نمایش نتایج: از 1 به 23 از 23

موضوع: ذهن شلوغ!

3397
  1. بالا | پست 1

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    ذهن شلوغ!

    سلام

    امیدوارم حال همه ی دوستان خوب باشه

    به خاطر شروع درسام فرصت نکردم زیاد سر بزنم به سایت

    تا اینکه میخوام الان در مورد مشکلم باهاتون مشورت کنم

    اول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش

    اگه کسی راهکار مناسبی به ذهنش میرسه بگه
    @شهرام2014@
    @farokh@

  2. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  3. بالا | پست 2

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    سلام مریم جان راستش منم وضعم از تو بدتره (هر روز خواهرم و بچش خونمونن و من به جا درس خوندن ، دارم بازی میکنم و...) و چون رشتمونو دوس داریم استرسمون خیلی بیشتره .اینو گفتم که بدونی تنها نیسی و بعضی وقتا برای اینکه ازین فشار دربیام میام تو سایت خودمو تخلیه میکنم که یکم ریلکس بشم .ولی من برای اینکه کارام رو نظم پیش بره بعد از کلاس میرم کتابخونه همون موقع جزوهای همون درسو مینویسم و برای امتحانم جزمو خلاصه میکنم همین که دست به قلم بشی و شروع کنی به خلاصه نویسی کم کم تمرکزت بدست میاد . فقط چند صفحه اولش تمرکز نداری ولی بعدش که یکم خوب پیش رفتی خودبه خود جذب درست میشی و درنهایت خلاصه هاتو دوبار دوره کن (و درضمن حتما حتما از سال بالایی ها نمونه سوال بپرس تا دستت بیاد چجوری بخونی)
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  4. بالا | پست 3

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    سلام مریم جان راستش منم وضعم از تو بدتره (هر روز خواهرم و بچش خونمونن و من به جا درس خوندن ، دارم بازی میکنم و...) و چون رشتمونو دوس داریم استرسمون خیلی بیشتره .اینو گفتم که بدونی تنها نیسی و بعضی وقتا برای اینکه ازین فشار دربیام میام تو سایت خودمو تخلیه میکنم که یکم ریلکس بشم .ولی من برای اینکه کارام رو نظم پیش بره بعد از کلاس میرم کتابخونه همون موقع جزوهای همون درسو مینویسم و برای امتحانم جزمو خلاصه میکنم همین که دست به قلم بشی و شروع کنی به خلاصه نویسی کم کم تمرکزت بدست میاد . فقط چند صفحه اولش تمرکز نداری ولی بعدش که یکم خوب پیش رفتی خودبه خود جذب درست میشی و درنهایت خلاصه هاتو دوبار دوره کن (و درضمن حتما حتما از سال بالایی ها نمونه سوال بپرس تا دستت بیاد چجوری بخونی)
    مرسی که درکم میکنی

    راستش کتابخونه خیلی ازم دوره

    وقتی هم از دانشگاه میام انگار که کوه کنده باشم میخوابم سه چهار ساعت

    ولی حتما این جزوه نویسی رو باید داشته باشم

    مرسی از راهکارت

  5. بالا | پست 4

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Mar 2015
    شماره عضویت
    14030
    نوشته ها
    5,877
    تشکـر
    725
    تشکر شده 3,402 بار در 1,916 پست
    میزان امتیاز
    16

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    سلام ذهنتو خالی کن
    یعنی تمام این چیزایی که تو ذهنت هست را رو کاغذ بنویس

  6. بالا | پست 5

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام

    امیدوارم حال همه ی دوستان خوب باشه

    به خاطر شروع درسام فرصت نکردم زیاد سر بزنم به سایت

    تا اینکه میخوام الان در مورد مشکلم باهاتون مشورت کنم

    اول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش

    اگه کسی راهکار مناسبی به ذهنش میرسه بگه
    @شهرام2014@
    @farokh@
    سلام

    عزیز دعوتم کردی مطلبت رو بخوانم و خواندم و میدانم قراره خودت بعدها در این رشته کار کنی!

