کشور ما خیلیییی ضعیفه یااصلا نیست چون تابو محسوب میشه اما نسل ما میتونه بهتر عمل کنه
واقعا من خودم ازین تفکرات پوسیده عهد عتیق متنفرم. ببخشید اینجوری میگم ولی هیچ ارتباطی به چندتا آدم فضول خاله زنک نداره که عروس و داماد چیکارمیکنن.
باید یه جایی این رسمابرداشته بشه و بستگی به خودمونم داره که چطور برخورد کنیم.
متاسفانه مردم همیشه سرشون تو زندگی آدم هست اگه بهشون اجازه بدی توهمه چی دخالت میکنن پس باید خودمون جلوشونوبگیریم.
متاسفم واسه آدمایی که به همه چی حتی شخصیترین مسئله بقیه کاردارن. ماهرکدوم میتونیم اززندگی خودمون شروع کنیم و اجازه دخالت ندیم.
متشکرم گلم
همینطوره که گفتی عزیزم
حالا من گاهی تعجب می کنم
مثلا آدم بره به زندگی بقیه سرک بکشه که چی؟
چی نصیبش میشه واقعا
بهتر نیست عمر و وقتش رو بذاره رو زندگی خودش
میدونم با یکی دو روز و مدت کوتاه این ها درست نمیشه و تلاش زیا و همه جانبه رو میطلبه
ولی ای کاش زودتر بتونیم این رسم و رسومات نادرست رو برداریم از جامعه و زندگی ها.
به قول شما باید هر کسی اول از خودش شروع کنه
من توی ازدواج قعلا با این موضوع بکارت و مهریه تو رسممون موافق نیستم
و اگه بخوام ازدواج کنم دلم نمیخواد با نظر بقیه انتخاب کنم
هر چند که مجردی هم با اینکه آدم بعضی حلع ها رو داره ولی آپشن هایی هم داره.
ویرایش توسط یلدا 25 : 06-28-2018 در ساعت 07:02 PM
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)
نظرت چیه؟