    خوب فرض کن من این مراجعه کننده دارم که مطالب زیر رو برایم بازگو کرده, تشخیصت چیه؟ چه باید بکنه؟

    ول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش


    نقل قول کن


    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  7. بالا | پست 6

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها

    اول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش

    اگه کسی راهکار مناسبی به ذهنش میرسه بگه
    @شهرام2014@
    @farokh@
    سلام

    خوب این مشکل را همه دارند خودت روانشناسی ذهن آدم از سختیها فرار میکند پس وقتی می خواهید درس بخوانید اصلا به مقدار درس فکر نکنید بگویید شروع می کنم تا هرجا که توانستم میخوانم وقتی از اول به سختی و زیادی درس فکر می کنید ناخودآگاه خود را عاجز و درمانده می بینید و ترس از بزرگی مشکل ذهن شما را هدایت می کند برای راه مفری که از این دشواری پیدا کند برای همین افکار هجوم می آورند تا ذهن شما از سختی برهاند شما وقتی یک رمان طولانی را شروع می کنید چون جبری در خواندن ندارید شروع میکنید وقتی شروع کردید چنان ادامه میدهید شاید تا آخر رمان را هم بخوانید چون غرق خواندن آن میشوید و ترسی از تگنای زمانی ندارید شما هم خودتان را با درس مشغول کنید همانگونه که یک رمان دلپذیر را می خوانید

  8. 2 کاربران زیر از سعید62 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  9. بالا | پست 7

    عنوان کاربر
    کاربر ویژه
    تاریخ عضویت
    Jan 2016
    شماره عضویت
    25992
    نوشته ها
    2,016
    تشکـر
    2,703
    تشکر شده 2,480 بار در 1,283 پست
    میزان امتیاز
    12

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    مرسی که درکم میکنی

    راستش کتابخونه خیلی ازم دوره

    وقتی هم از دانشگاه میام انگار که کوه کنده باشم میخوابم سه چهار ساعت

    ولی حتما این جزوه نویسی رو باید داشته باشم

    مرسی از راهکارت
    خواهش میکنم عزیزم منظورم بیشتر کتابخونه دانشگاه بود که بلافاصله بعد کلاس بری تو کتابخونش
    حناب سعید هم راست گفتن منم وقتی برام یه مسئله ای خیلی مهم میشه مثلا میخام حتما حتما نمره اون درسم خوب بشه همین استرسه باعث حواس پرتیم میشه و اخرشم با خودم میگم اصلا میخام صفر بشم اصلا نمره نیارم . برا دله خودم اومدم تو این رشته برا دله خودمم درس میخونم باور کن وقتی هم در اخرش نمره برام مهم نمیشه بهتر درس میخونم .
    انشالله زودتر امتحانات تموم بشه
    امضای ایشان
    و خدایی هست . مهربان تر از حد تصور ...

  10. بالا | پست 8

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    11159
    نوشته ها
    2,325
    تشکـر
    4,306
    تشکر شده 2,986 بار در 1,492 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    منم همینطوریم
    خیال بافی و ایده پردازیای دور و درازم بهش اضافه کن
    دارم دیوونه میشم از دست خودم

  11. بالا | پست 9

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Mar 2017
    شماره عضویت
    34330
    نوشته ها
    132
    تشکـر
    144
    تشکر شده 67 بار در 47 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام

    امیدوارم حال همه ی دوستان خوب باشه

    به خاطر شروع درسام فرصت نکردم زیاد سر بزنم به سایت

    تا اینکه میخوام الان در مورد مشکلم باهاتون مشورت کنم

    اول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش

    اگه کسی راهکار مناسبی به ذهنش میرسه بگه
    @شهرام2014@
    @farokh@

    سلام. اول بهت تبریک میگم که تو این یک ماه به استادا توانایی هاتو نشون دادی. من خودمم مشکل الان تو رو دارم .مثلا میخوام رو مقاله کار کنم هر هفته ها باید گزارش بدیم .تو طول هفته زیاد نمی تونم براش وقت بذارم ولی یکی دو روز که میمونه بهش خود به خود بیشتر وقت میذارم و سعی میکنم انجامش بدم . روش درس خوندم درست نیست چون شاید دلیلش اینه انگیزه زیادی ندارم برای درس خوندن ولی برای تو که انگیزه و هدف داری سعی کن همیشه هدفت رو مرور کنی با خودت و تلقین کنی که اگر نخونی به اون هدفی که میخوای دیرتر میرسی ... در مورد ذهن هم مشکل همه ما اینه که فکرهای زیادی تو سرمون میاد مخصوصا موقعی که درس میخونیم و ذهنمون فعال تر میشه پس بهتر فکر میکنه .سعی کن هر موقع ذهنت مشغول شد موقع درس خوندن یه کاغذ کنارت باشه و با هر با فکر کردن یه نقطه یا خط بکش تو کاغذ .من یه بار شنیدم که تاثیر داره

  12. کاربران زیر از آروین 24 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  13. بالا | پست 10

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Apr 2017
    شماره عضویت
    34700
    نوشته ها
    1,062
    تشکـر
    842
    تشکر شده 530 بار در 398 پست
    میزان امتیاز
    8

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره
    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    شاید به دردتان بخورد

    تمرکز کافی‌ برای یادگیری ندارم - هیچ وقت نتوانستم برنامه ریزی‌هایم را کامل اجرا کنم - هیچ وقت راضی‌
    امضای ایشان
    من مثل خیلی از کاربرای دیگه دانش و تخصصی تو مشاوره ندارم و فقط نظر خودمو میگم


    برای کسانی که قوانین سرسختانه در زندگی شون میذارن:

    به جای تمرکز بر روی نتایج ، به تلاش های خود بیندیشیم و برنامه ریزی کنیم.
    نگاه به گذشته، افسردگی و نگاه به آینده ، اضطراب ایجاد می کند، چون نه قادر به تغییر گذشته ایم و نه به آینده آگاهی داریم.


  14. کاربران زیر از آرش67 بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  15. بالا | پست 11

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    عزیز دعوتم کردی مطلبت رو بخوانم و خواندم و میدانم قراره خودت بعدها در این رشته کار کنی!

    خوب فرض کن من این مراجعه کننده دارم که مطالب زیر رو برایم بازگو کرده, تشخیصت چیه؟ چه باید بکنه؟

    ول بگم که من مشکلی با درس خوندن ندارم....رشتمو خیلی دوس دارم و تو همین یه ماهی که گذشته تونستم خودمو به اساتیدم ثابت کنم که میتونم از پس رشتم بربیام

    اما مشکل من

    ذهنم پرررره

    پر از حرف

    صدا

    شلوغی

    واگویه های خودم

    چرا سرکلاس اونو گفتم

    منظورم دوستم چی بوده که اینو گفته

    زمزمه یه آهنگ

    مامانم که زنگ زد

    خواهرم که پیام داد

    داداشم که گفت برم فلان جا

    یعنی تمام روز و شب فکرم ایناست

    و خب با این وضع نمیتونم رو درسم تمرکز کنم!!!

    شاید بگید خودت روانشناسی میخونی چطور نمیدونی چیکار کنی

    ولی واقعا نمیدونم چیکار کنم

    الان یه امتحان سخت دارم

    که فرجش هم داره تموم میشه و من تو این مدت شاید کمتر از 50 صحفه خوندم که اونم با بی دقتی تمام بوده

    استرس امتحان رو دارم و اینکه این درسو دوس دارم و میخوام نمره ی خوبی بگیرم

    ولی واقعا نمیتونم فکرمو کنترل کنم...رو یه چیز خاصی هم فکرم نمیره...همه چی باهم و همزمان!!!

    تمام اتفاقات زندگیم از بچگی تا همین یه دیقه پیش


    نقل قول کن


    سپاس
    دکتر
    سلام

    ممنون که وقت گذاشتید و نظر دادید

    راستش اینجوری بخوام نگاهش کنم...اولین چیزی که به نظرم میرسه OCD

  16. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  17. بالا | پست 12

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام

    خوب این مشکل را همه دارند خودت روانشناسی ذهن آدم از سختیها فرار میکند پس وقتی می خواهید درس بخوانید اصلا به مقدار درس فکر نکنید بگویید شروع می کنم تا هرجا که توانستم میخوانم وقتی از اول به سختی و زیادی درس فکر می کنید ناخودآگاه خود را عاجز و درمانده می بینید و ترس از بزرگی مشکل ذهن شما را هدایت می کند برای راه مفری که از این دشواری پیدا کند برای همین افکار هجوم می آورند تا ذهن شما از سختی برهاند شما وقتی یک رمان طولانی را شروع می کنید چون جبری در خواندن ندارید شروع میکنید وقتی شروع کردید چنان ادامه میدهید شاید تا آخر رمان را هم بخوانید چون غرق خواندن آن میشوید و ترسی از تگنای زمانی ندارید شما هم خودتان را با درس مشغول کنید همانگونه که یک رمان دلپذیر را می خوانید
    سلام

    بله ممنون شاید علتش این هم باشه...

  18. بالا | پست 13

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط eli2 نمایش پست ها
    خواهش میکنم عزیزم منظورم بیشتر کتابخونه دانشگاه بود که بلافاصله بعد کلاس بری تو کتابخونش
    حناب سعید هم راست گفتن منم وقتی برام یه مسئله ای خیلی مهم میشه مثلا میخام حتما حتما نمره اون درسم خوب بشه همین استرسه باعث حواس پرتیم میشه و اخرشم با خودم میگم اصلا میخام صفر بشم اصلا نمره نیارم . برا دله خودم اومدم تو این رشته برا دله خودمم درس میخونم باور کن وقتی هم در اخرش نمره برام مهم نمیشه بهتر درس میخونم .
    انشالله زودتر امتحانات تموم بشه
    آره منم گفتم دیگه از این به بعد برم همون کتابخونه ی دانشگاه

    دقیقا منم همینجوریم انقد به امتحان فکر میکنم که نهایتش میگم اصن ولش کن بذار صفر بگیرم

  19. بالا | پست 14

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط آروین 24 نمایش پست ها
    سلام. اول بهت تبریک میگم که تو این یک ماه به استادا توانایی هاتو نشون دادی. من خودمم مشکل الان تو رو دارم .مثلا میخوام رو مقاله کار کنم هر هفته ها باید گزارش بدیم .تو طول هفته زیاد نمی تونم براش وقت بذارم ولی یکی دو روز که میمونه بهش خود به خود بیشتر وقت میذارم و سعی میکنم انجامش بدم . روش درس خوندم درست نیست چون شاید دلیلش اینه انگیزه زیادی ندارم برای درس خوندن ولی برای تو که انگیزه و هدف داری سعی کن همیشه هدفت رو مرور کنی با خودت و تلقین کنی که اگر نخونی به اون هدفی که میخوای دیرتر میرسی ... در مورد ذهن هم مشکل همه ما اینه که فکرهای زیادی تو سرمون میاد مخصوصا موقعی که درس میخونیم و ذهنمون فعال تر میشه پس بهتر فکر میکنه .سعی کن هر موقع ذهنت مشغول شد موقع درس خوندن یه کاغذ کنارت باشه و با هر با فکر کردن یه نقطه یا خط بکش تو کاغذ .من یه بار شنیدم که تاثیر داره
    سلام

    مرسی این روش رو اونشب امتحان کردم و خیلی خوب بود...گفتم ازت تشکر کنم

  20. کاربران زیر از رزمریم بابت این پست مفید تشکر کرده اند


  21. بالا | پست 15

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

  22. بالا | پست 16

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ملکه شیشه ای نمایش پست ها
    منم همینطوریم
    خیال بافی و ایده پردازیای دور و درازم بهش اضافه کن
    دارم دیوونه میشم از دست خودم
    آفرین خیال پردازی که خودش یه مسئله اییی کلافم کرده

  23. بالا | پست 17

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8594
    نوشته ها
    1,659
    تشکـر
    74
    تشکر شده 1,314 بار در 743 پست
    میزان امتیاز
    11

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام

    ممنون که وقت گذاشتید و نظر دادید

    راستش اینجوری بخوام نگاهش کنم...اولین چیزی که به نظرم میرسه
    OCD
    سلام

    نه دیگه عزیز

    اولین گزینه میتونه اضطراب و استرس زیاد باشه

    دومین میتونه کمبود توجه و تمرکز باشه

    بهتر اینه یک سری به کلنیک دانشگاه بزنید

    سپاس
    دکتر
    امضای ایشان
    وقتی که بدن فیزیکی بیمار شد باید به پزشک رجوع کرد

    و وقتی که بدن روانی مجروح و بیمار شد باید به روانشناس رجوع کرد

  24. بالا | پست 18

    عنوان کاربر
    کاربر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2017
    شماره عضویت
    36965
    نوشته ها
    484
    تشکـر
    150
    تشکر شده 435 بار در 240 پست
    میزان امتیاز
    7

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    آفرین خیال پردازی که خودش یه مسئله اییی کلافم کرده
    سلام عزیزم
    شما خودت میخوای روانشناس بشی پس حتما بهتر از من میدونی. یک اینکه حتما برای درس خوندنت برنامه ریزی کن. ذهن وقتی بی برنامه باشه بدون تمرکز میشه. ذهن بدون تمرکز باعث استرس و استرس باعث اتلاف وقت. اینجا کارهایی که من برای خودم انجام میدم و خیلی جواب میدن (البته برای خودم) رو برات مینویسم. تست کن شاید روی تو هم جواب داد
    مثلا شما برای این هفته هم میخوای کتابتو بخونی(غیر درسی). هم امتحان داری هم میخوای ورزش کنی هم میخوای فیلم ببینی و مهمونم دارین توی هفته. تکالیف دانشگاهم هست. اینه که ذهنت موقع درس میره برای بقیه موارد و استرس میگیری که ایا وقت میکنی به همشون برسی یا نه. خوب توی نگاه اول و بدون برنامه به نظر میاد که باید از وقت یکی دوتاش بزنی یا فاکتورشون بگیری چون سرت شلوغه.
    خوب پس اولین کار نوشتن یه برنامس که توش همه کارها بدون فشردگی و کاملا عقلانی گنجونده شده باشه. (دقت کن که حتی تایم فیلم دیدن و بازی با گوشی و حتی فکر کردن به حرفات و واگویه هات توی خونه رو هم باید بنویسی.)بنظرمم بهترین مقدار برنامه ریزی که مطمئنن بش عمل میکنی نوشتن برنامه هفتگی در اخر هرهفتس. این کار باعث میشه برنامه قابل دسترس باشه و تا اخر هفته اگه کارایی نداشت تغییرش میتونی بدی.
    خوب اولین کار موقع نوشتن برنامه، نوشتن یه چشم انداز مثلا 4 ماهس. توی این چشم انداز مشخص میکنی که میخوای چیکارا کنی. به طور مثال میخوای تا اخر دی ماه، سه کیلو لاغر کنی (من نمیدونم چاقی ای لاغر فقط مثال زدم) سه تا کتاب غیر درسی و پنج تا فیلم یه پروژم داری تحویل بدی.
    برنامه نباید اغراق امیز باشه که مثلا توش نوشته باشی سه ساعت فشرده بلافاصله بعد از دانشگاه فلان درس. یا تایم غذا ده دقیقه یا بین هردوتا درس هیچی استراحت. این مدلی برنامت در خوشبینانه ترین حالت بعد از سه روز فاتحش خوندس.
    خوب بعد از نوشتن برنامه هفتگی، میرسیم به اجرای برنامه روزانه.
    برنامه اون روزتو لیست وار مینویسی و کنار هرکدوم یه مربع میکشی.
    هرکدومو انجام دادی یه تیک بزن کنارش. و موقع پرش ذهنی هم به خودت بگو مثلا نگران نباش تایم برای فک کردن به خیال پردازیامم هست. حتی میتونی توی برنامت یه روز مثلا فقط سه شنبه ها ساعت 2 تا 4 وقت فکر کردن به مزخرفات ذهنه. اینطوری ذهنت کم کم شرطی میشه و عادت میکنه که فقط باید سه شنبه ها فک کنه. و اینطوری میتونی کمش کنی به مرور.
    هرکدوم پایان روز موند باید منتقل شه برای تایم مرور هفتگی یا عقب موندن ها
    توی پایان هفته میبینی به کجای برنامه نرسیدی و علتش چی بوده و اینجوری برنامه هفته ایندتو تصحیح میکنی و میفهمی که چه مشکلی داشته.
    این کار باعث میشه که هم متمرکز بشی هم استرست کم بشه هم خیالت راحت باشه
    اگه تستش کردی بهم خبر بده.
    راسی اگم مشکلت ادامه پیدا کرد به یه متخصص اعصاب مراجعه کن. برات قرص مینویسه من یه سری تست کردم خیلیی راضی بودم و به تمرکزم کمک کرد
    موفق باشی
    ویرایش توسط ghm : 11-07-2017 در ساعت 09:47 AM

  25. بالا | پست 19

    عنوان کاربر
    کاربر محروم
    تاریخ عضویت
    Jan 2015
    شماره عضویت
    10630
    نوشته ها
    436
    تشکـر
    345
    تشکر شده 969 بار در 321 پست
    میزان امتیاز
    0

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    راه کارات سطل آشغاله یه سطل آشغال بگیر همه فکرات بریز توش

  26. بالا | پست 20

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط شهرام2014 نمایش پست ها
    سلام

    نه دیگه عزیز

    اولین گزینه میتونه اضطراب و استرس زیاد باشه

    دومین میتونه کمبود توجه و تمرکز باشه

    بهتر اینه یک سری به کلنیک دانشگاه بزنید

    سپاس
    دکتر
    سلام روز بخیر
    من اکانتم رو گم کرده بودم و امروز تونستم وصل بشم
    ممنون که پاسخ دادید
    من گفتم ocd بخاطر افکار و کامپالژن هایی که دارم و اینجا البته مطرحشون نکردم
    که خب البته اضطراب هم میتونه باعث همین وسواس من شده باشه
    مثال بخام بزنم که واضح تر باشه
    مثلا وقتی دارم درس میخونم احساس میکنم باید حتما با مامانم تماس بگیرم حالشو بپرسم و صداشو بشنوم که حالش خوبه وگرنه نمیتونم درس بخونم
    یا وقتی از یکی دوستام میخام مشورت کنیم یا یه جایی بریم برا انجام تکالیفمون همش با خودم میگم نکنه من مجبورش کردم که بیاد اتفاق بدی براش بیفته...انقد این فکر میاد تو سرم که دیگه قید اون کارو میزنم و میگم خودم تنها انجامش بدم
    یه جورایی باعث شده بقیه فک کنن من آدم دمدمی مزاجم...
    یا حتی وقتی به استادمون پیام میدم میگم نکنه بهش بربخوره نکنه مودبانه ننوشتم نکنه میبایست یه ساعت دیگه پیام میدادم نکنه عصبانی بشه بگه دیر پیام دادی
    یا مثلا همون رفتارای چک کردن گاز و قفل بودن در واقعا واسم پیش میاد این روزا..
    یه جورای کلافه کننده....البته تونستم کنترلش کنم وگرنه هرشب میرفتم تک تک گازها رو چک میکردم که مبادا باز باشن بازم فک میکردم اشتباه چک کردم
    با یکی از اعضای کادر دانشگاه هم صحبت کردم ایشون گفتن ocpd میتونه باشه
    ولی خب بخاطر مشغله‌ی درسی دیگه فرصت نکردم برم پیششون
    خیلی حرف زدم معذرت میخام
    واسه توضیح آخر اینکه همین دیشب من امتحان داشتم و خیلی خوب نخونده بودم بجای اینکه بخونم افکار مختلف داشتم...مثلا اینکه دوستم که فلان حرفو زد منظورش چی بوده؟ بقیه دوستام انگار رفتارشون عوض شده...یا مامانم که پارسال حالش بد شد نکنه خدایی نکرده بازم...زنگ بزنم بهش...زنگ بزنم به دوستم....به شدت با صدای تلفن یا در از جا میپرم
    خسته شدم از این شرایط....خیلی داره رو درسام اثر میذاره (((

  27. بالا | پست 21

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط ghm نمایش پست ها
    سلام عزیزم
    شما خودت میخوای روانشناس بشی پس حتما بهتر از من میدونی. یک اینکه حتما برای درس خوندنت برنامه ریزی کن. ذهن وقتی بی برنامه باشه بدون تمرکز میشه. ذهن بدون تمرکز باعث استرس و استرس باعث اتلاف وقت. اینجا کارهایی که من برای خودم انجام میدم و خیلی جواب میدن (البته برای خودم) رو برات مینویسم. تست کن شاید روی تو هم جواب داد
    مثلا شما برای این هفته هم میخوای کتابتو بخونی(غیر درسی). هم امتحان داری هم میخوای ورزش کنی هم میخوای فیلم ببینی و مهمونم دارین توی هفته. تکالیف دانشگاهم هست. اینه که ذهنت موقع درس میره برای بقیه موارد و استرس میگیری که ایا وقت میکنی به همشون برسی یا نه. خوب توی نگاه اول و بدون برنامه به نظر میاد که باید از وقت یکی دوتاش بزنی یا فاکتورشون بگیری چون سرت شلوغه.
    خوب پس اولین کار نوشتن یه برنامس که توش همه کارها بدون فشردگی و کاملا عقلانی گنجونده شده باشه. (دقت کن که حتی تایم فیلم دیدن و بازی با گوشی و حتی فکر کردن به حرفات و واگویه هات توی خونه رو هم باید بنویسی.)بنظرمم بهترین مقدار برنامه ریزی که مطمئنن بش عمل میکنی نوشتن برنامه هفتگی در اخر هرهفتس. این کار باعث میشه برنامه قابل دسترس باشه و تا اخر هفته اگه کارایی نداشت تغییرش میتونی بدی.
    خوب اولین کار موقع نوشتن برنامه، نوشتن یه چشم انداز مثلا 4 ماهس. توی این چشم انداز مشخص میکنی که میخوای چیکارا کنی. به طور مثال میخوای تا اخر دی ماه، سه کیلو لاغر کنی (من نمیدونم چاقی ای لاغر فقط مثال زدم) سه تا کتاب غیر درسی و پنج تا فیلم یه پروژم داری تحویل بدی.
    برنامه نباید اغراق امیز باشه که مثلا توش نوشته باشی سه ساعت فشرده بلافاصله بعد از دانشگاه فلان درس. یا تایم غذا ده دقیقه یا بین هردوتا درس هیچی استراحت. این مدلی برنامت در خوشبینانه ترین حالت بعد از سه روز فاتحش خوندس.
    خوب بعد از نوشتن برنامه هفتگی، میرسیم به اجرای برنامه روزانه.
    برنامه اون روزتو لیست وار مینویسی و کنار هرکدوم یه مربع میکشی.
    هرکدومو انجام دادی یه تیک بزن کنارش. و موقع پرش ذهنی هم به خودت بگو مثلا نگران نباش تایم برای فک کردن به خیال پردازیامم هست. حتی میتونی توی برنامت یه روز مثلا فقط سه شنبه ها ساعت 2 تا 4 وقت فکر کردن به مزخرفات ذهنه. اینطوری ذهنت کم کم شرطی میشه و عادت میکنه که فقط باید سه شنبه ها فک کنه. و اینطوری میتونی کمش کنی به مرور.
    هرکدوم پایان روز موند باید منتقل شه برای تایم مرور هفتگی یا عقب موندن ها
    توی پایان هفته میبینی به کجای برنامه نرسیدی و علتش چی بوده و اینجوری برنامه هفته ایندتو تصحیح میکنی و میفهمی که چه مشکلی داشته.
    این کار باعث میشه که هم متمرکز بشی هم استرست کم بشه هم خیالت راحت باشه
    اگه تستش کردی بهم خبر بده.
    راسی اگم مشکلت ادامه پیدا کرد به یه متخصص اعصاب مراجعه کن. برات قرص مینویسه من یه سری تست کردم خیلیی راضی بودم و به تمرکزم کمک کرد
    موفق باشی
    ممنون که وقت گذاشتی و برام نوشتی
    حتما سعی میکنم انجام بدم

    نقل قول نوشته اصلی توسط @RY@ نمایش پست ها
    راه کارات سطل آشغاله یه سطل آشغال بگیر همه فکرات بریز توش
    ممنون پسرم

  28. بالا | پست 22

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2016
    شماره عضویت
    31916
    نوشته ها
    1,553
    تشکـر
    2,376
    تشکر شده 1,676 بار در 966 پست
    میزان امتیاز
    9

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط رزمریم نمایش پست ها
    سلام روز بخیر
    من اکانتم رو گم کرده بودم و امروز تونستم وصل بشم
    ممنون که پاسخ دادید
    من گفتم ocd بخاطر افکار و کامپالژن هایی که دارم و اینجا البته مطرحشون نکردم
    که خب البته اضطراب هم میتونه باعث همین وسواس من شده باشه
    مثال بخام بزنم که واضح تر باشه
    مثلا وقتی دارم درس میخونم احساس میکنم باید حتما با مامانم تماس بگیرم حالشو بپرسم و صداشو بشنوم که حالش خوبه وگرنه نمیتونم درس بخونم
    یا وقتی از یکی دوستام میخام مشورت کنیم یا یه جایی بریم برا انجام تکالیفمون همش با خودم میگم نکنه من مجبورش کردم که بیاد اتفاق بدی براش بیفته...انقد این فکر میاد تو سرم که دیگه قید اون کارو میزنم و میگم خودم تنها انجامش بدم
    یه جورایی باعث شده بقیه فک کنن من آدم دمدمی مزاجم...
    یا حتی وقتی به استادمون پیام میدم میگم نکنه بهش بربخوره نکنه مودبانه ننوشتم نکنه میبایست یه ساعت دیگه پیام میدادم نکنه عصبانی بشه بگه دیر پیام دادی
    یا مثلا همون رفتارای چک کردن گاز و قفل بودن در واقعا واسم پیش میاد این روزا..
    یه جورای کلافه کننده....البته تونستم کنترلش کنم وگرنه هرشب میرفتم تک تک گازها رو چک میکردم که مبادا باز باشن بازم فک میکردم اشتباه چک کردم
    با یکی از اعضای کادر دانشگاه هم صحبت کردم ایشون گفتن ocpd میتونه باشه
    ولی خب بخاطر مشغله‌ی درسی دیگه فرصت نکردم برم پیششون
    خیلی حرف زدم معذرت میخام
    واسه توضیح آخر اینکه همین دیشب من امتحان داشتم و خیلی خوب نخونده بودم بجای اینکه بخونم افکار مختلف داشتم...مثلا اینکه دوستم که فلان حرفو زد منظورش چی بوده؟ بقیه دوستام انگار رفتارشون عوض شده...یا مامانم که پارسال حالش بد شد نکنه خدایی نکرده بازم...زنگ بزنم بهش...زنگ بزنم به دوستم....به شدت با صدای تلفن یا در از جا میپرم
    خسته شدم از این شرایط....خیلی داره رو درسام اثر میذاره (((
    سلام
    من هم چندین سال قبل همین طوری بودم درباره شیر گاز بسته است یا نه؟ خیلی راحت یک بار که چک کردید در دفترچه روزانه علامت بزنید که این کار را کردید یا اینکه یک نخ دور انگشتتان بپیچید که حتما این کار را کردید درباره آنچه به استادتان گفتید یک بار برای همیشه با خود بگویید که استادتان بیکار نیست که آنقدر روی حرفهای شما تجزیه تحلیل کند روزی دهها پیام دریافت می کند یا اینکه ساعت مشخصی معین کنید که به مادرتان زنگ بزنید و حالشان را بپرسید در زمانهای دیگر فکری به این مسئله نکنید یعنی خودم آن وقتها که مانند شما فکر میکردم یک مشاور به من گفت که بهتر هست یک مسئله تمام کنید تا ذهنت آرام شود یک شبه این قضیه حل نمیشود ولی سعی کنید و تمرین کنید مثلا یک امتحان که دادید چه خوب یا بد با خودتان بگویید امتحان تمام شده دیگر فکر کردن به آن هیچ تاثیری روی نتیجه نخواهد داشت کلا مسائل را تا آخر حل کنید دیگر برنگردید کم کم ذهنتان عادت می کند که به گذشته برنگردد

  29. بالا | پست 23

    عنوان کاربر
    کاربر فعال
    تاریخ عضویت
    Nov 2014
    شماره عضویت
    8192
    نوشته ها
    6,105
    تشکـر
    8,084
    تشکر شده 8,594 بار در 3,929 پست
    میزان امتیاز
    19

    پاسخ : ذهن شلوغ!

    نقل قول نوشته اصلی توسط سعید62 نمایش پست ها
    سلام
    من هم چندین سال قبل همین طوری بودم درباره شیر گاز بسته است یا نه؟ خیلی راحت یک بار که چک کردید در دفترچه روزانه علامت بزنید که این کار را کردید یا اینکه یک نخ دور انگشتتان بپیچید که حتما این کار را کردید درباره آنچه به استادتان گفتید یک بار برای همیشه با خود بگویید که استادتان بیکار نیست که آنقدر روی حرفهای شما تجزیه تحلیل کند روزی دهها پیام دریافت می کند یا اینکه ساعت مشخصی معین کنید که به مادرتان زنگ بزنید و حالشان را بپرسید در زمانهای دیگر فکری به این مسئله نکنید یعنی خودم آن وقتها که مانند شما فکر میکردم یک مشاور به من گفت که بهتر هست یک مسئله تمام کنید تا ذهنت آرام شود یک شبه این قضیه حل نمیشود ولی سعی کنید و تمرین کنید مثلا یک امتحان که دادید چه خوب یا بد با خودتان بگویید امتحان تمام شده دیگر فکر کردن به آن هیچ تاثیری روی نتیجه نخواهد داشت کلا مسائل را تا آخر حل کنید دیگر برنگردید کم کم ذهنتان عادت می کند که به گذشته برنگردد
    ممنون که توجه کردید

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. بی علاقگی و بی هدفی در سن بلوغ
    توسط Mabano6060 در انجمن بلوغ
    پاسخ: 12
    آخرين نوشته: 08-24-2019, 04:34 PM
  2. روانشناسی کودک:من دروغ میگم تو دروغ نگو
    توسط CÆSAR در انجمن روانشناسی کودک و نوجوان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 07-17-2015, 03:25 PM
  3. رشد قدی بعد از بلوغ
    توسط رزیتا00 در انجمن بلوغ
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-15-2015, 11:40 AM
  4. دروغ گویی
    توسط minalu در انجمن اضطراب
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 03-12-2015, 11:23 AM
  5. دروغ مسلمانی
    توسط prv در انجمن گپ خودمانی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-22-2015, 03:33 PM

لیست کاربران دعوت شده به این موضوع

کلمات کلیدی این موضوع

© تمامی حقوق برای مشاورکو محفوظ بوده و هرگونه کپی برداري از محتوای انجمن پيگرد قانونی دارد